سریال تمرکز بر نکات مثبت | قسمت 7 - صفحه 40

808 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    علی اکبر ویزواری گفته:
    مدت عضویت: 1343 روز

    بنام خداوند یکتای مهربان

    سلام خدمت استاد گرامی و خانواده دوست داشتنی عباسمنش بینهایت سپاسگزار خداوند هستم بابت اینهمه نعمت و فراوانی که روز به روز توی زندگیم در حال افزایش است.درس خیلی خوبی از دیدن این فایل نصیبم شد که واقعا تمرکز بر روی نکات مثبت رو برام به معنای واقعی روشن کرد. اینکه در دل اتفاقات ناگوار اینجوری بزرگ نگاه کرد و اون طرف اتفاقات به ظاهر ناخواسته فرصتهای رشد رو دید نیاز به یک آگاهی و بصیرتی داره که از یک ایمان واقعی شکل میگیره از قدرت رب العالمین . خدارو صدهزار مرتبه شکر که منو در مسیر هدایت قرار داد و هر روز آگاهی بیشتری نسبت به توحید داشتن کسب میکنم ، واقعا در دل این صحبتها توحید عملی به معنی واقعی برام شفافتر میشه. فقط میتونم بگم به درک بزرگتری از جمله ی هر اتفاقی بیوفته به نفع منه رسیدم و خدا میدونه که در این مسیر هدایت چقدر قراره توحیدی تر بشم و بینهایت بابت این سپاسگزار خداوند هستم.

    سپاس فراوان از استاد عزیز و خانم شایسته گرامی و تیم خوب عباسمنش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    مریم السادات هاشمی گفته:
    مدت عضویت: 1398 روز

    سلام به استاد گلم و مریم بانوی عزیزم که قلمش غوغا میکند

    امروزم همچنان در مسیر آگاهی و تکاملم هستم و باهمه وجودم آرامم و در حال تمرینات آرامش در پرتو آگاهی..قضاوت ممنوع حتی قضاوت خوب فقط نظاره گر باش مریم بدون هیچ قضاوتی چه خوب چه بد….احساست را خوب نگه دار در هر شرایطی و سوم تمام انسانها و موجودات را پاره ایی از خدا بدان و…

    دیروز مسئله ایی برای من پیش آمد که از خداوند راهی خواستم که هدایت شوم برای اینکه بتوانم به چند نفر کمک کنم گفتم خدایا خودت هدایتم کن که بتونم خیری به این آدمها برسانم و کمکی بکنم بدون اینکه اول خیر و منفعت خودم را ببینم…تا اینکه امروز این فایل برایم آمد نشانه ایی از خداوند…توجه به نکات مثبت..وقتی این جمله هارو از استاد شنیدم که گفتن اون شیرینی فروشی تا ۳روز شیرینی میپخت و برای خدمت به مردم و خوشحال کردن مردم بدون در نظر گرفتن منافع خودش و آن مبل فروشی چقدر دل بزرگی داشتن و دارن واقعا گریه کردم…خودمو گذاشتم جای اونا گفتم مریم یعنی توام حاضری در این شرایط این کارو انجام بدی بدون قضاوت کردن طرف مقابلت کاری برایش انجام بدی؟؟!!!!!

    گاهی آدما با توجه به افکار و باورهای خودشون صلاح میدونن که به کسی کمک نکنن و فکر میکنن اگه کمکی کنن به ضرر آن اشخاص کار کرده اند و هزاران دلیل هم برای انجام ندادنشان دارند

    خدایا کمکم کن برای خیر رساندن به تمام آدمها که پاره ایی از تو هستن اینقدر فکر نکنم و حساب کتاب نکنم و با عشق و با همه وجودم خدمت کنم ،فکرم این باشه که من با اون شخص و افکارش و باورهایش چه کار دارم من برای خودم این کارو میکنم،این سخاوت را به من بده

    کمکم کن عالی زندگی کنم و جهان را به جایی عالی تبدیل کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    معصومه صادقى گفته:
    مدت عضویت: 1717 روز

    بنام خداوند مهربان ❤️

    سلام به استاد عزیزم ، مریم جان و همه اعضای خانواده صمیمی ام 🌹

    روز ۳۷ سفرنامه ام

    چه همزمانی که دقیقا اینجا ۲ روز بود باد و طوفان میومد باد خیلی خیلی شدید که برقمون هم چند بار رفت

    وقتی که همه نگران میشدن نمی دونم چرا من احساس عشق می کردم

    احساس می کردم خدا داره با من حرف می زنه

    که ای بنده من تو‌که همش نگرانی که یه کاری کنی تا مسائلتو خودت تنها حل کنی ، الان کاری از دستت بر میاد ؟؟؟

    من هم جواب دادم نه من فقط می تونم بشینم و نظاره گر باشم

    حس منیتم از من گرفته شد و تسلیم تر شدم

    امروز صبح که بیدار شدم ۲ ساعت با خدا راز و نیاز کردم

    احساس کردم باید پیش خدا خودم رو ضعیف بدونم

    به قول استاد گردن کش نباشم

    مناجات شعبانیه رو خوندم و دیدم چقد زیبا قدرت رو از خودش گرفته و داده به خدا

    خودش رو‌کوچیک کرده و همه چی رو داده به خدا

    این شرکه که فکر کنم من همه کاره هستم ، درسته قدرت رو به دیگران نمی دم ولی آیا به خدا میدم ؟

    پس استرس و نگرانی چرا ؟؟ خدا که هرگز دیر نمیکنه

    خدا که خیر مطلقه

    خدا که تنها قدرت مطلق دنیاست

    پس اگه خیالم راحت نیست من مشرکم

    با خوندن کامنت منتخبی که مریم جان قبل فایل گذاشت متوجه شدم چقد مهربانی که قبلا بی ریا و خالصانه داشتم رو به اسم عزت نفس از اطرافیانم دریغ کردم

    در حالی که سرشت و وجود من عشقه و من نمی تونم بدون به جریان انداخت این عشق زندگی کنم

    بخشندگی و محبت قلب آدم رو جلأ میبخشه

    بابد اعتراف کنم که مدتی بود به خاطر عزت نفس کاذب یا به خاطر اینکه در گذشته بیش اندازه مهربان بودم ازین خصلت فراری شده بودم

    ولی وقتی یه کودک رو میبینم گه چقد آزاد به دیگران محبت میکنه یاد کودک درونم میوفتم که چقد نیاز به محبت کردن به دیگران داره ❤️❤️❤️

    یه نیرویی تو درونم همیشه به من میگفت این که تو چند بار همه چیزتو از دست دادی واسه رشد تو‌بود و من هر بار بی توجه بودم

    الان متوجه شدم کسی که چند بار همه چیز رو از دست میده

    دوباره از صفر میسازه

    اگه چند بار از صفر بسازه

    چه ایمان اعتماد به نفس و شادی میاد تو زندگیش

    منم دنبال همینم

    دوست دارم بارها از دست بدم تا یاد بگیرم چسبیدن به داشته ها هیچ کمکی به من نمیکنه

    تا یاد بگیرم همیشه رو ب جلو باشم

    تا ایمانم به خدا یه خودم و فراوانی جهانش به آسمان بره

    وصل شدن به پروردگار یه مسیر میونبر برای رسیدن به شادی عشق ثروت ‌و همه چیزهای خوبه

    مگه میشه من به خدا وصل بشم و جزیی ازون نشم

    من به خدا وصل شم و مثل اون غنی نشم !!!!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    Abby گفته:
    مدت عضویت: 1788 روز

    سلامی دوباره

    ادامه متن

    مورد دیگر که امروز برام اتفاق افتاد این بود که من برای انجام یک کاری مانده بودم که چکار کنم که از خدای مهربانم کمک خواستم تا هدایتم کنه که بعد از دریافت االهام از طرف خدای مهربانم ، بهم گفت در یک گروه که عضو هستم اونجا بپرس و اون کار را انجام دادم و بعد گفتم خدا من خودت میدونی ، تو گفتی و من انجامش دادم حالا نتیجه با تو. بعد برای خرید رفتم بیرون و بعد از اینکه برگشتم دیدم ، دیدم یکی جواب داد و بعد از صحبت باهاش ، به من گفت من این را براتون انجام میدم. از شادی و خوشحالی دیگه نمی تونستم حرف بزنم و از او سپاسگزاری کردم ولی توی دلم با خدای خودم کلی حال کردم که اینقدر سریع و آسان جوابم رو داد.

    “اگر صد در صد بپذیریم ، همه چیز ساده میشود وقتی تسلیم این نیرو می شویم و به او توکل کنیم و روی هدایتش حساب کنیم. ”

    خدایا فقط ترا می پرستم و فقط از تو یاری میجویم.

    من با وصل شدن به خدای مهربانم ، امروز به من ثابت شد که من به محض وصل شدن به این نیرو ی برتر ، به راحتی و سادگی و عزتمندانه به همه آنچه که میخواهم میتوانم برسم و داشته باشم.

    خدایا فقط ترا می پرستم و فقط از تو یاری میجویم.

    شاد، سلامت و در پناه الله یکتا🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    محمد جهانی گفته:
    مدت عضویت: 2174 روز

    به نام خدا

    روز ۳۷ام سفرنامه عشق

    من الان فهمیدم ک صبر و شکیبایی بر مشکلات یعنی الان متوجه شدم ک وقتی میگیم توجه بر نکات مثبت و اعراض از نا زیبایی ها یعنی چی وقتی دیدم ک استاد چقدر ریلکس و راحت و آروم کلا بیخیال طوفان شده و داره عشق و حال می‌کنه و می‌ره مسافرت این یعنی توجه بر زیبایی ها

    وقتی دیدم که استاد چقدر توکل داره و چقدر روی خدا حساب کرده و خییییلی راحت میگ منی که به اینا رسیدم به بهترشم میرسم فهمیدم ک اعتماد به رب یعنی چی

    استاد این فایل درس توحید توکل و توجه نکات مثبت یکجا باهم داشت خدایا سپاس گزارم از تو بخاطر این قانون قشنگ و لذت بخشی که تو دنیا قرار دادی شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    Abby گفته:
    مدت عضویت: 1788 روز

    سلام به استاد عزیز و مریم مهربون و دوستان

    من بعد از مدتی که نتونستم روز شمار را ادامه بدم، امروز با خودم گفتم چی رو گوش کنم که حالم از این که هست بهتر بشه. اومدم فایلهای روز شمار رو زدم و روز سی هفتم رو انتخاب کردم و چقدر به جا و عالی بود. از صبح دارم هی میخونم و بهش فکر میکنم. چقدر برای من پر از انرژی بود. در اواسط یکهو فکر کردم که من این فایل رو گوش کردم و کامنت هم گذاشتم و با خودم گفتم اشکالی نداره دوباره مینویسم و خودم رو امتحان میکنم که در این مدت من اصلا کجا کار هستم و آیا هیچ چیز جدیدی به من اضافه شده یا نه.

    حالا موضوع امروزم رو توضیح بدم که برای خودم واقعا تاثیر گزار بود.

    امروز صبح که پا شدم راجب یک مسئله که خیلی باعث آزار من میشد فکر کردم و تصمیم گرفتم بنویسم و دفتری رو اوردم و شروع به نوشتن کردم و این موضوع راجب افرادی که حتی با فکر کردن به آنها باعث ناراحت من میشد فکر کردم و به بخشش آنها از ته دلم و دعای خیر برای همه آنها. در حین نوشتن متوجه شدم اگر من میتوانم زندگی خودم رو خودم بسازم پس لین آدمها چه نقشی میتونی توی حال خوب و یا بد من داشته باشن. متوجه شدم من با خودم میگم که هیچ کس و هیچ چیز نمی تونه در زندگی من تاثیر داشته باشه و ولی من فقط این موضوع را لفظن میگم اگر واقعا من این باور را در خودم ساختم پس چرا دوباره این افکار در ذهن من بترتیب رژه میرن و باعث ناراحت من میشون. پس این ذهنیت و افکار خودم هست که باعث آزار من میشه که من بدون توجه به ان اجازه میده افکار منو به خودش جذب کنه . با خودم فکر کردم بیام با استفاده از اهرم رنج و لذت ، ببینم که نکات مثبت این موضوع چیست و نکات منفی چیست. سعی کردم با توجه به نکات مثبت به آن و داشتن لذت بیشتر که اگر من با بخشیدن این انسانها که اصلا هم کاری به من ندارد، این از افکار خودم هست و بخشیدن خودم، به چه لذتهایی دست پیدا میکنم و چقدر به آرامش خواهم رسید. بهر حال دوستان باورتون نمیشه بعد از تمام شدن همه آنچه که به ذهنم آمد نوشتم، یکهو متوجه شدم چقدر سبک شدم . چقدر حالم خوب شد حتی با فکر کردن اون آدم اصلا حالم بد نمیشه که تازه او را جزء وجود خودم یافتم و دیدم چقدر من در این مورد به آرامش رسیم. خدایا سپاسگزارم خدایا فقط ترا میپرستم و فقط از تو یاری می جویم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    ندا گفته:
    مدت عضویت: 1557 روز

    سلام به همه عزیزان و همسفرانم و استاد مهربونم و مریم جونم

    روز ۳۷ سفرنامه

    توجه به نکات مثبت، خدا جونم مرسی ک هر لحظه در حال هدایتم هستی مرسی از استاد عزیزم برای این فااایل زیبا ک هر چقد هم گوش بدم کمه و مرسی از مریم جونم برای متن زیبای مقاله

    فارغ از هر منطق و استدلال محکم انسانی درباره تجزیه و تحلیل اوضاع و دلیل اتفاقات، اگر در احساس خوب بمانم، لاجرم اتفاقات خوب باید راهشان را به سوی من پیدا کنند. زیرا قانون و برنامه خدا ست ک هیچ برگی بی اذن او از درخت نمی افتد!

    همین متن کافیه ک هرروز با خودم مرور کنم تا دیگه هر اتفاقی ک می افته منو بهم نریزه چون این نشون میده هر اتفاقی ک برای من میفته حتما خیری درش نهفته ست و با یاداوری این نکته میتونم خودم رو در احساس خوب نگهدارم یا زودتر از اون حال بد تغییر حالت بدم و ب احساس خوب برسم! اتفاقی ک در همین یک ساعت پیش برام افتاد و داشتم در احساس بد غرق میشدم ک خدا رو شکر ب سایت اومدم و‌با خوندن کامنت دوستانم ب احساس خوب رسیدم و خدا خیلییی فشنگ هدایتم کرد ب کامنت هایی ک با اون کامنت ها انگار خودش نشسته بود جلوم و داشت باهام حرف میزد

    خدااا جوووونم عااااااشقتمممم ک اینقد قشنگ دستانت رو میفرستی ک منو هدایت کنی احساسم رو خوب کنی، با خدا باش و‌پادشاهی کن با دگران باش و هر چ خواهی کن!!! واقعا همینه هروقت در من اثری از وابستگی ب دیگران دیده میشه احساسم و حالم بد میشه و ناراحتی و رنج سراغم میاد اما همین ک ب خودش و اصل برمیگردم حاااالم دگرگون میشه و ب احساس خوب میرسم

    عااااااشق تک تک تون هستم پاره های خداوند

    عااااشقتم استاااد ک اینقققد با مثال های واااضح و ساده ما رو با قوانین اشنا میکنی 🌸🌸💚💚💚💚🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻😍😍😍😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    سیده راضیه امینی گفته:
    مدت عضویت: 1959 روز

    سلام به دوستان همفرکانسی خودم …

    سی و هفتمین روز از سفر رو همراه شما هستم…

    با کلی اتفاقات خوب …

    با کلی آرامش که برام ایجاد شده …

    با این جریان ایجاد شده یاد یه داستانی افتادم که شاید شما هم شنیده باشید ولی بازم میگم که افرادی که نشنیدن ازش استفاده کنن که حکایت خیلی از ماهاست که به حکمت خدا دل نمیدیم ….

    * روز ها گذشت و گنجشک با خدا هیچ نگفت. فرشتگان سراغش را از خدا می‌گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان این گونه می‌گفت:

    می آید؛ من تنها گوشی هستم که غصه‌هایش را می‌شنود و یگانه قلبی ام که دردهایش را در خود نگه می دارد…

    و سرانجام گنجشک روی شاخه ای از درخت دنیا نشست. فرشتگان چشم به لب هایش دوختند، گنجشک هیج نگفت. و خدا لب به سخن گشود:

    با من بگو از آن چه سنگینی سینه توست.

    گنجشک گفت:

    لانه کوچکی داشتم، آرامگاه خستگی هایم بود و سر پناه بی کسی ام. تو همان را هم از من گرفتی. این طوفان بی موقع چه بود؟ چه می خواستی از لانه محقرم؟ کجای دنیا را گرفته بود؟

    و سنگینی بغضی راه بر کلامش بست. سکوتی در عرش طنین انداز شد. فرشتگان همه سر به زیر انداختند.

    خدا گفت:

    ماری در راه لانه ات بود. خواب بودی. باد را گفتم تا لانه ات را واژگون کند. آن گاه تو از کمین کار پر گشودی.

    گنجشک خیره در خدایی خدا مانده بود.

    خدا گفت:

    و چه بسیار بلاها که به واسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمنی ام برخاستی.

    اشک در دیدگان گنجشک نشسته بود. ناگاه چیزی در درونش فرو ریخت های گریه هایش ملکوت خدا را پر کرد.

    باید همه چیز رو سپرد به خودش و هیچ وقت ناراحت نباشیم ، غصه نخوریم …

    بله استاد درست میگن ..

    هروقت تونستیم در بدترین شرایط احساسمون رو خوب کنیم ، حالمون رو خوب کنیم اتفاقات خوب برامون رقم میخوره …

    ایمانمون رو میتونیم به خدا نشون بدیم …

    – باید از خودمون بپرسیم اصلا حال خوب چیه ، حال خوب یعنی چی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    با کمی فکر کردن به این نتیجه میرسیم که حال خوبه هر فردی با فرد دگ فرق داره …

    یکی حالش با پولش خوبه ….

    یکی حالش با کمک به دیگران خوبه …

    یکی حالش با سلامتیش خوبه …

    یکی حالش با دوستایی و رابطه که با انسان ها داره خوبه …

    یکی حالش با نماز و ارتباطش با خدا خوبه ….

    باید دلیل داشته باشیم برای خوب کردن حالمون …

    – برای چی میخوایم حالمون خوب باشه ؟

    برای اینکه به ثروت ، آرامش ، خوشبختی ، سلامتی و و و و و برسیم …

    پس دلیل حال خوبمون رو پیدا کردیم …

    – حالا باید ببینیم که چی حالمون رو خوب میکنه ….

    میتونه دور کردن خودمون از افراد منفی باشه …

    میتونه کمک به دیگران باشه …

    میتونه رابطمون با افراد یا محیطی باشه که مارو شاد میکنن …

    میتونه رفتن به کنسرت ، سینما ، کافه ، رستوران ، پارک ، خرید حتی کتابخونه باشه …

    میتونه اومدن تو سایت tasvirkhani.com و خوندن کامنت دوستان و عقل کل و دیدن سریال ها باشه …

    میتونه چایی خوردن باشه …

    میتونه مناجات کردن با خدا باشه …

    میتونه درس خودن باشه …

    میتونه ورزش کردن باشه …

    میتونه ” نه ” گفتن به ناخواسته ها و کارهایی که دوست نداری و تورو اذیت میکنه اگه انجامش بدی باشه …

    میتونه شاد کردن دل یه نفر باشه حتی با یه لبخند ….

    میتونه بازی کردن با فرزندت یا بچه های دیگران باشه ….

    میتونه کار کردن تو شغلت باشه که بهش علاقه داری ….

    میتونه ….

    میتونه ……

    و و و و و و و و و و

    هرچیزی که دوست داشته باشی ..

    فقط نباید حالت رو تو بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدتریـــــــــــــــــــــــــــــــــــــن شرایط بد نگه داری …

    چرا که قانون خدا تغییری نداره ….

    چرا که خودت خالق زندگیت هستی ….

    چرا که احساس خوب = اتفاقات خوب / احساس بد = اتفاقات بد رو تو زندگیت ایجاد میکنه ….

    به خدا توکل کن …

    به دلش دل بده …

    به حکمتش دل بسپار …

    قطعا همه چیز به نفع تو رقم میخوره …

    قطعا تضاد ها به رشد تو کمک میکنه ….

    قطعا همه چیز تو جهت خواسته هات پیش میره …

    ” خدایا به داده ها و نداده هایت شکر / که داده هایت نعمت و نداده هایت حکمت است ”

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    دوستتون دارم …. موفق باشید …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    Fariba t گفته:
    مدت عضویت: 1395 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان مهربان و دوستان هم فرکانسی

    سفرنامه روز سی و هفتم

    یکی از قدرت هایی که دلم میخواد داشته باشم اینه که بتونم حتی از موقعیت های منفی( یا به ظاهر منفی) چیزهای مثبت بیرون بکشم و به جنبه های مثبت دقت کنم. چقدر بزرگ منشی هست رسیدن به این درجه.

    رسیدن به این درجه مستلزم توحیدی شدنه. وقتی به خدا اعتماد کامل داشته باشی مطمئن میشی که بعد از شرایط سخت حتما آسایش و آسونی هست و از پس همه چیز برمیای. وقتی بدونی در هر حال خدا هدایتت میکنه و حواسش بهت هست میتونی به این قدرت برسی.

    گفتنش سادست اما رسیدن بهش نیاز به این داره که مداوم روی باورهامون کار کنیم.

    قبل از اینکه تو این مسیر قرار بگیرم میگفتم خب اخه من هر قدرم به خواسته هام فکر کنم وقتی عمل نکنم چه فایده ای. مگه میشه به خواسته ها رسید.

    اما الان فهمیدم وقتی رو باورها و خواسته ها به معنای واقعی تمرکز کنی به سمت عمل هدایت میشی و عملگراتر خواهی شد. خدایا بی نهایت سپاسگزارم

    دوستتون دارن❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    علی گفته:
    مدت عضویت: 1391 روز

    بنام خدای مهربان

    سلام خدمت استاد عزیز وهمراهان گرامی سایت عباسمنش

    استاد دیدگاه زیبای شما در برابر شرایط بوجود امده قابل تحسین واموزنده بود ونیز رفتار انسانها برای کمک به همنوع وعشق به همدیگر

    ستودنی بود.

    اگر با ایمان زندگی کنیم وباور کنیم هر انچه پیش میاید خیر است ویاد بگیریم از اتفاقات به ظاهر بد چه درس ها ونعمت هایی به ما میرسد دیگران نگران نیستیم .

    از تضاد ها بیاموزیم و خواسته خود را بهتر درک کنیم ونیز از لحظه لحظه زندگی لذت ببریم.

    امروز هم من همچنان متعهدم که تمرکز م را بر نکات مثبت بگزارم وتحسین کنم وارامش امروز من گواه است که در مسیر درست قرار دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: