کدام مسیر را انتخاب کرده ای؟ هموار یا سنگلاخی؟! - صفحه 52 (به ترتیب امتیاز)

729 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهسا کاشان گفته:
    مدت عضویت: 1914 روز

    سلام دوستان. کاش میشد احساسم رو بعداز شنیدن این فایل به تصویر بکشم….فوق العاده است.انگار یکی از بزرگترین ترمزهام رو پیداکردم و دیوارهای بلندی که دورتا دور آرزوهام کشیده شده بود به یکبار فرو ریخت ومن رها شدم وبه یکباره حس کردم اونچه که مانع از دعا کردنم شده بود پیدا کردم.همیشه احساس میکردم باید جون داد تا به خواسته ها رسید وبعد میگفتم پس برای من ناممکنه .الان به یکباره باور کردم اونچه که من معجزه ای ناممکن میدونستم کار هر روز خداست وبه راحتی اتفاق میفته البته معجزات هم زمان میبرن.ولی اینکه اصلا وجود دارن مخدریه که انگار بعداز شنیدن این فایل در رگهام جاری شد ومنو از نگرانی وتردید به باور رسوند.خدارو شاکرم بابت این اتفاق خوشایند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    نرگس گلی گفته:
    مدت عضویت: 1831 روز

    سلام به استاد نازنین و بچه های سایت

    استاد چه خوب ک دارم فایلاتونو الان درک میکنم من این فایلو قبلا هم شنیده بودم ولی درکش نمیکردم چون منم معتقد بودم ک برای رسیدن ب موفقیت باید تلاش کرد نخوابید غذانخورد قید همه چیو بزنی ولی الان ک گوش دادم متوجه اشتباهم شدم فهمیدم ک این ساختن باورهای قدرتمند کنندست ک زندگی منو پیش میبره نه زجر نه تلاش برای موفقیت کار من فقط ساختن باورهای قویه ما حتی برای مسافرت رفتن هم راحت ترین راهو انتخاب میکنیم بدون هیچ زجری تازه از سفرمون اینجوری لذتم میبریم کلی وقتی با زجر سفر کنیم هیچ لذتی هم نخواهیم برد باید از این مسیر هموار لذت برد خیلی خوب بود این فایلم مثل بقیه فایلها استاد شما یه دونه هستین خداروشکر از اشنایی باشما دوستون دارم زیاد خداروسپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    Aliparishani گفته:
    مدت عضویت: 1443 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام خدمت دوستان روز ۵۳ از سفر

    خدایا شکرت به خاطر این مسیر فوق العاده و خدایا شکرت که همه کارهای منا به راحتی برام انجام میدی بدون اینکه کمترین سختی بکشم .

    واقعا همه ما لیاقت این را داریم که به راحتی به همه چیز هایی که میخواهیم برسیم بدون کوچکترین سختی به همه اونا برسیم و این مسیررا فقط میتوان با باور کردن خدا و ارسال فرکانس مناسب طی کنیم ما وقتی که خدارا باور میکنیم وقتی باور میکنیم اون از قبل همه کارهارابرای ما انجام داده و همیشه همراه ماست و با ارسال فرکانس مناسب طبق قوانین جهان هستی جهان شرایط همسنگ بااون فرکانس را به ما ثابت میکنه حتی سخت ترین کارها هم به راحتی و با لذت زیاد انجام میشود.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    فرشته کوهستانی گفته:
    مدت عضویت: 1312 روز

    به نام الله یکتا

    استاد عزیزم و مریم جانم سلام

    دوروزیه که افتادم توبیراهه

    راه رو گم کردم

    میدونم راه درست احساس خوب داشتنه

    میدونم راه درست فرکانس خوب فرستادنه

    اما کنترل ذهنم خیلی سخته

    افسار ذهنم و گرفتم اما داره من رو میکشه اینور و اونور

    میخوام که هدایت بشم

    میخوام که هر کی تجربه ای داره واسه کنترل ذهن بهم بگه

    خدایا هدایتم کن،قلبم و باز کردم تا هدایت بشم

    منم همش فکر میکردم باید سختی بکشم تا به موفقیت برسم

    اما این اشتباهه،مسیر درست به همه چیز خیلی خوب و راحت میرسیم

    احساس خوب=اتفاقات خوب

    در پناه الله یکتا شاد ثروتمند و سعادتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    روسینول گفته:
    مدت عضویت: 1369 روز

    سلام

    سلام

    روز ۵۳ام

    قطب نمای‌درون ما

    چیزیه که میتونه به ما درست یا غلط بودن یک باور رو نشون بده

    اگر تعصب ها رو کنار بزنیم

    و با چشمی باز‌ به جهان نگاه کنیم

    به راحتی میتونیم متوجه درست و غلط بودن باورهامون بشیم

    خداروشکر

    که این قطب نمای قدرت مند در درون ماست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    رضا دهنوی گفته:
    مدت عضویت: 2610 روز

    سلام

    الان که میبینم منم همه ی این باورارو دارم.. باید سختی بکشم.. پدرم دز بیاد برای رسیدن به هدفم و بعد به همه بگم من برای رسیدن به هدفم زجر کشیدم و افتخار کنم به خودم…

    مثلا دوست دازم مهاجرت کنم ولی تو ذهنم اینه که عهههه پسرررر اگه برم اونجا باید گاری کشی کنم یا تو رستوران صبح تا شب کار کنم یا تو خیابونا بخوابم یا بنایی کنم وووو همه ی مسیرهایی که بسیار سخت و طاقت فرساست…!!! به همین خاطر از همون اول قید مهاجرت رو میزنم تو ذهنم !!! بابا ولمون کن !!! مخصوصا که چند دفعه رفت وبرگشت زدم این باوره تو ذهنم شدیدتر شده به خاطر تجارب قبلی و پیش فرض قبلی !!!

    الان باز اومدم توی یه جای نامناسب کارگری میکنم چون تو ذهنم اینه چه بذار سختی بکشم پدرم دربیاد بعد یه راحت تر که پیدا کنم قدرش زو میدونم… اینم ازون حرفایی که باز مادرم کرده تو مغزم…

    وااای رضا تو قبلا خیلی کار میکردی از صبح تا شب کار میکردی الان کار نمیکنی فقط کتاب میخری!!! باز تکرار این حرفا تو مغزم منجر شده به کار کردن در یک فضای نامناسب و اینکه هر روز عصبی تر و عصبی تر از روز قبل میشم و همش دارم تو خلوت خودم فحش میدم و داد و بیداد میکنم !!!!

    بازم حرفای مادرم..

    واااای رضا تو قبل خیلی همش تو این مهمونی و اون مهمونی بودی الان خیلی با کسی حرفی نمیزنی چرا با فک و فامیل حرف نمیزنی .. بعد تکرار این فکر باعث میسه من بازم با یه سریا که میدونم دردسرن رابطه داشته باشم…یا توی فضای نامناسب کار کنم بزای دو قرون ولی نرم سراغ علایقم !!!

    یا مثلا یه سری خواسته ها رو راحت به دست اوزدم .. خیلی خیلی راحت.. رفتم درخواست کردم و خیلی راحت جایگاه اجتماعیم خیلی رفت بالا.. بعد چند وقت بعدش باز به خاطر ورودی های نامناسب به خودم گفتم عههه پسر مگ میشه اینقدر راحت !!! نه حتما ایراد داره !!! حتما یه جای کارم ایراد داره !!! این ممکنه بزای خطرناک بشه و دردسر ساز بسه و یه سری ادمای گنده برام دردسر و خطر درست کنن بعدش به راحتی اون موقعیت رو از دست دادم… و بقیه هم خوشحال شدن و درد خسادتشون خوابید !!!

    نه اخه مگ میشع همه چی به همین راحتی باشه اخه !!! باید پوستم کنده بشه و کارگری و دربه دری کنم !!! چون پدرمم صبح تا شب کار میکرد !!! ووووو

    و این باعث میشه به حای اینکه صبخ تا شب با عشق تمرین کنم باز به حرف دیکران بچرخم و باری به هر جهت باشم…

    خب اقا چرا اینجوری نباشه ؟؟

    مثلا یه اسپانسر مالی داشته باشم.. توی بهترین باشگاه کشور زیر نظر مربی تیم ملی با عشق از صبح تا شب تمرین کنم و بعدش بزم تیم ملی و برم مسابقات جهانی و نفر اول جهان بشم و به ارزوم به راحتی بزسم وبا عشق و بعدشم با خیال راحت به عزراییل بگم من به ارزوم رسیدم !!!من لذت بردم.. من زجر نکشیدم !!!

    خب چه اشکالی هست در این دیدگاه !!!

    چرا مثلا فکر میکنم باید کارگری کنم دو قرون ذستم بیاد بعد اون پول رو خرج علایقم کنم ؟؟؟

    چرا اصلا فکر میکنم بزای زسیدن به ارزوها باید زجر کشید ؟؟ چرا فکر میکنم برای رسیدن به ارزوها باید دربه دری کرد و سختی کشید و بی خانمانی و ورشکستگی کشید ؟؟؟

    چرا اینحوری باور نکنم که همه دستانی از دستان خداوند شدن و به من با عشق کمک کردن و تحسینم کردن و تشویقم کردن و منو حمایت کردن و من با عشق به ارزوم رسیدم و بعدش با خیال راحت و با صلح و عشق و دوستی از دنیا برم !!! یا اصلا بعدش به ارزوهای بزرگتر فکر کنم مثلا جایزه نوبل رو بگیزم !!! به راحتی !!!

    چه مزیتی هست بر در به دری کردن !!!

    چه مزیتی هست ب اینکه توی زمین خاکی ها و پارک ها و اشغال ها ووو اینا تمرین کردن و تحقیر شنیدن و توهین شنیدن !!!

    چزا اینجوری نباشه که از همون اول همه چی عالی پیش بزه !!!

    یه اسپانسر مالی داشته باشم توی بهترین باشگاه های کشوز زیر نظر مربی تیم ملی تمرین کنم و در بهترین هتل ها اقامت کنم و بهترین غذا ها زو بخوزم و با عشق و لذت به هدفم برسم !!! بدون اینکه زجر بکشم و اسیب ببینم !!!

    چه اشکالی هست بر این دیدگاه !!!

    مثل مسی !!!

    حاالا اون توی اون سن بوده… و من توی این سن !!!

    سن که عامل نیست.. باورها عامله !!!

    خب چندین نفر دیگه هم توی اون سن فوتبال بازی کردن ولی در زمین خاکی ها و اشغال ها تمرین کردن !!!

    آیا مسی باهوش تر بوده ؟؟

    آیا مسی پارتی و رانت داشته ؟؟

    آیا مسی استعداد عجیب و غریبی داشته ؟؟

    آیا مسی قد و قامت و قیافش درست بوده ؟؟

    وووو

    خب هیچکدوم از اینا نبوده !!! مسی که اصلا خیلی هم قد کوتاهه !!! پس چطوری تو ۱۳ سالگی از زمین بارسلون شروع کرده ؟؟؟

    ولی ناظر بیزونی ازونجایی که به اصل پی نمیبره اولین فااکتور موفقیت مسی در عوامل بیرونی مثل پارتی و یا استعداد میبینه !!! کلا ناظر بیرونی همیشه علاقه داره موفقیت ادم های موفق رو در داشتن یکسری عوامل بیزونیه توهمی که توی ذهن خودش ساخته بدونه…

    ولی اینا درست نیست…

    مسی هیچ قد و قامت درستی هم نداشت… ولی از همون اول به بارسلون هدایت شد…

    ذهن پاک مسی!!! باورهای قشنگ مسی !!! این عامله…

    نه قیافه و سن و استعداد و پارتی و رانت و وووو فلان وبهمان..

    نه اینا رو ناظر بیزونی دراورده !!!

    مثل یه بدنسازی توی شهرمون هست که یه اسپانسر مالی داره با عشق داره حال میکنه و تمرین میکنه … !!!

    ازون طرف کلی بدن ساز ذیکه هم هستن کن بدن های عالیی دارن ولی دارن زجر میکشن..

    خب پس به خودم بگم سختی کشیدن و زجر کشیدن هیچ مزیتی ندارد…

    پس به خودم بگم و به بقیه بگم که من به راحتی به همه چیز رسیدم و این مدلی زندکی کنم…

    هیچ مزیتی بر این نیست که خودم رو قربانی نشون بدم و در جای نامناسبی کار کنم تا بقیه بگننن عههههه چقدر انسان پر کار و پر تلاشیه !!!

    حاالا این باورها چطور دز من شکل گرفته ؟؟

    باز برمیکردیم به همون مشاوزه گرفتن از هزار نفر !!!

    همشون یک سناریوی تلخی رو برای من تعزیف کردن و من باور کردم !!! و جایی دارم کار میکنم که هر روز داره من رو عصبی تر میکنه که نه رضایتی از کار دارم و نه از کارفرما !!!

    چون باز بقیه تو مغزم کردن بچسب به زندکیت مردم نون ندازن بخورن .. همه گشنن.. یه بیمه ای چیزی بشو صبح تا شب کار کن نمیری از گشنگی !!! مملمت خرابه و فلان و بهمان !!!

    یه خودم بگم بذار اصلا نباشن توی زندکی من ادمایی که من رو از مسیر خوشبختی دور میکنن !!!

    خب خواسته ی من چیه ؟؟

    میخوام توی بهترین باشگاه کشور با بهترین امکانات رفاهی اعم از هتل و غذا و استخر و اینا زیر نظر مربی تیم ملی با اسپانسر مالی با عشق از صبح تا شب تمرین کنم و برم تیم ملی و برم مسابقات جهانی ..

    این خواسته ی منه …

    براساس تضادهایی که داشتم این خواسته در من متولد شده… که میخوام راحت به خواسته هام برسم…

    حالا ته ذهنم یه مقاومتی هست ..

    داره به من میگه برو بابا مگ خونه خالس.. مگ همه چی الکیه … کجات قشنگه … تو یه بچه ی شهرستانی .. حرفای گنده گنده میزنی !!

    اینو باید تغییر بدم ….

    باورهای مناسب در جهت اون خواسته رو باید در ذهنم ایجاد کنم … باور کنم که لایقش هستم…

    این افکار چطور شکل گرفتع!!

    از تحقیرهایی که شدم … از اینکه هر وقت گفتم میخوام فلان خواسته رو راحت داشته باشم زدن تو سرم !!! الان فکر میکنم لایقش نیستم… فکز میکنم یه جای کار ایراد داره اگر توی اون شرایط به خواستم برسم و مثل پادشاه سوار بر هلی کوپتر به خواستم برسم و همشم عشق کنم و لذت ببرم…

    چرا ؟؟ چون بارها و بارها به من گفتن اصلا حرفشم نزن… اصلا بهش فکرم نکن…

    بارها و بارها به من گفتن تو نهایتا یه بدبختی بشی یه گوشه ای سگ دو بزنی صبح تا شب کار کنی و بیمه بازنشستگی بگیری و استخدام دولتی بشی!!!

    این باور چطور شکل گرفته ؟؟

    از اینکه همش میرم راجب رویاهام و خواسته هام با ادمای ضعیف به درد نخور صحبت میکنم اونا هم ذهنیت نادرست و ناپاکشون رو به من القا میکنن !!!

    مثل فلانی ووو .. هر وقت راجب ارزوهام حرف زدم چرت و پرت بارم کردن !!! وووو مثل فلانی و فلانی !!!

    اینه که باید راجب رویاهاتون با هر کسی صحبت نکنید !!!

    موضوع احساس لیاقته..

    چقدر خودت رو لایق میدونی بهترین زندکی رو داشته باشی..؟؟

    چقدر خودت رو لایق میدونی مثل پادشاه به خواسته هات برسی؟؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    فردین وناهید گفته:
    مدت عضویت: 3525 روز

    سلام عرض أدب خدمت استاد بزرگوار

    سپاسگزارم إز خداوند که شما رو در رَاه من قرار داد

    واز زبون شما با من صحبت میکند

    إستاد تشکر میکنم وخدا زر هزار هزار بار شاکرم که هر زود درک بهتری رو إز قوانین جهان به من میگه

    وراه درست رو به من نشوه میده

    دوست دارم استاد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    زهرا محمدی گفته:
    مدت عضویت: 2854 روز

    سلام وخدا قوت استاد گرامی .این فایل زیبا را گوش دادم خیلی لذت بردم خدا را شکر بابت اشنایی با سایت شما و شنیدن سخنان پر از انرژی شما .خدا را شکر که این صحبتهای زیبا را شنیدم که چقدر بر عکس این حرفها را تو کله ما کردند .از خداوند بابت زندگی زیباتر .انسانهای عالی و ثروت و سلامتی بی نهایت سپاسگذارم .شاد و سلامت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    مسعود غفارپور گفته:
    مدت عضویت: 2702 روز

    درود بر استاد گرانقدر

    ممنونم از شما

    یکی از گره های جدی ذهن من رو آزاد کردید

    همیشه به ایده ی دو روی یک سکه بودن موفقیت و شکست به دیده ی شک نگاه می کردم

    حالا مطمئن شدم اون روی سکه ی موفقیت ، شکست نیست ، بلکه آبیاری مثبت ذهن و استفاده از قوانین پروردگار هست.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    علی سالاروند گفته:
    مدت عضویت: 1912 روز

    عرض ادب و احترام خدمت شما ، سپاسگزارم از فایلی که به اشتراک گذاشتید ، از فرمایشات شما یاد شعر زیبای شاعر بزرگ سعدی افتادم که فرمودند نابرده رنج ، گنج میسر نمی شود ، به عقیده بنده منظور سعدی از رنج تغییر باور و عقیده بوده نه کار سخت و طاقت فرسا ، ممنون از سایت عالی شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: