غذای روح چگونه تأمین میشود؟ - صفحه 40
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-29.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2016-01-23 15:45:142024-06-08 22:33:03غذای روح چگونه تأمین میشود؟شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به استاد عباسمنش و خانم شایسته عزیزم و همه دوستان.
امروز برگ هفتم از سفرنامه رو مینویسم.
من همون طور که استاد گفتند در مورد غذای جسم خیلی سختگیرم. گاهی بیش از حد.
در مورد ورودیهای ذهن هم خدا رو شکر، یاد گرفتم و تا حدودی رعایت میکنم.
مثلاً کلاً تلویزیون و فیلم نمیبینم.
کتاب نمیخونم. از وقتی قایلهای استاد رو گوش میدم یه طوری شدم که نمیتونم چیزی بخونم. مخصوصا اینکه کتابهای داستان و رمان که من علاقه دارم عموما ورودیهای نامناسب دارند.
حتی موسیقی سنتی و کلاسیک و تلفیقی که دوست دارم خیلی خیلی کم و به ندرت گوش میدم. اصلا نمیتونم گوش بدم. هر بار تصمیم میگیرم موزیک پِلی کنم، میگم بذار به جاش فایلهای استاد رو گوش کنم.
در شبکههای مجازی خیلی کم شاید یک یا ساعت در روز وقت میگذرونم و خبرها رو سطحی مرور میکنم. اون هم برای اینکه به کارم مربوطه و باید در جریان اخبار باشم.
قبلا خیلی در شبکههای مجازی بودم ولی خداروشکر از این فضا زده شدهام. شاید به دلیل همین تاثیر فایلهای استاد باشه.
در حرف زدنم هم خیلی سعی میکنم کنترل داشته باشم. مثلا اغلب وقتی میآم غر بزنم یا شکایت کنم یا از عصبانیت داد بزنم، سریع دهنم رو میبندم! البته گاهی هم نمیتونم کنترل کنم. ولی ابن خیلی خیلی کم شده. فحش و ناسزا که در عصبانیت گاهی به زبونم میاومد، میتونم بگم که خدا رو بینهایت شکر تقریبا حذف شده. سعی میکنم به هبچ موجودی هتک حرمت نکنم.
سعی کردم باورهام رو اصلاح کنم. مثلا اصلا از نداری و قسط و گرونی حرف نزنم، هرچند در زندگیم همه ابنها هست.
من در این زمینه نسبتا موفق بودم استاد. ولی فکر میکنم ترمزهای زیادی دارم که هنوز نتونستم اونها رو کشف کنم.
فقط این وسط یک نگرانی دارم استاد و دچار تضاد شدم. و اون اینکه وقتی ما کتاب نخونیم و فیلم و سریال نبینیم، از جامعه عقب میافتیم. اگه هم بخوتیم و ببینیم که اکثر اینها ورودیهای نامناسب دارند.
استاد ازتون بارها و بارها ممنونم و خدا رو بینهایت شاکرم.
سلام بر قدرت مطلق جهان(خداوند عزیز و مقتدر)
درود خدمت تمامی دوستان امیدوارم در پرتو حق تعالی سلامت و ثروتمند باشیم همگی!
خدا قوت آقای عباسمنش، خانم شایسته و سایر کادر اجرایی سایت
بسیار فایل عالی و تاثیرگزاری بود
در هر لحظه توجه کنیم که داریم چه چیزی را وارد ذهنمان میکنیم!!!
اول امیدوارم که از این غذاهای رنگارنگ و مختلف لذت برده باشید
یکی از نکات کتاب رؤیاهایی که رؤیا نیستند
(فصل دوم) این بود که: ورودیهای ذهنِ ما خوراک باورهایمان هستند!
به قول آقای عباسمنش همانطور که در خوردن مواد غذایی و وارد کردن آنها به بدنمان خیلی دقیق و حساس هستیم
باید به همان اندازه و حتی از نظر من بیشتر از آن مراقب خوراک ذهنمان باشیم!
چرا!؟ دلیلش این است که باورها و افکار ما شاکلهٔ کل زندگیمان هستند و اگر در آنها حساسیتهای خیلی زیادی انجام دهیم از همهٔ جهات زندگیمان زیبا و شکوفا میشود
از سلامتی گرفته که مهمترین ثروت هر انسان است و خداوند را بابتش هزاران بار شُکر میکنیم
تازه نه فقط سلامتی جسمی، بلکه هم سلامت جسمی و هم سلامتی روحی و روانی
تا
ثروتهای دیگر زندگی دنیوی و اخروی!
پس هر چقدر فیلترهای قویتر و مناسب تری برای ورودیهای ذهنمان قائل شویم و قرار دهیم، زندگیمان زیباتر و بهتر میشود!
این ورودیها هم انواع مختلفی دارند:
۱-شنیدن!
۲-دیدن!
۳-گفتن و خوردن!
۴-بو کردن!
۵-لمس کردن!
و بخشهای ریزتر
حالا اگر میخواهیم اهداف و خواستههایمان جزئی از تجربه زندگیمان شوند؛ باید حساسیت هایی متناسب با همان اهداف و خواستههایمان را برای ورودیهای ذهنمان قائل شویم!
همونطور که برای خوردن حساس هستیم!
بسیار فایل عالی و تاثیرگزاری بود و کلی درس داشت!
خداوند را سپاسگزارم که من را به مسیرهای درست و سعادت هدایت میکند!
ممنونم آقای عباسمنش، خانم شایسته و سایر اعضای سایت
من آرین عبّاسی ۱۷ ساله از تهرانم
من بهترین هستم چون همواره مراقب ورودیهای ذهنم هستم و فیلترهایی متناسب با اهداف و خواستههایم برای آن ایجاد کردهام!
در پناه خداوند آگاه و متعهد باشیم به تمارین استاد و الهامات خداوند!
بدرود!
سلام به همه عزیزانم
من برای تغذیه روحم یه سری تمریناتو انجام میدم که انشالا برای شما هم کاربردی باشه.
من خودم همیشه تو کامنت دوستان دنبال مصداق ومثال عینی میگردم واون مثل ومصداقها خیلی بهم کمک کرده.
تصمیم گرفتم تجربیات خودم رو به طور عینی بنویسم.
🍇من برای تغذیه روحم تلویزیون رو تماشا نمیکنم فقط مستند هر برنامه قشنگی که باشه میبینم مثل روسیه از بالا.هلند از بالا. مستند پرندگان وحیوانات وماهیها.
🍇غیبت نمیکنم وغیبت گوش نمیدم.یعنی وقتی یه نفر هم داره غیبت میکنه سریع ماهرانه بحث رو عوص میکنم.
یا همون اول مهمونی از افراد وتواناییهاشون تعریف میکنم وبعدش اینا اینقدر خوششون میاد که ساعتها داریم درباره اون مثبتها حرف میزنیم وغیبتی پیش نمیاد.
مثلا چند شب پیش دیدن یکی معلمانم رفتم.همون اول کار بعد احوالپرسی گفتم من خاطرات قشنگی ازتون دارم ویکیش رو تعریف کردم.اونم تا اخر کار کلی خاطره زیبا تعریف کرد وچقدر ما خندیدیم از خاطرات جالبش.
خودش هم روحیه اش عوض شد.
🍇اغلب تا وقتم آزاد میشه شروع به نوشتن میکنم.
نوشتن شکر گزاری.
نوشتن نکات مثبت اطرافیانم وعزیزانم.
نوشتن تواناییهای خودم وتحسین خودم.
نوشتن خواسته هام.
نوشتن جملات تاکیدی که استاد گفتن.
🍇وقتی که کار دارم هم کار میکنم وهم گوشیم روشنه وفایلای استاد رو گوش میدم.اکثر جملات رو حفظ شدم ولی بازم گوش میدم چون درسای جدیدی رو یاد میگیرم.
🍇ماشینها وخونه های لوکس رو که میبینم شکر گزاری میکنم وبرای صاحبش طلب خیر وبرکت میکنم.
🍇 سفرنامه رو شروع کردم ودارم
خودم رو اپدیت میکنم
🍇 قبل سفرنامه هم فایلای رایگان رو میدیدم یا قدمهارو. و کامنت برای هر قسمت مینوشتم که بیشتر رشد کنم.
🍇 تو اینستا هم فایلای استاد رو میبینم ونکاتش رو یادداشت میکنم
🍇 روی زیباییها تمرکز میکنم.
مثلا خونه کسی هم باشم فک میکنم ببینم چی داره که زیباس.
چه کاری انجام میده که قشنگه.
سلیقه شو تحسین میکنم.
🍇 تصمیم گرفتم دروغ نگم.
ودارم تمرین میکنم که انشالا هیچ وقت دروغ نگم.
🍇 هیچ وقت خبرای بد رو به افراد نمیگم.اگه حتی بگن تو باید این خبر رو بدی میگم نه.من هیچ وقت قرار نیس بگم.به یه نفر دیگه بگین.
🍇 از جزییات زندگی دیگران سوال نمیکنم.
🍇 بیشتر لبخند میزنم و سعی میکنم شاد باشم
🍇 گاهی کودک میشم.با زبان کودکانه حتی تو جمع صحبت میکنم و حس خوب دارم.خیلی تمرین کردم تا تونستم.اولش سخت بود.
🍇 از ابرها، غروب، گلها، کوچه، درختها، خیابون و….لدت میبرم وزیباییهاشو بلند بلند به خودم میگم وشکر گزاری میکنم.
🍇 کارامو وموفقیت هامو دیگه به دیگران نمیگم.
🍇 شاد میپوشم ورنگهای شاد انتخاب میکنم.
🍇 به خودم عشق میورزم.
خودمو دوست دارم.
خدایا شکرت که هر روز دارم رشد میکنم وبهتر وبهتر میشم.
هر روز بهتر از دیروز……
بنام خدای هدایتگر مهربان
🌹سلام خدمت استاد عزیز و خانوم شایسته و تمامی اعضای خانواده 🌹 ردپای روز هفتم سفرنامه
ما غذای مسموم و بد بو و یا غذایی که خوشمون نیاد رو وارد بدنمون نمیکنیم چون هم به ظاهر میتونیم تشخیص بدیم و میدونیم نتیجه اش حالمون بد میکنه
اما در مورد غذای روح یا غذای ذهن تشخیص مسمموم بودنش از این طریقه که شما به هر چیزی ک توجه کنی و بیاد بیاری که نتیجه احساسیش حال بد ،،ناتوانی،،نا امیدی،،،ترس،،نگرانی،،، اضطراب،، باشه اون نگرش اون کانون توجه اون فرکانس فرکانس مسمومی و اگه ما به خوردن این غذای مسموم بصورت مداوم ادامه بدیم ((ثبات فرکانسی)) اون زندگی مارو به سمت تباهی و ناخواسته های پشت سرهم میکشونه
واما ایده ای ک در مورد کنترل ورودی ها و کانون توجه خودم اجرا میکنم که از استاد عزیز اینو یاد گرفتم اینه که ….صبح الطلوع که بیدار میشم سجده شکر میزارم و خود شکر گزاری بهترین ورودی و فرکانسی که ما میتونیم ارسال کنیمه شکر گزاری ب معنای خدایا شکرت نیست به معنای توجه به داشته ها گرفتم حال خوب از اونا و لذت بردن از داشته هاست بعد توی موبایل خودم شروع میکنم به نوشتن نکات مثبت اون روزم و اولین چیزی که یاداشت میکنم اینه که فرصت دوباره زندگی کردن تو این دنیای مادی بهم داده شده چون این فرصت از میلیون ها نفر در جهان گرفته شده و بابتش سپاسگزاری میکنم از پیاده روی کردن توی خیابون گرفته تا نشستن تو مترو و یا حتی رفتن به بانک و دبدن اون نعمت ها ثروت ها وقتی میریم یجا و از آسانسور استفاده میکنم همه این هارو یاداشت میکنم و بابتش سپاسگزاری میکنم
اصلا کار ما اینه باید بتونیم مهارت کنترل ذهن و نجوا های شیطانی که نتیجه احساسیش حال بده رو بدست بیاریم باید بتونیم ورودی هامو کنترل کنیم هر چیزی رو نبینیم هر چیزیو گوش ندیم در مورد ناخواسته ها حرف نزنیم به هر چیزی توجه نکنیم هر چند شرایط پر تضاد باشه که قطعا اون تضاد ها هم به نفع ماست برای رشد و گسترش ماست اصلا کار ما اینه ک حال خودمونو خوب نگه داریم و با امید و احساس خوب اقدام کنیم حرکت کنیم و بریم تا دل ترس هامون از همون شرایطی که هستی لذت ببری از همون شرایطی که داری شروع کنی کار ما بعنوان یه انسان که قانون خدارو درک کرده فکر خدارو خونده ایناست ولاغیر ابته به نظر شخصی بنده
خدارو هزاران بار سپاسگزارم که تونستم هم مدار بشم با این سفر و تو این فضا قرارگرفتم خداروشکر میکنم بابت استاد و خانوم شایسته و تمامی اعضای خانواده سایت از خدا برای همتون سلامتی ،، ثروت ،،،آرامش آرزومندم 🌹
بنام خدا.. غذای روح .خدا را شاکرم که من را با این سایت اشنا کرد.تنها چیزی که من توانسته ام همیشه وهمیشه سپاسگزار خداوند باشم وبه زیبایی های این جهان توجه کنم همین سایت وکامنتهای عزیزانی بود که میگذارند تا دیگران هم از انها استفاده کنند قبل از این خودم هم از جمله کسانی بودم که فقط به دنبال اخبار و خبر بودم و همیشه گله و شکایت میکردم از زمین و زمان. اولین باری که فایلهای رایگان را دیدم اصلا باور نمیکردم شاید تا مدتها برایم باور کردنش سخت بود که مگه میشه یک نفر بدون سرمایه قبلی به این ثروت رسیده باشد مگر داریم اصلا همچنین چیزی را از بس که توی ان خبرها از کمبود صبحت میکردن که همه چیز داره تمام میشود از نداشتن از فقر از همه چیز داره تمام میشه کمبود آب .کمبود نعمت کمبود ثروت که فقط ثروت مال یک عده خاصی است و دیگه کسی نمی تونه چیزی بخره یا داشته باشه کسی پول نداره همه بیمار هستن سلامتی خیلی کم شده وقتی برای اولین بار اسم کنترل ذهن را شنیدم گفتم چه راحته خب من الان ذهنم را کنترل میکنم ولی بعد از چند ثانیه متوجه شدم نه این کار خیلی سخته احتیاج به زمان و تمرین زیادی دارد ذهن نجوا گر هر لحظه ما را به هر جایی که میخواهد می برد اولین کاری که کردم ورودی های ذهنم را تا حدی توانسته ام کنترل کنم با توجه کردن به نکات زیبایی توجه کردن به نعمتهای خداوند تمرین سپاسگزاری حذف تلوزیون وشبکها واخبار, خواندن کامنتها,گوش کردن فایلهای صوتی, باور کردن جهان هستی که هرروز ثروت و نعمت و فراوانی بیشتر وبیشتر میشود توجه به سلامتی منی که همیشه سرما میخوردم یا سر درد داشتم ولی الان به لطف خداوند یک سال هست که نه قرصی خوردم ونه سرما خوردم و هرروز سلامت و تن درست میشوم تا حدی توانسته ام ذهنم را کنترل کنم همین که یاد گرفته ام تو این سایت هر چیزی که می بینم بگم خدایا شکرت و تمرین شکر گذاری را یاد گرفتم وهمیشه بابت هر چیزی خداوند را سپاسگزار باشم برای من خیلی با ارزش هست از خیلی چیزهای دیگر مثل دوره هایی که رفتم و نتیجه نگرفتم.
بنام خداوند منان
سلام و درود خدمت استاد عزیز و دوست داشتنی و خانم شایسته عزیز و همه هم کلاسی های نازنینم.
من از وقتیکه وارد این گلستان هدایت شدم ، همیشه در این فکر بودم ، کاش تمام درسهای استاد به ترتیب بودی ، من روی یک برنامه منظم همه این فایل ها را به ترتیب گوش میدادم و حال میکردم ،تا اینکه از تلگرام استاد “روز شمار تحول من ” را به چشمم گرم خورد و خیلی خوشحالم و خیلی سپاس گذارم خانم شایسته عزیز که این سفر عشق ، سفر انسان ساز را بر نامه ریزی کرد.
امروز ششمین روز سفرم هست که خدارا بی نهایت سپاسگذارم و اتفاقات خیلی خوب برایم رخ داد.
من از ناحیه برقراری روابط با مردم وکمبود اعتماد بنفس رنج میبردم ، و همیشه خیلی تلاش میکردم همه ادمها را راضی نگهدارم نباید کسی از من دلخور شود و برعکس میدیدم خیلی ها با وجود اینکه من تاب دل انها رفتار میکنم از مدتی به بعد ازم خوشش نمیاد و برایم احترام قایل نیست ، خودم حس میکردم.
از وقتیکه به این باغستان هدایت شدم ، ومخصوصاً راهی درین سفر معنوی شده ام ، احساس میکنم رنگ و روی جهان و اطرافیانم با من تغیر کرده، اینگار من اون ادم سابق نیستم همه برایم احترام میگذارد بدون اینکه مرا بشناسد ، به من کمک میکند. و خدارا خیلی سپاس گذارم ،واقعا خدایا شکرت ،خیلی سپاس گذارم استاد جان .
دیشب وقتی از مغازه که در ان کار میکنم طرف خانه میامدم ، یکسره در راه با خودم اشک شوق ریختم و فعلا هم اشک شکر گزاری دارم ، خدایا شکرت.
بعضی از ان رویه ها را مینویسم
1.دوتا از مشتریان با لب خندان و خیلی برخورد گرم جنس مرا پیش خرید کرد ، و گفت محمد جان ما میخواهم با شما همکاری نمایم
2. وقتی امدم طرف خانه میامدم از میوه فروشی میخواستم میوه بخرم ، خودش همرای من بهترین میوه ها را زیر سبد پیدا میکرد.
3. از قرطاسیه فروشی ، دفترچه خریدم به من گفت اگر کتاب یا مواد درسی کار داشتی برایم فلش بیاور برایت رایگان میدهم ، بدون اینکه من در خواست کرده باشم.
4. همسایه بغلی ام که قبلا اصلا باهم سلام و احوال پرسی نداشتیم ، دیشب مرا به مهمانی دعوت کرد ، و خیلی باهم رفیق شدیم و قصه کردیم.
وخیلی این محمد عزیزم به دلم شیرین شده واقعا دوستش دارم ، قبلا اصلا دوستش نداشتم.
و خدارا شکر خیلی احساس ارامش دارم ،
استاد جان واقعا دوستت دارم ،
در پناه الله شاد ، صحتمند و ثروتمند باشد. ❤
سلام استاد عزیز و مریم بانو
قدم هفتم
دقیقا استاد به مسایل روزمره ما اشاره میکنن انگار دارن با ما زندگی میکنن و من دقیقا توی هر قدم متوجه قدمهای اشتباهم میشم و همه تلاشم رو میکنم که بتونم در لحظه لحظه زندگیم هم کلیه موارد رو اجرا کنم
الهی تو پناهی
سلام
اینم از یادداشت روز شمار امروزم قدم ۷از یک ماه پر برکت
یادمه همیشه وقتی توی سایت داشتم میچرخیدم و دنبال حل مسئلهخودم یا از طریق دوستان یا عقل کل یا فایلهای دانلودی یا محصولات خودم بودم همیشه روز شمار زندگی و میدیدم اما اصلا برام جالب نبود که ببینم چیه و داستان از چ قراره
اما العان میبینم تمام چیزهایی ک گفته میشه واقعا راجب مسائلی هست که من دارم تو زندگی بهشون بر میخورم و دنبال حل کردنشون هستم .پس واقعا هرچیزی توی این سایت طبق مدار کنه .من هنوز ب صورت جدی نتونستم زندگی در بهشت و ببینم.چون بهانه ام این بود خوب چیه ی زندگی معمولی چی هست دیگ.اما العان مطمئنم که همون زندگی معمولی و آتیش بازی که تو دل همه اونها درس ها پنهانه من توی مدارش نیستم که بخام ببینم این سریال و ادامه دهنده باشم.حتما ی مسئله ترمزی توی روابط دارم که چشمهایم عادت ب این حد از صلح استاد و مریم جان نیست .۱۰۰%همینه.
اما بریم سراغ ورودی ذهن غذاهای ذهن
واقعا ما همین العانشم که میدونین داستان چیه اونجوری ک باید این قضیه رو جدی نمیگیریم و واقعا دلیلشم نمیدونم چیه .دلیل این استمرار نداشتن توی کانون توجه اونم ب سمت زیبایی ها و هر لحظه دعوت شیطان و پذیرفتن و رفتن ب سمت جاده خاکی و باز همه چیز از اول شروع میشه .واقعا داخل قرآن صحیح نوشته ک انسان فراموشکاری و احتیاج ب یادآوری داره.هی تکرار هی تکرار.
و دلیل تمام موفقیت استاد هم از همین یادآوری ها گذشته.که همیشه قانون و یادش بود و همیشه بهشون عمل میکرد ب کم قانع نبود و تا ی هدفی و بدست میآورد میدونستم راه درست همینه و بیشتر و بیشتر توجه میکرد
اما ما چی .تا ی چیزی بدست میآوریم اصلا میگیم بابا اینکه که عادیه.باید میبود .این راه و رفتم و شد.اما نمیگیم بابا قبلاً هم صد راه رفتیم و نشد
یادآوری نکته امروزم بود
خیلی دوست دارم چند ماه دیگ بیام اینارو بخونم و ببینم چقدر تغییر کردم و این مسیر برام خیلی تغییرات ایجاد کرده تو زندگی ام
الهی ب امید تو
پریسا شعبانی
بنام خدای مهربان
سلام استاد عزیزم سلام مریم نازنین سلام دوستان همسفر
فایل روز هفتم سفرنامه
تامین غذای روح
استاد میپرسین چرا ما به غذای روحمون توجه نمیکنیم؟؟
من بقیه رو نمیدونم درباره خودم حرف میزنم که قبل از اشنایی با سایت شما نه در هیچ کتابی نه هیچ مقاله ای و نه هیچ برنامه اموزشی به این وضوح که شما درباره ورودیهای ذهن توضیح دادین من چیزی نشنیده بودم و یاد هم نگرفته بودم.
خب من قبل از ورود به سایت که خوب یادم هست اوضاع چطور بود. دنیا پر از کمبود هست، همه چیز داره تموم میشه، آب نیست، غذا نیست، فقر زیاد شده، مرض زیاد شده، جنگ داره میشه ، محیط زیست داره نابود میشه و ……. احساس ادم بد میشه درسته؟؟؟
اموزه های استاد چی میگه؟؟
جهان ما رو به گسترش هست، دنیا پر از نعمت هست، پر از فرصت هست، پر از ثروت هست، بدن ما اونقدر طی سالیان سال تکاملش رو بخوبی طی کرده که میتونه تا آخر عمرش با تغذیه سالم و باور مناسب در سلامتی زندگی کنه، هرروز منابع جدید انرژی کشف میشه، آب فراوانه، رزق فراوانه، ثروتمندان دارن زیادتر میشن، هوش بچه ها داره بیشتر میشه، امکانات بهتر داره بیشتر میشه، فقرا هم وضعشون نسبت به قبل بهتر شده، کیفیت زندگی انسانها بهتر شده، زیباییها در اطراف همه هست اگرذهنمون رو برای دیدن زیباییها تربیت کنیم و جهان حامی انسانهای خواهان پیشرفت هست.
ما با توجه به زیباییهاو نعمتهاو سپاسگذاری دربارشون، تحسین کردنشون، تایید کردنشون ، فکر کردن بهشون و در کل هرچیزی که به ما احساس خوب بده راه ورود نعمتهای بیشتر، زیباییهای بیشتر و فرصتهای بیشتر رو به زندگیمون باز میکنیم.
حال آدم با این آموزه ها چطوره؟؟؟
برای من که دونستن و باور کردن اینها یعنی هرروز زندگیم یک جشن هست.
جشن میگیرم هرروز زندگیم رو در کنار خدایی که همین نزدیکی هست و هروقت صداش کنم با خلوص و قلبی پاک اجابت میکنه هر خواسته ایم رو.
جشن میگیرم که در جهان پر از نعمت و ثروت زندگی میکنم به شرطی که شکرگزار همین داشته ها باشم و باور به رزاقیت خداوند رو.
جشن میگیرم احساس خوبم رو موقعی که فرزند عزیزم رو عاشقانه در اغوش میگیرم و یادم میاد که نعمت مادر شدن بهم داده شده.
جشن میگیرم شروع فهمیدن شرک و تلاش برای درک توحید رو. ( شروع رو گفتم میدونم هنوز خیلی مونده.)
جش میگیرم شادمانی و امید تازه ای که در دلم با اموزه های استاد بوجود امده و هر صبح با عشق روزم رو شروع میکنم تمام تلاشم رو میکنم که بهتر از دیروزم باشم.
جشن میگیرم که خودم خالق زندگیم هستم و هیچ کس هیچ تاثیری در رسیدن یا نرسیدن به خواسته هام نداره.
جشن میگیرم که فضل خداوند شامل حالم شد و به این مسیر الهی هدایت شدم.
جشن میگیرم که برای فهمیدن اینکه ببینیم در مسیر رسیدن به خواسته هامون هستیم، برای اینکه بفهمیم در مسیر درست هستیم ، در مسیر دریافت الهامات خداوند هستیم باید به احساسمون توجه کنیم. احساس خوب و ارامش داشتن و آسانی یعنی در مسیر خداوندیم. نگرانی ، ترس، غم و ناراحتی واحساس بد یعنی نجواهای شیطان.
صدها نعمت و خوبی در زندگی هممون هست که هرروز میشه بابتشون خوشحال و سپاسگذار بود و با توجه کردن و شادمان بودن براشون میتونیم فرصتها ، نعمتها و ثروت و سلامتی بیشتر رو به زندگیمون دعوت کنیم.
خدایا شکرت بابت این آموزه ها و آگاهیهای ارزشمند.
ممنونم استاد عزیزم و مریم نازنین.
سلام دوست عباسمنشی عزیزم
بی نهایت تحسینت میکنم این درک بی نظیرت رو این تعهدت رو این دقتت رو
مطمئنم بهترینها در انتظارته
جشن بگیریم هممون لحظه های ناب زندگی رو که بزرگترین نعمت رو در اختیار داریم نعمت زندگی و ساختن زندگی به شکلی که دوستش داریم نه به شکلی که مقدر کردن برامون
خدایا شکرت
عاشقتم عزیزم
سلام نرگس عزیزم
اولین کاری که امروز صبح کردم اومدن توی سایت بود. با دیدن پیامت کلی انرژیم بیشتر شد. ممنون از اینکه کامنتم رو خوندی و نظرت رو گفتی.
خیلی خوشحالم که اینجا هستم و دوستانی مثل تو دارم.
آرزوی قلبیم موفقیت هممون هست که یه کوچولو تونسنه باشیم سپاسگزار اموزه های استاد باشیم.
به امید اون روز.
در پناه خدای مهربان باشی دوستم❤❤
سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد عباس منش عزیز
این از اون فایلهایی هست که من وقتی گوش میکنم میزارم روی تکرار و شاید در یک روز ۲۰ دفعه گوش میکنم و بعد فایلهای مشابه کنترل ذهن دیگه، مثلا من یکروز را برنامه ریزی میکنم فقط برای فایلهای کنترل ذهن یک روز برای فایلهای توحیدی و…
من هر چه تلاش کردم و سنجیدم دیدم تا وقتی ورودی های ذهنم را کنترل نکنم هر زحمت دیگه ای که در راه موفقیت بکشم بی فایده است در کل تا وقتی ذهن ما در حیطه اختیار ما نباشه و تحت تسلط ما نباشه و نتونیم ازش درست استفاده کنیم هر حرکتی بی فایدست
مهم ترین امر هم غذای روح ماست و کنترل ورودی های ذهن با هر روش مثل ترک شبکه های اجتماعی تلوزیون رادیو اخبار گوناگون از هر طریق قطع روابط تا مرز صفر (هر کسی در مدار ما باشه خودش ماندگار هست) فراموش کردن گذشته و نگران نبودن برای آینده
من خودم سه ساله که در تنهایی مطلق زندگی میکنم و فقط چندتا پرنده دارم که با وجود اونها سرگرم میشم اونم در حد نهایتا ده دقیقه
دو تا قانون بزرگ که بی نهایت برای من موثر بود و رمز آرامش من و صعود من هست براتون میگم و اونم بعد از سختی فراوان در اصلاح ذهنم و هدایت خواستن از الله بهم الهام شد
هر چی روی ذهنم و کنترل ورودی ها پافشاری میکردم اما دوتا عامل بود که ذره ذره منو به عفب میکشید و به قول معروف شده بود ترمز حرکت من و به این ترتیب روحیه ام هم ضعیف میشد و شاید بعضی افراد در این مواقع پی در پی، شک بیارن و بگن چیزی عوض نمیشه و تقدیر ما اینه اما من تسلیم نشدم یه عمر همینجوری بودم و کل زندگیم را روی همین اصل باختم و رفتم زیر صفر اما دیگه فریب نخوردم و گفتم اگه استاد تونسته منم میتونم اگه ادیسون تونسته منم میتونم اگه هنری فورد تونسته منم میتونم و …
این دوتا اصل اینه که..
اول: از همه باید در لحظه لبخند داشت بدون ترس و نگرانی در آرامش کامل یک عبارت فوق العاده هم دارم (من شاد و شکرگزار هستم) که بینهایت موثره
دوم: یک قانون جاودان و ثابت هست به نام (قانون عدم مقاومت) بزرگترین بدبختی هر آدمی اینه که خودشو سپر بلاها میکنه یعنی اینکه از فکری که به ذهنش میاد میخواد در برابرش موضع بگیره و از حیثیت و موقعیت و خلاصه خودش دفاع کنه مثلا شاید یه فکر که مربوط به یه موضوع بی ارزش مال ده سال قبل و این باعث میشه که همش در حال تجزیه و تحلیل ذهنی باشه و ورود افکار منفی جدید که هم راستا با اون فکر زنده شده قبلی هست را متوجه نمیشه و همین موجب ترس ناامیدی شک و غیره میشه در صورتی که اگه در برابر هیچ فکر و وضعیتی مقاومت نکنیم در یک لحظه خنثی میشه و از ما رد میشه و ذهن یک درجه به سمت صعود ارتقا پیدا میکنه و سبک شدن بار منفی و آرامش و ارسال فرکانس های مثبت بیشتر
پس اگه شاد و شکرگزار باشیم و در برابر افکار مزاحم و پوچ مقاومت نکنیم حتی در برابر حرفهای بی منطق بعضی از اشخاص و دوری از بحث و دوری از آموزش دادن به اشخاصی که این مدارها را درک نکرده اند کم کم متوجه قدرت بیشتر خودمون و تسلط خودمون میشیم و این خودش یک قدم برای درک بیشتر الهامات و شهود هست بخاطر اینکه هم ورودی های ذهنمون را در دست داریم و هم مجالی برای سرکشی ذهن استدلالی باقی نگذاشته ایم
البته نکته دیگه اینکه ما هیچوقت نخواهیم خودمون به جنگ مشکلات بریم و جنگ و سختیهای زندگی را واگذار کنیم به خدا و خودمون از زندگی لذت ببریم
امیدوارم در پناه الله یکتا شاد سلامت پیروز ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید