غذای روح چگونه تأمین می‌شود؟ - صفحه 106

1378 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 881 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان و غفار و روزی دهنده خودم

    همینکه ادم بدونه خداوندش برای رسیدنش به سعادت برنامه ریخته همین یک دنیاااا ارزش داره

    همین که ادم میدونه متعهد باشه به خداوندش و قوانینش خوشبختی قطعیه

    همین که به اندازه شکاف هسته خرما درحق کسی ظلم نمیشه

    همینکه نتایج این سایت دارن مینویسن از ارامش الهیشون از رسیدن به رویاهاشون

    همینا باعث میشه ادامه بدم….

    خدایا ممنونم که امروزم بهم اجازه زندگی کردن دادی چه روز خوبی طی شد پ. از خوشی شادی احترام حس خوب ثروت حلال،شکرت خدای مهربونم،شکرت که داری قانونتو عملی نشونم میدی شکرت

    امشب شب هفتم چله2من

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 1345 روز

    بنام خداوند بخشنده و کریم

    سلام استاد ودوستان گلم

    روزشمار تحول زندگی من

    برگ هفتم

    موضوع این فایل مهم توجه.تمرکز و کنترل ذهن هست.

    من توی این مسیر اهمیت این موضوع رو واقعا درک کردم.

    هرزمانی که باخودم جملات مثبت وباورهای درست رو مرتب تکرار می کنم وبرای داشته هام مرتب شکرگزاری می کنم ،احساسم واقعا عالی میشه و نعمت از راههای مختلفی به من داده میشه.

    اما به محض اینکه غفلت می کنم ،دوباره افکار منفی هجوم میارن و ذهنم بهم میریزه و دسپاچه میشم که چجوری کنترل شون کنم

    واحساسم بد میشه.

    همین کنترل ذهن مهم ترین و همیشگی ترین کار ما باید باشه.

    چون برای رسیدن به نتیجه باید بع ثبات فرکانسی برسیم واینکار فقط با ادامه دادن ممکنه.

    من همین که دوسه رو ذهنمو کنترل می کنم ،فوری ذهنم میگه :بفرما ،کنترل ذهن کردی که چی؟ نتایج کو؟

    وباید دراین موقع بیشتر از قبل جملات تاکیدی رو تکرار کنم ونتایج رو به خودم یادآوری کنم ،هرچند نتایج خیلی کوچک

    چون نتایج بزرگ هم حاصل همین قدم های کوچیک هستن و بقول استاد در روز ششم ،دورترین مسیرها هم از اولین قدم شروع میشه

    یعنی مسیر موفقیت قدم به قدم تکمیل میشه.

    ومنتظر نتایج یک شبه نباشیم.

    نتایج در ادامه ی کنترل ذهن بدست میاد

    با توجه بر نکات مثبت خود ودیگران

    با ساختن باورهای مناسب

    با برداشتن قدم های درست وکوچک

    مثل یه درخت تناور که از یه دانه ی خیلی ریز دردل خاک شروع به رشد کرده

    مثل باران که از بهم پیوستن ،ذرات بخار اب و بعد سرد شدن انها و بعد تبدیل شدن به ابر ،اتفاق افتاده.

    پس تلویزیون و اخبار و رسانه ها رو کنار بگذاریم

    افراد منفی رو کنار بگذاریم وتوجه کنیم بر ویژگی های مثبت انها

    من وقتی میرفتم اینستا ،به وضوح میدیدم وارد فاز مقایسه ی خودم با دیگر ان می شدم و ناامید می شدم.

    تقوا وکنترل ذهن مهم ترین کار زندگی ماست.

    خدایا ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    محمدرضا رضایی گفته:
    مدت عضویت: 1469 روز

    بنام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام ،

    روز 6 سفر .

    خدارو شکر برای این روز عالی و این فایل بی نظیر . من خیلی بهش فکر کردم و دیدم که چقدر دقیق میفرمایید ، دقیقا این فاصله ی زمانی که میفرمایید دلیلی است که ما اصلا به ورودی هامون توجه نمیکنم ، هرچند که شکر خدا من این روزها خیلی بیشتر بهش دقت میکنم ، هر چیزی رو نمیشنوم و نمیگم ، حتی از اینستاگرام هم بیرون اومدم و اخبار و تلویزیون هم خیلی کمتر شده ، فقط یکم در بحث های جمعی با اطرافیانم چالش دارم که اونم به لطف خدا و کمک از فایل های شما در حال بهبود میباشد ، مثلا جدیدا هندزفری دارم و زمانهایی ک در جمع هستم زیر صدا فایلهای شما رو میذارم گوش میدم ، این باعث میشه ک هم ورودی هام بهتر باشه هم احساسم بهتر بمونه .

    این روزها که شروع کردم مجدد این دوره رو خیلی بیشتر دارم به خودم توجه میکنم و کنترل ورودی هام بهتر شده .

    البته من در شرایطی هم هستم که خیلی زیاد به کنترل ذهن احتیاج دارم و چاره ای ندارم جز اینکار ، من در مورد بحث خونه که تا چند ماهه دیگر باید تخلیه کنم (چونکه اینجایی ک هستم زیاد باب میلم نیست که بخوام تمدید کنم بخاطر تضادهاش که البته بهم در بهبود زندگیم کمک کرد و باعث شد که من بیشتر و با جدیت بیشتری بخوام که خونه بخرم ) . و دوست دارم که جایی باشم که خودم مالک باشم تا سر ماه خیالم راحت باشه ، جایی که سر سال هم خیالم راحت باشه ، دارم برای این هدف حرکت میکنم و تا 2 ماهه دیگر هیچیز مشخص نیست روی کاغذ ، از طرفی من در حال انجام یک معامله ی ملکی هستم ( کارم املاک میباشد ) که اگر این معامله انجام شود مبلغی دستم میاد ک میتونم باهاش خونه بخرم راحت ، از طرف دیگه هم اینه ک هیچ چیز مشخص نیس در نتیجه بشدت نیاز به همین کنترل غذای روحم دارم .

    چند روز پیش هم من یک معامله ی 200 میلیارد تومنی رو داشتم انجام میدادم ، مالک حدود 2 سال بود که نتونسته بود ملکشو بفروشه ، بعد از اینکه به من سپرد من در حدود چندماه یک مشتری پیدا کردم ، مشتری یه وقت خواست حدود 10 روز کاری مالک هم قبول کرد ، بعد در همین مدت رئیس جمهور ایران فوت کرد و چون عزای عمومی شد و بعدش هم تعطیلی خرداد شد این روز کاری یکم عقب افتاد ، من پیگیر بود هرچند در این روزها ، ولی در نهایت از اون 10 روز بیشتر شد و اون خریدار با من تماس گرفت و گفت کار هاش انجام شده و داره میاد . تماس گرفتیم با مالک ، مالک گفت که چون خریدار دیر کرد من امروز صبح معامله اش کردم .

    یک آب سرد ریختن روم ،

    خیلی سخت بود واسم ، نجواها دیوانه ام میکردن ،

    2 ماه دیگه باید تخلیه کنی ، این معامله سبب میشد کمه کم با توجه به صحبتهایی ک با مالک داشتم مبلغی قابل توجه بگیرم در حدی ک بتونم راحت یه خونه ی خوب بخرم .

    خلاصه یکی دو روز شرایطم واقعاااا سخت شد ،

    بسیار سخت ،

    ولی با توجه به حرفهای شما ، مخصوصا گفته ی شما در جلسه ی 7 قدم 1 ، که یک نفر همین سوال رو از شما پرسیده بود و جواب شما مبنی بر اینکه نا امید نباید شد و باید ادامه داد ،

    در جایی دیگر هم این رو به نشانه ی بهتر شدن و قوی تر شدن تعبیر کرده بودید .

    و اینکه خودمم به مثال هایی مثل آبراهام لینکن که چندین بار در انتخابات شکست خورد و بعد رئیس جمهور شد .

    یا یک تیمی که مثلا فصل قبل لیگ 1 بوده ، الان تو فینال لیگ برتر رسیده با اینکه 2 ام شده باشه بازم برنده است دیگه ، و گفته هایی از این دست ، با توجه به اطرافیان و محیط زندگیم ، کنترل ذهن رو با تمام وجودم انجام دادم با تمام وجودم سعی کردم و خداروشکر این حرف شما که میگید به احساس یکم بهتر برسید ، یکم بهتر یکم بهتر دارم پیش میرم ، در همین روزها تصمیم گرفتم که مجدد این سفرنامه رو شروع کنم تا به من در کنترل بهتر ذهنم کمک کنه ، همزمان قدم 2 رو هم دارم کار میکنم .

    حسابی خودمو بستم به ورودی های خوب از سایت شما تا بتونم قوی تر بشم ،

    و این کنترل ذهن سبب شد که همون مشتری که میخواست اون فایل رو بخره یک فایل دیگه به همون قیمت رو پیشنهاد دادم ، اون ابتدا قبول نکرد ولی بعدش خوشش اومد و الان در حال تامین مجدد مالی است ، پیگیری کردم گفت که بزودی نتیجه رو اعلام میکنه .

    من ولی رها هستم ، بشه که خیلی خوبه ولی اگه نشه بازم من خوب هستم ، چون حرفهای شما همش تو گوشمه ، اینکه میگید نباید به چیزی چسبید ، اون مثالی که از صدرا میگید که نخ خر او به گل بود نه به دل ، واین ورودی ها سبب میشه این روزها رو بهتر سپری کنم .

    یادمه اون بار اول که این سفرنامه رو آغاز کردم خیلی وضعیتم از الان بدتر بود ولی اون روزا با همین دوره خیلی عالی تر شدن ،

    مطمئنم که این روز ها هم عالی تر میشه .

    خداروشکر برای اینکه این راه بهم الهام شد که بیام مجدد این دوره رو آغاز کنم .

    باتشکر از شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    سید مهدی جزایری گفته:
    مدت عضویت: 2110 روز

    روزشمار هفتم

    سلام به استاد عزیزم و همه دوستان گُلم در این محفل بهشتی

    استاد خیلی از شما متشکرم که موضوعاتی رو که در ظاهر ساده هستند رو در فایل‌های مختلف و با مثال های متعدد به ما یاداوری می‌کنید

    موضوعاتی مثل:

    قانون احساس خوب = اتفاقات خوب

    اهمیت دادن به ورودی های ذهن

    سپاسگزاری

    تمرکز بر نکات مثبت

    تحسین زیبایی ها

    واقعاً از شما سپاسگزارم بی حد و حصر که این همه به رشد دانشجویان تان اهمیت می دهید و برای تان مهم است که ما از برنامه‌ها و فایل‌های شما نتیجه بگیریم

    و همانطور که خودتان بارها و بارها گفته اید، یکی از لذت بخش ترین کارهای شما خواندن نتایج افراد از برنامه‌های شماست

    امیدوارم سال‌های سال در کمال آرامش و ثروت و سلامت و خوشبختی زندگی کنید و توحید را در این جهان گسترش بدهید

    دوست تان دارم

    در پناه حق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    Gol Sabry گفته:
    مدت عضویت: 705 روز

                 《بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ》

    روز هفتم از یک قدم جلو رفتن برای رسیدن به آرزوهام

       سلام به استاد عزیز خانم شایسته مهربان ودوستان گل.

    فایل :غذای روح چگونه تامین میشود.

    من الان تو یک منطقه زیبا و سرسبز با هوای بسیار مرطوب وعالی وبا حس خوبی نوشتم و کامنخت مینویسم.

    امروز روز هفتم از روز شمار تحول زندگی من است و من خیلی خوشحالم یک سفر زیبا رو تو این چند روز جذب کردم یک سفر زیبا به یک شهر زیبا از افغانستان.

    خدایا شکرت.

    این واقعا کلام حق است که کانون توجه اتفاقات شرایط ما رو بوجود میاورند.

    وما باید بر غذای ذهن یعنی موضوعاتی که میبینیم میشنویم و به آنها توجه میکنیم وبر ورودی های ذهنمان حساس باشیم .

    چون زندگی وشرایط مارا باورهای ما رقم میزند وباورهای ما از فرکانس های تکراری ساخته میشود.

    ما همیشه به غذاهایی که میخوریم خیلی توجه میکنیم که غذا فاسد یا کثیف نباشد تا برای ما ضرر نرساند

    غذاهای خراب را وقتی میخوریم خیلی زود تاثیر منفی اش را احساس میکنیم

    اما غذاهای فاسدی که به ذهن مان میخورانیم خیلی زود تاثیر شان را آشکار نمیکنند.

    اما بعد از مدت زمانی متوجه میشویم چه فرکانس های مخربی فرستادیم به جهان هستی .

    چون زندکی ما در دستان خودمان است.

    پس همیشه سعی کنیم فقد با کنترول کردن ذهنمان اتفاقات خوب را برای خود رقم بزنیم مثل من که فقد با هفت روز توجه مثبت نگه داشتن تونستم این سفر عالی را جذب کنم خدایا هزاران بار شکرت.

    نگران فردا نباش واز لحظه لذت ببر هر زمان ذهنت را خالی کنی زندگی لذت بخش تر میشود

    تشکر از استاد عزیز وازدوستانی که کامنتم را خواندن

    وتشکر از خدایی که من رو در مسیر هدایت قرار داد ومن رو لایق این مسیر دانست خدایا شکرت

    إِیَّاکَ نَعۡبُدُ وَإِیَّاکَ نَسۡتَعِینُ

    [پروردگارا!] فقط تو را مى پرستیم وتنها از تو یارى مى خواهیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    فاطمه ذوالفقاری گفته:
    مدت عضویت: 434 روز

    به نام خداوند هدایتگر

    سلام استاد عزیزم.

    همه ما در رابطه با غذا خوردن وسواس به خرج میدهیم و غذاها و خورد و خوراک خود رو با دقت انتخاب می کنیم.

    اگر غذایی از نظر بهداشتی نامناسب باشه و یا با سلیقه ما یکی نباشه و یا غذایی تازه نباشه و غیره ما اون رو نمی خوریم.

    چرا؟

    چون می دانیم اگر بخوریم سریعا حالمون بد می شه, بیمار می شیم و غیره.

    برامون مهمه که غذایی که می خوریم تازه و بهداشتی و خوشمزه باشه.

    اما اغلب مردم به غذایی که به ذهنشان می دهند اهمیتی نمی دهند.

    برای مثال به راحتی هر موسیقی ای را می شنوند و هر فیلمی را می بینند و هر کتابی را می خوانند و اهمیتی به محتوای آن و تاثیری که میگذارد نمی دهند.

    سوال این است که چرا مردم به غذایی که معده شان می دهند اهمیت می دهند اما به غذایی که به ذهن شان می دهند اهمیتی نمی دهند؟

    تصور کنید یک غذای مانده و بد بو و غیر بهداشتی را بخوریم طبیعتا در همان لحظه یا همان روز حالمان بد شده و یا حتی بیمار می شویم.

    بنابراین اگر غذایی مانده و بد بو و غیر بهداشتی و درکل نامناسب بخوریم (خیلی سریع) نتیجه می دهد و حالمان بد و بیمار می شویم.

    حالا تصور کنید با یک فرد نامناسب ارتباط برقرار کنیم و موسیقی های غمگین گوش کنیم و فیلم هایی پر از خشم و تنش ببینیم اتفاقی که می افتد این است که ما از طریق اینها ورودی هایی به ذهن ارسال می کنیم.

    ذهن آنها را تبدیل به فرکانس می کند و در نهایت به جهان ارسال می کند.

    جهان فرکانس هایی که ارسال می کنیم را تبدیل به شرایط و اتفاقات می کند و به ما ارسال می کند.

    طبیعتا این فرآیند کمی زمان بر است و ممکن است هفته ها و ماه ها طول بکشد.

    بنابراین اگر با افراد نامناسب ارتباط برقرار کنیم و موسیقی های غمگین گوش کنیم و فیلم هایی پر از خشم و تنش ببینیم. اتفاقی که می افتد این است که (با گذشت کمی زمان) نتیجه می دهد و حالمان بد می شود و یا حتی بیمار می شویم.

    تفاوت این دو چیست؟ اولی که غذای معده بود سریع نتیجه داد و ما می فهمیم که بخاطر غذای نامناسب بوده است اما دومی که غذای ذهن بود کمی بعد نتیجه داد و ما نمی فهمیم که بخاطر غذای نامناسب بوده است.

    پس باید همیشه در کنار اهمیت به غذا و خورد و خوراک به ورودی ها و کانون توجهمون هم اهمیت دهیم تا شرایط خوبی داشته باشیم.

    خدایا شکرت که هدایتمون می کنی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    مریم گفته:
    مدت عضویت: 956 روز

    سلام به خداوند هدایت گرم…به اساتید محترم

    مهمترین گمشده ما انسان ها همین اهمیت ندادن به غذای روحه

    سالیان سال با افسردگی دست و پنجه نرم کردم

    به هر چیزی وصل میشدم تا از درد روحی و احساس پوچی نجات پیدا کنم

    کلی مسکن های مختلف مصرف کردم مثل رفتن با دوست و رفیق…قلیون کشیدن…تنبلی…بی مسئولیتی

    چون من با تمرکز بر زشتی ها و بد تفسیر کردن وقایع و آدم ها هر روز توی این مرداب پایین تر میرفتم

    آخرش داد زدم که خدایا تو نجاتم بده یا مرگ منو برسون

    و چه قشنگ طناب هدایت رو برام فرستاد و من نجات یافتم

    درونم باهام صحبت میکرد تونستم آهنگ هامو پاک کنم..‌قید دوست های قدیممو بزنم

    وقایع رو بهتر و از زاویه بهتری تفسیر کنم

    کم کم تو انجمنی که هدایت شده بودم با کلمه باور آشنا شدم و این ورق رو برگردوند

    فهمیدم به زشتی ها توجه نکنم چون زشتی وجود ندارد

    فهمیدم من مسئول تمام اتفاقات و بدبختی های زندگیم بودم و هستم

    فهمیدم چیزی درون کله من آمادست تا گمراهم کنه

    کم کم این قانون تکامل ادامه یافت تا با استاد عباسمنش آشنا شدم و فهمیدم چقدر دنیای باور بزرگه

    انگار همه چیز باوره

    هر زمان به عیب کسی دقت میکنم با همون عیب منو آزار میده و بر عکس هر زمان دقت به نکات خوبش میکنم طرف صد و هشتاد درجه عوض میشه

    و تازگی ها قضاوتم کمتر شده چون هر چیزی میبینم میگم این داره روند تکاملیش رو طی میکنه این فرد باورهاش رو داره زندگی میکنه

    و چه جالب درون من دچار هیچ احساسی نمیشه و چقدر زندگی کردن با این زاویه دید راحت تره

    الهی شکرت

    ورودی ها شامل غیبت نکردن

    غیبت نشنیدن

    فحش ندادن حتی به شوخی

    جایی میخوندم میگفت حتی تذکری جایی بدی یا راهکاری بدی که بفهمی بهش عمل نمیکنن این خودش اشکال داره از دید متافیزیک دچار مشکل میشی

    الان که نگاه میکنم عیب از دین اسلام نبود

    عیب از اشتباه تفسیر کردن آیات و روایات بود

    و عیب بزرگتر این بود که خودمم دنبالش نرفتم شخصا تحقیق کنم و مطمئن بشم

    روش آقای عباسمنش بشدت زیباست و سپاسگذارشون هستم برای به اشتراک گذاشتن تجربیاتشون چه به صورت رایگان و چه به صورت دوره

    عاشقتم خدای خوبم

    عاشق تک تک سلول های مغز و قلبمم برای دریافت و تجزیه تحلیل

    22 خرداد 1403

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    مهدی گفته:
    مدت عضویت: 1710 روز

    به روحم، چه غذایی میدم…؟

    سلام به دوستان عزیز… فایل 7

    غذای روح… چه باحال…

    من یه مدته دارم سعی می‌کنم غذا خوردنمو کنترل کنم. وقتی که می‌خوام غذایی، چیزی بخورم اول به خودم می‌گم این زیاد نیست؟ این رو می‌تونم بخورم؟ نکنه وزنم تغییری نکنه یا حتی بیشتر بشه؟ یا نکنه خودمو گول بزنم بگم این دفعه می‌خورم بعدا نه؟؟

    من افکار غالبم رو درآوردم چیه.!

    افکار غالبِ من، کانونِ توجهِ من

    بحث کردن‌های الکیه.

    دائم تو سرم دارم بحث می‌کنم. دارم درگیری درست می‌کنم. اصن یه فکرایی میاد تو سرم که نگو…

    و وقتی هم اون فکرا رو ادامه میدم هی بیشتر و بیشتر میشن تو زندگیم.

    مثلا آهنگ‌هایی که منفی ان، یا دارن یه چیزی رو به کسی ثابت می‌کنن، اهنگ‌رپ، … با این آهنگ‌ها تجسم این رو می‌کنم که دارم با کسی یه بحثی راه میندازم یا می‌خوام دعوا کنم، بعد با کلی عصبانیت و بحث، من برنده‌شم.

    حالم فقط یک کمی بد بشه، ذهنم شروع میکنه به بحث کردن… خب این طبیعیه ولی من دیگه خیلی به این بهاء دادم.

    من وقتی داشتم فکر می‌کردم متوجه شدم که توی ذهنم هی می‌خوام یک چیزی رو با زور بدست بیارم.

    مثلا تو ذهنم این فکر رو می‌کنم و ادامه می‌دم که: در مورد یک موضوعی تو یک‌ مهمونی‌ای هستم و حالا یک بحثی رو میندازم وسط و شروع می‌کنم به جر و بحث و دعوا، توی ذهنم.

    یا مثلا توی مراسم خیالی ازدواجم، این فکرا میاد که دارم سر مهریه بحث می‌کنم، یا خانواده‌ی مقابل مخالفن یا اصن نمی‌خوان دختر بدن و من توی ذهنم هی می‌خوام با زور کار رو درست کنم، خودمو ثابت کنم، هی دارم بحث می‌کنم تا اون مشکلی که هست برطرف کنم. آقـــــــــــا …………………

    لامصب، حداقل تو ذهنت فکر‌ خوب بکن.

    فکر کن که راحت بهت دختر میدن نه با بحث و جدل.

    فکر کن که خانواده‌ی مقابل کاملا مشتاقن با ازدواجت‌.

    فکر کن، او نا بگن که مراسم ازدواج‌تونو زودتر بگیرید. مثلا.

    فکر کن که تو رو دوست دارن.. بهت احترام می‌زارن.

    فکر کن، که تو هر صحبت و هر موضوعی، بدون جنگ و دعوا، تو برنده‌ای.

    فکر کن که بدون جر و بحث، میشه کارها رو پیش برد.

    و می‌دونم که این باوریه که باید با تمام وجود روش‌کار کنم. ولی کارِ به ظاهر ساده‌ایه،

    ولی بشدت سخت.

    من باید این باور، ثابت کردن خودم به دیگران رو تو وجودم از بین ببرم.

    من باید بدونم که نباید خودمو درگیر بحث و دعوا و اینا کنم. چون در این مدار می‌مونم. می‌تونم با تغییر کانون توجه، مدارم رو عوض‌کنم.

    می‌تونم با این کار دنیام رو عوض کنم.

    مدار تو عوض‌کن. پیشفرض‌های ذهنت رو تغییر بده.

    نباید خودمو انسان کاملی بدونم. من نمی‌تونم بهترین باشم. من نمی‌تونم تو همچی قدرتمند باشم.

    بدبختی میدونی چیه،؟

    اینه که من یه آدم خجالتی ام و بخاطر همین تو ذهنم خودمو می‌خوام هی بزرگ نشون بدم. تو ذهنم با یه آدم شر دعوا می‌کنم یا فکر‌میکنم ورزشکار خفنی شدم و اونو جر واجر می‌کنم.

    ته اینکار میدونم چیه…. اینه که انرژیم رو میگره، حالم رو بد میکنه.

    شیطان به خاطر تکبر و برتر دونستن خودش از درگاه خدا رونده شد.

    فرعون خودشو خیلی بزرگ حساب می‌کرد، خودشو صاحب اختیار می‌دونست ولی‌ اون الان خودش و قدرتش کجاست؟

    اصن یه شعری یادم اومد.

    در این دنیای بی حاصل به دنبال چه می‌گردی

    ‌ ‌ ‌ ‌سلیمان گر شوی آخر، نصیب مور می‌گردی

    اگر سلیمان نبی هم بشی باز نصیب مور میگردی.

    ابر قدرت هم باشی آخرش….. هیچ.

    خدایا کمکم کن تا مدارم رو، دنیام رو،

    زندگیم رو تغییر بدم.

    کمکم کن بتونم پول‌دربیارم. به قدرت برسم و فقط و فقط واسه خودم زندگی کنم و نخوام خودمو به کسی ثابت کنم.

    00:34

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    امیر رجب پور گفته:
    مدت عضویت: 992 روز

    بنام پروردگارم

    درودفراوان به استادعزیزم وخانم شایسته زحمتکش

    درودبه خانواده صمیمی عباسمنشی

    خدایاشکرت،،خدایاشکرت،،

    که امروز راهم توانستم باهدایت تو درمسیرزیبای زندگیم حرکت کنم وتمرکزم رابرنکلت مثبت جهان اطرافم بگذارم ولذت ببرم ازوجودت درزندگی ام

    خدایاشکرت،،خدایاشکرت،،

    خوراک ذهن

    چقدر زیبا بیان کردید استاد عزیز

    اگر درسالهایی که بجای آشغال هایی که به خورد ذهنمان دادیم کسی پیدامیشد وآگاهم میکرد الان وضعیت زندگیم خیلی بهتر از الانم بود

    ولی متاسفانه از پدرومادرمان گرفته تا بزرگانمان ورسانه ها ومدارس ورسانه ها همه وهمه جز چیزهای پوچ وبیهوده چیزی وارد ذهنمان نکردند

    والانم که به لطف پروردگارمان که موردهدایتش قرار گرفتیم وخداوند شملدا برایمان فرستاده

    تا بخواهیم اون ذهن بیمار رامداوا کنیم نیاز داره به تکامل وزمان

    وهمت خودمان که هواسمان باشد که خوراک مناسب بدیم به ذهن ومراقب ورودیهایش باشیم

    وباتمرکز برمثبتهای اطرافمان وحال خوبمان بتوانیم هرروزمان را بهتر وبهتر زندگی کنیم

    خدایاشکرت،،خدایاشکرت،،

    خداوند ازطریق دستانش کلید روبما داده وفقط خودمینیم که باید درهای نعمت وثروت وخوشبختی روبروی خودمان باز کنیم

    کلید چیه؟

    احساس خوب مساویست با اتفاقات خوب

    تمرکز برنکات مثبت

    کنترل ذهن

    درستا اوایل کار کمی سخته ولی با تمرین روزانه میتوانیم خودمان رابه قدرت برسانیم وامکانش همیشه هست

    خدایاشکرت،،خدایاشکرت،،

    باورهای مخرب روبایدازبین بردوبجاش باورهای سازنده را کاشت

    به نوعی خودمان را باید تخریب کنیم و یک خود جدیدی را ساخت با ذهنیت وباورهای جدید

    واین سایت که بهشتی است برای هدایت شدگان

    گنجینه ای از درسها وآگاهی های سازنده درجهت بهبودمان برای ادامه مسیرمان در جاده بسیار زیبای خوشبختی ورسیدن به تمام نعمتهای بیکران مخلوق

    خدایاشکرت،،خدایاشکرت،،

    باید حرکت کرد

    باید تغییر کرد

    بایدساخت

    بایدادامه داد

    ماخالق زندگی خودمان هستیم

    پس ناامیدشدن شرک است وخداوند شرک رانمیبخشد

    درهرجایی که هستیم وباهروضعیتی که هستیم مهم نیست

    ومهم اینه که تسلیم بشیم تسلیم پروردگار

    وبااعتماد کامل برویم با ادامه زندگی بپردازیم

    جونکه خالق خودش بلده چکار کنه ووقتی اون برامون میچینه خیلی قشنگه

    خدایاشکرت،،خدایاشکرت،،

    شادوسربلند وپیروز درپناه حقتعالی

    استاد ومریم خانم عزیز دوستدار شما هستم

    سپاسگذارم بینهایت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    زهرا مصباحی گفته:
    مدت عضویت: 2028 روز

    روزهفتم

    به نام خداوندبخشاینده وتوبه پذیر

    سلام خدمت استادآگاهی بخش

    اینکه مامراقب غذای جسمی وروحی مون باشیم برمیگرده به میزان خوددوستی وخودارزشمندیمون ،اینکه چقدربرای خودمون ارزش قائلیم که داریم چی میخوریم یابه چی توجه میکنیم .

    کسی که حواسش به خودش هست مراقب ورودیهاش هست ومیخادخروجی مناسب بگیره ،

    اما درموردورودیها واقعاخیلی سخته که درجمع هایی که حضورداری چطور مراقب باشی به تله منفی گراییشون نیفتی ویاوقتی تنهایی مراقب خودگوییهات باشی که داری به خودت چی میگی

    من خودم بیشترازافکارمنفی خودم ضربه میخورم وازوقتی باقوانین آشناشدم ،فاصله زمانی خیلی کمی میبره تانتیجشوبگیرم وبایدروی افکارم کارکنم والبته که شبکه های اجتماعی بسیارخطرناک وسمی هست وتاثیرگذار.

    من ازهمین لحظه متعهدمیشم به افکارنیک ،گفتارنیک ،کردارنیک وتمرکزفقط برزیباییها ونکات مثبت وتحسین اونها.

    من خالق زندگی خودم هستم .ازخدای عادل ومهربانم سپاسگذارم که این قدرت واختیارروبه من داده وسپاس ازاستادعزیزم که به مااین آگاهی هارو میده .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: