غذای روح چگونه تأمین می‌شود؟ - صفحه 69 (به ترتیب امتیاز)

1378 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زهرا گفته:
    مدت عضویت: 1360 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته‌ی دوست‌داشتنی

    در روز هفتم از دوره‌ی روزشمار یاد گرفتم که:

    ۱. همانگونه که مراقب غدای جسمم هستم و برای آن وسواس به خرج میدهم، باید مراقب غذای روح و ورودی‌های ذهنم هم باشم.

    ۲. تاثیر غذای فاسد و ورودی نامناسب به جسم خیلی سریع است ولی تاثیر ورودی‌های نامناسب به ذهن زمان‌بر و با فاصله‌ی زمانی است، بنابراین افراد متوجه این نمیشوند که اتفاقات نامناسب زندگیشان به دلیل ورودی‌های نامناسب ذهنشان است و آن اتفاقات را به اشتباه توجیه میکنند.

    ۳. تمام اتفاقات در زندگی ما -بدون استثناء- به واسطه‌ی آن چیزهایی است که ما داریم به آنها توجه میکنیم به عبارتی همان کانون توجهمان.

    ۴. برای کنترل ورودی‌های ذهن اخبار، شبکه های اجتماعی نامناسب و … را حذف کن.

    ۴. اگر میخواهی خوشیخت و موفق باشی باید تمام وجودت را برای این کار بگذاری، باید تمام وجودت را بگذاری بر توجه به نکات مثبت، توجه به انچه که به تو قدرت میدهد . اجازه بدهید که تمام کانون توجه شما به سمت خواسته هایتان برود و باورهای مخرب و محدودکننده‌ی گذشته با تغییر افکار و با تغییر کانون توجه تغییر کند.

    ۵. باید متعهدانه تصمیم بگیرید که روی باورهایتان و کانون توجه‌تان کار کنید. ارزشش را دارد که هرروز روی خودت و ذهنت کار کنی. هرآنچه که بخواهید به شما داده میشود. اگر روی باورهاتان و کانون توجه‌تان کار کنید، اگر متعهد باشید که مواظب افکاری باشید که به ذهنتان میدهید و به دنبال افکاری باشید که به شما احساس بهتری بدهد و متعهد باشید که فقط آن افکار را به ذهنتان بدهید، زندگی شما به سمتی میرود که از در و دیوار ثروت،موفقیت،سلامتی،خوشبختی و سعادت وارد زندگی شما میشود، بدون آنکه بخواهید اصلا کار خاصی انجام بدهید، زیرا سازوکار جهان این است.

    ۶. وقتی تو بشوی آهنربای خوش‌‌شانسی،موفقیت ، ثروت‌، سلامتی و.. انرژی ها، اتفاقات ، شرایط و موقعیت‌هایی را به سمت خودت جذب میکنی که فقط عشق، زیبایی، ثروت و خوشبختی است.

    با آرزوی موفقیت❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    مری گفته:
    مدت عضویت: 2361 روز

    سلام به استاد عزیز و خانم‌ شایسته‌ی دوست داشتنی.

    بریم سراغ نکات روز هفتم:

    غذای روح

    همه‌ی ما به غذایی که می‌خوریم حساسیم. غذایی که فاسد و مونده اس یا به سلیقه‌مون نمی‌خوره، اون رو نمی‌خوریم. چون همون روز همون ساعت‌ها نتیجه‌اش رو می‌بینیم.

    ولی درباره‌ی ورودی‌های ذهمون اصلا مراقب نیستم. با کی حرف می‌زنیم، چی می‌شنویم، چی‌ می‌بینیم و…

    به مهم‌ترین چیز تو زندگیمون اهمیت نمی‌دیم.

    چون وقتی یه غذای نامناسب به مغزمون می‌دیم همون لحظه بلا سرمون نمیاد. بلکه اروم اروم مدارمون تغییر می‌کنه. این فاصله‌ی زمانی باعث میشه نتونیم به خوبی دلیل اتفاقات بد رو درک کنیم.

    جهان افراد و شرایط و اتفاقایی رو تو زندگیت میاره که تو فرکانسشون رفتی و هستی.

    همون حساسیتی رو که به غذاها داری به ورودی‌هات هم داشته باش.

    برای اینکه خوشبخت زندگی کنیم باید کانون توجه‌مون رو روی خواسته‌ها و نعمت‌ها بزاریم. این‌کار تو رو آهنربای عشق و ثروت و زیبایی می‌کنه.

    برات مهم باشه که خوب زندگی کنی و ورودی‌های خوب به ذهنت بدی.

    ♥️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    لیلا عفت گفته:
    مدت عضویت: 2082 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام به استاد عزیزم ومریم جان عزیز که باعشقش برای عمل به قوانین منم وارداین سفرزیبا شدم

    سلام به دوستان عزیزوهمسفرم

    اصافا که سفر فوق العاده ایه وقای متن اول روزشمار تحولو خوندم ذهت نجواگرم گفت مگه میشه بااین فایلها شخصیتت اینقدری که میگه تغییرکنه چجوری اخه ولی هنوز روزهفتم ومن دارم احساس میکنم احساس خوب عمیقترمو خدایا شکرت سپاسگزارم مریم عزیزم سپاسگزارم استاد جانم

    اما فایل روز هفتم غذای روح چه اسم خوشمزه ای غذا من غذاخوردنو خیلی دوست دارم وکلی کیف میکنم از خوردن غذاهای خوشمزه ولذیذ والبته تمیرو پاکیزه که با سلیقه وکاملا بهداشتی درست شده باشن اگر برم یجه مهمونی که فککنم صاحبخونه خیای مقبد تمیزی نیست سعی میکنم لب به هیچی نزنم اما اعتراف میکنم که درباره روح عزیزوارزشمندوزیبام اززمانیکه عضواین خانواده ی صمیمی شدم دارم بیشتر دقت میکنم وتقریبا تمام ورودیهای ظااری رو جلوشونو گرفتم وروی وردویهای باطنی هم کارکردم کمی بسته به تکاملم البته مثل اینکه سعی کنم غیبت نکنم ونشنوم قضاوت نکنم اما ازاونجاییکه این عادته سمی رفته تو وجودم گاهی ازکنترلم خارج میشه تازه گاهی احساس میکنم که دوست دارم دربتره بعضیها حرف بزنم بیشترن اونایی که فکر میکنم حالمو گرفتن یا کمکاری کردن برام والان که دقت میکنم میبینم بااینکه فکرمیکنم حس مورد ظلم واقع شدنو کنترلش کردم وباورکردم که کسی نمیتونه به کسب ظلم کنه اما هنوز اکن ته تهای مغزم وجودداره واون وقتهاست که دوست دارم ازاینواون حرف بزنم یاایککه یهو فکرمیکنم به فلانی که اون اینجوره ما بهتریم ما فلان خوبی و داریم ووو خلاصه دیگه میده ذهنم هرناکجاآبادی که میخواد که لطف شروع این سفر دارم روشکارمیکنم وسعی کردم بیشتر رصدکنم افکارمو وزودتر جلوشو بگیرم وبیشتر ایمان بیارم وعمل کنم به ایمانم که این افکارهمون غذاهای سمی هستن که حالمو بد میکنن وباعث میشن که انفاقات بدو تجربه کنم

    وقتی این فایلو گوش کردم یادم اومداز زمانیکه تو حرم امام رضا بمبگزاری شد وخیلیکشته وزخمی وکلی خرابی داشت وبعدازاون تمام درهای ورودی کاملا بازرسب میشه که اگرموردمشکوکی باشه سریع جلوش گرفته بشه باخودم گفتم لیلا باید توهم اینجوری بازرسی کنی افکارتو یا چیزهایی که میگی ومیشنوی ومرورمیکنی رو وگرنه هگه چیت منفجرمیشه مثل قبل اومدنم تواین مسیر که همه چیم داغون بود دوست داری دوباره بترکه همه ی اونایی که ساختی ؟؟

    پس مراقب افکارت باش مراقب حرف زدنهات ونزار ذهن چموشت هروری که میخواد خودش بره واسه خودش وحالتورو خراب کنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    معصومه داوری گفته:
    مدت عضویت: 1333 روز

    روز هفتم

    تحول روز شمار زندگیم

    خدمت اساتید محترم سلام و عرض ادب دارم .و همچنین به همفرکانسیهای عزیزم

    چقدر صحبت‌های استاد قشنگه زیباست ..درحالی که باید خط به خط آن را قاب گرفت

    دقیقا ..منم از وقتی که خداوند مرا هدایت کرد و در مدار مثبت قرار گرفتم زندگی آن روی خوشش را به من نشان داد..تا قبل از آن مشگل و اتفاقی در زندگیم رخ داد که با بزرگ نمایی کردن آن کل زندگیم تحت تاثیر قرار گرفت و تا مرز نابودی کشیده شد…تا اینکه خداوند درهای رحمتش را به روی ما باز کرد وما هدایت شدیم به سمت آشنا شدن شدن با استاد عزیزمان که دستی از دستان خداوند بود ‌که بر سر راه ما قرار گرفت

    با گوش کردن فایلها و عوض کردن باورهایمان و تغییر فرکانسها همه چیز عوض شد به طوری که هر روز یک نشانه از خداوند در یافت میکردیم .ورا ه برای ما چنان باز می‌شد که خودمان در شگفت بودیم..

    من یاد گرفتم که دیگر مواظب ورودیهای ذهنم همانهایی که زندگیم به مرز فلاکت کشیده بود را از خودم دور سازم .و با یادگیری باورهای قدرتمند ساز و کار کردن روی خودم این که دیگران را ببخشم .کسانی که در زندگی‌ام یک جورایی از آن ها رنجش داشتم ..یاد گرفتم که چگونه به دیگران محبت بورزم و محبت دریافت کنم..من از غیبت کردن دیگران خودداری میکردم و اگر در جایی صحبت میشد از مفهوم اعراض کمک میگرفتم ..من دیگران را تحسین میکنم چون میدانم از جنس آن تحسین به خودم برمی‌گردد. با زبانم عشق می آفریدم…به زیبایی‌های طبیعت کا شاید قبلن برایم معنا و مفهومی نداشت امروز از دیدن آن ها لذت میبرم و خدارا شاکرم بابت تمامی نعماتش…

    امروز یاد گرفتم که با کوچکترین افکار منفی که به سراغم می آیداز چه فرمولی استفاده کنم که بر روی ذهنم و احساساتم کنترل داشته باشم…

    همانجور که برای تغذیه جسممان اهمیت می‌دهیم باید به غذای روح و ذهنمان هم اهمیت بدهیم و بر روی آن کنترل داشته باشیم

    من درین چن ماهی کلا تلوزیون و شنیدن هر نوع اخبار و دیدن هر نوع فیلم را منع کردم ..در گفت و گو ها خیلی مواظب سخنانی که میزنم و سخنانی که می‌شنوم هستم..

    چون میدانم تمام اتفاقات زندگیمان را خودمان خلق میکنیم با ارسال فرکانس‌های نامناسب شرایط بد و جبران ناپذیری را برای خودمان به وجود می آوریم

    از وقتی تصمیم به تغییرات خود گرفتم که خداوند مارا هدایت کرد کلی در آرامشم..زندگیم در آرامش است‌..اگر شرایط تلخی را تجربه کردیم اما همه آنها را از زاویه دیدی نگاه میکنم که باعث رشد ما شده ..و خیری در آن نهفته بوده …باعث شده بود به تضاد برسیم و از طریق تضادها به خواسته هایمان پی ببریم ..در زندگی برنامه ریزی داشته باشم ..و با برخورد هر نوع چالشی در زندگی بدانم که من می‌توانم آنها را حل کنم ..وقبول کنم و بپذیرم که چالش‌ها و مسائل زندگی برای رشد و پیشرفت ما ساخته شده اند که در برابر همه چیز مقاوم باشیم….

    خدارو شکر که امروز زندگی آرامی دارم و از همه چیز لذت میبرم .از وجود همسر مهربانم و فرزندان گلم که که خداوند را سپاسگذارم بابت وجودشان ..بابت سلامتی اشان ..اینکه در کنار هم شاد هستیم و کامروا

    خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت

    شادو پیروز باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    عرفان بادپا گفته:
    مدت عضویت: 1788 روز

    به نام الله یکتا

    ما حتی راجع به غذایی که میخوریم و مربوط به جسممان است کلی وسواس داریم و بررسی میکنیم و میخواهیم که در بهترین شرایط ممکن باشد و اگر به هر دلیل مجبور شویم غذایی که از هر جهت مورد تاییدمان نیست بخوریم آن را با اکراه میخوریم و از آن هیچ لذتی نمیبریم..پس چطور میشود که راجع به ورودی های ذهنمان که همان غذای روحمان است این طور حساس نیستیم و مراقب نیستیم راجع به اهنگ یا فیلم و یا اخباری که گوش میدهیم و توجه ما به چه چیزی است

    راجع به مهمترین موضوع که کانون توجه ماست کمتر مراقبیم

    دلیل حساس بودن زیاد ما راجع به غذا این است که اگر غذای بدی بخوریم در همان لحظه حس و حال بد آن را دریافت میکنیم و بلافاصله نتیجه آن انتخاب بد را متوجه میشویم..در واقع تاثیر آن سریع است

    اما راجع به غذای روحمان خیلی حساس نیستیم چون بلافاصله تاثیر آن را نمیبینیم..ممکن است هفته ها یا ماه ها طول بکشد تا متوجه نتیجه بد آن شویم

    اگر به یک موضوع نامناسب یا مناسب توجه نشان دهیم از در و دیوار اتفاقات و نشانه هایی از همان جنس به سراغ ما می آید و بعد از مدتی آثار عینی آن را در زندگی مان میبینیم

    این فاصله زمانی باعث میشود نتوانیم ارتباط درست و دقیق آن اتفاق بد و دلیل آن را متوجه شویم

    و به همین دلیل برخی افراد آن را به شانس یا قضا و قدر ربط میدهند

    تمام اتفاقات زندگی ما بلااستثنا به واسطه آن چیزی است که داریم به آن توجه میکنیم

    پس به خودمان قول بدهیم که از این پس حداقل به اندازه ی غذای جسم برای غذای روح هم ارزش قائل شویم

    خداوند در قرآن هم بارها اعلام کرده آن چه که به آن توجه میکنیم و از پیش میفرستیم همان برای ما اتفاق می افتد و خداوند بر ما ظلمی ندارد

    باید باور های مخرب گذشته را با تغییر افکار و کانون توجه تغییر بدیم

    اگر میخواهیم به موفقیت برسیم باید با تمام وجود روی این موضوع کار کنیم

    کافی است 3 ماه روی این موضوع با تعهد و تمرکز کار کنیم تا از در و دیوار نعمت و ثروت به سمت ما آید…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    بتول احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1377 روز

    به نام خدای مهربانم

    روز هفتم

    باسلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز و بی نظیر و مریم عزیز و دوست داشتنی

    استاد شما واقعا بی نظیرید چقد عالی این علت رو درک کردید و توصیف کردین اتفاقا من چند وقت پیش در این خصوص فکر کرده بودم و به ذهنم رسیده بود که ما اینقد برای جسممون وقت میذاریم تو خوردن و خریدن و درمان و بقیه مسایل مربوط به جسممون اینقد وسواس داریم ولی در خصوص ذهن متاسفانه نه شاید اولین دلیلی که به ذهنمون میرسه این باشه که بهمون از همون اول آموزش ندادن تو مدرسه هامون فقط به بهداشت و غذای جسم توجه شده نه به غذای روح و دلیل مهمتر که شما بیان کردین مسئله زمان هست چون فاصله زمانی زیادی بین ورودی های ذهن و نتیجه این ورودی ها هست ما نمی تونستیم ارتباط نتیجه های منفی رو با ورودی های ذهنی منفی پیدا کنیم ممنون استاد عزیز از این اطلاعات نابتون

    و نکته دیگه اینه که بارها بارها خدا تو قران گفته غیبت نکنید و اسراف نکنید و …( البته من ارتباط بین اسراف و نتیجه منفی اسراف رو هنوز درک نکردم ) که قطعا این موارد ورودی و احساس منفی رو در ذهن ما ایجاد میکنه که ما با فاصله زمانی دورتر نتیجه اش رو می بینیم ولی نمی توتستیم این رو درک کنیم

    از خدای مهربونم ممنونم که این فرصت رو بهم داده تا این موضوع رو به واسطه شما استاد عزیز درک کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    همدم یوسفیان گفته:
    مدت عضویت: 1362 روز

    سلام به همه ی دوستان خفن و پر انرژی و متفاوتم💚

    اینم از هفتمین برگ این سفرنامه ی جذااب🎇

    چه قدر توضیحاتی که اول فایل میدادید با نشون دادن غذا های متخلف که حتی به نظرم خودش یه جور توجه به فراوانی و زیبایی بود،

    تاثیر گذار تر شده بود

    میشه انگار یه جورایی درد دندون هم ( که نیم ساعت دیگه وقت دندون پزشکی دارم) به مسائل غذای روح و نتایجی که در زندگیمون بر مبنای اون اتفاق می افته و میگیرم، تشبیه کرد

    درد های دندون که یهو اونقدر زیاد میشه که به فکر درمان براشون می افتیم هم همینه..

    یواش یواش و تدریجی اتفاق می افته.. و فکز میکنیم که تازه یکی دو هفته ست که این حالت پیش اومده ولی اون نتیجه ی مراقبت هایی ست که ماه ها یا حتی سال ها باید میکردیم و نکردیم.. حتی یک چکاب ساده

    یادم باشه و یادمون باشه که چیز هایی که در زندگیمون میبینم یا میشنویم یا قشنگ تر و دقیق تر بگم، بهشون توجه میکنیم.. همون چیز هایی میشن که دوباره دوباره قراره ببینیم، بشنویم و تجربه شون کنیم

    عجب چرخه ی عادلانه و زیبایی💫💚

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    عبدالله فرزام گفته:
    مدت عضویت: 1308 روز

    سلام به تمام اعضای سایت استاد عباس منشی ها

    روز هفتم سفرنامه را بارها وبارها گوش دادم واقعا لذت بردم وکلی نکته های ارزشمند وکلیدی برای خود پیدا کردم ما همیشه در مورد خوردن غذا خیلی دقت می کنیم اما به غذای روح کاملا بی توجهی می کنیم وهر قسم اشغالها را وارد ذهن خود می کنیم وبعد توقع داریم چرا وضعیت زندگی ما تغیر نمی کند چون ورودی ها که به مغز میدهیم نا مناسب است و مغز برای ثروت انرژی آزاد نمی کند و خروجی ها هم بی ارزش است .

    باز هم از استاد یک دنیا تشکر بخاطر فایل های ناب وارزشمند شان ❤️❤️❤️❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    دختر توحیدی گفته:
    مدت عضویت: 1282 روز

    سلام به همه دوستان گل و همچنین به استاد عزیز ..

    امروز هفتمین ردپای من در این سفرنامه شگفت انگیز هست .. از صمیم قلب خوشحالم که وارد این مسیر شدم کم کم دارم تغییر رو در زندگیم میبینم همه چیز بهتر شده سپاسگزارم اول از خدا و سپس از استاد عزیز

    خب من اهرم رنج و لذتی که توی ذهنم میخوام به وجود بیارم اینجوریه که …

    به خودم میگم اگه الان ورودی هاتو کنترل نکنی در اینده به ثروت سلامتی خوشبختی دردنیا و اخرت نمیرسی به جایگاه استاد عباسمنش نمیرسی دیگه این نتایج کوچک هم از بین میره … دیگه به ارزو ها و خواسته هات نمیرسی …

    و اما اگه ورودی هاتو درست مثل غداخوردنت حتی بیشتر کنترل کنی از درو دیوار ثروت نعمت سلامتی حال خوب خوشحالی خوشبختی به وجود میاد و نتایج هرروز بزرگتر میشه … میتونی به تک تک خواسته هات برسی … من اینستامو پاک کردم … تلگراممو که پاک نکردم کانالای خوب و مثبتی دارم خداروشکر … و میخوام فیلتر های سنگین تری روی ورودی هام بزارم … یکی از پاشنه آشیلام در کنترل ورودی ذهن اینه که وقتی مردم دارن غیبت میکنن یا درمورد چیزای نادرستی صحبت میکنن من نمیتونم محیطو ترک کنم راستش خودم اصلا وارد بحثشون نمیشم اما خب باید روی چیزهایی که میشنومم هم یه فیلتر بسیار قوی بزارم … راستش من از تنهایی میترسم از اینکه بقیه بگن این چرا میره و گوش نمیده و وارد جمع نمیشه میترسم بهتر بگم من به تایید بقیه نیاز دارم درحال حاضر ….و باید خیلی خیلی روی خودم کار کنم …

    خداروصد هزار مرتبه شکر بابت اینکه منو به این مسیر زیبا هدایت کرد …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    سیاوش گفته:
    مدت عضویت: 1610 روز

    سلام به استاد عزیزم،خانم شایسته مهربان و همه دوستان و اعضای خانواده عباسمنش

    روز هفتم:

    تقریبا دو سال میشه که شروع کردم به کنترل ورودیهای ذهنم و شرطی کردن ذهنم که فقط باید به افکار و اتفاقات خوب توجه کنم.برای همین اولین کاری که کردم تلویزیون رو برای خودم ممنوع کردم،تمام شبکه های خبری که توی فضای مجازی دنبال کرده بودم رو گذاشتم کنار.حتی یه مدت کامل برنامه هایی مثل اینستاگرام و تلگرام هم روی گوشیم پاک کردم.آهنگ غمگین و منفی اصلا گوش نمیدم. و الان تقریبا یکسال میشه که با سایت استاد آشنا شدم زمین تا اسمون از نظر آرامش با دوسال پیش خودم فرق میکنم.خیلی آرومترم.خیلی شادترم.خیلی مغزم بازتر شده و اتفاقات و شرایطی رو تجربه میکنم که قبلا اصلا فکرش رو هم نمیکردم.خیلی احساس آزادی بیشتری دارم.خیلیا میگن که باید خبر داشت از دنیا که ببینی چه اتفاقاتی میوفته که طبق اونا بتونی برنامه ریزی کنی و نمیشه از مسایل بیخبر بود،اما من بهشون میگفتم که زندگی من دست خودمه و هیچوقت کنترلش رو دست عوامل بیرونی نمیدم و اصلا برام مهم نیست که گوشه و کنار جهان چی داره میگذره.از این تصمیمم واقعا راضی هستم و قطعا تا آخر عمرم تلویزیون نمیبینم و بهیچ عنوان به خودم اجازه نمیدم که اخبار رو دنبال کنم.

    ممنونم ازت استاد بخاطر آگاهیهای نابی که در اختیارمون میذاری.

    شادی و ثروت رو برای همتون آرزومندم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: