غذای روح چگونه تأمین می‌شود؟ - صفحه 55

1378 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سعیده و مهدی گفته:
    مدت عضویت: 2440 روز

    به نام خدا سلام

    نکته ها و تمرین روز هفتم

    نکته ها

    تمام اتفاقات زندگی من به واسطه اون چیزی هست که بهش توجه می کنم

    در هر لحظه به چه چیزهایی توجه می کنم ؟ به خواسته هام یا ناخواسته هام؟

    هر آنچه که در زندگی من هست و دوستش ندارم به واسطه آن چیزی هست که من بهش توجه کرده ام. یک سری شرایط الان هست که من اصلا دوستش ندارم این به خاطر این هست که ورودی های نامناسب به ذهنم داده ام

    به نظرم بزرگترین معضل زندگی من و بزرگترین ورودی نامناسب من بحث کردن های بی خودی ام هستند که با همسرم می کنم.

    شبکه های اجتماعی رو بذارم کنار.

    چون فاصله ی زیادی بین ورودی ها و اتفاقات است من ارتباط اونها رو درک نکرده ام

    برای موفق شدنم باید تمام وجودم و بذارم برای کنترل وردی های ذهنم و کنترل کانون توجه ام

    نکته ی خیلی خیلی خیلی مهم

    تمام اتفاقات زندگی من را کانون توجه ام میسازد پس همون وسواسی که نسبت به تمییز بودن خونه و غذاهای تمییز و با کیفیت دارم باید نسبت به ورودی های ذهنم داشته باشم.

    با تمام وجود این تمرین رو انجام بدم و مواظب ورودی ها و کانون توجه ام باشم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    علی گفته:
    مدت عضویت: 1430 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام خدمت استاد عزیز و همراهان همیشگی وعالی م

    اولین باری که این موضوع رو خوب درک کردم زمانی بود که اوایل بیماری کرونا بود همه تو استرس ،اخبار بد یکسره از همه جا پخش میشد ،واقعا فکر میکردم خدا از دستمان عصبانیه و دیگه همه رو میخواد از بین ببره کلا دیگه با ما انسانها حال نمیکنه؟.😂😂😂😂

    ولی مطلبی تو یه کانال توسط استادی فقط شنیدم که به هر چه فکر کنی همون میاد تو زندگیت تصمیم گرفتم اول تلویزیون و پیگیری اخبار رو تعطیل کنم ،منی که عاشق اخبار بودم

    ولی بچه الان حدود یکسال بیشتر ه از اخبار دورم باور کنید تو این مدت نه در مورد بیماری کرونا حرف زدم نه پیگیر شدم باور کنید تو این مدت حتی سرما خوردگی م نگرفتم.پروتکل بهداشتی هم در حد دست شستن هم به زور رعایت کردم، خیلی راحت انگار کرونایی وجود ندارد

    ونیز اینکه به نکات مثبت و سلامتی توجه داشتم…

    این تجربه من بهم ثابت کرد ورودی خوب حداقل چیزی که بهم میده حس و حال خوبه

    واینکه همیشه خودبخود شاد هستی و مشکلات هم قدرت سابق را ندارن و نیز اید های

    بهتری برات میاد.

    سپاس از شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    معصومه صادقى گفته:
    مدت عضویت: 1757 روز

    سلام به همگى

    امروز روز هفتم سفرنامه ام هست و خیلی خوشحالم که تونستم ٧ روز متعهدانه سفرناممو دنبال کنم

    راستش من امروز یکى از بزرگترین مشکلات و سدهاى زندگیمو پیدا کردم که خیلی واسم جالب بود

    وقتی استاد میگفت ورودى هاتون و کنترل کنین من همیشه میگفتم من تو این زمینه عالی هستم

    چون حدود ١٠-١٢ سال میشه تلوزیون رو نگاه نمیکنم کلأ مگر در مواقع خاص

    دوستاى نا مناسب رو هم قیچى کرده بودم

    ولى بازم احساس میکردم چرا پس جواب نمیگیرم

    تا اینکه متوجه شدم

    ورودى اصلی اون چیزهایی هست که خودم به خودم میگم و خودم به یاد میارم و خودم تو ذهن خودم می سازم

    درسته که من ورودى های بیرونى رو صفر کرده بودم ولی ایا به جاش ورودى هاى خوب و عالی به ذهنم میدادم

    یا اینکه واگویه هاى ذهنم عالی و ناب بود …؟!؟؟

    خیلی خوشحالم که این قضیه رو متوجه شدم

    و فهمیدم کجای کارم میلنگه

    تصمیم گرفتم به هر چى که واقعا دلم می خواد در اینده تجربه کنم توجه کنم

    مثل ورزش هاى مورد علاقه ام

    تفریحات مورد علاقه ام

    کارهایی که دوست دارم انجام بدم

    چیزهایی که درست دارم بخرم و …..

    اینطورى دیگه ذهنم زمانى هم نداره که افسار رو دست خودش بگیره و اتفاقاتى که دوست ندارم رو هى به یادم بیاره و ….

    ذهن من نیاز به غذا داشت در حالی که من غذاشو صفر کرده بودم به خیال اینکه ورودى مسموم به خرد ذهنم ندم

    در حالى که کنترل ورودی هاى منفی یه طرف قضیه هست

    دادن ورودى هاى مثبت هم طرف دیگه

    امیدوارم ذهن من که خیلی شرطی شده رو اتفاقات ناجالب گذشته

    ایندفعه شرطیش کنم رو اتفاقات آینده خوشایند

    که تمرین سناریو نویسی خیلی می تونه کمک کنه

    البته استاد میگن از هر چیزى کمک بگیرین واسه کنترل ذهن

    صحبت کردن راجع به هدف ها با چیزهایی که دوست دارین

    نوشتن راجع به اون ها

    دیدن اونا و توجه کردن بهشون

    و….

    اهرم رنج لذت راجع به کنترل ورودى ها خیلی کمک کننده هست

    به قول استاد باید هر لحظه تو ذهنت این قضیه ملکه بشه که به محض اینکه کار کردن رو ذهنمو ول کنم ، چه تو پیشرفت باشم یا نه، سقوط میکنم ….

    مثل بازى مار و پله اگه یک قدمى هدف باشم هم حواسمو جمع نکنم و ول کنم مار نیشم میزنه و میوفتم

    اینطوریه که با رنج حاصل از کنترل نکردن ذهن میتونیم هر لحظه روش کار کنیم ……

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      محسن محمودیان گفته:
      مدت عضویت: 1532 روز

      سپاسگزار خداوندم بخاطر تمام زیباییها

      سلام به استاد عزیز و خانم شایسته و برو بچ سایت عالییی

      سلام دوست عزیز،واقعا لذت بردم از کامنتتون.بسیار عالی و روشن بود.

      و چون حرف دل من بود،اینقدر برای من جذاب و عالیییی بود،

      من هم دقیقا سالهاست تلوزیون نمیبینم به هیچ وجه،میتونم بگم تماشای تلویزیون صفر،رفیقای منفی هم تقریبا کسی دیگه تو زندگیم نیست،کلا رفتم یه شهر دیگه، خیلی هم داخل سایت فایل میبینم.

      ولی باز نتایج اتفاق نمیفته،

      خیلی جالب بود کامنت شما، وقتی بررسی میکنم میبینم واقعا ساعتها،فقط دارم ذهنمو کنترل میکنم ،با گوش دادن به فایلها، نوشتن،جملات تاکیدی،ضبط کردن فایلها با صدای خودم،خوندن کتاب و ……

      در واقع فقط جلو ورودیهای ذهنمو گرفتم،شاید خوراک خوبی هم میدم به ذهنم،یعنی اگاهی تازه و مناسب،

      اما چیزی که با کامنت شما متوجه شدم به هیچ وجه واضح نشون نمیدم به ذهنم که دقیقا از زندگی چی میخوام،

      و نکته خیلی جالب و مهمی بود به نظر من و فورا شروع به نوشتن کردم تو دفتر خودم. با خودم شروع به حرف زدن کردم که دقیقا دوسدارم چه اتفاقی تو زندگی بیفته،چی میخوای؟

      خیلی جالب بود در لحظه با نوشتن متوجه خیلی از مسائل میشی.

      من هم فک میکردم چیزی فهمیدم از قانون،به نکات مثبت توجه میکنم،تحسین میکنم و شکرگزاری بابتشون.مدام ذهنمو کنترل میکنم که نجواها ساکت باشن و درگیری ذهنی نداشته باشم،شاید احساسم خوب میشه ولی در ادامه باید بگم به کائنات که چی میخوام،چی دوسدارم.

      ورودیهای منفی رو حذف کردم و شاید هم داشتم ورودی مثبت میدادم به ذهنم ولی مساله مهمی که هست افکار غالب بقول استاد،یعنی بیشتر مواقع با خودمون حرف میزنیم و این حرف زدنها نگران کننده س،

      این حرف زدنها ترمز خیلی خیلی قویه که اجازه نمیده ذهن با کدهای مثبت و باورهای زندگی ساز بزنامه نویسی بشه.

      دوباره تعهد میدم بخودم که حواسم به نجواهای ذهنی باشه مدام با خودم درباره خواسته هام حرف بزنم نه ناخواسته ها،سناریو نویسی خیلی خیلی کمک میکنه،وقتی مینویسم درباره چیزهایی که میخوام حال دلم خوب میشه چون با نوشتن در لحظه تصویر هم میشه ساخت و ناخودآگاه لبخند میاد رو لبهای آدم.

      خدارو شکر لااقل اینو فهمیدم که وقتی نتایج باب دل نیست فقط و فقط درون خودم و باورهامو بررسی کنم نه بیرونو وشرایطو.

      بابت این شکرگزارم.

      این کامنت شما دوست عزیز هم ایمان دارم هدایت خداوند بود،چون دیشب ازش درخواست کردم که منو هدایت و راهنمایی کنه که کجای باورهام ایراد،داره،و چقدر عالی با کامنت شما جواب داد.

      اینهم شد تحسین شما بخاطر کامنت خوب و تاثیر گذارتون و هم ردپای من در روز ۷هفتم روزشمار

      بینهایت سپاسگزار خداوند هستم،

      خداوند از هزاران هزار طریق و از طریق هزاران نفر منو هدایت و راهنمایی میکند.

      متعهد میشوم برای ۲۴ ساعت آینده فقط روی زیباییهای خداوند،جهان،خودم و دیگران متمرکز باشم و تحسینشون کنم و شکرگزار باشم.

      متعهد میشوم حواسم به نجواهای ذهنم باشد و با گفتگوهای مثبت با خودم درباره خواسته ها و کارهایی که دوسدارم و نوشتن آنها ذهنم را با کدهای جدید و انرژی زا برنامه نویسی کنم.

      سپاسگزار شما دوست عزیز

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        معصومه صادقى گفته:
        مدت عضویت: 1757 روز

        سلام به شما دوست عزیزم 🌹

        اول بگم که من خیلى خوشحال شدم و واقعا انرژی گرفتم که کامنت من انقد براى شما مفید بود ❤️

        و این هم براى من نشونه اى بود که واقعا گیر اصلیمو پیدا کردم

        فقط باید روش بیشتر و بیشتر کار کنم

        این نوشته شما بود که چقدر عالى بود 👇👇

        ((سناریو نویسی خیلی خیلی کمک میکنه،وقتی مینویسم درباره چیزهایی که میخوام حال دلم خوب میشه چون با نوشتن در لحظه تصویر هم میشه ساخت و ناخودآگاه لبخند میاد رو لبهای آدم.))

        امیدوارم روز به روز تو مسیر زیباتر کردن زندگیتون بهتر و بهتر بشین و خبرهاى عالى و زیاد از موفقیت ها و روزهای خوبتون اینجا بخونم 🌹

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    شیما محسنی گفته:
    مدت عضویت: 3606 روز

    با سلام و احترام به استاد عزیزم، مریم عزیزم و تمام دوستان هم فرکانسی عزیزم که واقعا لذت میبرم از خوندن کامنت هاشون.‌

    واقعا خدا رو سپاس

    ممنون استاد عزیزم، از وقتی که این قانون رو یاد گرفتم که حواسم به ورودی های ذهنم باشه تلویزیون از زندگی حرف شده، اخبار کلا و کلا نداریم، و فقط آهنگ ها لا معنای مثبت اندیشی…. خلاصه بگم که خیلی مراقب ورودی های ذهنم شده و حواسم هست که تلاش کنم حالم رو در شرایط حتی به ظاهر ناخوشایند خوب نگه دارم. واقعا خدا رو سپاس. خیلی احساس ادم بهتر میشه با این کارها. الان دیگه به لطف خدا طولانی مدت هست که این کارها را یاد گرفتم و واقعا تمام تلاشم بر عمل کردن هست و بس. خیلی دوستون دارم و از اعماق وجود زندگی سرشار از سلامتی و شادی رو براتون میخوام. خدا رو سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    Aliparishani گفته:
    مدت عضویت: 1484 روز

    به نام خدای رزاق

    به نام خدای وهاب

    به نام خدای هادی

    به نام خدای بخشنده و مهربان

    سلام خدمت دوستان عزیز

    روز ۷ سفرنامه

    اینکه ما در هرلحظه داریم به جهان فرکانس ارسال میکنیم به این معناست که باید در هرلحظه احساسمونا خوب نگه داریم و احساس خوب با کنترل ورودی های ذهن بوجود میاد یعنی قدم اول کنترل ورودی های ذهن هست که همونطور که استاد فرمود مانند اینکه ما اگر غذایی فاسد شده باشد ان را نمیخوریم یعنی برای سلامتیمان ارزش قائلیم باید همین طور که برای سلامتیمان ارزش قائلیم برای ذهن و تغزیه ذهن هم اولویت داشته باشیم که همه ی اتفاقات زندگی ما نتیجه همین فرکانس ها و ورودی هاس.

    خدایا شکرت به خاطر این شب فوق العاده و پر از ارامش

    در پناه الله باشین خداحافظ⚘🌷❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    مینا الیاسی گفته:
    مدت عضویت: 1533 روز

    به نام رب تنها فرمانروای جهان

    سلام به همه دوستان هم فرکانسی عزیزم

    سلام به استاد عزیزم

    و سلام به مریم بانو که مثل خواهر بزرگتر ازشون درس میگیرم.

    خداروشکر که روز هفتم از سفرنامه ام دارم مینویسم.

    واقعا این کار کردن روی خودمون بایییییید دائمی و همیشگی باشه تا بشه نتیجه گرفت اگه دو روز کار کنی بگی خب دیگ من باورامو عوض کردم دیگ تموم شد بد جوری شکست میخووری چون ذهن دوست داره بره تو همون حال و هوای منفی گرایی خودش و دائم خاطرات بد یا احساسات بد رو یادآور بشه.

    منم یه زمانی همینجوری کار میکردم بعد میگفتم خب فهمیدم دیگ من نیازی ندارم دیگ بلدم قانونو و نتیجه این میشد که وضع از قبل هم بدتر میشد!!!!

    واقعا تعهد دادم که این بهبود دائمی باشه و همواره کار کنم و چقد اینکار برام جذاب شده و دوست دارم هر روز و هر روز و هر روز بار ها و بار ها و بارها گوش بدم که قسم میخورم هر دفعه یه چیز جدید یا گرفتم خداروشکر.

    خداروشکر که خودمون خالق شرایطمون هستیم.پس با کنترل ورودی ها و کانون توجهمون و توجه به خواسته ها میتونیم خودمونو تو احساس خوب و در مدار جذب خواسته قرار بدیمو زندگی دلخواهمونو بسازیم.گاهی میشه که یه نا خواسته ای وارد زندگیم میشه بعد میگم طبق قانون حتما من فرکانس بدی فرستادم یا به ناخواسته ای توجه کردم یا در موردش حرف زدم و سعی میکنم آگاهانه فرکانسمو درست کنم.

    از خدای بزرگ و مهربونم سپاسگزارم که منو به این راه زیبا و جذاب هدایت کرد.

    از استاد عزیزم برای دادن این آگاهی های ناب سپاسگزارم و من همیشه تو شکرگزاریم مینویسم و شکر میکنم که استاد عزیزم شما یه روزی تصمیم گرفتین که زندگیتونو تغییر بدین و اونجوری که میخوایین زندگی کنین و آگاهانه خودتونو و خدارو بشناسید و به ماهم بگین.از خانم شایسته عزیز که واقعا فامیلیشون گواه شخصیتشونه که انقدر آرام و شایسته ی داشتن بهترین زندگی هستن و این مسیر زیبا رو برامون تدارک دیدن تا ما مسیرمونو واضحتر و با درک عمیق تر ادامه بدیم.

    واقعا سپاسگزارم.

    در پناه الله مهربان باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      محسن محمودیان گفته:
      مدت عضویت: 1532 روز

      سپاسگزارخداوندم بخاطر این سایت و دوستان مثبت اندیش.

      ممنونم دوست عزیز بخاطر کامنت عالییئییی .

      نکته مهم همینه که وقتی ناخواسته ای وارد زندگیمون میشه خودمون میفهمیم که اشکال کار از باورها و فرکانس خودمونه و این خیلی خوبه که این سطح اگاهی رسیدیم لااقل و میتونیم با تغییر نگاه خودمون و ساخت باور و تغییر افکار و فرکانس منتظر نتایج عالی تر باشیم‌.

      خیلی خوبه که لااقل میفهمیم خودمون خالق شرایط هستیم و این امیدواری هست که خودمون هم میتونیم با تغییر خودمون نتایجو تغییر بدیم.

      تشکر از نکات مثبت کامنتتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    سکینه قربانی گفته:
    مدت عضویت: 2373 روز

    به نام رب هدایتگرم

    با سلام و درود خدمت همه عزیزان و اساتید گرامیم

    هفتمین روز سفرنامه:

    خدا را بسیار شاکرم که توی این مسیر توحیدی قدم هایی ولو کوچک و به اندازه ظرف وجودم برای رشد شخصی خودم با عمل به تعهداتم بر می دارم چون من تا الان فقط فایل ها رو گوش میدادم و متاسفانه عمل گرا نبودم ولی از روزی که برای این سفرنامه تعهد به خودم دادم و دارم کامنت می نویسم واقعا احساسم در طول روز بهتر شده و بیشتر ذهنم رو کنترل می کنم و زاویه دیدم رو تغییر میدم .امروز از صبح عجیب حال دلم خوبه و از در و دیوار برام شادی میباره و گوش دادن به این فایل مزید بر علت شد تا بیشتر شاد باشم و از زندگی لذت ببرم و این حال خوب را برای همه دوستانم خواهانم.ممنون بابت این فایل فوق العاده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    علیرضا پرهیزکار گفته:
    مدت عضویت: 2151 روز

    سلام به استاد عزیزم و دوستان هم فرکانس

    من برام دیروز یک اتفاقی افتاد که خیلی درگیرش بودم خیلی فکر میکردم بهش همش میگفتم چرا چنین چیزی باید برام اتفاق بیوفته چرا رابطه ام با فلانی باید بهم بریزه در صورتی که پریروز کلی خوش بودیم کلی فلان (حالا اون اتفاقی که دیروز برام افتاده همچین اتفاق بدی هم نبود ولی ذهن عادتشه که منفی هارو خیلی بزرگتر نشون میده) و این بود که احساسم بد بود

    من یه چیزیم بگم اون اینکه من وقتی احساسم بد باشه اصلا نمیتونم خودم با خودم کنا. بیام تصمیمی درست نمیتونم بگیرم و کلا وقتی احساسم بد باشه خودم با خودم حال نمیکنم و امان از موقعی که سعی میکنم حالم رو خوب کنم آگاهانه امان از وقتی که سعی میکنم نکات مثبت رو شروع کنم به دیدن امام از موقعی که شروع کنم کنترل ذهن و ورودی مناسب دادن به ذهنم اون موقع است که اتفاقات خوب و عالی بوم بوم پشت سر هم میوفته اون موفعست که میفهمم این مسئله رو که تو یه قدم به سمت خدا بردار خدا 100 قدم به سمتت بر میداره خدایا شکرت به خاطر حس خوبم

    خلاصه که بعد از جریان دیروز که کمی حالم گرفته بود سعی می‌کردم خودم حاله خودم رو خوب کنم گفتم ببین اگر میبینی یک نفر دیروز یه رفتاری باهات داشته ولی امروز رفتارش یه جور دیگست بدون تو داری فرکانس متفاوت میفرستی و دیدم راست میگه چون داشتم همش به ناراحتی در روابطم فکر میکردم و جهان اساس اون فرکانس رو برام فرستاد

    ولی وقتی سعی کردم روی خودم کار کنم ذهنم رو آروم کنم به نکات مثبت توجه کنم نتیجش این شد که فردای اون روز یعنی امروز ما رفتیم بیرون با آدم هایی که دوستشون داشتم و بحث های مفید داشتیم باهم دیگه

    بعد که اومدیم خونه گفتم اوکی دیگه من تونستم احساسم رو خوب کنم دیگه تموم شد این احساس من بد نمیشه دیگه لازم نیست روی خودم کار کنم و استاد نتیجش این شد که دو یا سه ساعت بعدش دوباره همون فکر ها همون نگرانی ها با اینکه قبلا تدسنتخ بودم با دلیل های منطقی ذهنم رو آروم کنم ولی دوباره بهم ریخته بودم و میگم من احساسم بد شه کلا مغزم فرمان هیچ حرکتی بهم نمیده و باید سعی کنم سریع احساسم رو خوب کنم

    ما همیشه باید حواسمون به فرکانس هامون باشه همیشه باید حواسمون باشه که چه چیزی داریم وارد ذهنمون میکنیم چون جهان پاسخ میده اون هم خیلی خیلی خیلی سریع پاسخ میده به فرکانس هات

    پس سعی کنیم به روابط عاشقانه فکر کنیم تا عشق از در دیوار برامون بریزه، سعی کنیم به بدن سالم و خوش اندام توجه کنیم، تا بدنی سالم داشته باشیم و ورزش کردن رو شروع کنیم خلاصه سعی کنیم غذای مناسب به ذهنمون بدیم تا اتفاقات عالی برامون بیوفته

    نمیدونید که الانه که تونستم ذهنمو آروم کنم و احساسم رو خوب کنم چقدر حالم خوبه چقدر احساسم خوبه چقدر احساس شادی دارم و چقدر آرامش دارم مخصوصا اینکه الان از موقعی که شروع کردن نوشتن این کامنت یدونه آهنگ بی کلام هم پلی کردم و دارم مینویسم حتما سعی کنید اگر احساستو بده خوبش کنید با ورودی های مناسب، من خودم وقتی میخواستم بیام احساس بدم رو تغییر بدم و درش نمونم همش نجواها بود که نه حالا ول کنید حالا برو به بدختیت برس حالا الان خودتو مسخره نکن الکی،

    ولی بهش گوش ندید بعدا خودتون می‌خندید و میگید بابا بخدا اصلا ارزشش نداشت که من بخوام خودمو به خاطر این مسئله ای که اصلا مهمم نیست خودمو ناراحت کنم

    اون موقع استه حستون به دنیا میشه بابا بی خیال دنیا دو روزه لذتشو ببر🌹🌹🌹❤️❤️❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    Ferial گفته:
    مدت عضویت: 1435 روز

    به نام الله یکتا

    سلام به استاد عزیزم و مریم بانوی جان مظهر صلح درون

    خدایا سپاسگزارم ک متعهدانه برگ هفتم سفرنامم رو می نویسم..

    این روزها با هر فایلی ک گوش می کنم و هر قانونی رو ک مرور می کنم می بینم ک وای تمام اتفاقات زندگیم در گذشته نشانه و مصداقی برای صحه گذاشتن بر این قوانین هستش..ولی من حواسم نبوده چون اطلاعی از قانون نداشتم..

    این روزها میدونم ک کنترل ذهن و کنترل کانون توجه چیزی نیست ک یه روز باشه یه روز نباشه…از نظر من ثانیه های زندگیمون رو باید در کنترل بگیریم

    چون همین حالا فقط کافی هستش ک در روز چند ساعتی غافل بشم اونوقت همه زندگیم ..روابطم و حال و روزم رو تحث تاثیر قرار می ده..

    من بدنم نسبت به خوراکی هایی ک مونده باشه زود رفلاکس نشون میده ولی این خودش نعمت بزرگی هستش چون اجازه نمیده سم توی بدنم بمونه

    خدا روشکر الان هم ک دارم روی خودم کار می کنم همینقدر وجودم حساس شده و اگر ورودی هام رو کنترل نکنم خیلی زود با تمام وجود حس می کنم ک زیاد اوکی نیستم و این خودش یک موهبت هست ک زود آلارم زده می شه و متوجه میشم ک باید به ورودی هام و مرکز توجهم حواسم باشه..

    به نظرم باید هر روز به خاطر این قوانین ثابت سپاسگزاری کرد…ما فقط باید حواسمون به کانون توجهمون باشه…البته کار آسونی نیست..اما شبیه ب یک بازی هستش

    و هر وقت ک خواستیم نسبت ب این قوانین شک کنیم فقط کافیه به گدشته خودمون و اتفاقاتش نگاه کنیم اونوقت در لحظه لحظه اش میتونیم عملکرد این قانون رو ببینیم..چه در خاطرات خوب و چه در خاطرات بد..

    استاد عزیزم از شما سپاسگزارم..شما یک موهبت برای همه ما اعضای سایت هستید..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    سید مرتضی مشکانی گفته:
    مدت عضویت: 1950 روز

    سلام به همه ی عزیزان بهشتی

    سلام به استاد عزیز همواره در حرکت

    و‌سلام به مریم شایسته زیبانگر ودر صلح

    برگ هفتم و ردپای هفتم

    این فایل انگار تکمیل کننده فایل جهان مانند اینه عمل میکند است

    چقپر این سفر با هدایت خدا تکاملی طراحی شده انقدر زیبا قدم به قدم داریم این سفر زیبا رو طی میکنیم و از هر لحظش لذت میبریم

    سفری که رانندش خداست و ما همه سرنشینای ماشین جهان

    هر روز داره تعهدم بیشتر میشه چون درکم داره از قانون بهتر میشه هر روز وسواسم بیشتر میشه چون درکم داره بهتر میشه

    راهکاری که من همیشه باهاش ذهنمو کنترل میکنم اینه که

    همه چیز تکرار اصله اول‌باید اصل رو بشناسیم و هر چه این اصل تکرار بشه راحت تر میشه ذهن رو کنترل کرد

    من توجه کردن به هرچیز رو اصل و اساس خلق زندگیم‌میدونم و هر موقع توجهم ناخواسته میره روی چیزای نا جالب با این ذهنیت سعی میکنم ذهنمو کنترل کنم و به خودم میگم توجه تو رو هر چی باشه همون رو وارد زندگیت میکنی همون لحظه سریع حواسمو از اون اتفاق پرت میکنم

    ما باید به تصمیم‌جدی بگیریم و‌ یه بار برای همیشه بعضی‌از چیزا رو بزاریم کنار

    از این فایل اینو‌بهتر درک کردم که باید غذای مسموم رو نخوریم

    ما داریم بعضی از اوقات ادای کار کردن روی ذهنمون رو درمیارم مثلا سریال های چرت تلویزیون و چیزای دیگه رو میبینیم و حالا به خودمون میگیم نه من یه جوری نگاه میکنم که احساس خوب بهم دست بده اما من میگم به جای اینکه وقت و‌تمرکزت رو بزاری روی این چیزا و بعد سعی کنی نگاهت رو عوض کنی همون عامل رو حذف کن

    هر چی بهتر اینو درک‌کنیم که ما با توجه فقط با توجه به هر چیز داریم ماهیتش رو وارد زندگیمون میکنیم بهتر این تصمیمات رو میگیرم من تمام تلاشمو میکنم که خیلی چیزا رو حذف کنم و باید اینو تو عمل اثبات کنم

    یه مثال در این مورد میزنم تا درکمون بهتر بشه

    فک کنید حافظه ی گوشیمون پر شده و جا نداره که ورودی جدید رو بخایم وارد گوشیمون کنیم حالا ما باید اول برای اون ورودی جا باز کنیم یه سری چیزا رو پاک‌کنیم تا جا برای چیزایی که میخایم باشه

    وقت ما بزرگترین سرمایه ماست وقتی داریم صرف چیزای الکی میکنیمش دیگه وقتی برای کار کردن روی ذهنمون نمیمونه پس باید اون عوامل وقت گیر رو شناسایی و حذفش کنیم

    مثلا من خودم زیاد وقتمو پای تلوزیون و اینا نمیزارم اما بعضی از اوقات وقتی بعد بهش فکر میکنم میبینم کل روز کار مفیدی نکردم برای ذهنم با اینکه مثلا تو فضای مجازی هم زیاد نبودم و تلوزیونم نگاه نکردم ولی چون برنامه ای برای کار کردن روی ذهنم طراحی نکردم و اهمیتش برام پائین بوده روش کار نکردم

    اینا جزئی از تکامله و هر چقدر که بیشتر این مسیر رو طی کردم اهمیت کار کردن روی ذهنمم بیشتر شد

    کلاه سرخودمون نزاریم

    حالا من نگاهم و عوض میکنم

    من که دیگه قانون رو میدونم

    مهم نگاه منه

    تو روابط

    درست میشه

    تغییر میکنه سنگ‌که نیست

    خوبی هم داره

    اگه نرم باهاش بیرون نارحت میشه

    چه فکری دربارم میکنه

    حالا یه بار اشکالی نداره

    اینا همش کلاه گذاشتن سر خودمونه اگه هنوز داریم اینا رو به خودمون میگیم ینی توهم درک قانون رو داریم و‌هیچ نتیجه ی بزرگی قرار نیست با این سبک بگیریم

    خدایا از عاشقتم و سپاسگذارم که دوباره این فرصت رو بهم دادی تا خودمو بهتر بشناسم و همواره کنارمی و منو به بهترینا هدایت میکنی

    مرتضی تو لایق داشتن بهترینایی لایق داشتن بهترینا نه فقط خواستنشون وقتشه که تجربه کنی خواسته هاتو هر چقدر خودتو لایق میدونی سعی کن ذهنتو کنترل کنی و سعی کن از این فرصت به خوبی استفاده کنی چون این یه مدت کوتاهه اما عملکردتو توی این دنیا زندگی ابدی تو رو میسازه عاشقتم

    عاشقتونم عاشق صدای استاد عاشق‌متن های فوق العاده مریم شایسته و عاشق تمامی بندگان الله به خصوص جمع صمیمی عباسمنشی و عاشق سایت الهی ای که بهشت زمینه

    برای تک‌ تک تون زیباترین لحظات و سعادتمندی در دنیا و اخرت رو ارزومندم

    درپناه یگانه الله❤️☘️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: