می توانید در بخش نظرات، درباره آگاهی های کلیدی ای بنویسید که از این فایل دریافت کردید. نوشته شما می تواند شامل چنین نکاتی باشد:
- موارد اساسی و نکات کلیدیِ این فایل چیست؟
- کدامیک از این موارد به شما بیشتر کمک کرده است؟
- چه تجربیات آموزنده ای در این باره دارید؟
- برنامهی شخصیِ شما برای اجرای «آن مورد اساسی در عمل» چیست؟
منتظر خواندن نظرات تأثیرگذارتان هستیم
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:
دوره قانون آفرینش بخش 8 | بهره برداری از تضادها
- نمایش با مدیاپلیر پیشرفته
- دانلود با کیفیت HD571MB38 دقیقه
- فایل صوتی اتفاقات مشابه، اما نتایج متفاوت36MB38 دقیقه
سلامی گرم وصمیمی خدمت استادعزیزومریم خانم گل ودوستای خوبم
استادجانم همونطورکه شماخواسته بودیداومدم ومیخوام ازاتفاقی که برام رخ دادوتغییرنگرشم بگم.اتفاقی که درظاهرناجالب بودولی باتغییرنگرشم بسیارمتفاوت شد.
من سالهاقبل ازطریق دوستان مشترکمون باآقایی آشناشدم بابت ازدواج.طبق خواسته خودمون وخانواده هامون قبل هرمراسمی ترجیح دادیم اول به شناخت وآشنایی بیشتربرسیم بعداگربه نتیجه مطلوب رسیدیم بریم برای الباقی مراسمات مرسوم.
6ماه باهم درارتباط بودیم وازکوچکترین فرصتی برای دیدارهم وصحبت استفاده میکردیم.طی این رفت وآمدهاعلاقه ای هم بین ماایجادشده بود.درهرصورت بعدازاینکه من وایشون جواب مثبت خودمون روبرای ازدواج اعلام کردیم من طبق حدسهایی که طی این مدت زده بودم بامخالفت خانواده ایشون مواجه شدیم.دلیلش رونمیدونستم ایشون هم برای اینکه نمیخواستن منوازدست بدن وکدورتی ازخانواده شون دردل من ایجادنشه منکرمخالفت خانوادشون میشدن.
بهرحال یک روز بعدکلی حرف وسخن ایشون باحال نزاروداغونی اعلام کردن که این داستان ازدواج ماکنسله.البته ناگفته نماندقبل جدایی زمانی که حس کردم خانوادشون دارن تعمدا مسئله روکش میدن حدس میزدم که ی همچین اتفاقی بیفته درصورتی که اونموقع نه باشماآشنابودم نه خیلی ازقانون سردرمیاوردم ولی بابت اعتقادشدیدم به خداواون تم نسبتامذهبی به خداگفتم خدایامن نمیدونم چه اتفاقی قراره بیفته توبه دل مادونفرنگاه نکن به صلاح مانگاه کن.من دوست ندارم بدبخت شم ودوستم ندارم اونم بدبخت شه هرچی اتفاق میفته خیرباشه.
بهرحال روزای اول خیلی بمن سخت گذشت ووقتی بعدهامتوجه شدم بخاطراینکه من دخترپولداری نبودم وخانواده اون آقاازاولم نظرشون این بوده که پسرشون حتمابادخترپولدارازدواج کنه خیلی دلم شکست اززمین وزمان بریده بودم.تااینکه چندماه بعداون آقابا ی دخترخیلی پولدارازدواج کردوبه یک سال نکشیدکه ازطریق دوستم وطبق گفته های همسرهمون آقاشنیدم که خیلی ازدواج ناموفقی داشته واینکه اون خانم هم مدام باخانواده همسرش درگیری دارن.اصلا برام تعجب برانگیزه که درحال حاضر هم باوجوداینکه دو سه سال گذشته ویک بچه ام به اون زندگی اضافه شده ولی مدام درگیری دارن وبحث طلاق واین حرفابینشونه.
حقیقتابراش خیلی ناراحت شدم وواقعاهمیشه دعاش میکردم که خوشبخت وموفق شه ولی استادبه بزرگی خداواینکه بقول شمادیدت وقتی به مسائل متفاوت باشه همه چی به نفع توپیش میره خیلی اعتقادپیداکردم.روزی هزاربارخداروشکرمیکنم که من وارداون زندگی نشدم وارداون خانواده نشدم.همش درخواستی که ازخداکردم رومرورمیکنم وباخودم میگم قربونت برم خدای من چقدرتوعزیزی اخه؟توبهترین روبرای من خواستی ومن اولش متوجه نبودم ببخشیدکه خیلی غرزدم وگریه زاری کردم.
استادجان بعدشم که باشماودیدگاه هاوآموزشاتون آشناشدم تبدیل شدم به ی دخترقوی که هیچ چیزی نمیتونه خردش کنه ودرهم بشکنتش.شدیدا به (الخیروفی ماوقع) اعتقادپیداکردم.وبا هرمسئله ای که برای خودم یادیگران بوجودمیادهمین جمله روباآرامش تکرارمیکنم ونتایج پربارش رومیبینم.
خیلی خیلی سپاسگزارشماهستم استادعزیزم الهی دلتون شادوتنتون سلامت باشه که چراغ راه ماشدید.دستتون رومیبوسم وازخداوندعزیزترازجانم هم بسیارسپاسگزارم که شماروخلق کردوبامن آشناکرد.سپاسگزارم که همه جاهواموداره ومیخوادکه من شادوموفق باشم وهدایتم میکنه به مسیرهای عالی وزیبا.
درپناه خداباشیدآمین
محیای عزیزم سلام
بانوجان چه غوغایی کردی باکامنت فوق العاده ات.لطفابیشتربرامون ازخودت بنویس.چقدرتاثیربرانگیزبودوقابل تامل.
همش دارم به کامنتت فکرمیکنم وسراسرذهنمواشغال کرده.واقعاتحسینت میکنم بابت بهترین تصمیمی که گرفتی چقدرخدادوستت داشته که سربزنگاه بهترین الهام روبهت رسونده.بانوی قوی ودوست داشتنی من بهت افتخارمیکنم که انقدرموفقیت به دست آوردی امیدوارم هرروز بیشترین هاوبهترین هاروکسب کنی وبیای بااشتیاق واسمون تعریف کنی.درپناه خداباشی آمین
زهرا ی عزیزم سلام
کامنتت فوق العاده بی نظیربود.واقعابهت تبریک میگم که اینقدرتوانمندوقوی هستی وبه قوانین درست وبجاعمل میکنی که با ی همچین مسئله ای انقدرشجاعانه وعاقلانه برخوردمیکنی.
حقیقتش منم طبق آموزه های استادوچندین استاددیگرنظرم خیلی نسبت به پدیده مرگ عوض شده وحس میکنم قدرتم هم درتحمل این اتفاق خیلی بیشترشده.البته که به قول معروف ازحرف تاعمل بسیاره.من به لطف واذن خداهنوز دربوته آزمایش عمل به آموخته هاقرارنگرفتم ولی انصافا شماخیلی درعمل عالی ظاهرشدیدونشون دادید که اصطلاحافقط لب دهان نیستیدوبه اون چیزی که هستیداعتقادداریدوانجامش هم میدید.
حقیقتش من باخیلی هاراجع به پدیده مرگ واینکه بایدبپذیرنش چون بخشی اززندگی و…صحبت کردم ولی خیلی جالبه که مثل گذشته های خودم که حتی ازشنیدنش نفرت داشتم وحس بدی بهم دست میدادراضی به شنیدنش نیستن ومدام میگن خدانکنه خدانیاره اون روزو.کسیوقضاوت نمیکنم منم زمانی چون ناآگاه بودم ومرگ برام ناشناخته ودردناک بودوازقوانین چیزی نمیدونستم دقیقامثل همونا عمل میکردم.
ازصمیم قلبم بهت افتخارکردم عزیزم که تونستی عالی به آموزه هاعمل کنی ونتایجی متفاوت ازسایرین بگیری.متاسفم بابت ازدست دادن عزیزانت وبیماری مادرمحترمت وبهت تسلیت میگم.مطمئنم بااین میزان ازشجاعت وبزرگی روحی که دروجودت هست هنوز خیلی قله های موفقیت زیادی سرراهته که موفق به فتحشون میشی.درپناه خداباشیدآمین