غذای روح چگونه تأمین میشود؟ - صفحه 86 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-29.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2016-01-23 15:45:142024-06-08 22:33:03غذای روح چگونه تأمین میشود؟شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدای یگانه
سلام
ردپایی دیگر از سفرنامهی عشق
اول میخواستم بگم که این هم از همون ویدئوهای مخصوص حسین عزیز بود که خیلی باهاش حال کردم. مخصوص از این نظر که اگه دقت کرده باشید حسین عزیز در بعضی از ویدئوها خونش به جوش میاد و یه لحظههایی تند میشه. من عاشق اون لحظاتم. عاشق اون عصبانی شدنها و خون به جوش اومدناش. خخخخخخخ. خیلی با حاله. اونجاش که توی حال تندی میگه غذا رو که میزارم دهنم لزجه. یا میگه سوسک و گند و کثافتتتتتت. خیلی عالیه. کاش همیشه توی همهی ویدئوهاش یه لحظههایی تند میشد چون خیلی تاثیرگذار میشه.
خدا شکرت.
در مورد تمرین امروز سفرنامه راستش من درست نمیدونم اهرم رنج و لذت چیه. ولی اگه منظور اینه که هر ورودی رنجآوری که قراره به ذهنمون وارد بشه رو تبدیل به لذت کنیم، آره من روشهایی دارم مثلا با اون ورودی بده یه شوخی میسازم و میخندم یا فورا تبدیل به یه آهنگش میکنم و شروع به خوندن میکنم. خخخخخخخخخ
سپاس و ستایش بی کران پروردگاری را که همه لحظه های من است.
خدایی که چون شروع کردم که خواسته های بزرگترم را برایش عنوان کنم،
او «همه» را برای خواستن در ذهن و قلبم انداخت.
و من «خودش» را خواستم چرا که او همه است.
خواستن خودش برای من به معنی «همه» بود.
همه زیبایی ها،همه فراوانی ها،همه ثروتها،همه زیبایی ها،همه قدرت ها و همه سعادت ها و در یک کلام همه خوبیها.
و ایمان داشتم هنوز بیان خواسته ام تمام نشده،همه آنخواسته نصیبم شده است.
من ایمان داشتم که از الان تمام خوبیها برای من است و فقط درک بیشتر و بیشتر حس کردنش باید تمرین از این به بعدم میشد.
سپس برایم خواسته بزرگتری مطرح شد.
درک بیشتر و بیشتر با سرعت بی نهایت برای کسب این اگاهی:
که همه خوبیها برای من است و آن یعنی خدای بی پایان.
ایمان دارم این هم برایم حاصل شده است.
اکنون کنترل ورودیهای ذهنم برای داشتن همیشگی و حس همیشگی این آگاهی،
برای من آسان شده است چرا که تمام این کنترل را هم به خودش سپرده ام.
و اکنون ایمان دارم هر آنچه وارد زندگی ام میشود،هر آنچه میشنوم،هر انچه میبینم،هر آنچه میخورم،هر آنچه لمس میکنم،همه و همه فقط خوبیست ،
انرژیست که نهایتش خداست حتی اگر موجود زنده نباشد و اشیایی به ظاهر بی جان باشد.
هر کجا نگاه میکنم،هر چه میشنوم،هر چه در قلبم احساس میکنم،هر آنچه بیان میکنم،هر آنچه مینویسم ،هر آنچه می خوانم،هر کاری که میکنم،هر خواسته ای که برایم در ذهن و قلبم ایجاد میشود ،همه و همه ذات مقدس خودش است.
اکنون خیلی واضحتر از همیشه به قدرت بی انتهای وجودم که متصل به قدرت نا محدود خالق عالم هستی و گل سرسبد گیتیست،اشراف دارم .
و این اتصال و جنس این قدرت و انرژی را بهتر از هر زمانی درک میکنم.
و هماهنگی وجودم را با همه هستی به خوبی با ذره ذره وجودم و تک تک سلول هایم حس میکنم.
براستی همه اینها «همه خوبی» است که خودم خواسته ام
و همه خوبی جز او نیست که نهایت همه خواسته هاست.
اکنون دیگر برایم روال عادی زندگیست که همه اتفاقاتم هر انچه می شود،
همان است که با دل وجان میخواهمش.
سپاس بی انتها خدواندی را که منتهای عشق است و چه آسان و بی حساب عشق می ورزد.
و اکنون تمام لحظه های من پر است از عشق ورزی.
عشق ورزی بی انتهای دوطرفه…
بسم الله الرحمن اارحیم
روز هفتم سفرنامه
رنج
١)وقتی باور کنی که اگر احساست بد بشه به اندازه اون احساس بد , دیر تر به خواسته ات می رسی
۲)وقتی باور کنی با احساس بدت از مسیر خدا دور میشی (الا ان اولیاء الله لا خوف علیهم ولاهم یحزنون سوره یونس صفحه ۱۱۶)
۳)وقتی بدونی که در هر لحظه ودر بدترین شرایط این انتخاب رو داری که حالت خوب باشه یا بد
۴)وقتی باور کنی با احساس بد , احتمال رسیدن به خواسته ات 0% میشه
۵)وقتی باور کنی اگر احساست بد بشه نتنها خدا دلش نمی سوزه بلکه اتفاقات بدتر برات میفرسته
۶)وقتی بدونى ورودی هایت احساساتت را می سازند
بازهم در احساس بد میمونی؟
ورودی هایت را کنترل نمی کنی؟
لذت
۱)وقتی باور کنی اگر حالت خوب باشه آدم خوش شانسی میشی
۲)وقتی باور کنی اگر حالت خوب باشه در مسیر خدا و در مسیر رسیدن به خواسته ات هستی
۳)وقتی باور کنی هیچ اتفاق بدی نمیتونه برات اتفاق بیوفته وهر اتفاقی به نفعت هست
۴)وقتی باور کنی که هر چقدر آدم بدی بشی بازهم قدرتمند ترین نیرو درکنار تو هست وپشتت گرم میمونه
۵)وقتی بدونی انتخاب با توست که حالت خوب باشه یا بد( ورودی هات )
۶)وقتی بدونی خودتی که در حال خلق زندگی ات هستید و چیزهایی که در اخبار و رسانه ها میگن هیچ تاثیری در زندگی ات نداره
۷)وقتی باور کنی خدا همیشه دوست داره خوشحال باشی
۸)وقتی باور کنی ورودی هایت احساساتت را می سازند
خوشحالی را انتخاب نمی کنی؟
ورودی هایت را کنترل نمی کنی؟
به نام یکتای بی همتا
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربون و دوستان عزیزم
اهرم رنج و لذت را برای کنترل ورودی های ذهنم با استفاده از زندگی افرادی که از نزدیک میشناسم و همینطور زندگی گذشته خودم ساختم.
اهرم رنج برای ورودی های دیداری و شنیداری
افراد زیادی رو در اطرافم میشناسم که اکثر وقت خودشون رو صرف دیدن تلویزیون و سریال های منفی اون میکنند. به خبرهای منفی گوش میدن به آهنگ های منفی. چیزی که در زندگی این افراد مشاهده میکنم بیماری، رفتن به بیمارستان، بدهی و فرار از طلبکارها،دزدیده شدن وسایل، شکست عشقی، نداشتن عزت نفس، نداشتن آرمش، مدام عصبی بودن و بی انگیزه بودن، نداشتن درآمد مناسب، هم فرکانس بودن با افراد نامناسب و بی هدف، دست و پا زدن در فقر، عدم ارتباط مناسب با دیگران و در زندگی سقوط به پله های پایین تر و پایین تر. همه این ها در اثر دیدن و شنیدن ورودی های نا مناسب به زندگی هر شخصی می تواند وارد شود.
اهرم رنج برای گفتگوهای نامناسب درونی با خود و یاد آوری خاطرات غم انگیز و داشتن ترس و دلهره
به وجود آمدن احساس عدم لیاقت، شکسته شدن عزت نفس و اعتماد به نفس، طرد شدن، تنها شدن، رخ دادن اتفاقات بد و نادلخواه، رخ دادن شرایطی که مدام در دلهره باشی، خوب پیش نرفتن کارها، در زمان حال زندگی نکردن، عدم لذت بردن از زندگی و …
اهرم لذت در صورت کنترل کردن ورودی ها
احساس شادابی و نشاط، هماهنگی و صلح با خود و در پی آن داشتن آرامش در زندگی، رخ دادن اتفاق های عالی در زندگی، عشق دادن و دریافت عشق از تمام هستی، هم فرکانس شدن با موقعیت های عالی، درآمد عالی، شغل عالی، روابط عالی، همسر عالی، در رفاه و آسایش بودن، سلامتی جسمی و روحی، فقط نیازمند خدا بودن، در امنیت بودن، آمادگی برای دریافت معجزات، داشتن عزت نفس بالا، رخ دادن اتفاق های خوب و مثبت پشت سرهم، پر انرژی بودن و ….
هرشخصی با کنترل ورودی های ذهن خود می تواند تمام این لذت ها را کسب کند زیرا قوانین جهان هستی ثابت و بدون تغییر هستند.
با آرزوی موفقیت
سفرنامه روز 7:
نکات مهمی که از این فایل دریافت کردم رو مینویسم:
1.توجهات غذای روح انسان است. ورودی هایی که از طریق توجهاتم (فکر کردن، تجسم کردن، به یاد آوردن، دیدن، گوش کردن، صحبت کردن) به روحم وارد میکنم، مانند غذایی ست که وارد جسمم میکنم. من باید وسواسی که در مورد انتخاب و خوردن غذا دارم، خیلی بیشترشو در مورد توجهاتم داشته باشم چون توجهات من کل زندگی من و اتفاقات و شرایط زندگی من رو رقم میزنه. یعنی باید همونطور که غذای فاسد و سمی رو وارد جسمم نمیکنم، ورودی های منفی رو هم وارد روحم نکنم.
2.علت اینکه انسان ها متوجه رابطه غذای جسم و روح نیستند اینه که: وقتی ما غذای فاسد و سمی وارد جسممون میکنیم همون لحظه تاثیرش رو میبینیم و سریع مریض میشیم. ولی وقتی غذای فاسد و سمی (ورودی های منفی) رو وارد روحمون میکنیم همون لحظه تاثیرش رو نمیبینیم و در واقع یک فاصله زمانی بین ورودی های منفی و اتفاقات منفی زندگی وجود داره. به این صورت که اول نشانه های اون ورودی منفی رو میبینیم و بعد از مدتی آثار عینی اون رو در زندگیمون میبینیم . به همین علت انسان ها این رابطه رو درک نمیکنن و علت اتفاقات منفی زندگی رو متوجه نمیشوند.
—————————-
تمرین روز7 سفرنامه:
من برای ساخت اهرم رنج و لذت، ورودی های منفی برای روحم رو مثل یه شیشه سم کشنده تصور میکنم. تصور میکنم وقتی ورودی های منفی به روحم وارد میکنم، دارم به دست خودم از اون سم میخورم. (دقیقا شیشه سم رو که روش عکس یک اسکلته مرموز و ترسناک و یه مایع کدر بدرنگ داخلشه رو تصور میکنم). با این روش دیگه جرئت نمیکنم ورودی منفی رو وارد ذهنم کنم.
سلام
من هر روز یک سفرنامه رو طی می کنم و دوست دارم تک تک سفرنامه ها را درک کنم و بعد برم سراغ سفرنامه بعدی امروز که نوبت سفرنامه ششم بود (غذای روح چگونه تامین می شود) قبل اینکه فایل رو باز کنم رفتم دم یخچال تا یک لیوان آب خنک بخورم وقتی داشتم لیوان رو به سمت دهنم می بردم یکدفعه و ناخدآگاه گفتم “لعنت بر یزید” تا الان به این جمله توجه نکرده بودم فهمیدم که من با این جمله یک نوع کینه و احساس منفی روی خودم ایجاد میکنم من اگر میخوام به یاد امام حسین باشم میتونم با گفتن جمله “سلام بر حسین” احساس خودمو بگم.
قبلا من احساس می کردم که بله این آگاهی ها رو درک کردم و چون درک کردم تمرکز بر نکات منفی هم نمی تونه بر من اثر بذاره چند مدتی بود به آهنگهای منفی گوش میدادم و یکروز تصمیم جدی گرفتم گوش ندم چون کم کم فکرم رو مشغول میکردن و حتی ناخودآگاه ذهنم به کلمه به کلمشون فکر میکرد از اونجا بود که تمام اونارو پاک کردم.
هدف از گفتن دو تا تجربه بالا این بود که خیلی باید حواسمون به کانون تمرکزمون باشه عین این میمونه که بگیم ما غذای ناسالم بخوریم ولی اشکالی نداره و هیچ اتفاقی نخواهد افتاد و جالبه با این باور غذای ناسالم رو بزور به خورد مغزمون می دهیم.
من خیلی درباره باورهای اشتباه پدرومادرم با آنها بحث میکنم و فقط در جواب آیاتی رو بهشون معرفی میکنم که استاد معرفی کردن یا خودم برداشتی از اونها داشتم و جالب اینجاست که حتی نمی خوان قران رو باز کنن ببینن خدا چی گفته به قرانی که این قدر ایمان دارند ولی توی خوندنش و استنباط از آن این حد از مقاوت را هم دارند امروز و الان با این فایل تصمیم گرفتم حتی دیگه این کار را هم انجام ندم و به باورهای غلط بقیه فکر نکنم و افسوس نخورم بنظر من اینکار برام یک ترمز بود که به لطف خدا شناختمش و دارم سعی میکنم از بین ببرم همیشه در شناخت ترمز هام سعیم این بوده که با تمام توانم تعهدی در خودم ایجاد کنم که دیگه پامو روی اون ترمزه نذارم و اگر گذاشتم همه ی بدبختی ها و فلاکت ها بسرعت وارد زندگیم میشه و همه ی هدفها خواسته ها پر پر میشن اینم از اهرم رنج و لذت من
آرزوی بهترین ها رو واستون دارم
این فایل هم مثل تمام فایل های دیگه عالی بود دوست دارم استاد.
سفرنامه هفتم
تعهد من برای نوشتن نکات مهم و خلاصه سفرنامه
روزه هفتم سفرنامه
همونطور که همه میدونیم ما باافکارمون،باورهامون زندگیمون رو میسازیم.پس چرا زمانی که این حقیقت رو میفهمیم همچنان مثل گذشته رفتار میکنیم؟میتونه دلایل مختلفی داشته باشه،که مهم ترین اون عادت کردن به فکر کردن به همان شیوه قدیمی است،اما اگر هرروز کمی مثبت اندیش تر بشویم وبکوشیم که ورودی های ذهنمان را کنترل کنیم، آنگاه میتوانیم کم کم عادت منفی فکر کردن رو از خود دور کرده و خود را در محاصره افکار مثبت قرار بدهیم که خود این کار افراد،موقعیت ها و شرایط و اتفاقات مثبت بیشتری را وارد زندگیمان میکند و حکم یک گاز را دارد که مارو در طول مسیر عرروز با سرعت بیشتری به جلو می برد.
خب حالا چطور عادت منفی نگری رو از خود دور کنیم، اولین اقدام حذف تلویزیون است و بجای آن کتاب در حیطه هایی که دوست داریم و باعث موفقیت در کار و زندگیمان میشود را بخوانیم،توجه به نکات مثبت راه دیگر است، چرا که به هرچیزی که توجه میکنیم همان را بع زندگی خود دعوت می کنیم،شکر گزاری از بهترین راه هاست چرا که نه تنها افکار ما را به سمت خواسته ها و داشته هایمان سوق میدهد بلکه احساس ما را هم خوب میکند و به مبدا، خداوند نزدیک تر میشویم و با جریان مثبت کائنات همسو میشویم و این یعنی در مسیر درست قرار گرفتن،مورد بعدی اینکه پای درد و دل هیچ کس نشینیم،اگر جایی بحثی درمورد مسائلی است که مخالف خواسته های ماست و از کمبود ها،ترس و نگرانی و… صحبت میکند آنجا را ترک کنیم.سعی کنیم تا جایی که می توانیم در مورد خواسته هامون صحبت کنیم،مورد بعدی تجسم است،همیشه باید به موقعیت هایی فکر کنیم که ما به خواسته هامون رسیدیم و باحس و حال خوب در حال شکرگزاری نعمت ها هستیم،خلاصه از طریق مختلف بلید کانون توجه خودمان را به سمت خواسته ها و نکات مثبت ونعمتهایی که خداوند در زندگی به ما داده است سوق دهیم و به شدت مراقب ورودی های ذهنمان بلشیم چرا که غذای روح ما را تشکیل میدهند،پس همیشه سعی کنیم بهترین خوراک را به ذهن خود وارد کنیم تا روحمان در آرامش و همسو با جریان مثبت کائنات باشد.
یاحق
به نام یگانه خالق هستی
#سومین روز از سفر اختصاصی نگین برای درخشش
این جمله ی عباسمنشی را میگویم که اغاز کننده ی درسی باشد که امروز از این ویدیو گرفته ام
“تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثنا نتیجه ی باورها و فرکانسهای خودمان است نه هیچ عاملی از بیرون ما”
به طور حیرت انگیزی حواسمان به تغذیه مان است اینکه چه چیزی را به معده ی دلبرمان میدهیم که مبادا حالش بد شود اما اکثر ما بیخبریم که حال بد معده و عدم سلامتی نشات گرفته از یک مغز بیمار با باورهای فاسد و ناخودآگاه مسموم است که دنبال بیماری و عدم سلامتیست
تلویزیون سریال فیلم سنما رفتن هایی هایی که نتیجه اش ساختن باورهای محدودکننده و مخربی در ذهنمان است
یا معاشرت با فامیل دوستان و افرادی که جز صحبت درباره ی ناخواسته هایشان بدبختی هایشان و قضاوت و تهمت به دیگران کاری ندارند
عادتهایی چون گوش دادن به موسیقی هایی که احساس بدی در ما ایجاد میکنند و خاطره ی بدی را هرروز به یاد ما میاورند که باعث میشود در چرخه ی باطلی از رندگی گیر کنیم و خودمان اهدافمان و خواسته هایمان را فراموش کنیم
یا سرک کشیدن های ناتمام در شبکه های اجتماعی همچون اینستاگرام و تلگرام و فعالیت در گروه های خاله زنکی که از افراد مشهور تا خواهر شوهر و همسایه بغلی را مورد سرزنش و قشاوت و سرکوب قرار میدهند یا عده ای را دزد و قاچاقچی و صاحب کسب و کارهایی با اهداف نامشخص میدانند
یا نگاه حسرت باری که به موفقیت ها دستاوردها و زیبایی که دیگران در اختیار دارند میکنیم
یا دروغ گفتن و عدم صداقت برای بهتر جلوه دادن خودمون و اعمال خودمان و توجیه کردن کردارمان
این لیست ،لیست ستم کردن به خودمان در اصل روح مقدسمان است که اگر بخواهم ادامه دهم این لیست تمام نشدنیست ولی این را به خوبی بدانیم با انجام هر یک از اینها روح را فرسنگ ها از جسممان فاصله میدهیم و از خود واقعی دور میشویم
و نهایتا لیاقت داشتن خواسته ها و اهدافمان را از دست میدهیم
چون مراقب نبودیم آنچه که باید را نبینیم
چون مراقب نبودیم آنچه باید را نشنویم
چون مراقب نبودیم روی آنچه که باید تمرکز نکنیم
چون اونجور که باید عاشق خودمان نبودیم و خودمان را دوست نداشته ایم که بدانیم روح و زمان ما به قدری با ارزشند که باید صرف خلق ارزش محصول یا خلق چیزهای مورد علاقه مان یا صرف انجام کارهای مورد علاقه مان شود
…
من خودم را دوست دارم و یقین دارم دوست داشتنی هستم تو نیز خودت را دوست بدار و یقین بدان که با ارزش هستی آنوقت به طور ناخودآگاه دیگر افکار گفتار اعمال و کرداری نخواهی داشت که علیه روح تو باشد
خودت رابه واسطه ی دوست داشتن خودت مراقب کن نکات مثبت و وجهی را ببین که تورا غرق سپاسگزاری و احساس خوب میکند
سپس نتیجه احساس خوب=اتفاق خوب را ببین
متعهد باش و انجامش بده
مراقب کردن از ورودی هاتو انجامش بده
جاهای خوب رفتنو انجامش بده
افکار خوب پروروندنو انجامش بده
گفتار انرژی بخش و الهی رو انجامش بده
اعمال خوب و نیک رو انجامش بده
تو میتونی انجامش بدی
در پناه حق
با سلام
هفتمین برگ سفرنامه 5 تیر 98
اول از خودم بگم درباره ورودی های ذهن که تا چند وقت پیش همش تو اینستا میچرخیدم توی پیج های سیاسی، اخبار سوریه و عراق رو دنبال میکردم و تحلیل هم میکردم! سایت فارسی برا یکی از گروه های به اصطلاح ترور بود که مرتب دنبال میکردم، کانال خبر فوری تو تلگرام عضو بودم که مبادا یه خبر از زیر دستم در بره! شبکه خبر رو هر موقع وقت داشتم نگاه میکردم و از اخبار زیرنویسش هم نمیگذشتم! از تلویزیون به جز اخبار سریال هایی که شبها پخش میشد رو هم دنبال میکردم. با دیگران بحث سیاسی میکردم و احساس میکردم کلامم پر تر از اونها هست چون با مطالعه بهشون رسیده بودم و… تا اینکه یادم نیست که چی شد که سایت داعش و اخبار جنگ رو گذاشتم کنار، از کانال خبر تلگرام لفت دادم، از اخبار سیاسی که بعضا مخالف بودن اعراض کردم، اینستاگرام رو پاک کردم و تلویزیون رو کامل حذف کردم بعضی از این کارا نتیجه خوندن کتاب راز بود که خانم راندابرن گفته بودن خودشون تلویزیون رو گذاشتن کنار بعضی هم بعد از آشنایی با این سایت که دقیق یادم نمیاد کدومشون ولی بعد از شنیدن این فایل، تلگرام رو هم پاک کردم(البته گروه خاصی عضو نبودم فقط مربوط به کارم و موبایل ولی همین ها ازم وقت میگرفت) از گروه های واتساپ لفت دادم به جز خانوادگی و کاری(البته دو سه تا بیشتر نبودن بقیه رو خیلی وقت پیش لفت داده بودم) و دقیقا دارم از این فایل به عنوان ایستگاه بازرسی افکار استفاده میکنم چون من کنترل بیشتری نسبت به افکار دارم تا دیده ها و شنیده ها. چون دیده ها و شنیده ها رو مثلا توی یک مراسم نمیتونم 100 درصدش رو از بین ببرم حتی اگه حواسم رو هم پرت کنم باز مقداری ورودی دارم ولی تلاش میکنم همین ها هم به صفر برسه.
اما موضوع مهمی که میخوام درباره ش بنویسم و شاید خیلیا مخالفش باشن بحث اینه که الان جوون های ما و حتی کل جهان تمرکز زیادی روی بحث فوتبال و تیم های مورد علاقه شون دارن، به شخصه نه از فوتبال و تیم ها سر در میارم و نه دنبال میکنم و به جاش میتونم فایل گوش بدم و قرآن بخونم. من مخالف شور و هیجان نیستم ولی وقتی میبینم دوستام موقع تماشای فوتبال دست به اعمال دیوانه وار میزنن، فحش میدن عصبی میشن و… حیرت میکنم و بدتر از اون زمانی که با طرفدارای تیم رقیب کل کل میکنن یا بحث میکنن بعضا دعوا میکنن و….! آخه به ما چه!! که فلان تیم فلان بازی چه کرد فلان مربی چه کرد،اینا همش تمرکز بر نکات منفی و ایجاد احساس بد و اجازه دادن به ناخواسته ها برای ورود به زندگیمون هست، خیلی هوشیار باشید. اگه هم به تیمی علاقه دارید با آرامش بازیش رو نگاه کنید برنده شد خوشحال بشید و بگید نتیجه تمرین و نتیجه باوراشونه و اگر هم باخت بسیار آرام باشید و بگید اینم نتیجه تمرین و باورشونه و با قانون نگاه مساله کنید. اگر مقابل یه تیم خیلی قوی کم میارن نتیجه اینه که خوشون رو باور ندارن و تمرین کافی انجام ندادن و ….چرا تو ورزشگاه به هم فحش بدیم و کتک کاری کنیم چرا به جای همه این کارا نشینیم و به پیشرفت خودمون فکر کنیم و در راستاش حرکت کنیم، اینو گفتم چون درصد بالایی از جوونا و نوجوونای ما درگیر این مساله هستن و نمیدونم توی سایت چقدرشون باشن و میدونم اونایی که قانون رو بلدن کمتر سمت این حرکات میرن ولی بعضا به خاطر علاقه شون به فوتبال قانون رو یادشون میره و باز هم ادامه میدن به بحث های الکی که بارسا چی کرد و رئال چی نکرد و….
جواب سوال خانم شایسته درباره اهرم رنج و لذت: من زیاد با این اهرم کار نکردم ولی دارم سعی میکنم افکارم رو مانیتور مدیریت کنم یعنی اگر فکر به ذهنم رسید قبل از اینه بسطش بدم توی ذهنم ببینم نتیجه فکر احساس بد هست یا خوب، تازه شروع کردم وادامه میدم تا جایی که افسار ذهنم رو دست بگیرم.
در پناه الله یکتا..
به نام خداوند جان
سلام بر همسفران عزیز
هفتمین روز سفر بسییییار آموزنده بود.برام خیلی جالب بود که چطور این همه به بدنم اهمیت میدادم اما به غذای روحم توجه نمی کردم.از امروز به خودم قول میدم که با تمام توانم اینکار رو انجام بدم و نتایج درخشانش رو در سلامت روحم ببینم.
خدای مهربونم سپاس که منو از خواب غفلت بیدار کردی