چقدر شنیده ای که می گویند:
شکست پایه موفقیت است… نابرده رنج گنج میسر نمی شود یا جاده ای که هیچ دست اندازی ندارد، احتمالا به جایی نمی رسد!
چقدر کتاب، فیلم و داستان درباره زندگی نامه افراد موفق خوانده ای که ۹۹% آن، توضیح جزئیات کامل سختی ها و شکست هایشان و کمتر از ۱% آن، درباره نتیجه ای است که در نهایت به آن رسیده اند.
و سوال مهم تر این است که: چقدر با این نوع از حرف ها موافقی؟!
زیرا به اندازه سختی هایی که تحمل می کنی، موفقیت کسب نمی کنی، بلکه باورهایت تعیین کننده مسیری هستند که برای رسیدن به خواسته ها، طی می کنی. باورهای قدرتمند کننده، مسیر صاف، هموار و آسان و باورهای محدود کننده، مسیر پر از سختی و مشکل را برایت رقم می زند.
حال اگر آن بخش از تجارب افراد موفق را بپذیری که باورهای محدود کننده ای برایت می سازد، آنوقت حجمی از تجارب طاقت فرسا را به زندگی ات دعوت می کنی.
یعنی این باورها سبب می شود یا از آنجا که تحمل این مسیر سخت را نداری، در همان ابتدای راه ناامیدشده و عطای آن موفقیت را به لقایش می بخشی.
و یا اگر دستیابی به آن موفقیت برایت بسیار مهم باشد، با این باورها، وارد مسیری دشوار شده و جهان هستی، شکلی دشوار از خودش را به تو نشان می دهد که برای داشتن آن موفقیت، باید زجرها، ورشکستگی ها و ناملایمات بسیاری را تحمل نمایی. نه به این دلیل که قانونش این است، بلکه به این دلیل که با باورهایت این مسیر را انتخاب نموده ای!
انتخاب با خودت است. می توانی مسیر ناهموار و سخت را انتخاب کنی، یا می توانی ایمانی به اندازه سلیمان بسازی که فضل خدا را باور می کند، درخواست می کند و به اندازه باورش برکت خداوند را دریافت می کند!
زیرا حقیقت این است که خداوند به اندازه زجرهایت به تو نعمت نمی بخشد، بلکه به اندازه باورها و ایمان تو، هدایت ها و برکاتش را فرو می فرستد. حال هرچه باورهایت قدرتمند کننده تر باشد، مسیری که طی می شود، راحت تر و برکت ها و نعمت ها نیز بیشتر است.
این موضوع اساس دوره های روانشناسی ثروت۱ و ۲ و ۳ است. این دوره ها به شما روش شناسایی باورهای قدرتمند کننده تر و نحوه ساختن آن باورها را می آموزد. زیرا باورهایت تعیین می کند که چه بخشی از جهان را تجربه کنی، ثروت یا فقر… موفقیت یا شکست… عشق یا نفرت!
تنها کار تو، کنترل ورودی های ذهنت است. یعنی اجازه ورود به نگاه ها، حرف ها و تجاربی که نگرانی هایت را کمتر و ایمان و آرامش ات را بیشتر می کند. این یعنی ساختن باور!
مراقب حرف هایی که می شنوی، کتابهایی که می خوانی و الگوهایی که انتخاب می کنی باش. مهم تر از همه، فارغ از اینکه آن فرد چقدر موفق است، مراقب باش چه بخشی از باورهایش را می خواهی بپذیری؟؟
زیرا هیچ فردی باورهای ۱۰۰% قدرتمند کننده ای ندارد، پس اگر آن بخش از تجاربش را بپذیری که به نگرانی ها و ترس هایت بیافزاید، محدودیت هایت را بیشتر کند و در یک کلام، آرامشت را کمتر نماید، یعنی این باور را ساخته ای که برای رسیدن به موفقیت باید هفت خوان رستم را پیمود!
جلسه ۳۴ روانشناسی ثروت۱ ، تیزبینی و هوشیاری در شیوه الگوبرداری را به تو می آموزد. تا بدانی حتی وقتی دستاوردهای افراد موفق را مرور می کنی، مراقب باشی از کدام بخش از باورهایشان الگوبرداری می کنی.
من این دوره ها را بزرگترین دستاورد زندگی خود می دانم زیرا نه تنها به شما یاد می دهد تا باورهای قدرتمند کننده ای بسازی که موجب هدایت ات به سمت ایده ها، راهکارها و شرایطی بشود که نتیجه اش قطعا موفقیت مالی است، بلکه از هزاران ضرر و زیانی محفوظ می مانی که باورهای محدود کننده قبلی، قطعا شما را به سمت آنها می برد.
به همین دلیل، اگر قصد سرمایه گذاری، راه اندازی یک کسب یا انجام هر راهکاری برای کسب موفقیت مالی داری، با کمک آموزش های روانشناسی ثروت، اول از همه، آن باورهای قدرتمند کننده را بساز و اجازه بده آن باورها مسیر را برایت انتخاب نمایند.
خیلی فرق می کند که با باور قدرتمند کننده ای مثل فراوانی ثروت، اقدام به سرمایه گذاری می نمایی یا با باور کمبود ثروت!
خیلی فرق می کند که با باور احساس داشتن لیاقت ثروت، کسب وکارت را راه می اندازی با باور عدم داشتن لیاقت ثروتمند بودن!
خیلی فرق می کند که با این باور که خداوند بیشتر از من می خواهد ثروتمند شوم، محصولت را به فروش می رسانی، یا با این باور که ثروت من را از خداوند دور می کند!!!
به دو مسیر کاملاً متفاوت هدایت می شوی و فرصت ها، شرایط و بازارهایی را تجربه می کنی و نتیجه ای کاملا متفاوت برایت رقم زده خواهد شد که تفاوت اش به اندازه تفاوت موفقیت و ورشکستگی است. به اندازه ثروت و فقر است.
سید حسین عباس منش
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری کدام مسیر را انتخاب کرده ای؟ هموار یا سنگلاخی؟!304MB29 دقیقه
- فایل صوتی کدام مسیر را انتخاب کرده ای؟ هموار یا سنگلاخی؟!26MB29 دقیقه
خداوند شکرت که مرا هدایت کردی به نشانه ای امروزم خدایا شکرت که هر روز با دکمه هدایت گرم باید دنبال نشا نه ام بگردم خدایا شکرت به خاطر همچین الگوی مثل استاد که سر راهم گذاشتی چقدر این حرف زیبا وتاثیر گزار هست چقدر به خاطر این باورهای خراب ونا اگاهی ذهنم من خراب شده وچه فرصت ودرآمدها رو که راحت به دست می اوردم احساحس بدی به من میداد اصلن احساحس می کردم حرامه وچقدر این باورهای نادرست مسیرهای نادرست رو به نشون میدان وچقدر راحت ذهن باورهای نادرست کتاب ها وانسان ها رو به خودش،میگیره وراه درست رو گم میکنه ولی خدایا شکرت من خودم این باورهای درست رو نسبت به خودم دارم خودم لیاقتمند ثروت سیلمان رو دارم چون تمام این باورهای نادرست هم نتوستن مرا به مسیر نادرست ببرن چون می دونستم که من ادم درستی،هستم باید به مسیری درست وادم های درست هدایت بشوم واگر الان هم بعد سه سال توی این سایت نتیجه درست نگرفتم ایراد از سایت یا قانون نبوده من باور دارم ایراد از درک نادرست از قانون بوده وکنترل نکردن ورودی های ذهن تلاش،بی فایده برای تعغیر باورهای ناردست چون حتی داشتم به صورت نادرست روی خودم کار می کردم خودم رو تحسین میکنم به خاطر موندنم در این سایت که اون هم لطف پرودگار یکتا هست به خاطر اون درستی درونم هست او گوش دادن این فایل سال ها که من در مسیر سنگلاخی هستم به خاطر چیزی نادرستی دیده ام وشنیده بودم باورهای در ذهن خودم ساخته بودم که عین سیمان چسپیده بودن به ذهنم برای راحت پول دراوردن راحت تعغیر کردن وراحت خوابیدن یعنی اصلن ذهن کلن با کلمه راحتی اصلن احساحس غربیی میکنه که به امید خداوند از امشب با تعغیر باورهام وبا گرفتن الگوی مثل استاد از خداوند این بخوام خدایا من همه چیز راحت می خوام اصلن از امشب به خودم بگم ذهن در برابر هر سختی مقاومت میکنه اصلن ذهن عاشق راحتی دوست داره همه چیز رو رو راحت ودرست بدست بیاره واصلن با کلمه سخت مشگل دارم اصلن خداوند مرا برا راحتی آفریده دیگران رو نمی دونم مشگل از من بوده دیگران چون هر چیزی دیده بودم شنیده بودم یک عمر پذیرفته بودم واز اونجا که از بچگی عاشق بزرگ شدن بودم عاشق رشد وبخشش بودم وراه شو بلد نبودم از خدادند درخواست راه درست از طریق ادمای درست وکتاب درست وباورهایدرست وراحت مرا هدایت مبکند به اسانی ها وقتی نگاه شرایط خودم میکنم واواحساحس درونم واین مقاومت ذهنی وایمان درونی خودم توکل وراستی ورستی درونم خودم میشوم مطعنم خداوند همه چیز برایم اسان میکند
نشونه روزانه
به نام خدای بخشنده مهربان
شکر برای یه باورسازی ساده شیرین
استاد میگه میخام یه دروغ بزرگه دیگه رو توی زهنتون بشکنم
@@@
اگه یه جاده صاف بدون دست انداز دیدی یادت باشه میره به ناکجا اباد
…….@@@@@…….
میدونی چقد خطرناکه این دروغه
میدونی چرا میگم دروغه
چون خواسته های قلبتو همیشه مثل شهاب سنگ میرن میان میترکونه
اون نور قلبتو که فلان خواسته رو داری عب نداره خلقش میکنم
انقد توی زهنت سختش میکنه پشیمون بشی
میگی اگه دلت میخاد موفق بشی باش خانوادت از هم میپاشه
مریض میشی انقد زور تقلا کار باید بکنی باید پدرت در بیاد
اون موقعه بله بهش میرسی
بله یه دروغ محضه
استاد خودش میگه من بدون تقلا با عشق باورسازی میکنم
استاد میگه مسی خیلی خوش شانس بوده وزندگیش کلن بدون هیچ درده سری موفقم میشه بدون هیچ هاشیه ای بدون اینکه مشکلات خانوادگی دعوا یا بدون هیچ درده سری موفق هس
خیلی شده دلم میخاسته بچه درس خون باشم بعد گفتن بچه درس خونا همش توی یه اتاق تنها تاریکن فقط جلوشون کتاب میریزن میخونن موفق میشن وخیلی سخته اصلا به کل دلم پشیمون شد از ارزو نسخش پیچیدم رفت اقا نمیخام
دوررررغ
ولی اونی که درس میخونه میتونه به اسونی بخونه خیلی راحت یاد بگیره عاشق درس خوندن باشه میشه هم تفریحتو بکنی هم درستو بخونی
من خودم قبلا خیلی دوس داشتم برای خودم هدفمو پیش ببرم این حرفا ولی دختر خونم بودم همیشه کار داشتیم تا اینکه اومدم خونه خودم دیدم بابا کاره خونه خیلیم سادس خیلیم کمه راحت میشه هم خانه دار باشی هم یه هنر داشته باشی
تمیزی خیلی سخته
یادمه همیشه توی زهنمون بود تا اینکه بعد دیدم خیلیا اسوده تمیزن وخیلی راحت همیشه وسایلشون سرجاشونه همش سوال بود چجور اینا انقد اسوده تو تمیزی هستند بعد گفتم به خاطر خانواده هاشونه بعد گفتم نه منم میخام سعی میکنم وجوتب گرفتم ینی کاری که برام سخت ترین باورنکردنی بود به اسونی با عشق انجام شد وروبه تکاملم
شاید از باور نکردنی بودنش بگم غولی بود ولی سخت نیس راحت لدت بخشه جوری که الانم خیلی ساده کم شده برام ارامش بخشه ظرف شستن تمیزکاری واسونه راحته کاراش ولی قبلا خیلی ترسناک بود
خیلی برام جالبه سخت ترین بزرگترین خاستم به اسونی رقم خورد با تکامل هدایتی
ودیدن الگو ها وایجاد تمرین عادتها وبعدم اوکی شد
استاد این دوسه روزه فایلام مرتبط هستن
مثلا دیروز درمورد چی بود نشونه اینکه
میگفت کاریو که عاشقشی انجام بده لذت ببر میگف وقتی کاریو که دوس داریو انجام میدی ازش خسته نمیشی وحست خوبه ایده های خوب میان وراحت توش رشد میکنی
میگفت خیلی مهمه کارها خواسته ها به اسونی به دست بیاری چون
اگه باور کنی راهی که میخای بری سخت باشه نمیری اصلا امتحانم نمیکنی
چون وقتی به سختی زور تقلا ثروتی به دست بیاری اون ثروتو دوس نداری وتازه لذتی که برات نداره خودت دوس داری نابودش کنی از کینه وجودت
چون وقتی تو خودت عزت نفس نداری رفیق نیستی حالا مثلا یه رابطه خوبم که پیش میاد بهت حال نمیده ومیزنی خرابش میکنی
میدونی چی میخام بگم برای اینکه یاد بگیری رها زندگی کنی
باید به خواسته هات نچسبی بلکه از راهش از اون کاره لدت ببری
میدونی چیه مثلا تو نقاشی خیلی دوس داری باید عاشق طراحی کشیدنم باشی دیگه بلخره راهی که توش عشق باشه پایداره
من قبلا علاقه ام کمتر بود برام سخت بود به زورر تقلا روزی نیم ساعت میکشیدم دیروز با عشق دوساعت ونیم کلی وقت کلن ساعت زمان همه چی از دستم در رفت فایله استادو گزاشتم باهاش طراحیم میکردم خیلی ترکیب جادویی شده بود برام
تازه اینم بگم وقتی که کاری داری نشون لیاقت واقعیته نه توهم الکی واقعا مهارت داری وداره رشد میکنه
ودیگه اینکه یه منطق عالی دیگم که ساختم میشه با کارهات اشپزی خونه داریت دوس باشی با عشق انجامشون بدی مثلا امروزت تو خونه ای کاره خونه هر چی با عشق انجام بدی
مثل خانم شایسته یه چای یا هر کاری میکنه جدا از وظیفش با عشق شور انجام میده وسایل بسته میکنه اماده سفر میکنه یا هر چی فایلاشو میبینی با چه زوقی کارهاشو میکنه لدت میبری توهم عاشق کارت کاره خانداریت میشی
میدونی چیه منطق دیگش اینه هیچ کاری توی جهان به سختی نیس با عشقه
ابرها حرکت کنن گیاه ها درمیان پرنده ها پرواز میکنن زمین میچرخه با نیروی الهی با عشق این صحنه ها اتفاق میوفته صدای اواز قشنگ پرنده ها خیلی صحنه های دیگه حالا چرا ما بیایم کارامون زندگیمون چرخشو سفت کنیم برای خودمون
عزیز دلم خیلی توی این باور حرفه ایه روی منم خیلی تاثیر گزاشته
از هیچ کاری ترسی نداره حتی اگه تا حالا انجام نداده باشه مثل هلو انجام میده جدیدا داشتم کمکش میکردم به طور باور نکردنی یه کار سنگین یه هفته چند روزه رو مثل هلو انجام داد پیچارو انقد با عشق باز میکرد تند تند بعد من رفتم کمکش کنم دیدم ععع اینکه خیلی سفتن پیچای اینور با اونور فرق میکنن بعد دیگه من گفتم سفته دیگه رفت دلر اورد خیلی شیکو مجلسی ساده خودشم تعجب کرده بود از روانی کارش وکارها براش اسونه وانقد فرز خوشم اومد دمش گرم این یکی از نکات مثبت بزرگ همسری باید همیشه یادم باشه مرورش کنم هم روابطمون مثبت میشه هم منم فرز تر میشم
ممنون از این باور سازی واختل صمیمی عاشقانه الهی
بنام خدای مهربان
سلام به خانواده صمیمی عباسمنش
خدا رو هزاران بار شکر که بازم فرصت کامنت نوشتن بهم داده شده.
همیشه هر وقت یه جملهای گفته میشه که استاد رو تریگر کنه، ما یه همچین فایلهای خوبی بدستمون میرسه و اون جمله اینه:
مسیری که صاف و بدون دستانداز باشه، اون مسیر به جایی نمیرسه…
این جمله رو خیلیها میزدن و شبیه به این جملهها کمم نیست، مثلا ما شنیدیم:
زندگی بدون دعوا که طعمی نداره، دعوا نمک زندگیه. یا
چیزی که راحت بدست اومده باشه، راحت هم از دست میره.
مهم نیست این جملهها از دهن چه کسی اومده بیرون، نگاه کن آیا این کلام، بهت کمکی میکنه یا نه؟ و اگر کمکی نمیکنه، قبولش نکن!
عزت نفس استاد رو تو فایل باور کمبود استیفن هاوکینگ، میشه قشنگ دید که چطور حرف یه همچین دانشمند بزرگی رو هم قبول نمیکنه! و با علم خودش، گفتههای هاوکینگ رو هم زیر سوال میبره.
نمیدونم دقیقا منشا این گفتهها و شنیدهها از کجاس ولی چیزی که مشخصه اینه که مردم دوست دارن بشنون که مسیر موفقیت و خوشبختی، مسیر سختیه و باید پدرت در بیاد.
اما استاد بارها گفته که:
🟢 میشه هم لذت برد و هم کلی موفق شد.
اگر دقت کرده باشید، تمام فیلمهایی که از بیوگرافی افراد ساخته میشن هم، تماما بدبختیها، کشمکشها و درگیریهای افراد رو نشون میدن و حتی کتابهایی که راجع به موفقیت نوشته میشن هم، این رو عنوان میکنن که شکستها جزئی از موفقیته!
یا حتی درک قرآنیمون هم اینه که پس از سختی، آرامشه!
همه این چیزایی که ما از فرهنگمون داریم بدست میاریم، همگی موفقیت و آرامش رو در ورای کوههای سختی قرار داده و انگار برای بدست آوردنشون باید سختی زیادی بکشیم.
این ساختارهای ذهنی چنان عمیق هستن که خیلیها وقتی یه چیزی رو خیلی راحت بدست میارن، میگن نکنه حلال نباشه؟ نکنه خدا راضی نباشه!؟ یعنی فکر میکنن این نعمتی که الان بدست آوردن اشتباهه و درست نیست که دیگران سختی بکشن و این بابا راحت راحت نعمت بگیره.
اگر این باورهای شما باشه، شما فقط به راههای دشوار هدایت میشید! چون جهان آینه تمام عیار باورهای شماست و فقط باورهای شما رو به شما ثابت میکنه.
حالا واقعا میشه شکست نخورد و موفق شد؟
باید بگیم چیزی بعنوان شکست وجود نداره، یعنی اینطوری نیست که بگیم طرف شکست میخوره و کلا دیگه نابود میشه و از بین میره، همچین چیزی وجود نداره.
وقتی شما در مسیر رسیدن به خواسته هستی و ایدههاتو اجرا میکنی، ممکنه بعضیهاشون نتیجه نده و این شکست نیست! اما یکی که بیرون وایستاده، میگه فلانی شکست خورد، نه یک بار، 20 بار و بعععععععععععععععععد موفق شد. اما همه اون 20 بار طرف داشته یاد میگرفته چی کار میکنه و چی کار نمیکنه! طرف داشته تجارب بیشتری بدست میاورده، طرف داشته آزمون و خطاشو میکرده و مهمتر، طرف داشته، تکاملش رو طی میکرده.
اما دیگرانی که بیرون وایستادن، اصلا راجع به اینا فکر نمیکنن و فقط حرفهای توی کلهشون رو میریزن بیرون…. یه سری هم که قانون رو بلد نیستن، فقط سر تکون میدن و میگن: راست میگه! برای موفقیت باید پوستت کنده بشه!
اگر شما روی باورهات کار کنی و در مسیر درست قرار بگیری، از همون اوّله اول، تو مسیری قرار میگیری که آزمون خطا نداری یا خیلی کم داری، و بعد الهاماتت بهت مسیر کوتاهتر رو میگه و تو تکاملت رو هم زودتر طی میکنی. دیگه شکستی هم وجود نداره، و اتفاقا مسیر، مسیر لذتبخشی میشه برات.
موفقیت، نیازی به شکست خوردن نداره. نیازی به این نیست که پدرتون در بیاد، کاری نداشته باشید که دیگران نمیتونن اینا رو بپذیرن! بقیه میگن چیزی که سخت بدست بیاد اون حال میده و جهانم بلده چطور چیزا رو براشون سختتر کنه!
نیازی به زجر کشیدن نیست! جهان از راه طبیعی کارها رو انجام میده. کار سخت کردن یعنی خلاف قانون! روی باورا سخت کار کردن اوکیه ولی سخت زندگی کردن نه... اوکی نیست.
وقتی روی باورهاتون کار میکنید، جسمتون، حالتون خوب میشه، تو همون لحظه و بعد میفهمی اتفاقات آینده بهتر و بهتر میشه.
در پناه الله مهربان، ثروتمند باشید.
تاریچه داستان :« نابرده رنج گنج میسر نمی شود »
داستان ضرب المثل نابرده رنج، گنج میسر نمیشود : سالها پیش در ایران پادشاهی حکومت میکرد که به اهمیت آموزش و پرورش پی برده بود. ولی عیبش این بود که این پادشاه فقط آموزش را برای پسرش که ولیعهد خودش بود، لازم می دانست .
شاه مدتها به دنبال یک معلم خوب و باسواد بود که بتواند آموزش پسرش را با اطمینان به او بسپارد .
معلمهای مختلفی آمدند و رفتند تا اینکه شاه از میان این همه معلم، مردی را انتخاب کرد و به او قول داد، اگر بتواند پسرش را به خوبی تعلیم دهد ثروت قابل توجهی به او خواهد داد. معلم قبول کرد که خواسته ی
پادشاه را به بهترین نحو انجام دهد. فقط به این شرط که معلم حق داشته باشد، سخت گیریهای لازم و حتی تنبیه به موقع را برای ولیعهد انجام دهد .
پادشاه با اینکه خیلی پسرش را دوست داشت ولی آگاه بود که او باید برای سواد آموزی به سختی تلاش کند. پسر شاهزاده در سن پایین به این معلم سپرده شد تا مورد تعلیم و تربیت قرار گیرد. هر روز از طرف معلم تکالیفی به او سپرده میشد که او موظف بود آنها را انجام دهد و اگر انجام نمیشد معلم به شدت با او برخورد می کرد .
در حیاط قصر درخت آلبالویی بود که همیشه یک شاخه از آن را معلم کنده بود و به شکل ترکه ای در دست داشت اگر ولیعهد سؤالات معلم را به درستی پاسخ نمیداد، یک ترکه میخورد.
پسر شاه چندین بار از سختگیری معلم نزد پدرش شکایت کرده بود. ولی شرطی بود که قبل از شروع کار پدرش پذیرفته بود و نمی توانست قولش را برهم بزند. البته پدر می دید که این سخت گیریها چقدر مفید بوده و پسرش در درس روز وشب پیشرفت می کند .
پسر که می دید نمیتواند پدرش را قانع کند تا معلمش را عوض کند همیشه از معلمش دلخور و ناراحت بود. چندین سال گذشت تا کم کم پسر به سنین جوانی رسید. او تقریباً توانسته بود تمام علوم زمانه را از معلم خود بیاموزد، شاه که از عملکرد معلم خیلی راضی بود، ثروت قابل توجهی به معلم بخشید و
او را راهی خانهاش کرد. ولیعهد با رفتن معلم سخت گیرش خیال می کرد از تعلیم خلاص شده. ولی مدتی نگذشته بود که به دستور شاه پسرش آماده آموزش اصول نظامی شد .
پسر اول خیلی ناراحت شد ولی کمی که گذشت متوجه شد آموزش نظامی با تنبیه همراه نیست .
چون فرماندگان نظامی مراعات مقام و رتبهی او را در آینده می کردند و احترام خاصی برای او قائل بودند. این رفتار مهربانانه ی آنها باعث شده بود او روز به روز کینه ی بیشتری نسبت به معلم کودکیاش پیدا کند.
بعد از چند سال شاه مُرد و پسرش جانشین او شد. چند روزی از تاجگذاری نگذشته بود که یک روز وقتی شاه جوان در حیاط قصر در حال قدم زدن بود. ناگهان چشمش به درخت آلبالو افتاد و تمام ترکههای آلبالویی که در کودکی از معلمش خورده بود یادش آمد .
شاه جوان با خود فکر کرد حالا که قدرت را در دست دارد تلافی کند و چند ضربه ترکه آلبالو به معلمش بزند و یکی از نگهبانان قصر را به دنبال او فرستاد. نگهبان به منزل معلم رفت و گفت: شاه دستور فرمودند هرچه سریع تر خود را به قصر برسانید .
معلم که خبر تاج گذاری پسر شاه را شنیده بود پرسید:
-شاه با من چه کار دارند؟
نگهبان پاسخ داد: نمیدانم. امروز که در باغ در حال قدم زدن بودند جلوی درخت آلبالو که رسیدند، نگاهی به درخت انداختند و به من گفتند بیایم و شما را به قصر ببرم.
معلم که از کینه شاه جوان نسبت به خودش آگاه بود فهمید که شاه حالا که قدرت در دست اوست میخواهد تلافی کند.
معلم همین طور که به طرف قصر میرفت دید میوه فروشی آلبالوهای تازه و قرمز رنگی را برای فروش گذاشته مقداری خرید و در جیب خود ریخت. به قصر که رسید دید شاگرد که حالا بر تخت سلطنت نشسته
ترکه ای در دست دارد و به او لبخند میزند. سلام کرد، شاه جوان پاسخش را داد و گفت: استاد کجا رفتید؟ چند سالی هست یکدیگر را ندیده ایم ؟
بعد به ترکه ی آلبالو اشارهای کرد و گفت: این را میشناسی؟
معلم پاسخ داد: چوب تازه ی درخت آلبالوست، بله میشناسم.
شاه گفت: می دانی می خواهم با آن چه کار کنم. معلم که میدانست شاه میخواهد با آن ترکه چه بلایی سرش بیاورد، پیش دستی کرد و گفت: نمیدانم ولی بهترین کار این است آن را جایی بگذاری که همیشه پیش چشم تو باشد. شاه گفت: چرا آن را جلوی چشمهایم بگذارم؟ معلم آلبالوها را از جیبش درآورد و به طرف شاه گرفت و گفت: این آلبالوها را میبینی چقدر قشنگ هستند .
اگر درخت آلبالو گرمای تابستان و سرمای زمستان را تاب نمیآورد نمیتوانست چنین آلبالوی خوبی محصول دهد. شما شاگرد قدیم من هم اگر آن همه تلاش و سختی را پشت سر نمی گذاشتید به این باسوادی و درک فهم امروز نبودید .
شاه از این تشبیه خوشش آمد، لبخندی به معلم زد و از او خواست تا در دربار بماند و از وزیران شاه باشد.
امروز هدایت شدم به ریشه این گفته نابرده رنج، گنج میسر نمیشود. مزد آن گرفت که جان برادر کار کرد.
نمیدونم این حکایت چقدر درست بوده ولی کاش تو مدرسهها از این دست حکایتها تعریف کنن و مهمتر توضیحش بدن و حتی بهتر از زاویه قانون تحلیلش کنن تا بچههایی که اینها رو میشنون، درک بهتری داشته باشن.
من زمانی که این جمله رو شنیدم، گمونم دروس ابتدایی بود… حالا سعدی یا فردوسی نمیدونم…. معلم به ما گفته بود که فقط شعر رو حفظ کنید و ما هم که فقط میگفتیم چشم…
این چشم گفتن به معنای این بوده که هر چی میشنیدیم رو باید قبول میکردیم... ناآگاه از اینکه این شنیدهها چه ضربهای میتونن بزنن.
من سایتی که این حکایت رو نوشته بود رو داشتم میخوندم و نویسنده نوشته بود:
باید سختیها رو تحمل کرد و ادامه داد.
یعنی کل درکش از این جهان همین بوده و ما هم یکی دیگه از این آدمها بودیم…
کاش یکی بود که بگه بچهها تو این حکایت سختگیری معلم، باعث شد که شاهزاده سپاسگذارتر باشه، چون تو ناز و نعمت بوده و ممکن بوده نعمتهاش رو نبینه! بچهها دقت کنید چقدر معلمه باهوش و ذکاوت بوده که از شغلش کلی ثروت ساخته و وقتی هم که داشته تو دردسر میافتاده، امیدش رو حفظ کرده و با الهاماتش تونسته وزیر دربار هم بشه….
واقعا تفاوت عظیمی هست بین کسی که قانون رو میدونه و کسی که باور داره باید سختی کشید.
خدایا شکرت.
هر وقت پول بیشتری وارد زندگیم میشه، میگم این حلاله حلاله! درسته درسته…
حتی اگه هیچ کاری نکنم و پول وارد حسابم بشه بازم حلال حلاله! درسته درسته! چرا؟ منطق حرفم چیه؟
چون جهان میتونه خیییییلی بیشتر از اینها بهت بده، همینجوری! چون داره به بعضیها میده، همینجوری….
کودکان میلیاردر رو اگه سرچ کنید… چیزای خوبی دستتون میاد.
استورمی وبستر 5 یا 6 سالشه، بچه کایلی جنر. الان 720 میلیون دلار ثروت داره… یعنی سالی 100 میلیون دلار هم که حساب کنیم، 6 سالش میشه 600 میلیون دلار و این بچه براش هیچ کاری نکرده…. بخدا نکرده…. غیر از اینکه کیوت بوده…
با دلار امروز میشه سالی 8 تریلیون… اگر اشتباه نزده باشم…
اون وقت میفهمی نابرده رنج گنج یه حرف مفت بیش نبوده و نیست…
به نام خداوند مهربان و هدایتگر
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته نازنین و دوستان هم فرکانسی عزیز
چه مسیری را انتخاب کرده ای ؟ هموار یاسنگلاخی؟
چقدر این جمله رو تو زمینه روابط شنیدم که هر چیزی که راحت بدست بیاد راحت هم از دست میره و یه زمانی فکر میکردم دو نفر برای رسیدن به هم هر چقدر سختی بیشتری بکشن رابطه شون پایدارتر هست و قدر هم رو بیشتر میدونن.
*وقتی باور میکنی که باید زجر بکشی تا به نتیجه برسی به مسیرهایی هدایت میشی که باید زجر بکشی تا به نتیجه برسی.
*جهان آینه باورهای ماست. هر چیزی رو ببینی، بشنوی، در موردش صحبت کنی، هر چیزی رو تجسم کنی و بخاطر بیاری، وقتی تکرارش میکنی باورها شکل میگیرن. وقتی باورها شکل میگیرن جهان آن باورها رو به تو ثابت میکنه.
*چیزهایی رو باور کنید ، قبول کنید و بپذیرید که به رشد شما کمک میکنه، به سلامتی و موفقیت و ثروت شما کمک میکنه.
*هیچ کسی کامل نیست، هیچ انسانی کامل نیست. هر انسانی ممکنه باورهای اشتباهی داشته باشه تو هر موقعیتی که هست.
*ما باید سعی کنیم حرفهایی رو از افراد بپذیریم که به ما کمک میکنه که پیشرفت کنیم، شادتر باشیم و آرامش بیشتری به ما میده .
*جهان و خداوند نیاز نداره که شما زجر بکشی تا به جایی برسید .
*شما اگر باورهای درستی داشته باشی، فرکانس های درستی به جهان هستی ارسال کنی، نعمت های هم سنگ و هم فرکانس با آن باورها رو حتما دریافت خواهی کرد .
* باورهای خوب بساز ، الگوهای خوب انتخاب کن ،
افرادی رو پیدا کنید که بهتون الگوهای خوبی میدن
*دلیل موفقیت زمین خوردن، زجر کشیدن و بدبختی کشیدن نیست.
* وقتی در مسیر درست هستی با باورهای درست ، مسیرهای درست بهت الهام میشه. از همون اول مسیرهای درست بهت الهام میشه. هدایت میشی.
* انسان هدایت می شود . خداوند انسان رو هدایت می کند. همانطور که در قرآن گفته انسان های درستکار و با ایمان را به مسیرهای درست هدایت می کند .
( این جا استاد واسه من منطقی شد که موفقیت مسیر هموار و راحتی اگر در مسیر درست باشیم ، اگر ورودی های ذهنمون رو کنترل کنیم ، اگر باورهای درست داشته باشیم ، اگر درستکار و با ایمان باشیم، بهمون الهام میشه و هدایت میشیم به مسیرهای درست ،مسیر درست همون مسیر هموار هست )
* وقتی در مسیر درست با باورهای درست هستی هرکاری میکنی تهش درست میشه.نتیجه اش ، نتیجه خوبی میشه، هر کاری که شروع کنی، هر قدمی که برداری، بشرطی که باورهات درست باشه.
* بلاهایی که سرمون میاد بخاطر باورهای خودمون هست. باورهات رو درست کن.
* برای موفق شدن نیاز نیست که پدرتون دربیاد، نیاز نیست که زجر بکشید، نیاز نیست که شکست بخورید.
* بیایم باورهامون رو درست کنیم ، هر حرفی رو قبول نکنیم.
* برای اینکه به چیز خاصی برسیم نیاز نیست زجر بکشیم. نیاز که روی خودمون کار کنیم. کار کردن روی باورهامون به شدت نیاز اما نه زجر کشیدن.
* هر چیزی که وارد زندگیتون میشه بخاطر باورها و اعتقاداتتون. باورها و اعتقاداتتون رو نمیشه یک شبه تغییر داد چون یک شبه بوجود نیامدن.
* کار کردن روی باورهامون همون لحظه تاثیرش روی جسم و ذهن و روح نشون داده میشه و بعدش نتایج بزرگ میاد.
سپاس از شما استاد عزیز
به نام خدای مهربان
صدوپنجاهمین تعهد
جهان ایینه باورهای ماست
هر چیزی رو که راجبش صحبت کنیم هرچیزی رو که به خاطر بیاریم هرچیزی رو که تجسم کنیم
وقتی که تکرارشون میکنیم باورها شکل میگیرن و وقتی که باورها شکل بگیرن اون باورها به ما ثابت میشن توسط جهان
حرفهایی رو باید باور کنیم که به رشد و پیشرفت ما کمک میکنن و نه هر حرفی رو
اگر باورهای درست داشته باشیم خدا مارو هدایت میکنه به مسیرهای درست
تمام کاری که باید بکنیم اینه که روی باورهامون کار کنیم و افرادی که راحت به خواسته هاشون رسیدن رو الگو قرار بدیم
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خدایی که از رگ گردن به من نزدیکتر است
چرا دوست داریم مسیر را برای خودمون سخت کنیم؟ چون احساسمون این است که با این کار شاخ غول را شکوندیم یک حرکت بزرک و عجیب انجام دادیم بهمون احساس ارزشمندی و قدرت می دهد که آره ببینید من گیو اپ نکردم من زانو نزدم کنار نکشیدم من خیلی زحمت کشیدم پس حالا لایق این پاداشم .
استاد من هنوز تو درک این مسئله که قانون جزئی از زندگی مون باشد موندم چون فکر می کنیم داریم رو قانون کار می کنیم بعد تو زندگیمون همون رفتارهای قبلی را انجام می دهیم
همین دیروز وقتی کارم روان انجام شد به خودم گفتم نه حتما یک اشکالی دارد مگه میشود به این راحتی و خوبی تموم بشود یعنی هنوز باور روان انجام شدن کارها برام جزئی از زندگی نیست .
یا داشتم داستان یک کار اداری را همین امروز که این فایل را شنیدم برای دو نفر جداگانه با آب و تاب تعریف می کرد م ، که آره اینجوری شد اونجوری شد اینقدر طول کشید. بعد که اومدم سراغ کامنت نوشتن، دیدم، من فایل را شنیدم! اما زندگی نکردم !من باید یاد بگیرم تمرین کنم مهارت کسب کنم با این قوانین زندگی کنم
این منم که خودم مسیر را برای خودم سخت میکنم، وگرنه خدا نیازی به سختی دادن به من نداره که من پیشش عزیز بشوم یا هی زجه بزنم تا بهم نگاهی بندازه رحمی کند .
اگر زجری تو زندگیم هست از بی ایمانیم است .
بیام باورهای توحیدی را درست کنم باورهای توحیدی قوی
الگویش حضرت سلیمان است که با باور وهاب بودن خدا درخواست داد و خدا از بی نهایت طریق بی نهایت قدرت، ثروت و سلامت داد .
بشینم الگوهای خوب پیدا کنم باور های خوب بسازم تنها سختی کار کنترل ذهن است کنترل ورودی هاست کنترل نجواها.
نتیجه این کار کردن ، حالِ خوش ِ درجاست. هماهنگی ذهن و روح در لحظه است که اسمش را آرامش گذاشتیم
اگر باورهام درست باشد و در مسیر هدایت باشم احساس درونیم شادی و شجاعت است
خداجونم ایمانم را قوی کن اعتمادم را زیاد کن توکلم را محکم
خداجونم هدایتم کن که هر روز این قوانین را کاربردی، زندگی کنم ، عملا تو زندگیم پیاده کنم.
به نام خدای مهربان و بخشنده
سلام استاد عزیزم امیدوارم حال دلتون عالی و عالی تر باش
سلام به چشم های ناز تمام دوست هایی که دیدگاه من رو میخونم.
استاد در کلمه نمیتونم بگم
خیلی خیلی خوبی و خیلی خیلی مردی
….
این فایل امروز نشانه امروزم اومد و خیلی برام پیام داشت .و خدا رو شکر میکنم که در مدار این آگاهی ها هستم.
من در یک خانواده روستایی بزرگ شدم و از سن کم با برادر هام در کار های کشاورزی و دامداری به پدرم کمک میکردم و یک جورایی از بچگی کار کردم.استاد الان با پوست و جونم دارم درک میکنم حرف هاتون رو و کلام شما 100درصد حق است.
چیزی که از بچگی من دیدم شنیدم درک کردم و به من گفتن این بود که کل زندگی سختی کشیدنه.
اصلا زندگی با سختی کشیدن معنا پیدا میکنه.
چیزی که از پدرم میدیدم این بود که اندازه چند نفر کار میکرد .
همیشه کل سال صبح تا شب کار میکرد و میلیارد ها بار شنیدم که باید برای رسیدن به هرچیزی سختی باید کشید.
برای من همیشه عجیب بود و غیر قابل درک که چرا باید با یک حس بد ی کار فیزیکی رو انجام بدیم چرا نباید با خنده و خوشحالی کار کنیم.
الان درک میکنم که چرا همیشه کار های ما با سختی بود و حتی الان که 38 سال سن دارم هم در کارم قشنگ میبینم که همیشه کارهای من با سختی پیش میره.
چون ی باور ریشه ای اشتباه در من بود که اگه سختی نکشی برای چیزی که حال نمیده.
قدرش رو نمیدونی
اصلا دل چسب نیست .یا باد آورده رو باد میبره.و اصلا ذهنم قبول نمیکنه که از راه آسون باید به چیزی برسم و یا کاری رو انجام بدم همش سختی سختی و سختی.
استاد من از بچگی بصورت بنیادین و ناآگاهانه با باور سختی کشیدن بزرگ شدم و تا جایی که یادم میاد کل زندگیم در مسیر های سختی زندگی کردم.یعنی جهان در عین عدالت پاسخ فرکانس های من رو داده هیچ چیز غیر این نیست.
بازم خدا رو شکر میکنم که دستم رو گرفت و با شما استاد عزیزم آشنا کرد.
الان خیلی بهترم و کلی مسیر مونده برای تغییر باور هام.الانم در دوره هم جهت با جریان خداوندم. و دارم روی خودم کار میکنم ولی در این فایل به وضوح دارم میبینم که این باور سختی کشیدن داره کار خودش رو میکنه و همیشه هدایت میکنه به مسیر های سخت .استاد ذهنم من اصلا راحتی و آسونی رو دشمن خودش میدونه.انگار توی ذهن من سختی کشیدن با لذت گره خورده و چقدر لمس میکنم و از خدا میخوام کمککنه در مسیر درست حرکت کنم .در مسیر صاف و هموار.
استاد تعهد میدم قول میدم که رودی هام رو کنترل کنم .استاد حتی الان که دارم روی دوره هام کار میکنم همش این سختی کشیدن برای رسیدن به خواسته ها جلوی چشم میاد .سختی کشیدن برای تغییر باور ها.
حالم خوبه خوشحالم در مسیر رشد فردی خودم هستم به امید روزهای عالی
به نام خالق زیبایی ها
سلام بر استاد عزیزم و مریم خانم دوست داشتنی
روز 53 =کدام مسیر را انتخاب کرده ای هموار یا سنگلاخی؟
خدایا شکرت چقدر فایل مهمی بود برملاشدن یک باور محدود کننده ی ریشه دار که همگی دیدیم و شنیدیم و باورش کردیم بارها و بارها اونم
نابرده رنج گنج میسر نمیشود
شکست پل پیروزی است
اونقدر در داستان زندگی افراد موفق تاکید شده رو سختی ها که باور کردیم نمیشه بدون سختی به موفقیت رسیدباید مثل اونا همین راه سخت رفت
واقعا اینجا جهاد اکبر لازمه که تغییر بدیم باورهای قدیمی محدود رو با این باور که به راحتی بدون سختی به موفقیت و به خواسته ها میشه رسید فقط سختی و رنج مسیر همون کنترل ورودی های ذهنمون که اونم اگر با ایمان و توکل و عشق و انگیزه همراه باشه سختی هاش آسون میشه
به قول استاد از بیل زدن راحت تره
مسی یه الگو هست از افرادی که بدون سختی و مشقت به خواسته هاش رسید
و زندگی استاد عباسمنش موفقیت های مالی، داستان گرفتن ویزا و مهاجرت استاد به آمریکا هم یک نمونه واضح دیگه از راحتی رسیدن به هدفهاست وقتی باور قوی و ایمان واقعی به قدرت عالم داشته باشی
به نام خدای وهاب و رزاق و هدایت کننده ام
روز شمار تحول زندگی من روز پنجاه و سوم از فصل دوم
سلام خدمت استاد عباسمنش جان و استاد شایسته ی عزیزم و دوستان همیشه همراه و هم فرکانسم
بریم سراغ نشانه های الهی امروزم:
خدایا شکرت بابت اینکه امروز یه فرصت و عمر دوباره بهم دادی
خدایا شکرت بابت حال خوبم
خدایا شکرت بابت سلامتیم
خدایا شکرت بابت ناهار وشام خوشمزه و رایگانی که خوردم و لذت بردم
خدایا شکرت بابت هوای فوق العاده امروز
خدایا شکرت بابت اینکه یه مشتری بستنی فروش که همیشه ازم خرید میکنه 100 بسته پودر زعفران سفارش داد
خدایا شکرت بابت اینکه امروز 13 بدر بود و به گردش رایگان و عالی و بی نظیر هدایتم کردی با دوستم رفتیم دوتایی همه هزینه هاش با دوستم بود رفتیم به یه جای بسیار سرسبز و زیبا بوی چمن ها دیوانه ام کردند چمن ها کات شده بودند عین پرادایس زیبا کوه سبلان هم به زیبایی دیده میشد یه بهشت واقعی بود خدایا شکرت
خدایا شکرت بابت اینکه آتیش روشن کردیم با ذغال و چوب و کباب درست کرد دوستم
خدایا شکرت بابت اینکه کباب و نوشیدنی و پفک و کلی خوردنی خوردم و لذت بردم
خدایا شکرت بابت تمام نعمتهایی که امروز دریافت کردم
خدایا شکرت بابت اینکه 13 بدر خیلی بهم خوش گذشت و یه آگاهی که بهم داده شد این بود که فقط 13 بدر نیست برای تفریح و لذت بردن که محدود کنیم فقط به 13 بدر لذت بردنمون رو
ما میتونیم تمام روزهامون رو خودمون زیبا بسازیم و خلق کنیم و هرروز لذت ببریم هرروز برامون عید و 13 بدر باشه
خدایا شکرت بابت اینکه هر کی هر امکاناتی که داشت با اون امکانات اومده بودند که لذت ببرند
با وانت و نیسان و پراید و خاور و ماشین های سنگین و هر ماشینی که داشتند اومده بودند لذت ببرند حتی آدم های پیاده و بدون ماشین اومده بودند لذت ببرند پس لذت بردن به این نیست که بگیم باید فلان خواسته باشه تا من لذت ببرم نه تو لذت ببر خداوند نعمت های بیشتری بهت عطا میکنه
خدایا شکرت بابت آش دوغ خوشمزه و شام خوشمزه مرغ پلو با ماست خوردم و لذت بردم
خدایا شکرت بابت نعمت خوابی که بهم عطا کردی اومدم خونه و 3 ساعت خوابیدم شکرت خدای من
و اما بریم سراغ آگاهی های این فایل قشنگ:
کدام مسیر را انتخاب کرده ای؟ هموار یا سنگلاخی؟!
جاده ای که هیچ دست اندازی ندارد احتمالا به جایی نمی رسد!!
خیلی از افراد خیلی علاقه دارند به اشتراک گذاری جملات بزرگان
ما باید زمانی بپذیریم این حرف ها و جمله ها و باورها رو که کمک کنه به پیشرفت و موفقیت ما
حالا هر کی میخواد باشه مهم نیست گویندش کیه از دانشمندان و بزرگان و آدم های معروف وآدمهایی که چندتا کتاب نوشتند و جایزه بردند و بازیگران معروف و….
اگه یه آدم بزرگ و معروفی یه حرفی میزنه و اشتباهه دیدگاه اشتباهی داره تو نباید بپذیری حرف اونو حالا هر چقدر میخواد آدم معروف و بزرگ و گنده ای باشه
یه فیلمی رو میبینی یا کتابی رو میخونی که یه شخص موفقی رو نشون میده که کلی سختی کشیده و شده موفق
و تمرکز این کتابها و فیلم ها روی بدبختی کشیدن اون فرد موفقه
داره این باور رو میگه که برای موفق شدن باید سختی و بدبختی بکشی و هفت خوان رستم رو رد کنی
باورهای مخربی که اکثر ماها داریم به اینکه باید کلی زجر و بدبختی بکشیم تا موفق بشیم
یا به قول پدر استاد باید پدرت دربیاد و دستات از بس که کلنگ و بیل بزنه باید مثل اسکاج شده باشه پر از خون باشه باید انقدر نخوری و بیچارگی داشته باشی تا موفق بشی
این فیلم ها و کتابها بخاطر این نیست که واقعا اون آدم موفق با این بدبختی ها رسیده به موفقیت بلکه بخاطر اینه که مردم دوس دارن اونجوری بشنون
و چون این سناریو برای مردم جذاب تره و پر مخاطب تره این جوری تو فیلم نشون میدن اینجوری تو کتابها مینویسن
وقتی اینو باور میکنی که جاده بدون دست انداز به جایی نمیرسه
تو به مسیرهایی هدایت میشی که باید زجر بکشی تا به جایی برسی
و زندگی شما مصداقی میشه از تلاش کردن،زمین خوردن،دری وری شنیدن،تحقیرشدن،توهین شنیدن،شکست خوردن و بعدش یه کوچولو نتیجه گرفتن و دوباره مشکلات و بعدش یه کوچولو نتیجه گرفتن
چرا افراد دارن اینجوری نتیجه میگیرن؟
چون اینجوری باور دارن ،باور دارن که غیر از این راهی نیست
وقتی ما یه چیزی رو راحت به دست میاریم شک میکنیم میگیم من اصلا خیلی راحت به این موفقیت رسیدم
نکنه این حرومه نکنه این موفقیت یه اشکالی داره
نکنه خداوند دوست نداره و ناراضیه
جهان آیینه باورهای شماست
هر چی رو که بشنوی و ببینی و درموردش صحبت کنی
هر چی رو که تجسم کنی و به یاد بیاری
وقتی تکرارش میکنی باورها شکل میگیرند
وقتی باورها شکل بگیرند جهان اون باورها رو به تو ثابت میکنه
استاد میگه من اومدم رو باورام کار کردم و همه چی به راحتی اتفاق افتاد
فقط تنها سختی که داشت کنترل ورودی هاست
کار کردن رو باورهاست
نه کوه کندن نه تلاش کردن نه جاده ی پر از سنگلاخ رفتن نه زجر کشیدن
چیزهایی رو باور کنید و بپذیرید که به رشد و موفقیت و پیشرفت شما کمک میکنه
هیچ کس کامل نیست هر انسانی ممکنه باورهای اشتباهی داشته باشه توی هر موقعیتی که هست
ما باید سعی کنیم حرف هایی رو از افراد بپذیریم که به ما کمک میکنه پیشرفت کنیم
وقتی شما میشنوی که جاده ای که دست انداز داره به جایی نمیرسه ناخودآگاه استرس میگیری ناخودآگاه به خودت میگی که من باید حسابی پدرم دربیاد تا به جایی برسم
ولی واقعیت اینه که جهان و خداوند نیازی نداره که شما زجر بکشید
ما حضرت سلیمان ها داریم
درخواست کرد خداوند بهش داد به راحتی
به بی نهایت قدرت و ثروت و نعمت رسید
هیچ زجری هم نکشید و هیچ در به دری هم نکشید و هیچ کوهی هم نکند
خداوند برای اینکه نعمت هارو به شما بده نیازی نداره که شما زجر بکشید
شما اگر باورها و فرکانسهای درستی به جهان ارسال کنید نعمت های هم سنگ و هم فرکانس با اون باورهات رو حتما دریافت خواهی کرد
بشین باورهای خوبی برای خودت بساز
بشین الگوهای خوبی انتخاب کن
بشین افرادی رو پیدا کن که بهت الگوهای خوبی میدن
استاد اولین الگو رو ریچارد برانسون رو انتخاب کردند واسه خودشون
یه مصاحبه ای داشت که گفتند شما چقدر سختی کشیدید تا به اینجا برسید ایشونم گفتند:
واقعیتش اینه که من همه چیو از همون اولش خیلی راحت به دست آوردم و هیچ بلایی سرم نیومد
بعضی از افراد هم هستند بخاطر اینکه مردم دوس دارن اینجوری بشنوند وقتی به موفقیت هم میرسند میان در مورد بدبختیاشون صحبت میکنند
میگن آغا ما پابرهنه تو این زمین های خاکی انقدر فوتبال بازی کردیم الان به اینجا رسیدیم!
اگه تو زمین خاکی فوتبال بازی کردن نتیجش میشه یه فوتبالیست معروف شدن
میلیون ها نفر تو زمین خاکی فوتبال بازی کردند پس اونا چرا موفق نشدند
اگر از کار اخراج شدند تهمت شنیدند غیبت شنیدن تحقیر شدن وسایلاشون دزدیده شده و هزار دلیل دیگه دلیل موفقیت بود که میلیارد ها نفر این بلاها سرشون اومده پس اونا چرا موفق نشدند
همه آدما درمورد مسائل و مشکلاتی که تو زندگیشون به وجود میاد برابرند
به هر کسی بگی بدبختی های زندگیتو بشین بگو هر کسی به اندازه 500 ساعت داستان داره درمورد بدبختیاش میتونه بگه در حدی که همه گریه کنند
اگر اینا دلیل موفقیت بود که همه موفق میشدند چون همه از این داستان ها دارند
نه ؛دلیل موفقیت بدبختی کشیدن و زجر کشیدن و زمین خوردن و شکست خوردن نیست
بعضی ها باورشون اینه که تا زمین نخوری و شکست نخوری موفق نمیشی و شکست پایه موفقیته
استاد از موقعی که از قانون استفاده کردند اصلا شکست نخوردند و همه ی کارهاشون نتیجه داده به راحتی
وقتی شما در مسیر درست هستی با باورهای درست بهت مسیرهای درست الهام میشه هدایت میشی
استاد میگه من اعتقاد دارم انسان هدایت میشه
خداوند هدایت میکنه انسان رو همونجور که تو قرآن گفته خداوند انسان درستکار رو هدایت میکنه به مسیرهای درست
انسان بی ایمان و ناصادق و ناپاک رو هدایت میکنه به مسیرهای نادرست
لازم نیست که اول بخوری زمین و از شکست هات درس بگیری و مسیر درست رو پیدا کنی
وقتی شما در مسیر درست با باورهای درست هستی هر کاری میکنی درست میشه تهش
هر قدمی برمیداری هر کاری که شروع میکنی هر بیزینسی که ران میکنی توی هر حوزه ای جواب میده
به چه شرط؟
به شرط اینکه باورات درست باشه
نه اینکه هرکسی به جایی اگه میخواد برسه باید پدرش دربیاد و زجر بکشه این یه دروغ بزرگه
بلاهایی که سرمون میاد بخاطر باورهای خودمونه
این حرف رو بپذیرید که برای موفق شدن نیاز نیست که حتما شکست بخورید زجر بکشید پدرتون دربیاد
مسی هیچ زجری نکشیده و شده بهترین فوتبالیست جهان
همین یه دونه الگو کافیه برای شما که بتونید باور کنید که بدون زجر کشیدن و بدبختی و زمین خاکی بازی کردن میشه به موفقیت رسید
بیایید افرادی رو الگو قرار بدید که راحت به خواسته هاشون رسیدند
اگر اینارو باور کنید به مسیر های ساده و راحت هدایت میشید
فرض کنید برای رسیدن به قله بی نهایت مسیر هست (مثلا برای رفتن به از اردبیل به سرعین هم از اتوبان راه هست و هم جاده روستایی هست ولی مسیر اتوبان راحت تر و بدون دست اندازه
مسیر روستایی دست انداز و سربالایی و سرازیری و پر از پیچ و خمه)
یه مسیر پر از سنگلاخ و دره های وحشتناک هست
یه مسیری هم هست که از بالای پشت بوم خونت سوار هلی کوپتر میشی تو دمای مطبوع با کلی دسر و آبمیوه صاف میبرتت به قله
چرا اینو قبول نکنیم وقتی میشود از راحت ترین و ساده ترین مسیر هم به موفقیت رسید
اگه چیزی داره سخت پیش میره بدون که اشتباهه همه کارا باید آسون و ساده و راحت پیش بره
[همزمانی موضوع این فایل با فایل قسمت 32 سریال زندگی در بهشت که استاد درمورد سادگی کارها حرف میزنند که اگه کاری سخت پیش میره بدون که یه جای کار میلنگه ]
خیلیا میگن اگه چیزی راحت به دست بیاد راحتم از دست میره اینم یکی از باورهای مزخرفیه ک خیلیا دارن
میگن کل حالش توی اون سختی هست
استاد میگه من یکی که اصلا حال نمیکنم با سختی و زجر کشیدن
هر باوری داری به همون سمت هدایت میشی
هر حرفی رو قبول نکن
اگه باور داری راحت میشه به موفقیت رسید به همون مسیر هم هدایت میشی
اگه باور داری سخت میشه به موفقیت رسید به همون مسیر هم هدایت میشی
استاد قشنگم بهترین الگوی زندگیمه که خیلی راحت و ساده همه چیو به دست آوردند
برای اینکه به چیز خاصی برسید نیاز نیست که زجر بکشید نیازه که روی خودتون کار کنید این هستا یعنی کار کردن رو باورهاتون به شدت نیاز هست اما نه زجر کشیدن
کار کردن رو باورام که من با لذت و با عشق این کارو انجام میدم چون باور دارم جواب میدهد
این کار رو با عشق و لذت انجام میدم
چون وقتی که دارم رو باورام کار میکنم همون لحظه حالم خوب میشه آرامشم بیشتر میشه شادیم بیشتر میشه دریچه های قلبم بازتر میشه
و بعدش نتایج عالی میاد
باورهامون یه شبه تغییر نمیکنه ما باید کار کنیم روش
خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم
در پناه الله یکتا شاد وسالم وثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید .
به نام خدای مهربان
درود و احترام
روز 53/کدام مسیر را انتخاب کرده ای؟ هموار یا سنگلاخی؟!
قبل از هرچیز بگم فردا قراره برم تور لرستان ،، مخمل کوه.. عکساش رو دیدم .. وااااو پسر بی نظیره از پس که زیباس !!
ادمی که اخساس لیاقت نداره ،، زندگی رو یک مسیر سخت و طاقت فرسا و پر از زجر و بدبختی میبینه و بعد میره این زجر ها رو با آب و تاب برای بقیه تعز یف میکنه ..
هرچقدر دارم هر روز روی باورهام کار میکنم و از خودم رد پا میذارم قشنگ متوجه هستم که داره لذت های بیشتری ارام ارام وارد زندگیم میشه و من بعدش بازم بیشتر باور میکنم که عهههه پسررر این لذت هام هم هستاااا و بعد به خدا میگم خدایییااا من اینم میخوام ،، من اون یکی هم میخوام ،، بعد خدا به من میگه باشه باشه عجله نکن ،، همششس رو بهت میدم ،،برو حال کن و لذت ببر !!!
واقعیت اینه نابرده لذت گنج میسر نمیشود.. چون نمیشه خلاف جهت اب شنا کنی و لذت ببری !!
ادم ها دوست دارن توی زندگیشون زجر بکشن و بعد این موضوع رو برای بقیه تعریف کنن تا ترحم جلب کنن و بعد یقه ی مملکت رو بگیرن ..
من توی بحث ورزش هستم و این الگو در ورزشکاران زیاد دیده میشه که خیلی دوست داریم توی مسیز ورزشیمون زجر و بدبختی و بی پولی بکشیم و بعد با هزار جور زجر موفق شیم و بعد بزای بقیه تعریف کنیم که سمت ورزش نیایید !!!
اینا همش به خاطر باور عدم لیاقته !!!
مسیر زندگی میتونه اسون و لذت بخش و هموار بشه به شرط اینه من باور لیاقت و ارزشمندی داشت باشم که من لایق داشتن تحربه های زیبا هستم…
به نظر من مدار ها رو میشه با ذهن دید.. یعنی مثلا وقتی از شهر آ به سمت شهر ب حرکت میکنیم و ما نزدیک میشیم به شهر ب و از دور میتونیم یه مقدار از سهر رو ببینیم …. حالا مدار خواسته ها رو با چشم نمیشه دید ولی با ذهن میشه دیدشون ,،، به شرط اینکه از لحاظ ذهنی بهش نزدیک شده باشیم.. درست مثل اینکه داریم رانندگی میکنیم و شهر جدید رو از دور میتونیم ببینیم.. مدار خواسته ها رو هم میشه با ذهن دید و بعد هی که روی ذهنمون و باورهامون کار میکنیم وارد مدار خواستمون میشیم و تحربش میکنیم ..
من مثلا یه لحظه تصویر مراسم ازدواجم رو توی ذهنم دیدم !! این یعنی بهش نزدیکم .
تا حالا دیدید یه لحظه یه جرقه ی ذهنی راجب خواستمون داریم.. این میدونید مثل چی میمونه ؟؟ مثل این میمونه که تلسکوپ دستت گرفتی و داری از فاصله ی خیلی دور یه نمای تاریک از یه منظزه رو نکاه میکنی… حالا هرچقدر به سمت اون منظره نزدیکتر میشی ،، اون تصویر برات شفاف تر میشه ..
مدار ها همینه .. هر چقدر بهشون از لحاظ ذهنی نزدیکتر میشیم ،، تصویرش توی ذهن شفاف تر میشه .. و بعد که وارد مدارش میشیم تجربش میکنیم..
چون ما مدار ها رو با ذهن میبینیم …من اسمش ز. گذاشتم چشم ذهن !!!
ولی اکر روی باورهامون کار نکنیم و ورودی هامون رو کنترل نکنیم از اون مدار ذهنی دور میشیم و باید اینقد این کار کردن روی ذهن رو ادامه بدیم که اون تصویر ذهنی هی شفاف تر بشه ،، که یعنی داریم بهش نزدیکتر میشیم و بعد به دستش میاریم..
مثلا همون مثالی که من از جشن ازدواجم زدم. که یه لحظه توی ذهنم دیدمش !! این یعنی دارم وارد مدارش میشم اروم اروم !! من نمیدونم اون شخص کیه .. فقط یه لحظه خودم رو توی یه تالار ،، توی مراسم ازدواج دیدم
این مسیر رسیدن به خواسته هاس..
و هرچقدر من روی حس لیاقتم بیشتر کار کنم ،، مسیر رسیدن به خواسته ها اسون تر و لذت بخش تر میشه و من خواسته های بزرگتر ی رو به دست میارم ..
خب اینم از رد پای من از روز 53,, خدایا کمکم کن گام ها رو تا انتها بردارم.
خدایا شکرت