یک پاسخ ساده اما بسیار کارا - صفحه 9 (به ترتیب امتیاز)

263 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1248 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    ما تنها باید بر روی خواسته های خود تمرکز کنیم نه ناخواسته ها تمرکز خود را بر روی چیزهایی قرار دهیم که به ما احساس خوب می دهد و نخواهیم از خودمان در مقابل حرف های نامناسب دیگران بر علیهمان دفاع کنیم نیازی نیست از خود دفاع کنیم اگر کسی به ما تهمت می زند و یا پشت سر ما غیبت می کند اگر می خواهیم آن ها به اهدافشان نرسند به حرف هایشان توجه نکنیم و از خودمان دفاع نکنیم اگر کسی به ما گفت شخصی پشت سر ما صحبت کرده به او بگوییم او هم حق داشته نظر دهد و در آخرت جوابگو خواهد بود نخواهیم از خودمان دفاع و بحث کنیم و درگیر شویم و یقه پاره کنیم که حق با من است چون نتیجه ی معکوس خواهیم گرفت اگر بخواهیم افرادی که به ما توهین کرده یا تهمت می زنند به هدفشان نرسند تمرکز خود را از روی آن ها برداشته و بر روی اهداف خواسته ها و مسیری که باید طی کنیم قرار دهیم.

    قرآن بیان می کند که ما حق نداریم با دیگران بحث و جدل کنیم و باید اجازه دهیم دیگران هم صحبت های خود را کنند خداوند می فرماید اگر به خداوند فحش دادند شما بی توجه باشید اگر توجه کنیم آن ها این کار را شدید تر انجام خواهند داد قانون همین است .

    همیشه عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد یعنی اگر بتوانیم از قانون به درستی استفاده کنیم هیچ کسی نمی تواند تاثیری در روند رشد و پیشرفت ما بگذارد مگر اینکه ما به او توجه کنیم هر کسی که بخواهد به ما ضربه بزند باعث پیشرفت ما خواهد شد اگر از قانون به خوبی استفاده و توجهی به ناخواسته ها نداشته و ناراحت نشویم و بغض و داد و بیداد نکنیم و احساس قربانی شدن نداشته باشیم و خود را بدبخت ندانیم اگر به این باور داشته باشیم که آنها حق دارند صحبت کنند اما صحبت آن ها تاثیری در زندگی من ندارد و کانون توجه خود را از روی ناخواسته ها برداشته و بر روی خواسته های خود قرار دهیم امکان ندارد کسی بتواند جلوی پیشرفت ما را بگیرد.

    هیچ کسی نمی تواند کسی را که راه موفقیت را پیدا کرده ناموفق کند یا از هدف اصلی خود دور کند یا او را چشم بزند یا تخریبش کند اگر همه ی مردم جهان با هم دست به دست هم دهند و بخواهند جلوی ما را بگیرند نمی توانند مگر اینکه ما به آن ها توجه کرده و قدرت دهیم.

    ما نباید افراد را به دیدگاهشان گره بزنیم اگر دیدگاه افراد خوب است و از آن نتیجه می گیریم دیدگاه آن ها را بپذیریم افراد را در ذهن خود بت نکنیم اینگونه خودمان را از راه موفقیت دور کرده ایم به دنبال علم باشیم حتی اگر در چین باشد مهم نیست چه کسی علم را می گوید ما باید به دنبال علم باشیم نگاهمان را به افراد و مسائل تغییر دهیم.

    اگر کسب و کاری داریم باید بتوانیم محصول خود را بفروشیم اگر با تبلیغ محصول خود مشکل داریم و نمی توانیم محصول خود را معرفی کنیم حتما در کسب و کار خود شکست خواهیم خورد.

    باید بهای خواسته های خود را با تمام وجود پرداخت کنیم تا به اهداف خود دست یابیم.

    به صورت خلاصه

    هیچ گاه نخواهیم دیگران را در مورد خودمان قانع کنیم

    با دیگران نجنگیم که خود را به آن ها ثابت کنیم

    به دنبال اثبات خود به دیگران نباشیم

    از حرف هایی که دیگران پشت سر ما می زنند شاکی نشویم

    تمرکز خود را بر روی اهدافمان قرار دهیم

    احساس خود را خوب نگه داریم

    توجه خود را بر روی خواسته های خود قرار دهیم

    تمام افرادی که می خواهند ما را زمین بزنند ناخواسته و نا آگاهانه به نفع ما کار انجام خواهند داد و به دنبال پیشرفت و موفقیت و ثروتمند شدن ما هستند

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    علی کامکار گفته:
    مدت عضویت: 3345 روز

    با عرض سلام خدمت همه عباس منشیها و دوستانی که با حضورشون اینجا آمدند برای تغییر و تحول ،آمدند برای عبادت آمدند برای رسیدن به خدای قانونها الان که دارم نظر میدم اشکم داره میاد ولی نمی دونم چرا ؟نمیدونم اشک چیه ؟ یکم برای من دیر شد با این گروه آشنا شدم ولی دارم سعی می کنم تغییر کنم و خودمو از اول بسازم چون الان چیزی نمونده زندگیم متلاشی بشه هم از نظر مالی هم زناشوئی ولی دارم سعی می کنم با کمک این گروه تغییر کنم و باید این اتفاق بیوفته و تغییر کنم خیلی سریع و همه چیزو از اول بسازم کاش این راه و این گروه زودتر پیدا کرده بودم. ولی در وصف این فایل و کلا گروه عباس منش حرفی نمیشه زد چیزی ،کلمه ای،احساسی هیچ چیز نمی تونم پیدا کنم که بگم فقط می تونم بگم که استاد عزیز چکار کردید که همش پای اینترنتم روزی چند بار به فیس بوک میام و همش منتظرم که یه فایل رایگان از شما باشه.استاد ارجمند 2 روز درخواست داشتم که کاش فایل بزارید وامروز بهش رسیدم و این برای من خیلی ارزشمند بود. درسته قدرت خرید محصولات ندارم ولی خیلی زود بهش میرسم وباید برسم خلاصه بگم که همه چیز همه فکر من شده عباس منش و باور کنید همش میگم امروز فایل جدید هست امروز چیز جدید یاد میگیرم استاد واقعا نمیشه از زحماتتون قدر دانی کرد یکی از سپاسگذاریای من از خدا وجود شماست و از شما هم سپاس گذارم استاد که هستید و گروهتونو هیچ وقت تنها نمیزارید و نزارید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    محمد اردشیری گفته:
    مدت عضویت: 1484 روز

    به نام خداوندبخشنده ومهربان

    سلام به استادعزیزم وخانم شایسته ی مهربان

    استادجان این فایل نشانه امروزمن بود ودرحالی بودکه دقیقادیشب بایکی ازدوستام سریه حساب وکتابی که باهاش داشتم وازش طلبکاربودم داشتیم صحبت میکردیم واین حساب وکتاب دقیقامربوط میشه به سه سال پیش،که من میگفتم ناراحت میشه واین حرفاوبعدش طبق جلسه چهارم عزت نفس پاروی ترسم گذاشتم وکارموانجام بدم حساب کتابم روشن بشه

    وبالاخره نشستیم حساب وکتاب کنیم وایشون طبق نظرخودشون وخورده پولایی تواین سه سال دادن که تسویه کردن ونظرمن این نبودواولش باکمی بحث کردن دیدم به جایی نمیرسه دیگه گفتم اوکی درست میگی وجالب اینجاس طرف وکیلم هس ونشانه ازین دقیق تر…

    خب یه کم حال واحساسم بهم ریخت ولی خب شب تاآخرشب روخودم کارکردم که باحال خوب بخوابم وتقریباموفق شدم ویکطرف خوشحال بودم که بالاخره انجامش دادم ویکطرف نجواهامیومدکه طرف حقتوخورده ومن سعی کردم

    برنجواهاغلبه کنم تااااامروزصبح که این نشانه اومدوعاااالی بوداستادعاااالی

    واقعاازتون سپاسگذارم بابت این فایل پرازآگاهی

    استادمنم کتاب زیادخوندم نه اندازه شماولی کمم نیستن ولی آگاهی هام بافایلای شماتکمیل میشن

    فایلای شمامنوهل میدن به سمت عملگرایی واینومیدونم چون همه این حرفاازقلبتون میادواین روش تدریستون که مثل قرآن خیلی ساده وروان بامثالهای ساده دقیقامثل قرآن واین باعث میشه شمامتفاوت ترازبقیه باشید وفرکانستون به دل وجان میشینه

    ازخداوندسپاسگذارم که منوبه این سایت وشماهدایت کردوامیدوارم هرروزپرقدرت ترباآگاهیهای بیشتربه این مسیرالهی ادامه بدیدکه ماهم درسایه این آگاهیهابه آرامش توحیدی وثروت بغیرالحساب برسیم

    خداااااایاصدهزارمرتبه شکرت

    دوستون دارم

    درپناه رب العالمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    محمد محمدزاده گفته:
    مدت عضویت: 3297 روز

    سلام خدمت استادعباس منش و دوستان خوبم یه داستان که چند وقت پیش خوندم اومد تو ذهنم با خودم گفتم شما رو هم شریک کنم یه روز یه کوهنورد به سرش میزنه بره کوه وسایلشو جمع میکنه و به راهمیفته به اون بالا نرسیده که روشنایی روز جاشو به تاریکی شب میده ناگهان کوه ریزش میکنه و یه سنگ بزرگ میخوره تو سر وصورتش جوری که بیهوش میشه و از طناب حاعلش اویزون میشه وقتی بهوش میاد که شب از نیمه گذشته و چشماش جایی رو نمیبینه رو به خدا میکنه و میگه خدا غلط کردمو تو خودت بدادم برس در حال رازو نیاز ه که یه فرشته بهش نازل میشه و میگه من از طرف خدا اومدم و اگه دوست داری نجات پیدا کنی طنابی که ازش اویزون شدی رو ببر مرد با خودش فکر میکنه و میگه اگه طنابو ببرم که پرت میشم تو پرتگاه و تکه تکه میشم به فرشته میگه من کمکتو نخواستم ودر یه لحضه ایمانش به خدارو از دست میده فرشته میره ..صبح چند تا کوه نورد که میخاستن از کوه بالا برن جسد مردو میبینن که از طناب به فاصله یک متری از زمین اویزون شده اون اگه طنابو بریده بود شاید زنده میموند به قول حسین ثابت تصمیمتو بگیر وچشماتو ببند و با توکل به خدا برو جلو اونوقته که کحال پا به فرار میزاره من خیلی وقتا که تنها میشم با خدا رازو نیاز میکنم باهم چایی میخوریم وازش کمک میخوام شاید خدا جناب استاد و شما دوستانو سر راه من قرار داد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    سودابه گفته:
    مدت عضویت: 2516 روز

    سلام و درود

    خیر دنیا آخرت نصیب شما و همه کسانی که راه خدا را بر خلق هموار میکنند برکت در زندگی تون جاری

    چقدر عالی و ساده قوانین رو توضیح و باز یادآوری و یادآوری

    بارها گفتم فقط چرخیدن در سایت شما نتایج عالی بهمراه داره

    مثل وعده های نماز

    دایما یادآور میشوید قدرت یگانه ای که بر جهان حکومت میکنه باورش کنیم و همراهش شویم

    اینکه اشخاص رو گره می زنیم به راهکارها تنها باعث دوری و غیرقابل دسترس بودن راه موفقیت برای خودمون میشه

    کلمه کفر

    در واقع پیچیده شدن در پرده و حایلی که دسترسی ما را به حقیقت ناممکن می سازد

    و همه عمر به بطالت خواهد کذشت

    گذر از این دیدگاه ها و باورها مبنی بر اینکه شخص و الگوی زندگی اش مطابق دلخواه ما باشد کلامش به عمق جان می نشیند خود درس های دیگری از آگاهی هایی هستند که خداوند لطف کرده به ما عطا میکند.

    در گروه دوستانم که گاها از استاد صحبت میشود

    بسختی گارد دارند چون خارج از عادات خودشون نه میتونن ببینند و نه بشوند و نه اصولا بپذیرند که این ادم با این قیافه غیرمذهبی و اعمال مخالف تعصبات ما. بتونه قران رو انقدر خوب بیان کنه

    متاسفانه محرومیت از درک کلام الهی رو از دست میدهند

    خداروشکر از زمانی که با دیدگاه های شما اشنا شدم میتونم قران رو بفهمم و درک کنم و پیامش را دریافت کنم و باز جالبتر اینکه همان دوستان مذهبی که تمام عمر در جلسه و تفسیر قرآن زمان گذرانده اند متعجب اند و گارد گرفته که ……………

    برای حضور و وجود شما از خداوند سپاسگزارم

    از خانواده بزرگ صمیمی ام سپاس فراوان

    ارزوی سلامتی سرور و ثروت و سعادت برای شما استاد و خانم شایسته

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    امیر تهرانی گفته:
    مدت عضویت: 3260 روز

    حفظ تمرکز بر روی مسیر درست کار بسیار مهمی است که همواره در مسیر

    رشد و پیشرفت بمانم.

    تصمیم گرفتم که تمرکزم را از روی هر چه حواشی و فرع که مرا از

    روی اصل و مسیر درست منحرف میکند بردارم.

    چقدر میخواستم دیگران را قانع کنم چون شرک داشتم.

    چه کسی اهمیت میدهد به دیگران

    اصلا دیگران را باید کامل از زندگی ام حذف کنم.

    و به همه طوری نگاه کنم که انگار دست خداست.

    و واقعا اینها در عمل اجرا نمایم بار ها و بارها تا جزئی از

    گوشت و پوست و استخوانم بشود.

    زیرا ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است.

    خداوند پشتیبان من است اوست که حمایتگر من است.

    وقتی با دیگران بحث میکنیم به انها قدرت میدهیم و شرک میورزیم و

    قطعا تجربه ی خوبی نداریم.

    اما وقتی رها میکنیم یعنی قدرت تنها در دست من و خدای من است .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    سحرکیاستی گفته:
    مدت عضویت: 2706 روز

    سلام به استاد عزیزم و هم خانواده هام…

    امروز این فایل نشانه امروز من بود…دقیقا مطالبی داشت که این چند روز داشتم روش فکر میکردم و تمرین .توجه به خواسته ها..

    خدارو سپاسگزارم که منو هدایت کرد به این فایل زیبا…چند روزی میشه که هرروز صبح وقتی از خواب بیدار میشم تو دفترم مینویسیم امروز مواظب حرف زدنت باش،مواظب چیزایی که گوش میدی هم باش،مواظب این باش که ورودیهای خوبی داشته باشی،،کار سختیه اما با تمرین کم کم راه میفتی…

    خداروشکر میکنم اینکه دیگران چی میگن در موردم یا اینکه باید خودم ثابت کنم ،در مورد این موضوع زیاد بقیه برام مهم نیستن هرچند هنوز هم جای کار داره..

    استاد گرامی همیشه شاد و عالی باشید و دوستان خوبم با کامنتای قشنگتون همیشه بهترینها نصیبتون بشه🌼

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1150 روز

    یک پاسخ ساده اما بسیار کارا.

    سلام به استاد جون عزیزم‌.

    استادتوانمندوارزشمندم.

    استاد تک ونمونه ی خودمون .

    استادی که من ندیدم نظیرشو .

    واقعن بدون اغراق ،نیست مطابقتون.

    به زبون عامیانه ی خودمون لنگتون تو دنیا پیدا نمیشه.

    که اگر عالی نبودیدوتو همه‌ی ابعاد قبولتون نداشتم ،من یکی که تعریف نمی‌کردم چون به راحتی کسی ،مورد تاییدم واقع نمیشه .

    نمیشه که این همه سال مثل درد به درا زندگی کردم.

    از وقتی شما وارد زندگی من شدید زندگیم رنگ وبوی خودشو گرفت.

    خوشحالم خیلیم راضی هستم که استاد ی چون شما دارم.

    دقیقن شما همونی هستید که سالها دنبالش می‌گشتم .یه آدم خاصی که با احساسات و عواطف وتمام روحیات من ،جور در بیاد.

    نمی‌دونم چرا هیچ کسیو قبول نداشتم وحرفا وکارای کسی وهیچ اساتیدی کامل به دلم نمیشست .

    ولی شما کسی بودید که از اولش با گوش کردن اولین فایل به دلم نشستید.ولی باز بااین وجود چند ماه درگیرتون بودم تا مطمئن بشم.

    که کاملا مطمئن شدم شماهمونی هستید که من دنباله رو مسیرش میتونم باشم.

    بابت خرید دوره ها ،منم اولش قضاوتتون کردم .دیگران بهم میگفتن اگه آدم باخدایی باشه انقدمحصولاتشو گرون ‌نمیفروشه ؟داره اخاذی می‌کنه.این حرفا رو که می‌شنیدم یه کم ذهنم درگیر میشدتا وقتی که خودم خریدکردم .

    بکار گیری هر کدوم از دوره ها چنان تحولی در زندگی من ایجاد میکرد که هرچقدر دوتا دوتا چارتا کنم میبینم استاد خیلیم نرمال هزینه میگیرن.

    دقیقن به قول خود استاد که میگن من مطمئن هستم این دوره ها چقدر باارزش هستن وشما با کار کردشون هزار برابر خواهید کسب کرد.

    از نظر منم همین طوره .

    من که لذت میبرم وروزایی که خرید میکنم انقد ذوق میکنم مثل همون لباس یا طلا یا خوراکی ای که به خاطرش بال در میارم میخام پول بدم وبخرم .

    حالا اونا که چیز خاصی نیستن و تاثیری روی اتفاقات زندگیم ندارن .ولی این محصولات جواهرایی هستن که بایدمثل یک گنجینه تو ذهنم بمونن .تازه از این جواهرات بیشتر استفاده میکنم وحال خوبی هام از همین محصولات هستش.

    میخام بگم دقیقن مثل همون تغذیه ی روزانم،اینا هم تغذیه ی روح وروانمه که اتفاقاهرروز باید صرف بشه .

    همه ی اینا بستگی به این داره تو دنبال چی هستی؟

    اگه دنبال علم و دانش وکسب آگاهی برای بهتر زندگی کردن باشی ،این هزینه ها برات خیلی ناچیز میشن.

    تو زندگیامون انقد به خاطر هیچ‌وپوچ از این هزینه ها دادیم ورفته وبعد دلمون سوخته.

    به قول استاد ببین دوست داری برای چی هزینه خرج کنی آیا برای موفقیت‌های بیشتر وبدست اووردن ثروت یا خرابی ماشین ،طلبکاری وبدهکاریا ،وهزاران درد سرهای دیگه …

    البته که ما می‌پذیریم هزینه هایی پرداخت کنیم که با پرداختش ،روح وقلبمون سرشار از آگاهی وافکار وباورهای جدید بشه.

    تنها کسی که تو عمرم انقد زیاد دعاش کردم استاد عزیزم بوده .

    هروقت حالم توپ میشه دادمیزنم اول ازهمه از عباس منش تشکر میکنم .دادمیزنم میگم عباس منش عاشقتم خدا خیرت بده .نفس منی ،جیگر منی!

    دقیقن قربون صدقه هایی که برای بچه هام میرم برای استادمم میرم.

    یه وقتایی انقد با هیجان قربون صدقشون میرم که همسرم باوجود اینکه می‌دونه با عباس منشم ،میگه بامنی؟!میگم نه با استاد عزیزمم.

    استاد نفر پنجم خانواده ی منه.حضور وصدای ایشون همیشه توخونه ی ما هست .

    تنها کسی که در موردش روزانه در کنار خانوادم ینی همسر وفرزندانم صحبت میکنم استاد عزیزمه.

    خیر و برکت وسعادت دو جهان نصیب دل مهربونشون .

    استاد من کسی بودم که هر وقت هر کسی ازم انتقاد می‌کرد یا حتی کاریم بهم نداشت خودم میخاستم چیزی بگم، کلی توضیح وتوجیه کنارش بود.

    واااای ازاین موضوع بی نهایت به اندازه موهای کف سرم ،چوب خوردم .

    خیلی خسارتها خوردم .حتی وقتایی که از خوشی هام برای کسی تعریف کردم.باز همچنان قضاوتم کردن وآسیب بهم زدن.

    تا اینکه انقد این جمله رو از شما شنیدم که نخواهید دیگران راازخودتون راضی نگه دارید.

    لزومی نداره هرچیزی رو برای کسی تعریف کنیم.

    تو اعتقادات کسی دخالت نکنید واز اعتقادات خودتون پیش هر کسی بازگو نکنید.

    از ناخواسته ها حرف نزنید.

    از استاد پیش کسی حرف نزنید اجازه بدید نتایج پاسخگوی قضاوت‌های دیگران باشه.

    با کسی بحث و گفتگوی بی مورد نکنید.

    با کسی نجنگید.نمیخاد ازخودتونم دفاع کنید .

    بهترین سلاح همینه که بگید (اوکی شما درست میگید).دقیقن تنها خلع سلاح همینه تا دیگه بحثو خاتمه بدن.

    این راهکار استاد شاهکاره.

    با گفتن همین جمله هم خودم آروم گرفتم هم طرف یاد گرفته دیگه چیزی نگه وادامه نده.

    آخه دیگران حرف میزنن یا گله میکنن یا قضاوت میکنن تا از خودتم حرفی بشنون تا بیشتر بحث کنن .نمی‌دونم چ مرضی هستش که از اینکار لذت میبرن .از کش دادن بحثی خوششون میاد.

    ووقتی تو توپو میندازی تو زمین خودشون ،دیگه ساکت میشن.

    من بابت بحثهای مذهبی با بعضی از نزدیکانم سر اعتقاداتمون جدل میکردیم تا اینکه متوجه شدم هرکسی حق داره هر طور که خودش دلش میخاد،عمل کنه .

    به همین جهت دیگه بحث نمیکنم .واجازه هم نمیدم کسی به من چیزی بگه .

    البته حتی پیش کسانی که با من هم‌عقیده وهم نظر هستن هم صحبتی میکنم باز پشیمون میشم ،از همونم باز یه داستانی در میارن وپیش خودتم یه انتقادهای دیگه میکنن.این آدما خیلی عجیب غریبن.

    تازگیا فهمیدم پیش کسانی که فکر میکنی مثل خودت هم هستن نباید حرفی بزنی.

    البته بیشتراین حرفا وبحثها تو خانواده های دست اولمون پیش میاد.

    همین خواهر برادرا وزنداداشای دو طرف یا پدر ومادرای عزیزمون.

    پس سکوت وادامه دادن مسیر خودت بهترین کار ممکنه.

    واما اینکه استاد عرض کردن دیدگاه کسیو با شخصیت طرف نسنجید.

    استاد مگه میشه ؟!

    همیشه اکثر آدما،اگه هزار تا خوبی هم داشته باشی ،یه بدی بکنی همون بدیو تو چشمت میکنن.

    هرچقدرم عملکردی خوب داشته باشی ،بایه اشتباه میگن : عه تو ک …..

    کلن دنبال مچ گیری آدمها هستن.

    بیکار نشستن تا ببین کی چ اشتباهی می‌کنه تابا حرفا وباوراش مقایسش بکنن.

    اینا رو که آدم میبینه حالش خیلی بد میشه .

    البته اولا برام مهم بود

    اما از به جایی به بعد دیگه نظر یا انتقاد کسی برام مهم نیست.

    چون دارم میبینم اونا طبق عادتشون ،دوست دارن یه چیزی از کارات در بیارن .

    من که نمیتونم اونا رو تغییر بدم ،پس بهتره سرم، گرم کار خودم باشه وبی خیال قضاوت‌ها باشم.

    انقد این موردو تجربه کردم که طبق تجربه های خودم چیزی یادشون دادم اما اگه یه جایی خطای ریزی داشتم علنن بهم گفتن تو که میگفتی …..پس چرا خودت اینجوری کردی.

    دیدم حرف زدن یا تجربه دادنم فقط خسارت به خودم میزنه وکنترل دیگران رو به من بیشتر می‌کنه .

    حالا هر باری که میام دهن باز کنم وچیزی بگم ،به خودم میگم ایست ولش کن ،نمیخادچیزی تعریف کنی.

    ولی ازاونجایی که خیلی هیجانی هستم ،حرف برای گفتن زیاد دارم که صحبت‌هایی تو جمع داشته باشم که از این دردسرها برام درست نکنه.

    از اینکه بازم کنار همچین آدمایی انقد پر انرژی واکتیو هستم ازخودم خوشم میاد.

    یه مدت سعی کردم سکوت کنم وکم‌حرف بزنم دیدم خودم از مهمونیا لذتی نمیبرم و انگار زوری دارم اینکارو میکنم .

    حالا آگاهانه ولی پر انرژی وپر هیاهو سعی میکنم تو مهمونی هم به خودم خوش بگذره هم دیگران از کنار با من بودن لذت ببرن.

    اینکه حد و مرز هر چیزیو یاد گرفتیم همش از وجود درسهای باارزش استادمونه .

    هرچقدر بیشتر روی خودمون کار میکنیم بیشتر متوجه میشیم که چطور باید عمل کنیم.

    باوجود اینکه کسی هستم که با تنهایی خودم خیلی حال میکنم اما از دور همی ها ودر کنار خانواده یا دوستان بودن را هم خیلی دوست دارم .به همین جهت باید طوری عمل کنم که نه خودم به کسی کاری داشته باشم ونه کسی اجازه ی مداخله تو کارای منو داشته باشه .همشم بااحترام وبدون کوچکترین توهین یا اهانتی به دیگران.

    همیشه دیگران با رفتارها وکردارهاشون به ما می‌آموزد که چطور با خودشون رفتار کنیم.

    قدیما همه از جیک وپوک هم خبر داشتن وکسی کاری به کسی نداشت اما حالا با کوچکترین حرفی از خودت یا همسر وفرزندانت ،سریع خط ونشون برات میکشن .

    همش باید مراقب ومواظب حرف زدنت باشی که مبادا کسی چیزی بدونه یا بفهمه .

    اینم خودش یه معضلیه که دامن گیرمون شده .

    حتی به مادر خودمم که نزدیکترین کس بهم هستش نمیتونم هرچیزو بگم ،اتفاقا بیشتر ازهمه پشت سرم حرف میزنه.

    مادرم خیلی مهربون وخوبه اما به دلیل تعصبات مذهبی ونازک نارنجی بودنش خیلی ازت ایراد میگیره.

    همیشه فاصله رو رعایت میکنم چون نمیتونم بشنوم وعصبانی نشم.

    همیشه خشممو باید کنترل کنم چون اگه جوابم بدم باز من بدهکارش میشم.پس سکوت میکنم ولی به عنوان یک مادر برام قابل اعتماد نیست که هر حرفی رو بهش بزنم.

    یه وقتایی عذاب وجدان میگیرتم میگم نکنه کم کاری در حقشون میکنم .کم میرم بهشون سر بزنم ولی بعدش میگم آخه هر باری که میرم رفتارهایی از پدر ومادرم میبینم که فقط با احساس بد از اونجا برمی‌گردم.

    وتا یکی دو روز ذهنم در گیر میشه .بعد با کنترل کردن ذهنم ووردیهای مناسب وتمرکز به چیزای دیگه حالمو خوب میکنم.

    نمی‌دونم توجیه خودم اینه که ذهنتو درگیرشون نکن .اونا تغییر نمیکنن .

    تو وپدر ومادرت فرکانسهای متفاوت از هم دارید پس زیاد خودتو اذیت نکن .

    اونا هم با دیدن من ظاهرن خوشحال میشن ولی بعدش که از هم جدا میشیم کلی داستان سرایی میکنن.

    با رعایت همین فاصله ،بهتر وبیشتر به هم احترام میزاریم وحق وحقوق همدیگرو رعایت میکنیم.

    فاصله ای هم که میگم منظورم دوهفته یا سه هفته یه باره.

    خودم بیشتر میگم بیان خونمون .

    هردوشون می‌دونن من دارم تلاشمو برای تغییرات میکنم .به همین جهت بیشتر مچمو میگیرن تا تشویقم کنن.

    نکته ی جالب اینه که اینجور وقتا توقعاتم از دیگران کم شده و مستقیم میرم سراغ خودم وبه خودم میگم تو باید چکار کنی که از این حسا تجربه نکنی واحساست بد نشه؟!وبعد با پاسخی که به خودم میدم راهکار جلو چشمم میاد.

    استاد جونم ممنون وسپاس از شما که هر آرامشی که بدست میارم از وجود شماست.

    انقد باید این تمرینات رو انجام بدم وتکرار بکنم تا خیلی راحتر وبدون فشار وتمرکز ،فلبداهه رفتار درست تو ذهنم بیاد.

    استادجونم دوستت دارم .

    شما بینظیرید.

    نیست مطابقت در جهان .

    نمونه اید ،از شما فقط یه دونه خدا خلق کرده که اونم ‌خودتی .

    حتی کسی شبیه شما ندیدم.

    هیچ احدی رو متعهد تر ومصمم تر وباارادتر از شما تو همه ی زمینه ها ندیدم.

    خوش درخشیدی .انشالله همیشه هم خوش بدرخشید.

    در پناه حق تعالی.

    هر چیم تو بیزنستون در میارید نوش جونتون.

    گوارای وجودتون.

    حتمن سهم شماس واینکه لایقش هستید.

    خدایا به تو وعدالت تو ایمان دارم که هیچ حقی از من گرفته نمیشودومن آسوده خاطر هستم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    مصطفی یادگاری دهکردی گفته:
    مدت عضویت: 2407 روز

    بنام تنها فرمانروای کیهان و سلام و درود خدمت استاد عزیزم و اعضای خانواده ی الهی عباس

    خداوند را سپاسگزارم که من را به شنیدن این فایل ارزشمند هدایت کرد

    و باز هم خداوند را سپاسگزارم که من را با شما استاد نازنین آشنا کرد

    یه چیزی را دلی بگم از همون روزی که اولین صدا را از شما شنیدم که تکیه ای از برنامه های شما تو تهران بود، که اتفاقا یه جور تبلیغ خودتون بود، قلبم گواهی داد که این کلام ، کلام خداست و این مرد با قلبش صحبت می‌کنه و منبع این آگاهی ها مثل اکثر استادها کتابها و سخنرانی های اساتید خارجی نیست.

    از همون روز ایمان آوردم که این دیدگاه می‌تونه زندگی من را تغییر بده و خدا شاهده یک روز هم به شما شک نکردم و همش میگم اگه تا الان اونی که میخواستم نشده فقط بخاطر اینه که صد در صد این دیدگاه را باور نکردم و صد در صد به آموزه ها عمل نکردم ولی ته قلبم مطمئن هستم که راه نجات من ایمان صددرصدی به حرف های شما و اقدام در راستای آموزه های شماست.

    فقط خواستم احساسم را بگم و بعدها داستان آشنایی من با شما را مفصل میگم خیلی دوست دارم اونقدر نتیجه بگیرم که حضوری باهاتون صحبت کنم.

    در مورد آگاهی های این فایل هم من به خودم قول دادم هرگز حاشیه نرم هرگز بحث نکنم، هرگز نخوام دیگران را قانع کنم و واقعا همین دیروز که این فایل را شنیدم سعی کردم اجرا کنم و فکر کنم موفق بودم.

    البته هنوز ته ذهنم این هست که یکی دیگه مثل دولت یا شرایط اقتصادی می‌تونه جلوی من برای رسیدن به اهدافم را بگیره که دارم روش کار میکنم با دیدن الگوهایی که تو همین شرایط دارم به رویاهاشون میرسن و کسی اونا رو متوقف نمی کنه خیلی خیلی خیلی ممنونم از شما

    در پناه خداوند و به امید دیدار ️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: