غذای روح چگونه تأمین میشود؟ - صفحه 17
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-29.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2016-01-23 15:45:142024-06-08 22:33:03غذای روح چگونه تأمین میشود؟شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام
من هر روز یک سفرنامه رو طی می کنم و دوست دارم تک تک سفرنامه ها را درک کنم و بعد برم سراغ سفرنامه بعدی امروز که نوبت سفرنامه ششم بود (غذای روح چگونه تامین می شود) قبل اینکه فایل رو باز کنم رفتم دم یخچال تا یک لیوان آب خنک بخورم وقتی داشتم لیوان رو به سمت دهنم می بردم یکدفعه و ناخدآگاه گفتم “لعنت بر یزید” تا الان به این جمله توجه نکرده بودم فهمیدم که من با این جمله یک نوع کینه و احساس منفی روی خودم ایجاد میکنم من اگر میخوام به یاد امام حسین باشم میتونم با گفتن جمله “سلام بر حسین” احساس خودمو بگم.
قبلا من احساس می کردم که بله این آگاهی ها رو درک کردم و چون درک کردم تمرکز بر نکات منفی هم نمی تونه بر من اثر بذاره چند مدتی بود به آهنگهای منفی گوش میدادم و یکروز تصمیم جدی گرفتم گوش ندم چون کم کم فکرم رو مشغول میکردن و حتی ناخودآگاه ذهنم به کلمه به کلمشون فکر میکرد از اونجا بود که تمام اونارو پاک کردم.
هدف از گفتن دو تا تجربه بالا این بود که خیلی باید حواسمون به کانون تمرکزمون باشه عین این میمونه که بگیم ما غذای ناسالم بخوریم ولی اشکالی نداره و هیچ اتفاقی نخواهد افتاد و جالبه با این باور غذای ناسالم رو بزور به خورد مغزمون می دهیم.
من خیلی درباره باورهای اشتباه پدرومادرم با آنها بحث میکنم و فقط در جواب آیاتی رو بهشون معرفی میکنم که استاد معرفی کردن یا خودم برداشتی از اونها داشتم و جالب اینجاست که حتی نمی خوان قران رو باز کنن ببینن خدا چی گفته به قرانی که این قدر ایمان دارند ولی توی خوندنش و استنباط از آن این حد از مقاوت را هم دارند امروز و الان با این فایل تصمیم گرفتم حتی دیگه این کار را هم انجام ندم و به باورهای غلط بقیه فکر نکنم و افسوس نخورم بنظر من اینکار برام یک ترمز بود که به لطف خدا شناختمش و دارم سعی میکنم از بین ببرم همیشه در شناخت ترمز هام سعیم این بوده که با تمام توانم تعهدی در خودم ایجاد کنم که دیگه پامو روی اون ترمزه نذارم و اگر گذاشتم همه ی بدبختی ها و فلاکت ها بسرعت وارد زندگیم میشه و همه ی هدفها خواسته ها پر پر میشن اینم از اهرم رنج و لذت من
آرزوی بهترین ها رو واستون دارم
این فایل هم مثل تمام فایل های دیگه عالی بود دوست دارم استاد.
سفرنامه هفتم
آری باید ورودی های ذهن را به شدت کنترل کرد اولش سخت است اما هر چه ادامه می دهم راحتتر می شود.
باید بتوانم ذهنم را کنترل کنم و گرنه می شوم برگی در باد. چون نمی خواهم مثل بقیه ی مردم زندگی کنم
اصلا حالم از شیوه ی زندگی شان بهم می خورد دقیقا مثل این میماند که بخواهم غذای فاسدی را بخورم.
و همانطور که حاضر نیستم غذای فاسد و خراب را بخودم نباید اجازه دهم ورودی های منفی را به ذهنم راه دهم.
وقتی که من مطمئن باشم که تمام اتفاقات زندگی ام نتیجه ی فرکانس ها و افکار غالب ام هستند دیگر اجازه نمی دهم
که ورودی های مسمومی همچون اخبار و تلویزیون را وارد ذهنم کنم زیرا شرک صد در صد آنها را تشکیل داده.
از وقتی که توحید و رب را بیشتر درک کردم دارم زندگی می کنم و پیشرفت می کنم.
وقتی که رب و توحید را نمی شناختم هیچی نداشتم هیچی نبودم و مانند برگی در باد بودم.
اما حالا دیگر اهمیت توحید را می دانم مخصوصا توحید عملی زیرا این چیزی است که زندگی مرا متحول می کند.
زیرا تنها کسی که می توانم همیشه با او باشم و روی آن حساب کنم خداوند است.
هیچ کس دیگری نیست بخدا هر جا بروم آخر به سمت خدا بر می گردم.
این را برحسب تجربه و درس های زندگی می گویم. رب تنها کسی است که می توانم با او به ارامش برسم.
اوست تنها یار و یاور و هادی من اوست که دارد مرا هدایت می کند اوست که دارد کار هایم را انجام می دهد.
و من یاد گرفتم که فقط باید بندگی رب را بکنم فقط باید بنده ی او باشم و او نیز بر کار خویش چیره است.
و خیلی بی انصافی خیلی نامردی می دانم که بنده ی کسی جز او باشم. ادعا نمی کنم که بنده ی کامل او هستم
اما دارم تلاش می کنم تا بیشتر بنده ی او باشم. و هر روز مثل غذا خوردن نفس کشیدن باید روی خودم کار کنم.
باید موفق و ثروتمند شوم زیرا بنده و جانشین خدا هستم. و هر چیزی جز این یک گناه و معصیت است
هرچیزی جز این عذاب سخت دنیا و آخرت را به همراه دارد.
اگر در این دنیا نتوانم به جایی برسم آن دنیا از جایگاه بدتری برخوردار خواهم بود.
اما اگر بتوانم در این دنیا موفق و ثروتمند شوم آن دنیا جایگاه بهتری دارم.
وای چقدر تنوع غذایی بالاست خدای من چقدر نعمت همه چی هست.
اینها فراونیه نعمته ثروته لیاقت منه و من به چیزی کمتر از این قناعت نمی کنم.
هر وقت رسیدم به بالاترین جایگاه از نظر خودم آنوقت می توانم تصمیم بگیرم.
آری وقتی غذای مسموم می خوریم اصلا قبل از اینکه از گلومون پایین بره می فهمیم چه آشغالی خوردیم.
در مورد ورودی های ذهن هم همینطور است اما چون نمی دانند این اصل را که از کجا آب می خورد ورودی ها
توجهی به آن نمی کنند. وگرنه اگر بدانیم که کشیدن چاقو روی بدن باعث پارگی اون قسمت می شود این کار را نمی کنیم.
در مورد ورودی های ذهن خیلی دقیق تر و سریعتر از ورودی های جسم عمل میکند.
یعنی اگر ورودی نامناسب باشد خیلی سریعتر می توانم بفهمم و سریع یه چیزی درون قلبم انگار شروع به
آلارم می کند. من نمی دانم درک نمی کنم این مردم را که چطور این احساس بد پریشانی را تحمل می کنند.
چطور دوری و ناهماهنگی از رب را تحمل می کنند.
سفرنامه روز 7:
نکات مهمی که از این فایل دریافت کردم رو مینویسم:
1.توجهات غذای روح انسان است. ورودی هایی که از طریق توجهاتم (فکر کردن، تجسم کردن، به یاد آوردن، دیدن، گوش کردن، صحبت کردن) به روحم وارد میکنم، مانند غذایی ست که وارد جسمم میکنم. من باید وسواسی که در مورد انتخاب و خوردن غذا دارم، خیلی بیشترشو در مورد توجهاتم داشته باشم چون توجهات من کل زندگی من و اتفاقات و شرایط زندگی من رو رقم میزنه. یعنی باید همونطور که غذای فاسد و سمی رو وارد جسمم نمیکنم، ورودی های منفی رو هم وارد روحم نکنم.
2.علت اینکه انسان ها متوجه رابطه غذای جسم و روح نیستند اینه که: وقتی ما غذای فاسد و سمی وارد جسممون میکنیم همون لحظه تاثیرش رو میبینیم و سریع مریض میشیم. ولی وقتی غذای فاسد و سمی (ورودی های منفی) رو وارد روحمون میکنیم همون لحظه تاثیرش رو نمیبینیم و در واقع یک فاصله زمانی بین ورودی های منفی و اتفاقات منفی زندگی وجود داره. به این صورت که اول نشانه های اون ورودی منفی رو میبینیم و بعد از مدتی آثار عینی اون رو در زندگیمون میبینیم . به همین علت انسان ها این رابطه رو درک نمیکنن و علت اتفاقات منفی زندگی رو متوجه نمیشوند.
—————————-
تمرین روز7 سفرنامه:
من برای ساخت اهرم رنج و لذت، ورودی های منفی برای روحم رو مثل یه شیشه سم کشنده تصور میکنم. تصور میکنم وقتی ورودی های منفی به روحم وارد میکنم، دارم به دست خودم از اون سم میخورم. (دقیقا شیشه سم رو که روش عکس یک اسکلته مرموز و ترسناک و یه مایع کدر بدرنگ داخلشه رو تصور میکنم). با این روش دیگه جرئت نمیکنم ورودی منفی رو وارد ذهنم کنم.
به نام یکتای بی همتا
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربون و دوستان عزیزم
اهرم رنج و لذت را برای کنترل ورودی های ذهنم با استفاده از زندگی افرادی که از نزدیک میشناسم و همینطور زندگی گذشته خودم ساختم.
اهرم رنج برای ورودی های دیداری و شنیداری
افراد زیادی رو در اطرافم میشناسم که اکثر وقت خودشون رو صرف دیدن تلویزیون و سریال های منفی اون میکنند. به خبرهای منفی گوش میدن به آهنگ های منفی. چیزی که در زندگی این افراد مشاهده میکنم بیماری، رفتن به بیمارستان، بدهی و فرار از طلبکارها،دزدیده شدن وسایل، شکست عشقی، نداشتن عزت نفس، نداشتن آرمش، مدام عصبی بودن و بی انگیزه بودن، نداشتن درآمد مناسب، هم فرکانس بودن با افراد نامناسب و بی هدف، دست و پا زدن در فقر، عدم ارتباط مناسب با دیگران و در زندگی سقوط به پله های پایین تر و پایین تر. همه این ها در اثر دیدن و شنیدن ورودی های نا مناسب به زندگی هر شخصی می تواند وارد شود.
اهرم رنج برای گفتگوهای نامناسب درونی با خود و یاد آوری خاطرات غم انگیز و داشتن ترس و دلهره
به وجود آمدن احساس عدم لیاقت، شکسته شدن عزت نفس و اعتماد به نفس، طرد شدن، تنها شدن، رخ دادن اتفاقات بد و نادلخواه، رخ دادن شرایطی که مدام در دلهره باشی، خوب پیش نرفتن کارها، در زمان حال زندگی نکردن، عدم لذت بردن از زندگی و …
اهرم لذت در صورت کنترل کردن ورودی ها
احساس شادابی و نشاط، هماهنگی و صلح با خود و در پی آن داشتن آرامش در زندگی، رخ دادن اتفاق های عالی در زندگی، عشق دادن و دریافت عشق از تمام هستی، هم فرکانس شدن با موقعیت های عالی، درآمد عالی، شغل عالی، روابط عالی، همسر عالی، در رفاه و آسایش بودن، سلامتی جسمی و روحی، فقط نیازمند خدا بودن، در امنیت بودن، آمادگی برای دریافت معجزات، داشتن عزت نفس بالا، رخ دادن اتفاق های خوب و مثبت پشت سرهم، پر انرژی بودن و ….
هرشخصی با کنترل ورودی های ذهن خود می تواند تمام این لذت ها را کسب کند زیرا قوانین جهان هستی ثابت و بدون تغییر هستند.
با آرزوی موفقیت
با سلام به استاد عزیزم٫و مریم بانو٫و دوستان٫الان که این فایل گوش دادم نزدیکای سحر و احتمالا اخرین سحری این ماه رمضان٫و تو این فایل خوب و پر از اگاهی حرف از غذا و لذت و رنج و٫٫٫٫شد
و من میخواستم برداشتم از ماه رمضان و غذا نخوردن و عبادت خدا بگم٫که خدا هر سال با ماه رمضان داره بهمون میگ که غذای روح ونگه داشتن خودمون در حال خوب و ارتباط با خودش حالا با نماز با احساس خوب با ذکر و دعا با اعراض کردن از چیزای بد و منفی و کلی چیز دگ داره بهمون میگ که این غذای روح و اینا خیلی مهم تر از غذایی که برای جسممون میخوریم و وخلاصه بگم که وقتی ما به اصل توجه کنیم و فکر و باور درست کنیم غذای جسم داده میشه وقتی به سفره افطار نگاه میکنم چقدر زیبا و دلچسب و پره و همه دور هم جمع هستیم دور سفره خدا یعنی اصلا جا نیستا از بس از غذا و برکت پر میشه ٫میفهمم که وقتی به خودش وصلیم به روحی که در وجودمون همه چی داده میشه با لذت و ارامش و سبکی و خوشی٫این خلاصه برداشت من از ماه رمضان و اینکه خدا از هرچیزی برای فهماندن قوانینش به ما استفاده میکنه ٫چه ماه و سال باشه چه روز و شب باشه چه حیوانات باشه و میگم از همه چیز برای فهماندن و درک و استفاده کردن از قوانین داره به ما نشون میده کافیه فکر کرد اندیشید و نتیجه گرفت٫و صرف فقط نخوردن ونیاشامیدن نباشه٫
ودر مورد حیوانات و حشرات٫من وقتی قران مطالعه میکنم حتی از اسم های سوره ها هم سعی میکنم برداشتی داشته باشم٫و برام خیلی جالب بود زندگی زنبور و عنکبوت٫
که این فایل هم درمورد اهرم رنج و لذت بود درمورد غذای خوب و بد و کسب و کار٫
من اومدم برای خودم این دوتا حشره رو مقایسه کردم٫
مقایسه درمورد خونشون٫غذاشون٫نحوه عمل کردن و فعالیت و کسب کار و ایمان٫
خونه زنبور که تصور میکنم از نظر ظاهری خیلی محکم تر و لایه لایه و امن و زیباست ٫
خونه عنکبوت ساخته شده از چند تارو پود که در یک ان با تکونی با بادی به فنا میره استحکام صفر ایمنم نیست٫
حالا غذای زنبورا شهد گلای زیبا و خوشبو و مهمتر اینکه خدا گفته هدایتشون میکنیم و این خیلی برام جالب بود که این هدایت میتونه بوی گل باشه و جالبتر اینکه زنبورها به هدایت ایمان دارند و حرکت میکنند و عمل میکنن و خودشون میرسونن به گلها٫
و غذای عنکبوتم که انتظار و انتظار تا یه حشره ای به طورش گیر کنه و دلی از عزا در بیاره٫تازه اون حشره رو هم با زهرش باید بکشه و سمیش بکنه تا بخورتش٫
حالا تصورش کنین غذای زنبور عسل به اون خوشمزگی و غذای عنکبوت به این بدمزگی٫
البته مزه نکردما حدس میزنم خخخخ٫
حالا ادامش نحوه عمل کردن و کسب کارم٫حتما دیدید که چقد کندوی زنبور ها شلوغ و پر از جنب و جوشن و فعال مثل سایت استاد عزیزم که ملکه این سایت و ما هم زنبورای دور برش و چقد شلوغ پربرکت و فعال و کامنت ها و فایل ها مثل عسل ناب و شیرین٫
و نحوه عمل کردن عنکبوت که ساکن یک جا و یک جا قایم میشه و تنهاست همیشه هچ رونقی وجود نداره و فقط زنده است دگ ٫٫٫
و این دو تا حشره هم ماموران خداهستن که دارن واضح قانون معرفی میکنن٫
تا یادم نرفته یک نگاه توحیدی هم ازش پیدا کردم اینکه وقتی به خونه زنبورا نگاه میکنم انگار فقط به یک بند نازک وصلن و اون همه حجم کندو و زنبورارو نگه داشته این واس من یعنی ادم فقط به خدا وصل باشه فقط به اون تکیه کنه اگه هزار برابرم بشه این کندو لایه لایه بزرگتر بشه باز همون یک ایمان یک باور قوی به خدا نگهت میداره٫
و وقتی امیدت به هزار جا باشه به هزار نفر وصل باشی یک ایمان قوی نداشته باشی به اون توحید رو نداشته باشی ب خدا هچ برکتی توزندگیت نیست مثل خونه عنکبوت و در هر لحظه و هر ان ممکن نابود بشه٫
ومن این دو نوع زندگی رو دارم میبینم ٫این برکت و بزرگی و ایمان و کندو رو در زنگی شما میبینم که خدا هدایتتون میکنه به بهترین گلها به بهترین کندو ها با یک ایمان و باور قوی به خدا٫وزندگی خیلی ها ازخیلی هم بیشتر که زندگیشون شبیه زندگی عنکبوت به هزار جا وصل به هزار نفر وابسته الا به اونی که باید وصل باشه٫و نه برکتی نه لذتی هچی پوچ و بیهوده٫
خدایا شکرت بخاطر این اگاهی و استاد سپاسگزارم بخاطر این فایل زیبا با اون غذاهای خوشمزه و زیبا
به نام فرمانروای جهانیان
الحمد لله رب العالمین
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز?
خداروشکر میکنم که در جمع شما خوبان حضور دارم و خوشحالم که روز به روز آگاهیم رو به افزایشه و قوانین رو بهتر و بهتر درک میکنم?
من از وقتی با قوانین آشنا شدم متوجه شدم که کانون توجهاتم باعث میشه که زندگیم رو خلق کنم شروع کردم به توجه به نکات مثبت زندگیم و چند وقته که به صورت پیوسته در حال شکرگذاری روزانه و شمردن داشته هام هستم و عکس ها و فیلم هایی که دوست دارم رو که بیشتر از طبیعته مدام برای خودم میزارم و میبینم.
تلوزیون و اخبار رو الان سال هاست از زندگیم حذف کردم و آهنگ های منفی رو هم از گوشیم پاک کردم و دوستانم بچه هایین که کامنت روی سایت میزارن و من میخونم و از آگاهیاشون لذت میبرم و جالب اینجاست که اطرافیانم که اکثر اوقات پیش منن هم مثبت اندیش تر شدن و حداقل در مواجهه با من دیگه کمتر درباره منفی ها صحبت میکنن و این نشون میده که اگه خودم شروع کنم و به غذای روحم توجه کنم جهان افرادی رو سر راهدمن قرار میده که مثبت اندیشن و محیطم رو برام مثبت تر میکنه و این اگر ادامه داشته باشه چه برداشت های فوق العاده ای خواهم داشت چون من در حال کاشت زمین روحم با بهترین اگاهی ها و بهترین دانه ها هستم وای که چه ثمره ای رو دریافت کنم و من در همین لحظه و هر لحظه منتظر بهترین اتفاق ها و نتیجه ها در زندگیم هستم.
خداروهزاران مرتبه شکر برای قدم گذاشتن در این سفرنامه فوق العاده عالی که هر روز بهترین آگاهی ها رو نصیبم میکنه.
خانم شایسته عزیز باز هم ممنونم برای این حرکت زیبا?
دوستان برای کامنت های عالیتون واقعا ممنونم کلی آگاهیم با کامنت هاتون بالا رفت.?
استاد ممنونم برای به اشتراک گذاشتن آگاهی هاتون با ما?شما دستی از طرف خداوند هستید برای من که آگاهانه شروع به خلق زندگیم کنم و هر روز بتونم بهتر از دیروز قدم بردارم?
من تحت هر اتفاق و شرایطی که پیش میاد فقط یک راه دارم فقط یکی، اینکه شاد باشم و به خدا بسپارمش( تنها انتخابیه که من دارم)
سلام استاد٫٫واقعا این آگاهی هایی که به ما میدید حکم طلا رو داره!!
وقتی به گذشته فکر میکنم میبینم این همه تغییر تو زندگیم اتفاقی نیست٫
هرزمانی که تونستم ورودی های ذهنمو کنترل کنم نتیجش عالی شده٫به صورت حال خوب، امیییید، ایمان، اعتماد به نفس،زیبا دیدن همه چیز( درحالی که وقتی ورودی هامو کنترل نمیکنم همون چیزا اصلا زیبا نیستن و شاید بعضی وقتا غیر قابل تحمل )٫
وقتی شروع میکنم به بی توجهی به ترس هام و سپاس گذاری بابت دار و ندارم اصلا روی زمین نیستم! رو ابرام!
همه چیز خود به خود درست میشه٫حتی جواب سوالایی که مدت ها داشتم رو میگیرم٫چقد خوبه اینطوری٫٫
خدای مهربونم من چققققدر خوشبختم که تو با این عظمت و قدرت بیکران، پناه منی٫٫
رفیق منی٫٫آروم جونمی٫٫٫یا من اسمه دوا و ذکره شفا٫٫
مهربونیتو شکر عشق من٫
بسم الله الرحمن اارحیم
روز هفتم سفرنامه
رنج
١)وقتی باور کنی که اگر احساست بد بشه به اندازه اون احساس بد , دیر تر به خواسته ات می رسی
۲)وقتی باور کنی با احساس بدت از مسیر خدا دور میشی (الا ان اولیاء الله لا خوف علیهم ولاهم یحزنون سوره یونس صفحه ۱۱۶)
۳)وقتی بدونی که در هر لحظه ودر بدترین شرایط این انتخاب رو داری که حالت خوب باشه یا بد
۴)وقتی باور کنی با احساس بد , احتمال رسیدن به خواسته ات ۰% میشه
۵)وقتی باور کنی اگر احساست بد بشه نتنها خدا دلش نمی سوزه بلکه اتفاقات بدتر برات میفرسته
۶)وقتی بدونى ورودی هایت احساساتت را می سازند
بازهم در احساس بد میمونی؟
ورودی هایت را کنترل نمی کنی؟
لذت
۱)وقتی باور کنی اگر حالت خوب باشه آدم خوش شانسی میشی
۲)وقتی باور کنی اگر حالت خوب باشه در مسیر خدا و در مسیر رسیدن به خواسته ات هستی
۳)وقتی باور کنی هیچ اتفاق بدی نمیتونه برات اتفاق بیوفته وهر اتفاقی به نفعت هست
۴)وقتی باور کنی که هر چقدر آدم بدی بشی بازهم قدرتمند ترین نیرو درکنار تو هست وپشتت گرمه
۵)وقتی بدونی انتخاب با توست که حالت خوب باشه یا بد( با ورودی هات )
۶)وقتی بدونی خودتی که در حال خلق زندگی ات هستی و چیزهایی که در اخبار و رسانه ها میگن هیچ تاثیری در زندگی ات نداره
۷)وقتی باور کنی خدا همیشه دوست داره خوشحال باشی
۸)وقتی باور کنی ورودی هایت احساساتت را می سازند
بازهم خوشحالی را انتخاب نمی کنی؟
ورودی هایت را کنترل نمی کنی؟
بسم الله الرحمن اارحیم
روز هفتم سفرنامه
رنج
١)وقتی باور کنی که اگر احساست بد بشه به اندازه اون احساس بد , دیر تر به خواسته ات می رسی
۲)وقتی باور کنی با احساس بدت از مسیر خدا دور میشی (الا ان اولیاء الله لا خوف علیهم ولاهم یحزنون سوره یونس صفحه ۱۱۶)
۳)وقتی بدونی که در هر لحظه ودر بدترین شرایط این انتخاب رو داری که حالت خوب باشه یا بد
۴)وقتی باور کنی با احساس بد , احتمال رسیدن به خواسته ات 0% میشه
۵)وقتی باور کنی اگر احساست بد بشه نتنها خدا دلش نمی سوزه بلکه اتفاقات بدتر برات میفرسته
۶)وقتی بدونى ورودی هایت احساساتت را می سازند
بازهم در احساس بد میمونی؟
ورودی هایت را کنترل نمی کنی؟
لذت
۱)وقتی باور کنی اگر حالت خوب باشه آدم خوش شانسی میشی
۲)وقتی باور کنی اگر حالت خوب باشه در مسیر خدا و در مسیر رسیدن به خواسته ات هستی
۳)وقتی باور کنی هیچ اتفاق بدی نمیتونه برات اتفاق بیوفته وهر اتفاقی به نفعت هست
۴)وقتی باور کنی که هر چقدر آدم بدی بشی بازهم قدرتمند ترین نیرو درکنار تو هست وپشتت گرم میمونه
۵)وقتی بدونی انتخاب با توست که حالت خوب باشه یا بد( ورودی هات )
۶)وقتی بدونی خودتی که در حال خلق زندگی ات هستید و چیزهایی که در اخبار و رسانه ها میگن هیچ تاثیری در زندگی ات نداره
۷)وقتی باور کنی خدا همیشه دوست داره خوشحال باشی
۸)وقتی باور کنی ورودی هایت احساساتت را می سازند
خوشحالی را انتخاب نمی کنی؟
ورودی هایت را کنترل نمی کنی؟