علائم احساس عدم لیاقت | قسمت 1 - صفحه 22

487 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    حسین شیهکی گفته:
    مدت عضویت: 560 روز

    سلام به تموم بچه های سایت و استاد عزیزم

    تا دقیقه 15 گوش دادم و حسم گفت همین الان بیام کامنت بنویسم ولی در مورد نقاط قوت من تو روابط..

    استاد وقتی در مورد نشونه های کمبود احساس لیاقت صحبت می کنید من می دونم که خیلی بهبود باید تو زندگیم داشته باشم ولی از طرفی هم می دونم که نقاط قوت خیلی زیادی هم دارم.

    اونجایی که در مورد ضربه های جهان و اینکه چجوری میخواد ما را هوشیار کنه صحبت کردید، با خودم فکر کردم و دیدم من تا حالا تو زندگیم تضاد های زیادی تو روابط نداشتم دلیلش هم اینه که من همیشه استاندارد های بالایی برای آدم های اطراف خودم داشتم و از یه سنی به بعد با تموم آدم ها ارتباط نمی گرفتم.

    یعنی ما مرد ها به صورت پایه با تموم هم سن وسال های خودمون راحت برخورد می کنیم ولی تو زندگی من همیشه ایده آل گرایی من باعث میشه آدم های اطرافم را با دقت انتخاب کنم و هر کسی را وارد روابط خودم نکنم.

    نتیجه اش اینه که من تو زندگیم تایم خیلی زیادی برای خودم و کارهایی که بهشون علاقه دارم خالی میمونه.

    نتیجه دیگه اش اینه که رابطه‌ ام با خودم خیلی خوبه و خودم را خیلی خوب می فهمم.

    حالا تضاد هایی که تو گذشته داشتم خیلی تو درک امروزم تاثیر داشته ولی از جایی که تصمیم گرفتم تغییر کنم دیگه تضاد خاصی تو روابط نداشتم.

    من تنهایی مسافرت میرم خیلی وقت ها.

    تنهایی کوه میرم خیلی وقت ها.

    آخر هفته ها میتونم یه عالمه تایم خالی برای خودم و کارهای عقب افتاده داشته باشم.

    هر روز یه عالمه زمان برای ایده ها و افکار خودم دارم و همه این ها از زمانی شروع شد که روابط اضافی را از زندگیم حذف کردم.

    تو دوره عزت نفس در مورد سبک شخصی صحبت کردید و من از یه جایی به بعد تصمیم گرفتم با درون‌گرا بودن خودم به صلح برسم و نخوام تغییرش بدم بلکه خیلی ازش بهتر استفاده کنم و تمرکز بیشتری روی خودم بزارم.

    یکی از چیز های دیگه ای هم که بعد از آشنا شدن با برنامه های شما و فکر کردن در مورد خودم کشف کردم این بود که من از بچگی این درون‌گرا بودن را خودم انتخاب کرده بودم و ترجیح داده بودم دنبال جواب سوال های خودم تو وجودم بگردم به جای اینکه بخوام با تموم آدم ها مشورت کنم و از اون ها کمک بگیرم.

    از یه جایی به بعد متوجه شده بودم که مسیری که اکثر آدم ها دنبال می کنند احتمالا قرار نیست منو به خواسته هام برسونه و ترجیح دادم خودم زندگیم را خلق کنم.

    نمیگم البته تو این مدت عالی بودم ولی سعی کردم همیشه خودم را به عنوان یک انسان بپذیرم و انصافا توی وابسته نبودن به آدم ها خیلی خوب عمل کردم.

    حداقل عملکرد من میگه که تو زندگیم عالی عمل کردم چون تضاد های زندگیم خیلی کم بوده، مخصوصا تو روابط..

    حتی چند سالی هست که تو روابط با خانواده ام هم خیلی مستقل تر و آزاد تر از همیشه رفتار می کنم. الزاما قرار نیست تو تموم مهمونی ها باشم مگر اینکه خودم علاقه داشته باشم و خانواده ام هم الان باهاش خیلی راحت برخورد می کنند.

    حتی در مورد انتخاب شغل و تحصیل هم کاملا آزاد انتخاب بودم و از جایگاه امروزم واقعا راضی ام.

    این ویژگی ها به من این قدرت را داده تا خیلی آزاد تر هم در مورد آینده فکر کنم و به مهاجرت فکر کنم.

    شاید مهم ترین دلیلی که خیلی از دوستام مهاجرت نمی کنند همین وابستگی هاشون باشه ولی من خیلی راحت پذیرفتم که من مستقل هستم و باید به رویاهام فکر کنم فارغ از اینکه آدم های اطراف من چه تصمیمی برای آینده خودشون دارند.

    خدایا شکرت و استاد ممنون به خاطر این همه آگاهی..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      رهاخانم گفته:
      مدت عضویت: 2166 روز

      به نام خدا

      سلام دوست عزیزم

      خیلی خوشحال شدم که خداوند من را به کامنت شما هدایت کرد

      خدایا بی نهایت سپاسگزارم

      وقتی گفتید من استاندارد های بالایی در مورد روابطم برای خودم داشتم

      این به جمله حجت را بر من تموم کرد

      من خودم آدمی بودم که با هر شخصی البته این را هم از روی ناچاری دوست می شدم

      یعنی اون آدم بدبخت بود باهاش دوست میشدم

      بیچاره بود . فقیر بود . وووو

      چی بگم ؟؟

      شاید خنده دار باشه ولی عین حقیقته

      یعنی همسرم را هم همین طور انتخاب کردم بدون اینکه معیارها و استاندارد و استانداردهای خودم را بالا ببرم همین طوری توی هوا «««بله را گفتم »»»»

      همه تعجب کرده اند

      البته همسرم انسان خوبیه خدا را شکر

      ولی گزینه بهترم هم برام بود

      می خواهم این را بگم وقتی من خودم شخصه استانداردهای خودم را بلا ببرم خودم را بالا ببینم با هر کسی هم نشین و هم صحبت نمی شوم

      مثلا جمعه ها همسرم به کوهنوردی میروند به من هم می گفتند بیا من یه مدت می رفتم

      دوستان همنورد خوبی دارند مدار مالی خوبی دارند ولی به شدت از روابط داغون داغون هستند

      یا به شدت حس کنجکاوی و فضولی در یکی از خانم هاشون موج می زند

      من اون حس طبیعت گردی و کوه نوردی ووو را رها کردم

      چون واقعا وقتی روی خودم کار می کنم می خواهم رشد کنم و سقوط نکنم دیگه و دیگه هر چی گفتند بیا بیا گفتم نه . ممنون

      خدا را شکر

      این را هم بگم که الان که به آخر کامنت شما رسیدم فهمیدم شما هم کوهنورد هستید

      خیلی عالیه

      من نمی دونستم چون تا آخر کامنت نخونده بودم ولی خداوند گفت بنویسم براتون

      ممنون که به ندای قلب خودتون گوش کردید واقعا خیلی مهمه

      خدایا شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    سمانه امینی گفته:
    مدت عضویت: 964 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    باید بتوانم درهر شرایطی حال خوب داشته باشم حتی مواقعی که اتفاقات به نظرم ناخوشایند است و این ویژگی جزئی از من شود وزمانی می‌توانم اینگونه باشم که بیرون از خودم دنبال چیزی نباشم!! و همه اتفاقات ،شرایط و… را خیر بدانم ، که درواقع همه چیز خیر است

    و قطب نمایی که می‌توانم در مسیر نعمت ها و برکت ها و خلق رویا هایم حرکت کنم توجه به احساسات ام است آیا احساس آرامش دارم در روابطم آیا همیشه سلامت هستم،آیا اتفاقات مورد دلخواهم به طور معجزه وار در زندگی ام ایجاد می‌شوند آیا در رابطه با همسرم او را فردی که مایه آرامش من است میبینم؟

    آیا نسبت به آینده امیدوار هستم

    و….

    حال کافی است در موقعیت و شرایطی احساس خوب و آرامش را تجربه نکنم

    انجاست که باید شخم بزنم سرزمین وجودیم را

    آنجایی که کسی با من رفتار خوب و محترمانه ای نداشته

    آنجا که برای جلب توجه و تایید طلبی دائما خسته ام نمی‌توانم با همه ارتباط بگیرم حال خوبی ندارم در جمع ها یا در رابطه مشترکم..دائما سردرد هایی دارم که ناشی از فشار ذهنم برمن و قدرت نجواها بر من ..

    دوره فوق العاده عزت نفس برای من همانند یک قلب بود تا من زنده شوم بیدار شوم

    به حیات ام ادامه دهم حیاتی که قبل از آمدنم بر روی زمین از خداوند خواسته بودم تا بتوانم کالبد زمینی بر تنم کنم و تجربه کنم

    آرامش را

    کافی ولایق بودن را

    توانا بودن را

    ارتباط ام با خداوند را

    روابطم

    و….

    همه و همه دستاوردهایی برای من بود از دوره عزت نفس که می‌دانم هربار که گوش جان دهم به صحبت های استاد درسی تازه و آگاهی تازه نهفته است درون این دوره بی‌نظیر

    که خداوند مهربان بوده وهست بعد از درخواست من برای اینکه بتوانم این دوره ارزشمند را تهیه کنم

    بار الها متشکرم متشکرم سپاسگزارتم

    استاد و مریم عزیزسپاسگزارتان هستم که همواره معدنی از آگاهی ها را،خداوند به قلبتان روانه می‌سازد وشما با دست ودلبازی هرچه تمام تر به ماتقدیم میکنید

    متشکرم متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  3. -
    ندا گلی گفته:
    مدت عضویت: 1821 روز

    سلام بر عزیزان دل

    به استاد یگانم در مسیر اموزش قوانین اللهی

    که شالوده ی مباحث مهم رو معمولا در تمام فایل هاتون بارها به شکل های مختلف توضیح میدین و مجدد تو این فایل قوانین اللهی رو برامون مرور کردین سفیدپوش دوست داشتنی ️

    هربار جلوتر میرم تک تک الگوها اتفاقات که از طریق قانون اللهی میفته رو مشاهده میکنم قبلا بلد نبودم شما یادم دادین و چه اموزش خیلی خیلی مهمی در تمام عمرم در مکتب کره زمین یاد گرفتم خدایا شکرت که راهنما بهمون دادی که همفرکانس باشم باهاش تا بتونم مسیر زندگیمو مشخص کنم کسی که یادمون داد خودمون راهنمای خودمون در ادامه مسیر باشیم

    حالاراجع به نشانه های عدم احساس لیاقت بگم خب طبیعی هست که وقتی واقعی داریم رو سایت کار میکنیم یسری موارد و یا دیگه نداریم یا خیلی کم شده در صورتی که قبلا خود من تمام این علایم و داشتم ولی از وقتی رو دوره های شما و روی سایت کار کردم میتونم بگم نیست یا خیلی خیلی کم شده و قطعا دوره احساس لیاقت از ریشه حلش میکنه

    در مواردی که گفتین من از همش خیلی خیلی کم درونم دارم که طبیعتا دارم روش کار میکنم اما اونی که هنوز در من هست و خودم هم تاییدش میکنم اون قسمتی بود که راجع به ظاهر و لباس گفتین حتما باید یکی تاییدش کنه یکی که من تو تیپ و ظاهر قبولش دارم میگم دارم روش کار میکنما اسون نیست اما همین که اگاهانه میخوام که اصلاحش کنم خودش برام قدم مهمی هست نکته بعدی که دربارش صحبت کردین هم اینه که همیشه میخوام یجوری برنامه ریزی کنم که با طرفم باشم و وقتی میخواد وقتشو با خانواده بگزرونه من سریع واکنش نشون میدم الان اون واکنشه نیست اما تو ذهنم انقلابی با خودم بپا میکنم که باعث میشه اثراتش مول تیغ جوجه تیغی پرتاب بشه به اطرافیانم البته اگه خود مجرم قصر در بره خخخ میدونم خنده دار نیست و موضوع بیمار گونه ای هست و خب همین که من میشناسمش پیداش میکنم و میخوام اصلاحش کنم هزار بار خدا رو شاکرم و ممنون شما انسان بینظیرم

    یه موضوعی که بهش اشاره کردین و فهمیدم که دارمش این بود که از رابطه های قبلی سوال میکنیم تا مطمین بشیم من خیلی سرتر از قبلی بودم متوجه شدم اصلا پارنترم همچین ویژگی نداره و تابحال حتی برای لحظه ای هم نشده از گذشته من بپرسه یا کنجکاوی نشون بده یا حتی پیش اومد تو جمع دوستانم که از قبل از رابطه های من خبر داشتن اسمی از قبلی اوردن به صورت اتفاقی و ایشون حتی یکبارم چه اون لحظه چه بعدش و بعدترها اصلا از کنارش رد هم نشد حالا من بودم و پیش اومده بود یه اسمی اورده شد که یه پیشنهاد ساده قبل اینکه من وارد زندگیش بشم داده شده بود که طرف و میشناختم کلی سر همین انرژی برای خودم تلف کردم و باهاش صحبت کردم چیشد که اصلا پیشنهاد دادی اون چی گفت نه دقیق بگو جوابش چیبود بعدش چیشد کشتمش ایشونم گفت ولش کن برای قبل بوده تموم شده رفته و اینجور مواقع میفهمم که زیاده روی میکنم یا اگه من قبل بود میگفتم احتمالا من براش مهم نیستم که نمیخواد راجع به گذشتم بدونه یا از روابطم سوال نمیکنه یا هزاران نجواهای بی مورد اما این موارد هم بزرگ شدن من از لحاظ شخصیتی رو نشون میده هم اینکه شما اشاره کردین و من متوجه شدم ایشون با این کارش بمن درس بزرگی هم یاد دادن اینم از در و گوهر ریختن های شما استاد بینظیرم هستش

    راجع به لمس فیزیکی هم من مثال دارم از رابطه اشنایی که فقط بدلیل اینکه وقتی بیرون میرفتن دستش و نمیگرفت (زن و شوهر بودنا) میخواست که طلاق بگیره من قبلنا میخندیدم به این موضوع بهدها سعی کردم قضاوتش نکنم و بگم من جای اون نیستم شاید کمبود محبت از جانب همسرش به چشمش میادیا هر دلیل دیگه بعد فهمیدم عزت نفس هست الانم که شما گفتین متوجه شدم احساس عدم لیاقت هستش

    استاد عزیزم بازم از شما تشکر میکنم که دارین از ریشه مسایل مهمی رو برامون باز میکنین که شاید همینطوری به چشممون نمیومد و روش فوکوس نبودیم خدایا شکرت بابت این فایل

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      رهاخانم گفته:
      مدت عضویت: 2166 روز

      به نام خدا

      سلام دوست عزیزم

      من هم همسرم دوست ندارد من و ایشون دست همدیگر رو بگیریم و توی خیابون یا هر کجا با هم راه برویم

      این مسئله از درون برای من مهم نیست

      ولی

      همسرم شخصیتی دارند که مثلاً هر موقع هوس چایی می کنند خودشون درست می کنند و می خورند یعنی من و دخترم هم هستیم و حالا مشغول به کار هستیم بعد می بینیم خودشون چایی را درست کرده اند و تنها خورده اند بعد می گویند هر کسی هدایت خودش بخورد

      یا اینکه موقع ناهار بشقاب خودشون را غذا می ریزند و برای ما نمی کشند

      این چند مورد و البته موردهای دیگه هم هست یه کم من و ذهنم را درگیر کرده

      یعنی زن و شوهرها حالا اکثریت را می بینم بشقاب خودشون را غذا می ریزند و برای خانواده ی خودشون

      ولی همسرم این طور نیست

      شاید مسئله مهمی نباشه و قطعا نیست ولی دوست دارم ببینم ریشه این گونه کارها و عکس العمل ها از چه چیزی نشات می گیره

      ممنون میشوم راهنمایی بفرمایید

      مرسی عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        ندا گلی گفته:
        مدت عضویت: 1821 روز

        سلام عزیزم

        چقدر خوب که مجدد یه دوستی منو از طریق کامنتش هدایت کرد به موردی که برای قبل بوده و باعث بشه من چقدر به تفکراتم و طرز فکرم و نگاهم در گذشته برگردم و با الان خودم مقایسش کنم و خدا رو شکر کنم

        قطعا میتونه راه حلش کمبود عزت نفس و عدم احساس لیاقت باشه

        من خواهرم دوره عزت نفس و تهیه کردن و با هم روی این دوره فوق العاده کار کردیم تمرکزی و چه باگ هایی از ذهنم بیرون کشیدم چقدر مقاومت ها داشتم که هنوزم اگه ولش کنم خودش و نشون میده

        من کم کم به یسری موارد رسیدم یعنی تکاملم در هر زمینه طی میشد مثلا گفتم خودم تو زمینه روابط کلی ترمزهای ریز و درشت داشتم که به جرات میگم به حداقل رسیده و هی دارم روش کار میکنم و هربار بزرگتر میشم

        یادمه تو یه قسمتی از سریال زندگی در بهشت مریم جان برای استاد و خودشون پیتزا درست کردن اون قسمت و هزار بار دیدم یه عالمه دوره تو همون چند دقیقه بود بصورت عملی

        که پیشنهاد میکنم خودت بری ببینی توضیحاتم از ارزش هاش کم کنه شاید

        استاد خودشون اونجا توضیح میدن در رابطه با همین موضوع غذا کشیدن و منتظر موندن برای خوردن غذا شایدم دیده باشی البته

        میخوام بگم از خدا خواستم توی روابطم با خودم با ادمهای اطرافم حتی نزدیکانم و عشقم بزرگ بشم از خدا خواستم بهم کمک کنه خودمو با ارزش تر از هر موجودی روی کره زمین بدونم و تو این موارد تسلیم خدا شدم و پاداششم گرفتم جوابهامم گرفتم نمیتونم به شما یه جمله خاص بگم همش بمرور زمان پیش اومد چون سوال و از خود منبع کردم جوابم از خودش میگرفتم و هدایت میشدم به فایل ها به دوره ها به عقل کل حتی بیرون سایت از طریق دوستی کتابی فضای مجازی به هر طریق گوش بزنگ نشانه ها بودم

        شما هم اول باید اینو بپذیری که فقط و فقط خودت برای خودت با ارزشی نه همسر و یا حتی فرزندت خودت رها

        بعد از خدا بخوای کمکت کنه رشد کنی تو این زمینه

        من دوره عشق و مودت هم خیلی بهم کمک کرد خیلی خیلی

        چون تمام این مواردی که گفتی و شایدم بیشترش برای منم خیلی مهم بود و دغدغه آور

        موفق باشی عزیزم امیدوارم کمکی کرده باشم بهت

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    مهسا میرزایی گفته:
    مدت عضویت: 691 روز

    سلام خدا قوت بهتون .خیلی جالب بود من وارد رابطه شدم البته سن هم خودم و هم‌پارتنرم کم .طبق چیزایی که شما عرض کردید هم من هم ایشون احساس بی ارزشی و بی لیاقتی رو داریم .ولی یک سوال گاهی بدون مناسب نباید هدیه بدیم یا گاهی مشکلی نداره .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    مریم احدی گفته:
    مدت عضویت: 1012 روز

    سلام استاد عزیزم ،دلم لک زده واسه کامنت نوشتن چون توی این مرحله اززندگیم به شدت تحولات خوب وزیادی توی زندگیم اتفاق افتاده ،توی قدم دوازدهم هستم ودارم دونه دونه برداشت میکنم نتیجه تغییر باورامو دارم میبینم به وضوح ویکم فاصله گرفتم از کامنت نوشتن گرچه هرروز دارم فایلهارو گوش میکنم ودستم تو دست استاده ولی حس کردم کمرنگ شده بودنم خیلی خوشحالم که اینجا هستم ،راجب احساس لیاقت باید بگم یکی از تغییرات بزرگ من که منجر به تغییرات زیاد شد باور این موضوع بود که من لیاقت همه خوبیها رودارم،تضادی که منو تغییر داد فاصله گرفتن از ادمهایی بود که بهم القا میکردند ک تو کافی نیستی ،احساس خوبی که نسبت به خودم پیدا کردم قدمها ،عبارات تاکیدی همه منو کمک کردند تا بتونم اول خودم باور کنم که من هستم،من لایق هستم،من دوست داشتنی هستم همه این کلمات درابتدا برام غیر قابل باور بود تااینکه ذهنم دیگه مقاومت نکرد وباخودم به صلح رسیدم ،بعد نتیجه این باور توی ارتعاش وفرکانسم هم تأثیر گذاشت ،احساس لیاقت زمانی معنی واقعیت پیدا میکنه که ازدرون باشه وخودم باورکنم ،وقتی باورام عوض کردم بینشم به شدت بالا رفت ،احساس بی نیازی به تمجید دیگران درمن شروع به جوانه زدن کرد،نمیتونم بگم همیشه وصد در صد این حالتو دارم ولی میتونم بگم این موضوع به بلوغ فکری ما برمیگرده ،خداروشکر که من توی رابطه به این استقلال رسیدم که مدام درگیر این موضوع نیستم ونیاز دارم ساعاتی یاروزهایی برای خودم تنها باشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  6. -
    فاطمه تقی زاده گفته:
    مدت عضویت: 2320 روز

    به نام خداوندم تنها خالق برتر جهان

    سلام استادعزیزم وسلام مریم جان نازنینم

    سلام به همه‌ی دوستان خوبم

    امروز درحالیکه دارم جلسه 7دوره ی احساس لیاقت روکار میکنم از طریق نشانه امروزم هدایت شدم به این فایل ارزشمند.

    سپاسگزارم استادعزیزم به خاطر تهیه این دوره ی بی نظیر،روزی که این فایل روی سایت قرار گرفت اومدم نوشتم از ضعفهای واینکه چقدر به این دوره نیاز دارم وبا تمام وجود از خدا خواستم تا شرایط دریافت این دوره رو داشته باشم

    خدارو هزاران بار شکر که به طور معجزه آسا حتی تو خواب هم نمیدیدم که اینقدر راحت و به سادگی وارد این دوره بشم.

    استاد از اول دوره تا الآن که جلسه 7هستم با تمرکز ومتعهدانه دارم رو خودم کارمیکنم

    استاد از شروع دوره،به هر اندازه که احساس ارزشمندی کردم نشانه ها کوچیک وبزرگ هم پدیدارشدن واز همه مهمتر تازه دارم خودم رو پیدا میکنم

    اینکه چقدر از خود واقعیم غافل بودم،چقدر درگیر حاشیه بودم،چقدر از همه نظر ارزشم رو زیر سوال برده بودم و…

    هرجلسه رو که کار میکنم عطشم بیشتر میشود برای جلسه بعدی

    استاد تازه دارم میفهمم اصل واساس وقانون زندگی کردن دراین دنیا چیه؟

    سپاسگزارم استاد عزیزم به خاطر وجودتون بخاطر متعهد بودنتون به قانون وتوحید وبخاطر هم پا وهمراه بودنتون باهنرجوهاتون،سپاسگزارم ازاینکه وقت ارزشمندتونو میزارین برا رشد وپیشرفت هنرجوهاتون سپاس استاد عزیزم.

    استاد عزیزم برا شما ومریم جان آرزوی سلامتی وتن درستی دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  7. -
    امیرحسین خواجوی گفته:
    مدت عضویت: 1702 روز

    به نام الله یکتا

    من یه مثال از ضعف شخصیتی و عدم لیاقت بزنم که تو مثال های شما بود استاد

    اونم اینه که من تو یه محیطی کار میکنم (یه بخشی از مانتو فروشی رو اجاره کردم و شلوار جین بفروش میفرسونم) داخل مغازه یه پسری هست که وقتی به خانم ها گرم میگیره، میگه، میخنده باهاشون من حالم بد میشه که چرا من گرم نگرفتم من چرا شریک عاطفی مناسبی ندارم

    حالم بد میشه و احساس ضعف میکنم

    در واقع چون به دنبال یه شریک عاطفی خوب هستم و میبینم که بقیه خیلی راحت دارن وارد رابطه میشن و حسم و حالم بد میشه که چرا برای من نمیشه.

    این احساس بد حال منو بدتر میکنه و رو فروشمم تاثیر منفی میزاره.

    من 2-3 ماهی بود که از سایت دور بودم قبلش احساس لیاقتم بیشتر بود.

    اما از دیروز تصمیم گرفتم که روی موضوع احساس لیاقت کار کنم خودم رو ارزشمند بدونم خودم رو بدون هیچ دلیلی لایق تمام نعمت های خدا بدونم و لایق بدونم که یه زندگی شاد که غرق در نعمت و ثروت هست رو تجربه کنم

    الهی شکر که دوباره برگشتم به مسیر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  8. -
    Masoud Abdaal گفته:
    مدت عضویت: 1131 روز

    به نام خدا

    استاد تمامی مواردی که توی این فایل منشن کرده بودید رو من داشتم متاسفانه یا خوشبختانه و البته الان هم دارم اما خیلی بهتر شدم و خواستم یه تجربه از نکته ای که گفتید درباره “مدام دست تو دست بودن و در آغوش گرفتن بگم”

    من یه رابطه خیلی طولانی و Long Distance داشتم و حدود 5 سال میشد که اصلا ندیده بودیم همدیگرو و بعد از این مدت طولانی این اتفاق افتاد و دیدیم همدیگرو و من مدام میخواستم که دست همدیگرو بگیریم. اتفاقی که افتاد این بود که واقعا افتضاح شد و اولین دیدار به جای اینکه بهترین خاطره رو داشته باشیم واااقعا برعکس شد.

    خیلی سعی کردم خودم ریشه این مساله رو پیدا کنم و ساعت هاا رفتم توی درونم و اینور و اونور کردم ولی ریشش رو فکرنمیکردم این باشه اصصصلا و سعی میکنم تا زمانی که دوره رو بخرم تا جایی که میدونم و میتونم باور های خوب ایجاد کنم و بهتر بشم.

    در نهایت این فایل رو هم توی ماشین دوستم شنیدم که وقتی روی خودم کار کردم اون هم خیلی آروم شده بود و تغییرات محسوسی داشت و دوباره خودم دانلودش کردم و گفتم ببینم و کامنت بذارم.

    من کلا کامنت نمیذارم و این فکر کنم ششمین کامنتم باشه توی این یکسال و امیدوارم که مفید باشه این تجربه ای که داشتم.

    خداروشکر میکنم چون من همیشه میخواستم که درست ترین و بهترین باورهارو ایجاد کنم و سطح زندگیم رو در بهترین و بالاترین حد ممکن برسونم و خداوند من رو با شما آشنا کرد با شخصی که علاقه دلی داره به این کار و به همین واسطه الهامات رو دریافت میکنه و حرفایی که میزنه بهترین شکل و نوعیه که میتونه وجود داشته باشه.

    امیدوارم که خداوند هرروز بیشتر از قبل مارو آماده دریافت هدایت هاش بکنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    منيره فهمى گفته:
    مدت عضویت: 724 روز

    به نام خدای مهربان

    باسلام به استاد عزیزم وخانم مریم شایسته عزیز

    من بعداز شنیدن این فایل علایم عدم لیاقت متوجه شدم که یازده سال هست که کاملا خودم روازتمامی لیاقتها کنارگذاشتم وهرچقدرزور میزنم زندگیم بهتربشه هیچ اتفاقی نمیًفته فارغ ازاینکه من بخاطر ترس ازاینکه نگن ادعا های زیادی داری حتی درخلوت خودم هم خودمو ازتمام امکانات محروم کردم امیدوارم بادوره ایکه انشاالله میخوام فردا بخرم بتونم تغییراتی درلیاقتهام ایجاد کنم

    من نهایت تشکررا ازاستادم وخانم مریم شایسته عزیزدارم

    خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت که من درسایت استاد عباسمنش عضوهستم ️️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    پناه گفته:
    مدت عضویت: 833 روز

    به نام خدایی که میداند

    عرض سلام خدمت استادِ عزیز تر از جانم و دوستانِ عزیزم

    انقدر صحبت های استاد شبیه من بود که اشکم سرازیر شده

    الهی دست یاری به سویت دراز میکنم و هدایتت را می طلبم و راه گشایم باش تا بتونم لیاقتم را پیدا کنم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: