می توانید در بخش نظرات، درباره آگاهی های کلیدی ای بنویسید که از این فایل دریافت کردید. نوشته شما می تواند شامل چنین نکاتی باشد:
- موارد اساسی و نکات کلیدیِ این فایل چیست؟
- کدامیک از این موارد به شما بیشتر کمک کرده است؟
- چه تجربیات آموزنده ای در این باره دارید؟
- برنامهی شخصیِ شما برای اجرای «آن مورد اساسی در عمل» چیست؟
منتظر خواندن نظرات تأثیرگذارتان هستیم
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:
دوره قانون آفرینش بخش 8 | بهره برداری از تضادها
- نمایش با مدیاپلیر پیشرفته
- دانلود با کیفیت HD571MB38 دقیقه
- فایل صوتی اتفاقات مشابه، اما نتایج متفاوت36MB38 دقیقه
بنام یگانه خالق کیهان
سلام ،
روز 155 سفر …
خدایا شکرت از این باران زیبا برای بارش این برکت الهی در این هوای مطبوع بهاری الهی شکرت ، خدایا شکرت برای پیاده روی خوبی ک امروز انجام دادم و لذت بردم ، برای اینکه شمال هستم ، الهی شکرت برای مهاجرت خوبی که از تهران به نوشهر داشتم و تو هدایتم کردی به این خانواده ی خوبی که الان پیش آنها هستم خدایا شکرت ک همیشه کنارمی و کمکم میکنی رب هدایتگر من ازت متشکرم برای این سایت خوب استادم و همراهانی که هستند برای این سفر برای این روزها برای روغنکاری شدن زندگیم برای مشتری های امروزم برای بازدیدهای امروزم برای تمام نعمتهایی که به من دادی ازت متشکرم خدای خوبم …
من سال پیش یه خونه اجاره کردم که اولش ظاهرش خیلی خوب بود ، ولی یکم ک گذشت واقعا تضاد هاش ک عایق نبود و صاحب خونه داشت و طبقه ی بالا بچه ی پر سر و صدا داشت صاحبخونه خیلی کار داشت و … خلاصه خیلی سخت بود اون روزها زندگی کردن در اون محیط . از اونجایی ک اساس کشی واقعا واسم سخت بود نیومدم فسخ کنم یجورایی نمیشد …
خلاصه من مجبور بودم این روزها رو با احساس خوب سپری کنم .
من قبل این خونه خیلی غرور کاذب داشتم در مورد یکسری مسائل خاص خیلی شخصیتم ایراد داشت ، من در مورد خودم و خونه و جایگاه ام مغرور بودم ، با ادمهای دیگر نوع دیگری برخورد داشتم ، پذیرشم واسه افراد دیگر کم بود ، با اومدن مهمون مشکل داشتم البته اینا رو الان دارم که یکسال گذشته و من صد ها صفحه نوشتم تا درسهاش رو گرفتم ها ، اون زمان اصلا اینا رو نمیدونستم که اینقد ایراد دارم و فکر میکردم که من دارم روی خودم کار میکنم و خیلی هم خوبم ولی اینا بود .
خلاصه جهان مجبورم کرد که بشینم با تماااام وجود روی خودم کار کنم … با تماااام وجودم روی شخصیتم کار کنم تا بتونم در آن شرایط سخت احساسم رو خوب نگه دارم … همین تعهد و تمرکز زیادم برای اینکه احساسم رو در زمانهای بیشتری خوب نگه دارم باعث شد من مهارتهایی رو کسب کردم که شخصیتم خیلی خوب شد ، یعنی وقتی که سر سال شد و زمانی بود که باید میرفتیم یه خونه ی دیگه ، اولا خونه ی بعدی خیلی خونه ی خوبی شد خداروشکر و این خونه چونکه با تضاد قبلی ما اومدیم داخلش با تمام وجودمون سپاسگزار بودم و هستم و اینکه همون روزهای اول اساس کشی من میشستم و دفتر پر میکردم که چه درسهایی داشت این خونه و اون خونه واسم … دیدم که اون خونه بخاطر اوضاعش من رو مجبور کرد که برای مدتی جایی باشم که مجبور باشم پذیرشم رو ببرم بالا ، مجبور باشم که سپاسگزار باشم مجبور باشم که غرور کاذب نداشته باشم مجبور باشم که حرفهای استاد رو رو حالت مرگ و زندگی گوش بدم و اجرا کنم … البته که خیلی خیلی بهتر بود که قبل از اون خونه من این مدلی رفتار میکردم تا جهان مجبورم نکنه برای شخصیت سازی چنین تضادی رو ببینم ولی خب من دیدم و ازش درس گرفتم و الان واقعاااااا از اون زمانها عالی تر هستم . اونقدر با تعهد کار میکنم ، مثه بچه ای شدم که معلم یه تنبیه اش کرده دیگه با تمام وجودش درس میخونه ، من الان کار کردن روی خودم و گوش دادن این فایلها واسم بحث مرگ و زندگیه دیگه ، مثل قبلها نیست که واسم یه چیز خیلی خوبه حالته بهتر باشه که حالا اگرم یه مدت نبود موردی نداره … الان واسم شده مرگ و زندگی مثه کسی هستم که احساس منفی شده پرتگاه ، من مثه کسی هستم که شده با دندون شاخه درخت رو میگیرم که نیفتم تو پرتگاه احساس منفی …
اگر یک روز هم منفی بشم هر جوری شده فایل گوش میدم مینویسم و سعی میکنم که ادامه ندم اگرم منفی بمونم حداقلش اینه ک سعی خودمو میکنم و خداروشکر هم زودتر ازقبل خوب میشه حالم . امسال از سال قبلم بهترم ، سال قبلم بهتر بود از قبلش … در کل کاملا واضحه ک من دارم پیشرفت میکنم به لطف خدای بزرگم . این از تغییر نگاه من و نتایج عالی اش که گفتم خدمت دوستانم بگم …
خدایا شکرت برای همه چیز …