کدام مسیر را انتخاب کرده ای؟ هموار یا سنگلاخی؟! - صفحه 47 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/10/abasmanesh-4.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2017-12-19 19:53:352024-06-27 06:31:41کدام مسیر را انتخاب کرده ای؟ هموار یا سنگلاخی؟!شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام استاد مهربان و دوست داشتنی و دوستان عزیز
استاد اوایل سال 96 باشما آشنا شدم و هروز که می گذره چقدر افسوس می خورم کاش زودتر این ها این اتفاق برای من کی افتاد من همیشه ذهن کنجکاوی داشتم هم درمورد زندگی وچرایی به دنیا آمدنم وهم درمورد موفقیت و کسب و کار وکلا آدمی همیشه کلافه بودم چون کسی نمی توانست پاسخ های قانع کننده به سوالاتم بده به شما تبریک می گم ، شما تونستین تا حد بسیار زیادی آدم بلاتکلیفی مثل من رو آرام کنید بعضی وقتها انقدر عاشقانه درمورد خدا صحبت می کنید که کمی حسودیم میشه به رابطتون ، اما از شما خیلی یاد می گیرم می تونم نقاط ضعف خودم رو بشناسم و روی باورهام کار کنم من هم مثل شما گذشته ی سختی داشتم باور کنید تا آخرین قدم خودکشی رفته بودم اما خدارو شکر که الان نفس می کشم اون هم بادید بهتر به زندگی وحتی مرگ ، بعد از خدا از شما خیلی خیلی ممنونم که تجربه های طلایی تون رو در اختیار منو رفقای نازنینم قرار می دین این روزها عجیب تشنه ی شنیدن صحبتهاتون هستم فایل های قبلی رو بارها و بارها گوش دادم و اگر فایل جدید برامون درست کنین باگوش جان می شنوم و عمل می کنم خداوند نگهدار شما?
عرض سلام وادب احترام خدمت تمام دوستان گلم
من مدت کمی هستش در این سایت پر برکت ثبت نام کردم
و یه سوال داشتم این که بعضی از دوستان در نظرات خودشون از « تعهد نامه » صحبت میکنن لطفاً راهنماییم کنید یا این که آدرس فایلی که استاد در موردش صحبت کردن رو به من بدین
ممنونم
سلام تا جایی که من اطلاع دارم در فایل رایگان چگونه در عرض یک سال درآمد خود را ۳ برابر کنیم از تعهد به خود صحبت میشه
سلام استاد عزیر من مرتضی هستم و پیگیر سایت و گروه خوب شما از سال 95 هستم خواهش میکنم توضیح راجع به گرفتن حق بدین ایا برای احقاق حق خودمون که از بین رفته و مجبوریم شکایت و دعوا و احساس بد داشته باشیم این کارو انجام بدیم.طبق قانون ک احساس بد اتفاقات بد(شکایت و حتی دعوا) یا نه بگذاریم زمان مشگلمونا حل کندودچار احساس بد نشیم دچار سردرگمی َشدم ممنونم کمکم کنید
سلام. خیلی عالی بود. این فایل به موقع وارد جریان زندگی من شد. سپاسگزارم
سلامبه استاد عزیزم
خیلی جالب و جذاب هست حرفهایتان که به آرامی به تن ما می نشیند و جذب میشود انگار خون در رهایمان جاری شده وسر زنده تر میشویم.
به قول شما باورهای ما زندگی ما رو میسازند.من به این مطلب ایمان دارم و برایم خیلی اتفاق افتاده .
خدارو شاکرم که شما رو دارم
سلاماستاد عزیز
حرفای شما خیلی تاثیرگذاری بر روح وروان ما داره.پریشان خاطر بودم اومدم نشانه امروزمو دیدم و بد جور در من نشست.یه حس خوبی در من زنده کرد.خدارو شاکرم هستید.
با ناهموارهای زندگی ذهنم رو به رشد میشویم وبه باورهای همیشه هموار دست پیدا میکنم
عالی بود استاد گرامی ممنونم
سلام استاد عزیزم
ممنونم بابت تمام صحبت های خوب و موثر تون.
انشاءالله که بتونم در دنیای فیزیکی هم به این گفته ها عمل کنم.
مهمترین نکته اینه که وقتی پای عمل پیش میاد باید این صحبت ها رو به یاد داشته باشیم و بکار ببندیم.
در این زمینه اگه کسی تجربه داره و میتونه کمکم کنه ممنونش میشم راهنماییم کنه.
به نام خالق زیبایی
نشانه امروز من
مسیر هموار یا ناهموار؟!!
از اونجایی که من دارم روی دوره عزت نفس کار می کنم وپاشنه آشیل من بحث قربانی شدنه و چون من خیلی دارم روش کار می کنم…..حس می کنم یکجورایی به همین باور سختی کشیدن هم ربط داره…..توی بحث قربانی بودن ما نا خوادگاه بدمون نمیاد که زجر بگشیم….یعنی یککاری نشه….نتوانیم انجامش بدیم که بعد بقیه دلشون برامون بسوزه….ببین اخی طفلکی چقدرررر گناه داره……یا حتی عمیق تر این که خودمون اصلا ناخوداگاه لذتتتتت می بریم که بخوایم یککاری انجامبدیم نشه…..بعد بگیم من خواستممممموفق بشم ولی نشد بعددد خودمون برای خودمون غصه بخوریمممم…..وقتی داشتم بررسی می کردم رفتارم یکهو توی فکرای ذهنیم حتی دیدم که این تصویر هم هست که به سختی به فلان چیز برسمبعد بیام بگم اره من این همه سختی کشیدم…..من انقدر ایمان داشتم که توانستم توی آن شرایط سخت خودم، ذهنم کنترل کنم و بعد برسم به فلان چیز….اصلا یهو مچ خودمگرفتم گفتمچیکار داری می کنی……یعنی این حسسس زجر کشیدن حتی برای موفقیت ، حتی برای موفق شدن هم قربانی اتفاقات بد شدن…..چقدر توی ناخوداگاهم لذتتتتت بخشه…..چقدر براش جذابه……..چقدر ازش لذتمیبره….وای خدای من……..یعنی حس کردم که من یک رباتمکه ناخوادگاهمم داره من روکنترل می کنه….. واسه همینه خیلی وقت ها نمی فهمیم از کجا داره اون اتفاق می افته… من که دلم نمی خواست فلا ن جور بشه….من که دلم نمی خواست زجر بکشم….. ولی ناخوادگاه دوست داریم ازش لذت می بریم….اصلا وقتی زیاد روی یک موضوعی کار می کنی انگار همه اون افکار از اون زیر زیرا میاد بیرون….و می توانی ببینیشون…..بعد میبینی ای وای چه خبر….اون زیر زیرا……بعد میفهمی چرا خیلی اتفاق ها توی زندگیت افتاده…..
در مورد الگو همدوتا مصاحبه دیدم از بازیگرای کشورمون که خیلی راحت بازیگر شدن که خیلی برامجالب بود گفتم این جا هم بگم برای دوستانم…
یکی پریناز ایزدیار…..که دوست داشته هنر بخونهولی خانوادش میگن نه هنر خوب نیست….خلاصه ریاضی یا تجربی می خونه بعد میا برای کنکورش هنر میده باز خانوادش میکن نه تئاتر نه…..حداقل گرافیک بخون…خللاصه گرافیک می خونه ولی بازیگری دوست داشته….توی دانشگاه یکی از همکلاس هاش بهش میگه فلان فامیلمون داره تست میگره برای یک فیلمتو هم بیا برو تست بذه میده قبول میشه…بازی می کنه به قول خودش اون فیلم دیده نمیشه ولی زمینه میشه که معرفی اش کنن برای بازی….و همینجوری به راحتی میره….خودش می گفت حتی کلاس بازیگری هم نرفتم….والانم که توی کارش موفقه…و خیلی هم معروف شده…..
دومی فریبا نادری: که بهش گفتن چه جوری بازیکر شدی….گفت من با دوست رفته بودم برای تست بده…..بعد همه رفته بودن تست دادندمن، فقط نشسته بودم بیرون…اقا اومده بهم گفته…خانم برای تست اومدی…میکه نه….میکه حالا شما هم بیا یکتست بده میره و قبول میشه….به راحتی…و میشه بازیگر…همون روز هم باهاش قرارداد می بندن….
پس میشهههه به راحتییییی آب خوردن به همه چی رسید نیاز نیست زجر بکشیم، پدرمون دربیادددد……. میشه به راحتی و شادی و لذت بردن به خواسته ها رسید…..
سلام
نکات بسیار عاااالی در این فایل گفته شد♥️
ممنونم
دیشب تو مسیر پیاده روی با خودم فکر میکردم که من به خاطر تاثیر فیلمهایی که دیدم این باور تو وجودم شکل گرفته که باید سختی بکشم و یا حتی چندین بار شکست بخورم تا به اون چیزی که میخوام برسم و خب ذهنم رو خاموش کردم و گفتم که اصن لازم به این زجر کشیدن ها نیس و واسه من راحت اتفاق میافته اگه به خدا اعتماد کنم و ایمانم رو تقویت کنم و باورهای محدود کنندهمو رو بشکنم.
من مدرس زبانم و الان یک ساله که دنبال شغل هستم و از اونجایی که میدونم باید تکاملم رو طی کنم سریع نمیرم واسه خودم موسسه بزنم ، سه ساله دارم تدریس میکنم ولی خب هنوز به اون شرایط شغلی که توی ذهنم هست نرسیدم.
هر ایده ای به ذهنم رسیده رو انجام دادم .
کلی باور ساختم و کلی تلاش کردم.
خیلی هم تو این یک سال شکست خوردم و خیلی اذیت شدم که این هم به خاطر باورهای اشتباه خودمه.
از امروز تصمیم گرفتم قید شغل رو بزنم چون واقعا دیگه راهی به ذهن محدود من نمیرسه.
باورم رو درست میکنم و میگم که به راحتی میتونه اتفاق بیفته و دیگه خودم اقدامی نمیکنم.
درست شد خوشحال میشم.
درست نشد ناراحت نمیشم.
من میکشم کنار و فرمون ماشین زندگیم رو میدم دست خدا ، چون واقعا انقدر انرژی گذاشتم که الان انرژی برای دویدن ندارم.
باورم رو درست میکنم
میرم که یه مدت استراحت کنم
همهش دست خدا
من کارایی که باید میکردم رو انجام دادم و دیگه راهی به ذهنم نمیرسه.
اگرم لازم باشه خودش بهم میگه که پاشو و فلان کار رو انجام بده.
ممنونم♥️