غذای روح چگونه تأمین می‌شود؟ - صفحه 14

1378 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سلما مصدق گفته:
    مدت عضویت: 2796 روز

    به نان الله بی همتا

    باسلام و درود بر استاد دوست داشتی و عزیزم خانم شایسته گل و همه دوستان پرانرژی و قدرتمندم

    فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَ

    آیه 72 سوره ص

    پس آن گاه که او را به خلقت کامل بیاراستم و از روح خود در او بدمیدم بر او به سجده در افتید.

    اولین ایده من درمورد اهرم رنج و لذت برای کنترل ورودیها با توجه به این آیه شریف:

    غذای روح ما همان ورودیهای ماست

    روح ما همان روح خداوند است که در جسم ما دمیده شده است

    اگر غذای خوب به روحمان بدهیم خداوند که روحش در جسم ماست از ما راضی و خشنود است که خودش را در احساس خوب ما نشان میدهد. و اگر غذای بدی به روحمان بدهیم روحمان آزرده میشود.

    پس هر گاه درحال توجه به ناخواسته هستی از خودت بپرس آیا حاضر هستی به روحت که همان روح پاک و مقدس خداوند است غذای بد بدهی؟

    و از خودت بپرس با توجه به چه چیزهایی میتوانی روح خدایی خودت را خشنود و احساس خودت را خوب کنی؟

    دومین ایده:

    بالاترین نعمت و ثروت خداوند همین سلامتیست.

    اگر ورودی های خوب به روحمان بدهیم جسممان هم سالم میماند و اگر ورودی های بد بدهیم بلا استثنا جسممان بیمار میشود. (لبته با فاصله زمانی)

    وقتی داری به ناخواسته توجه میکنی از خودت بپرس آیا حاضر هستی که سلامتی ات را از دست بدهی؟

    در این مورد میخوام مثالی از خودم بزنم. چون اینو با تمام وجود تجربه کردم.

    حدود 2 سال پیش بخاطر باورهای شرک آلودم از لحاظ روحی خیلی خیلی شرایط بدی داشتم ولی جسمم صحیح و سالم بود بعضی وقتها خودم تعجب میکردم که چرا من انقدر حال روحیم خرابه ولی اشتهام انقدر خوبه و جسمم سالم سالمه. تاااااا اینکه کم کم شروع شد کم کم افکار بیمارگونه و ورودی های نامناسب من خودشو در جسمم نشون داد و هنوز هم ادامه داره خیلییییی بهتر شده اما باید همیشه روی باورهام بخصوص درمورد سلامتی کار کنم تا به طور کامل برطرف بشه. پس برای من ثابت شد که افکارم قطعا روی جسمم تاثیر میذارن.

    نکته: منظور از غذی روح تمام آنچه است که 1- میگویی، 2- به یاد می آوری، 3- به یاد می آوری 4- میشنوی 5- میبینی

    مورد 1 و 2 و 3 کاملا تحت اختیار خودمان است اما مورد 4 و 5 ممکن است 100 درصد نتوانیم کنترل کنیم و جون در اجتماع زندگی میکنیم و به هرحال با ادمها ارتباط داریم ممکن است ناخواسته چیزی را بشنویم یا ببینیم که مناسب نباشد. ما نباید درمورد محیط و شرایط و آدمهایی که الان با انها در ارتباط هستیم و ورودیهای نامناسب به خورد ما میدهند ناراحت و نگران باشیم کاری که میتوانیم بکنیم این است که با کنترل 3 مورد اول مدار خودمان را بتدریج بالاتر ببریم و در مداری قرار بگیریم که مورد 4 و 5 هم بهتر شود یعنی آدم های مثبت تر و در نتیجه دیده ها و شنیده های بهتر و ……..

    اینها را اول برای یادآوری به خودم نوشتم امیدوارم برای شما هم مفید باشد.

    خیلی دوستتان دارم.

    در پناه الله همیشه شاد و سلامت و ثروتمند و سعادتمند بشید در دنیا و آخرت……

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    آزاده ام گفته:
    مدت عضویت: 2360 روز

    به نام الله یکتا خالق جهان هستی

    سلام برگ هفتم سفرنامه

    غذای روح

    این فایلو که گوش  دادم خیلی منو به فکر فرو برد،واقعا اگه گوش دادن به اخبار بد و نگاه کردن فیلم های غمگین و گوش دادن به موسیقی های غصه دار مثل غذای فاسد انقدر تاثیر بدی روی روح و ذهن مان دارد و کانون توجه ما را به سوی اتفاقات بد می برد و باعث بروز اتفاقات ناخوشایند در زندگی ما می‌شود،من تا به حال چقدر به خود و زندگی خود ظلم کردم و خبر نداشتم.همیشه اخبار را از طریق تلویزیون و شبکه خبر گوش می‌دادم و پیگیری می‌کردم و تازه متوجه چیزی شدم که ما ایرانی‌ها حس همدردی فوق العاده قوی در وجود مان است شاید هم بشود اسمش را یک باور گذاشت،یعنی بیشتر از این که از شادی دیگران خوشحال شویم و حس خوب داشته باشیم خبر شنیدن درد و غصه باعث ناراحتی ما می شود و ما را به طرف حس همدردی سوق می‌دهد،کافی است خبر زلزله را بشنویم انگار وظیفه خود می‌دانیم که خود را جای آن بندگان خدا بگذاریم و هی غصه بخوریم و گریه کنیم و راجبش مدت ها حرف بزنیم که هیچ دردی هم از آنها دوا نمی‌کند،نمی‌دانم درست فکر می کنم یا نه با نظرم موافق هستید؟یعنی به جای کمک های مالی به آنها فقط حس و حال خود را بد می کنیم و فکر می کنیم ثواب هم کردیم.

    همیشه دلم میخواست داخل یک جزیره باشم که یک طرف آن دریا و یک طرف هم جنگل باشد فقط صدای آب و صدای باد را بشنوم نه خبر بد نه حس و حال منفی فقط طبیعت خدا و حس و حال خوب.

    داشتم این ها را می نوشتم یاد مادر بزرگ پیرم افتادم خدا عمرش را بیشتر کند از تکنولوژی دنیا بی خبر است نه تلویزیون دارد نه رادیو نه گوشی،هیچ وقت به این چیزها علاقه نداشت یک تلفن قدیمی دارد که بعضی اوقات به آن جواب می‌دهد.با حیاطش سرگرم است و دنیای کوچکی دارد البته نمی‌گویم دوست دارم مثل او باشم ولی این بی خبری او از اخبار و اتفاقات ناگوار که در گوشه کنار ایران و دنیا می افتد را دلیل سلامتی و طول عمرش میدانم که با آن سنش حتی یک قرص هم نمی‌خورد.

    تمرین ها باید کرد برای تغذیه مناسب ذهن تمرین ها…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    مرضیه کیانی گفته:
    مدت عضویت: 2847 روز

    هفتمین برگ از سفرنامه

    سلام به استاد عباسمنش که با این خلوص و وضوح قانون رو توضیح میدهند و سلامی ویژه به خانم شایسته عزیز که این سفر بینظیر رو شروع کرد.

    مسیر کمال مسیر نزدیکی به خداوند هست و تنها راه قرار گرفتن در این مسیر بودن در فاز مثبت و احساس خوب هست و مسیر مقابل یعنی مسیر شیطان میشه قرار گرفتن در فاز منفی و احساس بد.. احساس نمود افکار ماست و کانون توجه و ورودیهای ذهنمون هست که احساسمون رو ایجاد میکنه. گناه مساوی است با قرار گرفتن در مسیری که من رو از خدا دور میکنه یعنی داشتن احساس بد و احساس بد هم نتیجه ورودیهای منفی است پس هر گاه من توجه و تمرکزم روی نکات و اخبار منفی است در حال گناه کردن هستم و برعکس با بودن در فاز مثبت و توجه به اخبار و نکات مثبت و شکرگزاری در مسیر ثواب و درست هستم..هر چه از خیر و خوبی است نزد خداوند است و تنها راه دستیابی به انها پیمودن مسیر خداوند است.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      سلما مصدق گفته:
      مدت عضویت: 2796 روز

      سلام دوست عزیزم مرضیه کیانی فیض آبادی

      واقعا تعریفتون از گناه عالی بود: هروقت در حال توجه به ناخواسته ها هستیم یعنی احساس بد داریم از مسیر خداوند خارج شدیم بدونیم که داریم گناه میکنیم و به عقوبتش دچار میشیم. یعنی اتفاقات بد رو تجربه میکنیم. این بهترین ایده درمورد اهرم رنج و لذته برای کنترل ورودیهای ذهن.

      سپاسگزارم از شما….

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    محمد فتحی گفته:
    مدت عضویت: 3843 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    24 بهمن 1397

    ردپای روز هفتم سفرم

    سلام به همه ی دوستان گل و ثروتمندم.

    خداروشکر میکنم واقعا

    تا همین یک سال پیش که گاهی اوقات تی وی میدیم تو گروه های بی مربوطی که ناخواسته منو به اونجا دعوت کرده بودند، خب به هر حال میدونستم هیچی جز مسخره بازی و دلقک بازی توش نیست نمیرفتم ولی همینکه میومدم گزینه ی read را بزنم یک تصویر کلی میومد تو ذهنم دوستای نزدیکم بودند اون زمان همین یکسال پیش حرف دوستان اطرافیان خانواده هنوز مقداری برام ارزش داشت به قول بچه هاااا کلییییی منو درگیر میکرد چرا این حرف را زد؟! من چکار کردم؟11 خلاصه اینکه، توجه میکردم بهش و مثل یک غذای ناسالم بودند دقیقا برای روح. خداروشکر الان تو هیچ گروهی عضو نیستم حتی من که ایران گردی میکنم و دوستای زیادی از جای جای ایران دارم برای اینکه در واقع برم خانه ی آن ها ) Couchsurfing ( عضو نیستم چون باز دیدم خیلی از بچه های گروه سفری یا هر گروهی چون چیزی از قانون نمیدونن کلن توجه اشون به منفیه، دورر همههه یک خط کشیدم یک ضربدر و بعد همه را از زندگیم حذف کردم.

    الان آرامش دارم

    خیلی وقته دارم ولی تفاوتش اینه که از وقتی غذای سالم به روحم میدم البته بگم که به همان میزان که غذای روحی سالم میدم به خودم به همان میزانم کنترل ذهنم قوی تر شده، و خداروشکر واقعا آرامش نابی دارم که هرگز این آرامش را اون موقع اصلا نداشتم.

    خداروشکر میکنم که حرف دیگران واقعا بی اهمیته برام، و از وقتی روی حرفم موندم دیگران هم از جمله خانواده میدونن که حرف حرف منه حرف حرف قلب منه و خداروشکررر که دوستانم خانواده ام احترام قائل هستند برای این اصول و چهارچوب زیبای زندگیم.

    یکی دیگه از چیزهایی که از زندگیم حذف کردم نشنیدن آهنگ هاست، اکثر آهنگ های ایرانی در مورد خیانت و عشق و البته عشقی که اینا تعریف میکنند با عشق ما تفاوتش، جنسش!!!!

    این روزها بیشتر صدای خودم که در مورد باورهای توحیدی گفتم، در مورد عزت نفسم اعتماد به نفسم کارهایی که در گذشته انججامشون دادم موفقیت هام هر چند کوچیک توضیح دادم تحسین کردم خودم آدم هی ثروتمند و موفق را و فقط سعی میکنم فیلم هایی را ببینم که به سبک درام باشن یک داستان واقعی و اونم البته امید دهنده انگیزشی باشه. دیگه فقط به عنوان یک بیننده فیلم نگاه نمیکنم بلکه میرم تو خود داستان سعی میکنم تجسمش کنم و اینجوری بهتر درکش میکنم .

    خدای من پروردگار مهربانیان سپاس گزارممم

    یک چیزی که یادمه من خیلی توی زندگیم از اهرم رنج و لذت استفاده نکردم. سعی میکنم استفاده کنم یعنی بهتره استفاده کنم برای اینکه بخوام پیشرفت بیشتری کنم.

    امروز رفته بودم به یک شهر دیگه واسه یک کار، از صبح که توی اون شهر بودم هیچی نخوردم تا تقریبا 10 ساعت بعد انقدررر گشنم بود که بالاخره یک فست فودی خوب دیدم و وقتی که سفارش دادم فروشنده بهم گفت بانی برگر 75% هست 95 هم هست

    من اننقدرر گشنم ببود که بهش گفتم 75 اصلا واقعیتش بهش فکرمم نکردم وقتی که غذا را خوردم داشتم فکر میکردم، غذای روح سالم+ غذای جسم سالم

    دیدم که من وقتی که میگم” باور اینکه – لیاقت بهترین ها را دارم – ” خب اینجا هم بایستی نشون میدادم یعنی تو عمل و نه فقط باور سازی اون لحظه یک کوچولو واقعیتش از خودم ناراحت شدم ولی گفتم بار بعدی حتما حتی تو سخت ترین شرایط سعی میکنم حواسم باشه چی میخورم چه غذایی میدم به بدنم و چی را میدم به گوش ها و ذهنم …

    خدایا شکرتتتتتت باز

    استاد عزیزم بازمم ممنونم به خاطر این آگاهی فوق العاده ای که بهم دادی.

    خانم شایسته دوست داشتنی ممنونم از شما، شما دستی بودی که اون سفرم را نرم و بیام به این سفر و تو همین 7 روز چه اتفاقاتی که برام نیافتاده. واقعا ممنونم واقعا ممنونم

    خدایاااااا شکرت شکرت شکرت هزار مرتبه شکرت.

    دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    مریم رضوی گفته:
    مدت عضویت: 3527 روز

    سلام

    روز هفتم از سفرنامه

    یکی از دلایلی که ما نمی تونیم با ایمان صد در صد به قانون عمل کنیم همین فاصله ای هستش که استاد تو فایل در موردش حرف زدن.فاصله بین ارسال فرکانس وبه وجود اومدن اتفاقات و شرایط.و خوده درک و عمل به این موضوع همون ایمان به غیبه ایمان همون فرکانسیه که دیده نمیشه ..افکاریه که فرکانس دارن و در حال خلق کردند ولی دیده نمیشن‌

    تمام افکاری که در طول روز تو ذهنمون مرور میشن …خاطرات،تخیلاتمون،حسرت خوردنها ،

    مرور گذشته و رویا پردازی در مورد اینده همش ورودی ذهنه و وقتی استاد میگه کنترل ذهن کاره راحتی نیست برای اینه که در هر لحظه کلی فکر از سرمون میگذره و اگه مواظب نباشیم و بذاریم تمرکز و توجهمون به نکات منفی و ناخواسته ها تکرار بشن تبدیل به باور میشن و دراینده خلق میشن.

    ولی وقتی کم کم شروع میکنی و از چیزهای کوچیک جلوی نجواها رو میگیری و ذهنت رو کنترل میکنی این کار اسون تر میشه و مسلط تر میشیم و اینجوری تغذیه بهتری به ذهنمون میدیم که نتیجه ش شرایط بهتره و ادامه دادن این مسیر باعث افتادن تو سیکل مثبت و خلق خواسته ها میشه.

    وقتی روی باورهای توحیدی و کلا باورهات کار میکنی به قول استاد از درون قدرت میگیری و میری تو دل ترسهات و شجاعت نشون میدی جهان با تو هم راستا میشه .و جهان جهانِ شجاعان و خداوند به شجاعت ایمان و توکل ما پاسخ میده.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    نسرین سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2520 روز

    با سلام. فقط میتونم بگم که ایکاش ایکاش ایکاش من سالها پیش با استاد آشنا میشدم و چهل سال از عمرم رو الکی و با افکار منفی و نابود کننده نمیگذرونم چون در این چند ماه با گوش دادن به فایلهای استاد تفاوت بین قبل و بعد رو بخوبی احساس میکنم. من قبلا زمین و زمان رو مقصر اتفاقات زندگیم میدونستم و برا همین افسرده و غمگین بودم افسرده از اینکه چرا با وجود اینکه درسخون بودم اما نمیتونستم ی شغل مناسبی رو گیر بیارم و علیرغم اینکه تو آزمونهای استخدامی مختلف شرکت میکردم و نمره علمی لازم رو می آوردم اما چون خودم رو باور نداشتم همیشه در مرحله مصاحبه کم می آوردم و این اتفاقات بد هی ادامه پیدا میکرد تا زمان سپری شد و سنم اونقد بالا رفت که دیگه نتونستم در آزمونهای استخدامی شرکت کنم. تا اینکه در اوج نامیدی و افسردگی به صورت تصادفی با سایت استاد آشنا شدم و از زمانی که رو خودم کار میکنم از لحاظ روحی روانی در وضعیت خیلی بهتری قرار گرفتم و از لحاظ مالی هم پیشرفت هایی کردم چون فهمیدم خودم خالق زندگیم هستم و میتونم همانطور که خرابش کردم درستش کنم. من واقعا از صدای استاد انرژی میگیرم و سعی میکنم هر شب حتما حداقل ی فایل رو گوش بدم. خیلی به ندرت اخبار رو گوش میکنم و تلویزیون رو تقریبا از زندگیم حذف کردم. اصلا توجهی به حرفهای اطرافیان در مورد مسائل اقتصادی ندارم و خیلی نسبت به قبل راحت تر پول خرج میکنم و پس انداز میکنم. نه تنها زندگیم خودم رو بلکه با معرفی سایت استاد و انتقال اطلاعاتی که از فایلهای استاد و کتابهاشون یاد گرفتم تونستم رو زندگی چند نفر هم تاثیر بذارم . خدا رو سپاسگذارم بخاطر آشنایی با استاد و سایت خوب و دوستان صمیمی ام هر چند بقول استاد حالا حالا باید رو خودم کار کنم تا ایمانی شکست ناپذیر در خودم ایجاد کنم. به امید آن روزی که اونقدر از درون قوی بشم که عوامل بیرونی نتونن تاثیری بر من داشته باشن .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    سولماز گفته:
    مدت عضویت: 2609 روز

    سلام بر همه همسفران و علمداران سفر : خانم شایسته و استاد عزیز

    استاد در این فایل به چه مثال ساده ای از کانون توجه اشاره کرده اند : که مثل انتخاب غذایتان مواظب کانون توجه تان باشین

    این ها نشان دهنده تکامل استاد می باشد که در حوضه کاریشون برای آموزش عالی از مثال های ساده و قابل فهم برای همه استفاده میکنند. و توی کارشون حرفه ایند. این برای همه ما قابل افتخاره که استاد مسلط به قانون داریم.

    من خودم اوایل نمی خواستم قانون تکامل را باور کنم چون فکر میکردم وقت تلف کردن حالا کی تحمل میکنه از 0 تا 100 بره ولی الان خداروشکر دارم عاشق قانون تکامل میشم و دارم باور میکنم برای موفقیت پایدار باید تکاملت را طی کنی و الان متوجه میشوم قانون تکامل برای اونای که فکر میکنن وقت تلف کنی هست کاملا برعکسه این قانون تکامل سرعت موفقیت را چندین برابر میکند چون!!!!!!! تمرکزت را به سمت پیشرفت و رفتن به جلو زیاد میکند و از دودوتا چهارتا کردنا خلاص میشی اینکه کی میرسم نمیرسم پس چی شد و… و کلا به احساس خوب میرسی.

    ممنونم که شما هستین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    سيدحسين كسایی گفته:
    مدت عضویت: 3038 روز

    به نام تنظیم کننده قوانین کیهان

    روز هفتم سفر من

    با سلام و احترام به همه ی دوستان و همراهان این سفر

    قانون اینه که ما در هر لحظه در حال ارسال فرکانس هایی به جهان هستی هستیم. جهان این فرکانس ها رو دریافت و اتفاقاتی مشابه آن افکار ما را به ما برمیگرداند با یک فاصله زمانی. به قول استاد چون این فاصله ی زمانی وجود داره ممکنه متوجه نشیم که چی باعث شده اتفاقات برامون رخ بده.

    افکاری که به طور مداوم در ذهن ما هستند این فرکانس ها رو ایجاد می کنند . خیلی وقت ها به طور ناخودآگاه به چیز هایی فکر می کنیم که حاصل ورودی های ذهنه و اصلا متوجه نیستیم که داریم آینده خودمون رو رغم می زنیم با این افکار.

    من خودم الان که فکر می کنم می بینیم بعد از این همه مدت اصلا حواسم به ورودی هام نبوده و سعی نکردم که همیشه فکرامو چک کنم ببینم الان به چی دارم فکر می کنم و خداروشکر که به ما سنسوری داده که به راحتی متوجه این موضوع بشیم : احساس.

    در نهایت باید خیلی مراقب احساسم باشم چون احساس داره به من می گه که در لحظه چه افکاری دارم و چه فرکانسی رو دارم ارسال می کنم و در نهایت چه اتفاقاتی رو قراره تجربه کنم.البته نباید خیلیم حساس باشیم و اگه یک ذره افکار نامناسب داشتیم و احساسمون بد شد بگیم دیگه تمومه کارم می شه خیلی راحت به چیز های خوب توجه کنیم و به نوعی اون افکار بد رو خنثی کنیم حتی باعث رخداد اتفاق خوب بشیم.

    برای همه عزیزان آرزوی سلامتی و ثروت و سعادت دارم :)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    هادی سهامی گفته:
    مدت عضویت: 3866 روز

    به نام خدای قوانین تغییرناپذیر

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و خونواده عزیزم

    خدارو هزاران مرتبه شاکرم که مدارم با مدار و فرکانس سفرنامه یکی شد و من هرروز دارم روی فایل های سفرنامه کار میکنم و خیلی تغییرات بزرگی در زندگیم ایجاد شده که نتیجه کلی شون آرامش درون هست که با خیال راحت گام برمیدارم و نگرانی ندارم چون میدونم هرچی هست رو خودمون خلق میکنیم پس خودم روی باورهام کار میکنم تا خالق زندگیم باشم.

    این روزا که توی سفر زیبای آگاهی ها هستم . دارم هرروز نشانه هارو میبینم. شاید باورتون نشه دوستان ، هرفایلی از سفرنامه رو از استاد گوش میدم ، همون روز خدا با نشانه هاش بهم ثابت میکنه که حرفای استاد درسته.

    خدایا شکرت

    داشتم فایل غذای روح رو گوش میدادم سرکارم، چون من همیشه هندزفری گوشمه و ورودی هامو تنظیم کردم روی حرفای استاد. بعد واسه یه لحظه هندزفری رو برداشتم که چایی بخورم.

    یهو چندتا از همکاران که داشتن باهم از این بحث های بیهوده در مورد اوضاع مملکت میگفتن، یکیشون به اون یکی گفت : همه ما بازیچه دست سه تا کشور هستیم . فلانی و فلانی و فلانی !

    منم سریع بدون تعلل هندزفری رو گوشم گذاشتم چون نمیخواستم از این غذاهای فاسد وارد ذهنم کنم . چون میدونم این ورودی ها حتی اگه نخوایم باعث فاسد شدن افکارمون و توجهاتمون میشن.

    همون لحظه به خدا گفت ، خدایاشکرت که سریع نشانه های فایل استاد رو برام میفرستی و تایید میکنی که تو مسیر درست هستی.

    این روزا که با تعهد غیرقابل مذاکره دارم روی باورهام کار میکنم و ورودی های ذهنیم رو تنظیم میکنم خیلی اتفاقات عالی برام رخ داده.

    یه اتفاق جالب دیگه که برام رخ داد امروز این بود که با یه کار یه ساعته واسه یکی از دوستام و دریافت دستمزدش به اندازه حقوق کارمندیم کسب درآمد کردم در عرض یه ساعت .

    آره وقتی روی باورهات کار کنی . ثروت هم مثل آب روان راهشو توی زندگیت باز میکنه. تو نگران نباش این جزیی از زندگیه . ولی خیلی از ماها خودمون با باورهامون جلوی این جریان نعمت هارو میگیریم

    ………………

    خدایا شکرت ، خدایا شکرت ، خدایا شکرت

    خیلی دوستتون دارم

    از خدا واستون شادی ، سلامتی ، عشق ، خوشبختی ، ثروت و غذاهای خوشمزه واسه روح و جسمتون خواستارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 43 رای:
    • -
      امامی گفته:
      مدت عضویت: 2687 روز

      سلام به هادی عزیزم. آفرین به شما. دمت گرم به خاطر اینکه انقدر خوب ورودی های ذهنت رو کنترل میکنی و نشانه های خداوند رو درک میکنی. اینکه تونستی در عرض یکساعت دستمزد عالی به اندازه کل حقوقت رو دریافت کنی موفقیت بزرگی هست و به خاطر این موفقیت بهت تبریک میگم. هر روز به سمت زیبایی ها و اتفاقات عالی تر هدایت بشی دوست عزیزم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    طیبه مرادی گفته:
    مدت عضویت: 3020 روز

    به نام خدای هدایتگر رزاق

    خدای جان باز آمده ام تا عهدم را باتو تازه کنم تا بگویم این جان با نام وحضور ت جانی دوباره میگیرد .

    سپاسگزارم رب العالمینم سجده گذار درگاهتم ای جان وجهانم

    فایل غذای روح مرا یاد آور کرد که من همیشه به فکر تغذیه جسمم بودم وقتی ذره ای به تغذیه روحم فکر نمی‌کردم .

    روح عزیزم میخواهد در فضای قشنگ وارامش باشد واین امکان را من باید برایش فراهم کنم با دادن ورودی ها و غذاهای قشنگ به ذهنم تا به آرامشی عمیق دست پیدا کنم .

    وقتی فهمیدم هر ورودی نامناسب حکم غذای گندیده است واقعا حالم بده شد و یک اهرم رنجی برای ورودی های نامناسب در ذهنم ایجاد شد که به هیچ وجه این ظلم را به خود نکنم و همیشه در پی دادن غذاهای مفید، زیبا ،لوکس ،لاکچری والبته گران قیمت به ذهنم باشم تا روحم را سیراب کند که هر بار مرا در مسیر درست ودرست تر قرار دهد .

    امروز قبل از باز کردن فایل های استادم چه جالب نشانه ای دیدم که فایل غذای روح امروزم را خود به خود در بالا ی صفحه موسیقی گوشیم دیدم و گفتم الهی شکر نشانه وهمان لحظه آن را گوش دادم .

    تکانم میدهد استاد حرفهایتان سیر نمی‌شوم از این دریای آگاهی هرچه میخورم احساس سبکی دارم . انگار سبکی این آگاهی ها بر تمام وجودم دارد ریشه میزند و دیگر نمیتوانم یک لحظه به آنها فکر نکنم وتوجه نکنم …

    خوشااا آن حالت مستی که با ما عهد میبستی .مولانا

    خدایا تعهد میدهم که همیشه بر کنترل ورودی هایم تلاش وتمرکزم داشته باشم وبشدت برایش ارزش قائل‌ باشم ..

    خداروشکر این تعهد و همان سال اول آمدنم به این مسیر الهی نوشتم و این نوشتن تعهد ها چه قدرتی دارد .

    برایتان بهترین ها را آرزو دارم استادم خانوم گلی استادم ،خانم فرهادی گلم ،دوستان الهی من در پناه امن و امان الهی باشید ?????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      سلما مصدق گفته:
      مدت عضویت: 2796 روز

      سلام دوست عزیزم طیبه مرادی

      همیشه از خواندن کامنتهایتان لذت میبرم و در دلم شما را تحسین میکنم

      واقعا نویسنده قابلی هستید

      و خیلی خوب قانون را هم درک کرده اید.

      خدارا شکر میکنم بخاطر دوستان فوق العاده ای همچون شما

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: