داستانی درباره هدایت الهی | قسمت 1 - صفحه 11

560 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زهره محمودی گفته:
    مدت عضویت: 2857 روز

    سلام به همگی

    مرسی استاد عزیز برای این فایل ارزشمند

    وقتی استاد گفت مایع شوینده قل خورده اومده کنار ماشین ،…اولین چیزی که به ذهنم رسید اینکه چه جذبی داره خانم شایسته ؛ جهان مسخر اوست! کلی با خواهرم راجع به فوق العاده بودن خانم شایسته صحبت کردیم . تصمیم گرفتیم این قل خوردن مایع شوینده رو ضرب المثل و نماد مسخر بودن جهان بگیریم و یادآوری کنیم همیشه ، واقعا فوق العاده بود

    مریم شایسته عزیزم بی نهایت تحسینت میکنم که اینقدر عالی هستی در کنترل ذهن و عمل به قوانین . صدات سرشار از شور زندگی و عشق است .

    زندگی شما و استاد الگو ست برای اینکه چطور جهان مسخر ما ست ، وقتی تقوا داشته باشیم و ذهنمون رو کنترل کنیم . چطور حتی هر حسود و عدویی هم می‌تونه وسیله خیر رسیدن به ما باشه .

    متشکرم برای انرژی فوق العاده ای که می‌زاری و آگاهی و‌خیر کثیری که با عشق اینجا فراهم میکنی

    عاشقتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    رضا بهزادی گفته:
    مدت عضویت: 3288 روز

    استاد عاشقتم 😢😭

    همین الان وسط دیدن فایلت خیلی منقلب شدم و یه حس شدیدی بهم گفت این پیامو حتما بذارم تو صفحه این فایل.

    استاد میخوام بگم طی این چند سالی که با شما آشنا شدم، تا موقعی که روی خودم کار کردم و با شما همراه بودم خب همیشه حالم خوب و عالی بوده و همه چیز بر وفق مرادم بوده، ولی میخوام بگم حتی اگر مسیر رو گم کردم یا بخاطر یه سری ترمز ها و اتفاقات که قطعا نتیجه باورهای گذشته من هست هنوز، حالم بد بوده یا ذهنمو نتونستم کنترل کنم و چه حال جسمی چه روحیم زیاد جالب نبوده و مخصوصا درگیر درد ها و چیزای عجیب و غریب که خودتون هم گاهی مثال میزدید توی فایلاتون میشم، میخواستم بگم به طرز عجیبی همیشه وقتی دارم فایلای شما رو نگاه میکنم اصلا دردام میره! یعنی همون چیزای عجیب و غریبی که در اثر توجه به ناخواسته ها و نکات منفی و باروای قبلانم اومده سراغم و دارم شرایط ناخواسته بیشتری رو گاه گداری تجربه میکنم، میخوام بگم به طرز شگفت انگیزی همیشه حالم خوب میشه و اصلا هیچگونه درد و ناراحتی ای ندارم تو اون لحظات موقع دیدن یا شنیدن فایلای شما! حتی بعدش! تا ساعت ها حالم خوبه و متاسفانه فراموش میکنیم یعنی ذهن منفی نگر و چموش ما انسان ها سریع فراموش میکنه و درگیر تکرار و روزمرگی ها و چیزای گاهی نا زیبا میشه و نمیذاره کنترل دستمون باشه که البته نیاز به مداومت و تمرین زیاد و تلنگر زدن به خودمون داره تا هی بهتر و بهتر بشه. دوست داشتم بهتون بگم اینو استاد نفسم که من هیچوقت یادم نمیره روزگارانی رو که با شما و هدایت ربّم سپری شد و همیشه داره میشه😢😭 یادم نمیره که از کجاها شروع کردم و به کجاها رسیدم! وقتی که خالصانه و صادقانه با شما بودم و در این مسیر الهی قدم گذاشتم..

    دست به چه کارها و تصمیماتی زدم مخصوصا تو زمینه ایمان و توحید و قدم برداشتن دوست داشتم همیشه مثل شما باشم دوست داشتم شاگرد خوبی بوده باشم..

    حتی یه موضوعی رو که هیچوقت فکر نکنم یادم بره و تا ابد تو حافظه ام بمونه داستان من و یک عزیزی که قبلا باهام بود و من تصمیم گرفته بودم که با این مسیر آشناش کنم و با من و شما هم مدار و هم فرکانس باشه و ایشون هم به طرز شگفت انگیزی نتیجه و تاثیر تمام صحبتای شما و نتیایج من رو میدید و در همون مدت کم نتایج رو به صورت معجزه آسا و شگفت انگیزی خودش هم تجربه کرد! مخصوصا تو حوزه سلامتی! و حال خوب و خوش اصلا دیوانه شده بود و باورش نمیشد و میگفت من همه عمر تقریبا دچار فلان درد و ناراحتی بودم و همیشه هم مشکل داشتم پیش هر دکتر و دوا و درمانی هم بگید رفته بود ولی همیشه اذیت بود و وقتی باهاش حرف زدم و با قانون جذب و شما و این مسیر الهی آشناش کردم نتایج رو از همون اول گرفت و گریه میکرد و اشک شوق میریخت، اما متاسفانه با ما هم مسیر و هم فرکانس نموند و رفت..

    اشکال نداره رفت هیچ مشکلی نیست و منم خیلی قوی تر شدم و چیز یاد گرفتم با این اتفاقات و ثابت قدم موندم توی مسیر شما استاد نازنینم.

    دوست داشتم این تجربه و این حال و واقعا به قول شما داستان هدایت رو با شما و دوستای عزیزم به اشتراک بذارم.

    انشاالله حرکت های بزرگتر و جسورانه تر و در مسیر درستی رو باز هم باهاتون به اشتراک میذارم و تا چند وقت دیگه که مهاجرتم اوکی شد مینویسم براتون.. چون دارم بصورت جدی و مصمم این تمرین بزرگ و این هدایت الهی رو بصورت عملی و ذهنی پیش میبرم و روی خودم کار میکنم و انشاالله از نتایجم میگم براتون بعد..

    در وصف استاد عزیزم :

    ای بزرگ موندنی ای طلایه ‌دار روز، سایه گستر رو تن از گذشته تا هنوز

    ای صدات صدای نور تو شب پوسیدنی، ای سخاوت غمت بهترین بوسیدنی

    واسه این شرقی تن داده به باد، تو گوارایی حس وطنی، تو شقاوت شب قرن یخی

    تو شکوفایی تاریخ منی، اگه شعرم زمزمه توی بازار صداست

    طپش قلبم اگه پچ ‌پچ شاپرکهاست، تو رو فریاد میزنم ای که معجزه گری

    ای که این شبزده رو به سپیده میبری، واسه این شرقی تن داده به باد

    تو گوارایی حس وطنی، تو شقاوت شب قرن یخی، تو شکوفایی تاریخ منی

    ای تو یاور بزرگ همه قلبهای شکسته، ای تو مرهم عزیز هرچی دست پینه بسته

    رو کدوم قله نشستی تو که دنیا زیر پاته، غصه دستهای خالی لرزش پاکه صداته

    توی قرن دود و آهن تو رسول گل و نوری، تو عطوفت مسلم، تو حقیقت غروری

    واسه این شرقی تن داده به باد تو گوارایی حس وطنی تو شقاوت تو شقاوت شب قرن یخی

    تو، تو شکوفایی تاریخ منی، تو مفسر محبت تو طلایه ‌دار صبحی

    فاتح تاریخی من تو خود سردار صبحی، اسم تو اسم شب من به شکوه اسم اعظم

    متبرک و عزیزی مثل سجده گاه آدم، واسه این شرقی تن داده به باد

    تو گوارایی حس وطنی تو شقاوت شب قرن یخی

    تو شکوفایی تاریخ منی، واسه این شرقی تن داده به باد

    تو گوارایی حس وطنی تو شقاوت شب قرن یخی تو شکوفایی تاریخ منی

    اومد و منم نوشتم..

    من درونم خوب میدونم چی نوشتم و واقعا هم لذت بردم از نوشتنش! واقعا به نظرم در وصف بنده خوب و هدایتگر خداست و در وصف خود لایتناهیش که ما هم عین خودشیم و پاره ای از وجود خودشیم.

    افتخار میکنم که لُر هستی استادم و من هم لُر هستم اصالتا بختیاری هفت تنانی هستم.

    دوسِت دارم استاد عزیزم ❤️ عاشق خودتو اون قلب پاک و صادقتم، همون قلبی که خوبه خوبه خوب از بچگی یه حس خاص یه احساس عجیب از خدا و هدایت های دیوانه کنندش نسبت بهش داشتم و دارم مخصوصا از سنین هفت هشت سالگی وقتی عاشقانه مثل پروانه مثل دیوانه ها میدویدم یه راست میرفتم رو پشت بوم خونمون زیر آفتاب دراز میکشیدم و قرآن میخوندم و یا صوتشو گوش میکردم و بی اختیار اشکام میومد بدون اینکه اصلا معنیشو بدونم یا بلد باشم درست بخونم بدون اشکال! قرآن خوندن از قدیم توی خاندان و طایفه ما رسم بوده مخصوصا تو ایام ماه رمضون و سحری و.. ولی میدونی استاد من هیچوقت اصلا درگیر اون موضوعات نکردم خودمو بخدا و همیشه اصلا یه احساس خوب و عجیب داشتم نسبت به خدا و قرآن بدون اینکه اصلا بخوام یا علاقه داشته باشم به کاری که دیگران انجام میدن مثلا نماز بخونم یا قرآن بخونم یا مراسم سحری و اینا.. همیشه قلبم استاد، قلبم بهم حس خوبی میداد انگار که میفهمیدم خدا داره باهام حرف میزنه و حواسش بهم هست و من عزیز خدا هستم، بدون اینکه معنی و مفهوم نماز یا قرآن رو دونسته باشما. همیشه یه احساس مور مور شدن یه حس غرق در آرامش و یک شوک یه موج انرژی شدم، نمیدونم دقیق اسمشو چی بذارم استاد ولی همیشه این احساس از بچگی باهام بوده و هست مخصوصا وقتی که به خدا و کائنات و ستاره ها و کتاب قرآن فکر میکنم یا مطلب میخونم، یا مثلا وقتی به توانایی هام ، به همه چیم! به این که من کیم فکر میکنم میدونی استاد من خیلی وقتا این حس بهم دست میده و همیشه از خود بچگی خودمو حتی با تمام خانوادم و فامیل و دوست و آشنا غریبه و متفاوت میدونستم، بخدا بدون اینکه اصلا از این مسیر یا مطالب و اینهمه سالیان سال عمرم و چیزایی که باهاشون آشنا شدم خبر داشته باشم، همیشه حس میکنم از خود بچگیم که من خیلی خاصم بخاطر این احساس های درونی و شهودیم، و خیلی عالی تو زندگیمم خودشو نشون داده ها این حس، همیشه فکر میکردم از بچگی که من کارهای خیلی خیلی بزرگی برای این جهان و بشریت انجام میدم..😢😭 دوست دارم اینطوری بشه و خدا هدایتم کنه و بدونم راه سعادت و هدایتم دقیق چیه همون چیزی که حس کنم رسالت منه!و خدا منو واسه اون خلق کرده و اینهمه حس قوی داشتن از بچگی برای چی بوده و حتی توی مخیله ام تصور کردنش و ایجاد شدنش برای چی بوده دوست دارم به این جواب ها برسم استاد..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      پریا گفته:
      مدت عضویت: 3077 روز

      چون از ی ادم نتیجه گرا ب ی ادم تجربه گرا تبدیل میشین وقتی با استاد همنشین میشین…..ته ضمیر شما نگاه ب خلقت درست جا نیافتاده و با ماله استاد فرق داره،شما شاید توی دانسته هاتون میدونید موجود ابدی هستین ولی توی عمق ضمیرتون این هست ک تجربه ها ماله این دنیاس و وقتی مرگ برسه تجربه کردن تموم میشه و توی دنیای بعدی داستان ی چیز دیگه اس….این خیلی بحثش مفصله ولی خب باعث میشه تک تک کارای مربوط ب قانون جذب رو یا خیلی سخت اجرا کنید یا خیلی راحت….واسه همینه وقتی حرفای استاد رو میشنوید تحت تاثیر قرار میگیرید (کمال هم نشین) ،ولی نمیدونید دقیقا چ تغییری توی وجودتون رخ میده ک انقد روون اعتماد میکنید ب هدایت و باقی کارا……استاد ته شناختش از خودش و جهان اینه ک از ابتدا تا ابد ما زندگی رو تجربه میکنیم،حالا ۹ ماه از اون تجربه توی شکم مادر بوده،قبلش توی عالم ذر بوده،دو روز توی دنیای مادی هست،بعدش توی دنیای اثیری هست و الی اخر…..مث بودنشون توی بندرعباس قم تهران اروپا امریکا و الی اخر…..واسه همین کاملا ریلکس دارن هرلحظه رو تجربه میکنن و با ارامش بازی رو بازی میکنن….کسی ک ب این شناخت از زندگی رسیده،زندگی ب معنی دنیای مادی نه فقط،کل زندگی،قطعا توی وجودش مطمئنه ی چیزی این وسط باید باشه برای این زندگی،پس پیداش میکنم و ازش استفاده میکنم برای لذت بیشتر توی تجربه هام….و اون قانون الله هست…..ولی کسی ک اینارو ته نگرشش نداره،نتیجه گرا میشه،ناخوداگاه یا دنبال بدست اوردن هاست یا بی هدف شده….و توی هیچ حالتی تجربه نمیکنه زندگی رو،خیلی همه جی زود براش کلیشه میشه،حتی هدفای بزرگش،حتی ی لیوان اب….ادم تجربه گرا ناخوداگاه اصن از دیدن هر روزه ی ،تار موهاشم حس شکرگزاریش میاد…..مثلا توی دعای عرفه،مگه میشه نتیجه گرا باشی و اون حجم از تشکر رو درک کنی؟ یا حتی کتاب شکرگزاری،مگه میشه نتیجه گرا باشی و بتونی واقعا با قلبت حس کنی اون نعمتایی ک توی کتاب گفته؟

      این تجربه گرایی یا نتیجه گرایی ریشه ی اصلی ارتعاش مارو میسازه،باقی کارا ارتعاش سطحیه،اون پایین و زیر بنا وقتی کج باشه،یعنی نگاه ب زندگی،ارتعاش ما قسمت اعظمش منفیه ،و خیلی باید شدیدتر از تجربه گراها روی جذب کار کنیم تا بشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        رضا بهزادی گفته:
        مدت عضویت: 3288 روز

        پریا جان شما به نظرم خیـــــــــــــــلی فلسفیش کردی قضیه رو!

        خیلی هم درگیر کتابای مختلف کردی خودتو، این توی کامنتت کاملا مشهوده.

        من حتی نمیخواستم جواب بدم ولی دیدم اینارو باید بگم، در مورد حرفت راجع به من ، اولا کاری اصلا به اون صرفا کلمات ندارم که “نتیجه گرا” یا “تجربه گرا” .. اینا مال کتاباس عزیزم و بازی با کلماته. من اتفاقا دقیقا شخصیتی مانند استاد دارم اینو قلبم بهم میگه و من صد در صد به احساس شهود و درونیم ایمان داشتم و دارم همیشه اینو واقعا بهش رسیدم توی تمام عمرم. و در مورد کتاب اگه منظورت معجزه شکر گزاری هست؟ که باید بگم دقیقا برعکس! من کاملا به این کتاب شهودی و فوق العاده ایمان داشتم و دارم و معجزاتش رو هم با تمام پوست و استخوان چشیدم و لمس کردم و نتایج فوق العاده اش رو دیدم تو زندگیم نه یک بار بلکه بارها و بارها. در مورد دعای عرفه هم نمیدونم و جوابی هم ندارم بدم چون اصلا با این دعاها و این چیزا سر و کاری نداشتم و ندارم ، من به شهود و هدایت و قلبم ایمان دارم و همیشه هم سعیم بر این بوده که از همون کمک بگیرم که جایگاه دریافت و پاسخ های هدایت الله هست.

        به نظرم خیلی سخت نگیر به خودت و قانون/های (فلسفی و تحت تاثیر هر مطلب یا کتابی) برا خودت نساز که بگی پیش خودت فقط این است و غیر از این نیست! از اینا برا خودت نساز.

        واقعا نمیشه بعضی چیزارو بگم اما من واقعا از اون دست افرادی هستم که همیشه بابت هر چیزیم اگر واقعا بهش توجه کنم و حس شکرگزاریم بیاد بینهایت شکرگزاری کردم در مورد هر چیز زندگیم، حتی همون به قول شما یک تار مو دیدن یا هر چیزی، واقعا به بهترین شکل شکرشو جا اوردم و نتایج شکرگزاری هامو به وضوح تو زندگیم میبینم و جاری هست. نمیگم عالی عمل کردم ولی واقعا نتایجمو میبینم و شاکر (و چاکر) الله مهربان هستم. :)

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      مرضیه پری پور گفته:
      مدت عضویت: 2747 روز

      سلام دوست عزیزم

      هیولاااااااای ماداگاسکااااااار!!!!!!؟؟؟؟😍😍😂

      اسم جالب پروفایلت، هدایت خدا شد برای خوندن کامنتت

      کامنتت رو دوست داشتم، عزیز خدا

      قلبم بهم حس خوبی میداد انگار که میفهمیدم خدا داره باهام حرف میزنه و حواسش بهم هست و من عزیز خدا هستم،

      ایمان دارم که هدایتم به کامنت تو بی دلیل نیست.

      یه غمی توی کامنتت هست که حسش می کنم اما نمی دونم چیه و خداجونم بهم الهام کرد که برات بنویسم رها کن هر چی که بوده و شده تا حالا، زندگی تو از همین امروز شروع شده، پس به بهترین شکل خلقش کن، رها کن هر پیله ای که بخاطر ورودی های نامناسب ذهنی دور خودت تنیدی، تا خدا جاری بشه توی تمام لحظاتت، تا بشی همان پروانه‌ای که با شوق می دویدی روی پشت بوم تا هدایت خدا رو بشنوی

      پیله ات را بگشا

      تو به اندازه پروانه شدن زیبایی‌

      برای تصمیم مهاجرتت تحسینت می کنم دوست خوبم

      از تنها فرمانروای جهانیان بهترین‌ها را برایت خواستارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        رضا بهزادی گفته:
        مدت عضویت: 3288 روز

        سلام به عزیزِ دلِ خدا :) دوست و هم فرکانسی عزیز و مهربونم،

        سپاسگزارم از کامنت فوق العاده و زیبات عزیزم، بله من هم دریافت کردم هدایت الهی و آرامش و پیامش رو از طریق شما مرضیه دوست داشتنی خدا که اتفاقا به احساس و کامنت خود من هم بسیار ربط داره حتی اسم خودت و اون حسی که متوجهش شدی ;) :)

        آره اسم پروفم برای خودمم خیلی جالب بود و خیلی اتفاقی شد که اصلا ایده اش به ذهنم رسید 👦

        پیله ات را بگشا

        تو به اندازه پروانه شدن زیبایی‌

        چقدر زیبا نوشتی مرضیه دوست داشتنی و ممنونم از خدای خوب و مهربونم که پیام زیبا و آرامش و انرژی ای عالی از طریق تو دستِ زیبا و دوست داشتنیش بهم رسوند.

        من هم بهترین ها رو برای تو بنده شایسته و زیبای خدا از الله مهربان خواستارم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    صالح گفته:
    مدت عضویت: 2325 روز

    سلام،

    امیدوارم روز خوبی داشته باشید، حالا که موضوع این فایل هدایت هست اجازه میخوام من هم داستانی از هدایت که برای خودم اتفاق افتاد رو تعریف کنم.

    به این دلیل که خودم فراموش نکنم و بقیه دوستان هم استفاده کنند.

    یه مقدمه کوتاه: من خیلی دوست دارم نویسنده و کارگردان بشم. کلا به کار های هنری علاقه زیادی دارم. حدود یک سال و نیم پیش بود که تصمیم گرفتم میخوام نویسنده بشم، اما به دلیلی که هیچ شناختی بر این موضوع نداشتم تصمیم گرفتم اول از ترجمه کردن چند کتاب شروع کنم، تا با نحوه ی آماده کردن یک کتاب آشنا بشم.

    لازم هست بگم قبل از این تصمیم تمام موفقیت های من مربوط به درس و مدرسه و دانشگاه بود.

    پس کار ترجمه رو شروع کردم چون قدم کوچکی بود که از عهده اش بر می اومدم و موفقیتی بود که تا به حال تجربه اش نکرده بودم. تا به حال چندین کتاب ترجمه کردم، اما در آمد خوبی نداشتم چون فقط یکی از آن ها رو منتشر کرده بودم.

    مدتی قبل فایل های چطور درآمد خود را چند برابر کنیم رو گوش میدادم، تمرین فایل سوم توی ذهنم موند و بار ها سوال اون برنامه رو پیش خودم تکرار میکردم.

    تمرین این بود: در همین جایی که هستم، با همین شرایطی که دارم. بدون هیچ کار عجیب و غریبی، با چه ایده ای میتوانم در آمد خودم را سه برابر کنم.

    (حتما اون فایل رو گوش بدید و سوالش رو بار ها از خودتون بپرسید)

    و ایده ای که به من داده شد؟

    ایده این بود که من میتونم یک صفحه ی جدید در فضای مجازی بسازم و کتاب هایی که ترجمه میکنم رو با ساختن انیمشن های جالب معرفی کنم.

    طبق صحبتی که قبلا در یکی از فایل ها از استاد شنیده بودم، که گفته بود: اگر با یه وبلاگ و ساده ترین ابزار ها کار میکردم، میتونستم از الان هم موفق تر بشم.

    به خودم گفتم من هم میتونم با استفاده از ساده ترین ابزار هایی که همین الان در اختیار دارم کارم رو شروع کنم و بعد آرام آرام پیشرفت کنم.

    اما من انیمشن ساختن بلد نبودم!!!!!!!!!

    اینجا داستان هدایت شروع میشه:

    تو همین فاز ها بودم که چطور انیمشن بسازم؟ چه چیزی رو بفروشم که پول جور کنم که انیمشن بسازم؟ و…

    که خیلی اتفاقی یه ویدیو توی اینترنت دیدم که در مورد ساختن پست های اسلایدی در اینستاگرام صحبت میکرد، همونجا به خودم گفتم من میتونم این کار رو انجام بدم! خودم به تنهایی میتونم انجامش بدم! نیاز نیست چیزی بفروشم!

    با ابزار های ساده تر کار رو شروع میکنم بجای انیمشن از پست اسلایدی شروع میکنم.

    بهتره همینجا بگم، این ایده برای من دقیقا همونطور بود که استاد گفته بود: بدون اینکه هیچ کار عجیب و غریبی انجام بدم، چون من قبلا به صورت پراکنده در شبکه های اجتماعی فعالیت داشتم و نوشتن رو تمرین میکردم.( یادتونه که گفته بودم میخوام نویسنده بشم.)

    حالا این کار رو شروع کردم اما داستان هدایت همینجا تموم نمیشه، من اصلا کار گرافیکی انجام دادن رو بلد نبودم ولی یادگرفتم که شروع کنم چون میدونم میتونم تموم کنم. پس شروع کردم به یادگرفتن ابزار های گرافیکی و هر بار توی ساختن پست های جدید هدایت شدن رو احساس میکنم. چون من هیچگونه علم گرافیکی ندارم، با یه ایده شروع میکنم و چیزی که در نهایت آماده میشه هزاران برابر از چیزی که من تصور میکردم بهتر از آب در میاد.

    لازمه این رو هم بگم، من اصلا نمیدونستم که به کار گرافیکی علاقه دارم! اما با عمل کردن به این هدایت متوجه شدم که چقدر این کار برای من آرامش بخشه.

    کلا همینطوره، شروع به نوشتن کردن بدون هیچ ایده ای و جلو رفتن آرامش بخشه. کار گرافیکی آرامش بخشه و…

    تا اینجا شد:

    1-میشه با ابزار های ساده کار رو شروع کرد

    2-هدایت مسیر های آسون تر رو نشون میده

    3-کار هایی که بلد نیستیم و میخوایم انجام بشن رو میتونیم با استفاده کردن از جریان هدایت انجام بدیم.

    4- هدایت علاقه ما رو بهمون نشون میده

    —-

    من با نیت معرفی کردن کتاب ها این صفحه رو شروع کردم اما حالا هر روز ایده های بسیار زیادی برای گسترشش بهم داده میشه به طوری که حس میکنم دارم به هدف زندگیم نزدیک تر میشم.

    —-

    5- این جریان هدایت متوقف نمیشه و اگر امروز باش همراه بشیم، فردا چیز های قشنگتری بهمون نشون میده

    شاید ایده ی معرفی کسب و کار از طریق فضای مجازی خیلی ایده ی ساده ای باشه که همه دارن انجامش میدن اما این ایده تا چند وقت پیش کاملا برای من پوشیده بود!!! با اینکه خودم در فضای مجازی فعالیت داشتم اما هرگز به این فکر نمیکردم که خودم رو معرفی کنم.

    6- همین امروز هم ایده های بسیار ساده و بسیار عالی در جهان وجود دارن که بر من پوشیده هستن و اگر از هدایت استفاده کنم میتونم به اون ایده ها هم برسم.

    این رو هم بگم که قبلا خیلی احساس سردرگمی داشتم اما الان خیلی راحت تر هستم.

    امیدوارم شجاع تر بشم و بتونم به تمام ایده هایی که بهم الهام میشه عمل کنم.

    خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 42 رای:
    • -
      پریا گفته:
      مدت عضویت: 3077 روز

      یعنی من فک کردم نکنه این کامنت منه گذاشتم و خبر ندارم🤣باورم نمیشه،چقدر هدایتی ک شدین با هدایتی ک من دو سال پیش شدم و عمل نکردم بهش و الان دوباره دارم بهش هدایت میشم شبیه هست! حتی همینکه دیدم این کامنت شما رو بازم هدایت بود …خدایا چقد جادوییه زندگی😍😍😍

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      درخشان گفته:
      مدت عضویت: 3347 روز

      سلااااام سلااااام صالح عزیز⁦🙋🏻‍♀️⁩

      خدای هدایتگر م رو سپاسگزارم که هر لحظه در حال هدایت بندگانش است و این ما هستیم که باید به او اجازه بدیم تا ما رو به آسون ترین مسیر ها هدایت کنه…

      خدا رو شکر میکنم که کامنت ارزشمندتون رو و تجربیات تون از همراه و هم قدم شدن با پرودگار که این کیهان رو مدیریت می‌کنه خوندم…🤩✨

      صالح عزیز چقدر عاااالی هربار بیشتر و بیشتر با ایمان به پروردگارت با کار کردن روی خودت و تمرکز و توجه به خواسته تون با هربار شکل گیریه باورهای قوی در خودتون، اومدید و قدم برداشتیم….

      من وااااقعا برای تک تک حرکتهای جسورانه تون بهتون تبریک میگم…

      چقدر عالی گفتید و تاکید کردیدکه:

      این جریان هدایت متوقف نمیشه و اگر امروز باش همراه بشیم، فردا چیز های قشنگتری بهمون نشون میده

      💯

      همین که در مسیر علاقه تون گام برمی‌دارد قطعا جهان نعمت ها و ثروت‌های رو‌ به دنبال شما ردیف می‌کنه هر لحظه بیشتر و بیشتر و من این شجاعتتون برای حرکت در مسیر علاقه تون رو بسیار تحسین می‌کنم

      الهی الهی که همین جور در پناه الله یکتا در مسیرهای قشنگتر با ایمان فعال تون پیشتاز باشید 💛🧡🧡⁦❤️⁩⁦❤️⁩💜💙✨🌷

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      مرضیه پری پور گفته:
      مدت عضویت: 2747 روز

      سلام آقا صالح عزیز

      خدای من با خوندن کامنتت چند تا هدایت عالی برای انجام ایده ام دریافت کردم.

      یعنی خدا قشنگ و کاملاً واضح با کامنت بی نظیرت باهام حرف زد

      ممنونم دست خیررسان خدا برای اینکه این کامنت عالی رو با ما به اشتراک گذاشتی

      هدایت علاقه ما رو بهمون نشون میده

      خدایا شکرت برای هدایتت که همیشه جاریه

      از تنها فرمانروای جهانیان بهترین‌ها را برایت خواستارم دوست خوبم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    مبینا حیدری گفته:
    مدت عضویت: 2197 روز

    داستان هدایت

    عجب داستانی شده ها… چقدر عمیق، چقدر درونی، چه هدایتی. به قول استاد هزار تا مثال دارم واسه خودم از هدایت هام

    آوا بگم از هدایت هام… عجب آغشته شده با توکل، عجب آغشته شده با توحید با حساب نکردن به جز به خودش… عجب آغشته است با عمق وجودمون…. با خود خود درون… با من واقعی… با اونی که هستم خودفرکانسم… هر چیز که در جستن آنی آنی

    عجببب حالی میده این هدایت… چه میکنه این هدایت

    چه هدایت ها که به من شده و من دریافتش کردم و باورش کردم و راه گشا بوده برام… چه هدایت ها اومده و گفته و گفته اما من در هیاهوی شلوغ ذهنم صداش رو نشنیدم… چه دریافت ها که بهشون شک کردم… حتی نخواستم امتحانش کنم چرا؟ چون به حساب خودم من آدم منطقی هستم منطق از منظر من یعنی دودوتا چهار تا کردن… نه حساب کردن روی هدایت ربم و نه گوش دادن به ندای درونم همان ندای آرامش بخش.. فکر کردم اون ندای آرامش بخش توهمه و من دارم خودم رو گول میزنم

    اما وقتی استناد کردم به اون روز و زمانی که بهم گفته شد و من انجام دادم و پشتش هیچ منطقی از نظر من نبود، اونجاها من موفق شدم… اون وقت پله پله رسیدم تا خدا… تا هدایت… تا شهود. و هر روز آرام آرام میشنومش و حالا دیگر جدی تر از قبل میگیرمش و جدی تر از قبل و متعهدانه تر بهش میگم باشه چشم هر چی تو بگی

    در راه هدایت استاد به آمریکا چه اتفاقاتی افتاده و چه نگاه زیبایی… این نگاه زیبابین هست و اون توکل و اون جنس باور هست که وقایع رو اینطور جلو میبره که استاد بهش میگه هدایت…. اتفاقاتی که اگر برای من می افتاد من بهشون میگفتم بلا….

    مثل همون اتفاقاتی که واسه داداشم تو اروپا افتاد و باعث شد از خانومش جدا بشه و خانومش برگرده ایران و بگه این اروپا که اصلا چیزی نداره…

    به به کیف کردم از خانم شایسته و درکش از آینده… کیف کردم از ایمانش… کیف کردم از دریافتش… واقعا چه جنسی داری خانم شایسته چه گوهر نابی داری عجب وصلی عجب… خوشا به حالت… به به لذت بردم و هزار بار تحسین کردم و هزار بار بهت دمت گرم گفتم و هزار بار تو اون لحظه تجسمت کردم..

    خدایا شکرت که دارم با این مثال ها بیشتر و بیشتر درک میکنم جنس ایمان و باور رو

    به به، به استاد و عملش، به به از این اعتماد به رب،

    حالا دارم روشن میشم که من باید صحه بزارم بر هدایتم هر لحظه با خودم تکرار کنم که خداوند در هر لحظه در حال هدایت من به سمت بهترین هاست و باید در هر لحظه شکرگزار باشم

    باید تاییدش کنم، و باید پیغام نشانه ها رو دریافت کنم چون خدا از طریق نشانه ها با من حرف میزنه که گاهی نشانه های خداوند از طریق تضادهاست تا خواسته های من واضح بشن

    خدایا شکرت… خدایا تنها تو را میپرسم و تنها از تو یاری می‌جویم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    حیات الله محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1818 روز

    سلام به شما استاد عزیز وفعال و توحیدی و بانو شایسته گرامی و دوستان محترم.

    سی و چند سال زندگی یه طرف دو سال آشنای با استاد و سایت استاد یه طرف با اختلاف زیاد. از نوجوانی به بعد که به قول معروف دست چپ و راست خودمو نو شناختیم شدیم هم رنگ جماعت. با افکار جامعه متوسط بزرگ شدیم. در خونواده نسبتا مذهبی هم بزرگ شدیم .هیچ کس از توحید و توحید عملی به ما نگفت. نه مدرسه. نه تلوزیون نه خانواده نه جامعه. هیچ کس از هدایت نگفت. کم وبیش از توکل مگفتن ولی با باورهای محدود و شرک آلود. استاد و این سایت مفهوم واقعی توحید وهدایت رو به من فهموند. مهم ترین دستاورد من از ای سایت توحید عملی بوده که تا جای که تونستم در زندگیم عملیش کردم و نتیجه اش روهم گرفتم

    به نظرم در وجود هرکسgps حقیقت جویی قرار داره و خیلی هارو الارم میده که این کارو کن . از این طرف برو و…. ولی خیلیا میان با منطق شون هدایت رو بررسی میکنن و منطق مانع عمل کردن میشه. یادمه از حدود ۲۰سالگی به بعد دنبال اگاهی های بودم و خودمم نمیدونستم چی باید بدونم بعضی وقتا فیلم های داستانی ماورائی میدیم بیشتر شبکه چهار میدیدم. این جمله همیشه ذهن منو درگیر کرده بود( از کجا آمده ایم بهر چه امده یم و به کجا میرویم) ناخود اگاه درخواست های زیادی هم داشتم به جاهای هم هدایت میشدم ولی نمیدونستم که دارم از طرف یه نیروی برتر هدایت میشم. وخدارا بینهایت شکر که به اینجا هم هدایت شدم که بفهمم ماورائ جهان چی هست. کم کم میفهمم از کجا امدیم. برای چی اومدیم و به کجا میرویم. با بت این فایل بگم که تا شب منو شارج کرد .ذهنمو درگیر کرد. هدایت های که شده بودم به یادم اورد ولی ما فراموش کاریم ولی خدارا شکر که درخواست مون یادمون نمیره و خدا همیشه جواب میده. داستان هدایت به اینجا رو هم بعدا خواهم گفت.

    به یقین رسیدم که هر چقدر روی خودم کار کنم هر چه با تقوا تر بشم. هر چقدر توحیدتر بشم هرچقدر متوکل تر بشم هر چقدر لایق تر بشم خوشبختی بیشتر رو تجربه میکنم در همه ابعادش. خداوند همه موجودات رو هر لحظه دارهدهدایت میکنه .بقیه موجودات رو با غریضه و نیازشون ولی ما رو با درخواست هامون برای بهتر شدن برا رشد کردن همه چیز های خوب که اگر خودمون خوبی هارو بخایم که اگه بدی رو بخوایم به طرف بدی هم هدایت میشیم. بقره:۳۸

    قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِیعًا فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُم مِّنِّی هُدًى فَمَن تَبِعَ هُدَایَ فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ

    گفتیم همگی [=بنی‌آدم] از آن [شرایط بهشتی] فرود آیید، ۷۸ و [در غربتِ زمینی] برای شما همواره هدایتی از سوی خویش خواهم فرستاد، پس کسانی که هدایت مرا پیروی کنند، نه بیمی بر آنان است و نه هرگز اندوهگین می‌شوند.

    خدایا مارا همواره به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت داده ی.

    خدارا برای همه چی بینهایت سپاس گذاریم…..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
    • -
      مرضیه پری پور گفته:
      مدت عضویت: 2747 روز

      سلام آقای محمدی عزیز

      ممنونم که به ندای قلبتون گوش دادین و این دلنوشته زیبا رو با ما به اشتراک گذاشتین

      خداوند همه موجودات رو هر لحظه دارهدهدایت میکنه .بقیه موجودات رو با غریضه و نیازشون ولی ما رو با درخواست هامون برای بهتر شدن برا رشد کردن همه چیز های خوب که اگر خودمون خوبی هارو بخایم . تحسینتان می کنم برای درک عالیتون از قانون بله ما با درخواستهامون هدایت میشیم، خواسته هایی که به واسطه دیدن در زندگی دیگران و یا برخورد با تضاد برامون واضح شده.

      ممنونم دوست خوبم

      از تنها فرمانروای جهانیان بهترین‌ها را برایتان خواستارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    محمد بابایی گفته:
    مدت عضویت: 2487 روز

    به نام کسی که هدایت جهان هستی بعهده اوست

    سلام

    بعد از تقریبا دو سال عضویت تو این سایت،

    ترجیح میدم سکوت و فکر کنم

    به چیزی که شما میگین

    و چیزی که من میشنوم

    و تفاوت این دو!

    برنده کسیِ که درست بشنوه

    برنده کسیِ که به اون چیزی که گفته میشه ایمان داره

    برنده کسیِ که روی اون چیزی که درست شنیده درست کار کنه

    مثلِ ابراهیم مثلِ عیسی مثلِ محمد مثلِ…

    شما هم یه برنده اید استاد

    شما درست شنیدید و درست اعتماد کردید و درست اجازه دادید

    زمانی که اتفاقاتِ به ظاهر و در ذهنِ ما سخت، رو شونه های ‌شما سنگینی میکنن، شما شونه هاتونو خالی میکنید و سوارِ شونه های خدا میشید.

    انگار همه چیز ساده ست. ساده به اندازهٔ رها کردن و اعتماد کردن به چیزی که از جانب «او» گفته میشه!

    سپاس بابت این فایل. چند روز بود که به مهاجرت فکر میکردم!

    فرقی نداره دارییهام مثل الان صفر باشه یا دو تا ماشین برای فروش داشته باشم. انگار یه نیرو و قدرتی جای همه اینارو پر میکنه!

    من به اون ایمان و باور نیاز مبرم دارم😢😢😢

    مابین تمام این جملات توضیحات زیادی نهفته ست. ترجیح میدم هیچ چیزی اضافه نکنم و سکوت کنم!

    برای شما و تک تک اعضای این خونواده برکت و سلامتی آرزو میکنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    مهری گفته:
    مدت عضویت: 2420 روز

    سلام استاد عزیزم

    چقدر امشب به شنیدن این برنامه نیاز داشتم. یه مسأله ای دارم که نیاز به هدایت الهی داره ماجرا اینطوریه که من توی دانشگاه که بودم یک استاد خیلی خوبی داشتم که همیشه در مورد درس و مسائل علمی ازش کمک می گرفتم. خیلی استاد خوب و دوست داشتنی بود و البته هست ولی مدتی هست که کلا علاقه به ارتباط با هیچ دانشجویی نداره و من هر چه که بهش زنگ زدم و پیام دادم هیچ جوابی نداد. خیلی ناراحت شدم از دست خودم و اینکه چرا عزت نفس من اینقدر کمه که اینطوری باید با حالت ملتمسانه با استاد حرف بزنم و ایشون توجهی نکنه البته می دونم که هیچ وظیفه ای نداره که جواب من را بده ولی داشتم فکر می کردم بعد از این اگه توی درس مشکلی داشتم از چه کسی کمک بگیرم. این برنامه هدایت خداوند خیلی بهم کمک کرد و آرامش داد. حالا همه چیز را به خدا می سپارم تا هدایتم کنه خداوند حتماً اساتید خوب دیگه ای را سر راه من قرار خواهد داد

    از شما بسیار ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    هلن ضیایی مقدم گفته:
    مدت عضویت: 1787 روز

    درود بر شما برای منم بارها اتفایق افتاده و هر روز هم میفته واقعا خدا بی نظیره .وقتی به مرور اتفاقات زندگیم نگاه میکنم مثل یک پازل هست که زیبا چیده شده تا تصویر رد پا خدا چیده بشه برای نقشه عالی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    مانیا گفته:
    مدت عضویت: 2049 روز

    سلام استاد عزیزم ..

    امشب نمی خواستم نظری بذارم چون حس میکنم وقتی که الهامی به قلبت میشه باید حرفی و بزنی و ثبتش کنی تا دوستانت هم ببینن و به آگاهی هاشون اضافه شه ..

    الان که دارم می نویسم براتون اشک از چشمام سرازیر شده و می تونم به جرأت بگم یکی از تأثیرگذارترین فایل هایی بود که از شما دیدم .. ✨👌🏻اونجاش که گفتین من رو شونه های خدا راه می رم .. الله اکبر .. قلبم یجوری لرزید که مگه میشه این حجم از ایمان ای پروردگار مهربانم ؟ یا تصویر ذهنی مریم جان از گوشه گوشه ی خونه .. موریانه ها .. تار عنکبوت .. حتی خوراکی ها و نون هاییکه برای مادرتون گرفتین و رفتین قم .. وای که نمی تونم هضم کنم این حجم از دقت خداوند تو برنامه هاش و توکل شما به او‌..💛

    تمام مسیر و اتفاقاتی که شما تعریف کردین و خودم با تمام وجودم لمس کردم و می دونم اصلا آسون نیست .. من خودم خیلی زحمت کشیدم برای رفتن و درس خوندن تو ایتالیا .. همون پروسه ی ایتالیایی یاد گرفتن و مدرکش بجز آیلتس برام یدنیا سخت بود و یادم نمیره منتظر جواب اپلای ام بودم و با دوستام که قبل من باید میرفتن رفتم دم سفارت که تنها نباشن .. خداروشکر کارشون انجام شد و رفتن .. ۲۰ روز بعد جواب اپلایم اومد .. “ریجکت” …. اشک از چشمام می اومد از خونه زدم بیرون .. تو خیابونا راه می رفتم که خدایا چرا .. ؟ تازه استاد من تو شرایط شما نبودم .. خانوادم اینجا بودن شرایطمون همه چی اینجا مهیا بود جوری نبود که همه چیمو مث شما بدم و برم .. فقط از شرایط خوب کاری که از طرف اقوام با درآمد خیلی خوب برام پیش اومده بود گذشتم و “ دیوونه “خطاب شدم که من عقل ندارم همش تو زندگی دنبال دردسرم .. اون روزا روزای سختی بود .. برنامم چمدونم همه چیم اماده رفتن بود اما نشد .. چون ترس داشتم چون توکل نداشتم چون به خواستم چسبیده بودم چون تمرکزم بر نشدن ها بود تا شدن ها و رفتن ها .. خونه ایکه رنت کرده بودم کارم بلیطم همه چیم کنسل شد .. فقط یادمه شده بودم یه ادم ناامید که دلش نمی خواست هیشکی و ببینه .. وقتی خودمو با شما و شرایطتون و اینکه همه چیتونو دادین یا اینکه سایتتون رفت رو هوا و باز ایمانتونو حفظ کردین مقایسه میکنم میفهمم تفاوت آدم ها و جایگاهشون رو .. یادم نمیره یبار سال قبلش برای ویزای توریستی می خواستم اقدام کنم رفتم سفارت برای سوال .. اون روز نگهبان سفارت گفت دختر چه اعتماد بنفسی داری با این شرایطت و مجردیت و سن کمت میخوای بری ایتالیا ؟ اونجارو‌چه به تو ؟ برو دنبال زندگیت ..

    میدونم تو‌زندگی‌هممون از این حرفا نشدن ها و تضادها بوده .. اما مهم برخورد ما تو اون لحظات و حفظ حال خوبمونه .. ✨

    بهتون افتخار می کنم چون میگم حقتونه زحمت کشیدیین بقول خودتون کنترل ذهن کار راحتی نیست .. اسنکه تو شرایط خیلی خوب همه چی و بدو برنامه ریزی قبلی ، بدون‌اینکه کسی جایی بهت قولی داده باشه ، بدون اینکه بدونی میشه یا نه بری اصلا اصلا بخدا که آسون نیست .. ایمان داشتن تو شرایط سخت کار آسونی نیست .. حرفش آسونه .. بگذریم .. 🚶🏼‍♀️

    الان میفهمم چون اون موقع رو خدا توکل نکرده بودم .. چون خیلی باورش نداشتم چون روش حساب نکرده بودم با اون همه تلاش و رزومه ی خوب ریجکت شدم ..اما ته داستان منم مث شما به اینجا ختم‌ نشد ..

    تو همون هفته اتفاقی رفته بودم دانشگاه خواجه نصیر یکسری کلاس طراحی داشتن رفته بودم ببینم چه خبره چجوریاس و بعدش یکم قدم بزنم از چهارااه ولیعصر تا میدون انقلاب که هنوزم عاشقشم .. پاییز بود .. یاد حرف استاد دانشگاه تهرانم افتادم : تو لیاقت صندلی این دانشگاه و نداری .. بخودم گفتم نکنه اشتباه کردی انصراف دادی ؟ ازینجا مونده و ازونجا رونده .. هرچند بعدش رفتم مهندسی عمرانمو‌ تو ۶ ترم بخاطر قولی که به پدرم داده بودم که مهندس شم از دانشگاه آزاد گرفتم ..

    برگردیم به دانشگاه خواجه نصیر .. فایل روانشناسی ثروت شما تو گوشم بود .. داشتم از پله ها میومدم پایین .. و پورتفولیومو که برای اپلای ام آماده کرده بودم و داشتم تو گوشیم میدیدم و همزمان با دوستم که رفته بود ایتالیا حرف می زدم که یهو یه خانم مسنی صدام زد : ببخشید خانم ؟ برگشتم : بفرمایید ؟ خانم : خانم شما دانشجوی طراحی هستین ؟ ( لهجش فرانسوی بود به دو رگه ها می خورد .. ) گفتم : نه .. گفت : اون چیه تو گوشیت ؟ میشه بیینم ؟ (تعجب کردم ) : ببخشید ؟! چرا ؟! خانم : میخوام ببینم چیه کار کیه ؟ وگوشیمو دادم .. یه چند دیقه ای با جدیت و اخم خاصی زل زده بود به پورتفولیوم .. گفت : اینا همه کارای شمان ؟ گفتم : بله ، گفت : منو تا یجایی می رسونی ؟ گفتم : جان ؟!!!!! متوجه نمیشم ..

    خلاصه اسنپ گرفتم و رفتیم دفترش تو خیابون انقلاب .. اون خانم یکی از اساتید مد ‌و فشن خیلی مهم توی میلان و پاریس بود .. و وقتی باهام حرف زد و داستان ریجکتیمو گفتم پیگیری کرد .. فرداش با خانمی به اسم پائولا صحبت کرد .. که مسئول بررسی اولیه ی مدارک بچه ها برای اپلای بود و دقیقا زمانی که نوبت من بوده ایشون تازه اومده بوده از دانشگاه دیگه( زمان جابجایی کادر اداری بوده) و دقیقا تو اون زمان بوده که اصلا مدارک من بررسی نشده بوده نگاه نشده بوده دیده نشده بوده !!!! اون‌خانم با اینکه ددلاین شده بود میگفت : امکان نداره ما این فایل و‌ندیدیم که بخوایم ریجکت کنیم !! مدارک منو دید و یکسری مدارک دیگه ازم خواست و اکسپت شدم و …

    راهی ایتالیا ..

    پذیرشم یه نصف روز طول کشید ..

    همه ی اون روزا و سختی ها گذشت .. اما به خودم ثابت کردم که مانیا تو می تونی .. مانیا برا همه راه هاییکه رفتی سختی هایی که کشیدی و موفق شدی بهت افتخار میکنم .. این یه درسی بود که به من و اطرافیانم یاد بده اگه متفاوت از کسی فکر و زندگی میکنیم قضاوت یا مسخرش نکنیم .. اینا مهم نیست .. مهم اینکه اومدم ایران موفق شدم ‌ و همه چی عالی بود تا پارسال که مث شما به دلم افتاد مانیا همه چی عالیه .. چالش جدید ؟ یکاری بکن .. این بار باید دوباره بری .. اما خیلی طولانی تر .. یه سفر طولانی .. همه کارامو گالرری و جمع کردم و رفتم سفر .. بعد برگشتنم به تهران افتادم دنبال کارام که برم برا همیشه اما خورد به کرونا .. و فعلا موندنیم .. چند بار وسوسه شدم که دوباره شروع کنم و اینجا گالری بزنم اما گفتم احمقانست .. شاید باورتون نشه یبارم تا پای معامله رفتم اما نشد ! فهمیدم مانیا الان فقط ر‌و باورات کار‌کن و دل بده به اون بالاییی ..

    تو قراره بری و اینجا دیگه کاری نداری ..

    اشک از چشام میاد چون شما بدون اینکه زبان بلد باشین چون میدونم با مستر کارت کار کردن ماشین و خونه رنت کردن حتی از این شهرر به شهر یا سفارتی تو اروپا رفتن بدون‌لیدر دوست یا آشنا اصلا آسون نیست اما شما رفتین ..و همه پل ها ی پشت سرتونو خراب کردین ..

    استاد حرفی ندارم برای گفتن .. تمام قد به احترام شما به احترام جسارتتون شجاعتتون ایمان و توکلتون می ایستم و هروز ازتون یاد می گیرم ..

    دوستتون دارم

    برام حرف هاتون و تجربیاتتون خیلی با ارزشه .. هم برای من هم خانوادم .. خیلی هممون دوستون داریم ..

    قبلا هم گفتم باز هم می گم صدای شما همیشه تو خونه و لحظات ما در حالِ پخشه .. ✨

    خدا الهیی بهتون برکت و ایمان و آگاهی بیشتر بده ..

    در پناه خدا باشین

    🤗✨🦋❣️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 61 رای:
    • -
      درخشان گفته:
      مدت عضویت: 3347 روز

      وااااای وااااای مانیای عزیزم سلام سلام جان دل

      سلاااام سلاااام

      خداااای من چقدر قشنگ از هدایتت گفتی

      خدای من

      من مو به تنم سیخ شد وقتی که تعریف کردی چه طور کارت رو به راه شد برای اپلای کردن و این ماجرا رو امروز اینجا در بهترین زمان و مکان تعریف کردی

      تا باز هم در قلب هامون ثبت بشه

      و تکرار کنیم که

      من به معجزات خدا عادت دارم

      عااااشقتم من که با هدایت پروردگارت با حس درونی می‌نویسی و هر لحظه خودت رو با او بیدار می‌کنی

      من برای شجاعتتت برای این تغیراتت برای این حرکت کردنت

      برای لحظه لحظه خدایی تر شدنت

      برای لحظه لحظه روی شونه های رب العالمین پرواز کردنت، بهت تبریک میگم مانیایِ تحسین برانگیز دوست داشتنی و لایق

      بهت تبریک میگم که این لیاقت رو درخودت ایجاد کردی و با ایمانت قدم برمی‌داری

      خداااای هداااایتگرم رو سپاسگزارم که هر لحظه بندگانش رو با نشانه ها و الهامات خودش

      در قلبشون در حال هدایته…

      او در ما و با ماست

      الهی الهی که همینجور در آغوش رب العالمین که کیهان رو رهبری می‌کنه

      شاد تر و ثروتمندتر و عاشق تر و پر انرژی تر باشی …

      💛🧡⁦❤️⁩💜💙💚

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        مانیا گفته:
        مدت عضویت: 2049 روز

        سلام و درود خدا بر تو نگین عزیزم ..

        ندیدمت اما از انرژی خیلی خوبی که ازت دریافت کردم به حق که هم نگینی هم زیبا هم ارزشمند و هم درخشان ..

        گاهی بنظرم کلمات قاصرند از بیان کامل احساساتمون .. اما من هر وقت به قلبم الهامی بشه انجامش میدم و از بچگیم خیلی از دوستان و اطرافیانم فکر میکردن من دیوانم 😅

        اما بنظرم دیوانه بودن برای خداییکه با ماست و در قلب ما قشنگ ترین دیوانگی دنیاست ..

        من تو زندگیم اتفاقات عجیبی افتاده و تصمیمات زیادی گرفتم که به کل سرنوشتمو عوض می کردن .. ترسناک بود وقتی می رفتی تو دلش .. اما همیشه یه حس قلبی بهم میگفت : آروم باش .. بسپرش به من ..

        دقیقا یادمه زمانیکه توی تاکسی نشسته بودم بعد از ریجکتیم تو راه دانشگاه امیرکبیر سرمو تکیه داده بودم به شیشه غروب آفتاب بود .. تو دلم گفتم : خدایا ؟ یعنی معجزه ای برام داری ؟ خورشید یهو غیب شد پشت ساختمونا .. و ماشین در حال حرکت بود .. ازش نشونه خواستم .. خورشید دوباره نمایان شد .. اشکم اومد .. خدا بهم گفت : اگه جایی از زندگیت تاریک شد شاید تو جای اشتباهی وایسادی .. حرکت کن .. و روشنایی یهو اومد .. مکالمه ی من با خدا همیشه همینه .. از بچگیم باهاش حرف می زدم هنوزم که هنوزه شبا براش نامه می نویسم و قربون صدقش میرم ..

        چقدر خوبه همه ما آدما بدونیم از خداییم و قلبمونو پر از عشق بهش بکنیم .. اونوقت یجوری از جهانش به ما عشق می ده که بهت زده میشی ..

        به مو رسیده اما هیچ وقت نذاشته تو زندگیم بندا پاره شن ..

        عاشقتم دوست عزیزم

        در پناه الله مهربانمان باشی

        ✨🦋🤗

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
        • -
          درخشان گفته:
          مدت عضویت: 3347 روز

          عاااااااااااااااااشقتم عاشقتم من … دیوانه کردی منو بوس میفرستم برات از همینجا ….

          نتونستم واقعا ننویسم و فقط به ستاره دادن اکتفا کنم!، خداایِ من، الهی که ستاره بارون باشه زندگیت از درخششِ نورِ پروردگار با نورِ هدایتش در آغوشش کیف کنی همینجووووووووور و زندگیِ بهشتیت رو خلق کنی مانیا جانم.. تا حالا دوستی به این نام نداشتم.. چقدرزیباااست

          یکی یه دووونه شدی رفتی تو قلبم دوست جانم..

          من عااشقِ گفتگویِ تو با خدایِ جهانیان شدم ، یعنی چقدر با خودت در صلحی ، چقدر قشنگ و ناب با خدایِ خودت صحبت میکنی چقدر قشنگ احساست رو خوب نگه میداری چقدر قشنگ چشمت به قوانینِ لاجرمِ این سیستم روشنه.. خدایِ قانونمندم که ما رو خالقِ زندگیمون قرارداده و تو با انتخاب هات داری جهان رو جایِ قشنگی تری برایِ زندگی میکنی…

          آره آره این ما هستیم که خالقِ زندگی مون هستیم با کانونِ توجه ممون و اگه جایی تاریک شد و شرایط اونی نبود که باید، این ما هستیم که باید تغییر کنیم ، چون این جهان ایینه تمام نمایِ وجودِ درونی و فرکانس هایِ غالبِ خودِ ماست

          چقدر تحسین برانگیزی تو آخه ! که با همین تصمیمات و تجربیاتت باورهات رو قوی تر کرد و وجودت رو برایِ فراوانیِ خداوند وسعت بخشیدی…

          من مطمئنم که به زودی میبینمت و یه لباسی خیلی خوشگل از طراحی هایِ خودت رو خواهم پوشید… اوووم چه شوددد…. من ذوق زده اون لحظه ام و احساس میکنم الان بال درآوردم ..

          در پناهِ یکتا پروردگارِ بی کران شادتر و ثروتمندتر و عاشق تر باشی مانیایِ زیبا

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
          • -
            مانیا گفته:
            مدت عضویت: 2049 روز

            سلام و درود خدا بر تو دوست عزیزم نگین قشنگ و درخشانم 😍

            انقدر انرژی مثبت خالصی ازت دریافت میکنم که خداروشکر که باز هم خداوند دوستی از جنس خودش رو به من و زندگیم هدیه کرد ..

            عزیزم بزودی زود امید به خدا هم رو خواهیم دید و چه افتخاری بالاتز از این که من برای استاد عزیزم مریم جان جانانم و تو و تمام دوستان عزیزم لباس های روح داری از جنس خدا طراحی کنم

            که وقتی می پوشینش بتونین رویاهاتونو واضح تر ببینین

            عاشقتم

            در پناه الله مهربانمان باشی

            حال دلت پروانه ای 🦋✨🤗🙏🏻

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        مانیا گفته:
        مدت عضویت: 2049 روز

        سلام و درود خدا بر شما دوست عزیز و هم فرکانسیم آقای مصطفی ..

        سپاس از انرژی خوب و کامنتتون

        إن شاء.. همگیمون توی این مسیر زیبا به بهترین زمان ها شرایط ها انسان ها و مکان ها هدایت شیم

        براتون از الله مهربانمون بهترین هارو خواستارم

        حال دلتون پروانه ای .. ✨🦋🤗

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      حسین رجب پور گفته:
      مدت عضویت: 1982 روز

      سلام به دوست و همفرکانسی عزیزم …

      خیلی عالی بود ……لذت بردم از کامنتت………میدوارم تمام کارهات همینجوری معجزه وار از طرف خداوند حل بشه …

      وبه تمام ارزوهات برسی …..

      بقول استاد اگه ما اجازه بدیم به خداوند که کارهای مارو انجام بده ….وبه باورهامون نچسبیم …خداوند به بهترین شکل ممکن خودش کارهامون رو انجام میده

      در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند و سعادتمند در دنیاو اخرت باشی …

      متشکرم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        مانیا گفته:
        مدت عضویت: 2049 روز

        سلام و درود خدا بر شما دوست هم فرکانسی و عزیزم آقای حسین ..

        ممنونم از کامنت زیبا و انرژی خوبتون ..

        من دنیارو مث یه بازی می بینم .. که تیکه تیکه هاش از هم جداست .. این تیکه ها هر کدوم آگاهیه ثروته عزت نفس آرامش توکل توحید و .. و وقتی ما انسان ها تلاشمونو میکنیم ولی گوش جان میدیم به نجواهای قلبمون و صدای خدا رو میشنویم .. وقتی سیر تکاملیمون رو برای پیدا کردن این تیکه ها طی میکنیم .. وقتی دیگه کاری از دستمون بر نمیاد و از سر راهش کنار میریم .. اما بهش میگیم : کم نیاوردما .. رفتم کنار اما دستام تو دستاته ببینم تو برام چه میکنی ؟

        و خدا یجوری این تیکه های پازل و برامون خوشگل می چینه که بهت زده میشیم ..

        که رفتن من به دانشکده .. اون راه پله .. اون خانم .. صحبت هامون .. و تمامی اون داستان هدایتی باعث میشه پازل کامل شه و ما دقیقا برسیم به اونجاییکه برامون بهترینه ..

        در پناه الله مهربانمان باشین

        ✨🦋🤗

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      Princess Ela گفته:
      مدت عضویت: 2420 روز

      سلام به عشق من

      سلام به مانیای قشنگم

      چقدر برام درس داشت

      چقدر لذت بردم

      چقدر این کنترل ذهن نابتو این رها بودنتو این درک بی نظیرتو تحسین میکنم عشق دلم

      چقدر زیبا با خودت درصلحی قلب من

      عاشقتم

      عاشقتم

      و برایت هر لحظه بهترین های بهترین هارو میخوام

      الهی که همیشه همه ی کارات برات راحت ترین راحت ترین بشه

      الهی که همیشه غرق ارامش و شادی و احساس عالی و ثروت و نعمت و فراوانی پروردگارم باشی

      عاشقتم😃😃

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        مانیا گفته:
        مدت عضویت: 2049 روز

        سلام و درود خدا بر تو عزیزم که اسمت من رو یاد پرنسس های دیزنی لند میندازه ..

        همونقدر زیبا .. همون قدر پر از معجزه ..

        من خیلی خیلی قلبم پر از پروانه های رنگی میشه وقتی برام کامنت می ذاری و قلبا برات از خدا بهترین هارو می خوام ..

        من قبل تر ها تو زندگیم خیلی ضعف ها داشتم و هنوز هم دارم ..

        اما به کمک آموزه های استاد و تکرار و تمرین بخودم قول موفقیت دادم ..

        هر وقت شرایط سختی پیش میاد میگم : مانیا .. تو عزیز دردونه ی خدایی نکنه کم بیاریا .. دلشو نشکن .. قوی ادامه بده .. بذار سربلند باشه ..

        همیناس که ادامه میدم تا اول از همه خودم احساس خوبی داشته باشم و بعد بتونم این انرژی خوب رو به اطرافیانم هدیه کنم

        ما همگی شاگردای استادی هستیم که کلا بحثمون با بقیه دنیا جداست ..

        پس باید اونقد قوی و با اراده ادامه بدیم که خودمون خدا استاد و تمام جهان بهمون افتخار کنن که دنیارو جای بهتری برای زندگی کردیم 💫🤗

        دوستت دارم عزیز دلم پرنسس قشنگ و زیبا ✨🦋

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      سید محمدامین حسینی گفته:
      مدت عضویت: 2764 روز

      سلام به مانیا خانم عزیز

      دوست عزیزم ابتدا به خاطر اسم زیباتون تحسینتون میکنم اصلا خودش یه جور فشنه

      من از کامنت فایل قبلی باهاتون آشنا شدم و داستانتون رو که خوندم، بسیار لذت بردم و تحسینتون کردم از شجاعتتون و ایمانتون. و الان دوباره خدا منو هدایت کرد به این کامنت زیباتون که باز هم کاملتر و زیباتر داستانتون رو بخونم و واقعا حیرت زده شدم از اون جایی که اون خانمه پورتفولیوم شما رو نگاه کردن و در عین حیرت شما همین طوری هدایتی کارهاتون انجام شد. واقعا منم حیرت کردم. اصلا هر کدوم از داستانهای بچه ها رو که میخونم، میبینم اصلا انگار همه مثل هم یه جایی یه توکلی کردن، یه ایمانی آوردن، یه لحظه واقعا خودشونو انداختن تو بغل خدا، و همون یه لحظه انگار کافی بوده تا خدا اون کور گره رو براشون به راحتی باز کنه.

      اصلا الان یه جوری شده که خداوند هی مدام داره هدایتم میکنه تا بیشتر روی فایلهای توحیدی بمونم و کار کنم و اصلا انگار داره بهم میگه که تو این توحید رو الان آنقدر روش کار کن تا بره توی وجودت بعد خودش اصلا واست روون میشه، اصلا ثروت خودش برات درست میشه، فعلا رو توحید بمون، بعد دوباره برو توی ثروت.

      که یکی از بهترین ثمره هاش هم واقعا میگم، همین کامنت زیباتون بود. چقدر زیبا بود واقعا.

      راستی وقتی چهره زیباتون رو هم دیدم، گفتم خدایاشکرت که دوستانی دارم هم آگاه، هم با ایمان، هم زیبا. خلاصه که کسایی که میخوان همه چیز رو با هم داشته باشن.

      خداروشکر میکنم.

      امیدوارم باز هم از این داستانهای هدایت زیباتون بهره ببریم

      دستتون در دست بینهایت الله یکتا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        مانیا گفته:
        مدت عضویت: 2049 روز

        سلام و درود خدا بر شما دوست عزیزم آقای محمد امین ..

        من از بچگیم خدا این آرزو رو انداخت در دلم که روزی طراح موفقی بشم و همانطور که ۴ سال پیش از طریق یکی از فایل های استاد که پیشنهاد داده بودن هدایت شدم به خواندن کتاب “کیمیاگر” و قدرت شهود و هدایت و صبر داشتن برای طی کردن تکامل رو به وضوح از ا‌ن کتاب آموختم ..

        این جهان هر روز برای ما انسان ها معجزاتی داره .. کافیه تمرکزمون بر نکات مثبت باشه حتی در زمان های منفی ..

        من وقتی ریجکت شدم حالم خیلی بد بود و فکر میکنم اگر باز هم به امید اینکه شاید بتونم کلاسی برم و حالمو بهتر کنم خدا دید که من ایمانمو دارم توی عمل نشون میدم و زمانبندی رو ایجاد کرد که من همزمان در راه پله های دانشکده اون خانم رو ببینم و نظرشون به صحبت ها و صفحه گوشی من جلب شه ..

        زمانیکه من همراه ایشون به دفترشون رفتم و روبروشون نشستم نمی دونستم انقدر ادم مهمی در دنیای مد مخصوصا در پاریس روبرومه … این خانم فقط چند دقیقه با دقت سرتاپای من رو نگاه کردن و زل زدن به چشم هام ..

        خانم گفتن : تو خیلی خوش شانسی !

        من : چرا ؟

        خانم : چون خیلیا آرزوشونه جای تو باشن !

        من (بیاد الله مهربانم فقط لبخند زدم )

        خانم : با اعتماد بنفسم که هستی !

        من ( بیاد آموزه های پکیج عزت نفس استاد قلبم بهم گفت شروع کن از خودت و استعدادت ها بگو !) بله اعتماد بنفسم بالاس

        خانم : چرا ؟ چی تو خودت می بینی ؟

        من : همینکه الان اینجام یعنی چیزای زیادی هست تو وجودم .. خودم .. وجودم .. انرژیم که شما رو جذب کرد .. و یهو به دلم افتاد این جملرو بلند بگم : “ من مطمئنم روزی می رسه که یکی از تأثیرگذار ترین و موفق ترین طراحان جهان میشم !”

        اون خانم بهت زده شد و پوزخندی زد : تو منو یاد جوونیام میندازی .. همون قدر سمج .. همونقدر مُصِرّ .. همون قدر پررو ! اون روزا با امید چند یورو و کمک خدا و دعای پدر مادرم راهی پاریس شدم ..

        و زمانیکه پورتفولیومو ازم خواستن کامل ببینن دونه دونه اسلاید هارو که نگاه کردن گفتن : واقعا اینا کارای توا ؟! همش ؟

        و من تمام جزییات کارمو تو کارگاه از صفر تا صد تو همون پورتفولیو نشونشون دادم …و

        آخرین سوالی که ازم پرسیدن این بود : حالا که انقدر کارت خوبه وقتی موفق ترین طراح بشی خودتو با چه لقبی معرفی میکنی ؟

        من : “ من ، مانیا .. دانشجوی ترم یک دانشگاه مدِ دنیا .. دختری که برای رویاهاش جنگید ..”

        و ادامه ی داستان رو هم که گفتم ..

        در پناه الله یکتا باشین دوست هم فرکانسی خوبم

        ✨🤗🦋

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      مرضیه پری پور گفته:
      مدت عضویت: 2747 روز

      سلام مانیا جان

      چیکار کردی تو دختر شجاع

      آفرین به این همه ایمان و باورهای عالیت

      تحسینت می کنم برای کنترل ذهن و ادامه دادن تا تحقق خواسته هات.

      خیلی‌ خیلی دوستت دارم عزیز دلم

      از تنها فرمانروای جهانیان بهترین‌ها را برایت خواستارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        مانیا گفته:
        مدت عضویت: 2049 روز

        سلام و درود خدا بر تو مرضیه ی عزیزم ..

        سپاس از انرژی خوبت و خداروشاکرم برای داشتن دوستان هم فرکانسی فوق العاده ای چون شما ..

        تنها تکرار و تکرار و تکرار روی باورها و تک تک ورودی ها و دنبال کردن آموزه های استاد برامون بهترینارو رقم می زنه ..

        منم بسیار زیاد و از ته قلبم دوستت دارم

        در پناه الله مهربان باشی عزیزم

        حال دلت پروانه ای ✨🦋

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      سحر گفته:
      مدت عضویت: 2128 روز

      سلام دوست عزیزم …

      منم خیلی خیابان انقلاب تا ولیعصر رو دوست دارم و احساس خیلی خوبی بهم میده….

      چندماهی هست رفتم توی علاقه خودم در نقاشی و بدون کلاس رفتن دارم نقاشی می کشم و واقعا بینظر خودم خیلی احساس خوبی بهشون دارم و تکاملم توی نقاشی هام کاملا مشخصه تا انشالله گالری بزنم…

      حسم گفت بهتون کامنت بدم و موفق شدنتون رو احسنت بگم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      محمد گفته:
      مدت عضویت: 1066 روز

      سلام مانیا عزیز

      چه اسم زیبایی

      خیلی خوشحالم کامنت رو خوندم

      دیشب به خاطر مشکلی که داشتم توی برگه نوشتم من نمی دونم خودت کمکم کن من نمی دونم

      امروز که روی نشانه امروز من کلیک کردم این فایل باز شد

      خدایا شکرت

      من همیشه شروع میکردم به دیدن فایل بعد کامنت میذاشتم یا حالا فقط کامنت می خوندم

      اما این نمی دونم اصلا چرا نمی دونم چرا

      اومدم و شروع به خوندن کامنت ها کردم و انقدر داستان های زیبای هدایت خوندم که به شدت احساساتی شدم

      یکی از بهترین ها ، کامنت شما بود چقدر زیبا چقدر تاثیر گذار

      فوق‌العاده

      خدا میدونه بعد از خوندن کامنتت احساس کردم اصلا اومدم که کامنت تو رو بخونم که اینجوری ایمانم بیشتر کنه

      خدا منو آورده که بگه محمد ببین برا مانیا چیکار کردم تو هم اگر ایمان داشته باشی بهم

      برات درستش میکنم

      و الان من مطمئنم درست میشه

      و امیدوارم یه روزی این داستان رو تعریف کنم خدایا شکرت

      بازم ممنون این داستان رو تعریف کردی

      امیدوارم هر روز موفق و موفق تر بشی

      و کلی بهت خوش بگذره

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: