اتفاقات مشابه، اما نتایج متفاوت

می توانید در بخش نظرات، درباره آگاهی های کلیدی ای بنویسید که از این فایل دریافت کردید. نوشته شما می تواند شامل چنین نکاتی باشد:

  • موارد اساسی و نکات کلیدیِ این فایل چیست؟
  • کدامیک از این موارد به شما بیشتر کمک کرده است؟
  • چه تجربیات آموزنده ای در این باره دارید؟
  • برنامه‌ی شخصی‌ِ شما برای اجرای «آن مورد اساسی در عمل»‌ چیست؟

منتظر خواندن نظرات تأثیرگذارتان هستیم


منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:

دوره قانون آفرینش بخش 8 | بهره برداری از تضادها 

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

634 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «سمیه منیری» در این صفحه: 1
  1. -
    سمیه منیری گفته:
    مدت عضویت: 1883 روز

    سلام استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز که دیگه خانم شایسته هم استادم شده از زمانیکه دوره شیوه حل مسائل رو گوش دادم چقدر نتایج گرفتم و مسائل رو حل کردم و اشتباهیاتم رو فهمیدم و چقدر درمورد یک بیماری شخصیتی که سال های سال من رو از پیشرفت دور کرده بوده بنام کمالگرایی رو شناسایی کردم از این به بعد بهتره بگم سلام به استادان عزیزم سپاسگزارم از اینکه دوربین گذاشتین و ویدیو گرفتین از خودتون و آگاهی های ارزشمند تون رو با ما به اشتراک گذاشتین.

    استاد اصلا این عکس روی فایل بینظیره چقدر یک منظره زیبا و یک احساس خوبی رو در وجودم بوجود آورد و چقدر تحسین میکنم این اندام زیبا و عالی تون رو که اصلا احساس خوب فایل رو چندین برابر کرده.

    اتفاقی که برای من در زندگیم افتاد و من تونستم با تغییر نگاهم نتایج خیلی خوبی رو رقم بزنم رفتن دولت ریاست جمهوری کشورم (افغانستان) و تشکیل دولت جدید بنام طالبان بود و قبلش باید بگم که من بنابر شرایطی که تو دانشگاه دیدم و فهمیدم که توی شرایطی که توی دانشگاه هستم نمیتونم به اهدافی که میخام برسم و بهای رسیدن به اهدافم این هست که من دانشگاه رو ترک کنم تا بتونم بصورت تمرکزی روی اهدافم و شخصیتم و خودم کار کنم و یک محیط ایزوله ای برای خودم خلق کنم تا بتونم ورودی های ذهنیم رو کنترل کنم و از یک سری افراد نامناسبی که شناسایی کرده بودم هیچ تاثیر مثبتی در زندگیم ندارند دور بشم خب اون زمان همگی داشت میرفت دانشگاه همه چیز سرجای خودش بود و این تصمیمی که من گرفته بودم اصلا یک عمل غیر قابل باور و عجیب هم برای خودم بود هم برای خانوادم هم برای تمام اطرافیانم بود و مهم تر ازینکه من خونم توی یک شهر دیگه ای بود و دانشگاه توی شهر دیگه و باید بر میگشتم به خونه و این ترس ها هم بود اون زمان که من به خانوادم چی بگم به فامیل چی بگم یعنی چی که تو دانشگاه رو ول کردی اگه ازم بپرسن چی بگم و این ها گفتگو هایی بود که تو ذهنم رد و بدل میشد ولی این الهامی بود که اون زمان از طرف خداوند دریافت کرده بودم و این کار رو انجام دادم و توی امتحانات آخر ترم حاضر نشدم و نرفتم و اتفاقی که افتاد چند روز بعد از نرفتن دانشگاه وزارت تحصیلات کشور اعلام کرد که به مدت فک کنم یک ماه دانشگاه ها تعطیل شده و این تصمیم کاملا یهویی بود و من واقعا خیلی خوشحال شدم ازون اتفاق که حالا دیگه لازم نیست من به کسی جواب پس بدم بعدش اومدم خانه و همون زمان ها همین شایعه ها بود که طالبان با دولت درگیر هست توی شهر های دور دست و طالبان داره پیش روی میکنه و میخواد دولت رو بگیره و فک کنم بعد حدود دو یا سه ماه توی یک روز بسیار به راحتی تونستن که دولت قبلی رو جا شو بگیرند و دیگه بعد از اون مردم کاملا یک نگاه بسیار منفی نسبت به این دولت داشتند و فکر میکردند همه چیز از بین رفت و ما هم نابود شدیم که خیلی ها منجر به فرار شدند و رفتارهای نا مناسب و استرس زا از طرف مردم دیده میشد اکثریت مردم میگفتن کار های مان نابود شد دیگه کار نیست سرمایه دار ها از کشور رفتند خانم ها دیگه مکتب و دانشگاه نمیره خانم ها دیگه سرکار رفته نمیتانه دیگه این دولت فقط توی کوه بوده از رشد و پیشرفت هیچ سر در نمیاره ما ماندیم و این همه بدبختی و قراره جنگ های داخلی شروع بشه و…….

    و باید بگم که اون زمان اولش کنترل ذهنم خیلی سخت بود ولی به لطف خداوند تونستم و اون زمان به خودم گفتم ببین سمیه مگه تو نمیخاستی همچین اتفاقی بیافته که کسی ازت نپرسه تو چرا دانشگاه تو نمیری بخدا اصلا اتفاقات طوری برام رقم خورد که انگار خداوند تمام کشور و قوانینش رو برای من زیر و رو کرد تا من با آرامش به هدفم و روی خودم کار کنم و اون محیط ایزوله ای که میخاستم واقعا خداوند برام جور کرد و خیلی عالی هم جور کرد و طوری شد که من خیلی جدی تر اومدم روی خودم کار کردم مهارتی که مورد علاقم بود به سمتش هدایت شدم و چقدر با انترنت و تکنولوجی بیشتر از قبل آشنا شدم و یاد گرفتم و چقدر با نرم افزار هایی آشنا شدم که از راه دور میتونستم با یادگیری شون درآمد داشته باشم و برخلاف اکثریت جامعه تونستم صاحب درآمد بشم و از راه دور کار کنم فریلنسری رو یاد بگیرم و چقدر ارزش یوتیوب رو بیشتر فهمیدم و چقدر تونستم فایل های استاد رو با تمرکز بیشتر و جدی تر گوش بدم و وقت بزارم چقدر تمرکزم بالا تر رفت خود شناسیم بیشتر شد و مسائل بیشتری توی زندگیم حل کردم توی خانه به خانواده خیلی کمک کردم چقدر غذاهای خوشمزه از یوتیوب درست کردم چون قبلش که اصلا خانه نبودم و اگر هم میبودم میگفتم من وقت ندارم یا درس دارم یا اصلا خودم نمیرفتم انجام بدم و من از این اتفاقات به فایده خودم استفاده کردم و خداوند این اتفاق رو به خیر من تمام کرد و الان که از اون اتفاق حدود یک و نیم سال میشه گذشته من چقدر رشد کردم دیگه اصلا خانوادم نپرسید نه فامیلم پرسید هیچ کسی نپرسید و فقط توهماتی بودند توی ذهن خودم و توی شرکتی که الان کار میکنم هم حتی ازم نپرسید که تو مدرک دانشگاه داری یا نه فقط گفتن نمونه کار هایی که انجام دادی رو نشان بده و من قبلش کلاس هایی که توی یوتیوب گذرانده بودم و پروژه هایی که از اون ویدیو ها کار کرده بودم نشان دادم قبولم کردند به همین سادگی واقعا سپاسگزارم از رب العالمین که هدایتم داد به استادان ارزشمندم تا با تغییر نگاهم و افکارم توانستم زندگیم رو طوری که میخاستم رقم بزنم و از دل اکثریت جامعه جدا بشم و همچنان توی این مسیر هستم و خواهم بود.

    خدایا سپاسگزارم از اینکه تونستم این کامنت ارزشمند رو از تجربیات خودم بزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای: