به جای فرار از مسائل، از حلّ آنها پول بساز - صفحه 21
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/02/abasmanesh-5.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-02-22 03:35:372023-04-28 09:25:00به جای فرار از مسائل، از حلّ آنها پول بسازشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام ربّ
سلام با بی نهایت عشق برای شما
رد پای روز 29 شهریور رو با عشق مینویسم
قبلش سپاسگزاری کنم از مریم خانم و همکارای عزیز که ساعت سایت رو درست کردن و من وقتی دیدم ساعتش درست شده بی نهایت خوشحال شدم و لبخند عمیقی اومد به لبم
خیلی حس خوبی داشت وقتی دیدم درست شده
وای چقدر به جا بود دقیقا رد پای روز شمار 191 من درمورد
به جای فرار از مسائل، از حلّ آنها پول بساز
دقیقا من امروزم درمورد همین فامیل بود که نوشته بودم و تو سایت نذاشته بودم و الان اومدم رد پامو بذارم
حتی وقتی داشتم مینوشتم تو صحبتام که فرار میکردم یاد فایلی افتادم که درمورد فرار کردن و حل مسائل بود
تا اینکه اومدم اینجا
دیدم همین روز شمار درمورد نوشته هامه
چقدر همه چی به وقت مناسب ،در زمان و مکان مناسب رخ میده برای من
خدایا شکرت
تو چقدر باحالی ربّ من
میدونستم
میدونستم
میدونستم که خدا منو موقع اذان بیدارم میکنی
الان 4:47 صبح هست و نمازمو خوندم و ازش سپاسگزاری کردم که منو بیدار کرد و بعد اومدم تا رد پامو تو گوگل درایو از اول صبح بنویسم
چقدر لذت بخشه این حس
وقتی به صدای اذان بیدار شدم خواسته شبم برام مرور شد ،انگار خدا میگفت ،طیبه تو گفتی ،بیدارت کنم خب الان باید بیدار بشی
منم خوشحال و سپاسگزار از ربّ خوبم بیدار شدم و الانم چراغ اتاقمو روشن کردم تا بشینم و تا شب روز پنج شنبه که امروزه گل سر ببافم و جمعه برم برای فروشش
بی نهایت از خدا سپاسگزارم
استاد عباس منش میگفت وقتی کم کم دیگه باورات و یادگیری قوانین رو در وجودت تقویت میکنی و یه سری اتفاقا میفته ،خود به خود میگی میدونستم
میدونستم
میدونستم که اینجوری میشه و هرچی من گفتم میشه
ولی همیشه باید براشون ذوق کنم مثل هر لحظه که شگفت زده میشم
الان دقیقا اینجوری شد
شب که به خدا گفتم نماز صبح بیدارم کن یه اطمینان قلبی داشتم
خیلی متفاوت تر از روزای قبل بود درخواستم
اینبار یه حسی داشتم انگار، که میدونستم بیدارم میکنه
سپاسگزارم ازت ربّ من
وقتی بیدار شدم و نمازمو خوندم و شروع به بافت گل سر کردم خورشید که طلوع کرد یکم بعدش بلند شدم تا برم تخم مرغ آب پز بذارم که دیدم تخم مرغ تموم شده
حاضر شدم تا برم نون و تخم مرغ بخرم
وقتی داشتم کیفمو برمیداشتم کارت بانکیم از کیفم افتاد زمین و برداشتم گذاشتم تو کیفم ولی توش پولی نبود
وقتی خواستم برم بیرون خدا بهم گفت امروز دیگه این کفشارو نباید بپوشی ،کفشاتو باید عوض کنی چون برای پات اذیت میکنه
چون چند هفته پیش که کفش خریدم مناسب نبود و باعث درد پام میشد و حس میکردم باید نپوشمش ولی میپوشیدم
و بهم گفت برو کفشای ورزشیتو از اتاقت بیار و فعلا اونا رو بپوش تا بعد دوباره کفش بخری
وقتی برگشتم اتاق تا کفش ورزشمو بردارم و بپوشم دیدم کارت اصلیم که توش پول هست افتاده زمین
خندیدم گفتم خیلی ازت سپاسگزارم ،میدونستی بی پول دارم میرم بیرون بهم گفتی برگردم تا کارتمم با کفشا بردارم
واقعا سپاسگزارم ازت و لبخند زدم و برداشتم و رفتم
وقتی رفتم به طرز شگفت انگیزی ابرا پنبه ای بودن و نور آفتاب انقدر زیبا دیده میشد که محو تماشای عظمت خدا بودم و خیلی لذت بردم و کلی عکس گرفتم
وقتی خرید کردم و یه دور زدم تا برسم سمت اتوبان که خورشید کامل دیده میشد ، قشنگ نگاهش کردم و لذت بخش ترین لحظه بود و سپاسگزاری کردم
وقتی برگشتم صبحانه داداشمم بهش دادم
و بعد دوباره شروع کردم به بافت گل سرا و میخواستم تا شب 100 تا هم ببافم
هی گفتم من 200 تا میبافم میتونم
ولی انگار من من داشتم ته ته این گفته ام و آخرش شب متوجهش شدم که شرک بود و پنهان بود
وقتی نزدیک ظهر شد دیدم پیام اومده که درمورد کارتخوان بود که دیروز پیام داده بودم و شرایط خریدشو پرسیده بودم
نمیدونم چجوری شد یهویی به فکر خرید کارت خوان افتادیم
من و خواهرم
همه چی کاملا یهویی شد
یادمه پارسال که من تازه شروع کردم به دستفروشی و اول ار پفیلا شروع کردم خندم میگیره
چون که الان خیلی پیشرفت کردم به لطف الله یکتا و ربّ قشنگم
یادمه اونموقع تا اسم کارتخوان میومد من میترسیدم از مالیات و حتی پولی نداشتم که کارت خوان بخرم و یا همه اش به فکر این بودم که به اسم مادرم کارتخوان بخرم و یه جورایی فرار میکردم
ولی الان چقدر ساده همه چی رخ داد ،انقدر سریع و راحت بود که من خیلی راحت گفتم باشه
حتی داداشم گفت مالیات میاد برات ،عموم میگفت
و من بدون هیچ ترسی گفتم باشه مالیاتشم میدم و خیلی خیلی راحت بود
خیلی خوشحالم از اینکه مدارم و باورم تغییر کرده که الان به سادگی و طبیعی ترین شکل ممکن رخ داد
چون چند ماه پیش اگرم دلم میخواست کارت خوان داشته باشم ولی ته ته باورم این بود که باید مالیات بدی و حاضر بودم مشتریایی که کارت داشتن و وقتی میشنیدن ندارم میرفتن رو از دست بدم ولی مالیات رو ندم
وای الان که دارم مینویسم متوجه شدم چقدر من دارم تغییر میکنم هر روز
خدایا ازت سپاسگزارم
استاد عباس منش میگفت غیر ممکنه باوری در درونت قوی بشه و نتیجه رخ نده
من الان دارم این حرفش رو درک میکنم و تازه دارم میفهممش
این روزا خیلی از این اتفاقا برام افتاده که وقتی بیشتر فکر کردم به رفتارا و باورام فهمیدم که تغییر باور سبب رخ دادنشون شده
و البته که همه کارهای منو خدا داره یکی یکی و با یه نظم خاصی انجام میده
وقتی قیمت داد گفت 4،790 میلیون به خواهرم گفتم گفت من میخرم و تو هم بخر
گفتم من فردا باید برم جمعه بازار پول دستم بیاد میتونم بخرم
یهویی خواهرم گفت نه بگو دوتا میخوایم و من پول کارتخوانتو میدم و فردا وقتی فروش داشتی بهم پس میدی
وقتی داشتیم کاراشو انجام میدادیم یه لحظه به خودم اومدم گفتم طیبه تو اصلا از خدا خواستی ببینی آیا من کارت خوان بخرم یا نه ؟؟
چرا نگفتی بگیرم یا نه
که حس کردم گفته شد اشکالی نداره لازمه برای تو و باید داشته باشی پس بخرش
بارها گفتم خدایا اگر نباید بگیرم بگو و من چشم میگم
که باز هم حس کردم اشکالی نداره، با خیال راحت بگیر
ما تا بعد از ظهر واریز کردیم و کارت خوان ها قراره یکشنبه ارسال بشن که هر کدوممون یدونه خریدیم که قیمت یه کارتخوان 4790 بود
اولش نجوای ذهنم میگفت تو فردا میتونی این همه پولو داشته باشی؟! هی میخواست نگرانم کنه
ولی همون حس میگفت تو داری تلاش میکنی پس من بیشتر از فروش هفته پیشت رو بهت عطا میکنم و فردا باید دوباره بندگیتو بکنی و درسایی که هفته پیش از فروش داشتی رو اینبار بهش عمل کنی و در عمل نشون بدی
وقتی ظهر من داشتم بافتنیامو میبافتم آبجیم زنگ زد گفت برنج بذار منم کباب میگیرم میاریم اونجا بخوریم
یه چیز جالب تر بگم ،از وقتی من شروع به تغییر درونم کردم و دیگه سعی میکنم به خواهرم یا خانواده ام چیزی درمورد قانون نگم
درسته یه وقتایی میگم ولی تمام سعیمو میکنم که نگم
خواهرمبه طرز عجیبی تغییر کرده
مثلا یادمه بهم میگفت من اصلا بهت قرض نمیدم و با اینکه قبل ورودم به مسیر آگاهی همیشه بهم کمک کرده بود و دستی بود از دستای خدا که بهم کمک کنه و سپاسگزار این همه لطف و محبتش هستم و از خدا هم سپاسگزارم
ولی از یه جایی به بعد گفت من دیگه بهت قرض نمیدم
عجیب بود اینبار خودش تمایل داشت که پول کارتخوان رو بده تا فرداش که فروختم گل سرا رو بهش پس بدم
چقدر من دارم از این مسیر آگاهی بیشتر خوشم میاد
بیشتر دلم میخواد قدم بردارم و عمل کنم
و البته به اندازه ای که قدم برمیدارم به همون اندازه هم نتیجه میگیرم
وقتی من تا شب بافتم و شروع کردم به چسبوندن گل سرا
هی گفتم چی شد چرا نتونستم 200 تا ببافم
و به خواهرم میگفتم حالا من میخواستم بیشتر ببافم ولی 100 تا شد
که یکمم گل بافته بودم جمعا 135 تا گل سر میشد
که کلا حدود 10 میلیون میشد اگر فردا تو جمعه بازار همه رو میفروختم
بعد من و خواهرم بعد اذان مغرب رفتیم تا آگهی درخواست چند نفر خانم قلاب باف رو به در و دیوار محله مون بچسبونیم
داداشم خونه بود گفت طیبه به دختر همسایه مونم بگو شاید ببافه
گفتم نه به اون نمیگم اگر بگم باباش برای کارم که قراره تو دادگاه شهادت بدن برای نقاشی که پاره کردن تو نمایشگاه
ازم میپرسه که تو که پول داری چرا هزینه دادگاهو نمیدی
ولی نمیدونه که من هزینه رنگ و کلاس نقاشیمو میدم
خلاصه نمیخواستم همسایه مون ببینه
الان که دارم مینویسم خندم میگیره وقتی داشتیم میچسبوندیم یه نفر از پشت سرم گفت دختر چیکار داری میکنی
برگشتم دیدم خانم مدیر ساختمونمونه که نمیخواستم بدونن من کار میکنم
ازم پرسید و بهش گفتم گفت بیار به مغازه لباس فروشیم بچسبون و خودش گفت اگر میتونستم میبافتم
وقتی برگشتیم به خواهرم گفتم وای ببین من تو دلم گفتم حتی به داداشم گفتم نمیخوام بدونن ،دقیقا هم همین همسایه مون دید
این یعنی چی ؟؟؟
یعنی باور
به این باور بودم که اگر بگی کسی نبینه اتفاقا دقیقا همون فردی که نمیخوای ببینه میاد جلو روت سبز میشه و طبق قانون عمل میکنه جهان هستی
و من باید اصلاح کنم خودم رو و این باور محدودم رو
که بگم حرف مردم هیچ اهمیتی برای من نداره و اینکه من زندگی خودم رو دارم و باید از لحظه به لحظه ام لذت ببرم و نگران حرف کسی نباشم
وقتی کلی آگهی چسبوندیم گفتم خدا خودت باقی کاراشو انجام بده ما چسبوندیم
و برگشتیم خونه
خیلی سپاسگزار خدای خوبم هستم که انقدر حواسش بهم هست
برای تک تکتون بی نهایت زیبایی و شادی و سلامتی و عشق و ثروت از خدا میخوام
به نام الله که بخشاینده و با رحمت است
سلام خدمت استاد عزیز و گرامی و بزرگوارم
سلام خدمت خانم شایسته مهربان و بزرگوار و سلام خدمت خانواده عزیز و دوست داشتنی خودم امیدوارم که حال دلتون همیشه کوک کوک انشالله
استاد عزیز ممنونم به خاطر یادآوری قوانین غیر قابل خداوند که به من آموزش میدهید و من به کلی درک و به درون خودم گاه میکنم که چگونه رفتار کنم از رفتار جامعه و مسئولین و همه مردم دنیا خدایا سپاسگزارم
استاد عزیز از زمانی که وارد سایت توحیدی شما شدم بسیاری از مسائل ریز و درشت زندگیم را ارم حل میکنم و هیچ وقت هیچ وقت مشکلات را گردن دولت یا ملت یا همسایه یا همسر و فرزند ننداختم
خدا را سپاسگزارم که به این درک با آگاهی رسیدم که مسائل زندگیم را خودم حل کنم و کلی از حل این مسائل شادی ثروت خوشبختی سعادتمندی آرامش در زندگی و آسایش در زندگی برای خودم بسازم
چون که افکار من است که زندگی من را میسازد از من هم آنگونه که دوست دارم زندگی خود را با افکار خود واهم ساخت و میسازم خدایا سپاسگزارم خدایا سپاسگزارم که توانایی خلق زندگی رویایی خودم را به من سپردهای و این جهان را مسخر من کردهای که من آنگونه که دوست دارم زندگی کنم خدایا سپاسگزارم ازت خدایا مرسی خدایا ممنونم
استاد عزیز و خانم شایسته مهربان و خانواده گرم و صمیمی و توحیدی من میسپارمتون به دستان گرم پروردگار مهربان امیدوارم در تمام مراحل زندگیتان شاد خوشبخت سعادتمند ثروتمند با عزت و آبرو زندگی کنید یا حق
به نام تنها فرمانروای کل کیهان خدای مهربانم خدای وهابم خدای رزاقم سپاسگزارم
سلام عزیزان جان
روز191
به جای فرار از حل مسائل از آنها پول بساز
سوره ابراهیم
رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلَاهِ وَمِنْ ذُرِّیَّتِی رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاءِ ﴿40﴾پروردگارا مرا برپادارنده نماز قرار ده و از فرزندان من نیز پروردگارا و دعاى مرا بپذیر (40)
خدایا شکرت برای دریافت هر روزه آگاهی های ناب الهی
که من را در مدار دریافت و شنیدن و دیدن این حجم از آگاهی کرده ای
خدایا شکرت برای ارزشی که برایم قا ئل هستی و من باز هم فراموش میکنم خودم را
وتو در هر لحظه مرا هدایت و حمایت میکنی
خدایا شکرت تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم مرا به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای هدایت کن نه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و ن گمراهان
خدایا شکرت من تسلیمم هیچی نیستم من حالیم نیست
من هیچی نمیدووووونم
حتی الآنم که هدایت شدم به نوشتن بازهم نمیدونم از خودم هیچی ندارم
تو بر من گواهی و آشکاری
تو از من باخبر میدانی که درونم را هر لحظه سعی میکنم تهی کنم از عقل محدوم تا بتوانم آگاهی های ناب الهی ات را بهتر ببینم و بشنوم
ودر مسیر درست الهی باشم
هر گاه راهم به بیراهه رفت تو بودی که دیدم را گرفتی و به نور معرفت الهی ات هدایتم کردی
و بهم گفتی بنده من نگران نباش من هستم هیچ وقت تو را فراموش نکرده ام
من هر لحظه کنارت هستم
من یه لحظه هم تو را از یادم نبرده ام
فقط تو با ذهن محدود ت دیوار کشیده ای بینمون و نمیزاری که نورم بهت برسه
من مالک اصلی هستم
من زیبایی های جهان و آسانی ها و نکات مثبت و آرامش و صلح و دوستی و محبت و عشق مطلق هستم
تو باید بی قید و شرط اول خودت را دوست داشته باشی بعد دیگران را
چون اگر خودت را دوست نداشته باشی
نمیتونی زیبا های خدا را ببینی و عشق بورزی
پس اول خودت بعد دیگران
تو ارزشمندی تو تکه ای از وجود من هستی تو پاره ای از من هستی
هر وقت هر لبخند و زیبا یی را دیدی و توانستی بپذیری و تحسین کنی یعنی خدا را دیده ای
هر وقت تونستی نعمتها و ثروتهاو فراوانی های جهان را ببینی و لذت ببری از همه لطف و بخشش و عظمت خداوند یعنی با خودت در صلح هستی و جانشین خوبی هستی
تو خلیفه خدا هستی الهام عزیزم
من تو را مختار کرده ام تا تمام اتفاقات زندگی ات را خودت رقم بزنی
هر جوری که دوست داری اتفاقات را خلق کنی و من تو را در همان مسیر خلق خواسته هایت هدایت میکنم
تو از طریق افکار ت از طریق فرکانسی که پشت افکارت هست با من در ارتباطی
به من میگویی که چه چیزی میخواهی و من هم همان را بتو تقدیم میکنم
تو با افکارت داری کانون توجه ات را روی آن موضوع میگذاری و با احساسی که پشت کانون توجهت هست بن جهان دستور میدهی که از همین جنس اتفاقات بیشتر میخواهم
و جهان من همواره بهت چشم میگوید
حالا افکار تو میخواهد در جهت مثبت باشد یا در جهت منفی
من همان را بتو در شکل اتفاقات شرایط افراد موقعیت ها ایده ها بتو تقدیم میکنم
تا زندگی ات را تجربه کنی
پس اگر در زندگیتان مسئله ای هست موهبتی است که تو را رشد دهد
این تضاد و چالش برای رشد تو آمده
دلگیر نشو ناامید نشو
ایمان و توکل و اعتماد و باور بخدا داشته باش
که همه چی به نفع خواهد بود
باور کن کن تمام اتفاقات زندگی ات الخیر و فی ما وقع است
خداوند خالق زیبایی ها ست
و میخواهد تو را رشد دهد با یه تضادی
چون تو اول راهی و اگه همین مسیر درست را ادامه دهی حتی تو را از تضاد ها بزرگتر میکند
طوری بزرگترت میکند که خودت بری تو دلش چالش و تضاد برای رشد بیشتر و بهبود بیشتر
پس با تضادهای زندگیت دوست باش
آنها هیچ وقت نیامده اند تو را برنجونند
برای رشد و تکامل تو در مسیر سعادت و خوشبختی لازم هستند
فقط کافیه با تکامل تغییر زاویه دید مثبت داشته باشی به اتفاقات
استاد من در این چند روز گذشته با خانواده همسر م به تضادی بر خوردم
و دارم به افکارم آگاه تر میشوم بلطف خداوند
که خودم بر اساس باورها و افکار و فرکانس های خودم دارم اتفاقات را خلق میکنم
چون باورهای گذشته من بشدت محدود بوده و الان که دارد روی خودم کار میکنم و کنترل وردی های ذهنم را فیلتر گذاشتم
که البته نیاز تکامل داره تا در مسیر درست و پایدار تر قرار بگیرم
آنها انتظار دارند که هر وقت با همسرم بحث و اختلاف نظر ی هست من
مشکل شأن را حل کنم
میانه روی کنم
ولی از آنجایی که تر کسی مسئول شخص خودش هست
ومن هیچ تأثیری در تغییر دیگران ندارم و کاملا عاجز هستم در تغییر دیگران
چون با مسیری که طی کرده ام و تجربیاتی که در این مسیر داشته ام
واقعا با تمام وجودم این رو درک کردم و تعهد دادم که هیچ وقت در کار دیگران دخالت نکنم چون وقتی میدانی که هر کسی اتفاقات زندگی اش را با افکار و باورهای خودش داره خلق میکند
و هیچ تلاشی برای پذیرش این امر مهم ندارد و فقط میخواهد دنبال مقصر و احساس قربانی شدن و انتظار از بقیه دارد تا کسی از بیرون مشکلشان را حل کند
واقعا منو به ابن درک رسونده که نخوام جای خدا را در زندگی دیگران بگیرم
چون همه ما به یک اندازه به خداوند دسترسی داریم
در این چند روز گذشته خانواده همسرم از من ناراحت هستند و حتی مورد قضاوت و طرد شدن هم قرار گرفتم
ولی از آنجایی که خداوند همیشه لطفش شامل حالم هست من را از چالش بزرگتر کرده
و من واقعا دید بهتر به این قضیه دارم
و میگم تمام اتفاقات به نفع من میشود
چون من نمیتونم کسی را تغییر بدهم
و امروز اومدم با عشق با تمام وجودم اول از خودم نکته های مثبت را نوشتم و با خودم به صلح بیشتری رسیدم
و بعد از مادر همسرم که خیلی منو انتقاد و قضاوت کرد
کلی نکته مثبت و زیبایی از وجودش را دیدم و نوشتم بخدا که آب روی آتش بود برام این کار
تحسین خودم و تحسین دیگران
دیدن زیبایی ها و نکات مثبت افراد اطرافم
و همینکه با این کار من به احساس خوب رسیدم و خدا میداند همین احساس خوبم چه پاداشهایی پشتت وجود دارد که خداوند در زندگی ام جاری میکند
من فقط انتظارم از خدا بالاست و از خلق خدا
سر سوزنی انتظار ندارم
و سعی میکنم جواب بدی را بلطف خداوند با خوبی و نیکی بدهم
من هیچی نیستم
من باید بتوانم عشق را در وجودم پیدا کنم
من لایق دریافت الهامات الهی هستم
من لایق هم نشینی با انسانهای عالی و فوقالعاده و مثبت اندیش هستم
من همواره در بهترین زمان و بهترین مکان و بهترین شرایط قراردارم
من تسلیمم هیچی نمیدووووونم
من انسانی مقدس هستم و خودم و دیگران را پاره ای از خداوند میدانم
که در این مسیری که خودم انتخاب کرده ام و به خداوند ایمان قوی داشتم که این مسیر را با کنترل ذهنم مسیر سعادت و خوشبختی و رستگاری ام هست بازگشتم بسوی توست
من از توانایی های منحصر به فرد خودم میتوانم به بینهایت نعمت و ثروت و فراوانی برسم
بلطف خداوند مسیرم مسیر الهی است
هر لحظه مرا به بهترینها هدایت کرده
من با حل مسئله ام درهای رحمت و نعمت بسویم گشوده میشود
من تمام راهکارهای درست را از خداوند دریافت میکنم
من از خودم چیزی ندارم هر آن چه دارم از آن خداست
من با روح پاکم تمام اتفاقات زندگی ام را زیبا میکنم
من با تغییر زاویه دید م به اتفاقات خیر و برکت الهی در زندگیام جاری میشود هیچ عاملی بیرون از من نیست تا حال مرا خوب کند
فقط خودم هستم که دارم اتفاقات را خلق میکنم و هیچ کسی بیرون از من حال درون مرا نمیفهمد
که بخواهد بهم کمک کند
من باید با کنترل ذهنم خودم را در جهت الهی هم آهنگ کنم
خداوند در هر لحظه کارش پاسخ به فرکانس های من است
من باید در جهت درست الهی خودم را یکی کنم و رها باشم
تا از دریافت کنندگان الهامات الهی باشم
صبر خدا را پیشه کنم در هر آنچه که ناخواسته و نازیباست
اعراض کنم و سعی بر این بگذارم که فقط زیبایی ببینم و تشویق کننده و تحسین کننده خوبی باشم
در زمانی که تضادی اومد اول به اعراض کنم و احساسم را در جهت خنثی قرار بدم و سعی کنم که بتونم زیبایی ها را ببینم مقاومت ها را کم کنم
ایرادات خودم را بپذیرم
و همه را همانطوری که هستند بپذیرم
چون هزاران راه برای رسیدن بخدا وجود دارد
پس هم راه من برای رسیدن بخدا مشخص است و هم دیگران
یعنی اکسیژن همه جا هست
من باید جلوی نفس کشیدم را نگیرم
و همانطور که من دارم روی خودم و بهبود شخصیتم کار میکنم از این طریق تا اکسیژن بیشتری دریافت کنم
برای دیگران هم راههای زیادی هست
پس من فقط میتوانم جلوی تنفس خودم را نگیرم
تا نعمت و ثروت طبیعی وارد زندگی ام شود
از حل مسئله ام ثروت بسازم
من سمت خودم را انجام بدهم و تسلیم خداوند باشم
تقوا داشته باشم
همان کنترل ذهن
آگاهانه کانون توجهم را روی نکات مثبت و زیبایی ها بزارم شکر گذار تمام داشته هایم باشم
تا درهای رحمت خدا برویم باز شود
مقاومت ها کمتر شود
آنوقت بینهایت راه هست که زندگی ام را از هر. جهت زیبا میکند
آرامش و آسایش وارد زندگی ام میشود
عشق و محبت بی قید شرط داشته باشم
تا عشق و محبت بی قید و شرط از بینهایت راه
بهم بشود
خدا یا شکرت برای صلاتم
چقدر آرامش درونی همین الان دارم از لطف خداست
خدا یا شکرت که هر کسی باید خودش مسئله اش را حل کند
و من این را به تجربه یاد گرفتم که هر وقت در کار همسرم و خانواده اش دخالت کردم
خودم به دردسر و روابطم با همسرم به ناخواسته بر میخورد م و چقدر روند زندگی ام را کند میکردم و سخت
و شکر خدا با دوره های آموزشی عالی استاد
من دارم یاد میگیرم که فقط تمرکزم روی بهبود شخصیتم باشد
تمرکزم را از روی عزیزانم بردارم و قدمهای محکم و تکاملی برای رشد بهترم بردارم
و در مقابل خداوند هر لحظه تسلیم باشم تا براههای ساده تر و آسانتر هدایت شوم
با حل مسئله ام بخودم و جهان کمک میکنم
هم خودم خوب زندگی میکنم و هم کمک میکنم تا جهان جای بهتری برای زندگی کردن باشد
و خدا میداند همین که این مسیر را با عشق دارم ادامه میدهم چقدر من نعمت و ثروت و فراوانی و عشق الهی در زندگی ام روانتر و زیباتر و ساده تر و آسانتر شده
خدایا من تسلیمم هیچی نمیدووووونم خودت کمکم کن
بازم بهتر
بازم راحتر و آسانتر
بازم لذت بخش تر
بازم زیباتر کن مسیر سعادت و رستگاری ام را
در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند و سعادتمند باشید در دنیا و آخرت دوستون دارم الهام جون عزیز دردانه خداوند عالم
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
إِنَّ ٱلَّذِینَ قَالُواْ رَبُّنَا ٱللَّهُ ثُمَّ ٱسۡتَقَٰمُواْ فَلَا خَوۡفٌ عَلَیۡهِمۡ وَلَا هُمۡ یَحۡزَنُونَ 13
هر آینه آنان که گفتند که پروردگار ما اللّٰه است و سپس پایدارى ورزیدند، بیمى بر آنها نیست و اندوهگین نمىشوند
الهی به امید خودت
سلام استاد عزیزم و استاد شایسته زیبایم
و سلام به همه دوستای توحیدی ام
چند وقتی بود که این صحبت استاد که “بچه ها برید تو دل ترسهاتون تا زندگیتون روان و ساده و پر نعمت بشه…” در ذهن من تکرار میشد.
من اولین سوالی که به ذهنم رسید این بود آیا من ترسی دارم که برم تو دلش ؟؟
یعنی با عشق دنبال ترسها در وجودم می گشتم ، اشتیاق و انگیزه رفتن تو دل اولین ترسم و اینکه ببینم چه نتایج عالی از اون میگیرم بهم قوت قلب میداد.
اولین ترس پیدا کردم ، اجرای قانون سلامتی
در جلسه هفت دوره احساس لیاقت من واقعیتش استوپ کردم اونم در حد چند ماه ، چرا که استاد در این جلسه در مورد اهمیت توجه به سلامت جسم و ذهن و روح توضیح میدن ، من داشتم روی ذهنم کار میکردم ولی جسمم نه ،
استاد میگفتند: اونقدر برای جسمشان ارزش قائل بودند که حتی یه جوش صورتشون دستکاری نمیکردند، و در مورد اینکه چه غذایی به جسمتان میدین و تغذیه شما چطوره آیا بهش اهمیت میدین …
من به خودم گفتم آخه تو که به جسمت اهمیت نمیدی چرا دوره رو ادامه میدی میخای این جلسه رو نادیده بگیری؟
هر فایلی که میدیدم در مورد قانون سلامتی بود ، باز ذهنم می گفت خب اینو که تو انجام ندادی .. تو ترسویی تو نمی تونی ، تو حتی توان مراقبت از جسمت نداری …
واقعیتش می ترسیدم از اینکه لاغرشم، نتونم مواد غذایی تهیه کنم، می ترسیدم بقیه مسخره کنند ، واای چرا اینطوری شد و این حرفا … یا سرکار کم بیارم، و هزار تا نجوای دیگه
من جلسات دوره احساس لیاقت همش گوش میکردم …
تا جایی رسید که گفتم باید برم این مسئله رو برای همیشه حل کنم
گفتم مریم اگر استاد قبول داری ، در مورد سلامتی این اصل دارن میگند ،خب چرا خودتو گول میزنی
و یه دلیل بزرگ و مهمتر پیدا کردم
گفتم تو اگر می ترسی بری تو دل این کار یعنی ، به خدا ایمان نداری و ادا در میاری ، اگر راست میگی برو انجامش بده
حرف مردم باد هواست، غذا برات مهیا میشه، سلامتی کامل بدست میاری بدون هیچ سختی، زیباتر و جوانتر میشی ، با بهترین آسانترین راه حل ، هزینه هات کم میشه ، برو نترس ، اینجا دیگه صحبت از توحید هست…
و یه شب که تو حیاط نشسته بودم انگار یکی بهم گفت پاشو پیاده روی کن و من رفتم برای ده دقیقه، که شد یک ساعت.. شب بعد و شب بعد و با توکل بر خدا بعد چند روز شروع کردم به اجرای قانون سلامتی
چون من لایق یک جسم و روح و ذهن سالم هستم … چون من لایق یک زندگی عالی هستم، چون من لایق جوانی و زیبایی و شادابی هستم…
آره همینه رفتم تو دل ترسم ، روزهای اول سخت بود و نجواها زیاد ولی به خودم میگفتم مریم صحبت از ایمانت به خدا هست ،پاش وایستا ، ثابت کن که هستی سر حرفت و قولت به خدا
سر اطمینان به خدا
سر اعتماد به خدا
سر توکلت فقط به خدا
و خداروشکر ادامه دادم و الان دیگه برام خیلی راحتتر شده ،
و یه مسئله رو همون اول به خودم گفتم حرف مردم اصلا برام مهم نیست، لاغر بشم هم مهم نیست ، چون این مسیر اجرای این قانونه و من باید انجامش بدم ، همه چی درست میشه اندامم اوکی میشه ، انرژیم بالا میره ، نشاط دارم ، در سلامت کامل و با خیال راحت زندگی میکنم…
والان بی نهایت انرژی و توان دارم، اعتماد به نفسم بالاتر رفته، احساس لیاقت در وجود خودم واضح می بینم که بالاتر رفته، و زیبایی به صورت و بدنم برگشته و حتی بیشتر ، احساس سبکی و آرامش دارم، دیگه تضاد ها برام اهمیتی ندارند، آره من اگر تونستم بازم می تونم ، اندامم رو فرم و عالی شده. الهی شکرت
الهی شکرت تو بودی که بهم قدرت اقدام و عمل دادی ازت بی نهایت ممنونم، خدایا خودت در این مسیر ثابت قدم نگهدارم.
قدم بعدی از ترسهام در این تابستان برگزاری کلاس های خصوصی بود .. میگفتم آخه کی میاد … تنهایی چطور این مسیر میخای بری و بیایی ، تنها تو مدرسه و…..
ولی من باید پول میساختم، من پول میخاستم که بتونم لوازم کارم بخرم، و نیازهام رفع کنم .
گفتم اوکی خدایا با توکل با خودت میرم ….حتی با یه نفر و انجامش دادم یه دوره 6 جلسه و شکر خدا نزدیک 10 نفر شرکت کردند و یک نفر جلسه خصوصی تک نفره داره که الان دارم انجامش میدم
و همین الان که در حال نوشتن کامنت هستم یکی از اونها شهریه ش واریز کرد . و من تشکر کردم ، و گفتم برای کلاسهای اینده
هم خوشحال میشم ببینم فرزندتون، پاسخشون: “”چشم حتما کی بهتر از شما””
خداروشکر همه از کلاس هام رضایت داشتند.
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
هر لحظه نجوا ها به ذهنم میرسه ، آخه تو درآمد چند صد میلیونی و میلیاردی و .. رو تصور میکردی خب با این درآمد میخای چیکار کنی این کجا و اون کجا
یه جمله استاد به یادم میاد که “از هرجایی که هستین فقط شروع کنید نتایج یکی یکی میاد، پاداشها لاجرم وارد زندگیتون میشه”
منم میگم خدایا الان این کار ازم برمیاد و از این طریق می تونم پول بسازم ، پس همینو انجامش میدم ، تکاملم باید طی کنم.
الهی شکرت ادامه میدم به یاری خودت.
و امشب یه ترس دیگه رو رفتم تو دلش و اون گذشتن از یه آدم که برای خودم مهمش کرده بودم و خیلی چیزها امشب برام واضح شد و اینجا هست که باید برم تو دلش، درسته آسون نیست ولی من سخت تر از این مسائل حل کردم ، من از دل این مسئله گنج هایی باید استخراج کنم که ارزش وجودیم بی نهایت بالاتر ببره ، و عزت نفسم قوت و انرژی بده و منو جوانتر و زیباتر کنه ، و ثروتها بسازم که به خودم ثابت کنم آره وقتی توقعت از همه کس و همه چی قطع میکنی ، چشمت می دوزی به دست خدا و میگی خودم و خودم هستم که باید خودمو با کمک و یاری الله نجات بدم همه چی خداوند برات اوکی میکنه .
وقتی که اصل برات واضح باشه دیگه ذهن نمی تونه بهونه بیاره و اگر نجوایی هم باشه میگی اصل اینه و مسیرش هم همینه ،پس چرا منو توجیح میکنی از فرع برم ، و قویترین عامل برای حرکت و رفتن تو دل ترسها اینکه نجواها بشن عوامل شرک آمیز و ادامه دادن به مسیر یعنی اثبات ایمانمان به خداوند متعال.
خدایاشکرت همین الان که داشتم کامنتم ویرایش میکردم،، از یکی پول میخاستم شماره حساب خواست که برام پولم واریز کنه…”سلام عزیزم خوبی…میگم شماره حساب بفرست عشقم صبح منتظرم “… بعد چند ماه البته ؛)
اینم برام درس داشت که دیگه به کسی پول قرض ندم ، و حرف استاد آویزه گوشم کنم :)
خدایاشکرت همه اینا برام نشونه هست که آره در مسیر درستی و ادامه بده ، با توکل به خدا ادامه بده ، برای استاد و همه دوستان شده برای تو هم میشه ، خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
خدایا ازت ممنونم ، امشب کلی آگاهی بهم دادی ، خدایا ازت ممنونم منو در یک مسیر مستقیم قرار دادی که پر از نعمت و فراوانی هست، پر از ایمان به خودت و آگاهی و رشد ، خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
مَا وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَمَا قَلَى ﴿3﴾
که پروردگارت تو را رها نکرده و مورد خشم و کینه قرار نداده است.
استاد عباسمنش عزیز،
بعد از تماشای این فیلم ارزشمند، نمیتوانم احساس تحسین خودم را از قدرت کلام و عمق نگاه شما پنهان کنم. اینکه به افراد کمک میکنید تا به درون خودشان بنگرند و باور کنند که همه چیز از خودشان آغاز میشود، حقیقتاً الهامبخش است.
این آموزهها به من یادآوری کرد که مسیر موفقیت و آرامش درونی، نه با شتاب بلکه با قدمهای پایدار و آگاهانه طی میشود. این دیدگاه که هر اتفاقی در زندگی ما بازتاب باورها و فرکانسهای درونی خودمان است، واقعاً دید جدیدی به زندگیام داده و باعث شد که بیشتر به افکار و باورهای خودم دقت کنم.
حقیقتاً احساس میکنم که بعد از دیدن محتوای شما و تأمل بر آن، به نقطهای جدید از خودآگاهی در حال رسیدنم. از اینکه این مطالب را به اشتراک میگذارید و مسیر روشنتری برای ما ترسیم میکنید، سپاسگزارم.
سلام استاد عزیزم ودوستان گرامی
اون موقعی که ما بیاییم وروی خودمون سرمایه گذاری کنیم باصرف انرژی وزمان وبه درک بیشتر وبهتری برسیم ازقوانین که آقا:
“من خودم باافکار وفرکانس خودم هستم که جهان خودمو شکل میدم “
اون موقع دیگه این که بیاییم به این فکرکنیم که بله دولت یا هر عامل بیرونی به جز خودم میاد ویه حرکتی میزنه که من زندگیم متحول بشه واقعا مثل یه شوخیه خنده دار میمونه
به نظرم هر انسانی توی زندگی خودش روی یه سری چیز ها سرمایه گذاری کرده مثلا یکی هر روز دوساعت روی باور هاش کار میکنه
یکی دو ساعت ورزش میکنه
یکی دو ساعت اخبار گوش میکنه
یکی دوساعت توی فضای مجازی ولگردی میکنه
یکی دوساعت روی کار خودش مطالعه علمی میکنه ووو
خب این رفتار ها دیگه به مرور زمان میشه جزیی از زندگی افراد وهر روز تکرارش میکنن این عادت های روزانشونو وبیشتر در اون حوضه خاص یعنی کار کردن روی باور ها یا اخبارگوش دادن وورزش کردن پیش میرن
هرکدوم از ما ها پا به این دنیاگذاشتیم که خود درونمون رو تجربه کنیم
پس بایداز الگوهایی استفاده کنیم که در همین موقعیت که اکثر مردم اه و ناله میکنن به موفقیت رسیدند که برامون خیلی خوبه
اصلا همین که بیاییم وقدرت رو به غیر از خدا به چیز دیگه ای بدیم یعنی این که ایمان نداریم
من یه مثالی یادم میاد که میگفت به جای این که کل دنیا رو فرش کنی خودت یه کفش بپوش
واقعا هم همینطوره وهیچ کسی رشد وموفقیتی به دست نمیاره مگه این که خودش بخواد و ماقدرت تغیر ادمها رو نداریم ولی به راحتی میتونیم خودمونوتغیر بدیم ونتایج متفاوتی رو تجربه کنیم
این باور که من خودم هستم که زندگیمو رقم میزنم وبه غیر از خودم کسی نمیتونه هیچ کاری بکنه خیلی متکی به خود تره و خیلی احساس بهتری داره تا این که منتظر بمونیم که یه کس خاصی بیاد یه حرکتی بزنه
ماهمین که میاییم ایده خودمونو اجرامیکنیم و نتایج میاد وما بیشتر باور میکنیم که نتایج دست خودمونه وهی ایده های دیگه ونتایج بزرگتر واین باعث میشه که یه ادم بسیار ایده پرداز وخلاق وبااعتمادبه نفس بالا وقوی ازمون ساخته بشه تااین که قدرتو به کس دیگه بدیم وهیچ کاری نکنیم واستعداد های درونیمون به خواب بره
ممنون از استاد عزیزم
بنام خداوند بخشنده ومهربان
سلام ودرود فراوان به استاد ارجمندم ،مریم بانوی نازنین ودوستان الهی ام
خداراسپاسگزارم به خاطر این روز زیبا وسپاسگزارم که به من فرصت نوشتن داد
استاد جان منم از اول خیلی ذهنم مقاومت داشت به اینکه دیگران برام کاری انجام دهند هر چند گاهی وقتها تحت تاثیر افکار ودیدگاههای بقیه قرار میگرفتم ولی هیچ وقت در مورد این موضوعات که نقل مجلس همه هست صحبت نمیکردم
من دیروز این فایل را دیدم ومتن نوشته شده استادشایسته را خواندم وگذری از آن رد شدم وبا خودم فکر کردم دیدم درسته هر موقعه من اقدام کردم وبدون در نظر گرفتن شرایط جسمانی بر ترسام غلبه کردم وقدم برداشتم عزت نفس واعتماد به نفس من برای حرکتهای بعدی بیشتر وترسم کمتر شد آخر شب با خواندن کامنت چند تا از دوستان خوابیدم صبح که بیدار شدم سوره حمد را خواندم وبه خدا گفتم قراره امروز با کمک خودت یه ناهار خوشمزه درست کنیم گفتم مرا آسان کن برا آسانیها قبل از آن هم بگم که ما سه ،چهار. روزی هست که به لطف خدا به منزل جدید خودمون اسباب کشی کردیم ودر این سه چهار روز مادر همسرم زحمت پختن غذا را میکشید
به خودم گفتم فهیمه تا حرکت نکنی اتفاقی نمی افته تو باید حرکت کنی که خدا هم کمکت کنه تا از این شرایط لذت نبری به شرایط دلخواه نمی رسی بعد یه آن نجواها شروع شد گفت پلوپز تو آشپزخانه تمیزه وتو باید تو آشپزخونه کثیف غذا درست کنی بعد چطور میخوای ماهیتابه گوشت را بیاری به این آشپزخونه گفتم خدا قراره این کار بکنه پس توکل با خودش وبلند شدم گفتم آسانم کن برا آسانیها ،ایاک نعبد وایاک نستعین از اتاق خواب آمدم بیرون دیدم همسرم چهار پایه گذاشته وسط آشپرخانه(چهارپایه ای اندازه یه صندلی بلند ) اولش ذهنم آمد غر بزنه که اینجا جای چهارپایه گذاشتن هست ولی یکدفعه یه حسی درونم گفت همینه فهیمه تو ماهیتابه ای که در آن گوشت وبقیه مخلفات را قرمز کردی بزار رو چهار پایه وهل بده بیار کنار پلو پز ومن اینکار رو کردم رفتم آشپزخونه گوشت رو آماده کردم ادویه ونمک زدم وگذاشتم رو چهارپایه وهلش دادم به آشپرخانه تمیز وبعد که سرد شد ماهیتابه برداشتم گذاشتم کنار پلو پز به همین سادگی و همان لحظه خداروشکر کردم وگفتم تو از همه چی آگاهی ولی من نادانم من خبر نداشتم همسرم آخرشب چهار پایه روگذاشته ولی تو میدونستی به همین خاطر گفتی نگران نباش استاد جان من نمیخوام تمرکز خودم یا دوستان ببرم رو نکات منفی خب من بخاطر شرایط جسمانی ام دست چپ وپای چپم مشکل داره که حتما باید دست به دیوار بگیرم راه برم ولی هر دفعه حرکتی کردم ،کاری انجام دادم خداوند حل مسائل بعدی را برام آسانتر کرد وباور کردم که توانایی انسان بی انتهاست وباور کردم که خداوند در همه حال محافظ من هست ومن را به آسانی ها هدایت میکند وبا انجام این کار کلی ایده گرفتم برای حل بقیه مسائل وچالش هایی که با آن روبرو هستم
عاشقتونم
در پناه الله شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت باشید در دنیا وآخرت
بنام خداوند بخشنده و مهربان
سلام فهمیه عزیز و دوست داشتنیم
چقدر خوشحال شدم کامنتتو خوندم و خداوند اصلا منو هدایت کرد به کامنتت
خداوند همیشه حافظ و نگهبان ماست و کارها رو به آسانی برامون انجام میده
اتفاقا منم برادر زاده و خاهرزاده ام پایه دوربینمو شکستن
منم برای کارم لازم داشتم
خلاصه الان نمیتونستم بخرم دیشب ساعت 12 شب به خدا گفتم خدایا یه ایده ساده بهم یده برای اینکه یه گوشیمو نصب کنم جایی ک به عنوان پایه دوربین بشه و به راحتی آموزشهامو ضبط کنم
و تو میتونی برام انجام بدی به آسانی
باور کن چند دقیقه از این فکرم نگذشته بود همون لحظه یه ایده اومد منم سریع پاشدم رفتم اجرا کنم ببینم جواب میده یا ن دیدم جواب دادم اما گفتم بزار تو گوگلم سرچ کنم آموزششو ببینم چی میاد
که به یه ایده خیلی جالب برخوردم که یه پسر بچه با چوب بستنی پایه دوربین درست کرده بود
از همون ایده پسربچه کلی ایده اومد تو ذهنمم
و خیلی خوشحال شدم گفتم وقتی حرکت میکنی و قدم بر میداری خدا یرات کارها رو به راحتی انجام میده
تا اینکه بخای فرار کنی از مسیله
خلاصه خداراشکر تونستی یه اسانی غذای خوشمزه درست کنی عزیزم
خوشحال شدم از کامنتت
در پناه الله یکتا باشی
میبوسمت
بنام الله
سلام ودرود فراوان به آزاده قشنگ ومهربانم
وای وای فقط خدا میدونه چقدر خوشحال شدم یعنی هیچی به اندازه پیام عزیزانی که دوستشان دارم نمیتونه من رو خوشحال کنه
آزاده قشنگم این احساس خوب ،این حال خوب را هزار برابرش به خودت وزندگیت بر میگردونم
درسته عزیز دلم فقط کافی ما اراده کنیم که میخواهیم با توکل به خودش مسئله را حل کنیم هنوز ما قدم برنداشته او زمینه را مهیا کرده اینقدر که خالق ما مهربان الرحمن الراحمین هست
آزاده مهربانم سپاسگزار وجود ارزشمندتم ممنون که هستی وبرام نوشتی
خیلی دوستت دارم وروی چون ماهت رو میبوسم
در هرلحظه بهترین بهترینها را در تمام زمینه های زندگی از خداوند برایت خواستارم .
یا حق
بسم الله الرحمن الرحیم
قمر:22
وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّکِرٍ
ما قرآن را برای پندآموزی آسان کردیم، آیا هیچ پند پذیری هست؟
سلاااام سلاااام رب العالمین… رب العرش العظیم… سلام حی و قیوم… سینه ام رو بگشا و قلبم رو منور به نورت بکن… مولااااای من… ای صاحب اختیار من… من به جز تو پناهی ندارم… من به جز تو ولی و نصرت دهنده ای ندارم… من به جز تو هادی و حامی ندارم… من به تو محتاج ترینم ای غنی و ای حمید… منو برای خودت کن … و منو بی نیاز ترین کن از خلق و نیازمندترین کن به خودت… خدای آسمون ها و زمین… خدای مورچه ها و پرنده ها… خدای پروانه های قشنگ… خدای دلبر و شیرینم که از رگ گردن بهم نزدیکتری و خواسته هام رو بهتر از خودم می دونی… خدایی که عاااااشق منی!!! همین طوری که هستم… مولای من، رفیق دلبرم و شیرین و جذابم…. همواره کمکم کن که جایگاه خودمو در مقابل تو بدونم… همواره یادم بنداز که من هیچی از خودم ندارم… هر چی دارم از توعه… از فضل توعه… من چی دارم از خودم؟؟… هیچی !!! حتی نفس کشیدن های من، دست خودم نیست… حتی نظم ضربان قلبم، دست خودم نیست… گاهی وقتی دستم رو میزارم روی قلبم و صدای ضربان قلبم رو میشنوم، انکار تو داری باهام حرف میزنی… چه آرامشی داره… رب وهااااابم… تویی که خالق همه چی… تویی که همه وی مال توعه… تویی که همه چی رو بدون خطا و بدون ایراد، داری اداره می کنی… تویی که هرگز شکست نمی خوری… تویی که هرکز خسته نمیشی… هرگز خوابت نمی گیره… هرگز فراموش نمی کنی… هرگز ستم نمی کنی… تویی که همش نوری و نور… و پاک و منزهی از تاریکی ها... رحمن و رحیمی… سمیع و بصیری… لطیف و خبیر ی… رزاقی… وهاااابی.. به همه چی علم داری… تویی که برای همه چی اندازه ای قرار دادی.. تویی که ممات و حیات دست توعه… هدایت و گمراهی فقط دست توعه… سود و زیان و عاقبت امور فقط دست توعه… ای حی و قیوم… من کجا برم … پیش چه وکیلی برم که این ویژگی ها رو با هم داشته باشه تا بهش توکل کنم و خیالم راحت باشه؟؟ … خدایا تو واقعاً یکتا و بی نظیری… منو ببخش… منو پاکم کن ار تموم شرک هام… منو پاکم کن از تموم تاریکی هاااام… به من رحم کن ای غفور و رحیم… ای توبه پذیر… ویژگی اواب بودن رو که داود و سلیمان و ایوب و همه صالحان درگاهت دارن رو، منم می خوام… می خوام که از صالحان و مسلمین درگاهت باشم… می خوام که اون لیاقت و ارزشمندی که تو بهم دادی و من دارمش ولی فراموشش کردم رو دوباره خیلی راحت احیاش کنم… می خوام که همونطور که تو منو لایق انعمت علیهم آفریدی و همه وی رو مسخر من کردی و قدرت خلق زندگیم رو دست خودم قرار دادی، خودمو لایق بدونم… کمکم کن آشغال ها رو از زیر مبل بکشم بیرون و یه صفای به روح توحیدیم بدم… خدایا من محتاج توأم... فرمون زندگیم دست تو… من تموم تلاشم رو می کنم فرکانس های از جنس نور بفرستم و از این فرکانس ها محافظت کنم… تو هم کمکم من این مار راحتر پیش بره … و هر بار مهارتم رو در این کار افزایش بده… کمک هات رو بفرست برام… درها رو برام باز کن… موانع رو از سر راهم بردار… خلاصه مولای من، من سعی می کنم سهم خودمو عالی انجام بدم… و تو که همیشه صادقی و وفادار به وعده هات… عوامل بیرونی رو ما فوق تصورم، برام بچین… اینقدر ذوووق کنم و اینقدر ایمانم افزون بشه مه اشک شوق بریزم و بگم : خدایا خیلی بی تظیری و یکتایی، دمت گرررررم … کرور مرور شکرررررت… خلاصه ای صاحب اختیار تام من، فرمون زندگیم دست تو… من آناده ام.. من محیا هستم… من اجازه میدم و دستت رو باز میزارم … منو ببر به مسیر عشق… منو ببر به مسیر انعمت علیهم… به مسیر زیبایی ها و خوبی ها… به مسیر آسان شدن برای آسانی ها… به مدار سخر و فراوانی ها… کمکم کن همواره در برابر تو رکوع کنم و سجده کنم… همواره خاشع باشم… همواره شکور باشم… خدای منو تو مسیر نور و بندگی تو، ثابت قدم من و قدم هام رو استوار کن… کرور مرور خوشبختی وارد زندگیم کن… من لایقشم و انک انت الوهااااااب…
سلام و صد سلام به استاد عزیزم
به بانوی بهشت، مریم جااااانم
و به دوستان مدار بهشت
اینجانب دیروز که به تضادی روبه رو شدم … به خودم تذکر دادم که دیگه باید خیلی جدی حلش کنم… و بعد ایده اومد که هم حلش کن و هم خلق ثروت کن باهاش… بعد قدم بعدی بهم گفته شد… و خواستم اقدام کنم… نیرویی در درونم گفت عجله نکن… منتظر نشونه ها باش… تا کارها برات راحت تر پیش بره… و قبل این مسئله باید مسئله اساسی تر رو حل کنم و اونم رابطه عاطفیمه…
و بعد کمی تحقیقات در مورد حل اون و هدایت شدن به آیه های قرآن که بی نظیر بود⬅️ قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُمْ بِوَاحِدَهٍ ۖ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَىٰ وَفُرَادَىٰ ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا ۚ مَا بِصَاحِبِکُمْ مِنْ جِنَّهٍ ۚ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِیرٌ لَکُمْ بَیْنَ یَدَیْ عَذَابٍ شَدِیدٍ…بگو: «شما را تنها به یک چیز اندرز میدهم، و آن اینکه: دو نفر دو نفر یا یک نفر یک نفر برای خدا قیام کنید، سپس بیندیشید این دوست و همنشین شما [= محمّد] هیچ گونه جنونی ندارد؛ او فقط بیمدهنده شما در برابر عذاب شدید است!» …
اومدم سایت و با این نشانه خدا سندی محکم برام اورد که درست الهام رو دریافت کردم و می تونم با حل کردنش خلق ثروت کنم…
اما دیروز نتونستم گوش کنم … چون به بچه ها قول داده بودم ببرمشون خرید تا لوازم التحریرشون رو بخرن… تو مسیر رفت، لاستیک ماشین پنجر شد… و همسرم که خداروشکر تو کارهای فنی واقعاً هیولایی برای خودش، خیلی راحت و لذت بخش این مشکل رو حل کرد… واقعاً این ویژگی و تواتایی همسرم رو همیشه تحسین کردم و تحسین می کنم… کار فنی ای نیست که ایشون نتونه انجامش بده… مثل لَری، دوست استاد … تو این زمینه من واقعاً بهش افتخار می کنم… خلاصه من تو ذهنم یه پاساژ خیلی فوق العاده بود که بریم از اونجا بخریم… ولی به خدا گفتم: ای رب العالمین ، من نمی دونم کجا خوبه… من محصولات کاربردی و شیک و با کیفیت و قیمت مناسب می خوام طوری که هم من لعلک ترضی بشم و هم بچه ها … خلاصه این نیروی هدایتگر ما رو برد یه مغازه کوچیک که دقیقاً اونی شد که می خواستم… الهی شکر برای داشتن این نیرو
امروز صبح هم این فایل بی نظیر رو گوش کردم… البته یه چیز دیگه رو هم بگم
ما امشب قرار بریم عروسی… و من تصمیم گرفتم رشد خودمو تو عمل بسنجم… می خوام این عروسی رو فرکانسی شرکت کنم… یعنی احساس لیاقتمو گره نزنم به عوامل بیرونی مثل لباس و آرایش و … البته که قبل تر ها هم خیلی اینجوری نبودم ولی وقتی هول و پلای اطرافیانم رو می دیدم، منم به هول و ولا می افتادم و کلی هزینه های الکی برای خودم و بچه هام می تراشیدم… خلاصه نامبرده اینبار با آرامش و احساس لیاقتی که گره نخورده به این عوامل می خواد این عروسی رو تجربه کنه… و در جمع اطرافیانم هم با عزت نفس اعلام کردم که من با لذت و بدون هول و ولا می خوام بیام عروسی (◠‿◕)
پسرم اصرار می کرد که لباس دامادی که براش کوچیک شده بود رو بپوشه و منم قبول نمی کردم… اما یه لحظه به خودم گفتم بزار تجربه کنه و ببینه اذیت میشه… خلاصه تصمیم گرفتم رهاتر باشم… و یه دست دیگه لباس براش برمیدارم که وقتی تجربه کرد، راهکار براش داشته باشم…
الهی شکرت برای آرامشی که دارم تجربه می کنم و دارم تمرین می کنم تمرکزم روی اصل باشه
====================================
ابتدا نکات ارزشمند این فایل رو تایپ می کنم و بعدش مسئله اساسی حال حاضرم رو برای رد پا می نویسم.
«به جای فرار از مسائل از حلشون پول بساز»
توانایی خلق ثروت از علائقت… فرصتی شگفت انگیز به نام تضاد
حلّ ریشه ایِ اصلی ترین مسئله ی هر برهه از زندگیم⬅️ تنها راهِ برای ایجاد تغییرات اساسی در هر جنبه ای…. اجرای این اصل خود به خود درهایی از رحمت و برکت رو باز می کنه… پس اولین قدم برای ایجاد تغییرات مورد انتظار: شناسایی اصلی ترین مسئلهی زندگیم و حل ریشه ایش … چون اگه از ریشه حل نشه، مخفیانه آنچنان زنجیره ای از مسائل ریز و درشت تولید می کنه که کل انرژی شما رو می بلعه و دیگه فرصت و انرژی برای تمرکز روی خواسته هات و تحقق شون نداری
کلید ⬅️
در هر نقطه ای از زندگی اگر مسیر برایت پیچیده شده؛
اگر با اینکه مصمم هستی و انرژی صرف می کنی اما تلاش هایت بی ثمر به نظر می رسد؛
یعنی ، قطعاً دوباره مسئله ای اساسی هست که باید از ریشه حل کنی تا چرخ زندگی ات دوباره روان شود. زیرا مسیر موفقیت، مسیری روان و هموار است. زیرا قانون خداوند برای پیشرفت، آسان است و راهکاری او ساده است. پس اگر این مسیر برای شما هموار نیست یعنی شما در مسیر دیگری هستی. آنچه شما را دوباره به مسیر هموار بر می گرداند، توانایی تشخیص مسئله اصلی و حل آن است برای اینکه، به مدار بالاتر بروی و با نتایج باکیفیت تر احاطه بشوی.
باورسازی و منطق هاش:
1. هر مسئله ای راه حلی ساده و ممکن داره
مهم نیست در اولین لحظات چقدر چالش برانگیز و پیچیده و ترسناک به نظر میرسه… زیرا وعده ی خدا⬅️ ان مع العسر یسرا
و راهکارهای خدا همیشه آسانِ… زیرا خداوند استاد آسان کردن مومنان برای آسانی هاست.
2. همه مسائلی که با آنها مواجه شده ای، موهبت هایی هستند برای رشد و پیشرفت تو. فرصتی هایی هستند برای رساندن تو به خواسته هایت… فرصتی که با حلش می تونی ثروت خلق کنی
ثروت= توانایی حل مسئله
ثروت= توانایی حل مسئله
ثروت= توانایی حل مسئله
3. مسئولیت حل این مسئله با منه… این وظیفهی منه… و حل این مسئله یعنی گسترش نور… و در مسیر نور، حمایت ها و هدایت ویژه ی خدا همراه منه… این وعده ی خودشه… پس به حای فرار از این مسئله، حلش می کنم… و با حلش نور رو گسترش میدم و به مدارهای بالاتر میرم… و اعتماد به نفسم بالاتر میره… و پاداش های خدا رو دریافت می کنم…
4. با حل این مسئله، خدا می دونه چقدر عزت نفسم افزایش پیدا می کنه… چقدر توانمندی هام رو که تا حالا کشفشون نکرده بودم، میشناسم و ازشون بهره میبرم… چقدر ایمانم افزایش پیدا می کنه … چقدر می تونم قدرت خالق بودنم رو باور کنم… چقدر می تونم با شجاعت برم تو دل حل مسائل دیگه ی زندگیم… و چقدر بیشتر می تونم نور رو گسترش بدم… و نتیجه میشه لعلک ترضی و فلاح و بعد فوز عظیم
5. چقدر می تونم هم خودم خوب زندگی کنم و هم کمک کنم جهان جای بهتری برای زندگی باشه مثل ایلان ماسک ها
6. حل این مسئله چقدر کمکم می کنه باور کنم که تو دل تضادها و مسائل گنج ها و برکت هایی نهفته و دیگه از روبه رو شدن با مسائل نه تنها نترسم بلکه با شور و شوق همت کنم برای حلش و خلق ثروت کنم.
==================================
خب استاد عزیزم
اصلی ترین مسئله ی الانم⬅️ روابط عاطفی منه
خدا می دونه این مسئله چقدر زنجیره از مسائل ریز و درشت برام درست کرده که هر بار اونا رو میام حلشون کنم، می خورم به این رابطه…
و من قبلاً احساس عجز می کردم از حل این مسئله… اما الان به فضل خدا بیشتر از یک ماهه که دارم تمرکزی روی حلش کار می کنم… که قدم به قدم تو سایت ردپا گذاشتم… یک سری ویژگی ها رو در خودم ساختم و دارم میسازم… یکسری ویژگی ها رو دارم حذفشون می کنم… دارم روی باورهای توحیدیم کار می کنم… روی احساس لیاقتم کار می کنم… کلیپ زندگی رویاییم رو ساختم و دارم روش سرمایه گذاری می کنم… و بعد هدایت شدم به استفاده از قدرت نوشتن … خلاصه استاد جاااانم دارم نهایت تلاشم رو می کنم که سمت خودم رو عالی انجام بدم … و خدایی که همیشه سمت خودش رو مافوق تصورم انجام میده مثل خرید دیشب… و ایمان دارم جهان داره این سفارش منو آماده می کنه تا در زمان مناسبش بهم تحویل بده… این وعده ی خداست.
فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَا أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّهِ أَعْیُنٍ جَزَاءً بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ
پس هیچ کس نمی داند چه چیزهایی که مایه شادمانی و خوشحالی آنان است به پاداش اعمالی که همواره انجام می داده اند، برای آنان پنهان داشته اند.
«إِنَّکَ لَا تُخْلِفُ الْمِیعَادَ»….بی گمان تو خلف وعده نمی کنی
«إِنَّ اللَّهَ لَا یُخْلِفُ الْمِیعَادَ»… مهر تایید خداوند که میگه… بله صد البته که خداوند خلف وعده نمی کنه….
«فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ» …. خداوند همواره اجابت می کنه…. اینم سند مکتوب خودشه
الطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبینَ وَ الطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّباتِ
وَمَا ذَٰلِکَ عَلَى اللَّهِ بِعَزِیزٍ
و این کار اصلا بر خدا دشوار نیست.
===================================
قلبم گفت اون ویژگی هایی که از همسرم مد نظرمه و با هدایت به کامنت سعیده جان کاملتر شد، اینجا مکتوبش کنم… سمعا و طاعتا
خدایا قبل نوشتن می خوام روی ماهت رو ببوسم که اینقدر واضح داری باهام حرف میزنی
++ من لیاقت همسری رو دارم که بی نهایت عاااااشق منه… بی نهایت بهم احترام میزاره… متعهد به زندگیشه… چشم هاش فقط منو می بینه … غیر از من هیچ زنی به چشمش نمیاد
++ من لیاقت همسری رو دارم که عااااشق آشپزی و یکی از تفریحاتش آشپزی… اونم مثل من عااااشق محصولات حیوانی و محصولات گیاهی براش رنج آور … با عشق و علاقه کنار هم میز رو آماده می کنیم و در بهترین حالت آرامش و عشق و نگاه های توحیدی و سپاسگزاری، غذای هماهنگ با جسم عزیزمون رو نوش جان می کنیم… و بابت این عشق و هم مداری غرق در سپاسگزاری خالق میشیم و با عشق میز غذا رو جمع می کنیم… و تشکر از همدیگه
++ من لایق همسری ام که با عشق و علاقه کارهای خونه رو انجام میده… تو کارها بهم کمک می کنه… مشتاق شنیدن حرفای منه... خط قرمزهای من، خط قرمزهای اونه!
++ من لایق همسری ام که عاااااشق قرآنه… از گوش دادن به صوت قرآن و تفکر در مورد آیاتش لذت میبره… میتونم ساعت ها درمورد خدا،قرآن و آیه ها و کلمات توی آیه ها، باهاش حرف بزنم!
++ من لایق همسری ام که توحید، اصل و اساس زندگیشه و تموم تلاشش رو میکنه که توحید رو در عمل اجرا کنه!
++ من لایق همسری ام که دوست داره تموم وقتش رو با من بگذرونه… دوست و رفیق و خانواده و فامیلش منم!
++ من لایق همسری ام که درعین یک رابطه ی عاشقانه، بهم وابسته نیست، و اگر نیاز به تنهایی با خدا داشته باشم، نه تنها بهم اجازه ش رو میده که مشتاق این تنهایی و عشق بازی با خداست!
++ من لایق همسری ام که به ندای قلبم ایمان داره و اگر بهش بگم قلبم میگه بریم فلان جا، یا قلبم میگه الان ازین مسیر بریم، با اشتیاق استقبال میکنه!
++ من لایق همسری ام که تو پیشرفت های مادی با من همراهه و انسان مولد و پولسازیه، نه تنها احتیاج به حمایت من نداره، بلکه خودش یک مرد موفق و بی نهایت ثروتمنده مثل سلیمان!
++ من لایق همسری ام که با من و خواسته های من هماهنگه، بال پرواز منه و نیازی نیست من چیزی رو ازش بخوام که اونطور رفتار کنه… بلکه از قبل، خودش این شخصیت و این ویژگی هارو داره!
++ من لیاقت همسر توحیدی رو دارم که پا به پای من برای بندگی الله مشتاقه، برای رشد شخصیت، برای رشد و پیشرفت معنوی و بالا رفتن مدارهامون همیشه تلاش میکنه و عاشق زندگی هدایتیه!
++ من لیاقت همسری رو دارم که انسان شکرگزاریه، از دیدن یک پرنده، از شنیدن صدای آبشار، از یک دوچرخه سواری ساده، از یک پیاده روی دونفره، از صحبت های دونفره مون در مورد علایق و خواسته هامون، از یک سفر کوتاه یک روزه، با تموم وجودش سپاسگزاری میکنه… طوری که انگار تموم دنیا رو بهش دادن!
++ من لایق همسری ام که اونم عاااااشق کشف و تجربه زیبایی های جهان اطرافشه… عااااشق تجربه زندگی در محیط سرسبز و کلبه رویایی … که یک طرفش تا چشم کار می کنه سرسبزی و آب و صدای آب و یک طرفش هم دشت سرسبزی که پر از اسب و موجودات زیبای خداست … صدای پرنده ها… عاشق سفر با کمپر …
++ من لایق همسری ام که علاوه بر رابطه عاطفی، رابطه کاری هم با هم داریم… و پوش می کنیم مهارت های همو
++ من لایق همسری ام که عااااشق نور و گسترش نور
++ من لایق همسری ام که آزادی زمانی و مکانی و مالی داره… تمرکزش روی اصل… پشت رفتارهاش منطق داره… خیلی چیزا می تونم ازش یادبگیرم…
++ من لایق همسری ام که وقتی به چشماش نگاه می کنم، وقتی کنارش هستم، همش بگم خدایا شکرت تو مافوق تصوراتم بهم دادی… همش یاد دعاهای سحرگاهم بیفتم… بوی تو رو بده… صداقتش… درستکاریش… مهربونیش.. محبتش… عشقش.. دست و دلبازیش… بخشش و لطفش… متعهد بودتش…
++ من لایق همسری ام که اندام ورزشکاری داره… قدش کمی از من بلند… زیبایی صورتش و رنگ موهاش شبیه امیر علی… و عاااااشق پیاده روی تو دل طبیعت
++ من لیاقت همسری رو دارم که در عین زیبایی صورت،سیرت زیبا داره،با خودش و جهان اطرافش در صلحه و آرامشش حتی از من هم بیشتره
++ من لایق همسری ام که با تمام وجود احساساتم رو ابراز کنم … خالصانه… عاشقانه.. بدون منت… اونم همین طور با تمام وجود احساساتش رو بیان کنه
++ من لایق همسری ام که با افتخار توصیفش کنم و وقتی می بینمش، قند توی دلم آب بشه
++ من لایق همسری ام که در کنارش می تونم با افتخار، خودِ خودِ خودم باشم … همسری که با افتخار، خودِ خودِ خودشه… فرکانس صداقتمون روی قلب ها میشینه
++ من لایق همسری ام که خدا رو عمیقاً باور داره… قانون فرکانس رو عمیقاً باور داره… خودش و توانایی هایی که خدا بهش داده رو باور داره … منو و توانایی هام رو باور داره و بهم انگیزه میده… بهم شوق رسیدن میده… اصل منحصر به فرد بودن رو با هم درک می کنیم و بهش احترام میزاریم
++ من لایق همسری ام که با افتخار ازش یاد میگیرم و برام الگوی به تمام معناست… و برام نعمت و فضل و برکت خداست… پاداش ویژه خدا به منه
++ من لیاقت همسری رو دارم که تا لحظه ای که زنده م باهاش توی این دنیا خوشبختی رو تجربه کنم، انقدر لذت ببرم که زمانیکه وقت رفتنم به آغوش خدا رسید به خدا بگم بریم! من تموم خوشبختی های دنیا رو تجربه کردم و آماده ی برگشتن به آغوشت هستم!… لعلک ترضی بشم و به فلاح برسم
++ سارای عزیزم… دردونه ی خدا… آدم هایی هستند که همین الان این ویژگی های مثبت رو دارند و میتونند کرور کرور خوشبختی وارد زندگیم کنند، طوری که انقدر زیاد احساس خوشبختی کنم که به خدا بگم خدایا برای تموم تلخی ها و تضاد هایی که این مدت دیدم ازت ممنونم، ممنونم که نشونم دادی چه چیزهایی نمیخوام و چه چیزهایی رو میخوام و همه ی اون تجربیات باعث شد که الان این زندگی عاشقانه ی توحیدیِ هم مدار رو جذب کنم.
قسم میخورم اصلا احتیاج نیست دنبال کسی بگردی!اون فرشته خودش وارد زندگیت میشه از بی نهایت طریق…طوری میاد توی زندگیت که به خدا میگی خدایا من اگر کل عمرم رو زمان میزاشتم و دنبال همچین آدمی میگشتم نمیتونستم پیداش کنم!
وَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ ۚ لَوْ أَنْفَقْتَ مَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا مَا أَلَّفْتَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَیْنَهُمْ ۚ إِنَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ
و میان دل هایشان الفت و پیوند برقرار کرد که اگر همه آنچه را در روی زمین است، هزینه می کردی نمی توانستی میان دل هایشان الفت اندازی، ولی خدا میان آنان ایجاد الفت کرد؛ زیرا خدا توانای شکست ناپذیر و حکیم است.
Hello, my dear master,
File Name: Instead of Running from Problems, Solve Them and Make Money
From this valuable file, I learned that I need to change my mindset—believing something or someone else will solve my problems isn’t helpful. For example, my goal was to migrate to the USA. For years, I held the belief that someone else or some external factor would help me. As a result, I failed to achieve that goal. Once I accepted that no one else would help and that I had to take charge of my situation, I found the tools and methods to move forward. Recently, a few doors have opened, and now I can finally move to the USA.
This example reminded me of an important perspective I need to hold on to, though I realize I still only hold it partially.
Practice: What issues do you have, and what do you struggle with?
1. I struggle with maintaining a healthy spine.
2. I don’t have a specific skill or specialty, which results in low income.
Solutions:
• Spine health: I will study exercises, diet, and anatomy to better understand my condition. I will monitor my progress consistently.
• Income: I need to learn a new skill by working with someone or a company to improve my financial situation.
Thank you, master. I love you. I am the one responsible for solving my own problems.
به نام خدای بخشنده
سلام خدمت همه ی عزیزانم
خدایاشکرت که به من فرصت نوشتن دادی
خدایا شکرت که فضایی هست که بیام راجبه توبنویسم راجبه نعمت هات قدرت عظمتت
خدایا نمیدونم چرادلم میخواد فقط از توبگم ازتوینویسم،از توبشنوم
خدایا من تسلیمم
خدایا من راه ونمیدونم
خدایا من ازتوهدایت میخوام
چقد ذهن من راجبه پول وثروت بیمار بود والان چقد بهتر شده
قبلا نمیتونستم داشته های دیگران روتحمل کنم الان از قلبم براشون آرزوی خوشبختی ونعمت بیشتر میکنم
کیف میکنم وقتی میبینم بقیه نعمتی رودارن
این لطف خداست که من میتونم ببینم اینارو پس منم میتونم داشته باشمشون
باور دارم که من لایق تمام نعمتهای خداوندم
من ارزشمندم
من به این دنیا اومد که لذت ببرم که موفقیت روتجربه کنم
زندگی زیباست هرروز همه چی بهتر میشه
فقط باید از خدابخوایم
خجالت نکشیم بگیم به خدا
خدایا من ثروت میخوام من آرامش میخوام
من آسایش میخوام من عشق تو ومیخوام
من میخوام شاد باشم
خدایا من یه رابطه عاشقانه میخوام
من یه زندگی خوب میخوام
هیچ محدودیتی نیس اینهمه آدم هستندکه که قبلا ازدواج کرده بودن بچه داشتن والان یه زندگی عالی دارن پس منم میتونم
نمونه ش خانوم بیتا دریاباری که بادوتا بچه توازدواج سومش بینهایت موفقه
پس مییییشود
خدایا دوسدارم
دوستان گلم درپناه خدا