غذای روح چگونه تأمین میشود؟ - صفحه 34
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-29.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2016-01-23 15:45:142024-06-08 22:33:03غذای روح چگونه تأمین میشود؟شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بنام خدای عزیزم
امروز به روز هفتم سفرم رسیدم. انشالله به یمن این عدد مقدس زندگی همتون پر برکت باشه. استاد در این فایل گفتند غذای منفی به روح سریع تاثیر نمی گذاره تا متوجه بشیم افکار منفی با زندگی ما چکار می کنند. واقعا افکار منفی در گذر زمان خودشون رو نشون می دهند. یکی از انرژیهای منفی که من آگاهانه و با علاقه به زندگیم وارد می کردم اخبار بود. اخبار بی سی فارسی و منوتو و صدای آمریکا. تمامشون سعی می کنند زندگی در ایران رو مزخرف و سخت نشون بدن. من اصلا کای ندارم که که چه کسی معتقد است زندگی در ایران سخت است یا نیست. اگه کسی باور کنه زندگی سخته زندگی براش سخت می شه و اگه کسی باور کنه زندگی سخت نیست زندگی براش آسون می شه. مگه استاد نگفتند در سال 88 وسط اون همه اعتراضات و راهپیمایی و تظاهرات تنها کسی که سمینارهاش بدون مشکل برگزار شد خودشون بودند؟ چرا؟ چون باور کرده بودند که زندگی سخت نیست و زندگی هم روی خوبشو به ایشون نشون داد. من سالها همه اخبار بی بی سی و به خصوص گفتگوهای دونفره بی بی سی و صدای آمریکا و منوتو رو تماشا می کردم. در همه اون سالها ناخواسته آدمهایی سر راهم قرار می گرفتند که یا پولم رو می خوردند یا اگه پروژه رو تحویلشون می دادم پولش نصفه و نیمه به دستم می رسید یا اصلا نمی رسید. تازه اون نصفه و نیمه هم با رنج و مرارات و تلفن و پیگیری. اگه به کسی پول قرض می دادم باید برای پس گرفتن پول خودم دهها باز زنگ می زدم و بعدش فحش هم می خوردم. باورتون می شه؟ در محل کار ثابت هم که داشتم واقعا کاری به کار کسی نداشتم اما همش زیر ذره بین بودم و پشت سرم حرف می زدند و مدیر یا سرپرست یا همکاران زیر آبمو می زدند. همش می گفتم خدایا من به کسی کار ندارم چرا همه به کار من کار دارند. باورم شده بود اگه کسی برای برداشتن یک لیوان آب باید یک بار یک مسیر رو بره من باید سه بار برم و اون هم با درد سر. واقعا دلیلش رو نمی دونستم چرا. قریب به 18 سال همه طرحهایی که به نهادهای مربوطه می دادم رد می شد. باورتون می شه ؟ 18 سال. یک عمره. یک روز از برادرم پرسیدم می دونی چرا من طرحهام به ثمر نمی رسن؟ پاسخ دادن در ظاهر تو پولی برای اینکه خودت طرحهای خودت رو بسازی نداری. ظاهرش درست بود. اما واقعا درباره قانون جذب و به صورت عمیق و قانون تمرکز و قانون حس خوب = نتیجه خوب چیزی نمی دونستم. تا اینکه در سال 97 تلخ ترین اتفاق زندگیم رخ داد. البته الان بعد از دو سال ایمان دارم اتفاقا شیرین ترین اتفاق زندگیم بوده. بااینکه در ظاهر تقریبا همه دارایی احساسی و 80 درصد دارای اقتصادیم رو از دست دادم. الان که دارم به قانون مسلط می شم می بینم اون اتفاق ناگوار درواقع سبب واضح شدن خواسته ام شد. اینکه من از زندگی دقیقا چی می خوام و چجوری باید بهش برسم. اینکه من از یک رابطه عاشقانه چی می خوام و چطور باید بهش برسم. اینکه من از رابطه با خداوند و خودم چی می خوام و چطور باید به رابطه خوب با خدا و خودم برسم. یک سال اول به این گذشت که تمرکزم رو از اون اتفاق تلخ بردارم. واقعا یک سال گذشت. سال دوم خیلی بهتر شد و در طول روز 20 تا 30 درصد زمانم به فکر به اون اتفاق تلخ می گذشت. الان در سال سوم هستم و حدود 10 درصد یا کمتر از وقتم ذهنم درگیر اون اتفاق تلخه. حقیقتا الان که تمرکز بیشتری روی رابطه خوب با خدا و خودم دارم اتفاقات عالی زندگیم خیلی زیاد شدن. اتفاقات خوب زندگیم بدون سختی اتفاق می افتند. تماسهای کاری خوب. روابط کاری خوب. محل کار خوب. همکاران خوب. واقعا همش رو مدیون خداوندم که منو به این مسیر هدایت کرد تا بفهمم علی به جای فکر کردن به چیزهایی که آزارت می دن روی چیزهایی که داری و نیز اتفاقاتی که دوست داری رخ بدهند تمرکز کن. تاثیرش شگفت انگیزه. اگرچه هنوز همین ده درصد هم باید از بین بره و اصلا به افکار منفی اجازه ورود ندم اما برای کسی که 37 سال به شیوه سابق زندگی کرده زمان دادن برای تغییر اساسی شیوه زندگیه طبیعیه. فقط می تونم بگم خدارو شکر.
به نام خدایی که جهان را به منظم ترین شکل ممکن آفرید
سلام خدمت همه شما عزیزان و دوستان گرامی
روز هفتم این سفر فوق العاده
همه ما انسانها در مورد غذای جسم خیلی حساس هستیم ،اینکه چیزی که می خوریم سالم، بهداشتی، تمیز و حلال باشه و با مزاج ما سازگار باشه.اگر خواستیم بیرون غذایی بخوریم سعی می کنیم بهترین جا باشه و اگر جایی بریم که به دلیل بهداشت یا هر دلیل دیگه خوشمون نیاد قید غذا خوردن رو می زنیم و از اونجا بیرون میایم. حتی خود من اگه یه جایی که دسترسی به اغذیه فروشی خوب و مناسب نداشته باشم و گرسنم بشه ترجیح میدم با یه بیسکویت خودم را سیر کنم تا به خونه برسم و از دست فروش غذایی تهیه نمی کنم. حتی تو تجربه یک طعم و غذای جدید تردید داریم و اگر غذایی حس کنیم مونده هست یا بوش تغییر کرده و یا تاریخش گذشته بی درنگ دور می ریزیمش.
حالا چرا با اینکه تا این حد به غذای جسممان اهمیت می دهیم، از تغذیه ذهنمان غافلیم؟
و اما جواب زیبای استاد:
چون ما تاثیر غذای نامناسب بر روی جسممان را در فاصله زمانی کوتاهی می بینیم. برای مثال، خود من سردی روی جسمم سریع خودش را با ضعف در بدن نشان می دهد که با مصرف کمی زنجبیل و نبات در آبجوش درست می شود.
اما در مورد غذای روح، چون فاصله زمانی بین ارسال فرکانس و دریافت نتیجه، تقریبا طولانی است و هم چنین نوع نتایج دریافتی در ظاهر با فرکانس ارسالی ما ربطی ندارد درکی از غذای مسموم ذهن نداریم. در واقع قانون جهان بدین گونه است که «هر فرکانسی به جهان ارسال کنی، جهان هستی نتایج، موقعیت، شرایط، اتفاقات و افرادی هم سنگ و هم مدار با کانون توجه ات وارد زندگیت می کند.»
چرا نمی توانیم درک کنیم که هر موضوعی که آرامش ما را مختل می کند، هر تصویری که احساس مان را بد می کند، هر اخباری که ما را نگران تر می کند و هر توجهی که ترس، تردید و اضطراب را برایمان به وجود می آورد، همان غذای مسمومی است که ذهنمان را بیمارتر و باورهای مان را محدودکننده تر می گرداند و سپس خودش را در قالب بدهی، نگرانی های تمام نشدنی مالی ، روابط پرتنش، جسم بیمار و … نشان می دهد.
توجه به هر ورودی مسموم، یعنی ارسال فرکانس یک ناخواسته ی دیگر و نتیجه آن ورود اتفاقات ناخواسته ی بیشتری است که راه را برای گله و شکایت ها، ترس و نگرانی های بیشتر باز می کند.
اتفاقات ناخواسته ی بیشتری را به زندگی ات جذب می کند تا دوباره موضوعات بیشتری برای گله و شکایت و نگرانی داشته باشی. تنها راه خروج از این حلقه معیوب تغذیه ذهن با غذایی مناسب است. وحال این غذای مناسب از توجه به نکات مثبت در تمام موارد زندگی، توجه به داشته هایمان درزندگی، توجه به خواسته هایمان، حس خوب سپاس گزاری و کلا هر چیزی که حسمان را خوب کند تامین می شود.
در پناه الله یکتا شاد و سربلند و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید
هفتمین روز سفرنامه
سلام ب استاد خوب و نازنیم و مریم عزیزم
و سلام ب دوستان با حال خودم
“غذای روح”
من از وقتی ک عضو سایت شدم خداروشکر تلویزیون و اینستا و تلگرام رو کلا تعطیل کردم و ارتباطمو با دوستان انرژی منفی کم کردم(ولی الان کلا قطع ارتباط کردم)
ولی فقط همین کارو انجام دادم.
قبل اینک ب این سفرنامه هم هدایت بشم فقط فایل های استاد رو گوش میکردم ولی کار دیگه ای انجام نمیدادم و روی باورهام کار نمیکردم.
ولی با این سفرنامه کلا دارم ی آدم دیگه ای میشم،هر روز بهتر از دیروزم هستم
هر روز بهتر از دیروز رو خودم و باورهام کار میکنم
هر روز بهتر از دیروز ورودی هامو کنترل میکنم
خدااااااااایااااااا شکرت ک قدم ب قدم همراهیم میکنی
و دارم خیلی با انگیزه و با انرژی با این سفر رویایی پیش میرم و مطمممممممئنم اتفاقات خیلی خیلی خوبی در انتظارم هست.
من از این ب بعد حواسم خیلی بیشتر ب غذای روحم هست حتی بیشتر از غذای جسمم،از این ب بعد با وسواس خیلی بیشتری غذای روحمو انتخاب میکنم
غذاهای خوشمزه ب روحم میدم تا از زندگی کردن لذت ببرم😉
خدایا سپاسگزارم ک امروزم بهتر از دیروزم بود
خدایا سپاسگزارم ک امروز شادتر از دیروز بودم
خدایا سپاسگزارم ک منو ب این مسیر زیبا و جذااااب هدایت کردی
خدایا سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم
به نام االه یکتا
سلام خدمت استا عزیز،مریم گلی مهربان و خانواده بزرگ دوست داشتنی ام.
در هفتمین روز از سفرم در فصل اول در مورد غذای روح ، عزمم رو جزم کردم تا با استفاده از اهرم رنج و لذت تمرکزی روی ورودیهای مناسب کار کنم و غذای مناسب به ذهن و روحم برسانم.
به محض گرفتن نتیجه مطلوب از نتایجم براتون مینویسم.
در پناه حق پیروز و شاد باشین.
سلام به استاد عزیزم و مریم بانوی بزرگوار
یک غذای خوشمزه و سالم به دنبالش انرژی خوب و حال خوب هم دارد و هیچ کس حاضر نیست با اینکه میداند فلان غذا ناسالم است آن رابخورد پس همین اندازه و چه بسا بیش آن باید مراقب روحمان باشیم که داریم چه انرژی به آن میرسانیم مثبت یا منفی و هیچ وقت تا میتوانیم بهانه نیاوریم که حالا شرایط مملکت خرابه اوضاع بد شده دلار بالا رفته و…تو همین شرایط خیلی افراد هستند که دارند پیشرفت میکنند واوضاعشون هم خوبه پس مراقب باشیم چی به روحمان میدیم با چی روزمان رو شی میکنیم با چه افکاری وبا چه ورودیهایی و در عین حال عملگرا هم باشیم و توکل داشته باشیم
شاد باشید وثروتمند وتندرست در دنیا و آخرت
راستش یکم کنترل ذهن در حال حاضر برام سخته! چون بعد از نوشتن یک تومار دستم خورد و کل متنم رفت!! خوابم گرفته و ساعت نزدیک چهار صبحه. دوست داشتم میتونستم دوباره از اول همشو مینوشتم اما واقعا بهم ریختم.(یعنی آزمون الهیه؟)
اما به قول استاد “بهشت را به بها دادند نه به بهانه”
پس میخوام از تغییرات مثبتی که کنترل ورودیهای ذهنم امروز برام به ارمغان اورد بگم!
+ ورزش کردم، سعی کردم تا میتونم پروسه رو برای خودم لذتبخش کنم و با به یاد آوردن اندام ایده آلم ادامه بدم.
+ عصبانیتم رو در خودم حل کردم در صورتی که اگه دو روز پیش بود میدوییدم برای مامانم از ظلمی که بهم شده میگفتم.
+ با اینکه خیلی دلم میخواست از سرو وضعو قیافم توی آینه ایراد بگیرمو خودمو تحقیر و مسخره کنم سریع هواس خودمو پرت کردم و عصر امروز تونستم حتی خودمو توی آینه تحسین کنم.
+ قبلا موفقیتامو مسخره میکردم و میگفتم اینم شد موفقیت؟ این فقط یه تغییر کوچولو و بی ارزشه. اصلا دیده نمیشه! اما امروز هی به خودم میگفتم همین موفقیتای کوچولو کوچولو روی هم جمع میشن و منو بزرگ میکنن!
+ قبلا هروقت عصبانی میشدم خودمو سرکوب و سرزنش میکردم اما امروز نسبتا بهتر بودم. باهاش نجنگیدم و به خودم یادآوری کردم که یه آدمم و پیش میاد که کنترلمو از دست بدم. هرچند میدونم حتمااا دفعه ی بعد خیلی بهتر و قدرتمند تر رفتار میکنم!
دوست دارم به امروزِ خودم بگم : اشکالی نداره اگه بعضی وقتا مثل همیشه نجوشم و پرانرژی نباشی. مهم اینه تحت هر شرایطی با خودت در صلح باشی. برای من این به این معناست که بدونم هیچ اتفاق بدی ابدی نیست و درست میشه. بدونم من تمام زندگیم رو در اختیار دارم و خدا پشتمه. بدونم ته همه چیز خوبه. به قول یه بزرگی اگر تهش خوب نبود یعنی هنوز به تهش نرسیده.
دعای آخر روز هفتم از این چله ی شگفت انگیز :
پروردگارم، از تو برای اینکه صداتو بر نجواهای شیطان ارج نهادی و منو در تمام این هفت روز همراهی و تشویق کردی سپاسگزارم. استاد عزیزم، بانو شایسته ی دوست داشتنی بازهم ازتون بخاطر این شرایط و امکانات خفنی که از اون سر دنیا برای تمام فارسی زبانان جهان ایجاد کردید سپاسگزارم. خیلی دوست دارم زودتر روز هشتم رو شروع کنم🌸
۱ آبان ۹۹
سلام عزیزانم
امرز روز 7 از تجول زندگی من هست
با گوش دادن به این فایل یادآوری خیلی خوبی بود تا بیشتر تفکر کنک که دقیقا این ورودی های ذهن ما هستن که گفتگو های درونی ما رو شکل میهند و هر چه این ورودی ها مثبت تر و همجهت تر با خواشته های ما باشه فرکانس ارسالی که ما به جهان ارسال میکنیم خالص تر و همجهت تر و قدرتمند تر هست و نتیجه و باز تابی که جهان برای ما در غالب اتفاق ها و شرایط میفرسته به همان میزان از خالصی فرکانس های ما هست .
باید با دقت هر چه تمام در انتخاب این ورودی ها رو انتخاب کنیم
با افراد قوی رفت و آمد کنیم خودمون رو آگاهانه وارد گفتگو های ذهنی بکنیم که میخواهیم در زندگیمان رخ دهد
باید فایل هایی رو گش کنیم که باور های مان رو تقویت میکند
باد در مورد چیز هایی حرف بزنیم که به ما کمک میکند تا قدرت بیشتری به باوهای مثبتی که میخواهیم بسازیم بدهد
باد در مورد چیز هایی حرف بزنیم که میخواهیم در زندگی ما اتفاق بیوفته
هر چه بیشتر بتوانی این کار رو درست تر انجام بدهیم مثل این میمونه که به بذری که تازه جوونه زده نور و کود آب تازه برسونیم و بهتر ازش نگه داری کنیم این طوری باعث رشد بیشتر و روز افون اون بذر میشویم
هر چه مستمر تر این کار رو انجام بدهیم باور های قدرتمند ماقوی وقوی تر میشود و در نتیجه باور های شرایط و اتفاق های دلخواه ما بیشتر بیشتر رخ میدهد و هر چه این نتایج رو ببینیم و تحسین نیم و شکر گزار باشیم این باور که من خواستم و شد این باور که من خواستک و خلقش کردم در ما قدرت بیشتر میگیرد و روند رشد ما بیشتر و بیشتر میشود تکاملمان رو زود تر طی میکنیم
خدای مهربون با همگی ما قدرتی بده و ایمانی بده و به ما یاری اطا کن که در مسیر زیبا و سرشار قشنگی ثابت قدم باشیم و همیشه در مسیر درست باشیم
تقدیم با عشق به همه شما دوستان عزیزم
سلام به استاد عشق و آگاهی و مریم جان عزیز خودم 🙋😍😍
الهی میلیاردها بار شکر بابت دریافت دوباره آگاهی های ناب
استاد من تو این مدت که با شما آشنا شدم هروقت حواسم به ورودی های ذهنم بوده و حال دلم عالی بوده زندگیم گذر از جاده سرسبز و بدون سختی بوده
اما گاهی وقتا ازاین مسیر دور شدم و توجهم به ناخواسته ها بوده نتیجش هم احساس بد و اتفاقات نه چندان خوب بوده
بخدا حرف های شما رو باید طلا گرفت بخدا عین واقعیته
تمام زندگیمون رو داریم خودمون میسازیم الان که دارم به اتفاقات زندگیم نگاه میکنم میبینم خیلی موارد رو خودم ناخواسته جذب کردم مثلاً یه ویژگی داداشم داشت بعد میگفتم من دوست ندارم همسرم اینجوری باشه بعد حالا همون ویژگی رو همسرم داره
ما باید بگیم دوست داریم همسرمون این ویژگی های مثبت داشته باشه و به کسانی توجه کنیم که ویژگی های مورد علاقه ما رو دارن واونا روتحسین کنیم تا وارد زندگیمون بشه نه اینکه بگیم این رو دوست نداریم چون وقتی میگیم این رو دوست نداریم حالمون بد میشه و تو ذهنمون یه داستان میسازیم وای اگه اینجوری باشه من چیکار کنم و ترس وجودمون رو میگیره و احساسمون بد میشه و قانون احساس بد=اتفاقات بد
رخ میده
پس بچه ها حالا که جهان داره اینجوری دقیق عمل میکنه و هممون هم بهش رسیدیم پس بیایم تعهد بدیم که حواسمون به ورودی های ذهنمون باشه و حرف های استاد و مریم جان را با تمام وجود بپذیریم و در این مسیر ثابت قدم باشیم
من افسانه تعهد میدهم که در این مسیر بمانم و هر روز برای خودم ارزش قائل باشم و هر غذایی را نه به جسمم نه به روح عزیزم ندهم
وای زندگی خیلی زیباست البته اگه احساسمون خوب باشه
وقتی حالم خوبه و اتفاقات خوب تجربه میکنم از اینکه آینده عالی دارم قند تو دلم آب میشه چون قوانین خدا و جهان ثابته و هیچوقت تغییر نمیکنه
خدای خوب و مهربونم بی نهایت دوستت دارم❤️
استاد جانمممم خیلی دوستتون دارم ❤️
مریم مهربونم خیلی دوستتون دارم❤️
الهی میلیاردها بار شکر🧡💚💜💛
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته
روز هفتم سفرنامه
غذای روح.غذای فاسد و مونده رو نمیخوریم چون میدونیم باعث بیماری ما میشه و نتیجه خودش رو در لحظه نشون میده و ما کاملا واضح می دونیم که دلیل خال بدمون غذای فاسدی بود که خوردیم
توی زندگی زمانی که اتفاقات ناخوشایند برای ما میفته ما دنبال دلایلی میگردیم که بتونیم ببینیمش و ذهن ما شرایط و آدمها و هزاران دلیل دیگه رو برای ما بزرگ میکنه و ما اتفاقات زندکی مون رو به راحتی گردن شرایط خارج از خودمون میندازیم
زمانی که بدونیم اساس زندگی ما بر پایه ی توجه ما به مسائل و ورودی هایی که به طرق مختلف به روحمون میدیم شکل میگیره و این رو هر چی بیشتر باور کنیم بیشتر مواظب ورودی ها هستیم.
دیگه آهنگ های منفی و غمگین گوش نمیدیم
دیگه درگیر اخبار و آمار جامعه نمیشیم
دیگه نمیشینیم درباره ی مسائل زندگیمون با کسی صحبت کنیم و به اصطلاح درد و دل کنیم
میدونیم که ما با زبان فرکانسی با جهان صحبت میکنیم و فرکانس های ما بر اساس باورهای غالب ما شکل میگیره و باورهای غالب ما بر اساس کانون توجه ما در طول روز شکل میگیره.
پس من میتونم با کنترل کانون توجهم باورهای غالب خودم رو تغییر بدم و فرکانس هایی بر اساس احساس خوب و شکر گذاری به جهان هستی ارسال کنم
یعنی یاد بگیرم اعراض کنم از ناخواسته ها و توجه کنم به خواسته ها با تصویر سازی و شکر گذاری و استفاده از جملات تاکیدی در راستای خواسته هام که خود من با صدای خودم ضبط کردم و مدام گوش میدم
یعنی در طول روز یا صحبت های شما رو گوش میدم یا صدای خودم رو و البته بارها اتفاق میفته که از مسیر خارج میشم ولی خیلی سریع تر از قبل به مسیر و مدار درست بر میگردم.
اتفاقا امروز داشتم دوباره اون فایلی که با برنامه نویس سایت صحبت کردی رو گوش میدادم و چقدر عالیه این فایل بحث اینکه ما باید تغببر بکنیم و در راستاش همه چیز تغییر میکنه
اهرم رنج و لذتی که درون من شکل گرفته اینه که هر وقت دارم فایل های شما رو گوش میدم یت جملات تاکییدی خودم رو میدونم که به زودی اتفاقات عالی و بزرگی تو زندگیم میفته و هر وقت درگیر ورودی های نادرست میشم به خودم میگم دارم از مسیر درست خارج میشم و سریع خودم رو بر میگردونم.
کل زندگی بر اساس احساس ماست و احساس ما بر اساس ورودی ها و واکنش هایی که به اتفاقات اطرافمون داریم.
استاد عزیزم یکی از شکر گذاری های من اینه که تو دوره ای زندگی میکنم که میتونم استادی مثل شما داشته باشم خداوند شما رو برای همه ی ماها حفظ کنه عزیزم.
دوستتون دارم و ازتون یاد میگیرم
سلام میکنم به همه اعضای خانواده صمیم عباسمنش به خصوص استاد جان عزیز و خانم شایسه
امیدوارم حال همگی عالی باشه منم بواسطه متصل بودن به این آگاهی ها حالم عالی
کلا هروقت یه فایل می بینم و واسش کامنت می ذارم حالم خیلی عالی میشه
خدا را شکر تو این مسیر قرار دارم و دارم روی مهمترین رسالت زندگیم درک و فهم قوانین کار می کنم و در مسیر درست قرار دارم از خدا می خوام من را درمسیر کشف قوانین جهان خودش ثابت قدم نگه داره.
کامنت فایل غذای روح ما از کجا تامین می شود.
ما برای غذایی که می خوریم وقت می ذاریم و هزینه می کنیم و در کل مراقب ورودی های خوراکمون هستیم و هر چیزی نمی خوریم ولی در مورد ذهنمون چی آیا مراقب ورودی های ذهنمون هستیم آیا به آهنگی که گوش می کنیم ،اخباری که گوش می کنیم و در کل همه ورودی های ناجالبی که داریم به ذهنمون وارد می کنیم توجه می کنیم چرا در این مورد ما بی تفاوتیم بخاطر اینکه ما مهمترین قانون جهان هستی نادیده گرفتیم.اصل میگه کانون توجه ما ورودی های ما داره زندگی ما را می سازه اگر به این اصل باور داشته باشیم و میزان اهمیتش بدونیم دیگه هرگز به هیچکسی اجازه نمی دیم به کانون توجه ما را با ناخواسته ها پر کنه و هر موضوع ناجالبی را وارد ذهن ما بکنه چون می دونیم این موضوع چه بخواهیم و چه نخواهیم و چه باور داشته باشیم و چه باور نداشته باشیم داره زندگیمان را می سازد.
البته اهمیت این موضوع زمانی پررنگ میشه که ما باور داشته باشیم به اینکه تمام اتفاقات زندگی ما در تمامی جنبه ها توسط افکار و باورهامون شکل می گیره حالا که این پذیرفتیم باید بدونیم که این افکار و باورها که همه چیز شکل میده خودش چطوری شکل می گیره. وقتی ما به چیزی توجه می کنیم داریم فرکانسش ارسال می کنیم و جهان هستی موقعیت و شرایطی را برامون پیش می آره که با اساس همون فرکانس همسنگ باشه این اصل قانون جهان هستی و با در نظر گرفتن این اصل کانون توجه اهمیت پیدا می کنه و حالا چه چیزی مهم تراز مراقبت از کانون توجه خودمان در هر لحظه است.
پس داشتن ورودی های مناسب یعنی به افکار ،حرفها، موسیقی ها،داستانها،فیلمها،بحث ها و مذاکراتی توجه کنیم در تمام لحظه های زندگیمون که + باشه امید بخش باشه و باعث قوی شدن ما باورهای ما بشه و با یک دیدگاه خوشبینانه و مثبت و آرامش بخش همراه باشه به طوری که توجه به هرکدوم از آنها حال ما را بهتر کنه تا ما در مدار خوبی ها و خواسته هامون قرار بگیریم و هرروز به سمت اونها هدایت بشیم فارغ از اینکه در بیرون ما چه اتفاقاتی در حال رخ دادن اگر بتونیم ذهنمون کنترل کنیم داریم زندگیمون بدر تمامی جنبه ها جوری کنترل می کنیم که فقط خواسته هامون وارد زندگیمون می شند.
ولی در مورد خودم وقتی درست فکر می کنم میبینم من حواسمم نیست دارم چی کار می کنم ، حواسم به عوامل پیشرفتم نیست به نظر خودم مهمترین و بهترین و سود آورترین سرمایه گذاری که توی زندگیم کردم همین خرید دوره کشف قوانین بوده ولی برای خرید دوره جدید بازم داشتم تعلل می کردم و حواسم نیست که دارم چجوری زندگیم جلو می برم و پولهام دارم کجاها هزینه می کنم حواسم نیست که عامل موفقیت من چی بود از کجا این تغییرات داره آب می خوره من برم روی اون قسمت سرمایه گزاری کنم تا دوباره تغییرات بزگتر با کیفیت بالاتر و شیوه راحتتر وارد زندگیم بشن و این فایل برای من یه شروع دوباره بود و یه حرکتی در من ایجادکرد و یه به جا باش بود تا بفهمم دارم چی کار میکنم تا بدونم غذای روحم چگونه و ازکجا قرار تامین بشه و روی اون سرمایه گزاری کنم چون اصل اونجاست همه چیز داره از اونجا رقم می خورهمن دارم تمام تلاشم می کنمدر تمامی زمینه ها تا پیشرفت کنم الان به این نتیجه رسیدم بهجای انجام دادن یه کار فیزیکی بیام رو باورهام کار کنم مدارم ببرم بالاتر اون خواسته هام به صورت طبیعی تو اون مدار وجود داره و به راحتترین شیوه وارد زندگیم میشه
چقدر نکته مهمی بود این نکته که ما بخاطر وجود فاصله زمانی بین کانون توجهمون و اتفاقات زندگیمون متوجه وجود این ارتباط نمی شیم بخاطر همین افراد تعابیر گوناگونی (خواست خدا،شانس،تقدیر و شرایط بیرونی) را به عنوان دلیل موفقیتها و شکستهای زندگیشون می دونند غافل از اینکه دلیل اصلی را نادیده گرفتند دلیل اصلی کانون توجه که ما به هرچیزی توجه کنیم اون چیز اساسش وارد زندگیمون میشه این بینهایت نکته مهمی چون ما اگر این موضوع را درک کنیم به هیچ عنوان تحت هیچ شرایطی ورودی های نامناسب وارد ذهنمون نمی کنیم و به سرعت خیلی زیاد وارد مدار خواسته هامون می شیم و به راحتی ناخواسته ها از زندگیمون ناپدید میشه یعنی فهمیدن و درک و عمل به این موضوع به قیمت خوشبختی ما در تمام جنبه های زندگیمون
(ثروت،سلامتی،روابط عالی ، معنویت ) تموم میشه و زندگی ما در تمامی جنبه ها بهبود پیدا میکنه
به نظرم مهمترین کاری که باید شبانه روز انجام بدیم و توش مهارت کسب کنیم کنترل ورودی های ذهنمون و هرچقدر هم برای خودمونو خواسته هامون ارزش بیشتری قائلیم هرچقدر برای کیفیت زندگیمون ارزش بیشتری قائلیم به همون اندازه باید روی ورودی های ذهنمون و ذهنمون بیشتر کار کنیم و روشون کنترل داشته باشیم
اتفاقات زندگی ما اتفاقی نیست شانسی نیست این خیلی مهم بدونیم این اتفاقات در تمام جنبه ها ی زندگیمون مالی روابط ثروت سلامتی از کجا نشات میگیره و در اصل ما باید این درکش کنیم و این خودش سرچشمه تمام آگاهی هاست که ما تعبیرا ت اشتباهی در مورد دلیل اتفاق افتادن اتفاقات زندگیمون فرض کردیم و این قدرت تشخیص اصل از فرع به اندازه تغییر زندگیمون در تمام جنبه ها ارزشمند
چون ما وقتی بدونیم این اتفاقات از کجاداره آب می خوره می تونیم بریم از همونجا درستش کنیم کنترل ورودی های ذهن و مراقبت از کانون توجه یعنی اصلاح و بهبود زندگیمون از سرچشمه و اگر بتونیم این کار درست انجام بدیم یعنی زندگیمون در تمام جنبه ها بهبود پیدا می کنه و اینکار به اندازه ای توی زندگی ما ممکن میشه که ما این جمله را باورکرده باشیم که
((تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثنا بواسطه آنچیزی است که ما داریم بهش توجه می کنیم ))
و چقدر زیبا توی توضیحات این فایل نوشته شده که ما باید از اگاهی های این فایل یک ایستگاه بازرسی درست کنیم که نگذاریم هیچ باور محدود کننده ای وارد ذهنمون بشه و ما به اندازه ای که برای خودمون و کیفیت زندگیمون ارزش قائلیم اینکار جدی می گیریم و بهش عمل می کنیم و وقتی بهش عمل کنیم نتیجش به دست آوردن حال خوب و حال خوب = با
حال خوب = با ثروت
حال خوب = با سلامتی
حال خوب = با روابط عالی
حال خوب = با رابطه عالی با منبع وهمه چیز