کدام مسیر را انتخاب کرده ای؟ هموار یا سنگلاخی؟! - صفحه 6

سلام به دوستان نازنینم خداراشکر که بازم افتخار استفاده از یکی از با ارزش ترین فایل های استاد عباس منش عزیزم دارم

دقیقآ یک هفته قبل بود که بروی فایل 10 درس انشتین کار می کردم امروز در کنار جواب های ارزشمند دوستان نازنینم پاسخی ارزشمند از استاد گرفتم واقعآ استاد تابحال سربازی در شهرمون ندیدم به آسانی من خدمت سربازی بگذرونه

من قبل از خدمت باور به این داشتم روزی که می خوام برم سربازی یک روز تراژدیک خواهد بود و من با کوله باری از غم و سختی های گذشته خونه رو ترک می کنم و با جا داره هدیه ای به دوستانم که قصد اعزام این ماه دارم بدم که برای خدمت می خوان اقدام بکنم استفاده از قانون پیگیر امریه بودم دریغ از این باور بسیار کاربردی که تاثیر خودش رو گذاشته بد و هر اقدامی می کردم در عین ناباوری یا فردی که قرار بود کار تایید من را انجام بده کم کاری میکرد یا پرونده من غیب می شد و موند 5 روز تا اعزام من یک شب که داشتم فایل فقط روی خدا حساب کن گوش می دادم به دوبارو بسیار قوی برخوردم توقع از بنده های خدا به جای توکل فقط از الله یکتا و باور رنج کشیدن من اصلآ داشتم شرایط رو جوری میچیدم جوری فکر و عمل میکردم که شکست بخورم و در آخر با رنجی که از آن لذت میبردم برم خدمت مقدس سربازی

بعد از تغییر این دو باور کلیدی انگار یکی از سنگ های جلوی راه من برداشته شد و من با تمدید خدمتم یک هفته بعد باهام تماس گرفته شد برای امریه

دوران آموزشی در استان اراک بودم بین 5000 نفر من تنها از استانمون رفته بودم دو امریه دیگه موافقت نشد روز اعزام رفتم اداره جهت هماهنگی رئیس اداره گفت فلانی تو بسیار خوشانسی گفتم من فقط از خودش خواستم خندید گفت کمتر مثل شما فکر میکنن نمیدونست من از یک قانون ثابت که استاد نازنینم بهم آموخته بود استفاده کردم بهترین نگهبانی ها بهترین غذای ناهار به من میرسید بچه ها میگفتن تو مهره مار داری :) روز برگشت اتفاقی با یک اتوبوس مستقیم برگشتم در استان سرهنگی گه فرماندمون بود ازش تقاضای مرخصی جهت مراسم عروسی برادرم کردم در عین ناباوری سه روز به من مرخصی داد گفت تابحال سابقه نداشته سربازی روز اول خدمتشه مرخصی بدم ولی به شما میدم افرادی که امروز در اداره ای هستم که بسیار انسان های نازنینی مشغول خدمت هستن هروز صبح مثل یک کارمند به سر کار می روم زود تر از موعد مقرر به منزل میرم این ماه بعد از کار کردن باور به پیشنهاد یکی از دوستان نازنینم در زمینه بازاریابی زعفران مشغول شدم استاد همیه گفتم و بازم مثل همیشه میگم خیلی دوستت دارم که من رو با این قوانین بدون تغییر خداوند بزرگ آشنا کردی

پیشاپیش یلدات مبارک آرزوی سلامتی برای شما و خانواده بزرگم دارم دقیقآ وقتی می گید ما یک خانواده هستیم یک رسالت دنبال می کنیم و قرار هست تا 5 سال آینده تغییرات بزرگی در کشورمان ایجاد کنیم یک شعله گرم در وجودم روشن می شود و امیدی به روزهای روشن فردا در دلم دو چندان می شود در آخر سپاس از شما سپاس از الله یکتا

روز و شبتون به شادی دوستدار مهدی عظیمی .