علائم احساس عدم لیاقت | قسمت 1 - صفحه 3

487 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    عباس حیدری گفته:
    مدت عضویت: 1386 روز

    علائم احساس عدم لیاقت قسمت اول

    • احساس نیاز به تایید دیگران، به عامل بیرونی برای داشتن احساس بهتر و ارزشمندی : من توی حوزه های که افراد دیگه رو قوی تر از خودم میبینم دوست دارم بیان و تایید کنند منو مثلا با بهترین استاد دانشکده پروژه برداشتم و همش وقتی میرم پیشش دوس دارم از من تعریف کنه تا من احساس بهتری داشته باشم ولی مثلا توی خانواده ازون جایی که همه رو از خودم پایین تر میبینم دیگه این نیاز رو حس نمیکنم که کسی باید ازم تعریف کنه ولی وقتی در جایی باشم که فکر کنم طرف حالا به هر طریقی از من جایگاه بالاتری داره من نیازمند تایید و تشویق دیگران هستم

    • توی رابطه عاطفی من اگه دوستم ناراحت باشه ازش میپرسم که از دست من ناراحتی؟ من چیزی گفتم؟ چیزی شده؟ یا هر چند روز یکبار میپرسم که دوسم داری؟ چرا دوسم داری؟ چقدر دوسم داری؟ حتی روزهای اول من کل کار و زندگیم مختل شده بود و نمیتونستم روی هیچ چیزی تمرکز کنم چون دوست داشتم صبح تا شب یا پیش هم باشیم یا چت کنیم و اگر مثلا طرف میگفت دو ساعت داشتم کتاب میخوندم من این سمت چقدر ناراحت میشدم

    • خداروشکر توی زمینه لباس خیلی حساس نیستم و از استاد یجورایی ایده گرفتم، اصلا اهل این که ست کنم یا نظر بقیه برام توی لباس پوشیدن مهم نیست ولی وقتی لباس شیک و خوشگل میپوشم بسیار اعتماد به نفس میگیرم

    • من از زندگیم میزنم از همه تمرکزم میزنم که با طرف وقت بگذرونم و پیشش باشم اونم نه زمان کم منظورم صبح تا شب هستش خصوصا اوایل که در یک ماه حدودا 20 روز من صبح تا شب با ایشون بودم ولی خب مشخصه که همه چی بد تر و سخت تر میشد و احساس وابستگی هر روز بیشتر میشد

    • توی بحث هدیه گرفتن هم که خیلی حساس نیستم ولی اگه طرف بگه چیزی رو میخام خودم رو به سختی میندازم که هر چی میخاد رو براش آماده کنم

    • من خیلی عادت ندارم کسی رو کنترل کنم شاید بخاطر اینکه سریال زندگی در بهشت رو دیدم که کسی کسی رو کنترل نمیکرد و استاد مثلا با جنس مخالف صحبت میکرد یا هر چیزی ولی مشکلی نداشت ولی دیدم که بقیه چقدر حساس هستند که این اتفاقا نیافته

    • وای استاد این در مورد بقیه و روابط قبلی پرسیدن هی میاد تو ذهنم که منم بپرسم که قبلیا چطوری بودن چکاره بودن ماشین چی داشتن چه شکلی بودن الان کجان یا هر چیز دیگه

    • من مشکل دارم واقعا وقتی دوستم حالش بده من به شدت حالم بد میشه و حس میکنم من مسئولشم و باید اینکارو بکنم و تمام تلاشم رو میکنم و خودم رو به سختی میندازم

    • من خیلی عادت به لمس فیزیکی ندارم ولی دوستم بسیار حساسه و نیازمند این داستان هستش ولی عادت به بغل کردن و بوسیدن دارم و محتاجم یجورایی

    • من توی مهمونی ها نه ولی توی محیط کار باید بهم توجه بشه بخاطر همین همه کاری میکنم مجانی هم کار میکنم که فقط بقیه ازم تعریف کنن و بهتر از بقیه باشم و در غیر این صورت اگه کسی بهتر و بالاتر از من باشه به شدت ناراحت و افسرده میشم و عصبی میشم

    استاد به جز یکی دو مورد همه موارد رو توش کامل مشکل داشتم :(((((

    ولی اشکال نداره خداروشکر دوره رو تهیه کردم و جلسه اول رو یک بار گوش دادم و تمرینش رو هم امروز انجام میدم و داخل سایت میزارم

    خیلی به خودم تعهد دادم که توی این دوره همه جلسات کامنت بزارم و سعی کنم همه چیز رو واقعی چکاپ کنم و توی سایت بزارم و خجالت نکشم از کامنت گذاشتن و مقایسه کردن خودم با دیگران

    سعی میکنم تمریناتم رو توی سایت بزارم که هم رد پا بشه هم تعهدی بشه برای انجام تمرینات و بهبود نتایج

    و مهم تر از همه وقتی این باور ریشه دار که توی تک تک مثال کامنت بچه ها و توضیحات استاد میبینم که من هم نه کم بلکه بسیار ریشه ای توش مشکل دارم حل بشه قطعا همه جنبه های زندگی بهبود پیدا میکنه و به امید خدا راحت میشیم برای راحتی ها

    خداروشکر انجام تمرینات خیلی حس خوبی بهم میده بخصوص من که یکی از مشکلاتم انجام ندادن تمرینات بوده و کم کم دارم بهتر میشم توی این موضوع و این رو از جلسه اول عزت نفس یاد گرفتم که کار های کوچک رو به تعویق نندازم و چقدر دارم بهتر میشم توی این موضوع

    سپاسگذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  2. -
    محمدرضا بهبودی گفته:
    مدت عضویت: 2315 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    الهی ب امید تو

    سلام عرض میکنم خدمت بهترین ها در دنیا

    استاد عباس منش عزیزم و مریم جان شایسته مهربون و این سایت الهی مون ک بهترین منبع برای تجربه سعادت و خوشبختی واقعی در دنیاست و تمام اعضای خونواده ی صمیمی عباس منش

    و ب این خاطر بهترین نعمت ها در زندگی من وجود دارن ک « من لایق تجربه ی بهترین ها هستم چون من ذاتا لایق و ارزشمند بدنیا اومدم بدون قید و شرط »

    خیلی خوشحالم ک در جمع شما هستم و خدای مهربونم رو از صمیم قلبم سپاسگزارم

    وقتی سایت رو باز کردم دیدم فایل جدید اومده و شروع کردم ب نگاه کردن و ی حسی گفت ک دفتر بیار و بنویس آنچه تورو برمی انگیزه

    استاد عزیز من نشونه ام رو دریافت کردم برای تهیه دوره و خداروصدهزاربار شکر میکنم ک توانایی خرید دوره رو دارم اونم براحتی واقعاً

    چون مدتهاست دارم روی این باور بصورت عملی و با هر خریدی تقریبا کار میکنم ک : « من همیشه خیلی بیشتر از نیازم واقعاً پول و ثروت دارم توی زندگیم ک هرچیزی ک بخوام رو براحتی میتونم بخرم و داشته باشم و ازش استفاده کنم »

    و وقتی روی این باور دارم کار میکنم ، ب وضوح شرایط مالیم تغییر کرده و باور کنید ک این تغییر رو همین حالا متوجه اش شدم و درکش کردم چون مدتیه ک شرایط مالیم بهتر از قبل شده بصورت محسوسی

    و از این بابت خیلی خوشحال و شادم

    الهی صدهزار مرتبه شکر

    استاد توی دومین و سومین نشانه ای ک فرمودین ، اینکه برنامه ام رو طوری بچینم ک بتونم زمان بیشتری با طرف مقابلم باشم ، من نشونه ام رو دریافت کردم و مطمعنم ک باید توی این دوره شرکت کنم

    البته توی بقیه نشونه ها هم دیدم ک من این علائم رو هم دارم اما شدت و ضعف داره برام و باید در کل روی خودم کار کنم

    و استاد چقدر من ارتباط خوبی پیدا کردم با این علائم عدم احساس لیاقت در روابط با فایل جلسه 3 دوره فوق العاده عشق و مودت در روابط ک اونجا پیش فرض های درست و هماهنگ با قانون رو در مورد روابط فرمودین

    مثلاً اینکه اگه یکی از طرفین در روابط ب هر دلیلی حالش بد بشه ، اتفاقاً اون طرف مقابلش هم حالش بد میشه و اصلا ما فکر میکنیم ک طبیعیه ک حال ما هم بد باشه و باید اینطوری باشه و این یعنی دوست داشتن واقعی و ما باید شریک غم و ناراحتی هم باشیم و این یعنی انسانیت و رابطه درست انسانی و سالم و ما هم ب عنوان وظیفه ای ک احساس میکنیم داریم ، تمام تلاشمون رو میکنیم ک حال طرف مقابل و خوب کنیم

    و این طرز فکر ب این دلیل هست ک : « ما باور داریم ک : « ما مسئول احساس خوب طرف مقابل مون یا دیگران هستیم »

    و شما در فایل جلسه 3 دوره عشق و مودت فرمودین : « رابطه رویایی رابطه ای هست ک هر کدوم از طرفین فقط خودش رو مسئول حال خوب خودش بدونه و از دیگری توقع نداشته باشه ک حالش رو خوب کنه چون کسی غیر از ما نمیتونه حال ما رو خوب کنه

    ما هم نمیتونه حال کسی رو خوب کنیم

    ما فقط مسئول حال خوب خودمون هستیم

    و این آیه ب ذهنم رسید ک :کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته

    حالا فرق بین زندگی با استفاده از این آگاهی ها و بدون استفاده از این آگاهی ها دقیقاً فرق بین تجربه خوشبختی و سعادت و تجربه نقطه ی مقابلش هست

    خیلی خیلی ممنون و سپاسگزارم از شما استاد عزیزم و مریم جان شایسته برای تولید این محصول فوق العاده

    و بی نهایت از خدای مهربونم و هدایتگرم ب سمت خواسته هام سپاسگزارم ک منو ب طراط مستقیم خودش هدایت کرد و امیدوارم این حرکت و پیشرفت همیشه ادامه داشته باشه

    من دیروز ب یکی از مهم ترین خواسته هام ک مدتها بود میخواستم ، رسیدم و باید بگم ک براحتی هم رسیدم ، واقعاً ب سادگی بدون تقلا بدون تلاش فیزیکی خاصی و البته با گوش کردن و عمل کردن ب هدایت های واضح و روشن خداوند تجربش کردم و لذت بردم انصافاً و این نتایجم رو مدیون هدایت خدای مهربونم ب سمت شما استاد عباس منش عزیز و مریم جان شایسته هستم

    برای همگی آرزوی سلامتی شادی عشق ثروت و سعادت در دنیا و آخرت رو دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  3. -
    ملیحه نصیری گفته:
    مدت عضویت: 1799 روز

    سلام ب استاد توحیدی عزیزم

    و مریم بانوی دوسداشتنی

    بحث زیبا و پاشنه اشیل بزرگ من: لیاقت

    واقعا هرجای زندگبمو نگاه میکنم کمبود لیاقت رو میبینم

    نعمتی ک راحت بهم داده شد و بخاطر عدم لیاقت خودم در کمال ناباوری ازم گرفته شد و گلایه و شکایت بخدا ک چرا ازم گرفتی

    الان میدونم همه اش خودم بودم ک ستم کردم ب خودم

    من تو گدشته خودم ک نگاه میکنم بودن 1 سری چیزها رو خییییلی بدیهی و طبیعی میدونستم و ب طبعش خیلی راحت بساط شادیمم فراهم میشد.

    خیییلی باجامعه و افکارهاشون در ارتباط نبودم

    و چون کلاااااا ادم خوش گدرونی ام

    و فارق از شرایط هرجا میرفتم بساط رقص و شادی خودمو بپا میکردم

    خداروشککررررر روزهای زیبایی هم داشتم

    اما اونجا متاسفانه چندتا پاشنه بزرگ داشتم و دارم ک

    1: لیاقت و ارزشمندی

    2: احساس گناه

    3: بقیه میتونن و من نمیتونم

    4:اینکه خدا برا بقیه میخاد و چون من گناهکارم برا من نمیخاد…

    اما خداروشکررررر توی روابطم رابطه های زیبایی تجربه کردم

    گاهی برای جلب توجه پارتنرم 1 سری کارها کردم اما چون کلااااا توجه ام رو خوبی ادمها و نقاط مثبتشون بود خوب پیش میرفته همه چی و چون خییییلی تو اون حالت احتیاج و نیاز نمیموندم

    اما درمقایسه با روابط دیگران ک براشون هدیه های گرونقیمت و… بود برامن نبود

    و چون برامن نبود گاهی حالمو بد میکرد

    اما بازم ب لطف الله مهربانم چون کلا خوش گدرون بودم اون مساله خیییلی زود از ذهنم پاک میشد و فقط دنبال خوش بودن تو رابطه ام بودم.

    ((((( و البته ک الان میدونم ارزشمندی من ب این نیس ک کادو بخرم

    یا مهربونتر باشم

    یا باید فداکاری کنم و…

    باید خود خودم باشم و خودم خودمو دوست داشته باشم و فارق از نگاه و نطر دیگران بخودم احترام بزارم

    ارزشمند بدونم وجودمو

    عقاید و باورهامو و شخصیتمو و لایق احترام بدونم.

    و همه چی از درون خودمه ن دیگران )))

    اما جایی ک بحث ازدواج میشد…..

    من خررراااب مییکردم

    طوری ک طرفم 1شبه داماد میشد

    جوری ک خودشم نمیفهمید چی شد که 1شبه ازدواج کرد….

    چون حس لیاقت همسر خوب بودن نداشتم

    ارزشمندیمو ب عوامل بیرونی میدادم ک دست من نبود پس من ارزشمند نبودم برای همسر بودن.و گله و شکایت از خدا داشتم…

    اما الان خییییلی خوب فهمیدم از ماست ک برماست…

    وقتی مریم جون تو کشف قوانین ماجرای گواهینامه گرفتن رو تعریف کردن…

    من متعجب و شگفت زده شدم

    ک چقدررررر استاد رها هستن و چقدرررررررر بااین همه علاقه و عشق بینشون میزارن مریم جان نتایج باورهای خودشو بگیره و اگه نیاز دید تغییرشون بده

    منم گفتم ببین استاد چقدررررر رها هستن وچه لیاقت و ارزشمندی برای خودش داره ک هیچ کاری ب مریم جان نداره…

    و اگه من بودم میگفتم نههه باید بهش بگم

    اون همسرمه

    باید قبول بشه باراول و….

    و کلی زور و تلاش و اصراااررررر

    ک مطمنا بجای بهتر شدن رابطه خراب میکردم.و خودمم ناراحت اونم ناراحت از من

    یا مثلا چقدرررر استاد زیبا رفتن یوتا سفر و مریم جان تنها در پرادایس

    والبته بگم این موصوع رو خیییلی خوب تورابطه اخرم اجرا کردم

    و چقدر رها بودم

    بود لذت میبردم بیشتر

    نبود هم لذت میبردم

    و ازش درخواست میکردم

    نه میگفت منم اصرار نمیکردم اصلا

    حتی برای بیرون رفتن باهم…

    و حس گناه هم بهش نمیدادم ک نیومدی و ..

    و میگفتم بیای خوشحال میشم از بودنت

    و همیشه بعد هر تجربه تشکرکردم بابت بودنش

    و تلاش میکردم بیشتر سپاسگدار خداوندم باشم برااین تجرب قشنگ

    و اصلااااا ناراحت نمیشدم با دوستاش بره بیرون و بمن نگه یا منو نبره و….

    جالب اینکه همیشه تمام بیرون رفتنها شو باید من میبودم حتی اگه اخر شب بود

    حتی با 2تادوست صمیمی اش میخاستن شام برن بیرون باید من میبودم

    و حتی نطرمنو میپرسید برا چیدن برنامه

    بااینکه میدونست من پایه ام

    اما بازم میگفت بزار بپرسم…

    خودمو تحسین میکنم بابت انقدررررر رهاتر شدنم و لیاقتی ک براخودم یکم ساختمش.

    منم گاهی وقتها هدیه خریدم برا پارتنرم و برای اولین باار تولد گرفتم

    اما فقط بابت این بود خنده هاشو دوسداشتم

    و دائم تو ذهنم میگفتم ک چون خوشحالیشو دوسدارم انجام دادم

    وانتطار جبران و… ندارم

    و چقدررررر خوش گدشت و چقدرررر لذت بردم و الان چقدرررررر خودمو تحسین میکنم بابت انقدر رشد کردنم.

    نمیگم الان عالی شدم و محتاج نیستم

    اما حواسم ب رفتارهام و اینکه باچه نیتی1 کاری رو انجام میدم هست

    و همینکه حس کنم پشت رفتارم حس نیازه

    یاجلب توجه

    یا نگران حرف مردمم

    یاهمون لحطه قطع میکنم

    یادیگه انجامش نمیدم

    وبخودمم سخت دیگه نمیگیرم

    میگم تکامله

    دارم یادمیگیرم.

    چقدرررررر این درصلح بودن باخودت کارهارو بهتر میکنه.

    گاهی تو روابطم حواسم ب نتایج هس

    نه از بابت نیاز

    از نطر اینکه چقدر فرکانسهام قدرت گرفتن

    چون مطمنم وقتی باورشکل بگیره خودشو ب صورت نتایج بیرونی نشون میده

    هرچقدر خودم بیشتر عاشق خودم باشم

    خودمو تحسین کنم

    باخودم درصلح باشم

    لایق بهترین بدونم

    بازخودشو تو دنیای اطرافم میبینم.

    و من چقدررررر باید روی این لایق و ارزشمندی کارکنم.

    توی روابط با دوستان دختر

    چون خودمو خوب قبول دارم توی1سری چیزها و لایق احترام میدونم همینم دریافت میکنم

    درحدی ک بعصی از دوستام بهم میگن نمیدونیم چرا جلو تو نمیتونیم بی ادب باشیم و…ومن خوب میدونم چرا اینطوری هستند(البته اینم بگم ک کلاااا سعی میکنم خوبی ادنهارو ببینم و حرف بزنم ن بیشتر )

    و البته احترام هم میزارم ب ادمها

    و توحریم خصوصی ادمها سرک نمیکشم

    همینم دریافت میکنم.

    الانم دارم رو کنجکاوی کارمیکنم

    ک کنجکاو نباشم

    وقتی مساله ای بمن ربطی نداره و این عادت کنجکاوی و غیبت کردن رو (ک هرچندکم بوده ) رو در خودم حذف کنم.

    دراین حد ک حتی کسی کنارم داره با تلفن حرف میزنه از سر عادت و کنجکاوی نپرسم کی بود….

    کلاااا میخام همه حواسم ب درون خودم باشه.

    دوستی کنارمه ک خیلی اتفاقات جالب براش میافته چیزهایی ک منم دوسدارم تجربه کنم

    و وقتی دقت کردم دیدم لیاقت موج میزنه تو رفتارش

    و خوشحالم خداکسی رو کنارم گداشته ک بیشتر یادبگیرم

    و استاد عزیزم

    و این دوره جدید لیاقت

    مهمونی مختلط دعوت شدم ک تاحالا ازاین مدل مهمونی ها تو شهر خودم نرفتم

    دوسداشتم تجربه کنم و از قبلش بخدا سفارش مهمونها و شرایط چطور باشه رو دادم

    رفتم اونجا ادمهای خیییلی مودب و محترمی بودن

    سرشون تو کار خودشون

    حتی پسرها

    اما…

    دیدم لیاقت من بیشتر از اونه ک تواین مجالس باشم

    فرداش داداشم باکنجکاوی زنگ زد تا ببینه دیشب چطور گدشت بهم

    منم گفتم عالی بود اما….

    لیاقت من بیشتر ازاینه

    دلم ادمها با کیفیت تر

    هدفمندتر

    سالمتر

    شادتر

    میخاد ک یادبگیرم ازشون و رشد کنم.

    ن اینکه پس رفت کنم.

    (اهل مشروب و قلیون و… نیستم و تواین مهمونی همه بالا بودن و میدونند من اهل هیچی نیستم و اصراری هم درکار نبود)اما دیدم خودمم باید کاری بکنم و خودمو جدا کنم ن اینکه حتما جهان انجام بده برام…

    و جالبتر ک با گروهی اشنا شدم ک بیشتر سرشون تو کار خودشونه و خوشحالترن

    اما بازم درخواست گروهی بهتر رو کردم

    سالمتر

    رهاتر

    ثروتمندتر

    ادب و احترام خییییلی بیشتررررر

    ک البته اینارو قبلش در خودم ساختم

    و بیشتر دارم میسازم.

    محترم بودن.پایه بودن.احترام ب حریم خصوصی ادمها.شادبودن.پایه بودن.رها بودن رو

    اما بازم بیشتر میخام

    و جالبتر اینکه خیلی بصورت مسخره ک البته من میدونم درخواست من بود یکنفر از اکیپمون حذف شد

    و من یادم اومد ک من درخواست ادمهای با کیفیتر دادم….

    خدایاشکرررت بخاطر این قوانین ثابت جهانت

    و اینکه منو بااین قوانین اشنا کردی

    بینهاااایت سپاسگدارم ازتون استاد عزیزم

    بابت دوره جدید ک مطمنم کولااااک میکنه برامون

    و برای من

    تو1فایل سفر ب دور امریکا قسمت 184 ک کامتتهای قسمت 172 رو میخوندن استاد1جمله گفتند:

    اگه خودت همینی ک هستی رو دوست نداشته باشی موفقیتی در کار نیست!!!

    همون روز رفتم ب دوستهای جدیدم سن واقعیمو گفتم((( البته بگم ک من اصلا سنمو نگفته بودم

    خودشون حدس زده بودند و منم چیزی نگفتم

    ک این سن ماجرا داره اما رفتم گفتم ))) و چقدرررر شوکه شدند از سن ک اصلا بهت نمییاد و …

    یا مثلا دیگه سفیدی موهامو رنگ نکردم

    میخام همینجوری خودمو دوست داشته باشم

    و نگران سفیدی مو

    سن

    نگاه مردم و نطراتشون نباشم

    همینجوری هم بینهاااایت ارزشمندم و جداب و دوسداشتنی

    (((( البته این سن ماجرایی داره ک بهم نشون دادن سن فقط 1 عدده و اصلاااا هییییج ربطی نداره و چقدررررررررر هرجا میرفتم همه حداقل منو 10سال کوچیکتر از سن خودم میگفتن و دوستم ک کنارم بود میگفت ببین فقط خودت حساسی همه دارن بهت میگن ک بهت نمیاد و واقعا سن1 عددده و بی ارزش))))

    1پاشنه اشیل من در مورد ازدواج سن بود

    ک اینجور بازخورد میگرفتم ک مهم نباشه برات

    سن1 عدده

    مهم هم فرکانس بودنه ک ادمها کنار هم زندگی میکنند ب زیبایی

    مثل استاد جان و مریم جانم….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
    • -
      محمد جواد اسدی گفته:
      مدت عضویت: 873 روز

      به نام الله یکتا

      آرامشی در کلامت بود که انگار خودم دارم مینویسم،آرامشی که قطعا در اون لحظه که مینوشتی وصل بودی به یک منبع عظیم الهی

      احساس رها بودن رو کاملا از طریق فرکانسم درک کردم و بر قلبم نشست

      چقدر عالیه این همه پیشرفت و چقدر عالی‌تر بخاطر این احساس تسلیم بودن….

      لذت بردم از مثال‌هایی که زدی و ممنونم ازت

      خدایا شکرت….

      قسم به قلم و آنچه می‌نویسد….

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        ملیحه نصیری گفته:
        مدت عضویت: 1799 روز

        سلام بر محمد جواد عزیز

        بینهایت سپاسگدارم بابت جوابی ک برام گذاشتید تا خودم بیام دوباره کامنتمو بخونم

        و چقدررر این جمله ک نوشته شده برام

        ((( اگر خودت همینی ک هستی رو دوست نداشته باشی موفقیتی در کار نیست)))

        رو لازم داشتم

        دوره لیاقت رو برای خودم امسال خریدم

        تابیشتررر رو لیاقت و ارزشمندی خودم کارکنم

        و هنوز6جلسه جلو رفتم

        و دیدم ارزشمندی و لیاقت من تو در و دیوار بوده و من انتطار نتایج بزرگ رو داشتم…

        خودم منتطر روزهای عالی تر و باشکوهترم

        و هرچی رو این لیاقت کارمیکنم میبینم واقعاااااا رفتار جهان بامن تغییر میکنه

        بینهاااااایت سپاسگدارم بابت پاسخ برام گداشتید تا بخودم یاداوری بشه

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    مجتبی کاظمی گفته:
    مدت عضویت: 3353 روز

    بنام خداوند مهربان

    سلام و درود و سپاس بر استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته گرامی و همه اعضا خانواده صمیمی عباس منش

    خداوند را شاکر و سپاسگزارم که مرا هدایت نمود در این جمع صمیمی و فوق‌العاده حضور داشته باشم و از نعمات این سایت الهی بهره‌مند گردم.

    من ارزشمندم و لیاقت دارم که در مدار دریافت این آگاهی‌های ناب قرار دارم و خداوند را از این بابت سپاسگزارم

    استاد تحسین میکنم شما را که آنقدر عمیق و دقیق روی خودتون کار کردید که این آگاهی‌ها را کسب کرده‌اید و اکنون با دل و جان آنها را در اختیار ما قرار میدید

    خیلی جالب بود که مثالهایی که میزدید در بین مردم و در جامعه تماماً به عنوان ارزش و اعتبار و احترام به طرف مقابل در نظر گرفته میشه ولی از نگاه و منظر شما بخاطر عدم ارزشمندی و عدم لیاقت شخص محسوب میشه

    و واقعاً این نگاه و این درک شما ستودنی است وقابل تحسین است

    وقتی داشتی مثالها را مطرح میکردید تمام وقت داشت این ذهن من مثل پتکی آهنین فرود می‌آمد و برام تداعی میشد و به عینه داشتم این موارد را در ارتباطاتم با بقیه مردم مرور میکردم و میدیدم خیلی از جاها کارهایی را انجام میدادم که به زعم خودم رعایت ادب و احترام و در نظرگرفتن حق و حقوق دیگران بوده ولی الان فهمیدم که داشتم خودم را مجاب میکردم و خودم را فریب میدادم که سرپوشی بگذارم برروی عدم لیاقتم

    من که بعنوان اشرف مخلوقات خداوند هستم و همین که خداوند اجازه ورودم به این دنیای مادی را داره با خودم لیاقت و ارزشمندی را بهمراه آورده‌ام، نیازی نیست متوسل بشم به عوامل بیرونی و زندگی را از دیگران بخواهم یا برای شاد بودن و آرامش داشتن به چیزی بیرون خودم احتیاج داشته باشم

    ای نسخهٔ نامهٔ الهی که توئی …..وی آینهٔ جمال شاهی که توئی

    بیرون ز تو نیست هرچه در عالم هست… در خود بطلب هر آنچه خواهی که توئی

    به احساس لیاقت داشتن به خودی خود میتوان اینگونه اطلاق کرد که:

    شادی بی سبب

    آرامش بی سبب

    وقتی من برای داشتن شادی و آرامش

    و برای داشتن احساس خوب

    و برای داشتن یک زندگی مطلوب و پراز نعمت و فراوانی

    به عوامل بیرونی نیازی نداشته باشم، بدنبال تایید گرفتن از دیگران

    بدنبال جلب توجه دیگران

    بدنبال کسب اعتبار در نگاه دیگران

    بدنبال خودنمایی

    بدنبال مقایسه خودم با دیگران و حسادت کردن

    برای اینکه حالم را خوب کنم نیستم

    چون من به خودی خود کامل هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  5. -
    مریم رهبری گفته:
    مدت عضویت: 893 روز

    سلام خدمت شما استاد عزیزم وخانوم شایسته عزیزم خیلی خوشحالم که هرروز کلی چیزای جدید دارم یاد میگیرم ازتون ممنونم از این همه لطف ومحبت شما که انقدر ساده و مفید مطالب رو میگین که خیلی راحت آدم میتونه عیبهای خودش رو ببینه و بتونه رفع کنه اونا رو ممنونم از شما وقتی داشتم گوش میکردم مطالب تون رو یاد یک سال پیش خودم افتادم منم دقیقا همین حالتی بودم مدام پیام بدم زنگ بزنم عکس بخوام از طرف مقابلم مدام شک وتردید مدام چک کردن اما به جایی رسیدکه واقعا خسته شدم از رفتارام اما ایشون انقدر با متانت با من برخورد کرد که تصمیم گرفتم خودم رو تغییربدم الان خیلی خوشحالم از اینکه با یک سال پیشم خیلی فرق کردم بدون اینکه از این حرفها خبر داشته باشم خودم رفتارم رو عوض کردم والان میفهمم که من عدم لیاقت داشتم واز امروز به بعد تصمیم دارم بیشتر به چیزهایی که گفتین فکرکنم وبیشتر روی خودم کار کنم ممنونتم استاد عزیزم در پناه الاه باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  6. -
    سارا نوید گفته:
    مدت عضویت: 2220 روز

    استاد عزیزم سلام . ممنون ، متشکر و سپاسگزارم بابت این فایل فوق العاده . واقعا این فایل خودش یک دوره بود و با گوش کردن چندیدن و چند باره ی همین فایل علائم احساس عدم لیاقت ، تغییر و تحول عظیمی در زندگی و روابط تک تک ما اتفاق خواهد افتاد .

    حرف های درست ، آگاهی ها و نشانه های درست همیشه برای همه ی انسانها هست . چه مطلب رایگان باشه و چه بهایی باید براش پرداخت بشه . چه عباسمنش بگه ، چه گوشه ی یه مجله به عنوان داستان کوتاه درس زندگی باشه و یا رفتن پیش یک روانشناس و مشاوره ها و حتی یک بیت شعر اما بیداری مهمه . خیلی وقت ها ما خودمون رو میزنیم به خواب و عمدا نمیخوایم بفهمیم . چون فهمیدن خیلی سخته ، تغییر خیلی سخته ، ساختن خودمون از نو خیلی سخته و همه ی اینها خیلی سخته چون ما فکر میکنیم که سخته و در حقیقت سختی ای وجود نداره … همش زندگیه ، همش یک مسیر زیباست .

    اون لحظه ای که آدم میفهمه کمال چیه و سعی میکنه زندگیش رو بر مبنای رسیدن بهش تغییر بده و نه اقدامات بزرگ و اساسی بلکه تغییرات بسیار کوچک که هر کدام به صورت ریشه ای ما را تغییر خواهند داد .

    باید بگذریم از گذشته مان و جاری باشم در لحظه ی اکنون و لذت ببریم و هیچ نترسیم که در آینده چه خواهد شد .

    باید بگذریم از پدر و مادر و خواهر و برادر و همسر و فرزند و حتی خودمان در گذشته و اینکه چه کارهایی کردند و چه اتفاقاتی برایمان رقم زدند . تکرار میکنم : بگذریم حتی از خودمان در گذشته .

    و اگر درک کنیم این را که :

    واقعیت چیزی نیست که واقعا اتفاق افتاده بلکه دریافت تو از واقعیته .

    زندگی مان تغییر خواهد کرد .

    در مرحله ی اول فقط کافیست بخواهیم بفهمیم و نه اینکه بفهمیم . در مراحل بعد و فهم کامل تر خواهد شد .

    آگاهی های این فایل بسیار زیبا بودند و هر کداممان ممکن است اطرافمان چنین مثال هایی را دیده باشیم و بعضا حتی خودمان مثال گل درشت هستیم … اگر هدایت شدیم به این فایل یعنی میخواهیم بفهمیم و مراحل تکاملی فهمیدن را طی کنیم تا به درک برسیم . درک خودمان که مــــــا چگونه فکر میکنیم ؟ مـــــا چگونه میبینیم ؟ مــــــا چگونه برداشت میکنیم ؟

    و وقتی به خودمان فکر میکنیم و در خودمان عمیق میشویم متوجه میشویم که تمام جهان خودمان بوده ایم و تمام بازخوردهایی که از هرکسی حتی از خودمان گرفته ایم ، تماما از درون ما سرچشمه گرفته است و تمام جهان از مرکز وجود ما سرچشمه گرفته . کافیست خودمان را بشناسیم و برای خود ارزش قائل شویم . کافیست فقط بخواهیم بفهمیم . کافیست هر روز فقط وفقط یک قدم بخواهیم تغییر کنیم به سمت شناخت خودمان و چشم دل را باز کنیم و با گوش جان بشنویم .

    ایمان دارم این محصول هم مثل دیگر محصولات به تک تک ما کمک خواهد کرد تا باز بیشتر خودمان را بشناسیم و بفهمیم . امیدوارم برداشت های درستی از واقعیت زندگی تان داشته باشید و رابطه ای سرشار از عشق را تجربه کنید با خودتان .

    بازهم انگشتانم روی کیبورد حرکت کردند و من نوشتم و نمیدانم این کامنت برای چه کسی است و من فقط خیلی الهامی آن را نوشتم …

    استاد عزیزم و دیگر دوستان هم مسیرم دوستتان دارم و برای تک تک شما عزیزانم آرزو و طلب خیر و مهر و عشق میکنم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      فاطمه اسگندری گفته:
      مدت عضویت: 712 روز

      سلام دوست عزیزم

      اون تیکه‌ی که نوشته‌ی تمام جهان خودمون هستیم،تنمو لرزوند،ی لحظه غصه‌م گرفت که چیکار کردیم ما با خودمون،چه جاهایی خودمون رو کوچیک کردیم و از خواسته‌هامون دست کشیدیم چون اونا رو بزرگ دیدیم و خودمونو کوچیک

      ممنونم عزیزم بابت کامنت زیبایی که نوشتی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        سارا نوید گفته:
        مدت عضویت: 2220 روز

        سلام فاطمه‌ی عزیزم ‌.

        سپاسگزارم از توجهت به کامنت من دوست خوبم .

        واقعا این جهان فوق العاده است که مثال یک بازی قوانین ثابت دارد و ما اگر خوب بازی را بلد باشیم ، می‌توانیم تمام گنج های نهان آن را کشف کنیم و در زندگی نهایت لذت را ببریم و این تنها با کنترل افکار و باورهایمان امکان پذیر است . باید هر روز قانون را مرور کنیم و مراقب ورودی هایمان باشیم و بدانیم دقیقا چه چیزی از جهان می‌خواهیم تا هدایت شویم ️ دوست خوبم در مسیر درست و در پناه الله باشی️️

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    خداهست گفته:
    مدت عضویت: 982 روز

    چقداین دوره پاشنه آشیل منه،تمام زندگیم یه لحظه ازجلوچشام رد شدباورم نمیشد هرجاضربه ای دیدم،اتفاق ناگواری افتاده تمام برمیگرده به احساس لیاقت،دارم فکرمیکنم اگه این معرفی دوره لیاقته اگه این فایل اینهمه آگاهی داره،واقعا خودِ دوره چیه

    امروز این فایل دقیقا هدایت خدابودبرام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    حمید معدندار گفته:
    مدت عضویت: 1002 روز

    بنام خدای هدایتگر

    سلام به استاد عزیز

    خیلی خوشحالم که دوره بسیار عااالی احساس عدم لیاقت آماده شده

    با توجه به توضیحاتی که دادید و البته تجربه ای که داریم و اتفاقاتی که طی سالهای قبل برامون رخ داده ریشه 90% مسائل زندگی مون برمیگرده به همین احساس عدم لیاقت و این بزرگترین پاشنه آشیل همه ما در زندگی هستش

    من حدود 6 ماه پیش اقدام به خرید دوره عزت نفس کردم و همون موقع بود که فهمیدم چه ترمز ها و باورهای نامناسبی رو داشتم که باعث شده بود لذت کمتری از زندگیم ببرم و خودم رو از نعمتهای خداوند ، روابط عاطفی ، ارتباطات خوب با دیگران و…محروم کنم

    استاد وقتی داشتید در مورد نشانه های عدم لیاقت صحبت میکردید متوجه شدم که چقدر خوب پیش رفتم و تونستم بهتر عمل کنم نسبت به قبل و یادم اومد که قبلا چقدر ضعیف بودم والان چقدر تغییر کردم ، هم شخصیت و رفتارم ، هم نتایج در زندگیم کلا بهتر شده

    و هنوز جاداره که خیلی بهتر وبهتر بشه ، وقتی رو باور ارزشمندی دارم کار میکنم نمیدونید که چه اتفاقات بینظیری رو تجربه میکنم یعنی اینطور بگم ، من همون لباسارو میپوشم ، همون تیپ رو میزنم ، همون ماشین رو دارم یعنی هیچ عامل بیرونی تغییر نکرد ولی یه چیزی بود که در وجود من تغییر کرد و باعث اتفاقات جدید وعاالی در زندگی من شده

    و اونم شخصیت من ، رفتار من ، کلام من ، باور های من ، احساس من نسبت به خودم و در نهایت فرکانس های منه که تغییر کردن ونتیجه اش برای من این بوده :

    روابط عاطفی وعاشقانه بینظیری با همسر و فرزندم دارم

    هدایت شدم به سمت آدمهای بهتر

    هدایت شدم به موقعیت های بهتر

    هدایت شدم به ایده های ثروت ساز

    رفتار دیگران با من بسیار بسیار عااااالی تر شده

    همه آدمایی که سر راهم قرار میگیرن دوست داشتنی اند

    همه آدمایی که در مسیر من قرار میگیرن عاشق من هستند

    هر جا که میرم همه آدمها کار هام رو با جون دل راه میندازن

    و بطور کل مدارم بالاتر اومده و در مدار ارزشمندی ولیاقت قرار گرفتم و همین باعث شده همه چیز در زندگی من تغییر کنه

    و این اتفاقات فقط وفقط به خاطر اینه که احساس ارزشمندی و احساس لیاقت رو در خودم ایجاد کردم و هر روز جزو اصلی ترین کارهای زندگی من شده و خیلی جدی دارم روش کار میکنم و میدونم که این یه کار بسیار مهمه و آینده من بستگی به ساختن همین باورهای مناسب داره

    و هر روز علاوه بر اینکه با حال خوب ، شور و شوق و لذت دارم باورهام رو تقویت کنم ، با توجه به قانون تکامل ، آگاهی های جدیدی که بدست میارم ، اتفاقات جدیدی که برام میافته و الهاماتی که به من میشه باور های جدید و مناسب تری رو هم اضافه میکنم و به لطف الله مهربان این روند هر روز داره بهتر وبهتر میشه ، خدایا شکرت

    کار کاردن رو باورهام و صحبت کردن با خدای خودم بهترین ، زیبا ترین و لذت بخش ترین کار زندگی منه ، یعنی اونقدری که این کار برام لذت بخشه و احساسم رو خوب میکنه شاید رسیدن به خود خواسته انقدر حالم رو خوب نکنه و دلیلش اینه که اصل ماجرا همینه یعنی همین حرف زدن با خدای وهّاب و احساس سپاسگزاری و باورهایی که با صدای بلند به خودم و خدای خودم میگم هستش که من رو به هرچی که بخوام میرسونه

    شما نمیدونید که ، وقتی دارم انجامش میدم چه احساس فوق العاده ای دارم و به خودم میگم پسر ببین داری چه فرکانسهایی میفرستی و چقدر عااالی داری زندگیت رو خودت خلق میکنی و چقدر خوب خدا هدایتت میکنه و بزودی تمام خواسته هات میان و اتفاقات یکی پس از دیگری میافته و میدونم که خدا هدایتم میکنه و میدونم که هر لحظه و هر دقیقه و هر ساعت و هر روز دارم هدایت میشم و خداونده که هدایتم میکنه و من هم آماده دریافت ایده ها ، نعمت ها و موقعیت هایی هستم که بهم گفته میشه ، خدایا شکرت

    من مطمئنم که این دوره زندگی خیلی ها رو تغییر میده به شرط اینکه اول باور کنیم وبعدش عمل کنیم به اون آگاهی ها

    استاد عزیزم بازم از شما بابت تمام این آگاهی ها که در دوره های مختلف یا فایلهای دانلودی این سایت در اختیار مون قرار دادید خلی سپاسگزارم

    خدای مهربان بینهایت ازت سپاسگزارم که من رو در این مسیر زیبا هدات میکنی و همیشه با منی

    در پناه الله مهربان شاد ، سالم ، ثروتمند و سعادتمند در دنیا وآخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  9. -
    علی بردبار گفته:
    مدت عضویت: 1869 روز

    سلام به رفقای عزیزم

    چه نکات باحالی! اصلا فکرش رو نمیکردم از تو چنین چیزایی بشه دلایل احساس عدم لیاقت رو بیرون کشید.

    اون چیزایی که دز زندگی زناشویی یافته میشن، جدیدا خیلی مد شده ن. نمیدونم دلیل اصلیش چی هست و …بابا و ننه ای که اینطور زندگیشون ررو شروع میکنن، چطور میخوان طفل معصومشون رو بزرگ کنن و….چی قراره به اون یاد بدن؟

    تو این نکات، زیاد وضعم بد نبود….ای، با تک ماده، قبولم!

    فقط یه چیزی به ذهنم رسید: شاخص قرار دادن این فایل به تنهایی، برای قضاوت همسر و دیگران، فاجعه باره!

    خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  10. -
    مصطفی خدابخشی گفته:
    مدت عضویت: 2052 روز

    بنام خداوند وهاب من

    سلام به خانواده صمیمی عباسمنش!

    خداوند رو هزاران بار شاکرم که فرصتی داد تا امروز هم کسب علم و آگاهی داشته باشیم و خداوند رو هزاران بار شکرت که بیناترمون کردی عشششق جان تا در آرامش و زیبایی زندگی کنیم.

    عشق جان امروز گفتش کل این زندگی میلیاردی کیهان رو چجور میخوای تو عمر 80 یا 90 ساله‌ات بفهمی؟ تو کارت اینه الان اینجا باشی فقط و لذتت رو ببری….اینکه چطور و از کجا اصلا کار تو نیست…

    همه رو خودم درست میکنم وقتی بتونی احساس آرامش‌ات رو نگه داری…

    این استاد جوان صورت تر تمیز تیشرت پوش خوشگل رو نگاه چقدر تو آرامش نشسته داره حرف میزنه…چقدر مطمئنه…چقدر رسیده و از اصل جهان داره میگه…

    ببین باورهاش و نگاهش چه جنگل پر از آرامش و چه دریاچه‌ای پر از آرامش در بکگراندش آفریده…واقعا بخودم ظلم کردم اگه تاییدش نکنم…

    خدایا شکرت که زندگی چقدر راحت شد وقتی از تمام چهاچوب‌ها اومدم بیرون…

    خدایا شکرت که بیناییم بزرگ شد و دیگه جبری برای زنده بودن و زندگی کردن نمیبینم…

    خدایا شکرت که با خودم و دنیای خودم مهربان‌تر و در صلح بیشتری‌ام. خدایا شکرت که پس از طوفان‌های زندگیم میرسم به خودت…به آرامش…به ساحل امن آرامش…

    خدایا هزاران بار شکرت که مسیر رسیدن به آرزوها و خواسته‌ها در دستان خودم هست.

    استادجان سلام …مریم‌جان عزیز خدا قوت و سلام گرم به دوستای توحیدی و گلم.

    این روزها بشدت در حال پوست‌اندازی هستم و هی از باورهای قدیمی کنده میشم و میرسم به مرحله جدید. بعدی و بعدی و بعدی

    خداوند رو شکر که در این مسیر آگاهی‌های بینظیر احساس لیاقت در اختیارمون قرار گرفت تا بتونیم راه رو عمیق‌تر زندگی کنیم.

    استاد وقتی گفتی ریشه‌ها عمیقا یه زنگی تو گوشم صدا کرد…آخه دیشب بود داشتم تو کلاس در مورد درختای بیابونی و ریشه‌های عمیقشون صحبت میکردم و این برام خیلی بلد شد الان. از اینور هم میخوام مثال جنگل‌های بارونی فصل 6 کتب رویاها رو بزنم که الان وقت پرورش ریشه‌های خوبه…پس به یاری الله مهربان بلند شم برای کار کردن روی ریشه‌های خووووب. وقت موندن تو قدیم نیست…وقت رد شدنه‌…وقت رشد کردنه…

    استاد بحث لیاقت هست و میخوام یه مثال از خودم بزنم..

    سال‌ها پیش که تدریس خصوصی داشتم یه خانمی شاگردم بود و من چون خانم هست چنان خودم رو گم کردم که اصلا روم نمیشه راجع بهش بنویسم…ولی اشکال نداره بهرحال گذشته من بوده و تموم شده…

    من با پولی که از تدریس از ایشون میگرفتم برای خود این آدم گل بخر و کادو بخر…عروسک بخر…آخه نگاه کن عمق فاجعه رو…چقدر یه معلم میتونه احساس کم ارزشی کنه که برای شاگردش کادو بخره.. بجای اینکه مثلا شاگرد بخره…

    من واقعیتش دنبال رابطه میگشتم ولی این 2 باهم قاطی شد و خب میتونید حدس بزنید آخر این داستان چی شد…

    کلی احساس بد و جدایی و خاطره بد برای خودم و ایشون..

    سال‌ها گذشت و البته این مدت با شما کار کردم خیلی این کج فهمی‌ها بهتر شدن

    ریشه این نوع رفتارهای من خب تو ترس از تنهایی و اینکه همه با یکی هستن منم عجله کنم جا نمونم و اینا بود…

    ولی وقتی همه چیز بهتر شد که من خودم و جهانم رو از مردم جدا کردم…کاری به اینکه بقیه چطور زندگی میکنند و من باید چطور طبق باورهای اونا زندگی کنم نداشتم…

    الان دانشجو خانم دارم، زیادم دارم ولی فقط احترام و احترام و احترام فراوان ازشون دریافت میکنم و این از خدای من است.

    چند روز پیش سر کلاس ناخودآگاه میگفتم خدایا شکرت…خدایا شکرت…این بچه‌های خوب رو چطور تو دوباره آوردی‌شون تو زندگی من و همه تو یه کلاس جمع شدیم داریم چیز یاد میگیریم…

    البته که خداوند بخشنده و مهربان و رئوفه.

    خدایا شکرت بخاطر آگاه‌تر شدن‌مون.

    مثالی که زدین از روابط که طرف باید تماس تصویری بگیره برای دوستای خودم اتفاق افتاده…البته که الان شما داشتی میگفتی اصلا ذهن منم ارور داد ولی وقتی رفتم تو تجربیات دیدم آره بابا داشتیم از اینا…

    یه دوستی داشتم متاهل بودن. بعد با دوست دخترشون میرن بیرون و بعد وقتی تماس تصویری گرفته میشه ایشون دوست دخترشون پشت دوربین قایم میشن و بعد دوست من برای اینکه بگه با پسرها اومدم میره بقل یه گروه از پسرهایی که ظاهرا اونا هم برای کمپینگ اومده بودن میشینه و دست تکون میده به دوربین

    دست بالای دست زیاده

    یعنی میخوام بگم احساس لیاقت طبق گفته شما شرایط رو جوری تعریف میکنه که طرف باورش بشه لیاقت نداره.

    امیدوارم خداوند ما رو در مسیر مستیم زندگی کمک‌مون کنه تا از صالحین باشیم البته که من باید سمتم رو درست کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای: