کدام مسیر را انتخاب کرده ای؟ هموار یا سنگلاخی؟! - صفحه 38
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/10/abasmanesh-4.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2017-12-19 19:53:352024-06-27 06:31:41کدام مسیر را انتخاب کرده ای؟ هموار یا سنگلاخی؟!شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدای مهربان
سلام به همه
نابرده رنج، گنج میسر نمیشود…چه جمله ی محدود کننده و مخربی!
خدایا شکرت که با دیدن این فایل یکی از پاشنه آشیل هامو شناسایی کردم یکی از باورهای مخرب ذهنم رو.
تصورم از موفقیت این بود که باید کلی تلاش کنم باید کلی بی خوابی بکشم باید کلی پول خرج کنم خلاصه فکر میکردم برای اینکه موفق بشم باید سختی های زیادی رو پشت سر بزارم!
چون از بچگی این جمله رو انقدر شنیدم که حالا میفهمم تبدیل به باور شده برام. هر آدم موفقی رو که میدیدم بهم میگفتن میدونی چقدر بالا پایین کرده چقدر جون کنده که الان ماهی فلان تومن درمیاره! میدونی چقدر بی خوابی کشیده که الان به فلان جا رسیده!
آدم های موفق زیادی رو میدیدم که بقول استاد ۹۰ درصد داستانشون از شکست ها و زجر کشیدن هاشون بود و اون ۱۰ درصد باقیمونده، یه صحبت کلی راجع به اینکه بالاخره تونستم موفق بشم و تمام. بقول شما کل فیلم از بدبختی ها و با جزئیات گرفتن نون از دهن یک موش و در نهایت چند دقیقه ی آخر یه نمای کلی از خونه ی بزرگ شخصی که موفق شده و تمام شد و رفت!
از هیچکدومشون نشنیدم که من با عشق تلاش کردم. همشون میگفتن خیلی تلاش کردم خیلی سختی کشیدم تا رسیدم به اینجا.
بجز شما استاد نازنینم که اخیرا توی مصاحبه هاتون دیدم که میگید من هرگز برای رسیدن به اهدافم سختی و هیچ زجری نکشیدم هرچی بوده عشق بوده برای حرکت و قدم برداشتن برای هدفی که عاشقش بودم.
من اونجا متوجه شدم معنای واقعی عشق به هدف رو. توی مصاحبه آزاده جان بیشتر فهمیدم که مسیر درست با باورهای درست با عشق قدم برداشتن یعنی چی.
من فقط از یک فرد موفق شنیدم که میگفت با عشق برای هدفم تلاش میکردم و اون شما بودید.
حتی چندماه پیش یه کامنت گذاشته بودمتوی سایت و اونجا تحسینتون کرده بودم که بعد از کلی سختی تونستید به جایی که هستید برسید! با باور نادرستی که نسبت به موفق شدن داشتم شما رو تحسین کردم
اما حالا میخوام تحسینتون کنم برای اینکه انقدر راحت هرچیزی که دارید رو بدست آوردید انقدر راحت به اینجا رسیدید و تحسینتون میکنم که باعشق قدم برداشتید و نتیجه گرفتید. یادمه در یکی از قسمت های زندگی در بهشت میگفتید من در کل آدم راحت طلبی هستم و این یعنی همیشه توی زندگیم بدنبال مسیرهای آسون بودم و هیچ موقع دوست نداشتم به خودم سختی بدم. من حالا میخوام مثل شما در انتخاب مسیرهام راحت طلب باشم و بدنبال آسون ترین ها باشم و با عشق قدم بردارم.
من با باوری که داشتم میترسیدم از قدم برداشتن بخاطر اینکه میگفتم سخته و نمیتونم و فعلا نه! حرکت کردن رو بخاطر ترسی که نشئت گرفته از باور مخربم بود، به تاخیر مینداختم چون ۲۱ سال بهم گفته بودن برای اینکه به چیزی برسی باید جونت درآد! و من باور کرده بودم
باوری که برام ترس رو رقم زده بود
اما دیگه متعهد شدم که فارغ از اینکه طرف مقابلم کیه حرفش رو کشکی کشکی باور نکنم و سنجیده عمل کنم. پیش خودم دودوتا چارتا کنم ببینم حرفش چه سودی واسم داره و اصلا به پیشرفتم کمک میکنه؟ حتی اگر اون فرد الگوی من باشه چون هیچ فردی کامل نیست حتی الگوی من!
و حالا میخوام روی این باور کار کنم که برای رسیدن به یک چیزی نباید سختی بکشم اتفاقا باید اونقدر روی خودم کارکنم تا به مسیر های آسون هدایت بشم و آسون ترینشون رو انتخاب بکنم. چون هرچقدر مسیرم آسون تر باشه بیشتر قدرش رو میدونم
من خالقِ زندگیِ خودم هستم پس من مسیر رسیدن به اهدافم رو انتخاب میکنم من میگم که مسیرم سخت باشه یا آسون. با باورهایی که دارم باعث میشم نوع مسیرم توسط جهان انتخاب بشه. سختی یا آسونی مسیرم
خدایا شکرت که همواره به بهترینها هدایتم میکنی
من به راحتی به هرچیزی که بخواممیرسم
خدایا شکرت که به این فایلها هدایتم میکنی تا هر روز آگاهی های بیشتری دریافت کنم و قدم به قدم به موفقیت نزدیکتر بشم.
استاد نازنینم مرسی بابت این آگاهی های الهی و ناب
عاشقتونم♥️
🌼به نام خداوندی که منو هدایت میکنه به مسیر های درست و راحت🌼
چه فایل نابیه خداوکیلی.
یادمه یه زمانی با یه نفر شراکتی کار میکردم ، تو یه کاری من یه ایده ای دادم همون اول با مخالفت و حتی تمسخر این دوستم روبه شدم ، بعدش چون من با ایشون شریک بودم ، نمیشد حرفشو نادیده بگیرم.
(حالا بماند که خود همین شراکت هم از باور های اشتباه شروع شده بود و الان مدت هاست دیگه از شریک و شراکت و … فراری ام اصلا)
اتفاقی که افتاد این بود که ۴ روز لقمه رو دور سرمون چرخوندیم و کارو برای خودمون سخت کردیم ، روز پنجم این شریک من یهو اومد و گفت یه ایده ی خفن دارم که خیلی کار راحت میشه ؛ منم گفتم بگو ببینم چیه ؟
شاید باورتون نشه ولی دقیقا همون چیزی که من روز اول گفتم رو گفت 😐
خیلی هم خوشحال بود که ایده ی خفنی داده و …🤦🏻♂️
بعد اون دیگه من تصمیم گرفتم به هیچ وجه با اینطور آدمی اصلا همکاری هم نکنم ، چه برسه به شراکت.
یه باور های داغونی داشت که اصلا بهش فکر میکنم با خودم میگم واقعا حقشه وضعیتش این باشه.
البته من خیلی مدت طولانیه ازش خبری ندارم ولی پارسال آخرین بار که یکی از دوستان ازش تعریف میکرد میگفت اوضاعش خیلی خرابه و هر جا کار کرده پولشو ندادن و …
واقعا هر کسی طبق باور هاش نتیجه میگیره ، باور های داغونی هم داشت.
یکی از باور هایی که داشت و من از تو حرفاش فهمیدم این بود که اگه یه پروژه ای که کارش راحت باشه و پولش خوب باشه ، اون پول براش بی برکته و باید کارو برای خودش سخت کنه تا حلال وارانه کار کنه 😂
به شدت باور داشت که پول سخت بدست میاد و باید برای پول سگدو بزنی و به هر کسی رو بزنی و در واقع همین جوری هم زندگی میکرد.
بعد از اون جایی هم که من با ایشون خیلی فاصله ی فرکانسی داشتم خیلی سریع شراکتمو قطع کردم و تنها به مسیرم ادامه دادم .
گاهی اوقات ما آدما گول تجربه و مهارت افراد دیگه رو میخوریم و میخوایم ازشون الگو بگیریم ولی غافلیم از اینکه بابا این آدم اگه داره یه کاریو میکنه ، شاید باور های درستی درباره اون نداره و راه سخت رو میره.
همین چند روز پیش من یه پیشنهادی دادم توی اجرای کار که هم اصولی و طبق استاندارد جهانی این حوضه ی کاری بود ، هم به نظر من سریع تر و راحت تر انجام میشد .
من تا همچین پیشنهادی دادم با مخالفت چند نفر رو به رو شدم و بهم گفتن آقای فلانی که ۱۶ سال سابقه ی این کارو داره و مسئول فلانه و … گفته که باید با روش خودش انجام بشه و …
خلاصه که با مخالفت همه رو به رو شدم ، تا اینکه من یه روز به همون روشی که به نظرم راحت تره و اصولی تره کارو انجام دادم ، و اتفاقی که افتاد خود مسئول اون آیتم ، اومد دید و رضایتشو اعلام کرد.
(کاری که فک میکنی درسته رو انجام بده ، جهان باهات هماهنگ میشه)
بعضیا هم واقعا دوس دارن همه چیو برای خودشون سخت کنن که مثلا خفن تر به نظر بیان ، به خدا واقعا هر چی راحته لذتبخشه ، هر کی گفته باید سختی بکشی تا به جایی برسی واقعا داره از مسیر دور میشه حواسش نیس ؛ منطقش هم اینه که این همه آدم که این حرفو میزنن ، هیچکدوم به هیچ جایی نرسیدن ، اگه هم یه جا یه موفقیتی کسب کردن ، یا پایدار نبوده یا هم همون موفقیت باعث دردسرشون شده.
من که اگه یه وقتی احساس کنم اوضاع سخته همه چیو ول میکنم میخوابم ، و این به معنای فرار از حل مسائل نیست .
من اصلا نمیتونم و نمیخوام احساس زجر رو داشته باشم ، چون تا وقتی همچین احساسی هست یعنی مسیر اشتباهه.
ممنونم ازت استاد جان بابت این اگاهی فوق العاده ❤️
☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️
از خدا میخوام هممونو به بهترین مسیر ها هدایت کنه.
از خدا میخوام کمکمون کنه تا بهترین و راحت ترین ایده ها رو دریافت کنیم.
از خدا میخوام کمکمون کنه تا عمل کنیم به آنچه که بهمون گفته میشه.
به نام خداوند بخشنده مهربان
دیروز که داشتم این فایل رو گوش می دادم و همزمان دوچرخه سواری می کردم متوجه یه موضوعی شدم .من هر روز از کنار یه کافی شاپ رد می شدم که مشتری نداشت و الان از یه هفته گذشته که کلا تعطیل کرده و وسایل رو گذاشته برای فروش. من زیاد قهوه می خورم و اینقدر کافی شاپ شلوغ دیده بودم و تو مکان مناسبی هم بودن و هم کیفیت خوبی داشتن. و من همیشه تو ذهنم بود که اون کافی شاپ رو که مشتری نداره و تو جای مناسبی هست رو من برش دارم و کلی مشتری جذب کنم.
دیروز که فایل رو گوش میدادم یه لحظه جرقه ای به ذهنم خورد که ای دل غافل چرا تو ذهنت این کافی شاپ رو تصور می کردی . چرا تصور نکردی که یه کافی شاپی باشه که از همون اول مشتری باشه . به خاطر اینکه فکر می کردم کلی باید سختی بکشم و زحمت بکشم تا مشتری جلب کنم .
حالا من چندین بار این تمرین رو که به نکات مثبت و اتفاقات خوب هر روز توجه کنیم رو انجام دادم ولی به مدت کوتاه مثلا چند روز و الان دوباره به ذهنم جرقه خورد که من چرا این تمرینات رو رها می کردم تمرینی که لازمه زندگی و خوشبختیه . به خاطر اینکه این تمرینات ساده ان. و فکر می کردم که باید یه کار خاصی بکنم تا به موفقیت برسم.
یا ساعت ها تجسم. الان به من الهام شد که دوباره این تمرینات رو شروع کنم. اصلا وقتی داری نکات مثبت زندگی و روزت رو می نویسی یا به شکل دیگه ای توجه می کنی همزمان ذهن داره تجسم هم می کنه و طبیعیه به هر چیزی که فکر می کنی و در موردش حرف می زنی تجسم خودش میاد نمی خواد که بری هر روز یک ساعت یه جا بشینی و زور بزنی که به خواسته ها توجه کنی.
قوانین خداوند خیلی ساده ان به خاطر همینم اکثریت انجامش نمی دیم به خاطر اینکه باورمون نمیشه خوشبختی و سعادت در دنیا و آخرت همین قدر ساده باشه .
به خاطر اینکه از بچگی به خاطر اینکه برای مدرسه پول از پدر و مادر بگیریم کلی گریه کردیم.
به خاطر اینکه به خاطر خرید یه اسباب بازی کلی التماس کردیم .
یادمه یه بار بعد از مدتها به مادرم گفتم برام یه اسباب بازی بگیر اونم قرار بود بره یکشنبه بازار که ارزون ترن . یادمه ساعتها (الان که دارم تایپ می کنم اشک تو چشام جمع شد)منتظرش شدم که از بازار بیاد ولی همه چی گرفته بود جز اون چیزی که من می خواستم.
بله ناخوداگاه یاد گرفتم که برای خواسته هام باید زجر بکشم و کلی التماس دیگران رو بکنم
و الان هم که مدت یه سال و خورده ای هست که مستقل شدم همش فکرم اینکه یه روزی برم به دیگران بگم که من پول اجاره نداشتم بدم . من فرش نداشتم . من با دوچرخه هر روز چند کیلومتر می رفتم تا سرکارم . به همه بگم که چقدر زجر کشیدم. بازم کمبود عزت نفس و احساس لیاقت که بخوام دیگران به من توجه کنن چرا آخه؟
من تو این یه سال و خورده ای از درآمد صفر رسیدم به درآمد هفت میلیون تو ماه ولی سختی نکشیدم .
من دوچرخه سواری می کنم تا محل کارم و هر روز دو ساعت زودتر هم می رم و توی پارک می شینم و لذت می برم و روی باورام کار می کنم . اینا که سختی نیست لزته چرا به خاطر توجه دیگران اینا رو سختی جلوه می دم .
من الان با مستقل شدن اعتماد به نفسم خیلی زیاد شده . راحت ساعتها پشت کامپیوترم می شینم و لذت می برم از فایل گوش دادن و لذت می برم از بازی کردن .
همین الان هم می خواستم مخفی کنم که بازی می کنم با کامپیوتر به خاطر اینکه می خواستم جلب توجه بشه که من بازی نمی کنم من سخت دارم روی باورام کار میکنم.
چرا باید سخت کار کنم. من فایل می زارم گوش میدم بعد یه بازی رانندگی ماشین سنگین دارم می زارم هم بازی می کنم و فایل گوش می دم تازه وقتی دارم فایل گوش میدم و همراهش بازی هم هست خیلی خیلی تمرکزم بیشتره .
سلام استاد عزیزم ودوستای گلم
برداشت من از این فایل این بود اینکه از نظر ما چرا یک چیزی تا بدست بیاریم یا بهش برسیم طول میکشه بخاطر اینه ک ما داریم آماده رسیدن به اون خواسته میشیم
و این وسط این مهمه ک ادامه بدی
تکرار هرچیزی میشه عادت، عادتها هم میشه رفتار، از رفتار ها هم نتیجه میگیریم
سلام به استادقانونمندوقدرتمندم.
چه موضوع خوب وجالبی بود.
واقعن باورهای ماخیلی مخربن ،واین خودماهستیم که باعث عقب موندن یاپیشرفت نکردن هستیم وجالب تراینکه تودنیای بیرون دنبال عوامل ویادلایلی برای اثبات این حالمون ،می گردیم .
منم تاچندوقت پیشا،هنوزتواین باوربودم که هرکسی تلاش بیشتری میکنه زرنگ تروپولدارترمیتونه بشه .
اتفاقاشغل همسرمن ،بازنگ وتماس تلفنه ،فقط .ومن ازاینکه هیچ وقت همسرم خسته نمیادخونه ودیرمیره وزودبرمیگرده ،شاکی بودم وخیلی وقتهاسرزنشش هم می کردم که به توام میگن مرد!الان ازحرفهام خندم می گیره وهرروزبه خاطراین موضوع ،خداراسپاس میگم .به خصوص اینکه روی باورهاش هم به طورجدی داره کارمیکنه البته به لحاظ ،مالی بیشتر.
نمیدونستم خیلی هاغبطه ی این روش رامیخورن فکرمیکردم ، جنم مردتوکارزیاده .😁
بله خداروشکروسپاس که به درکیات بهتررسیدیم ومثل آدمهای جاهل توباورهای غلط نموندیم .
جدن چقدرافکاروباورهای گروهی واجتماع روافراد،تاثیرزیادی داره وشایدبعضیا توخلوت وتوذهن خودشون بدونن که راه رااشتباه دارن میرن ولی بعدبااکثریت می سنجن وبه این نتیجه میرسن که پس راهی روکه اکثرن میرن حتمن درسته .
واین بزرگترین خطاواشتباه دیدگاه ماس.
اولین باری که این مطلب راخوندم که راهی روکه اکثرآدمهامیرن ،تونرو.برام گیج کننده بودولی وقتی اومدم زندگیهاوچیزهایی که بدست آورده بودندرامقایسه کردم باکسانی مثل استادکه خودشون مسیرکاملاجداازاون افراد،رارفتن .به این باوررسیدم که مسیراکثریت اشتباهه .
واقعن هم بایدازانسانهای موفقی مثل استادوخیلی های دیگه الگوبرداری کرد.
به قول استادمادنبال چی هستیم ؟مگرنه اینه که همه چیزرو،ثروت سلامتی روابط وارتباط باخدا،همه ی اینهارابرای رسیدن به آرامش میخاهیم .پس لزومی هم نداره برای بدست آوردنش زجربکشیم .ازروشهاوتغییرباورهای جدیدمیتونیم حتی تومسیرهم آروم باشیم .اینکه هیچ وقت اتفاقی برخلاف میل من نیفته که ممکن نیست .اینکه به هیچ وجه شکستی نمیخورم ،ممکن نیست .منظورازهمه ی این مطالب ودیدگاههااینه که توانقدقوی وبزرگ میشی که دیگه چیزی روبه اسم اتفاق بدیاشکست ،نمی پذیری واونهاراتجربه وپله های ترقی خودت میبینی .دیگه این جوراتفاقات تکونت نمیده وبه نظروحشتناک وغیرقابل حل نیست .باپذیرفتنش وباایمانی که به خداپیداکردی ،خیلی راحت ازشون میگذری ودنبال هدایت پروردگار،پیش میری .زمانی هم که به خواسته یاهدفت رسیدی .خوشحالی ازاینکه توگذشت زمان ،تودرست زندگی کردی وغبطه وحسرتی نداری .
استادتویکی ازدوره هاش عرض کردن که خدواندتوسوره ی حمدمیگه:ینی شماازخدادرخاست میکنید:که خدایامارابه راه راست هدایت کن .نه راه گمراهان .
پس خداوندخودش نشونه هاش راهم داده که راه ،راست خیلی راحت مارابه همه چی میرسون وبایدبریم دنبال این راه که ببینیم چیاتوشه .وفقط وفقط بایدروی تغییرباورهاتلاش کرد.وبرای انگیزه داشتن ازالگوهای مناسب که نتایج عالی داشتن ،استفاده کرد.
استادجونم ممنون که انقدبابیان سادت ،همیشه افکاروباورهای مخرب ماروتغییرمیدی .🙏🙏🙏
چه خوبه که توهستی.عاشقتم.
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته این فایل درمورد مسیر ها صحبت می کند چ مسیری بهتر است خیلی از ما به این باور رسیدیم که باید با سختی به جایی که میخواهیم برسیم وقولی که گفتند نا برده رنج گنج میسر نمی شود به خاطر اینکه مردم این باور را قبول دارند ودوست دارند
وقتی که ما به این باور میرسیم به جاهای سخت
هدایت می شویم
جهان آینه باورها است هر فکر ی را زیاد تکرار کنیم اون نتیجه باورها می شود
ما باید حرف هایی بشنویم که به ما کمک می کند
اگر ما باورهای خوب را برای خودمان بسازیم
همه چی راحت بدست میآید
الگوی ها موفق در این مورد به ما کمک می کند
مثل استاد عزیز که بهترین الگوی برای ماست
خداوند انسان پاک را به بهترین مسیر هدایت می کند
برای موفق شدن نیاز نیست زجر بکشیم وسختی بکشیم نیاز است روی باورهای خودمان کار کنیم
چون که تاثیر آن آرامش درونی است
سلام استاد عزیزم
چطور میتونم چیزی رو که احساس میکنم به زبون بیارم
شما با این فایل درون منو باورهای منو کلا شخم زدید.الله اکبر که چقدررررررررررررر باور محدودکننده داشتم و دارم الله اکبر.
من یه دفتری دارم با عنوان دفتر خاطرات که چندین ساله دارم توش مینویسم اوایل از بدبختی ها و بیچارگیام و بعد هم مسیر تحولم.ولی همیشه اون قسمتی که پر از بدبختی و بیچارگی بوده انگار برام افتخار داره.مثل جون از دفترم مراقبت میکنم تا روزی که به همه آرزوهام رسیدم منم از بدبختیم برای دیگران بگم.بگم که چقدررررر من سختی کشیدم.و الله اکبر از این باور که چقدر افتخار داشت برام.
همیشه باورم این بوده اون آدمایی که خیلی بدبختی کشیدن و بیچارگیشون از بقیه بیشتر بوده موفق تر از بقیه ان و به طبع همین باورم تو فایلهای شما تو کلام شما تو حرفهای شما دنبال ردپایی از بدبختی و بیچارگی چشم گیر تو گذشتتون بودم.همیشه وقتی از گذشته و اون قسمتی که از زندگی بندرعباستون میگفتید انگار این احساسی که به دنبال ردپایی از زجر و عذاب شدید تو گذشته ی آدمای موفق میگرده ارضا نمیشد.و هرچقدر فایل میدیدم ازتون همش سوال تو ذهنم بود پس چرا استاد از اون قسمت خیلی بزرگ(از نظر خودم اون بدبختی و زجری که باعث شده استاد به اینجا برسه)حرفی نمیزنه.الله اکبر.الله اکبر از این باور.
همیشه تو مسیری که دارم به جلو پیش میرم داشتم بدترین خاطراتمو مرور میکردم که مبادا یادم بره تا وقتی خیلی موفق شدم برای بقیه تعریف کنم.یعنی استاد بخدا قسم انقلابی درون من به پا کردید که هر چی فکر میکنم اون جمله ای که وصف حال من باشه رو پیدا نمیکنم.
اینکه همیشه باورم بوده که هیچی آسون به دست نمیاد.هرچی که آسون به دست بیاد راحتم از دست میره.واین انگار یه سد بزرگ بود بین من و خواسته ای که میخواستم به دست بیارم.هر بار که به چیزی راحت دست پیدا کردم که هرچند تعداد دفعاتش به خاطر باورهای فوق خرابم کم بوده.ولی همونم با شک و تردیدی که داشتم از دست دادمش.شک و تردید به اینکه منکه براش سختی نکشیدم پس چطور ممکنه به دست آورده باشمش پس حتما باید از دستش بدم.چون چیزی که با زحمت به دست نیاد نه ارزش داره نه اصلا برات میمونه.الله اکبر از این باورها.به قدری تو حرفاتون باورهای مخربمو پیدا کردم که هرچی بگم کم گفتم استاد نازنینم.همیشه به شما چشم یه آدم موفق نگاه میکردم ولی حالا با این فایلتون به شما به چشم سرآمد همه ی آدمهای موفق دنیا نگاه میکنم.چرا که تا بحال هیچ آدم موفقی رو ندیدم و نشنیدم که سختی های گذشته اش رو بولد نکرده باشه.
استاد شما چقدرررررررررر متفاوتید. چقدررررر متفاوت.چقدر این علامت سوال بزرگ تو ذهنم بود که از گذشته ی شما یه چیز خیلی عجیب غریب از بدبختی هاتون پیدا کنم که این حد از موفقیتتون رو برای ذهنم توجیه کنم که ببین به خاطر این بدبختیایی که کشیده الان به اینجا رسیده ها. ولی تو انگار هنوز اونقدر بدبختی تو گذشته ات نداری.
وای خدای من خداااااااای من همین الان چیزی یادم افتاد که اصلااااا کپ کردم خدای مننننننن
همین دیشب نشسته بودم کنار پنجره داشتم با خودم فکر میکردم خدایا هرجور فکر میکنم اونقدری که آدمهای موفق از بدبختیاشون میگن من در اون حد بدبختی نداشتم چی میشه اگه یه بلای وحشتناکی سر من بیاد بعد من از اون بلا جون سالم به در ببرم تا بعدا که موفق شدم بیام برای دیگران از اون بلا تعریف کنم انگار که اون بلا یا مصیبت منو ارزشمند میکرد.انگار جهان بهم میگه حالا که این بلای خیلی وحشتناک سرت اومده تو دیگه شایسته شدی که به این موفقیت برسی.اگه این بلا سرت نمی اومد تو شایستگیشو نداشتی که به این مقام و جایگاه برسی.الان دیگه با خیال راحت برو ازش استفاده که حلال شد برات.نوش جونت.انگار که تا قبل اومدن این بلا رسیدن به موفقیت و خوشبختی حروم بود.
خدایااااااا چطور شکرت کنم.که هربار خوندمت اجابتم کردی.
استاد عزیزم همیشه بهتون باور داشتم و همیشه از روزی که شناختمون خواستم و سعی کردم شمارو الگوی خودم قرار بدم.اگه تمام فایلهایی که تا به حال ازتون دیدم و تمام فایلهایی که ازتون قراره ببینم رو بزارم کنار و فقط بگم همین یه فایل رو ازتون دیدم میتونم بگم یه گنج بی انتهاست.بی انتها.
ثروت و شادی سلامتی روابطتون روز افزون.
در پناه الله یکتا
به نام الله
به نام خدای آسانی و عشق و عزت
روز پنجاه و سوم سفرنامه من
سلام بر استاد عزیزم.
چقدر این باور مخرب همیشه با ما بوده و شما اینجااشاره کردید و من همیشه ازش گذشته بودم. :
هر چیزی را که راحت بدست بیاری راحت از دست میدی .
یا اینکه اگه راحت چیزی را بدست بیاری قدرش را نمیدونی.
همه دنبال اینند که برای هر کاری زحمت بکشند و میگن پول درآوردن کار خیلی سختیه.
و من هم چقدر این ترمز را داشته ام که آدم هنرمند کلی سختی کشیده و روزهای سختی را گذرونده و بیخودی نیست که حالا امضای اون هنرمنده که قیمت داره نه کارش.
ولی با این فایل فهمیدم که باور منه که پول میسازه نه مسیر سخت و سنگلاخی . برای اینکه به موفقیت برسم نیازی نیست زجر بکشم و به زجرهایم بستگی نداره بلکه به باورهای من ربط داره پس بجای زجر کشیدن روی باورهایم کار کنم و تمام وقتم را با عشق روی باورهایم بزارم و کارم را انجام بدهم.
و افکار محدود کننده منه که باعث میشه مشتری راحت خرید کنه و کارم را قبول کنه یا نه. من اگر باور داشته باشم که با عشق به کارم به راحتی میتونم پول بسازم و پول درآوردن راحت ترین کار است همه چیز درست میشه.
خدایا شکرت بخاطر اگاهی من از این فایل و الان مهم ترین کار عمل کردن به این باورها است.
پیش به سوی موفقیت با ساختن باور اینکه راحت ترین کار دنیا پول ساختنه .
الگوهای من الگوهای اشتباهی بوده و الان که مراقب ورودی باشم و الگوی درست را انتخاب کنم حتما بهترین مسیر برایم هموار میشه . راه هموار و صاف.
استاد عزیزم ممنونم ❤💜❤
خیلی دوستتون دارم ❤
سپاسگزارم 🙏
سلام به استاد عزیزم مریم جان شایسته و تمام دوستان عزیزم خدایا شکرت که مرا هر روز هر دقیقه و هر ثانیه هدایت میکنی 🥰☝️ بخاطری من بنده ارزشمند تو ام یا رب من خدایا شکرت و من هر آنچه بخواهم به من میدهی خدایا شکرت ❤️🥰🥰
از گذشته ها این باور خیییلی به من رسیده است و یکی از باور های مخرب من است و من بالای این باور ها کار میکنم و همه چیز بر میگرده به عذت نفس وختی عذت نفس بالای داشته باشی هر کاری دلت می خواهد را انجام میدهی و من عذت نفس پایین دارم و بالای آن هم کار میکنم و از خداوندم برای خودم بهترین ها را میخواهم و میخواهم خداوند من همیشه مرا به سوی راه کسانی که برای آنان نعمت قرار داده است هدایت کند نه راه گمراهان خدایا شکرت 💚🥰🥰
53 روز سفر نامه من ☝️❤️
به نام خالق من
سلام به تمام دوستان هم فرکانسی و اساتید عزیزم
خداوند را سپاس گذارم که باز هم فرصت دارم ۵۳امین برگ سفرمو بنویسم.
این فایل هدایت ۴ روز پیش من بوده ، وقتی صبح زود از خواب بیدار شدم یعنی با صدای شما بیدار شدم که برادرم رو حیاط که من خوابیده بودم داشت کار انجام میداد و یکی از فایل های ثروت یک رو پخش کرده بودو گوش میداد که دقیقا مبحث صبحت شما این بود که این باور کاکلا اشتباهه گوش تیز کردم برای شنیدن صحبت ها و خیلی بامزه داشتین توضیح میدادین و مثال هایی میزدین که من خندم گرفته بود و تا اون موقع که یک ساله من این مسیرو واسه موفقیتم انتخاب کردم اصلا هیچی درمورد این باورم نمیدونستم اصلا نگاهم بهش نکرده بودم و یک باور قدرت مند بود توی ذهنم چرا ؟خودم این باوره غلطو ساخته بودم خودم با دستای خودم خودمو بدبخت کرده بودم .
اومده بودم این باورو قدرت مند کرده بودم که اگرررررررر من یجا شکست خوردم از سره جام بلند شم که این عادیه . این غبره عادیهههههههه طبیعیش اینکه کسیر من زیبا باشه هواش خوب باشه هموار باشه و من اینو اصلا نفهمیده بودم و از همون ۴ روز پیش دیگه هرچی کتاب و جمله های طلاعیه فلانیو فلانی رو که این باور غلطو گفته بود کلا پاک کردم و به این نتیجه رسیدم که طبیعیش اینه به اسونی و راجتی لذت برسی به هدفت یه جمله توی کتاب بخواهید تا به شما داده شود از ابراهام هست که میگن ما میخواهیم شما در مسیر هدفتون جوری لذت ببرید که وقتی به هدف رسیدید لذت میبرید .
حدود یک ماه پیش داشتم با خواهرم درمورد همین مساعل صحبت میکردم بهش گفتم که دیروز داشتم با یکی از دوستام صحبت میکردم هی میگفت من اینقد بدبختی کشیدم اینا و رو کردم به خواهرم گفتم حالا مارو ببین لذت میبریم میریم موفق میشم و اینا خودشونو تو درو دیوار میکوبن .
یه ته باور درستی داشتم ولی اینقدر خودمو داشتم قانع میکردم که نه باید بختی کشید عادیه این موضوع چون ترس داشتم و از بی ایمانیه من بود که خداوند منو هدایت میکنه به مسیر های درست برای همین هی قدرت میدادم به این باورم و ممنونم استاد که با این فایل من شناسایی کردم یکی از شاید اساسی ترین باپر هامو خداوندا سپاس گذارم که باز هم مصله هروز اگاه شدم هدایت شدم ممنونم ❤️
انشاالله که همگی در پرتوی وحی الهی باشیم عاقبت بخیر در دنیا و اخرت ❤️🌹