غذای روح چگونه تأمین میشود؟ - صفحه 19
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-29.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2016-01-23 15:45:142024-06-08 22:33:03غذای روح چگونه تأمین میشود؟شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به عزیزان و همراهان گلم در سفرنامه
من برای این که همیشه توجه ام رو روی نکات مثبت بگذارم و توجه ام به موضوعاتی باشد که به من احساس خوبی میدهد و همواره زیبایی های خداوند را ببینم و ان ها رو تحسین کنم.از اهرم رنج لذت استفاده می کنم واین گونه سعی می کنم طبق قانون عمل کرده و از مسیر درست خارج نشوم.
اهرم رنج و لذت:
رنج توجه کردن به نکات منفی،به اتفاقات بد،به گوش دادن اخبار منفی،دیدن سریال ها وفیلم های نامناسب،گشتن با ادم های منفی نگر و افراد با عزت نفس پایین،گوش دادن اهنگ منفی،احساس گناه داشتن و ..
من اگر به مواردی که ذکر کردم توجه کنم وکانون توجه ام موارد ذکرشده باشد از درو دیوار برایم بدبختی می بارد من ایمان دارم که اگر به چیزهای منفی به چیزهایی که احساس خوبی به من نمی دهد به ناخواسته هایم توجه کنم از درو دیوار باریم بدبختی می باره این قدر این موضوع برام روشنه که به محض این که احساسم بد می شه یک چیزی تو ذهنم شروع می کنه به الارم دادن اگربا تغییر دیدگاهم نتونم به احساس خوب برسم بدبختیه که از همه جا وارد زندگیم می شه.این تغییردیدگاه باید از درون باشه نه با تغییردادن شرایط بیرونی.
لذت توجه به نکات مثبت هر چیزی،توجه کردن به خواسته ها،توجه کردن به زیبایی ها،تحسین کردن افراد،داشتن دوستان مثبت،لذت بردن از لحظه ها،احساس سپاسگزاری،حرف زدن درمورد خواسته ها،گوش دادن اهنگ های مثبت و ..
اگر من به مواردی که ذکر شد توجه کنم به چیزهایی که به من احساس خوبی میدهد به خواسته هایم توجه کنم وشکرگزار داشته هایم باشم اتفاقاتی عالی را تو زندگی ام تجربه می کنم که بهشت رو می تونم تو همین دنیا توجه کنم از درو دیوار ثروت وسلامتی و حال خوبه که وارد زندگیم می شه اون موقست که می تونم روز به روز خوشبختتر بشم و خداوند رو هر لحظه توزندگیم احساس کنم و او رو هدایتگرم تو کل زندگی بدونم این قدر اتفاقای خوب واسم می یفته که میگم خداجون چرا تاحالا من اون جوری زندگی می کردم.
واقعا که این فاصله ای که میان ما وخواسته هامون وجود داره باید با احساس خوب واحساس شکرگزاری و توجه کردن به خواسته مون و ارسال فرکانسمون به سمت خواسته مون چر بشه چون اگر غبر ازاین بود که اگه یک لحظه حواسمون نبود وبه نا خواسته ای توجه می کردیم و سریع اتفاق می افتاد که دیگر هیچی رو هم بند نبود و مدام اتفاقات بد رو تجربه می کردیم واین هم از همون الطاف خداونده که جهانش رو این گونه افریده وقانون تکامل رو به کارگرفته.البته رابطه میان احساس بد و اتفاقات بد رو زودتر میشه از حال جسمانی فرد فهمید و جسم زودتر این فرکانس رو دریافت می کنه واین هم یک الارمه که خداوند به ما بگه تومسیر درستیم یا نه.همون طور که وقتی یک غذای نامناسب می خوریم زود جسممان واکنش میدهد.
این ها برداشت من از مواردی بود که استاد گفتند.
فعلا تا بعد شما رو بخداوند می سپارم.در پناه خداوند شاد وثروتمند و سلامت باشید
عاشق شما رضا معینی فر
سلام به همه دوستان عزیز و همراهان گلم در سفرنامه
من برای این که همیشه توجه ام رو روی نکات مثبت بگذارم و توجه ام به موضوعاتی باشد که به من احساس خوبی میدهد و همواره زیبایی های خداوند را ببینم و ان ها رو تحسین کنم.از اهرم رنج لذت استفاده می کنم واین گونه سعی می کنم طبق قانون عمل کرده و از مسیر درست خارج نشوم.
اهرم رنج و لذت:
رنج توجه کردن به نکات منفی،به اتفاقات بد،به گوش دادن اخبار منفی،دیدن سریال ها وفیلم های نامناسب،گشتن با ادم های منفی نگر و افراد با عزت نفس پایین،گوش دادن اهنگ منفی،احساس گناه داشتن و ..
من اگر به مواردی که ذکر کردم توجه کنم وکانون توجه ام موارد ذکرشده باشد از درو دیوار برایم بدبختی می بارد من ایمان دارم که اگر به چیزهای منفی به چیزهایی که احساس خوبی به من نمی دهد به ناخواسته هایم توجه کنم از درو دیوار باریم بدبختی می باره این قدر این موضوع برام روشنه که به محض این که احساسم بد می شه یک چیزی تو ذهنم شروع می کنه به الارم دادن اگربا تغییر دیدگاهم نتونم به احساس خوب برسم بدبختیه که از همه جا وارد زندگیم می شه.این تغییردیدگاه باید از درون باشه نه با تغییردادن شرایط بیرونی.
لذت توجه به نکات مثبت هر چیزی،توجه کردن به خواسته ها،توجه کردن به زیبایی ها،تحسین کردن افراد،داشتن دوستان مثبت،لذت بردن از لحظه ها،احساس سپاسگزاری،حرف زدن درمورد خواسته ها،گوش دادن اهنگ های مثبت و ..
اگر من به مواردی که ذکر شد توجه کنم به چیزهایی که به من احساس خوبی میدهد به خواسته هایم توجه کنم وشکرگزار داشته هایم باشم اتفاقاتی عالی را تو زندگی ام تجربه می کنم که بهشت رو می تونم تو همین دنیا توجه کنم از درو دیوار ثروت وسلامتی و حال خوبه که وارد زندگیم می شه اون موقست که می تونم روز به روز خوشبختتر بشم و خداوند رو هر لحظه توزندگیم احساس کنم و او رو هدایتگرم تو کل زندگی بدونم این قدر اتفاقای خوب واسم می یفته که میگم خداجون چرا تاحالا من اون جوری زندگی می کردم.
واقعا که این فاصله ای که میان ما وخواسته هامون وجود داره باید با احساس خوب واحساس شکرگزاری و توجه کردن به خواسته مون و ارسال فرکانسمون به سمت خواسته مون چر بشه چون اگر غبر ازاین بود که اگه یک لحظه حواسمون نبود وبه نا خواسته ای توجه می کردیم و سریع اتفاق می افتاد که دیگر هیچی رو هم بند نبود و مدام اتفاقات بد رو تجربه می کردیم واین هم از همون الطاف خداونده که جهانش رو این گونه افریده وقانون تکامل رو به کارگرفته.البته رابطه میان احساس بد و اتفاقات بد رو زودتر میشه از حال جسمانی فرد فهمید و جسم زودتر این فرکانس رو دریافت می کنه واین هم یک الارمه که خداوند به ما بگه تومسیر درستیم یا نه.همون طور که وقتی یک غذای نامناسب می خوریم زود جسممان واکنش میدهد.
این ها برداشت من از مواردی بود که استاد گفتند.
فعلا تا بعد شما رو بخداوند می سپارم.در پناه خداوند شاد وثروتمند و سلامت باشید
عاشق شما رضا معینی فر
سلام خدمت استاد عزیز و همه دوستان
خدا رو شکر که دوباره یک فایل پر محتوا از استاد رو گوش کردم
واقعا دلیل تمام رفتارهای انسان حاصل باورهایی است که در اثر ورودی ها به ذهن رخ میدهد.
قرآن هم میگه فلینظر الانسان الی طعامه
پس همان طور که ما به ورود خوراکیها به معده خود دقت میکنیم باید ورودیهای ذهن خود را هم کنترل کنیم.
خدا رو شکر خودم دیگه از وقتی با استاد آشنا شدم و صحبت های ایشون رو گوش میدم دیگه تلویزیون نگاه نمیکنم،از گروه های واتساپ و تلگرام بیرون اومدم و سعی میکنم بیشتر فایل های استاد رو گوش بدم،قرآن رو مطالعه کنم،کتاب های خوب بخونم تا انشالله خدا خودش منو به بهترین مسیر هدایت کنه
در پناه خدای مهربون شاد،سلامت و ثروتمند باشید
سلام خدمت دوستان عزیزم
روز هفتم سفرنامه هست
وقتی که استاد داشتند توضیح میدادند مبحث ورودی ها و مثال های اون رو، یاد اتفاقی افتادم که همین دیروز افتاد..
ما میخواستیم بریم مسافرت برای هفته ی بعد و خونه ی یکی از بستگان هم در شمال جور شد که بریم اما خاله ی مادر مکه رفته بود اونجا میگفت نرید اونجاها ! اینقدر کثیفه و اینقدر سوسک از در و دیوارش میره بالا که خدا میدونه…
بعد الان یاد اون افتادم گفتم ببین چطور حواسمون هست که اگه ماکنی کثیف باشه حتی نزدیکش هم نمیشیم و به حرف بقیه بسنده می کنیم یعنی جرئت امتحان کردنش رو هم به خودمون نمی دیم که حالا شاید اونطوری که اون بنده خدا گفته نباشه، شاید یکبار اون طوری شده اما اینقدر این بحث برامون مهمه که اصلاً کلاً بی خیالش می شیم.
یک نکته ی دیگه ببا توجه به فایل جهان مانند آیینه، اون مکانی که خودمون داریم آنطور می بینیمش، بخاطر خودمون و فرکانس هامونه نه اینکه تقصیر ما نیست و باید بگردیم و باور رو درست کنیم و کانون توجه مون رو تغییر بدیم..
این کانون توجه هی داره بیشتر میره تو وجودم که باید کانون توجه ام رو تغیر بدم نه اینکه کار دیگه ای بکنم، نمیدونم چطور توضیحش بدم اما خیلی خوب دارم درکش میکنم و خیلی خوب هم دارم تو عمل ازش استفاده میکنم…
استاد اون فایل 18 ثروت 3 رو من دو روز پیش گوشش دادم و انگار که برای من گفته بودید و رفته تو وجودم و تو همین دو روزه به چند تا تضاد برخورد کردم و ناخود آگاه گفتم ایولا یه کلید دیگه! و بعدش خودم رو تحسین کردم که چقدر قشنگ به تمرین استاد عمل کردم.
خدا رو شکر
سلام دوستان
گنج هفتم هم دریافت کردم
الهی شکرت….
بعد از صحبت های استاد عباسمنش ، با خودم صحبت کردم ، متوجه موضوع خیلی مهمی شدم ، من در این 7 ماهی که روی باورهام دارم کار میکنم ، به نظرم سعی ام رو کردم کنترل ورودی کنم و خداروشکر اتاقم هم جوری هست در خونه که کلا ورودیش از قسمت اصلی ساختمان خونه جدا هست یه اتاقی داریم ته پارکینگه و سرویس بهداشتی و ایناش هم جدا هست فقط حیاط مشترک هست.
این چند ماه رو که مرور کردم متوجه شدم که 7 ماهه دست به کنترل تلویزیون نزدم
و در طول شبانه روز فقط برای غذا خوردن میرم پیش خانواده و هررررر بار که رفتم تلویزیون روشنه و یا اخبار داره پخش میشه یا فیلم های غمگین که اکثرا هم سریال های ایرانی هست و من یادمه اون اوایل با اینکه تصمیمم رو گرفته بودم و عزمم رو جزم کرده بودم به هیچ عنوان تلویزیون نگاه نکنم و همیشه پشتم رو به تلویزیون میکردم که حتی اگر صداش رو میشنوم تصویر رو حداقل نبینم خخخخخخخخخ
و توی اون تایم کم مثلا نیم ساعته تا غذام رو میخوردم با خانواده صحبت میکردم تماما باورهای محدودکننده بینشون رد و بدل میشد و من سعی میکردم یا توجه نکنم یا سوال حافظه ای بپرسم
پدرم میگفت امریکا تحریما رو باز آورده ایندفه قوی تر ، مادر میگفت گوشت و مرغ گرون شده زندگی برای مردم دیگه نمیچرخه چرخ زندگی مردم نمیچرخه
خلاصه هر کی به روش خودش آه ناله ای میکرد زمانی هم که ازین صحبتا نبود مثلا دیگه تحریم اینا تکراری شده بود و چن روزی خبر جدید نبود و اخبار و رسانه ها خبرای تکراری رو هی پخش میکردن برنامه ی خانواده تغییر میکرد ، پلن جدید دلسوزی بود !!! مثلا یکی از اقوام مشکلی براش پیش اومده بود ، مثلا بیمار شده بود ، ورشکست شده بود….
پدر شروع میکرد : بنده خدا مشکل براش پیش آمده…
بیمار شده دیدمش حالم گرفته شده ، مادر هم ادامه میداد : آخی دلم براش کباب شد
کبابه کباب ، منم شوخی میکردم میگفتم چی کبابه مامان ؟ شام کبابه ؟ میگفت نه پسرم دلم برای فلانی کباب شده …….
تا اینکه تصمیم گرفتم یه تدبیری بیاندیشم
هدفون میذاشتم موقه ای که میرفتم پیش خانواده
پدرم میگفت کم آهنگ گوش بده بچه ، این هدفونا اینقد توو مغز آدم بووم بووم میکنه آدمو روانی میکنه ، پسر فلانی سر همین هدفون گذاشتن زیاد سر از تیمارستان در آورد
بخاطر همین گوشی زیر لباسم بود یه گوشم که مثلا سمت دیوار بود کسی نمیدید هدفون داشت گوش دیگم رو قرض داده بودم به خانواده البته فقط ظاهری بود چون اون گوش آزاده چیزی دریافت نمیکرد تمرکز روی گوشی بود که هدفون توش بود
خلاصه خیلی ماجرا فان میشد
توی باشگاه هم هدفون خودم رو میذاشتم اصن آهنگ باشگاه رو گوش نمیدادم چون اغلب آهنگ های عاشقانه ، ازین عشقایی که به قول استاد عباسمنش بیماری روانی هست رو میذاشت ، همیشه برام سوال بود که ادم باید اینجا دمبل وزنه بزنه یا آهنگ غمگین گوش بده !!!! چن باری هم با مسئول باشگاه شوخی کردم گفتم تو که آهنگ فاز دار میگذاری یه دفه ای آهنگ داریوش بزار ورزشکار بره زیر وزنه دیگه نیاد بالا همونجا زیر وزنه بمونه
احساس میکنم من واقعا میخواستم تغییر کنم ، من با تمام وجودم میخواستم کنترل ورودی کنم و اصن به ورودی های منفی توجه نمیکردم و همین راز پیشرفت زیادم توی این 7 ماه بود ، همین راز به دست آوردن سلامتیم بود ، همین راز جهش من از بدترین شرایط از همه نظر به شرایطی که الان دارم و در صلح و آرامش دارم زندگی میکنم و راه برام باز شده چشام باز شده و هی روز به روز دارم بهتر میشم و به سمت کمال حرکت میکنم و چشمه ی الهامات خداوندگار انرژی منبع برام جاری هست و هر روز الهامات عالی دریافت میکنم و سپاسگزار خداوند هستم
نمیگم خیلی خوب تونستم روی این موضوع کنترل ورودی کار کنم اما سعی ام رو کردم و جهان هم واقعا بهم کمک میکنه ، الان شرایط جوری شده اتفاقات جوری رقم خورده که زمانیکه میرم پیش خانواده یا تلویزیون خاموشه یا داره یه مستندی چیزی پخش میکنه یا مسابقه ورزشی ، فوتبالی چیزی ، یا شرایط جوری برام مهیا شده که صبح ساعت 5:30 میرم باشگاه و تنها در سکوت تمرین میکنم عاااالی بعد تمرین هم 15 دقیقه تمرکز میکنم و علاوه بر ستاره قطبی که به محض بیدار شدن انجام میدم یه بار دیگه روزم رو خلق میکنم و ستاره قطبیه رو مرور میکنم در اون سکوت…
اینا نشانه هایی هست که بخاطر سعی ام در کنترل ورودی دریافت کردم ینی شرایطی برام پیش اومده که کمتر آگاهانه سعی میکنم کنترل ورودی کنم ، حدود 6 ماه چرا آگاهانه تلاش میکردم اما الان دیگه گذاشتمش روی اتوماتیک یه آجر گذاشتم روی گاز ماشین خوشبختی خودش میره ، خودمم حواسم بهش هست
دوستتون دارم ، ایام به کام دوستان ، به درود…
به نام خدا
سلام و خداقوت
روز هفتم سفرنامه
ممنون از شما استاد که انقدر خوب موضوعات را تشریح میکنید. ورودی های نامناسب واقعا تاثیرات مخربی داره و برای مدتها در ذهن و حافظه میماند و ناخواسته جلوی چشمت رژه می رود و باید خیلی بی توجهی نشان داد تا به مرور محو شوند. اما نمیدانم چرا ورودی های خوب باید بارها و بارها تکرار شود تا در ذهن و حافظه ماندگار شود. جایی خواندم اگر عبارتی منفی بکار ببری باید 17 بار مثبت آن را بکار ببری تا اثرش خنثی شود. نمیدانم چقدر درست است. امیدوارم صحیح نباشد چرا که کارمان خیلی دشوار میشود.
سلام خدمت دوستان عزیز
خیلی فایل خوبی بود از استاد
من هر شب که این سفر نامه رو قبل خواب گوش میکنم یک درس جدید یاد میگرم من هر لحظه از روزم رو بیشتر رو چیزهای که میخوام میزارم وخداروشکر نتایج خیلی به سرعت به سراغم میاد
بنام خالق زندگی
?روز هفتم سفرنامه(خداشناسی)?
سلام بروی ماهتون ??
فایل غذای روح چگونه تامین میشود:
?????????
کاش آنقدری هم ک ب غذای شکممون اهمیت میدادیم ب غذای روحمون هم میرسیدیم!
برای اینکه بدونی چه نوع غذایی ب ذهنت دادی ،یه نگاه ب وضعیت زندگیت کن !
رخساره زندگیت روببین !
عمق فاجعه رو متوجه میشی .
. . . .
ناراحت نشو ، نمیدونستی ،آگاه نبودی
از حالا شروع کن غذای خوب به ذهن زیبات بده
همانطورک بدن ما میتونع خودشو بازیابی کنع ،ذهنت هم این توانایی رو داره .
کافیه غذای ک سالم و پراز انرژی هست ب خوردش بدیم
و نگاه کن عکس العملشو در زندگیت
اگر اوضاع خوب بود بدون کارتو خوب انجام دادی .
من کسی بودم ک شب و روزم تو فضای مجازی تلگرام و گروح ها میگذشت
تمام وقتم رو بیهوده میگذروندم وسرمو مثل کبک زیر برف کرده بودم
من همان دختری بودم ک شب و روز درگروح ها حرف و سخن بیهوده میگفتم
و روحم ازین وضعیت آزار میکشید ،خسته شده بودم
بارها همین روح من و ازین گروح ها بیرون کشید اما بعلت حس بی ارزشی ک داشتم بعلت عدم کنترل ذهنم ب مسیر قبل برگشتم .
آن وفت ها ک شما استادنازنینم رو نمیشناختم ،شما نبودید اما روحم پرمیکشید بسمت مثبت اندیشی ،بسمت شما .
سردردهای سرسام آور
بدن درد های همیشگی
سرماخوردکی های ک تمامی نداشت
پوست خشک صورتم ک ازخشکی زیاد قرمز میشد
و هزاران درد دیگر ک حتی ب یادشان نمی آورم ،عوارض آن غذاهای بد روحی بود
این تن بی گناهم داشت تقاص آشغال های ک بحوردش میدادم را میداد
واطرافم پراز آدمهای بود ک سمی تر و گشنده تر ازسم بودن
و همش از نشدن شانس تقدیربدبختی بی پولی مشگلات حرف میزدند
اما روح قشنگم حتی در میان ان همه ناخالصی باز مثل الماس می درخشید
و نمیتواست باورکند نشدن را
باوجود آنکه همه از نشدن حرف میزدندمن از ارزو هایم برای خودم میگفتم . .
روح قدرتمندم من و جسور تر کرده بود
من همراه باخدایم ک بامن بود
تک و تنها ایستادم و لحظه ای نمی توانستم قبول کنم نمیشود .
روح من فریاد میکشید ک میشود.
برای همه خنده دار بود
مسخره ام میکردند
اما خدای درونم آنقدر قدرتمند بود ک ب این راحتی نمیگذاشت بیخیال ارزو های قشنکم شوم
خدای من حدای من تو مرا خواندی ک بسمت من بیا
روزی ک باجذب آشنا شدم. . .و بمرور بسمت مثبت اندیشی کشیده شدم
ب خواسته خودم و الله مهربانم
دیگر ازتمام آن گروح ها خارج شدم
تمام آن دوستان مجازی منفی را کنار گذاشتم
فضای ذهنم(گوشی ام)را پر کردم از زیبایی و عذاهای خوشمزه روحی
من کاملا هدایت شده بیرون کشیده شذم از آن جمع ها و فضاهای مسموم
مدام ذهنم پر بود از ارزو هایم
،ارزو های قشنگی ک آن هارا باجان و دل در خودم پرورش دادم و جان بخشیدم ب آنها
شورو شوق وصف ناشدنی سراسر وجودم را فرا گرفت
و هر زوز غذاهای سالمتر از دیروز ب روحم میدادم
آنقدر سالم و مغذی ک بازهم ب هدایت خدای مهربانم به شما استاد نازنینم وصل شدم
استاد نازنینم ،مگر میشود فرکانس عشق داد و بشما وصل نشد
مگر میشود بهترین فرکانس رافرستاد و خداوند انعکاسی غیر شما ب من میداد؟
زهرا دیگر نه تنها رخساره خودش زیباتر شده
رخساره زندگی اش هم قشنگترشده
میدرخشه
آن همه دردها همه رفتند
،چند روز پیش جلو آیینه داشتم ب پوست قشنگم ک خیلی درخشان شده نکاه میکردم
یک آن یادم اومد ،پوستم قبلا بشدت خشک بوده
حتی یادم رفته بود!
یادم اومد اون روزای ک خواهرم مدام بخاطر مریض بودن مدامم دلش بحالم میسوخت
ذهن من مدام از سکون میگفت اما روحم بمن یاد آوری کرد ک زهرا این بود گذشته بیادت بیار.
خیلی عوض شدم خیلی استاد نازم
باورکن گوشیم پره از صدای قشنگ خودتون و خانم شایسته نازم
. . .
استاد جانم آرزو هام انقد بهشون جان بخشیدم انقد آبیاریشون کردم ،انفد علفهای هرزشون کندم ،ک قدرت گرفتن تنومند شدن
لحظه ای نشده بیخیالشون بشم
گاهی باورم نمیشه اینقد تغییرو
سقف آرزو هام بالا رفته
من ب تضاد خوردم اما توقعم بالارفته
میبینم اطرافیانم رو ک با یک اشتباه ،از اوج ب خاک می افته سطح توقعشون از زندگی
اما من میدونم اینا همش اثر حرفای شماس استاد وگرنع منم مثل همون آدما وشاید بدتر بودم
خواستم بگم غذاتو ک عوض کنی ،نه تنها جسمت سالمتر میشه ،بلکه زندگیت زیر و رو میشه ،زیر و رو میدونی یعنی چی؟
یعنی خرابه رو بزنی بگوبی برج بسازی
اونم تو بهترین جای شهر
خدایاشکرت
زهرای عزیز برات همیشه مث فامیل زیبایت خوشبختی آرزو دارم.
حرفات بسیار زیبا بود واگر ما بتونیم واقعا در مقام عمل انها را بکار ببریم قعطا نتایج شگفت اوری خواهیم گرفت. گفته های تو باعث شد که من بیشتر فکر کنم و بیشتر مراقب ورودی های ذهنم و اطرافیانم باشم. وقتی هم به زندگی خودم فکر می کنم که سالها پیش بخاطر افکارم همیشه سرماخورده بودم و مریض بودم واکنون خیلی بهترم و حتی چند سالی یک بار هم سرما نمی خورم می فهمم که اون افکار منفی من و ورودی های ذهن من بوده اند که باعث بیماری جسم من می شدند.
تن سالمت گوارای وجودت
ذهن سالمت گوارای وجودت.
مریم جان شایسه و استاد عزیزم سلام به خاطر مرور این فایل ها سپاسگزارم???
من کلا به عکس گرفتن و فیلم گرفتن علاقه ای نداشتم و میگفتم کار بیهوده ای است اما عکس گرفتن از زیبای ها و خوراکی های خوشمزه و درخت های سرزنده طبیعت ادم ها اب رودخونه فوق العاده ترین هست وقتی که حالت به سمت بد شدن هست تو سریع عکس و فیلم های رو میبینی که با اهنگ زیبا میکس شده و حالت عالی میشه و تو حس سپاسگزار بودن رو به دست میاری و حالت خوب میشه عالی میشه مثل این غذای های خوشمزه این چیزی هست که من مدتی قبل به خودم قول دادم فیلم و عکس گرفتن از زیبای ها و این خودش تمرکز بر زیبایی ها هست و طبق قانون به زیبای ها بیشتری هدایت میشی خدایا ازت ممنونم و این تصمیم من بود و تمرکز بر روی خواسته ها در زندگی ممکنه به ادم های بر بخوری که حرف های رو میزنن که چیزی نیست که تو میخوای مثل اتفاقی که مدتی قبل برام افتاد من اومدم سریع بحث کنم دعوا کنم بعد باخودم گفتم ببین این همون عمل به قانون هست پس سریع با حرف زدن با خودم و گفتن درخواست هام به خدا سعی کردم تمرکز کنم ب روی چیزی که میخوام و وقتی تمرکز رو یخواسته داشته باشی و بدونی خدای که گفته درخواست کن تا اجابت کنم همیشه توی قلبته کنارته فوق العاده حست عالی میشه این که این فایل من رو به یاد فایل پیروزی ترامپ انداخت و من دوباره اون رو دیدم و ربطش دادم به همین فایل که فقط توجه و تمرکز به خواسته با حرف زدن اهنگ گوش دادن نگاه کردن به تصاویر هر چی و هرچی که تمرکزت رو بزاره روی خواستت
استاد عزیزم دوستتون دارم ???
مرور این فایل ها بسیار لازم است زیرا پس از مدتی کافی است مقداری ذهن را کنترل نکنم.
ان زمان است که دوباره شرایط بر می گردد.
تغذیه ذهن بسیار مهم است. من شخصا هر وقت که ذهنم را خوب تغذیه می کنم
انگار جسمم را خوب تر تغذیه می کنم.
اما مسئله ی ای که هست این است که وقتی در یک خانواده زندگی می کنی نمی توانی 100 درصد ورودی هایت را کنترل کنی.
اری هر ورودی که من را غمگین می کند یا می ترساند نباید وارد ذهنم شود
اری تمام اتفاقات زندگی ام حاصل فرکانس ها و باور هایم است.
پس اگر الان از مسیر درست خارج شدم می دانم که چه فرکانسی ارسال کردم.
دوباره به مسیر اصلیم باید بازگردم به همان هدایت ها همان سپاسگزاری ها همان اشک ذوق ها .
توجه به هر ورودی مسموم، یعنی ارسال فرکانس یک ناخواستهی دیگر کهو نتیجهی آن ورود اتفاقات ناخواستهی بیشتری است که راه را برای گله و شکایت ها، ترسها و نگرانیهای بیشتر باز میکند.
اری دقیقا همینطور است فعلا توانستم از سیکل معیوب بیرون بیایم الان طوری می توانم بگویم ساکن و بدون حرکت و پیشرفت هستم.
یعنی یک جورایی به صفر نزدیک ام دارم تلاش می کنم تا دوباره بلند شوم.
این خیلی خوبه که استاد با سپاسگزاری ابتدای فایل ها احساسش رو بهتر میکنه.