علائم احساس عدم لیاقت | قسمت 1 - صفحه 26

487 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    رهاخانم گفته:
    مدت عضویت: 2155 روز

    سپاسگزار خداوندی هستم که من را به این آگاهی ها هدایت کرد .

    .

    من که هر چی این آگاهی ها رو گوش می دهم نه خسته میشوم و نه گرسنه از بس ناب هستند و من را با خداوند بیشتر رفیق می کنند .

    .

    ممنون استاد عزیزم که اینقدر به هدایت های الله مهربان گوش جان می سپاری که این فایل را با این همه کیفیت هم به خودتون و هم به ما دانشجو هاتون هدیه می دهید .

    .

    انصافاً خیلی من روی این کار کردم که حال خوب خودمو وابسته به عوامل بیرونی و دیگران نکنم .

    خیلی هم حرکت کردم. هم خیلی چیزها را حذف شون کردم البته که من کاره ای نیستم و خداوند همه ی کارها را برام انجامش داد .

    چرا باید اینقدر نظر دیگران برامون مهم باشه ؟ مگه کم ضربه نخوردیم از این باور مسخره و بی معنی….

    من خودم خیلی لباس پوشیدنم برای دیگران بود ولی همین که فهمیدم دیگران اصلأ نظرشون مهم نیست همه را حذف کردم از نظرات زیادی که می دادند که همه هم بی مورد بود .

    البته که من صد نیستم و اونقدر ریشه دارد این باور احساس بی‌لیاقتی که همه جا خودش را نشون میده و جا پا گذاشته در زندگی ما .

    من خودم به خودم گفتم : چرا من منتظر این باشم که همسرم و هر کسی به من بگوید که من خیلی تو را دوست دارم

    وقتی من خودم خودمو دوست دارم تا خودآگاه دیگران هم منو دوست دارند و همین هم شد .

    وقتی از بت ساختن ها در ذهنم خسته شدم و درمونده شدم گفتم دیگه تموم شد و رفت .

    دیگران برام مهم نیستند .

    در بسیاری از مهمونی ها بدون آرایش می روم

    درسته اولش خیلی همه تعجب می کنند

    ولی مگه مهمه ؟؟؟ اصلأ و ابدا

    مهم خودم هستم که آیا آرایش را دوست دارم یا دوست ندارم ؟؟؟!!!!

    چرا زندگی من باید بسته به همه باشد بجز خودم ؟!

    مثالها زیاد هستند ولی ارزش گفتن و نوشتن را دارد چون این جوری پایدارتر می شود در وجودم و در ذهنم

    خدایا شکرت برای تغییرات

    خدایا شکرت برای قانون بدون تغییر جهان هستی

    خدایا شکرت برای این همه آگاهی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    زهراجان گفته:
    مدت عضویت: 568 روز

    سلام به همه دوستای عزیزم سپاسگزارم از خداوند مهربان

    و سپس استاد عزیزم

    منم احساس لیاقتم نقص های دارم

    با اینکه دارم روی دوره عزت نفس کار‌میکنم

    ممنون میشم اگر دوستی راه حلی داره بهم بگه

    یه مثال میزنم

    من خودم رو از هر لحاظ از خانواده پدری ام بالاتر میبینم و وقتی میخوام برم ببینمشون یا مهمونی هست ناخودآگاه زیبا تر بنظر می‌رسم خوش تیپ هستم

    یا اصلا اگه از لحاظ ظاهری هم اوکی نباشم اصلا برام مهم نیست خودم رو نمیبازم و همچنان اعتماد به نفس دارم و خودم رو ارزشمند میدونم

    ولی خانواده مادری ام رو بعضیاشون رو بالاتر از خودم میبینم هرچی هم که تیپ بزنم آخر مراقبم ببینم خوب بنظر میام یا نه

    هی میگم ینی من مورد تاییدشون هستم یا نه و ..

    امان از وقتی که از لحاظ ظاهری اوکی نباشم دیگه خودم رو باختم

    یا مدام میخوام به نظرشون خاص باشم و به چشم بیام و مورد تاییدشون باشم میدونم که اشتباهه و میخوام که رفعش کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      محمد صادق خرمی گفته:
      مدت عضویت: 427 روز

      سلام دوست عزیز توی این کامنت جواب شما و من و خیلی از دوستان توی این صفحه نوشته شده

      ما باید جدای از دستاورد هایمان خودمان را ارزشمند بدانیم و برای خودمان ارزش و بها قائل باشیم

      زیرا خداوند برای ما ارزش قائل است و خداوند در هر شرایطی و باهر اعمالی که داریم مارا باارزش

      میداند abasmanesh.com

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    مهدی صالحی گفته:
    مدت عضویت: 2253 روز

    سلام

    تغییر نگاه و تغییر افکار نیاز به یک فرآیند داره و من همیشه فکر میکردم با یک فایل گوش دادن یا پای صحبتی یکبار نشستن تغییرات اتفاق می افته.

    وقتی استاد میگویند کنترل ورودی ها ، من پیش خودم میگفتم خب خیلی چیزا نبینم ، نشنوم و نرم خیلی جاها درست میشه. البته با پرهیزات و در مسیر درست ماندن بهتر شدم ، اما چیزایی از گذشته باقی مانده توی سرم و وجودم که اذیت میکنن . مثل خاطرات بد و حقارت ها و رنجش ها.

    احساس بی ارزشی باعث شده من قبل از اینکه احساس بی ارزشی کنم خودمو منزوی کنم ، نرم توی جمع و یا جمعی که میدونسم کسی داخلش هست که بیشتر بهش توجه میشه.

    باعث شده که ایده یا شغلی و کاری رو انجام ندم که بخام بعدش احساس پوچی و بی ارزشی کنم . از احساس شکست میترسیدم چون خیلی برای احساس شکست عزاداری طولانی میکنم

    دلایل و یا بهانه های زیادی هست برای روی آوردن به اعتیادها . دلایل بیرونی مثل مقصر دانستن دیگران و چیزی. دلایل درونی هم هست که انسان خودشو قانع میکنه که سمت اعتیاد بره و یا اعتیاد رو ادامه بدهد . حالا دلایل واقعی یا غیر واقعی که منطقی پشتشون نیست برای توجیه کردن . که یکی از دلایل حس پوچی و بی ارزشی هست

    حتی فردی که وابسته سیگار هست هم وقتی احساس کم بودن داره ناخوداگاه سیگار رو در میاره آتش میزنه. بعد از کشیدن سیگار هم از اینکه چرا سیگاری هست حس بدی داره.

    اصلا احساس بی ارزشی از احساس کمبود هست برای من . چون فکر میکنم یچیزی عامل بیرونی باید منو پر کنه ، خلا من رو پر کنه تا راضی و ارضا بشم از درون. کمبود محبت ، خودم بخودم نمیتونم محبت کنم و تا یکی محبتم کرده چنان وابسته شدم و تعصب داشتم بهش و زندگیم به پاش ریختم که نگو. و جالبه بعد که اون دیگه رفته کنار به هر دلایلی، احساس خلا بزرگتر بجا مانده

    کمبود عشق . کمبود محبت .کمبود توجه . تایید و مورد پسند واقع شدن. کمبود نعمت. کمبود حتی خدا (که فکر میکنم لایق هم صحبتی با خدا هم نیستم) و همه کمبود هایی که باور کردم ،یک گدایی هست ،در صورتی که در وجودم از قبل هستند و نهادینه شدند و من به کمک آگاهی هایی دوباره بدست میارم دوباره دارم کشف میکنم

    به کمک این سایت زیبا و زحمات و عشقی که استاد و دوستان داشتند من دارم روی خودم به شکلی منظم کار میکنم اینجا. اگر نتیجه ها کم هست برای من ،بخاطر کم کار کردن من هست . هر جقدر اینجا بنویسم بیشتر تفکر و تعقل میکنم .

    خیلی دوس دارم دوره احساس لیاقت تهیه کنم . به امید خدا تکامل طی شود هم مدار بشم با دوستانی که توی اون قسمت سایت هستند .

    وابستگی های ذهن من برای احساس ارزش کردن زیاد هستن

    حتی یک سلام علیک کردن توی محل زندگی یا آشنایان. وقتی کسی رد بشه و نگا نکنه و یا جواب سلام سر سنگین بده من با خودم درگیر میشم و احساس بی ارزشی میکنم حالا هر جور که اون بوده (مثلا شاید از چیزی دیگه ناراحته یا درگیری ذهنی داشته یا…) من به خودم میخرم . یعنی چیزی مثل نجوای شیطان هست که میگه تو بدرد نخوری یا دوست داشتنی نیستی . دوست داشتنی بودن من بستگی به تحویل بگیرن منو یا نگیرن داره خخخ. لایک شدن و دیده شدن در واتساپ یا اینستاگرام.

    ایرادی که سالها با من هست دیدن فیلم های پورن هست. الان خیلی کم شده. ولی بررسی که میکنم خودمو، یک ماهی که گذشت و رفتارام و عادت هام چک میکنم میبینم هروقت احساس بدی داشتم بخاطر دوپامینی که ترشح میشه توی مغز من(شاید توی مغز بعضی ها جای لذت و درد فرق کنه و با دیدن فیلم های اینجوری حس بدی پیدا کنن) بخاطر فرار از احساس بد همیشه رو میاورم به این لذت کاذب.

    لذت های کاذب لذت هایی هستند که همون موقع لذت دارند و بعدش احساس بی ارزشی و پوچی میکنه ادم . یعنی بخاطر احساس بد ادم میره سمت لذت کاذب و بعد از لذت بردن هم باز احساس بد داره .

    لذت پایدار لذتی هست که ادم با مرور کردن خاطرات اون کار و ایده و عملی که انجام داده باز لذت میبره .

    آشفتگی. استرس. عصبانیت. بدخلقی. خارج شدن کترل زندگی و نداشتن مدیریت در زندگی. دور شدن نعمت ها از زندگی. غر زدن و تنها شدن . انزوا و دوری از دیگران

    اینها فقط با بازسازی احساس لیاقت محو میشن

    سپاس از استاد و شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    رهاخانم گفته:
    مدت عضویت: 2155 روز

    به نام خدا

    .

    وقتی به اصول درست در دوره عزت نفس پایین شدم احساس لیاقت خودم خود به خود رفت بالا

    حتی برای حرفی هم که می زنم ارزش قایل هستم.

    برای زمانم ارزش بیشتری قایل شدم

    برای انرژیم شخصیم همین طور

    وقت و زمان و انرژی خودمو اصلأ برای دیگران هدر نمی دهم با حرف های پوج و بی ارزش چون این جوری به خودم ضربه می زنم

    خونه ی مادرم با خونه ی خودم فاصله ی کمی دارد

    و می دونم اون مکان برای من نیست

    حالا من با اون افکار نمی تونستم اصلأ نروم چون من کامل نیستم

    اومدم روی خودم کار کردم . فایل ها را خوردم

    برای خودم مثال های متعددی آوردم

    و بعد در خونه ی مادرم خودمو در آزمایش قرار

    می دادم

    می گفتم اینهایی که دارند می گویند من هم دارم

    باید درستش کنم

    اینها ترمزهای من است

    و اهمین هم بود

    خدایا شکرت.

    و باید ذهنم را منطقی کنم

    من اومدم با خود خود خودم بیشتر دوست شدم

    بیشتر با خودم حرف زدم

    بیشتر با خودم صحبت کردم در مورد قانون که

    چه باوری بیشتر به من کمک می کند ؟

    و اینطوری انرژی و زمان طلا و ارزشمند خودمو

    برای خودم گذاشتم

    و در سایت عباس منش دات کام هم بیشتر موندم

    تا تونستم با خدای خودم حرف زدم

    و خدا را شکر الان خیلی بهتر و بهتر شدم

    کنترل ذهنم خیلی بهتر شده خدا را شکر

    لباسهای بهترم را در خونه برای خودم پوشیدم حتی نه برای همسرم

    آرایش در خونه برای خودم.

    خدایا شکرت

    .

    در کوچه و خیابان بیشتر سعی می کنم اینقدر

    سر تاپای یه خانم و یا یه آقا را نبینم کاری که

    قبلا می کردم

    الان بیشتر برای خودم زندگی می کنم خدا را شکر.

    خدایا شکرت.

    .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1239 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    احساس عدم لیاقت و ارزشمندی:

    در تمام حوزه ها و زمینه ها تاثیرات نامطلوبی بر جای می گذارد

    بنابراین:

    همواره باید بر روی احساس ارزشمندی کار کرده تا در تمام حوزه ها به موفقیت و پیشرفت دست یابیم

    قانون:

    در جهانی زندگی می کنیم که به افکار فرکانس ها و باورهای ما پاسخ داده می شود

    چگونه متوجه شویم چه افکار و باورهایی داریم؟

    از احساسمان

    اگر احساس خوبی داریم:

    افکار و باورهای مناسب داریم

    اگر احساس شادی عشق آرامش اشتیاق و لیاقت داریم:

    افکار و فرکانس هایی را به جهان ارسال می کنیم که:

    از جنس همان را در زندگی خود دریافت خواهیم کرد

    جهان اینگونه عمل می کند:

    هر آن چیزی که به جهان ارسال می کنیم ان را:

    به شرایط موقعیت افراد ایده ها تبدیل کرده و وارد زندگی ما می کند

    این قانون:

    *تنها قانونی است که باید به خوبی آن را درک کنیم چون

    *می تواند زندگی ما را در تمام ابعاد برای همیشه متحول کند

    اگر افکاری در ذهن خود داریم که به ما احساس بی ارزشی ترس نگرانی خشم افسردگی می دهد:

    از جنس همان را وارد زندگی خود می کنیم

    به همین دلیل بسیار مهم است بتوانیم:

    از درون با تغییر افکار زاویه نگاهمان باورهایمان احساس خود را بهبود دهیم

    اگر در موقعیت و شرایط ناجالب قرار داریم:

    باید بتوانیم از زاویه ای به آن نگاه کرده که به ما احساس بهتری دهد تا در مسیر دریافت نعمتهای بیشتر قرار گیریم

    اگر احساس بدی داریم:

    فرکانسی را به جهان ارسال می کنیم که از آن اتفاق بد را بیشتر و بیشتر وارد زندگی خود خواهیم کرد

    به همین دلیل :

    اتفاق نامناسب یکسان با دو فرد با باورهای متفاوت : می تواند دو نتیجه ی کاملا متفاوت و متضاد در بر داشته باشد

    زندگی فردی را نابود کرده و زندگی فرد دیگر را رشد و پیشرفت دهد

    اگر ورودی های ذهنی خود را کنترل کرده تمرکز خود را بر نکات مثبت قرار دهیم:

    اتفاقات نامناسبی برای ما رخ نخواهد داد که بخواهیم تمرکز خود را از روی آنها برداشته یا زاویه ی نگاه خود را تغییر دهیم

    احساس ارزشمندی:

    تاثیر بسیار زیادی بر ارسال فرکانس های غالب ما بر جهان هستی دارد

    زمانی که از درون احساس بی ارزشی و عدم لیاقت داریم:

    همواره به جهان احساس بی ارزشی و بی لیاقتی ارسال می کنیم و

    جهان به ما ثابت می کند: بی ارزشیم

    اگر بتوانیم از درون به احساس ارزشمندی دست یابیم:

    همه ی شرایط و موقعیت ها به نفع ما تغییر خواهد کرد

    نشانه های احساس عدم ارزشمندی و لیاقت:

    *فرد احساس نیاز به تایید توجه تعریف و تحسین دیگران برای دستیابی به احساس خوب دارد

    بسیاری از ما:

    تا زمانی که توسط دیگران تحسین و تعریف نشویم احساس خوبی نداریم و

    احساس خوب خود را: به عوامل بیرونی متصل کرده ایم

    تا زمانی که نتوانیم احساس لیاقت و ارزشمندی درونی ایجاد کنیم:

    جهان ضربات بیشتری به ما وارد کرده و ثابت می کند بی ارزش و بی لیاقتیم

    * برای ابراز عشق به طرف مقابل هر بار هدیه می گیرند

    احساس بی لیاقتی با هدیه گرفتن جبران نمی شود:

    با داشتن احساس بی ارزشی جهان به ما ثابت می کند بی ارزشیم

    *نیاز به کنترل کردن طرف مقابل دارند

    دائما از طرف مقابل سوال می پرسند: زمان خود را در طول روز چگونه سپری کرده اند با چه افرادی ارتباط برقرار می کنند چه اتفاقاتی برای آنها رخ داده است و…

    *دائما از روابط گذشته ی طرف مقابل سوال می کنند تا به ویژگی های آنها پی برده و مطمئن شوند از آنها برتر هستند

    اگر چنین کنجکاوی هایی داریم: برای خود ارزش قائل نیستیم

    *احساس خوب خود را وابسته به طرف مقابل می دانند و اگر فردی به هر دلیلی احساس بدی داشته باشد سعی می کنند احساس او را خوب کنند

    وظیفه ی ما:

    خوب بودن احساس طرف مقابل نیست

    اگر تمام تلاش خود را برای رساندن طرف مقابل به احساس خوب می کنیم:

    برای خودمان ارزش قائل نیستیم

    *فرد نیاز به لمس فیزیکی طرف مقابل دارد

    همیشه به دنبال راهی برای در آغوش گرفتن بوسیدن و..دارد:

    تا به او ثابت شود طرف مقابل او را دوست دارد

    بررسی کنیم رفتارهای ما چه منشائی دارد:

    احساس عشق یا ترس؟ احساس لیاقت یا بی ارزشی؟

    *همیشه دوست دارند در جمع جلب توجه کنند و اگر فردی مورد توجه بیشتری قرار گیرد رفتارهای احمقانه ی بیشتری از خود بروز داده تا توجه بیشتری جلب کند

    اگر احساس بی لیاقتی دائمی داریم:

    -جهان به ما ثابت می کند بی لیاقتیم

    -شرایط و موقعیت هایی را برای ما به وجود خواهد آورد که به ما ثابت کند بی لیاقتیم

    ریشه ی احساس بی ارزشی و عدم لیاقت:

    باید در درون ما تغییر کند

    احساس خود ارزشمندی: باید در درون ما ساخته و ایجاد شود

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    abolfazl گفته:
    مدت عضویت: 660 روز

    بنام خداوند

    عدم احساس لیاقت در وجود من و ترمزی ک در ذهن من وجود دارد:

    چند روز پیش توی مدرسه اتفاقی بین من و دوستم اتفاق افتاد(تا اینجای زندگیم یکی رفیق هم ندارم او همکلاسی من است) که خیلی ناراحت شدم من کار خاصی انجام ندادم ولی او همش منو اذیت میکردو میگفت که اینا شوخی ه باید جنبع داشته باشی منم چیزی نمیگفتم در کل بعد سر یک موضوع توی جمع منو تخریب کرد و بهم بدو بیراه گفت خیلی ناراحت شدم اون لحظه ولی سعی کردم که ذهنمو کنترل کنم و اون محل رو ترک کرد و رفتم بیرون و به این موضوع فکر کردم تا نجوای تویی سرم رو از بین ببرم هش درگیر این موضوع بود تا وقتی ک خودمو مشغول کردم ولی دوباره ک صبح از خواب بیدار شدم باز این نجوا ها شروع کردن من یکی انسان دورنگرا هستم ک اصلا نمیتونم خیلی صیمیی بشم بادیگران (شاید نیاز تغییر دارم)تصمیم گرفم ک فردا باهاش صبحت کنم رفتم بهش گفتم ک اون کا رو کردی و اصلا چرا همچنین رفتاری داشتی خودشو زد اول به کوچه علی چپ بعدش گفت تو کم جنبه یی و فلان و….. من دیگه بحث و ادامه ندادم و تموم کرد موضوع رو همش به خودم تو مسیر میگفتم که:

    چرا باید همچنین افردای تو زندگیم باشن

    چرا من باید خودمو کوچک کنم

    اصلا چرا باید اون رفتاری ک باهام شده رو تحمل کنم

    اصلا نظر دیگران چرا واسه م مهمه

    قبلا ا خیال میکردم خیلی با خودم اوکیم ولی نه اصلا

    بعدا فهمیدم ه یکی از اشنایان دوره احساس لیاقت شما رو تهیه کرده و بعد نظرمو گرفت تا معرفی دوره ها گوشی بدمفهمیدم ک چقدر نیاز دارم بهش و درحال ساخت ثروت برای خریداری دوره ها هستم.

    نیاز گوش دادن احساس تایید از دیگران در پوشش و راوبط خیلی تو زندگی ما زیاده و در حال تجربه کردن ان بدون اینکه به اون توجه کنیم و از ان رد میشویم صادقانه خواسته باشم بگم تمام این چیزا در مورد پوشش رفتار و گفتار ادم ها روی من تاثیر دارد.

    در مسیر موفقیت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    رهاخانم گفته:
    مدت عضویت: 2155 روز

    به نام خدا

    .

    .

    .

    من همیشه در جمع بدم می اومد که یه نفر با یه نفر دیگه با هم یکه صحبت کنند و همیشه متنفر بودن از ابن عکس العمل و همیشه هم جالبه همین عملکرد و واکنش را در جمع ها دریافت می کردم و الان هم دریافت می کنم

    و این دلیلش همین عدم احساس لیاقت هست که من خودمو لایق نمی دونم

    من می تونم هزاران نکات مثبت را در همون جمع به خودم گوشزد کنم و بگم و خودمو را به حال خوب برسونم

    ولی با توجه کردن و تمرکز کردن روی همین نکته و واکنش خودمو پایین می کشم و سقوط عزت نفس دارم .

    تنها راهکارش در این مواقع این هست که خودم را به حال خوب برسونم . توجه ام را از روی اون دو نفر بردارم . نکات خوب و مثبت را برای خودم مرور کنم

    و حتی می تونم از جای خودم بلند شوم و به افراد دیگه در اون جمع ملحق شوم و با اونها گرم بگیرم .

    .

    .

    من از اونها . حالا هر کسی بهترم ….

    همیشه این جمله در ذهن من هست که خودمو بهتر از دیگران نشون بدهم . دیگران را به هر طریقی بکشم پایین و خودمو بزرگ کنم با روش های مختلف

    همیشه پیش همسرم از خودم تعریف می کردم این خوبه اما دیدگاهم این بود که ببین من از زنداداش های تو بهترم منظورم جاری های خودمه . ببین من از خواهر خودم بهترم . من خوبم من خیلی خوبم

    و همیشه هم نتیجه ی عکس می داد

    خدا را شکر من این عمل را دیگر انجام نمی دهم چون می دیدم طرف بیشتر کارد دارد روی من

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    رهاخانم گفته:
    مدت عضویت: 2155 روز

    ««««««««یک اتفاق یکسان می تواند نتیجه ی کاملا متفاوت داشته باشه»»»»»»

    من الان 39 سال دارم و تا به یاد دارم نود درصد آدمها به من کم محلی می کردند

    ولی الان با آموزه های استاد کمتر شده . کمرنگ شده ولی هنوز جا پای اون را در روابط عاطفی می بینم

    من جایی مهمونی بودم و شل قبلش با یکی از اون آدم‌هایی که در اون جمع بود ساعت ها با خنده و براحتی صحبت کردیم

    بعد من فردا اون آدم را دیدم و اون آدم اصلا محل به من نمی‌داد و پشت به من می کرد

    من خیلی کنترل ذهن کردم و هیچ حرف بی جا . حرف ناشایست. حرف بی ربط . نزدم خدا را صد هزار مرتبه شکر

    ولی این اتفاقات برای من افتاده

    چون من زود وابسته و دلبسته ی افراد میشوم

    خیلی هم تمرین می کنم

    سعی می کنم اصلا بهشون دلبسته نشوم ولی باز هم این زنجیره ادامه دارد

    این اتفاق برای من چه درس بزرگی داشت ؟؟؟؟حواست باشه وابسته به عوامل نشوی . فقط امیدت به خدا باشه . ما در مدار همدیگه نیستیم و جهان ما را از هم به همین راحتی جدا می کند چون خدا عاشق منه .

    من عاشق خودم هستم و من نمی دونم شاید اونها عاشق خودشون نیستند و این باعث دوری از همدیگه می شود .

    اصلا من تا وقتی محتاج به دیگران هستم که به من محل دادند یا ندادند . به من کم محلی کردند یا کم محلی نکردند .

    من بیشتر دوست دارند یا فلانی را ؟؟

    این باعث رنج بیشتر می‌شود .

    این باعث دوری می‌شود .

    این باعث سردی می‌شود .

    .

    من نباید نیازمند دیگران باشم

    نیازمند به لبخند زدن بقیه باشم .

    نیازمند به احترام گذاشتن دیگران به من

    این خودش برای من خیلی مهمه که باید بقیه به من خوش‌رفتاری کنند حتما حتما .

    درسته باید همه باید به من محبت داشته باشند ولی یه وقتایی افراد در فاز دیگه ای هستند حالا در ابن مواقع این من هستم که باید کنترل ذهن کنم و اصلا و ابدا برام مهم نباشه که اون در چه فازی است

    اصلا وقتی رها هستم باید برام مهم نباشه و رها کنم خودمو

    من خودم هستم با ویژگی های شخصیتی خودم . من باید ورژن خودمو خوب نگه دارم فارغ از اینکه اون فرد یا افراد به من لبخند می زنند یا لبخند نمی زنند با من حرف می زنند یا با من حرف نمی زنند

    من خودم هستم . این من هستم

    خدایا شکرت برای وجود خودم

    من نیازمند به خداوند خودم هستم .

    .

    .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    رهاخانم گفته:
    مدت عضویت: 2155 روز

    به نام خدا

    .

    .

    حس ارزشمندی را قاطی نکنم با پول و ثروت . این را من تازه فهمیدم که باید رفعش کنم و درستش کنم چون دریافتش نمی کنم هر چی هم که تلاش کنم

    یعنی من تا ثروتمند نباشم و ثروتمند نشوم هیچ ارزشی ندارم چه پیش خودم و چه پیش دیگران

    و وقتی ثروتمند شدم و خونه و ماشین و ویلا داشتم اون موقع ارزشمند هستم

    اینها همه در ذهن من بود که خدا را شکر دارم درستش می کنم .

    نعمت داشتن هم باید لایقش باشم و وقتی باورش کردم که من لایق نعمت های بی نهایت هستم دریافتش می کنم

    نباید در حد حرف زدن و کانت نوشتن باشه باید باورش کنم و سر حرفم بمونم تا جهان تاییدش کنه و دریافتش کنم .

    امشب فهمیدم من چرا حرف نمی زنم و این هم بر می کرده به کمبود بی ارزشی چون در درونم این را میگم که بقیه که هر چی من بگم را قبول نمی کنند . حالا فرض کن حرف زدی مثل قبلا چه کسی حرفت را تایید می کنه ؟؟

    ولی امشب از همسرم درخواست کردم درسته تایید نکرد ولی من گفتم من تمرین کردم

    البته که تمرینات دیگری هم انجام دادم ولی امشب آگاهانه تر انجامش دادم.

    هر چی که بیشتر فایل ها را گوش می کنم و کامنت ها را می خونم به خودشناسی بیشتری می رسم خدا را شکر

    من که خیلی خوشحالم در این فضای عالی با آدمهای عالی با استاد عالی دارم کار می کنم که واقعا هر لحظه دارم به خدا نزدیک و نزدیکتر می شوم. این را باید بیشتر باورش کنم .

    چون باید خودم را لایق هم صحبتی با خداوند بدونم

    خداوند عاشق ماست

    خداوند همراه ماست

    الهی شکرت .

    .

    فردا قرار است زن داداشم را ببریم آرایشگاه برای جشن عقد کنون .

    این آرایشگاه یکی از بهترین و شلوغ ترین آرایشگاه های زنانه ی شهرمون هست

    من دایم به خودم می گفتم : من که اگر پیشنهاد دادند که آرایش کن هم انجام بدهند قبول نمی کنم !!! چرا ؟؟ برای عدم احساس لیاقت…. چون خودمو لایق نمی دونم ….

    اونها کجا و من کجا …‌

    معلوم نیست می خواهد چقدر از من پول بگیرد وووو

    هزاران جواب و سوال بی جواب دیگه

    که هنوزم دارد تکرار میشه

    .

    خدایا شکرت برای داشتن این فایل های رویایی و بهشتی

    خدایا شکرت برای وجود این همه فایل که همه ی ما را روانه ی بهشت می کند

    واقعا بوی بهشت می دهد این فایل ها

    الهی شکرت

    الهی شکرت

    الهی شکرت

    .

    حتی برای مسافرت رفتن هم باید خودم را لایق بدونم تا به یک مسافرت لاکچری بروم و بهم خوش بگذره وگرنه یا نمی‌رم یا اگر هم بروم دچار عذاب وجدان می شوم .

    برای رفتن به رستوران باید خودمو لایق بهترین رستوران با بهترین پرسنل با بهترین غذاها بدونم تا هدایت شوم و دریافت کنم وگرنه نه به رستورانی می روم و نه به غذای لاکچری

    .

    من از دوره عزت نفس به لطف خدای مهربان به این فایل ها خدایا شدم خدا را شکر که واقعا دل و روده ی من را می ریزه بیرون

    الله اکبر

    خدایا شکرت برای بزرگی که داری

    یعنی روی دوره کار می کنم نتیجه می گیرم باز هم به خدا جونم خدای عشقم میگن باز هم بهتر باز هم بالاتر باز هم می خواهم بدونم علت ها را و هدایت خداوند را من باور دارم که اینجا در این مکان در این فضا و هدایت به این فایل و هدایت به کامنت های این سلسله از فایل ها و صفحات را دارم

    خدایا شکرت برای داشتن دوستانم در این سایت که واقعا از بهشت هستند و بدی بهشت می دهند

    الهی شکر

    الهی شکر

    الهی شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    ابراهیم گفته:
    مدت عضویت: 1392 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام استاد عزیزم

    این فایل نشانه امروز من بود.

    تمام اتفاقات زندگی ما بر اساس افکارمون شکل میگیره ،افکاری که تکرار شده اند و به نا خود آگاه تبدیل شده اند.

    ما به اونها باور میگیم.ما باور کرده ایم و هیچ وقت فکر نکرده ایم که می‌توان تغییرش داد.

    پس هر گاه احساس ناخوب کردی بِدونیم که فکر نا خوبی داریم و تنها با تغییر نگرش می‌توانیم حالمون رو به احسن الحال تبدیل کنیم.

    احساس خوب همه چیه،احساس خوب کلید هر دریه،احساس خوب خواسته ماست،احساس خوب قدرتمندی ماست،احساس خوب عزت نفس ماست،احساس خوب توحیدِ ماست.

    باورها رو عوض کنیم بکلی زندگی ما زیر و رو میشه.

    درک من از فرموده های این فایل احساس وابستگیِ،یعنی هر جا شخصیت ما توحیدی نیست ما به یک چیزی،مکانی،کسی و…وابسته میشیم و اون وابستگی یعنی من به تنهایی ارزشمند نیستم و با او ارزش پیدا میکنم.این در صورتیه که ما با خدا ارزشمند شده ایم و ارزش ما زمان تولد ما رقم خورده است.

    خودم هم جزو این دسته بودم و هستم ،ارزش من در مکان و جغرافیای خاصی شکل گرفته یا یه شخصیت خاصی برای خودم تعریف کرده ام که چنانچه بیرون برم از اون شخصیت ،احساس بی ارزشی میکنم.

    اینها هم شرک است .باید اصلاح بشود.

    احساس بی ارزشی یعنی من برای حرف مردم ارزش قائل باشم و برای خودم نباشم.این ارزش و اعتباری که از بیروت میگیرم بیشتر از خودم باشه.

    شخصیتی که تو ذهنت ساختی رو میتونی عوض کنی،شاید اون شخصیت توسط اون محیط،اون پدر و مادر،اون معلمها،اون تلویزیون، اون رسانه،اون منبر،اون…ساخته شده باشه.خودت میتونی از درون تعریف کنی،باور کنی و بسازی

    حرف مردم هم نمونه ای از کمبود ارزش خودم،حرف مردم تا قبل از دریافت آگاهی های استاد خوب بود،الان دیگه نیست،حرف مردم با ارزش‌های خودشان است و من تعریف دیگری دارم،ارزش من را خودم و از روز اول تعیین کردم.مسائل بیرونی ارزشی برایم تعیین نمی‌کنند و مهمترین ارزش ،ارزش ارتباط با منبع و توحید است،از روز اول که به دنیا اومدم مدال ارزشمندی رو قلبم دارم و تا آخر دارم

    من بدون داشتن هیچ چیزی ارزشمندم ،قلبم کل ارزشهاست

    استاد عزیزم سپاسگزارم از آگاهی‌هایی که به ما دادین و میدین *

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: