می توانید در بخش نظرات، درباره آگاهی های کلیدی ای بنویسید که از این فایل دریافت کردید. نوشته شما می تواند شامل چنین نکاتی باشد:
- موارد اساسی و نکات کلیدیِ این فایل چیست؟
- کدامیک از این موارد به شما بیشتر کمک کرده است؟
- چه تجربیات آموزنده ای در این باره دارید؟
- برنامهی شخصیِ شما برای اجرای «آن مورد اساسی در عمل» چیست؟
منتظر خواندن نظرات تأثیرگذارتان هستیم
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:
دوره قانون آفرینش بخش 8 | بهره برداری از تضادها
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD571MB38 دقیقه
- فایل صوتی اتفاقات مشابه، اما نتایج متفاوت36MB38 دقیقه
بسم الله الرحمن الرحیم
بنام خدایی ک رحمتش بی انتهاست و مهربانی اش همیشگی
سلام ب استاد عزیزم و استاد شایسته ی نازنین و دوستان قشنگم
خدایا شکرت ک بهم فرصت نوشتن دادی
خودت بهم بگو چی بنویسم
من هیچی نمیدونم بر قلمم جاری شو تا ی ردپای خوب برای خودم بجا بزارم
و بهتر درک کنم قانون رو.
الهی شکرت بخاطر وجود دو استاد عزیزم
ک دست تو هستند تو زندگیم و باعشق وقت میزارن تا این آکاهی ها بدست ما برسه ،ببینیم زیبایی ها رو تا خواسته ها تو ذهنمون شکل بگیره
خانم شایسته ی عزیزم خییلی ازت ممنونم بابت کل تایمی ک استاد داشت صحبت میکرد باعشق گوشی و دست گرفتی ،فیلم گرفتی و همرایش کردی مرررسی ازت .
الهی شکرت بخاطر این بهشت زیبا ،واقعا بهشته ،چقددد این سرسبزی چمنها و درختا آرامش بخشه برام روحم و نوازش
خدایا شکرت بابت این دریاچه زیبا،این جریان آروم آب،جقد حس خوبی میکرم ازش
الهی شکرت بابت برونی نجیب و مرمری زیبا
خدایا شکرت بابت این درختچه هایی ک تازه رشد کردن، چقد دیدن جوونه های ی درخت،گل یا گیاه بهم انرژی و حس خوب میده
الهی شکرت بخاطر دستاوردهای استاد عزیزم ک مدرک قوی هست برای ذهنم ک اگه ب ای استاد شده برای منم میشه
امروز ظهر اتفاق افتاد،ی تماسی گرفته شد ک منو بفکر فرو برد وایمان و ب قانون بیشتر کرد
من چهار سال پیش ک تو تلگرام با گروه های شکر گزاری آشنا شدم اومدم ویژگی های همسر دلخواهم و حتی شغلش و نوشتم
نوشته بودم ک دوسدارم همسرم استاد دانشگاه باشه و هیئت علمی باشه خخخخخخ
اون موقع جایگاه اجتماعی دهن پرکن دوست داشتم برای اینکه مورد تایید دیگران باشم هم خودم و هم شخصی ک میخواستم
امروز خواهرم تماس گرفت گفت ی خانمی باهام تماس گرفته گفته خواهرت و بهمون معرفی کردن برای داداشم
داداشم دوتا دکترا داره،استاد دانشگاه هست،وهیئت علمی ،دکترای اولش و فک کنم انگلیس گرفته
داداشم اهل نمازو روزه است میخواد خانمشم مث خودش باشه
من اصن یادم نبود ک قبلا چنین درخواستی داشتم از خدا ،بعد یکی دوساعت ک گذشت و فکر کردم بهش یادم اومد ک ععععععع خواسته ی چند سال پیشم بود
قانون داره کار میکنه ،من دارم با افکارم زندگیم و رقم میزنم خدایا شکرت
ولی الان من خواسته ام تغییر کرده میخوام ی شخص توحیدی بیاد تو زندگیم ک از شاگردهای استاد باشه
همدار و هم مسیرم باشه
ساعتها باهم درمورد قانون حرف بزنیم عمل کنیم راحت بریم تو دل ترسهامون
مسائل و باهم حل کنیم و ب رشد هم کمک کنیم
و هرروز روی بهبود شخصیتمون کار کنیم .
مث رابطه های شیرین دوستانم با عزیزای دلشون
مث رابطه ی استاد با عزیزدلش
خدایا من ازت میخوام در زمان مناسب ک آماده باشم شخص مناسب ک برام درنظر گرفتی از هر نظر مناسبه وارد زندگیم کن
دیروز صبح ی پیامی دریافت کردم، نوشته بود 5 شنبه یایید برای آموزش حرف آ مهره داران و..از طرف آموزشگاهی بود ک بهمن رفته بودم برای تست آموزش پیش دبستانی والان پیام داده بودن ک بیا
واینو ی نشونه دیدم ک مدارم بالاتر رفته،و داره بهم میگه مسیرت درسته
خداروشکر الان شروع کردم ب خیاطی دوباره میخوام ایده هام رو پیاده م کنم و فقط لذت ببرم از مسیر
نکته ی مهمی ک یاد گرفتم ازاین فایل ک نشانه ی امروزم بود
این بود ک،مابا برچسبی ک ب اتفاقات میزنیم و تفسیری ک از اتفاقات داریم تو ذهنمون همون ذهنیتها رو تو زندگی مون ایحاد مکنیم
اتفاقات خنثی هستند ما بهشون برچسپ میزنیم، حتی اگه ظاهر قضیه ناجالب باشه
اگه بتونیم از زاویه ای بهش نگاه کنیم ک احساسمون بهتر بشه همون اتفاق باعث خیر و برکت میشه برای ما
الخیر و فی ماوقع
چقد تحت تاثیر قرار گرفتم درمورد جمله
جدا سازی سریع پیش بینی نشده ی قطعات اگه اشتباه نکنم
خدایا شکرت بخاطر این آکاهی هایی ک بهم رزق دادی سپاسگزارم ک بهم فرصت نوشتن دادی سپاسگزارم
من خالق زندکی خودم
من دارم با افکارم در هرلحظه اتفاقات زندگیم و رقم میزنم
الهی شکرت بابت این شب زیبا ی ستاره بارون ،این سکوت زیبای شب
این آرامش
خدایا شکرت امروز چندین بار صدای زیبای بلبل و شنیدم
الهی شکرت امروز اسانم کردی برای آسانی ها
مرسی ک برای نهار هدایتم کردی ک کوفته قلقلی ها وا نرن
سپاسگزارم ک خیلی عالی شدن
الهی شکرت
بنام یگانه خالق کیهان
سلام ،
روز 155 سفر …
خدایا شکرت از این باران زیبا برای بارش این برکت الهی در این هوای مطبوع بهاری الهی شکرت ، خدایا شکرت برای پیاده روی خوبی ک امروز انجام دادم و لذت بردم ، برای اینکه شمال هستم ، الهی شکرت برای مهاجرت خوبی که از تهران به نوشهر داشتم و تو هدایتم کردی به این خانواده ی خوبی که الان پیش آنها هستم خدایا شکرت ک همیشه کنارمی و کمکم میکنی رب هدایتگر من ازت متشکرم برای این سایت خوب استادم و همراهانی که هستند برای این سفر برای این روزها برای روغنکاری شدن زندگیم برای مشتری های امروزم برای بازدیدهای امروزم برای تمام نعمتهایی که به من دادی ازت متشکرم خدای خوبم …
من سال پیش یه خونه اجاره کردم که اولش ظاهرش خیلی خوب بود ، ولی یکم ک گذشت واقعا تضاد هاش ک عایق نبود و صاحب خونه داشت و طبقه ی بالا بچه ی پر سر و صدا داشت صاحبخونه خیلی کار داشت و … خلاصه خیلی سخت بود اون روزها زندگی کردن در اون محیط . از اونجایی ک اساس کشی واقعا واسم سخت بود نیومدم فسخ کنم یجورایی نمیشد …
خلاصه من مجبور بودم این روزها رو با احساس خوب سپری کنم .
من قبل این خونه خیلی غرور کاذب داشتم در مورد یکسری مسائل خاص خیلی شخصیتم ایراد داشت ، من در مورد خودم و خونه و جایگاه ام مغرور بودم ، با ادمهای دیگر نوع دیگری برخورد داشتم ، پذیرشم واسه افراد دیگر کم بود ، با اومدن مهمون مشکل داشتم البته اینا رو الان دارم که یکسال گذشته و من صد ها صفحه نوشتم تا درسهاش رو گرفتم ها ، اون زمان اصلا اینا رو نمیدونستم که اینقد ایراد دارم و فکر میکردم که من دارم روی خودم کار میکنم و خیلی هم خوبم ولی اینا بود .
خلاصه جهان مجبورم کرد که بشینم با تماااام وجود روی خودم کار کنم … با تماااام وجودم روی شخصیتم کار کنم تا بتونم در آن شرایط سخت احساسم رو خوب نگه دارم … همین تعهد و تمرکز زیادم برای اینکه احساسم رو در زمانهای بیشتری خوب نگه دارم باعث شد من مهارتهایی رو کسب کردم که شخصیتم خیلی خوب شد ، یعنی وقتی که سر سال شد و زمانی بود که باید میرفتیم یه خونه ی دیگه ، اولا خونه ی بعدی خیلی خونه ی خوبی شد خداروشکر و این خونه چونکه با تضاد قبلی ما اومدیم داخلش با تمام وجودمون سپاسگزار بودم و هستم و اینکه همون روزهای اول اساس کشی من میشستم و دفتر پر میکردم که چه درسهایی داشت این خونه و اون خونه واسم … دیدم که اون خونه بخاطر اوضاعش من رو مجبور کرد که برای مدتی جایی باشم که مجبور باشم پذیرشم رو ببرم بالا ، مجبور باشم که سپاسگزار باشم مجبور باشم که غرور کاذب نداشته باشم مجبور باشم که حرفهای استاد رو رو حالت مرگ و زندگی گوش بدم و اجرا کنم … البته که خیلی خیلی بهتر بود که قبل از اون خونه من این مدلی رفتار میکردم تا جهان مجبورم نکنه برای شخصیت سازی چنین تضادی رو ببینم ولی خب من دیدم و ازش درس گرفتم و الان واقعاااااا از اون زمانها عالی تر هستم . اونقدر با تعهد کار میکنم ، مثه بچه ای شدم که معلم یه تنبیه اش کرده دیگه با تمام وجودش درس میخونه ، من الان کار کردن روی خودم و گوش دادن این فایلها واسم بحث مرگ و زندگیه دیگه ، مثل قبلها نیست که واسم یه چیز خیلی خوبه حالته بهتر باشه که حالا اگرم یه مدت نبود موردی نداره … الان واسم شده مرگ و زندگی مثه کسی هستم که احساس منفی شده پرتگاه ، من مثه کسی هستم که شده با دندون شاخه درخت رو میگیرم که نیفتم تو پرتگاه احساس منفی …
اگر یک روز هم منفی بشم هر جوری شده فایل گوش میدم مینویسم و سعی میکنم که ادامه ندم اگرم منفی بمونم حداقلش اینه ک سعی خودمو میکنم و خداروشکر هم زودتر ازقبل خوب میشه حالم . امسال از سال قبلم بهترم ، سال قبلم بهتر بود از قبلش … در کل کاملا واضحه ک من دارم پیشرفت میکنم به لطف خدای بزرگم . این از تغییر نگاه من و نتایج عالی اش که گفتم خدمت دوستانم بگم …
خدایا شکرت برای همه چیز …
سلام دوست عزیز محمدرضا جان چقدر دلنشین و دوست داشتنی مینویسین، هم کامنتت عالی بود هم درباره خودتون که داخل پروفایلت نوشتی،
چقدر اینجا زیبا نوشتین که از خونه ها و جا به جاییشون و با دریافت نشانه ها درس گرفتی و سعی کردی که غرورت رو کنار بگذاری و حسی که نسبت به دیگران داشتی و همینطور سطح تحملت که بالا رفته واقعا اینا برای منم درس و این موضوع یکی از پاشنه آشیلهای من که زود از کوره خارج نشم و بتونم آدم ها، موقعیت، رفتارها و گونه های مختلف رو بپذیرم…
و چقدر زیبا و هدایتی به سمت سایت اومدید و وارد این مسیر دلنشین شدی، ممنون ازت که مینویسی و نوشتی.
امیدوارم هر روز موفق تر،سالم و شاد و پر روزی مسیر قشنگ زندگی رو سوت زنان ادامه بدی :)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
سلام به استاد عزیزم و استاد شایسته زیبایم
سلام به همه دوستای توحیدی ام
امروز روز گرامیداشت مقام معلم هست استادجانم این روز به شما که بهترین معلم زندگی من هستید و استاد شایسته زیبایم تبریک میگم، سرتون سلامت و زندگیتون پر از نور و عشق خداوند.
این فایل امروز برام نشونه بود و خداوند همچنان سر زمان و مکان مورد نظر ما رو قرار میده
خداروشکر به خاطر این هدایت هات خداجونم
چند روزی در یک مسئله ی بودم که شاید مریم دوسال قبل بودم الان گوشه اتاق کز کرده و گریه میکردم ،
ولی استاد جانم اینبار اونقدر آرومم که هی ذهن میگه الان طبیعی که اینقدر آروم باشی و بی خیال…
ولی بازم یه موقع هایی یه احساس کمبود میاد ولی سریع جمش میکنم
خداروشکر به خاطر اینکه در این مواقع می فهمم که چقدر فرکانسم تغییر کرده و از اون مریم رسیدم به مرحله ی که نه تنها زیاد در احساس بد نمی مونم که در پی اون آرامش دارم و احساسم اغلب خوبه
این ها رو خیلی خوب حس میکنم
امروز در این فایل استاد عزیزم بهم گفتین که بازم هر مسئله ی بود بسپارید به خداوند و بگین الخیر فی ما وقع
ولی ولی
مهم این هست که احساسمون هم خوب باشه
و اینکه از اون اتفاق چه معنایی دارید
اگر مایه خوشبختی می دونی پس وارد بهشت میشی ، بزرگترین خیر ها از این اتفاق ناخوشایند وارد زندگیت میشه که بعدا میگی خدایا شکرت به خاطر اینکه اون مسئله در زندگیم اتفاق افتاد،
من هم الان در همین مرحله هستم ، یه اتفاق به ظاهر ناخوشایندی رخ داد ولی تمام تلاشم اینکه برداشت های خوبی ازش داشته باشم
اولین برداشتم این بود که فهمیدم از لحاظ مداری تغییر کردم که نه تنها بهم نریختم که در آرامش هستم
اغلب احساسم خوب هست
من در این مسئله شناخت خیلی خوبی از خودم پیدا کردم فهمیدم باید خیلی جزئی تر روی خودم کار کنم یعنی هدف های جدیدی و مهمتری نسبت به قبل برام واضح شد
در این مورد متوجه شدم ، شناختم نسبت به آدم های اطرافم که برام واضح نبود ،آشکار شد و این باعث شد به ورود انسانهای با مداربالاتر و هماهنگ تر فکر کنم .
متوجه شدم من خیلی این آدم ها رو بزرگشون کرده بودم در صورتی که اصلا و به هیچ عنوان اونطور نبودند..
و متوجه شدم که در این مدت برای هر برخورد و صحبتی یا نظری از خدا هدایت میخواستم و شکر خدا همه چی عالی پیش رفت
متوجه شدم که رها باشم و این اختیار استقلال به انسانها بدهم که هر طور میخان زندگی کنند نه اون شکلی که من میخام، در واقع کسی نمی تونم شبیه خودم کنم و کنار خودم به زور نگهدارم
متوجه شدم که هر چقدر رها تر باشم آرام ترم هر چقدر تسلیم خداوند باشم آسوده تر و شادترم
متوجه شدم که من ارزشمند هستم و لایق بهترین شرایط و انسانها و امکانات هستم
فهمیدم خیلی نعمت های با ارزش مادی و معنوی دارم که با سرمایهگذاری روی خودم بدست آوردم
متوجه شدم فقط خودم می تونم از ارزش نعمت هام آگاه باشم و از آنها استفاده کنم
متوجه شدم این جهان بر اساس فراونی هست و من با جای خالی هایی که در زندگیم ایجاد میکنم عالی ترین ها را وارد زندگیم میکنم
این مسئله درسهای بزرگی بهم داد ، و منو یه صیقل حسابی داد که الان بسیار براق تر و ارزشمند تر و الماس تر شدم .
و حالا سوالی که باید از خودم بپرسم اینکه چه باورهایی در این زمینه در خودم ایجاد و چه باورهایی تقویت کنم؟
چیزی که الان و حتی چند وقت قبل بهم گفته شد این بود که روی دوره احساس لیاقت کار کنم
دوم تمرکزم فقط و فقط روی دوره ها باشه
با هیچ احدوناسی کاری نداشته باشم
خداروشکر نشانه ها مبنی براینکه مسیرم درست خیلی زیاد و واضح تر شدند، پس با توکل بر خدا و اعتماد به خداوند ادامه بدهم
خداروشکر خداروشکر خداروشکر
هدف امسالم به یاری خدا
کار روی دوره احساس لیاقت
هم جهت با جریان خداوند
و ثروت یک هست …
مطمئن هستم زندگی پر از معجزات عالی میشه برامون، الهی شکرت
به نام خداوند مهربان وهدایتگر
سلام
قدرت تمرکز و کانون توجه
در واقع استاد عباسمنش به قدرت تمرکز و کانون توجه اشاره کردن که ، وقتی ناخواسته ای پیش می آد انسانهای موفق مثل ایلان ماسک، تمرکزشان فقط روی راه حل هست و این تضاد و مشکل را فرصتی برای رسیدن به پیروزی و موفقیت می دونه و با این زاویه نگاه خودش را در احساس خوب قرار میده .
و این همان کنترل ذهن هست، کنترل ذهن، یعنی توجه و تمرکز ما روی زیبایی ها باشه ، روی چیزهایی که به ما احساس خوب میده، و صحبت کردن در باره چیزی که بد هست را برای خودمان سم بدانیم .
اینجاست که وقتی اتفاقات یکسان برای آدام ها رخ میده اما نتایج متفاوت هست ، چون اکثر مردم توجه و تمرکزشان روی چیزی هست که دوست ندارن و هنگام برخورد به مشکل، به خود مشکل توجه می کنند نه به راحل، و زاویه دید آنان منفی هست .
اما ما که از قانون جذب آگاهی داریم ، می دونیم من با افکار خودم ، تمام اتفاقات زندگی ام را خلق می کنم ، چطوری؟؟؟
با توجه و تمرکز کردن ، با صحبت کردن با دیگران در مورد آن موضوع، و رشد و پرورش یافتن آن موضوع در ذهن ، خواه منفی یا مثبت، و بعد بع مرحله ارسال فرنکاس میرسه که اتفاقات را خلق می کنیم .
کل داستان موفقیت همین هست ، الان توجه من روی چیه؟ پس همان را جذب می کنم .
سلام به استاد عزیزم، خانم شایسته دوست داشتنی و تمام دوستان و هم مسیران
از نظر من موضوع نگاه متفاوت به اتفاقات یکی از بهترین شتاب دهنده ها برای ادامه مسیره این رو از آموزه های استاد عزیزم یاد گرفتم و واقعا در زندگی بهش رسیدم که هربار حالم رو خوب نگه داشتم هر اتفاقی که بوده برای من جز خیر به همراه نداشته
بارها توسط فایلهای مختلف این رو از شما شنیدم و جالبه که هر بار انگار بهتر درکش می کنم
یادمه اولین بار که در مورد پسر دومتون یوسف شنیدم و این که چطور با این موضوع کنار اومدید من نمی تونستم متوجه بشم
میگفتم چطور میشه یه نفر اینقدر مسلط باشه که به راحتی از موضوع به این بزرگی عبور کنه و در حال بد باقی نمونه
من براساس گذشتهام سر کوچکترین چیزها به راحتی به هم میریختم و حتی همون لحظه توی گفتگوهای ذهنیم با خودم میگفتم این که خیلی موضوع مسخرهایه چرا بهم ریختی؟ و وقتی فکر می کردم این موضوع اونقدر الکیه که حتی نباید توجه منو جلب کنه اما منو بهم ریخته باز حالم بدتر می شد.
برای اینکه بگم از کجا یادش گرفتم یه خاطره از بچگیم میگم که اونقدر عجیب بوده که هنوز یادمه
برادرم برای خرید رفت بیرون فکر کنم یه 5 هزار تومنی بهش داده بودن اون موقع هم مبلغ خیلی بزرگ و عجیبی نبود شاید در حد 50 هزارتومان الان می ارزید برادر من توی مسیر پول رو گم کرد و برگشت خونه اون عزیزی که پول رو داده بود در حدی گریه و زاری و دعوا مرافعه راه انداخت که من وقتی اومدم فکر کردم یه عزیزی فوت کرده. حتی همون موقع هم وقتی فهمیدم ماجرا چیه برام این کارها عجیب بود.
و این موضوع با من بود در حدی که اگه لاستیک ماشین من فقط کم باد نه پنچر فقط کم باد بود من بهم می ریختم تا ساعتها درگیرش بودم تا برم یه جا لاستیک رو نشون بدم. واقعا اغراق نمی کنم موضوعاتی به همین کوچیکی منو عصبی و ناراحت می کرد.
سال 402 حال روحیم اونقدر بد بود و اونقدر عصبی بودم که اطرافیان توصیه می کردن برم دکتر و دارو بگیرم من تنها کاری که کردم فقط چند ماه خودم رو بستم به سایت و دوره های استاد رو با جون و دل کار می کردم و فقط چند ماه بعدش همون افرادی که به من میگفتن برو دارو بگیر ازم می پرسیدن چکار کردی که اینقدر آرامش داری؟
الان اونقدر تغییر کردم که هر موضوعی رو چنان خوب می بینم که همه چیز فقط برام زیباییه
چند وقت پیش به دلیل سرما ادارهها تعطیل می شدن اما ما چون درمانی بودیم باید میرفتیم سرکار
همکارام همه غر میزدن که ما چقدر بدبختیم همه خونه هستن ما باید اینجا باشیم
اما نگاه من و حرفی که میزدم این بود: خیلی عالیه خیابونا خیلی خلوته چون مدرسه و بقیه ادارات تعطیل هستن راحت تر میرسم سرکار من میباید این روز رو سرکار می بودم اما الان برای همین روز کاری به من دو برابر حقوق میدن. چون هوا سرده مراجعین کمتر هستن و کارمون هم سبک تره من در این تعطیلی چیزی جز خیر نمی بینم خدا برامون راحتی و ثروت فرستاده.
فکر کنم همین مثالها تفاوت نگاهم از گذشته تا به امروز رو نشون بده. البته که به این موضوع واقف هستم که همیشه باید روی پاشنه آشیلم کار کنم. و این یه تمرین دائمی خواهد بود.
الان که واقعا تعداد موقعیتهایی که ناراحتم کنه اونقدر ناچیزه که میتونم بگم تقریبا صفره اما در مورد همون ناچیزها به مرور روی خودم کار کردم. چند روز پیش سرکار بودم خبری رو بهم دادن که اصلا موضوع کوچیکی نیست اما جالبه من برای چند لحظه حالم به شدت بد شد و بعد انگار چیزی از درون من باهام حرف زد و خدا شاهده کمتر از چند دقیقه بعد حال من طوری بود که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده.
تمام مسیر برگشت از سرکار به خونه من موضوع به اون بزرگی و بدی رو فراموش کرده بودم و محو این بودم که خدایا من چقدر پیشرفت کردم که حتی به ساعت نکشید فقط چند دقیقه حال من بد بود و تمام…
تغییر نگاه من برام معجزه کرده. هربار چیزی پیش میاد که ظاهراً موضوع خوشایندی نیست من فقط فکر می کنم این یه نشونه است یه چیزی توی دل خودش داره که میخواد منو رشد بده یا مالی یا شخصیتی یا فرکانسی فرقی نداره شاید فقط این باشه که من یه باور اشتباه داشتم و متوجهش نبودم و خدا با یه تلنگر کوچیک می خواد یادآوریم کنه و نذاره که کار به چک و لگد برسه.
سپاسگزارم از خدای خوبم که جهان رو اینقدر قانونمند عادل و زیبا خلق کرده
ممنونم از شما استاد عزیز که مسیر رو اینقدر زیبا برای ما هموار کردید
و ممنونم از خودم برای پایبندی به تکرار و عمل به قوانین.
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
می توانید در بخش نظرات، درباره آگاهی های کلیدی ای بنویسید که از این فایل دریافت کردید. نوشته شما می تواند شامل چنین نکاتی باشد:
• موارد اساسی و نکات کلیدیِ این فایل چیست؟
-با استفاده از کلمات مثبت هنگام رخ دادن چالش ها و تضادها می توانیم ذهن خود را کنترل کنیم
-اتفاقات به خودی خود مفهومی ندارند ما با باورها و افکار خود به آنها معنا می دهیم
-با رخ دادن اتفاقات ثابت افراد نتایج متفاوتی تنها به خاطر تفاوت در افکار و باورهای خود کسب می کنند
-داشتن باور الخیر فی ما وقع به صورت واقعی نه ظاهری باعث می شود بتوانیم احساس خود را در هر شرایطی خوب نگه داریم
-طبق قانون اگر بتوانیم احساس خود را خوب نگه داریم اتفاقات خوب را تجربه می کنیم
-تنها تفاوت بین افراد موفق و ناموفق توانایی کنترل ذهن است
-با تغییر دیدگاه و نگرش خود توجه به خواسته ها به جای ناخواسته ها می توانیم نتیجه ی اتفاقات را به نفع خود تغییر دهیم
-این ما هستیم که تصمیم می گیریم اتفاقات به نفع یا ضرر ما پایان پذیرد
-با باور به الخیر فی ما وقع همواره در زمان مناسب در مکان مناسب قرار می گیریم
-اتفاقات به ظاهر نامناسب پتانسیل بسیار زیادی برای رشد و پیشرفت بیشتر دارند
-با نگاه زودگذر و موقتی به دنیا بسیار سریع تر و بهتر می توانیم ذهن خود را در شرایط چالش زا کنترل کنیم
-به تدریج با تغییر باورها و افکارمان به افراد ایده ها شرایط و موقعیت بهتری هدایت شده وبا تضادها و چالش های کمتری مواجه می شویم
-برچسبی که به اتفاقات می زنیم نشانگر نتایجی است که از آنها کسب می کنیم
• کدامیک از این موارد به شما بیشتر کمک کرده است؟
-اگر بتوانیم با تغییر نگاه با سپاسگزاری با توجه به نکات مثبت با تغییر باورها و افکار احساس خود را تنها کمی بهتر از گذشته کنیم به نفع ما تغییر میابند
-اتفاقات به خودی خود معنا و مفهومی نداشته ما با افکار و باورهای خود به آنها معنا و مفهوم می دهیم
-داشتن باور الخیر فی ما وقع باعث می شود بتوانیم در شرایط چالش زا ذهن خود را کنترل کنیم
-نگاه گذرا و موقتی به دنیا باعث می شود بسیار راحت تر بتوانیم از پس چالش و تضادها برآییم
-استفاده از کلمات مثبت به جای منفی هنگام رخ دادن تضادها باعث می شود ذهن خود را کنترل کنیم
-به تدریج با کار کردن بر روی باورها به اتفاقات نامناسب کمتری برخورد می کنیم
-مشاهده ی الگوهایی که در شرایط نامناسب قادر به کنترل ذهن خود هستند به ما کمک می کند در شرایط مشابه ذهن خود را کنترل کنیم
-تنها تفاوت بین افراد موفق و ناموفق توانایی کنترل ذهن است
-همواره خداوند را هادی و هدایتگر خود بدانیم
-قانون تکامل را رعایت کرده نخواهیم یک شبه و یک دفعه نتیجه بگیریم
-اتفاقات به خودی خود خنثی هستند ما به آنها برچسب مثبت یا منفی می زنیم
• چه تجربیات آموزنده ای در این باره دارید؟
-در گذشته که نمرات بسیار پایینی کسب کرده و همیشه مورد تحقیر و سرزنش معلمان قرار می گرفتم تصمیم گرفتم شاگرد اول کلاس شده و علاوه بر تحسین دیگران هدایای بسیار زیادی از آنها دریافت کردم
در گذشته بسیار چاق بودم و مورد تمسخر دیگران قرار می گرفتم از جایی به بعد تصمیم گرفتم ورزش کنم و رژیم غذایی بگیرم و افرادی که مرا مسخره می کردند از من دستور غذایی و ورزشی می گرفتند
• برنامهی شخصیِ شما برای اجرای «آن مورد اساسی در عمل» چیست؟
-اکنون قصد داریم عادات نامناسب و افکار و باورهای خود را تغییر داده تا بتوانیم هنگام مواجه شدن با تضادها و چالش ها خیریت را در پلن خداوند ببینیم و به صورت ناآگاهانه مثبت فکر کنیم
بدون تغییر افکار و باورهایمان هر اقدامی به ضرر ما تمام می شود بنابراین ابتدا باید باورهای مناسب را در ذهن خود ایجاد کرده و به ایده های الهامی خداوند فارغ از منطقی یا غیر منطقی بودن آن عمل کنیم ایده های الهامی خداوند باید با امکانات و شرایط کنونی مان هماهنگ و سازگار باشد و قانون تکامل را همواره رعایت کنیم
خدایا شکرت
عاشقتونیم