داستانی درباره هدایت الهی | قسمت 1 - صفحه 21

560 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    درجستجوی خدا گفته:
    مدت عضویت: 2320 روز

    سلام استاد عزیزم و مریم جون و دوستای خوبم…..

    من داشتم میخوابیدم که خدا بهم گفت باید کامنت بذاری منم گفتم چشم😄🙌الانم اومدم بنویسم و بعد برم بخوابم😂😂😂

    اول از همه درباره این فایلتون:

    من این فایل رو حدود یکی دو هفته پیش دیدم و حرفهاتون اونقدر برام جذاب بود که از سرم بیرون نمیره جملاتتون و اون اتفاقات و رفتار توحیدی شما…گریم میگیره وقتی به این فکر میکنم که “میشه” ک ادم بتونه به شکل بسیار خالص به خدا نزدیک شه و حرفهاش رو بشنوه و “گوش شنوا” باشه برای حرفهای خدا…این اواخر خیلی زیاد به دنبال پیدا کردن خدا در درون خودم هستم به دنبال اینکه بتونم با خدا حرف بزنم و “صدای اون رو هم بشنوم”… به خاطر همین فایلهاتون رو که میبینم به دنبال فهمیدن شکل رابطه شما و خدا هستم که بتونم من هم مثل شما خدا رو پیدا کنم… که به نظرم دارم خوب تلاش میکنم… به دنبال نشانه تو اتفاقات ریز و درشت میگردم،اگر تو دوراهی بمونم و نشانه‌ای نبینم هدایت میخوام و بعد انجامش میدم(حتی تصمیمای کوچولو!)،دارم این دید رو تو خودم ایجاد میکنم که هر اتفاق و تجربه ای من رو بزرگتر میکنه و تجربه بد وجود نداره چون اون هم درنهایت ختم ب زیبایی میشه برای من، چون این نگاه باعث شجاعت در تصمیم گیری و عمل میشه،این ها قسمتی از نکته هایی بود که ازشما یادگرفتم و دارم تلاش میکنم با عملی کردن تو زندگیم در وجودم نهادینه کنمشون.

    استاد جدیدا دارم تلاش میکنم یه سری محورهای اصلی رو در رفتارهای شما پیدا کنم و اونهارو برای خودم اصل قرار بدم و تمرکزم رو اون ها باشه که فعلا این محورهای اصلی رو درشما پیدا کردم:

    ۱.عزت نفس: عزت نفس پایه و اساس رابطه خوب داشتن با خدا،با خودمون،با اطرافیانمون هست…پایه‌ی داشتن ثروت و نعمت در زندگیمون هست…پایه داشتن تن سالم و حال خوب هست…عزت نفس یعنی خدا رو در وجودمون پیدا کنیم…… من درتلاش برای ب دست آوردنش هستم و تو این مسیر از خدا کمک میخوام..

    ۲.اقدام عملی در لحظه: خدایا من باورم نمیشه ک شما اینقققدر در لحظه عمل میکنید به ایده، الهام یا تصمیمتون…که این رو با گوش کردن فایل (مروری بر آموزه های استاد درسال۸۷)کاملا درکش کردم و با گوشت و استخونم فهمیدمش.

    ۳.ایمان به خدا:ایمان به خدا یعنی بدونی ک خدا هرلحظه داره هدایتت میکنه.. یعنی باور داشته باشی وجود نشانه هارو و هدایت خدا و الهامات خدا رو…. فهمیدم که الهام خدا چیز عجیب غریبی نیست.. فقط ی حس خوب درباره ی ایده یا ی تصمیم یا یه کاریه. که فقط اگر به هدایت و همراهی خدا ایمان داشته باشی منجر به عمل میشه

    من خیلی وقته که این سوال تو ذهنمه که چرا من علاقمو پیدا نمیکنم چرا به هیچی علاقه ندارم؟اخه استاد میگه باید تو مسیر علاقت باشی با باورای درست تا تو اون مسیر نعمت و ثروت وارد زندگیت بشه…این اواخر دارم آگاهانه از خدا هدایت میخوام و اون هم مسیر رو برام واضح میکنه.. به همین سوالمم جواب داد.گفت که تو برو ایده هاتو دونه دونه اجرا کن بعد برو سمت اونایی ک وقتی انجامشون دادی خوشت اومده، بعد تو مسیر ،علاقت هم پیدامیشه و واضح میشه برات…تو فقط حرکت کن همین…حتی اگر قراره با حرکتای ساده و کوچیک شروع کنی.

    به خاطر درخواستای هدایتم از خدا خیلی برمیخورم به فایلهایی از جنس پذیرش هدایت خدا و اقدام های عملی..که این فایلها داره بیشتر و بیشتر آگاه میکنه من رو..

    تا اقدام و حرکتی نباشه نتیجه ای هم نیست.

    یه چیز دیگه هم میخوام بگم بهتون.من خیلی وقته این سوال تو ذهنمه ک این آگاهی ها که فقط برای انسان های زمان ما نیست ، پس انسان ها در قدیم چطور به این آگاهی ها میرسیدند؟ دائم به این سوال فکر میکردم و درنهایت به این نتیجه رسیدم:شکر گزاری!!

    شگرگزاری یک اصل مشترک در تمام ادیان هست.و بسیار زیاد در قران تکرار شده و به آن تاکید شده…

    انسان با شکرگزاریه مستمر و در هر لحظه کم کم به حس لیاقت و ارزشمندی(عزت نفس) میرسه ، خدا رو درهرچیز میبینه پس پذیرای (هدایت) خدا میشه، ایمانش به خدا بیشتر و بیشتر میشه و وقتی ایمان ب خدا زیاد بشه تمام ترس ها از ذهن انسان پاک میشه انسان شجاع میشه و (اقدامات عملی) شکل میگیره،درواقع ایمان به عمل می‌انجامد! و باانجام مستمر شکرگزاری کم کم نتایج رخ میده و با دوباره شکرکردن اونها تمرکزمون میره روی نتایج و و اونهارو تایید میکنیم و نتایج جدیدی رو برامون به وجود میاره و (تغییر باور) رخ میده

    درواقع شکرگزاری یعنی همه چیز! البته شکرگزاریه واقعی و همراه با احساس خوب.

    خداروشکر میکنم که مسیر هرروز داره واضح‌تر میشه برام..

    براتون آرزوی آگاهی‌های بیشتر و نتیجه های خوب بیشتری میکنم🌺

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    Afsontorbati گفته:
    مدت عضویت: 2148 روز

    سلام چه جالب منم فایلهای امیرشریفی وخریده بودم حسم بهم میگفت داره کپی وبه من انتقال میده اصلا اسم عباسمنش هیچوقت به گوشم نخورده بود ولی یه حسی به من میگفت این استاد تو نیست از خدا درخواست کردم من و به سر منشا وصل کرد به همین اسونی فقط یه هدایت بود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    الی ۹۲ گفته:
    مدت عضویت: 1626 روز

    خدای من شکرت

    شکرت ازشنیدن این اگاهی های ناب

    روزها دارم فکر میکنم که چه اتفاقی میفته تا یک نفر اینقدر متعهدانه داره افکارشو کنترل میکنه,چی میشه که یک نفر داره با یه دید متفاوت به همه چی نگاه میکنه

    چی میشه که یک نفر مثله شما استاد همه تابو هارو میشکنه

    توخانواده من هیچکس پیامبر رو محمد نمیگه,همه میگن حضرت محمد ,یا پیامبر اسلام

    وشما بدون هیچ قضاوتی ,پیامبر رو مثله رفیق صدا میزنین و چقدر متفاوت نگاه میکنین

    چقدر ابعاد ذهنتونو پرورش دادین

    چقدر قشنگ و هدایت گونه نگاه میکنین چه در مسئله کوچک مثله شوینده و چه در مسئله بزرگ مثله مهاجرت…

    وچه میشه که یک نفر انقدر بزرگ میشه

    ومن یاد فایل توحید را باورکن میفتم که گفتین,خدا انجام میده برات…,

    ومن چقد حض میبرم ازشنیدن صداتون

    ومن چقد لطیف شدم

    و وقتی به خدا فکر میکنم دیگه خدا رو مستبد نمیبینم

    خدا رو یه آدم بیکار و الاف نمی بینم که منو رنج میده

    و من تمام اتفاقات زندگیمو کاملا از فرکانسهام میبینم

    وچقدر روحم بزرگ شده,من ادم سه ماهه پیش نیستم

    من به غایت صد سال بزرگ شدم

    من شادم

    لذت میبرم

    و عاشقترم

    بدون قضاوت خودم بدون عذاب وجدان دارم لذت میبرم

    خدای من شکرت به خاطر اینکه منو آزاد و رها افریدی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    پونا گفته:
    مدت عضویت: 1657 روز

    سلاممممم سلاااممممم و سلامممم ،انقدر خوشحال و هیجان زده ام ک میخوام سریع حسم رو بنویسم و برم قسمت 2این داستان رو نگاه کنم ،من هدایت شده هستم به این سایت و استاد عزیزم ،چون من از سال 97اسم استاد رو شنیدم و یک فایل ایشون رو هم گوش دادم ،اما جذب نشدم به سمت گوش دادن وسرچ بیشتر ،با ایشون هم از طریق یکی از دوستام اشنا شدم ک اقای امیر شریفی رو و دوره شون رو به من معرفی کردن، من خریدم وگوش دادم و دوستم گفت امیر شریفی شاگرد استاد عباسمنش بوده و برا معرفی بیشتر فایل حزن در قران استاد رو برام فرستاد ک اصلا گوشم نشنییییید ک استاد چی میگن و الان میفهمم چرا، چون در مدار کافی نبودم و هم فرکانس نبودم ،چقد از این کلمه هم فرکانس به وجد اومدم الان ….یعنی من الان هم فرکانس با استادم؟؟؟ تا این حد؟؟خلاصه من چند وقت برا اولین بار، لایو اخر استاد در برج تمپا رو دیدم و استاد از مهاجرت گفتن و محاسنش و از اونجایی ک من پنج سال فایل مهاجرت در ذهنم باز شده و راهی براش پیدا نکردم خیییلی جذب این صحبتای استاد شدم و رفتم تو سایت عضو شدم و الان دو ماه ک هر روز دارم فایل های دانلودی رو نگاه میکنم و احساس میکنم خیلی مدارم بالاتر رفته ک امروز این فایل نازنین رو شنیدم چون سوالی بود ک دو ماه رو مخم بود ک استاد چجوری رفتن امریکا و امروز شنیدم داستانشون رو و هیجان دارم براهمسرم هم بزارم ک هم تو فکر مهاجرته و هم گسترش دفتر روکارش به شدت ،اما سوالی ک همچنان دارم اینه ایا من اول باید رو ثروت تمرکز کنم بعد روی مهاجرت ؟ ایا اگر استاد این ثروت نداشتن بازم میتونستن به این راحتی و ارامش مهاجرت کنن ؟؟؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      Afsontorbati گفته:
      مدت عضویت: 2148 روز

      سلام چه جالب منم فایلهای امیرشریفی وخریده بودم حسم بهم میگفت داره کپی وبه من انتقال میده اصلا اسم عباسمنش هیچوقت به گوشم نخورده بود ولی یه حسی به من میگفت این استاد تو نیست از خدا درخواست کردم من و به سر منشا وصل کنه بعد یکی فایل فقط روی خودت حساب کن و فرستاد بعد انگار چند ساله که دنبال این صدا میگشتم سریع به دوستم گفتم اسم ایشون چیه بعد اینجوری هدایت شدم خوشحالم که شما هم اومدی به سرچشمه وصل شدی ❤️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    مهسا گفته:
    مدت عضویت: 1689 روز

    سلام خدمت استاد عباسمنش عزیز و خانوم شایسته دوست داشتنی امیدوارم حالتون خوب خوب باشه

    و یه سلام دیگم عرض میکنم خدمت تمام دوستان هم فرکانسی خودم امیدوارم حال شمام خوب خوب باشه 🥰😍🧡🌻

    من اومدم راجب یکی از داستان های هدایت هایی که توی زندگی من اتفاق افتاده براتون بگم

    داستانی که وقتی داشتم این فایل رو گوش میدادم اومد جلوی چشمم حتی همون روز که من این فایل رو گوش کردم دو بار هدایت شدم

    بزارین از اینجا شروع کنم که دنبال یه راه کسب در آمد بودم و کلا توی زمینه های دیگه ای میخاستم فعالیت کنم و توی اینستا میگشتم که به طور اتفاقی یه پیج رو دیدم و دنبال کردم

    آره درست حدس زدین

    من به اون پیج هدایت شده بودم ….

    و بعد از اون به لطف خدای مهربون من به دنبال یادگیری اون حرفه رفتم و خیلی زود یاد گرفتمش و تمام اینا هدایتی بود تمام این اتفاقات ….🙃🙂🥰

    استاد این حرفتونو خیلی قبول دارم ما وقتی که به یه موفقیتی میرسیم سریع فراموشش میکنیم اصلا یادمون میره خدا هدایتمون کرده بوده تمام این مسیری که تا الان اومدیم به لطف خدای مهربون هدایتی بوده و باعث این همه پیشرفت ما شده ….

    اگر ما این هارو همش یاد آوری کنیم به خودمون خیلی این باور هدایت توی ما تقویت میشه ….

    باور به اینکه فقط به خدا توکل کنیم و روی هیچ کس و هیچ چیز دیگه ای حساب باز نکنیم و تنها به خدا توکل داشته باشیم و ایمان داشته باشیم خدا هدایتشان میکنه همه کارارو بسپاریم به خودش ….

    دقیقا مثل الان که دارم این متن رو مینویسم انگار انگشتم خود به خود داره تایپ میکنه و هر وقت توی صفحه شما زیر یه فایلتون متنی از خودم به جا میزارم خیلی حس خوبی دارم یه حس عجیب …..🙃🙏

    من امروز که داشتم این فایل رو گوش میدادم یادم نمیاد دقیقا وسط گوش کردن این فایل بود یا این فایل رو چند ساعت پیشش گوش داده بودم ولی

    خیلی خوب یادمه که دلم گرفته بود و میخاستم برم بیرون بعد به طور اتفاقی داداشم اومد پیشم و گفت بازی کنیم

    گفتم کاشکی میرفتیم بیرون بعد همون لحظه تصمیم به بیرون گرفتن و همگی حاظر شدیم ….

    و هدایت دیگ هم این بود که یه ندایی توی قلبم میگفت عکس از محصولات نگرفتیا بدو برو بگیر

    هی تکرار شد تکرار شد تا من رفتم فیلم و ویدیو گرفتن …..😄

    البته اینا تنها هدایت هایی نیستن که برای من اتفاق افتادن در روز هزاران بار خداوند مارو هدایت میکنه

    خداوند تمام انسان هارو هدایت میکنه فقط کافیه بهش توکل کنیم این هدایت ها رو ببنیم بهشون عمل کنیم و از رفتن در دل ناشناخته ها نترسیم همه چیو بسپاریم به خودش

    خدا همه چیو درست میکنه💚👌

    استاد الان صدای نم بارون اومد و حسم خیلی خوبه گفتم قبل خواب این متن رو بنویسم ک هم تمرکزم بر روی زیبایی ها باشه هم آرامش بگیرم و انگار همه چی دست به دست هم داده بارون و این متن و یاد آوری نعمت ها و هدایت های خداوند

    خدایا صد هزار مرتبه شکرت 🤍🥰😍

    استاد خدا عمر با عزت بهتون بده ۱۲۰ سال سایتون بالا سرمون باشه انشالله براتون بهترینارو میخام 🧡

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    حبيبه جباري گفته:
    مدت عضویت: 2293 روز

    سلام سلام

    امروز میخاستم یه املت ایتالیایی درست کنم

    رفتم خرید

    یه چیزی بهم گفت ژامبون نخر

    همون سوسیس فرانکفورتر داری خوشمزس اونو بزن

    فک کردم باور کمبوده داره میگه

    گفتم نه میخرم

    اومدم خونه و اومدم درست کنم

    هیچ وقت هیچ وقت من تاریخ نگاه نمیکنم

    هدایت گفت تاریخ رو ببین

    گوش دادم

    مال دیروز بود

    دیگه ساعت ٣ بود گفتم ولش کن دیر میشه واسه ناهار

    بعد بازم هدایت گفت سوسیس بزن

    گفتم ببینا بِه رضا گفتم بهم گفت ژامبون نخر

    بعد عصر رفتم پس دادم جاش خرید کردم

    بعد حدود ١٠٠٠ کم بود

    گفتم ازم بپرسه چی میخای میگم رنگارنگ برام بذاره

    ازم نپرسید و دوتا رنگارنگ خودش گذاشت

    خدای من

    الیس الله به کاف عبده

    اینو برای خودم نوشتم ، درونم صدایی گفت بذارش تو سایت، گفتم اینکه چیزی نیست ! گفت بذار ، گفتم من هدایت های خفن تو رو میتونم بذارم تو سایت ، گفت بذار … گفتم چشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    vahid z گفته:
    مدت عضویت: 1728 روز

    سلام استاد عزیزم این اولین کامنته که من واسه شمامیزارم من دوماهه باشماآشناشدم بواسطه دوره دوازده قدم که خواهرم خریده بودومن دارم استفاده میکنم

    جالبه که قبل ازآشنایی باشماومخصوصاشنیدن فایلهای قرآنی من حدود۱۰سال مرتدبودم ینی ازسی سالگی به بعدوبایک سوال علمی و فلسفی درموردچگونگی پیدایش پیامبران که هیچکس (حتی نخبه ترین عالمان دینی)هیچ جوابی واسه اون نداشت و تلاش من هم واسه پیداکردن اون جواب باخوندن کتاب (روزی چند ساعت درکتابخانه آستان قدس مشهد)بی فایده بودونشانه هاحاکی ازاین بود که من کلاه سرم رفته وسی سال اعتقاداتم باطرح این سوال زیرسوال رفت ومن بااینکه خواست قلبیم نبود مرتدشدم درحالی که قبل ازاین مسئله من ایمانم به دین خیلی زیادبودوتمام وظایف مذهبیموانجام میدادم وبااون اعتقاداتم خوشحال بودم ولی به سوالی برخورده بودم که بی جواب بودونمیتونستم خودموقانع کنم که ازکناراین سوال براحتی بگذرم وباخودم میگفتم مهم نیست که سی سال اعتقادداشتی مهم اینه که الان با مدرک وسندعلمی بهت ثابت شده ونمیشه چشمت رو بروی حقیقت ببندی و حقیقت اینه که تمام ادیان وپیامبران یک دروغ محض هستندو جالب اینجاست که به قدری منطق و دلایل علمی که واسه عدم وجود پیامبران وچرت وپرت بودن قرآن و بقیه کتب آسمانی داشتم قوی بود که براحتی می‌تونستم بقیه آدمهاروازدین برگردونم یعنی به همین راحتی که شماانسانهارو هدایت میکردی من هم انسانهاروگمراه میکردم😂

    حداقل درماه من دوسه نفروبی دین میکردم و وقتی روی کاغذ واسه اونهادلایلموومنطقموتوضیح میدادم می‌دیدم که با تعجب وبادهانی بازبه من نگاه میکنندواقرارمیکردندکه تابحال ازاین زاویه به این مسئله نگاه نمی‌کردندوچقدرمنطق ودلیل پشت سرشه که براحتی میتونیم حرفتوباورکنیم.

    وهمین تصدیق کردنهاباعث میشدتاایمانم به عقیدم وکشف جدیدم بیشتربشه

    استاد عزیزم من هم زندگی شبیه زندگی شما داشتم من هم مهاجرت به بندرعباس داشتم وده سال اونجا زندگی میکردم و صحبتهای شمادرموردمیدان یادبودوسورو وجهانبارخاطرات شیرین و تلخ منوازاون شهرتداعی می‌کنه من هم یک پسر شش ساله دارم بلطف خداوالبته درحال جدایی از همسرم هستم😂

    جالبه نه!!!

    آشنایی من باشمابرمیگرده به سه سال پیش که من از لحاظ روحی ومالی دروضع خیلی بدی بودم ویادمه عیدبودومن تنهادرجزیره کیش عیدوسپری میکردم خواهرم تلفنی تماس گرفت و وقتی دیدحالم خوب نیست چندتاازفایلهای شماروواسم فرستادوباتاکیدخیلی زیاداصرارداشت که گوش کنم من چندتاازفایلهاروگوش کردم ولی چون حال روحیم اصلا خوب نبود هیچ تاثیری ازاون فایلهانگرفتم وحتی حالم بدترهم میشدوحتی ازشمامتنفرهم شدم و نتیجه گرفته بودم که این دیگه عجب رندیه بااین روش داره پول در میاره (البته الان بابت اون نتیجه گیری شرمنده ام)

    گذشت و گذشت تاسه ماه پیش که من رابطم با همسرم خیلی شکرآب شدوکاربه حکم جلب وبازداشت ومهریه رسید.اونجابودکه واقعا دنبال راهکاری بودم واسه تغییر اوضاع درب وداغونم که دوباره همون خواهرم بامن تماس گرفت ومن بدون هیچ مقدمه پرسیدم کسیرونمیشناسی واسه موفقیت فایلهاشوگوش کنم اون گفت عباس منش منم گفتم همون ….(بازهم ببخشید)که سه سال پیش فایلهاشوفرستادی؟گفت آره. گفتم نه توروخدا من اصلا به صدای اون آلرژی دارم یکی دیگه رو معرفی کن خواهرم گفت توبه من اعتماد کن اگر نتیجه نگرفتی تف بندازتوصورتم😢😢

    من اعتماد کردم😢😢چون خودش هم چند سالی بودا دوره هااستفاده میکردونتایجش عالی بود

    فایلهای دوازده قدموواسم فرستادومن تصمیم گرفتم باجدیت اونهاروگوش کنم جلسه اول چکاپ فرکانسی روگوش کردم اولین جرقه ایمانم اونجابودکه چرااین آدم مثل یک دکتر زیبایی اینقدر به کارش ایمان داره پس جدی ترشدم حتماچیزی فهمیده که من تاالان نفهمیدم

    جلسه دوم ستاره قطبی اون مسیر آسفالت بازهم منوتکون دادکه این آدم چقدرمحکم درمورداین مسیر آسفالت صحبت می‌کنه جرقه دوم که این آدم یک چیزی فهمیده که من نفهمیدم

    مصمم شدم که جدی تر باشم چکاپونوشتم ولی ستاره قطبیروانجام نمی‌دادم هنوز هم شک داشتم جلسه سوم تجسم اون مثال اولین تجربه گردهمایی شماباآقامحسن که واسه من سخت بودباورش کسی که دنبال یک آرزویی باشه وبدستش بیاره وهیچ احساس خاصی نداشته باشه چون اونوهزاران با تجربه کرده و تجسم کرده

    خلاصه یکی یکی رفتم جلوتاجلسه هفت.

    شماباذوق گفتی خب بچه هارسیدیم به جلسه قرآنی

    چی چی چی قرآن😳😳مگه مسلمونه مگه معتقده چطورمیشه معتقدباشه چطور میشه این همه کتاب خونده باشه وهنوزحقیقتونفهمیده باشه ای بابا گفتم این چیزی بارش نیست گفتم به دردنمیخوره گفتم مثل بقیه است

    همون شب خواهرم تماس گرفت و گفت فایلهاتوگوش میکنی وگفتم نه این از قرآن حرف میزنه من خودم فوق تخصص ردکردن قرآنودارم😢🥺آدمه خوبیه حرفاشم خوبه ولی بااین کارش حال نکردم دیگه گوش نمیدم

    خواهرم گفت خب عزیزم قرآنیهاروگوش نکن بقیشوگوش کن قرارشداعتمادکنی دیگه

    یک چیزی تووجودم بهم گفت ادامه بده اونم حل میشه شاید توتونستی اونوقانع کنی که اشتباه فکرمیکنه از بقیه فایلهاش استفاده کن

    ادامه دادم خیلی بیشترفایلهاروگوش میکردم کم کم تمرینهای ستاره قطبیروانجام دادم وسعی میکردم هرروزچندبارتجسم کنم بااحساس خوب می‌خوابیدم وسعی میکردم صبحهاوقتی بیدارمیشم اول ستاره قطبیموبنویسم بااین که خیلی سخت بودشبهاهدفون میزاشتم گوشم وچندساعت توی پارک نزدیک خونه فایلها روگوش میکردم و وقتی شمامیگفتیدبخداهمه چیزهمینه همین همین احساس خوب همین اعراض کردن همین همین😢قلبم بیشترآروم میشدچون خیلی به گذشته و اتفاقات بدی که با همسرم داشتم فکرمیکردم ونتیجش این بود که انرژیم تحلیل می‌رفت و همیشه یاخواب بودم یا افسرده .دیگه راحت اعراض میکردم یادگرفته بودم هرفکربدی روباشمردن معکوس ازپنج تاصفرازذهنم بیرون کنم. هرروزسبکترازدیروز.

    یک شب موبایلموگم کردم اونم پایین شهروتانیم ساعت بعدش بدون اینکه بفهمم موبایلم گم شده یک نفر به دوستم که باهم بودیم زنگ زدوگفت یک گوشی پیداکرده که شماره شماروشه

    دوستم گفت گوشیت کجاست گفتم نیست گفت این بنده خدا پیداکرده میگه آدرس بدی واستون بیارم😢😢به صندلی ماشین میخکوب شدم و رفتم توفکر(نکنه قانون داره عمل می‌کنه)آخه چندماه قبلش مثل آب خوردن گوشیموگم کرده بودم و دیگه هم پیدانشدگوشیموازاون بنده خدا تحویل گرفتم باکلی تشکروگفتم این دست خدابودوهمین امروز۴میلیون خدابه من ثروت دادایمانم بیشترشدفایلهاروبیشتروبیشترگوش میکردم تارسیدم به جلسه آخرقدم دوم جلسه قرآنی.باخودم گفتم این آدم اگه چرت وپرت فهمیده باشه نباید این چندروزمن این نتایجومیگرفتم پس بیاببینیم اصلا نظرش چیه درموردقرآن من یک مدت اعتقادارثی داشتم به دین بعدیک مدت هم با تحقیق نداشتم این که بخوام سریک عقیده پافشاری کنم ومثل یک ابله تمام منافذذهنیموببندم که نمیشه علم همیشه درحال پیشرفته ومابایددنبال حقیقت باشیم

    ولی بازهم بامقاومت این فایلوبازکردم شماگفتیدچرادرموردمن اینجوری فکرمیکنیدمن کی گفتم آدم مذهبی هستم این چه حرفهاییه که میزنید😂😂(یک لحظه دلم واسه شماسوخت چون خیلی باحالت دلخوری گفتید)

    من میگم پیامبریکسری درخواست‌ها داشته وخداهم به اونها جواب داده خیلی ازاون درخواست هاواسه زمان خودش بوده درفرکانسش بوده و جهان به اون درخواست‌ها پاسخ می‌داده مثل خیلی از درخواست های ما.اون هم یک آدم بوده مثل من و شما .اون جوابهارودریافت میکردومینوشت

    دوست دارید قبول کنید دوست نداریدنکنیدمن اینجوری فهمیدم وقبول کردم.

    همونجا یک جرقه توذهنم زده شدکه عهههه درخواست می‌کرده ؟؟؟؟جواب میگرفته؟؟؟آدم معمولی بوده؟؟؟؟

    فکرکردن به همین سه سوال تمام اعتقادات منوزیروروکردوگفتم دیدی نبایدمغزتوزنجیرکنی وقفلش کنی وکلیدشوبندازی دور .دیدی که این آدم چندقدم ازتوجلوتره دیدی ازچه زاویه ای به قضیه نگاه کرده دیدی خدایی نبوده که بخوا د یک نفرمشخصوانتخاب کنه و بگه حالااین کاروبکن حالااینکارونکن .دیدی همش فرکانس وارتعاشه

    دیگه قضیه واسم فرق کردمحمدانسانی بوده که باتهذیب نفس و توجه به زیباییها و البته هوش بالاازخداخواسته ومسائل زمان خودشوحل کرده مسائلی که بعضی هاش واسه زمان خودش بوده و بعضی هاش واسه همه زمانها

    عجب درکی عجب درک زیبایی عجب تجزیه تحلیل منطقی چراچراچرامن که این همه به این قضایا فکر میکردم و مهمترین مسئله زندگیم بود به این آگاهی نرسیدم

    ممنونم ازت استادحسادت میکنم به شما نه بخاطرثروتت نه بخاطررابطت باعزیزدلت نه بخاطر آرامشی که درزندگی داری فقط وفقط بخاطرلیاقتت برای فهم این قوانین بخاطرتلاشت واسه فهمیدن بخاطرمجاهدتت برای شناخت خداوندو واقعا جای حسادت داره

    تبریک میگم به شما تبریک میگم که مثل خیلی‌ها خسرالدنیا والاخره نشدی

    من اون زمان که دینداربودم آیه الکرسی زیادمیخوندم وخیلی دوسش داشتم چون خیلی آهنگ موزون و زیبایی داره چندوقت پیش اومدم بخونمش بعدازسالها چون ازحفظ بودم رسیدم به آیه 😢😢 الله ولی الذین آمنویخرجهم من الظلمات الی النور 😭😭

    یک ساعت اشک میریختم وخداروشکرمیکردم که خدا دوستم داشته خواسته که هدایت بشم نخواسته گمراه بمونم باهمون بزرگواریش همون یک درصدی که ته قلبم بهش اعتقادداشتمو نادیده نگرفت اون ۹۹درصدبی ایمانیموبخشید استادصورتم پراشکه اشک خوشحالی اشک ذوق

    نمیدونم چرامینویسم چون اصلا قصد نداشتم تاچندماه دیگه که نتایج مالیم خوب بشه بنویسم واقعا نمیدونم حال عجیبیه وچقدرسبک شدم

    استادعزیزم بعدازمتحول شدنم یکی ازدوستان قدیمی که یکسال بودبامن تماس نداشت به من پیام داد که یک شماره حساب بده گفتم چرا گفت بعدامیگم منم دادم اس ام اس بانک بلافاصله اومدومبلغ ۳۰۰تومن واریزی . گفتم بابت چی واریزکردی گفت یادته پارسال باهم شرطی بازی کردیم گفتم آره گفت دیشب خوابتو دیدم که بهم میگی بی معرفت یک تعارف نکردی من دست وبالم خالی بودتوهم نقدازمن اون سیصدتومنوگرفتی تاصبح خوابم نبردگفتم این مبلغوبرگردونم ودوستیمون ارزشش خیلی بیشتره😢😢

    یک ساعت روی تختم نشسته بودم وخشکم زده بودباورم نمیشدیک سال پیش کجاالان کجا.اصلاشماره منوازکجاآورده بوداصلا من راضی بودم همون موقع چرابایدالان خواب منوببینه

    اونجا فهمیدم این نشانه ای بودازطرف خداکه این هم نتیجه آشتی توبامن خوش آمدی به جمع ایمان آورندگان خوش آمدی به جمع هدایت شدگان خوش آمدی به سوی رستگاری خوش آمدی بنده گمراه شده من😭😭

    همون موقع رفتم حموم زیردوش چون یادمه شماگفتیدانرژی آب بالاست مثل ابربهارگریه میکردم وخداروشکرمیکردم وبه شکرانه این نعمت همون وقت عزیزتمام کسانی که درحقم بدی کرده بودندوبخشیدم وازخداخواستم که گناهان من رو هم ببخشه و دیگه دستموول نکنه😢😢

    ممنونم ازخواهرم ممنونم ازشماممنونم ازخانم شایسته عزیزم ممنونم از بچه های هم مسیرم

    خیلی خوشحالم که ازدیدخداپنهون نبودم ولابلای جمعیت گم نشدم خیلی سپاسگذارم بخاطرنشون دادن یکی ازدستهاش( یعنی استادعزیزم) که در واقع بهترین دست خداست

    خدایا مارا به حال خودوامگذار

    کاش زودترباشماآشنامیشدم شایدخیلی ازاتفاقهای بدواسم رخ نمی‌داد اینکه مدام پای اخبارمنتظرجنگ و پایان دنیاباشم هیچ فایده ای نداشت غیرازاینکه جهان مشابه اون فرکانسهاروواسم فرستادودرزندگیم به شکل دیگرنمایان کرد

    ولی بازهم شکرکه ازنیمه راه هدایت شدم ده سال دوری ازخداوندوباری به هرجهتی

    خدایا شکرت

    دلنوشته ای بودبدون برنامه قبلی که وقتی شروع کردم ۴ساعت پیش بود دوست داشتم حال درونیموبه اشتراک بزارم چون بنظرم ناسپاسیست حداقل درحق استاد که حالت خوب باشه وبااستادهدایت بشی ولی حال خوبتوونتایجتوبه اشتراک نگزاری

    چقدر این آیه خوبه(الله ولی الذین آمنویخرجهم من الظلمات الی انور)

    استادعزیزم عمرباعزت برای شماوخانم شایسته عزیزو فرزندتان وهمه بچه های هم مسیرم آرزومندم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 29 رای:
    • -
      حبيبه جباري گفته:
      مدت عضویت: 2293 روز

      سلام

      خداروشکر واقعا

      هربار که کامنت هدایت افراد بِه سمت این سایت خدایی رو میخونم ، بیشتر ایمان میارم که استاد میگه من برای اینکه آدم ها بیان بِه سایت من کاری نباید بکنم ، خدا هدایت میکنه آدم هایی که میخان رو…

      خدایا شکرت

      خدایا شکرت که مارو هدایت کردی بِه راه خودت ، بِه راه راست، بِه نور ، بِه نعمت ، بِه شادی… خدایا شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        vahid z گفته:
        مدت عضویت: 1728 روز

        ممنونم دوست عزیزم

        کامنت شما باعث شدتادوباره کامنت خودموبخونم و دوباره بخاطراین هدایت اشک بریزم .

        استاد درست میگن که انسان فراموشکاره ومابایدهمیشه قوانینوبه خودمون یادآوری کنیم اینکه درضلالت بودیم والان درنورهستیم واین نورخیلی باارزشه وبقول استادارزش داره وارزشمنده که مابخاطرش تلاش کنیم تا هرروزورژن بهتری از خودمون ارائه بدیم ودنیاهمینه ،همینی که استادبهش رسیده هرروزبهتر سالمتر،موفق تروسپاسگذارترازروزگذشته☺️

        خدایا شکرت

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      مرضیه پری پور گفته:
      مدت عضویت: 2754 روز

      سلام دوست خوبم

      چیکار کردی با قلب من دست خیر رسان خدااااااا

      خدا رو هزاران مرتبه شکر که دست تون گرفت و آورد توی سایت تا این کامنت رو بنویسین و امروز دست من رو گرفت و با «نشانه امروز من » من رو آورد اینجا تا کامنت تون رو بخونم.

      نمی دونم چند بار دیگه کامنت تون رو بخونم اما تا همین الان بعضی از پاراگراف هاش رو تا پنج بار هم خوندم.

      چقدر به دلم نشست نوشته هایی که از قلبتون نوشته بودین.

      خدا رو هزاران مرتبه شکر برای هدایت هر لحظه مون .

      وَوَجَدَکَ ضَالًّا فَهَدَى

      تو را سرگشته یافت پس هدایت کرد (ضحی ۷)

      و امروز « مرا سرگشته یافت پس هدایتم کرد.»

      عاشق خداییم که حتی وقتی ما با لجبازی و ندونم کاری هامون ازش رو بر می گردانیم. اون همیشه حواسش به ما هست.

      خدا رو هزاران مرتبه شکر برای نعمت وجود استاد جانم و این خانواده صمیمی.

      ممنونم ازتون

      از تنها فرمانروای جهانیان بهترین ها را برایتان خواستارم،

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        vahid z گفته:
        مدت عضویت: 1728 روز

        سلام دوست عزیز وهم مسیرم

        ممنون ازشما،امیدوارم اتفاقهای خوب درسال جدید به برکت حضوردرسایت عباس منش وزیرسایه هدایت‌هاوآگاهیهای ناب استادبرای همه ماحادث بشه

        بازهم فرصتی شدتاسپاسگذاراستادعزیزم باشم.استادی که روزنه جدیدی ازاین جهان وخالق قدرتمندش را بروی چشمانم گشود.تابدانم که هیچ نمی‌دانستم.(ووجدک ضالافهدی)ممنونم این آیه چقدرتاثیرگذاربودکه نشون میده خداوندنمیخادکه بنده اش دست خالی وبدون نتیجه وبی بهره ازاین دنیاعبورکنه واوهمیشه درحال هدایت ماست اگرماقدرخودرابیشتربدانیم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    Sahar Nora گفته:
    مدت عضویت: 1674 روز

    سلام استاد عزیز

    بادل وجان دل به حرف های ناب تان میسپارم ممنون ازاینکه همیشع اینجور واضح وساده وبامثال های ساده یک حقییقت بزرگی رو برامون اشکار میکنیید❤

    یه سوال راجب اینکه خدا ماروهدایت میکنه یعنی اون حسی که به ما ندا میده روبدون هیچ ترسی عملی کنیم خب من یه لحظه به ذهنم رسید که مثلا وسوسه های شیطان یا همان ترمز های که در ذهنمان است که اشتباه ومشکل ساز هس مارو درگیر خودش میکنه چه جوری بفهیم که الان باید بهش عمل کنیم یانع اخه هردویه حسی هستن که دروجود مدام نجوا میشه

    بی زحمت راهنماییم کنید من درباره این مسعله گیج شدم🙏🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    زینب معرفی گفته:
    مدت عضویت: 1725 روز

    به نام خدایی که هدایتگر همه ی ماست

    سلام میکنم به استاد عزیز و تمامی دوستان خوبم

    هربار که این فایل و فایل بعدی که ادامه ی اون میشه رو گوش میدم خیلی لذت میبرم خدای من این همه هدایت در ذهن کوچک من نمیگنجه

    خدای من تو چقدر عظیمی چقدر باشکوهی چقدر من کم شناختمت چقدر من دورم از مدار هدایت الله

    چقدر این حرفای استاد میتونه باورهامو قوی کنه چقدر ایمان مو بیشتر میکنه چقدر توکل مو در هر کاری بیشتر میکنه

    خدایا شکرت که من در این مسیر هستم تا بتونم تورو از نو پیدا کنم تا بتونم خودم و باورهامو تغییر بدم تا ایمانم به هدایتی که به همه ی ما میکنی رو به راحتی بپذیرم

    خدای من تو فوقالعاده ای تو بی نظیری تو یگانه معبودم هستی

    خدای من من پاره ای از تو هستم ولی من بخاطر نجواهای شیطانی و باورهای اشتباه نتونسته بودم جایگاهمو نزد تو پیدا کنم

    خدای من تو همیشه و در همه حال منو هدایت میکردی ولی مشکل از من بود که نمی شنیدم چون ایمان و توکل و باورهای مناسبی نداشتم

    ولی الان و بعد از قرار گرفتنم در این مسیر به خودم قول دادم تا در مداری قرار بگیرم که فقط و فقط به آگاهی هایی که دریافت میکنم گوش بدم و در شرایط به ظاهر سخت فقط توکلم به کسی باشه که رب منه که صاحب اختیار منه

    خدایا بی نهایت سپاسگزارتم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    رعنا گفته:
    مدت عضویت: 2901 روز

    این فایل و فایل بعدی جز بهترین فایلهایه که من از این سایت میبینم و میشنوم. میگم بهترین چون هر بار که میبینم یا میشنومش، انرژی هدایت خداوند وارد زندگیم میشه و بیشتر هدایت خداوند رو دریافت میکنم.

    کلا اگر با چشم و گوش جان فایلها رو گوش کنیم هر فایلی یه انرژی خاص خودش رو داره که وارد زندگیمون میشه. حالا یکی راجع به هدایته، یکی توحید، یکی دست به عمل زدن، یکی اعتماد به نفس و تغییر و… مهم اینه که ما چقدر آماده ایم و چقدر تعهد داریم به عملی کردن اون موضوعی که میشنویم.

    این فایل و فایل بعد بهترین چون من میبینم که وقتی خدا بخواد هدایت کنه چقدر ساده هدایت میکنه و چقدر قدم برداشتن در مسیر با هدایت الله راحته.

    جز فیوریتهای منه این فایلهای هدایت.

    واقعا چند بار اولی که این فایلهای هدایت راجع به مهاجرت رو گوش میکردم و خودم برای دوستام تعریف میکردم، چشام گرد میشد و هی میگفتم مگه میشه ؟ مگه داریم اینطوری !؟ و یاد حرف استاد می افتادم که میگفت هر چقدر این حرفها رو باور کنید میتونید هدایت الله رو دریافت کنید.

    از یه جایی به بعد گفتم آره چرا نمیشه، به همین راحتی میشه، تو که داری نتیجه رو میبینی.

    اومدم راجع به یکی از هدایتهام بگم که نتیجه ی بزرگی برای زندگیم داشت. هم برای خودم ثبتش میکنم که یادم نره و هم شاید یکی از دوستان بخونه و باورش راجع به هدایت و کمک الله و جهان برای رسیدن ما به خواسته هامون قویتر بشه.

    داستان از اینجا شروع میشه که از مدتها قبل یه ندایی درون من میگفت که از دوستات تو سالن جدا شو و برای خودت یه جای دیگه اتاق اجاره کن (این رو بگم که من آرایشگرم)

    در این فکر بودم و میگفتم خب حالا برم وسایل و تجهیزات بزرگ بخرم، اتاق اجاره میکنم.حالا که جام خوبه، بعدا اتاق اجاره میکنم و از اینجور حرفها که نشونه ی عمل نکردن به الهامات و ترس و ایمان نداشتنه.

    خلاصه که دوستم گفت ما باید لوکیشن سالن رو عوض کنیم، اگر تو اتاق میخوای، من یه سالنی بگیرم که یه اتاقش رو به تو اجاره بدم. منم گفتم خب پس اتاق گرفتن رو خدا داره برام جور میکنه. دیگه خودم هم رفتم دنبال تجهیزاتی که فقط باید تو اتاق میذاشتم و نمیتونستم وسط سالن و در کنار بقیه میزها ازش استفاده کنم.

    ثبت نام کلاس و سمینارهای ادپت و از این جور حرفها هم رفتم دنبالش.

    دیگه دوستم هم اینو گفت، گفتم پس خدا میخواد من با دوستم بمونم ! در حالی که هنوز اون ندای قلبی بهم میگفت که جدا شو و من از روی بی ایمانی و اینکه خب پیش دوستم راحتم و وسایلم جاش امنه گوش نمیکردم.

    شد روزهای سمینار و جابجایی سالن که دوستم بهم گفت سالنی که گرفتم اتاقی نداره که به تو اجاره بدم، اگر میخوای برو از پیشمون ! یکم ناراحت شدم البته اولش ولی وقتی ایمان باشه هر چیزی که اتفاق مییوفته رو توش خیریت میبینی.

    منم همون شب بعد از سمینار دیگه عزمم رو جزم کرد که حتما حتما جدا شم و گفتم دیگه خدا چجوری بگه جدا شو !؟

    تو دیوار شروع کردم به گشتن دنبال اجاره ی اتاق. یکی دو روز بعد سمینارهام دنبال اتاق گشتم تا اینکه شب دوم نشستم همه ی مشخصاتی که از یه اتاق مناسب در ذهنم بود رو روی کاغذ اوردم و از خدا خواستم که خودش برام پیدا کنه.

    یکی از دوستام هم گفت رخشا دنبال اتاق تو مناطق بالای شهر هم بگرد، میتونی قیمت مناسب پیدا کنی. همون حرفش رو نشونه گرفتم و تو دیوار مناطق بالا رو هم سرچ کردم.

    فکر کنید من برای اتاقی که سه هفته پیش آگهیش تو دیوار بود تو منطقه ی 1 زنگ زدم و گفتم اتاقتون هنوز هست و شرایط اجاره اش چطوریه ؟

    (میگم سه هفته پیش چون وقتی تو دیوار آگهی میذارن خیلی زود اجاره میره و خیلی از اتاقایی که مثلا برای دو روز پیش یا یه هفته پیش بود آگهیش، اجاره رفته بود. ولی این نه.)

    برای خودم عجیب بود هم اتاق اجاره نرفته بود هم شرایط اجاره اش عالی بود. قرار گذاشتم برای اینکه برم اتاق رو ببنم.

    فرداش که دیگه سمینارم تموم شده بود، رفتم. اتاق همونی بود که نوشته بودم. منطقه ی عالی شهر. سالن شیک و به روز و آروم. اتاق روشن و تمیز و شیک. حتی یه سری امکانات عالی داشت که وقتی اتاق اجاره میکنی باید خودت اون امکانات رو تهیه کنی ولی اینجا بدون هیچگونه پولی اون امکانات رو در اختیارم قرار داده بود. مثل میز و آینه و صندلی انتظار برای مشتری و کمد و…

    شرایط همونی بود که میخواستم. مدیریت همونی بود که میخواستم. اتاق همونی بود که میخواستم. خودم اولاش باورم نمیشد که با اون پول تونستم همچین جایی رو با همچین شرایط اجاره کنم.

    الان که یه ماه کمتر از این جریان میگذره هر بار یادم مییوفته یا تو اتاقم برای مشتریام کار میکنم خدا رو هزار مرتبه شکر میکنم و میگم خدا با تمام سهل انگاری و بی ایمانی من انقدر من رو دوست داشت که همین که گفتم باشه خدا جدا میشم، گفت بیا همونی که میخوای رو به راحتی (تاکید میکنم به راحتی و بدون دردسر و خیلی زود) بهت میدم.

    میخوام بگم اگر چیزی بهمون الهام میشه نترسیم عمل کنیم، خدا پشتمون هست.

    اگر چیزی رو میخواییم حتی اگر احساس میکنیم الان شرایطش رو نداریم، بخواییم و به صورت واضح راجع بهش بنویسیم، چون خدا بهمون میده. (البته با توجه به مداری که توش هستیم. نه اینکه دوچرخه هم نداریم از خدا ماشین پورش بخواییم بعد بگیم همین الان بده !)

    اتاق من واقعا یکی از معجزاتی بود که تو زندگیم رخ دارد. معجزه ای که با الهام خدا شروع شد، با ایمان من قدم اول برداشته شد و من هدایت شدم به نعمتی که شاید آدمهای دیگه ندیده بودنش.

    استاد همیشه میگه بچه ها هدایت میشین به مسیرهایی که توش نعمت هست واقعا همینه.

    من داشتم مقاومت میکردم برای دریافت نعمت بیشتر ولی خدا گفت عزیز من تو برگرد سمت من، من نعمت رو میذارم تو زندگیت.

    اگر الهامی بهمون میشه از روی ترس مقاومت نکنیم. قدم برداریم.

    بچه ها خب من منطقه ام رو عوض کردم، این ترس بود که مشتریم اینهمه راهش رو برای یه کار آرایشی دور نکنه. میترسیدم ولی اجاره اش کردم با ایمان به خدا.

    حالا میخوام از یه هدایت دیگه مرتبط با این و ادامه اش بگم

    خب این ترسه بود که شاید مشتریام نیان هی نجواها مییومدن و من میگفتم خدایی که اتاق رو برام با اون شرایط عالی اجاره کرده مشتریش رو هم میاره. در همین صحبتها بود که الهام بعدی اومد که سیمناری که شرکت کردی رو بشین رو کاغذ بیار و بهتر یادش بگیر.

    هی پشت گوش مینداختم این موضوع رو تا اینکه مشتری نداشتن روم خیلی فشار اورد چند روزی و شروع کردم به جزوه برداشتن از درسهای سمینارم.

    شاید باورتون نشه ولی هنوز چند صفحه هم ننوشته بودم که وقت گرفتن مشتریام شروع شده. دایرکتها و مسیجهای واتس آپی و تلفن برای گرفتن مشاوره شروع شد.

    خیلی عجیبه ولی واقعیه. خودم میفهمم خدا بهم میگه اگر دوست داری تو این حوزه وارد بشی کار تو بهتر شدن مهارته کار من اوردن مشتری. میبینم این رو به عینه.

    و بعد از گذروندن روزهای سخت که خیلی داشت بهم فشار مییورد که دیدی جات دور شد مشتری نداری (جالبیش اینکه اصلا ازم مشاوره نمیگرفتن که بدونن اصلا جام عوض شده؛ انقدر انرژی این فکر زیاد بود که یه مشاوره ی ساده هم نمیگرفتن !)

    و موضوع دیگه ی هدایت راجع به کارم.

    بهم الهام شد که آقا تعداد فالوور مگه اعتباره !؟ این چه بی ایمانیه که داری فکر میکنی فالوورت زیاد باشه پس آدم مهمتر و حرفه ای تری هستی !؟ خودت که میدونی حرفه ای هستی و چرا فکر میکنی اعتبارت رو از آدمها میگیری و اگر تعداد فالوورات بالا باشه مشتری بیشتر بهت اعتماد میکنه ؟! اینا فکرایی بود که میکردم متاسفانه. و الان دو شبه دارم فالوورهای غیرفعالم رو ریموو میکنم و هر کسی که واقعا مشتریم نیست رو پاک میکنم. یادمه استاد یه فایل داره فکر کنم به اسم هر روز بهتر از دیروز یه همچین اسمی که تو اون فایل اگر اشتباه نکنم گفتن که ما کاربرای غیرفعالمون رو از سایت حذف میکنیم و به چه کار ما میاد آدمی که حتی یه کامنت نمیذاره یا فعالیتی نداره. ما اعتبارمون رو از تعداد بالای آدمها نمگیریم.

    یا تو روانشناسی ثروت 1 گفتن که وقتی فهمیدن که یکی از کاربرا گفتن که شما نتایج من رو گذاشتین تو صفحه ی اولتون و از نتایجی که من نوشتم دارین سواستفاده میکنید برای کسب اعتبار بیشتر خودتون، اون سکشن رو کلا برداشتن و گفتن من اعتبارم رو از آدمها و نتایجشون نمیگیرم.

    این و چندین مثال دیگه رو قبلا شنیده بودم ولی هنوز انقدر مدارم بالا نرفته بود که خب عمل کن، تو هم ایمانت رو قوی کن و کاربرای غیر فعالت رو حذف کن. ولی این نجوای شیطانی بود که اگر تعداد فالوورم بالا باشه مشتری بیشتر بهم اعتماد میکنه ! ولی خدا رو شکر به لطف الله بهم الهام شد که کاربرای غیرفعالم ور ریموو کنم و دارم این کار رو انجام میدم.

    دیگه بگم راجع به کلاس نویسندگی که میرم. به خودم قول دادم خودمو با کسی مقایسه نکنم. داستان بچه ها رو نخونم، نظر استاد رو راجع به داستان بقیه گوش نکنم و….

    اولای کلاس که به این الهام گوش میکردم هر هفته بهتر و بهتر مینوشتم و از یه جایی که رفتم تو فاز مقایسه و شیطنت کردم و چند تا داستان از بچه ها خوندم ونظر استادم رو راجع بهش گوش کردم خودم دیدم کیفیت داستانام اومد پایین ! در حالی که وقتی به خدا وصل میشم ایده هایی به ذهنم میرسه و بهتر مینوسیم (هر بار با توجه به مهارت اون زمانم)

    این چند نمونه ای بود که راجع به کار و مهارتی بود که دارم یاد میگیریم. هر چند وقتی آروم میشم و نگاهم رو از بقیه برمیدارم و به الهامات کوچیک هم گوش میکنم، بابت کارهای کوچیک هم هدایتها رو دریافت میکنم.

    امیدوارم ایمانم قویتر بشه که وقتی الهامی بهم میشه بهش عمل کنم و پاداش عمل کردن به اون رو بگیم.

    مرسی بابت این فایلهای فوق العاده مخصوصا این فایل و فایل بعدی که راجع به هدایته که به من خیلی خیلی از خیلی از جهات کمک کرد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای: