واضح ترین حرکت من از “به سختی پول درآوردن” به سمت ” راحت پول ساختن از کار مورد علاقه ام” و تجربه آزادی مالی، در نقطه ای رخ داد که توانستم اصلی ترین مسئله ی زندگی امدر آن برهه را شناساسی کنم و آن را از ریشه حل کنم.
در ظاهر آن مسئله هیچ ارتباطی به بهبود وضیعت مالی من نداشت امّا وقتی بدانی تنها راه برای ایجاد تغییرات اساسی(در هر جنبه ای)، حلّ ریشه ی اصلی ترین مسئله ی آن برهه از زندگی است، به خوبی این ارتباط را تشخیص می دهی و جدّی می گیری.
اجرای این اصل، خود به خود درهایی از رحمت و برکت را به رویم باز کرد که قبلاً با هیچ میزان از تقلا و سخت کوشی، بدست نیامده بود. به نحوی که رفتار پول و ثروت با من تغییر کرد و به جای اینکه من به دنبال پول باشم، پول و ثروت از هر سو به زندگی ام روانه شد.
این قانون به من فهماند تغییرات مورد انتظار من در وضعیت مالی ام یا هر جنبه ی دیگری از زندگی، فقط و فقط وقتی رخ می دهد که اصلی ترین مسئله زندگی ام را بشناسم و آن را از ریشه حل کنم. چون وقتی مسئله اساسی زندگی شما از ریشه حل نشود، آن مسئله به صورت مخفی زنجیره ای از مسائل ریز و درشت را تولید می کند و آنچنان انرژی شما را می بلعد که فرصتی برای تمرکز بر خواسته ات و تحقق آن نمی ماند.
بر این اساس، واضح ترین تغییر در شرایط زندگی هر فرد در هر جنبه ای، وقتی رخ می دهد که بتواند مسئله ی اساسی زندگی اش را در آن برهه بشناسد و آن را از ریشه حل کند.
بر این اساس، “توانایی حل مسئله”، حیاتی ترین توانایی ای است که هر فرد باید در خود بسازد و این توانایی باید هر بار بهبود داده بشود تا مسیر رشد و پیشرفت برایش روان باشد.
بنابراین، این کلید رو به خوبی بشناس که:
در هر نقطه ای از زندگی اگر مسیر برایت پیچیده شده؛
اگر با اینکه مصمم هستی و انرژی صرف می کنی اما تلاش هایت بی ثمر به نظر می رسد؛
یعنی ، قطعاً دوباره مسئله ای اساسی هست که باید از ریشه حل کنی تا چرخ زندگی ات دوباره روان شود.زیرا مسیر موفقیت، مسیری روان و هموار است. زیرا قانون خداوند برای پیشرفت، آسان است و راهکاری او ساده است. پس اگر این مسیر برای شما هموار نیست یعنی شما در مسیر دیگری هستی. آنچه شما را دوباره به مسیر هموار بر می گرداند، توانایی تشخیص مسئله اصلی و حل آن است برای اینکه، به مدار بالاتر بروی و با نتایج باکیفیت تر احاطه بشوی.
از آنجا که این نیاز را در اکثریت دانشجویانم نیز بارها دیده ام، تصمیم گرفتیم دوره شیوه حل مسائل را به صورت کامل بروزرسانی کنیم و مجدداً در بخش محصولات قرار دهیم.
دوره شیوه حل مسائل زندگی، مبانی تشخیص اصل از فرع است.
آموزش های این دوره بر این اصل تمرکز دارد که:
هر مسئله ای، راه حلی ساده و ممکن دارد. مهم نیست در اولین لحظات، چقدر چالش برانگیز، پیچیده و ترسناک به نظر می رسد، در هر صورت همیشه راهی ساده برای حل آن وجود دارد زیرا وعده ی خداوند ان مع العسر یسری است و راهکارهای خداوند همیشه آسان است. زیرا خداوند استاد آسان کردن مومنان برای آسانی هاست.
بنابراین اگر مسئله ای پیچیده شده یا به نظر می رسد باید با سختی بسیار حل شود، یعنی در مسیر اشتباه در حال حرکت هستی.
اگر از عهده ی حل مسئله ای بر نیامده ای یا هر راهکاری که اجرا کردی فقط برای مدتی مسئله را حل کرده و دوباره آن مسئله به شکل دیگری تو را درگیر کرده، یعنی نتوانسته ای مسئله ی اساسی به درستی بشناسی و حل کنی.
دوره شیوه حل مسائل، تمرکز دارد بر شناختن اساسی ترین مسئله ای که حل آن بیشترین تأثیر مثبت را بر زندگی ات می گذارد.
تمرکز بر نحوه ی اجرای این اصل در عمل دارد که اگر می خواهی مولد ثروت باشی، باید توانایی حل مسئله را در خود بسازی.
زیرا ثروت = توانایی حل مسئله؛
هرچه مسائل بیشتری را حل کنی، بیشتر رشد می کنی و بیشتر ثروت می سازی و مولدتر می شوی
هرچه مسائل جدی تری را حل کنی، پاداش های جدی تری از جهان دریافت می کنی و رشد چشمگیرتری داری.
آگاهی های دوره شیوه حل مسائل زندگی این باور و ایمان را از پایه و اساس در قلب شما می سازد که:
همه مسائلی که با آنها مواجه شده ای، موهبت هایی هستند برای رشد و پیشرفت تو. فرصتی هایی هستند برای رساندن تو به خواسته هایت
قرار است با کمک آگاهی های این دوره و ورودی های قدرتمندکننده این دوره، مسئولیت حل مسائل خود را بپذیری، این کار را وظیفه ی خودت بدانی، حمایت خداوند را در مسیر حل مسئله باور کنی و به کمک هدایت ها او، به جای فرار از مسائل، آنها را حل کنی و از حل آنها پول بسازی.
آموزش های این دوره برنامه ریزی ذهنی ات را به گونه ای تغییر می دهد که از تو فردی با ایمان و عزت نفس بسازد که همواره از مسائل اش بزرگتر است.
جمله به جمله ی آگاهی های ارائه شده در این دوره یک ضرورت برای هر فردی است که تصمیم گرفته:
از حل مسائل خود، کسب و کاری پرسود بسازد.
از دل برخورد با تضادها، بخش دیگری از توانمندی هایش را بشناسد و ببیند که تا کنون هیچ شناختی از آن نداشته در نتیجه از آن توانایی بهره برداری نکرده است.
و در یک کلام می خواهد به کمک برکت و هدایتی که در دل آن مسئله قرار گرفته، و دریافت این برکت، هم خودش خوب زندگی کند و هم کمک کند تا جهان جای بهتری برای زندگی باشد.
وقتی این قدم های عملی را بردای و مسائلی را حل می کنی که سالها از آنها فرار می کردی و روی آنها سرپوش های موقتی می گذاشتی، می فهمی مسائل زندگی، بزرگترین برکت هایی بود که اعتماد به نفس و احساس لیاقت تو را برای تحقق سایر خواسته هایت ساخت.
آموزش های این دوره، این فرصت را در اختیار شما قرار می دهد تا اولین قدم را همین امروز برای ساختن این نگاه برداری و با ایمان آماده ی روبرو شدن با مسائل زندگی ات و حل آنها شوی.
اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره شیوه حل مسائل زندگی
مطالعه نتایج دانشجویان دوره شیوه حل مسائل زندگی
- نمایش با مدیاپلیر پیشرفته
- دانلود با کیفیت HD580MB14 دقیقه
- فایل صوتی به جای فرار از مسائل، از حلّ آنها پول بساز12MB14 دقیقه
سلام به استاد عزیز و گرانقدرم و مریم جان عزیز و تمامی دوستان گرامی.
منم در گذشته ی نه چندان دور، ینی قبل از آشنایی با استادعزیز ، افکار عموم جامعه رو داشتم و بر این باور بودم که آسایش و رفاه ما در گرو حکومتهایی هستش که برپا میشه به خصوص رئیس جمهورهایی که انتخاب میشن ولی با توجه به صحبتهای استاد عزیز نگاهم به این قضیه کلاً تغییر کرد و به درک و فهم بهتری رسیدم . طوری که افکار و باورهای مناسبتری برای رشد و پیشرفتم ساختم.
همین تغییر نگاه و ایجاد باورهای جدید ، تو حل خیلی از مشکلات و مسائل زندگی شخصیم بهم کمک کرد .
ماها عادت داشتیم همیشه دنبال مقصر بگردیم ، یا کسیو پیدا کنیم که اون کاری بکنه تا ما به آرامش و آسایش برسیم .با توجه به این نگاه اشتباهی که داشتیم هیچ وقت از اون آرامش و آسایش خبری نبود.
فکر میکنم نگاه خیلی خودخواهانهای نسبت به این قضیه داشتیم ینی به جای اینکه توجه و تمرکزمون روی سهم و نقش خودمون باشه و خودمون دنبال راه حل مسائل باشیم از دیگران توقع میکردیم . بنظرم این نهایت خودخواهی بود که من به شخصه خیلی داشتم به خصوص نسبت به همسرم. و تا وقتی که با این نگاه پیش میرفتم نه تنها نتونستم به خواستههام برسم بلکه هر روز از خواستههام دور و دورتر میشدم.
به خاطر این باور غلط ، مسائل و مشکلات زندگیمو نمیتونستم بپذیرم.
سهم و نقش خودمو درست انجام نمیدادم.
باعث شده بود همیشه طرف مقابلم به خصوص همسرم رو کنترل کنم .
هرجا که کم میووردم سریع دنبال مقصر میگشتم تا اون مسئله رو گردن طرف مقابل بندازم و خودمو از اون موضوع خلاص کنم.
هیچ وقت صبور نبودم. همیشه سر جنگ با همسرم داشتم فک میکردم سلطه جویی جواب میده و منو به خواستههام نزدیکتر میکنه.
ایمان صفر درصد. اصلا به ذهنم خطور نمیکرد که میشه از نیروی قدرتمند دیگهای کمک و هدایت خواست.
در کل که سطح نگاهم خیلی پایین بود و همین منو عقب نگه داشته بود حتی باعث سلب آرامشم شده بود.
تا اینکه خدا رو شکر به کمک آگاهیهای ناب استاد عزیز و تلاش و اراده ی خودم تونستم درکمو نسبت به این قضایا تغییر بدم.
البته که به تدریج و کم کم قانون تکامل رو طی کردم اما از اینکه بالاخره تونستم تو این زمینه موفق بشم خیلی خوشحالم.
به هیچ وجه دیگه از کسی توقع نمیکنم به خصوص همسرم.
مشکلات و مسائل هایی که تو زندگیم به وجود میان رو خیلی خوب میپذیرم.
به نسبت قبل خیلی صبورتر شدم.
خیلی ایمان پیدا کردم که خداوند داره تو این مسیر منو هدایت میکنه و وظیفه ی من انجام دادن سهم و نقش خودم نسبت به اون موضوع و پذیرفتن مشکلات هستش.
اینم متوجه شدم که هر چقدر ، روی تغییرات خودمون کار کنیم باز با مشکلات و تضادهایی مواجه میشیم که اگه نگاهمون نسبت بهشون تغییر بکنه و سعی کنیم اونها رو از زاویه بهتری نگاه کنیم هم به راحتی حل میشن همین که من از این چالشها درسها و پیامها و تجربههای خوبی کسب میکنم.
وقتی نگاهت به مسائل هایی که برات اتفاق میفتن، فرق کنه و نگاه مثبتی نسبت به امورات زندگیت داشته باشی ، مشکلات و تضادها مثل گذشته به نظرت وحشتناک و غیر قابل حل نمیان. اتفاقاً دیدت طوری میشه که مطمئنی اون مسئله خیلی راحت و با کمی صبوری و اعتماد به قوانین خود به خود حل میشه حتی خیلی جاها نیاز به تلاش و حرکت ما نداره و باید کاملاً رهاش کرد و توجه و تمرکزت رو ازش برداشت ، اونوقته که با نتایج مطلوب و رضایت بخشی مواجه میشیم .
همونطور که استاد عزیز گفتن منم در گذشته فکر میکردم کسی که خوشبخته ، با هیچ مسئله و یا تضادی بر نمیخوره در حالی که الان متوجه شدم تا زنده هستیم و تا وقتی که زندگی میکنیم نیازه که برای رشد و موفقیتهای بیشتر با چنین چالشهایی مواجه بشیم. بنابراین سعی میکنم هر اتفاقی که بیفته ، بپذیرمش. هر چند بر خلاف میلم باشه!
دیگه میدونم دست و پا زدن و زور زدن و تلاش بیش از حد کردن و وقت و انرژی بیشتری گذاشتن هیچ فایدهای نداره .
به جای زوم کردن روی خود مسئله و غصه خوردن و رفتن در فرکانس منفی ، باید دنبال راه حلی برای برطرف کردن اون مسئله باشیم.
یاد گرفتم هر اتفاقی که میفته به خودم بگم الان افتاده تموم شده رفته و اون اتفاق در گذشته ی من قرار گرفته، الان تو لحظه ی حال چکاری باید انجام بدم که منو به احساس بهتری ببره و اون موضوع رو برام قابل هضم کنه و وقتی که آروم شدم فکر راه حلی برای حل اون مسئله کنم .
باید بدونیم که مشکلات و تضادها همیشه هستن و راه گریزی از اونها نیست پس بهتره سخت نگیریم تا سخت بهمون نگذره.
وقتی که آرامش داشته باشیم و تونسته باشیم خشم و عصبانیت خودمون رو کنترل کنیم اون اتفاق رو راحتتر میپذیریم و بهتر میتونیم حلش کنیم.
همگی دیگه بر این باور هستیم که با بودن در احساس بد میتونیم اتفاق خوبی رو برای خودمون رقم بزنیم باید به هر طریقی که هست احساس خودمون رو خوب نگه داریم تا شاهد اتفاقات بهتری باشیم البته به میزانی که روی تغییرات افکار و باورهامون کار میکنیم و در فرکانس مثبتی قرار داریم کمتر با موضوعات و مسائل ناجالبی مواجه میشیم.
پس تکرار اتفاقات ناجالب و دیدن مشکلات و تضادهای زیاد نشونه اینه که من در مدار درستی نیستم و نیاز به کارکرد بیشتری دارم که خب باید صادقانه با خودم حل و فصلش کنم و ببینم ایراد کار کجاست و چ ترمزها و مقاومتهایی از درون دارم که باعث بروز چنین حوادثی میشه.
اینکه بدونم راه حل هر مسئلهای تو وجود خودمه و تو عوامل بیرونی دنبالش نگردم کمک دهنده ی بسیار بزرگی برای رفع و حل اون موضوع میتونه باشه.
چن روز پیش تو ترافیک با دنده یک ، یه نفر از پشت چنان بهم زد که باعث خسارت و خرابی ماشینم از پشت و جلو شد. اون روز ماشین همسرمو گرفته بودم . و این در حالی بود که با یکی از دوستام تو همون لحظه داشتیم راجع به سپاسگزاری و اتفاقات خوبی که به خاطر سپاس گفتن داشتههامون بوجود میاد گپ میزدیم.
میخوام بگم در فرکانس مثبتی قرار داشتیم ولی با این اتفاق مواجه شدیم.
بعد از گذشت نیم ساعت تا افسر و مامور و این داستانا بیان ، به دوستم گفتم الان تو این وضعیت چه چیزی برای سپاسگزاری داری؟! گفت همین که به خودمون آسیب نخورد همین که راهی بیمارستان نشدیم همین که زندهایم جای شکر داره گفتم آفرین. یه چیز دیگه تو ذهن من اومد و به خاطرش خیلی سپاس گفتم اینکه وقتی به همسرم زنگ زدم و گفتم این اتفاق افتاده ،خیلی ریلکس و خونسرد گفت خب ببینید افسر چی میگه هرچی شد بهم خبر بده همین.
واقعا برای من ، جای سپاس زیادی داشت چرا که میتونست طور دیگهای برخورد کنه به خصوص اینکه با ماشین ایشون رفته بودم بیرون.
وقتی تصادف کردیم ، به هیچ وجه عصبانی نشدم و تو اون لحظه فقط چن دقیقه ی اول به خاطر شوکی که بهم وارد شد یه کمی تن و بدنم میلرزید. اتفاقاً پیاده شدم و به اون خانمی که بهم زده بود گفتم آروم باش اتفاقی که پیش اومده و با گریه و ناراحتی نمیشه موضوع رو حل کرد.
شب، وقتی که داشتم تمرین ستاره قطبیمو مرور میکردم دنبال علت این اتفاق گشتم. متوجه شدم هفته ی پیش، فوت یکی از بستگانمون که خیلی جوون بود که بر اثر تصادف فوت کرده بود رو به این و اون خیلی بازگو کردم.
دقیقاً به خاطر اینکه جوون بود و خیلی الکی مرد ، بالغ بر 10 بار شاید بیشتر، برای این و اون بازگو کرده بودم. این ینی چی؟!!!! ینی توجه و تمرکزم روی تصادف و روی مرگ بوده. در واقع به خاطر حس دلسوزی و نگرانی برای خودم یا عزیزانم ، در فرکانس منفی قرار داشتم و همینم جذب کردم.
ولی خب حالا که این اتفاق افتاده بود سعی کردم نگاهم رو از زوایای منفی بردارم و خودمو سرزنش نکنم و به مثبتهای این اتفاق نگاه کنم.
چون چن ساعتی با اون دو خانم بودم و فردای اون روز هم ملاقاتشون کردم ، با دو خانم متشخص آشنا شدم که تو گپ هایی که با هم زدیم درسهای زیادی ازشون گرفتم .
بیشتر سپاسگزار همسرم شدم و به خودم گفتم بیشتر باید قدرشو بدونی.
حتی یاد گرفتم تو ترافیک باید فاصله ی من با ماشین جلویی حداقل 5 یا 6 متر باشه .من این نکته رو رعایت نمیکردم چون دیگران رعایت نمیکردن ولی باید از این به بعد رعایت کنم.
چون خودم دنبال کارای ماشین رفتم کلی چیزای جدید یاد گرفتم.
با وجود اینکه چن روز برنامههای روزانم به هم ریخت به هیچ وجه عصبانی نشدم و سعی کردم بپذیرم و با آرامش دنبال کارای ماشین باشم.
به خودم یادآوری کردم میشه تو روزای سخت هم حس خوب داشت. به هم ریختن برنامهها و کلاسها هم به منزله عقب افتادن از چیزی نیست باید در لحظه زندگی کرد و اتفاقات را پذیرفت.
سپاسگزاری کردم ب خاطر اینکه اون خانم بیمه طلایی داشت و از اونجایی که میدونست خودش مقصره، تمام خسارت رو قبول کرد.
افسر هم کروکی ای که کشید با وجود اینکه قسمت جلو ماشین باید گردن خودم میفتاد ولی باز تو کروکی نوشت که بیمه بده .اینم خودش معجزه بود که اون آقایی که اومد تعیین خسارت کنه تمام قسمتها را وارد لیست کرد.
بنابراین وقتی با موضوع یا مسائلی به ظاهر ناجالب مواجه میشیم به جای اینکه ترس و نگرانی و استرس اضطراب خودمونو تشدید کنیم بهتره با داشتن آرامش نگاه بهتری به اون قضیه داشته باشیم و دنبال حکمت و مصلحت اون اتفاق بگردیم .حتی اگه نتونستیم به حکمتش پی ببریم همین که احساسمون رو کنترل کنیم و تو فاز منفی نباشیم خودش خیلی عالیه .
وقتی آروم باشیم پی به حکمتشم میبریم.
استاد جونم عاشقتم.
الهی باشی همیشه.
به نام خدای یکتا.
سلام به استادعزیزم.
اول اینجاقول میدم که این دوره روتهیه کنم البته بعدازکارکرد،دوره ی قانون آفرینش که هنوز کامل نخریدمش.
استادشماتنهاکسی هستید که همچین باوری به ثروت وایجادشغل دارید.ب نظرم هیچ کس مثل شمانمیتونه عمل کنه.
هرکسی هم میخادمثل شماعمل کنه ،باز،تهش میخوره به دولت واتفاقاتی که دولتمردان رقم میزنن.
متاسفانه توجامعه ی ما،اکثریت مردم ،تمام باورهاوافکارشون صبح به صبح باچک کردن قیمت طلاودلار،آغازمیشه.
محاله جایی بری یا باکسی باشی ،ازگرونی واوضاع بداقتصادی صحبت نکنه .
فقط خداروشکرمیکنم که ماذهنمونو،ازاین جورمسائل پاک کردیم .وشنیدن این خبرها،ذهن مارومثل گذشته مختل نمیکنه.
تاپارسال همیشه تمام توجهم به خواسته های مالیم بودونرسیدن بهش ،ناامیدم میکرد.
شنیدن چنین خبرهایی هم ،دامن به یاس و ناامیدیم میزد.
خداروشکرالان باورهام کلی فرق کرده هرچندهنوزبه ثروت خاصی نرسیدیم .
ولی باگذشته خیلی فرق کردیم .الان راحت خریدمیکنیم وازلحاظ خریدهرچیزی، برای امرارمعاش ،اذیت نمیشیم .
وازاونجایی که کنترل همسرم هم تواین زمینه ،کاراشتباهی بود.اونم کنارگذاشتم وامیدم فقط به هدایت پروردگارمه.به خدایی که باوردارم نعمت وثروت فراوانی تواین جهان،خلق کرده.
استادمن ازشماوقوانینی که آموزش دادید،تاجایی که تونستم ومیتونم دارم بش عمل میکنم .همه چیزباقبل خیلی فرق کرده،خودم میتونم تغییرات خودم راحس کنم .درواقع دلگرمی حرفهای شما همیشه باعث انگیزه برای رفتارهاوکارهام بوده .
ولی ازاونجایی که من یک خانم خانه دار هستم ،گاهی نجوای شیطانی سراغم میادوبهم میگه ،آخه توچ جوری میخای به خواسته هات برسی؟
خیلی سخته که همه چی قانون رارورعایت کنی وخیالت راحته راحت باشه که میشود.منظورم اعتمادبه قانونه.
چون همیشه یه استدلالهاودلایلی داریم برای اینکه خودمونو،توجیه کنیم که ببین اینکارم بکنی یااین راهم بری بهتره.
ومن برای فرارازاین افکارکه میدونم ،نجواهای شیطانه،بازقانون رامرورمیکنم وحرفهاوتجربه های استاد روبه ذهنم میارم .
استادواقعن دمت گرم خیلی باایمان هستیدکه تمام مسائلتون راباتوکل وایمان صددرصدبه قوانین انجام دادید.
توزمینه ی مالی باورایمانتون تحسین برانگیزه.
خیلی وقتا ادای شمارودرمیارم وزودازذهنم افکارسمی روبیرون میکنم که نرم سمت افکارمنفی .
وقتهایی که کم میارم ،اینکارومیکنم .و همیشه بعدش خوشحال میشم که ذهنموخراب نکردم .
مردم ماهم خیلی کوچیک فکرمیکنن وبدست اووردن مال وثروت روتودست دولتمردان میبینن .بنده خداها،سالهای سال بااین باورها زندگی کردن ،دست خودشون نیس که به این شکل فکرمیکنن.
به جای حواشی ودرگیرکردن ذهن مردم باحواشی های مذهبی ،بایدروی افکاروباورهای درست کارمیکردن که نکردن.
خداروشکرکه من مثل اونافکرنمیکنم وتمام باورهایی که شمایادمون دادیدروقبول دارم .
ولی خیلی دوست داشتم نتایج بزرگ مثل شماتودستم بودوپرقدرت ترحرف میزدم.
بی صبرانه منتظر اتفاقات خوب هستم .
الآنم قدرشناس آرامش وراحت زندگی کردنم وسلامتی خودم وخانوادم هستم .که خودش بزرگترین ثروته.
ازشماوازخدای خوبم هم ممنونم .
میدونم میخاهیدبگیدهرچقدربیشترروی خودت کارکنی ،زوترنتایج حاصلت میشه.
ب خدادارم کارمیکنم ،روزی روبه شب نمیرسونم که بی تفاوت به سایت یادوره های شمابگذرونم .
واقعن تمام تمرکزم به تغییرات خودمه .
نمیدونم ایرادکارازمنه که خوب روی خودم کارنمیکنم، یادارم یه کم عجله میکنم .
یکساله که خیلی متعهدانه تر،به این مسیر ادامه دادم.
شماهاکه ازنتایجهاتون حرف میزنید،حسودیم میشه .
منم میخام مثل شماباشم .
درحالیکه اینم میدونم مثل شماعمل نمیکنم ،ایمان شماخیلی قوی بوده .به این موضوع هم بی نهایت حسادت میورزم .
آرزومه ایمانم درحدشمابشه.خودم قبول دارم که خیلی جاهاسست عمل میکنم .اونوقت توقع مثل شمابودم رودارم.
شایدم هنوزبایدروندتکاملی طی بشه .وهنوزخیلی جای کاردارم تابهترعمل کنم.
خودم پلنهای زیادی برای خودم چیده بودم .ازوقتی که فهمیدم اگه خودتورهاکنی وباهدایت خداپیش بری اتفاقات بهتری میفته منم اونارورهاکردم وزیادبش فکرنمیکنم .
وفقط به این فکرمیکنم که امروز،روچطوربه بهترین شکل ممکن بگذرونم اونم بااحساس خوب .
کارای لازم که گوش کردن فایلهای شماونوشتن دیدگاه ونکته برداری توسررسیدم هستش،را هم انجام میدم .
پس لایق اتفاقات عالی هستم .
فقط به این امید،ادامه میدم وبه این امیداین مسیرروپذیرفتم .
استادجونم اگه شمانبودیدکه فلج میشدم .فلج ذهنی .
به روزای خوب ،به روزای بهتروطلایی ترخیلی امیدوارم .
ازشماهم ممنونم .خداروسپاس میگم که کسی مثل شماهست که هرجا اشتباه کردم ،دوباره منوتومسیربیاره.
عاشقتونم استادعزیزم.
سلام به شما دوست هم فرکانسی عزیز.
ممنون وسپاس از شما بزرگوار
دقیقا باید هر روز برای همون روز شاد زیست و قدردان نعمتها بود.
اینکه بیاییم ذهنمونو برای روزهایی که معلوم نیس باشیم یا نباشیم درگیر کنیم کار بیهوده ای هستش .
البته که باید با امید زیست اما برای حل مشکلات و نموندن تو اون مشکل ، در واقع برای رهایی و کنترل ذهن ، این نگاه به من خیلی کمک کرده و باعث شده روزها و لحظات حالم بهتر بگذرن.
به امید موفقیتها و کسب آگاهی و درسها و تجارب بیشتر.