می توانید در بخش نظرات، درباره آگاهی های کلیدی ای بنویسید که از این فایل دریافت کردید. نوشته شما می تواند شامل چنین نکاتی باشد:
- موارد اساسی و نکات کلیدیِ این فایل چیست؟
- کدامیک از این موارد به شما بیشتر کمک کرده است؟
- چه تجربیات آموزنده ای در این باره دارید؟
- برنامهی شخصیِ شما برای اجرای «آن مورد اساسی در عمل» چیست؟
منتظر خواندن نظرات تأثیرگذارتان هستیم
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:
دوره قانون آفرینش بخش 8 | بهره برداری از تضادها
- نمایش با مدیاپلیر پیشرفته
- دانلود با کیفیت HD571MB38 دقیقه
- فایل صوتی اتفاقات مشابه، اما نتایج متفاوت36MB38 دقیقه
به نام خدای بهار آفرین، بهار آفرین را صد آفرین
سلام و عرض ادب دارم خدمت استاد حسین عباسمنش و همه دوستان
منم تونستم به اندازه ای که ذهنم رو کنترل کنم نتیجه متفاوت بگیرم و دو تا اتفاق رو خواستم بیان کنم که برای من رخ داد و من با کنترل کردن ذهنم تونستم شرایط رو جور دیگه برای خودم رقم بزنم
1_اتفاق اول شروع این بیماری پاندمیک بود که همه مون به نحوی باهاش درگیر شدیم و من در اون زمان در یک مشاوره املاک مشغول به کار بودم یادمه کار به جایی رسید که تمامی مغازه ها تعطیل کردند و صاحب املاک ما هم مغازه رو تعطیل کرد و کارمندان همه به مرخصی رفتند اما من و صاحب املاک مون با اینکه مغازه رو بسته بودیم در ماه فروردین اون سال بهترین و پر سودترین معامله ها رو انجام دادیم، زمانی که همه تو خونه هاشون بودند من به همراه صاحب املاک مون با ماشین و یک کیف سراغ شخصی رفتیم که داشت تو شهرمون یک مجتمع خرید بزرگ رو احداث میکرد و با تلفن با مشتری ها تماس میگرفتیم و دعوتشون میکردیم که بیان این مجتمع رو ببیند و در همون مکان جلسات رو تشکیل میدادیم و معاملات رو انجام میدادیم و گفتم در فروردین اون سال ما تونستیم معاملات پر سود زیادی رو انجام بدیم زمانی که همه از این بیماری ترسیده بودند و عقب نشینی کرده بودند
2_دومین اتفاقی که برای من رخ داد من در محل کارم به خاطر یکی از کارمندان که داشت زیر آبی میرفت بحثم شد اما رئیس مون به جایی اینکه سمت من به ایسته سمت اون کارمند خاطی ایستاد و منم گفتم من دیگه اینجا کار نمیکنم، زمانی که از کارم اومدم بیرون تمام اطرافیانم به من گفتند اشتباه کردی، تو چکار داشتی که خودت رو دخالت دادی اما برای من مهم نبود چون دقیقا یادمه لحظه ای که از محل کارم اومدم بیرون گفتم الخیر فی ما وقع، هر اتفاقی که بیفته به نفع من، حتما خیری بوده که دیگه من اونجا نباشم بعد از یک هفته تماس همکارانم در حیطه شغلی من شروع شد که ما خبر شدیم تو از پیش فلانی اومدی بیرون بیا با ما کار کن و من بین این افراد یکی رو انتخاب کردم و اتفاق خوب برای من این بود که با تجربه ای که به دست آورده بودم از کار قبلیم من تعین کردم که من میخوام چه جوری کار کنم، ساعت کاریم چه جوری باشه، حقوق انقد میخوام، درصد انقد میخوام، جمعه ها سر کار نمیام و طرف مقابل کاملا شرایط من رو پذیرفت
آره اگر اون اتفاق به ظاهر بد برای من رخ نمیداد من مجبورم بودم که با همون شرایط ادامه کار بدم اما این اتفاق باعث شد منی که از شرایط کارم ناراضی بودم با بیرون اومدم از اون محل کار به خاطر اون مسئله پیش اومده به لطف الله هدایت بشم به شرایط کاری که باب دل من بود
خدایا شکرت
طلب خیر و برکت و رزق و روزی فراوان دارم برای خودم و همه دوستان عباسمنشی