اتفاقات مشابه، اما نتایج متفاوت

می توانید در بخش نظرات، درباره آگاهی های کلیدی ای بنویسید که از این فایل دریافت کردید. نوشته شما می تواند شامل چنین نکاتی باشد:

  • موارد اساسی و نکات کلیدیِ این فایل چیست؟
  • کدامیک از این موارد به شما بیشتر کمک کرده است؟
  • چه تجربیات آموزنده ای در این باره دارید؟
  • برنامه‌ی شخصی‌ِ شما برای اجرای «آن مورد اساسی در عمل»‌ چیست؟

منتظر خواندن نظرات تأثیرگذارتان هستیم


منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:

دوره قانون آفرینش بخش 8 | بهره برداری از تضادها 

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

634 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مهدی جعفری» در این صفحه: 1
  1. -
    مهدی جعفری گفته:
    مدت عضویت: 870 روز

    سلام

    درود‌بردوستان‌هم‌فرکانسی‌عزیزواستاد‌مهربان‌خداراشاکرم‌تواین‌راه‌قدم‌گذاشتم‌ومرا‌به‌اینجا‌هدایت‌کرد

    امروز‌میخوام‌اشنای‌خودمو‌با‌ای‌راه‌براتون‌بگم.

    من‌‌الان‌نزدیک‌دوساله‌بااستاد‌اشنا‌شدم‌دقیقا‌نوروز‌1400‌من‌تاقبل‌از‌اون‌سال‌ادم‌دیگه‌ای‌بودمن‌همش‌ناشکر‌بودم‌همیشه‌از‌اوضاع‌می‌نالیدم‌مرتب‌اخبا‌رگوش‌میکرم‌اصلا‌یه‌جوری‌بودم‌همش‌تواینستا‌درباره‌غم‌مریضی‌واخباره‌اینجوری‌میدیدم‌همش‌درباره‌مریضی‌های‌جورواجور‌تحقیق‌میکردم‌که‌اگر‌یه‌روزی‌مبتلا‌شدم‌چکار‌کنم‌یادربا‌ره‌جنگ‌تحقیق‌میکردم‌چه‌جوری‌شروع‌شد‌چه‌جوری‌میکشتن‌.همیشه‌تواینستا‌کلیب‌غم‌دارگوش‌میکردم‌اخبارهای‌گرانی‌کالا‌واینجور‌مساعل‌وقتی‌اینارو‌میگم‌حالم‌بدمیشه‌میرم‌به‌اون‌دوران.

    وگذشت‌من‌رسیدم‌به‌نوروز‌1400‌من‌سرسفره‌هفت‌سین‌نشسته‌بودم‌نزدیکه‌20دقیقه‌قبل‌سال‌تحویل‌بود‌داشتم‌به‌خودمو‌زندگیم‌فکر‌میکردم‌یه‌فکری‌امدسراغم‌گفتم‌من‌همیشه‌سرسفره‌دعا‌میکنم‌پول‌دار‌شم‌یا‌‌شغل‌بهتری‌داشته‌باشم‌یاازاین‌جورخواسته‌ها‌گفتم‌امسال‌سال‌اخر‌قرن‌و1300داره‌تمام‌میشه‌ودعا‌کردم‌ایخدای‌مهربا‌قرن‌جدید‌شروع‌میشه‌زندگی‌منو‌متحول‌کن‌ای‌دعاروکردم‌وسال‌تحویل‌شد‌و15‌روز‌از‌سال‌جدید‌گذشته‌بو‌به‌سرم‌زد‌شغل‌جدیدی‌شروع‌کنم‌هی‌میترسیدم‌چند‌روز‌توفکرش‌بودم‌.روز‌18‌فروردین‌بود‌داشتم‌تواینستا‌دوربی‌خودی‌میزدم‌یه‌دفه‌یکی‌ازفایلهای‌استادو‌دیدم‌نظر‌منو‌جلب‌کرد‌متن‌فایلم‌اینجوری‌بود‌بلند‌شو‌شروع‌کن‌ازچیزی‌نترس‌خدا‌همیشه‌باتوس‌از‌یه‌جای‌باید‌شروع‌کنی‌یعنی‌بالای‌20‌بار‌اون‌فایل‌گوش‌کردم‌وپیج‌استادم‌دنبال‌کردم‌وخیلی‌از‌فایل‌هارو‌گوش‌دادم‌وکار‌جدیدمو‌شروع‌کردم‌ووقتی‌بیشتر‌امدم‌جلو‌باسایت‌استاد‌اشنا‌شدم‌وقتی‌به‌گذشته‌فکر‌کردم‌دیدم‌این‌کار‌خداست‌منو‌با‌این‌قانون‌خودش‌واستاد‌واین‌دوستان‌اشنا‌کرده‌تی‌این‌دوساله‌روز‌به‌روز‌حال‌بهتر‌شده‌وازهمه‌لحظ‌پیش‌رفت‌کردم‌واینو‌معجزه‌خدای‌دوست‌داشتنی‌میدونم‌خدای‌خوبی‌ها‌خدای‌مهربانی‌ها‌خدای‌فراوانی‌ها‌.من‌2دوساله‌باخدای‌خودم‌دوست‌شدم‌وهمیشه‌حرفامو‌بهش‌میگم‌مثل‌یک‌دوقبل‌از‌این‌من‌خدارو‌خیلی‌خشن‌میدیدم‌همیشه‌دعا‌میکردم‌‌باسرلج‌بازی‌وکله‌شقی‌باهاش‌حرف‌میزدم‌همیشه‌گله‌شکایت‌میکردم‌ازش‌ولی‌وقتی‌باهاش‌اشنا‌شدم‌دوست‌شدم‌ودرقلب‌من‌امد‌دیدم‌چقد‌بزرگه‌چقدر‌مهربان…

    تی‌این‌دوساله‌تجربه‌ای من‌داشتم‌این‌هست‌که‌شکر‌گذار‌خدا‌باشیم‌ازهمه‌نعمت‌های‌به‌ماداده‌به‌بدن‌خودمون‌فکر‌کنیم‌ببینیم‌چی‌افریده‌تا‌به‌این‌دنیای‌بزرگ‌فکر‌کنیم‌از‌کوه‌جنگل‌از‌گیا‌ها‌جانوران‌قدرت‌خدای‌ماهست‌تا‌وقتی‌باخدای‌خودت‌درصلح‌نباشی‌ای‌قدرت‌زیبای‌ارامشو‌نمیبینی‌.وساده‌ترین‌راه‌شکر‌گذاری‌نه‌از‌سر‌لج‌بازی‌وقتی‌به‌دست‌خودت‌نگاه‌کردی‌قدرت‌خداروببینی‌چی‌افریده‌واون‌موقع‌شکر‌کنی‌یا‌جانوری‌گیاهی‌میبینی‌‌قدرت‌خدارو‌ببینی‌یا‌روزی‌که‌هرروز‌به‌مامیده‌شاکرش‌باشیم‌کم‌یازیاد‌مادر‌مسیر‌درست‌باشیم‌همه‌چیز‌تبیعی‌اتفاق‌میفته‌احتییاج‌به‌زور‌زدن‌نیست‌دروغ‌گفتن‌نیست‌…

    من وقتی‌برای‌دوستام‌یا‌فامیل‌ای‌حرف‌هارو‌میزنم‌نمیفهمنش‌هرچی‌توضیح‌میدم‌باز‌حرف‌خودشونو‌میزنن‌تا‌تواین‌مسیر‌نباشی‌ای‌حرفها‌قابل‌درک‌نیستن

    تشکر‌ازاستاد‌مهربان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: