غذای روح چگونه تأمین می‌شود؟ - صفحه 1

1378 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «امیر تهرانی» در این صفحه: 12
  1. -
    امیر تهرانی گفته:
    مدت عضویت: 3287 روز

    با این فایل یک برنامه برای کنترل ورودیهایم درست کردم که باید با تعهد وایمان

    بالایی به ان عمل کنم .

    دیدم در گذشته که مدتی که کار نمیکنم روی خودم نتایج از بین میروند ووقتی

    دوباره کار میکنم نتایج دوباره پدیدار میشوند .

    قشنگ کار کردن روی توحید برایم شده یک مثال که هر روز باید کار کنم .

    اگر غفلت کنم شیطان ذهن با نجواهایش مرا عقب میراند.

    همانطور که به تغذیه ی بدنم اهمیت میدهم برای ذهنم هم شرطی گذاشتم.

    یعنی اگر روز قبل روی خودم کار نکرده باشم هرگز اجازه ندارم غذا به

    بدنم برسانم. من مدیریت افکارم را با تمرین به دست میگیرم.

    هر ورودی که مرا غمگین میکند یا میترساند قطعا تنها از سوی شیطان است

    برای اینکه به من ضربه ای بزند اما وقتی با خداوندهستم و از الهامات

    او پیریوی کنم او همه کار برایم میکند.

    تمام اتفاقات زندگی ام بدون استثنا نتیجه ی فرکانس هایم است

    و با این باور هر لحظه باید مراقب ورودیهای ذهنم باشم.

    هر لحظه باید ورودی هایی را به ذهنم بدهم که ایمانم را تقویت میکند

    احساس بهتری در من ایجاد میکند . به همین منظور تلویزیون را حذف کردم

    و از ادم های نامناسب اگاهانه فاصله گرفتم و در خلوت خودم

    روی خودم کار میکنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    امیر تهرانی گفته:
    مدت عضویت: 3287 روز

    باید دوباره اهرم رنج و لذتم را برای کنترل ورودی های ذهنم بسازم

    زیرا مدتی است که به وسیله عدم کنترل ورودی هایم ذهنم از مسیر درست خارج شده ام.

    و همیشه باید این سوال را از خودم بپرسم

    منی که حاضر نیستم غذای فاسد را بود کنم و نگاه کنم چطور به خودم اجازه

    ورودیهایی را میدهم به ذهنم که مرا غمگین می کنند.

    در تمام لحظات باید افسار ذهنم را در کنترلم بگیرم و به سمت احساس بهتر بروم

    هر ورودی که مرا غمگین میکند یا می ترساند و در یک کلام احساس بدی به من میدهد

    را باید حذف کنم.

    همانطور که شراب و قمار حرام شدند این ورودیها نیز حرام اند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    امیر تهرانی گفته:
    مدت عضویت: 3287 روز

    هر روز باید روی خودم کار میکنم.

    ارزشش را دارد که خوب زندگی کنم.

    من چقدر به تغذیه جسمم اهمیت میدم اما چرا به تغذیه ذهنم اهمیت نمیدهم.

    چرا مدتی است که احساس میکنم در باتلاقی فرو رفتم و نتایجی نمیگیرم.

    هر ورودی که مرا غمگین میکند یا میترساد تنها از سوی شیطان است

    و از هر کجا نباید انرا بپذیرم.

    و هر ورودی که به من احساس خوبی میدهد از طرف خداوند است.

    اما همه به اولین باور بذر توحید برمیگردد .

    که تمام اتفاقات زندگی ام بدون استثنا نتیجه ی فرکانس ها و باور هایم است.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    امیر تهرانی گفته:
    مدت عضویت: 3287 روز

    اگر نتوانم ورودیهایم را کنترل کنم نمیتوانم خروجی ام را نیز کنترل کنم.

    بزرگترین چیزی که سد راهم شده زندگی با ادم هایی است که ورودی هایی

    بسیار محدود کننده دارند.

    از امروز باید فیلتر بسیار قویتری روی وردی های ذهنم داشته باشم.

    و هر ورودی که مرا غمگین میکند یا میترساند را

    به شکل ایمان و جسارت و احساس خوب و باور های مثبت تغییر دهم.

    احساسم را کنترل کنم و به شدت به شدت و بیشتر از همیشه ورودی هایم

    را کنترل کنم طوری که به هماهنگی برسم مدت زمان بیشتری.

    الان دقیقا باید از نماز و صبر کمک بگیرم تا اینکه از

    این جایگاه گدر کنم.

    تعهدی بیش از همیشه نیاز دارم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    امیر تهرانی گفته:
    مدت عضویت: 3287 روز

    کنترل ورودی های ذهن مهمترین عملی است که بعد از ایمان و باور قانونی

    که می گوید تمام اتفاقات زندگی نتیجه فرکانس ها است انجام می شود.

    ذهن بسیار مقاومت می کند اما ارزشش را دارد.

    باید برای غذای ذهنم نیز زمان بگذارم با شدت بیشتر .

    هر ورودی که مرا غمگین می کند یا می ترساند و احساس بدی به من می دهد را

    نباید بپذیرم زیرا حکم همان غذای سمی گندیده و بد بو را دارد.

    همان غذایی که حاضر نیستم به ان نگاه کنیم یا انرا بو کنیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    امیر تهرانی گفته:
    مدت عضویت: 3287 روز

    کنترل ورودی های ذهن کاری است که باید تا زمانی که غذا می خورم انجام دهم.

    هر ورودی که به من احساس بدی می دهد حکم همان غذای گندیده و سمی را دارد.

    و هر ورودی که احساس خوبی به من می دهد مانند همان غذای سالم و لذیذ است.

    تلویزیون را که باید کلا حذف کرد.

    و همچنین اطرفیان را با دقت انتخاب کرد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    امیر تهرانی گفته:
    مدت عضویت: 3287 روز

    اگر بدانیم که ما قرار است در یک برهه زمانی با هر چیزی باشیم .

    اگر بدانیم در یک برهه زمانی در یک فرکانس خاص و مدار خاص هستیم.

    می توانیم بیشتر لذت ببریم و به انها نچسبیم و درس هایمان را بگیریم.

    و بعدا دلمان تنگ می شود برایشان که چه روز های خوبی را باهم تجربه می کردیم در ان مدارد.

    این شیوه فکر کردن و نگریستن بوی توحید بیشتری می دهد

    و وقتی ان را در زندگی ام اجرا می کنم یعنی توحید عملی.

    و چه راهکاری موثر تر از توحید عملی.

    با این نگاه می توانم بیشتر از این مسیر لذت ببرم دقیقا مانند گذر از یک رودخانه که

    من پارو نمی زنم و خودم را به دست جریان رود می سپارم تا هدایتم کند.

    نشانه ای امد که باید مسیرم را محکم بچسبم و ادامه دهم.

    و ساختن یک اهرم برای کنترل ورودی های ذهن .

    باید این اهرم را پیشرفته تر کنم .

    من اهمیت زیادی به تغذیه جسمم می دهم اما جالب است زمان هایی که

    من ذهنم را خوب تغذیه کرده باشم میتوانم جسمم را خوب تغذیه کنم.

    یعنی همه چز ذهنی است و بر میگردد به ورودی های ذهن.

    هر ورودی که مرا غمگین می کند و مرا می ترساند مانند همان غذای سمی و بد بود است با هزاران درجه تاثیر بیشتر.

    بنابراین باید از آگاهی ها و ورودی ها اعراض کنم و تنها اجازه ورودی هایم را بدهم که به من

    احساس بهتری می دهند که به من انرژی بیشتری می دهند که به من ایمان و جسارت بیشتری می بخشند.

    همان ورودی هایی که اتش عشق درونم را شعله ور می سازند.

    ورودی هایی تحت عنوان توحید عملی .

    همه ی این ها به خاطر این است که تمام اتفاقات زندگی من بدون استثنا حاصل باور ها و فرکانس های من است.

    باید بیشتر کلامم را کنترل کنم.

    باید بیشتر نگاهم را شنیده هایم را افکارم را تجسمم را کنترل کنم.

    تنها تفاوتشان این است که ورودی جسم فیزیکی تر است نسبت به فرکانس ها.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    امیر تهرانی گفته:
    مدت عضویت: 3287 روز

    مرور این فایل ها بسیار لازم است زیرا پس از مدتی کافی است مقداری ذهن را کنترل نکنم.

    ان زمان است که دوباره شرایط بر می گردد.

    تغذیه ذهن بسیار مهم است. من شخصا هر وقت که ذهنم را خوب تغذیه می کنم

    انگار جسمم را خوب تر تغذیه می کنم.

    اما مسئله ی ای که هست این است که وقتی در یک خانواده زندگی می کنی نمی توانی 100 درصد ورودی هایت را کنترل کنی.

    اری هر ورودی که من را غمگین می کند یا می ترساند نباید وارد ذهنم شود

    اری تمام اتفاقات زندگی ام حاصل فرکانس ها و باور هایم است.

    پس اگر الان از مسیر درست خارج شدم می دانم که چه فرکانسی ارسال کردم.

    دوباره به مسیر اصلیم باید بازگردم به همان هدایت ها همان سپاسگزاری ها همان اشک ذوق ها .

    توجه به هر ورودی مسموم‌، یعنی ارسال فرکانس یک ناخواسته‌ی دیگر کهو نتیجه‌ی آن ورود اتفاقات ناخواسته‌ی بیشتری است که راه را برای گله و شکایت ها‌‌، ترس‌ها و نگرانی‌های بیشتر باز می‌کند.

    اری دقیقا همینطور است فعلا توانستم از سیکل معیوب بیرون بیایم الان طوری می توانم بگویم ساکن و بدون حرکت و پیشرفت هستم.

    یعنی یک جورایی به صفر نزدیک ام دارم تلاش می کنم تا دوباره بلند شوم.

    این خیلی خوبه که استاد با سپاسگزاری ابتدای فایل ها احساسش رو بهتر میکنه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    امیر تهرانی گفته:
    مدت عضویت: 3287 روز

    آری حتما باید ورودی های ذهن را کنترل کرد و گرنه برگی در باد می شوم که هر لحظه ترس و اظطراب دارد.

    من نیز برای سلامتی جسمم و ورودی هایش کار انجام می دهم و همه نیز.

    اما در مورد ورودی های ذهن حتی یک هزارم آن هم به ذهنم اهمیت نمی دهم.

    از خدا می خواهم مستقل شوم و تنها زندگی کنم زیرا اینطوری بسیار بسیار بسیار بهتر می توانم پیشرفت کنم و مخصوصا روی ورودی های ذهنم کار کنم.

    آری خودم همیشه تاریخ انقضای خوراکی هارا نگاه می کنم و اگر گدشته باشد به آن لب نمی زنم.

    آری در هر لحظه یا داریم پیشرفت می کنیم یا داریم پسرفت می کنیم.

    اخیرا خوراک بسیار نامناسبی را به ذهنم دادم بر اثر اطرافیان که مرا می ترساند و نگران می کند.

    در واقع در راستای اهدافم با اطرافیان صحبت کردم اما تنها کمتر از 1 درصد آنها به من امید و انگیزه دادند.

    و تصمیم گرفتم دیگر درباره ی اهدافم با هیچ کس صحبت نکنم و دیگر با هر کسی ارتباط برقرار نکنم.

    واقعا خدا پناه می برم به تو و به هر خیری که از جانب تو به من برسد فقیرم.

    بسیار باید وسواس به خرج دهم در مورد ورودی های ذهنم زیرا جامعه بسیار سمی و کشنده است.

    تعهدم را برای کنترل ورودی های ذهن بیشتر می کنم.

    در این لحظات یادم می رود که این شیطان است که وعده فقر و بدبختی می دهد

    و این خداست که وعده ثروت و آمرزش میدهد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    امیر تهرانی گفته:
    مدت عضویت: 3287 روز

    آری باید ورودی های ذهن را به شدت کنترل کرد اولش سخت است اما هر چه ادامه می دهم راحتتر می شود.

    باید بتوانم ذهنم را کنترل کنم و گرنه می شوم برگی در باد. چون نمی خواهم مثل بقیه ی مردم زندگی کنم

    اصلا حالم از شیوه ی زندگی شان بهم می خورد دقیقا مثل این میماند که بخواهم غذای فاسدی را بخورم.

    و همانطور که حاضر نیستم غذای فاسد و خراب را بخودم نباید اجازه دهم ورودی های منفی را به ذهنم راه دهم.

    وقتی که من مطمئن باشم که تمام اتفاقات زندگی ام نتیجه ی فرکانس ها و افکار غالب ام هستند دیگر اجازه نمی دهم

    که ورودی های مسمومی همچون اخبار و تلویزیون را وارد ذهنم کنم زیرا شرک صد در صد آنها را تشکیل داده.

    از وقتی که توحید و رب را بیشتر درک کردم دارم زندگی می کنم و پیشرفت می کنم.

    وقتی که رب و توحید را نمی شناختم هیچی نداشتم هیچی نبودم و مانند برگی در باد بودم.

    اما حالا دیگر اهمیت توحید را می دانم مخصوصا توحید عملی زیرا این چیزی است که زندگی مرا متحول می کند.

    زیرا تنها کسی که می توانم همیشه با او باشم و روی آن حساب کنم خداوند است.

    هیچ کس دیگری نیست بخدا هر جا بروم آخر به سمت خدا بر می گردم.

    این را برحسب تجربه و درس های زندگی می گویم. رب تنها کسی است که می توانم با او به ارامش برسم.

    اوست تنها یار و یاور و هادی من اوست که دارد مرا هدایت می کند اوست که دارد کار هایم را انجام می دهد.

    و من یاد گرفتم که فقط باید بندگی رب را بکنم فقط باید بنده ی او باشم و او نیز بر کار خویش چیره است.

    و خیلی بی انصافی خیلی نامردی می دانم که بنده ی کسی جز او باشم. ادعا نمی کنم که بنده ی کامل او هستم

    اما دارم تلاش می کنم تا بیشتر بنده ی او باشم. و هر روز مثل غذا خوردن نفس کشیدن باید روی خودم کار کنم.

    باید موفق و ثروتمند شوم زیرا بنده و جانشین خدا هستم. و هر چیزی جز این یک گناه و معصیت است

    هرچیزی جز این عذاب سخت دنیا و آخرت را به همراه دارد.

    اگر در این دنیا نتوانم به جایی برسم آن دنیا از جایگاه بدتری برخوردار خواهم بود.

    اما اگر بتوانم در این دنیا موفق و ثروتمند شوم آن دنیا جایگاه بهتری دارم.

    وای چقدر تنوع غذایی بالاست خدای من چقدر نعمت همه چی هست.

    اینها فراونیه نعمته ثروته لیاقت منه و من به چیزی کمتر از این قناعت نمی کنم.

    هر وقت رسیدم به بالاترین جایگاه از نظر خودم آنوقت می توانم تصمیم بگیرم.

    آری وقتی غذای مسموم می خوریم اصلا قبل از اینکه از گلومون پایین بره می فهمیم چه آشغالی خوردیم.

    در مورد ورودی های ذهن هم همینطور است اما چون نمی دانند این اصل را که از کجا آب می خورد ورودی ها

    توجهی به آن نمی کنند. وگرنه اگر بدانیم که کشیدن چاقو روی بدن باعث پارگی اون قسمت می شود این کار را نمی کنیم.

    در مورد ورودی های ذهن خیلی دقیق تر و سریعتر از ورودی های جسم عمل میکند.

    یعنی اگر ورودی نامناسب باشد خیلی سریعتر می توانم بفهمم و سریع یه چیزی درون قلبم انگار شروع به

    آلارم می کند. من نمی دانم درک نمی کنم این مردم را که چطور این احساس بد پریشانی را تحمل می کنند.

    چطور دوری و ناهماهنگی از رب را تحمل می کنند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: