داستانی درباره هدایت الهی | قسمت 1 - صفحه 22

560 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهدیه اسفندیاری گفته:
    مدت عضویت: 1408 روز

    بنام خدای جاودان و مهربانم

    سلام خدمت استاد نازینم و مریم عزیز

    و دوستان خوبم در این سایت الهی

    الله و اکبر از این فایل که از وقتی گوشش دادم می بینم خدا میرسونه حرفهاش رو اگه بخوای

    میرسونه عدالت و فرکانس رو اگه بخوای

    راه ها رو باز میکنه برای هرکس که دنبالش باشه

    چی بود این حرفها جنسش چیه ‌…

    چه راحت و بجا گفته میشه…

    این دُر های الهی و فقط شما میتونید جاری کنید با اون خود واقعی بودن و اون حال خوبتون…

    چقدر احتیاج داشتم بهش چه دنیایی این هدایت

    خدایا چطوری شکرت کنم چطوری سپاسگزارت باشم که لایق عظمتت باشه

    من همیشه تو فایلها میشنیدم استاد از مهاجرت میگه …برای استاد راحته …

    والا مگه میشه هیچ ایده ای نباشه این کار بزرگ و انجام بدی همه چی و چوب حراج بزنی و برای چیزی که نیست…

    چه ایمانی

    واقعا چه کنترل ذهنی

    چه باوری

    خدایا منم از این برکات بی نصیب نموندم و اینا برای من

    برای حال اکنون من فقط هدایت و بس

    شکرت برای بندگان مقرب درگاهت که مجرا شدن صدا شدن نور شدن

    برای امیدی که در قلب من زنده میشه

    خدایا بزرگیت و شکر

    یه اتفاقی برام افتاد که حجت و بر من تمام کرد که حتی اونجایی که نمیدونی فرکانس داره کارش و انجام میده

    نمیدونم چی بگم

    چی کار کنم

    ولی برای اولین بار بعد از سالها عمر از خداوند فقط و فقط فقط شکر کردم …

    و حس عمیقش رو با گوشت و خونم حس کردم…

    اگه تو مسیر باشی اون چیزی که خیره پیش میاد فقط توکل و حال خوبت که مسیر رو باز میکنه

    سپاسگزارم استاد برای این تجربه ناب برای تک تک این صحبتها برای شجاعت و لیاقت

    نوش جونتون باشه …هدایت میکنه به سادگی

    فقط تونستم بیام بنویسم ..رد پای من در این فایل بماند به یادگار۱۴۰۰/۱۰/۱۶خدایا پناه همه ی ما باشه

    با ارزوی روزگاری خوش و نتایج عالی برای همه عزیزان💜

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    محبوبه کریمیان گفته:
    مدت عضویت: 3116 روز

    سلام استاد جان

    من هم این باور رو ایجاد کردم که خداوند همواره من رو هدایت می‌کنه خداوند به من الهام می‌کنه

    و خداروشکر تجربه های زیادی از هدایت های خداوند دارم که بعضی ها رو داخل کانال شخصی خودم ثبت دارم

    در مورد طراحی خونه مورد علاقه ام بارها به من الهام کرد و منو هدایت کرد

    در مورد درک آگاهی های و جواب سوالات ذهنی ام منو هدایت میکرد به سمت کامنتای سایت یا دیدن یه بخشی از سایت که جواب خودمو بگیرم

    و هربار که به هدایتش عمل کردم جواب های عالی با پاداش عالی دریافت کردم

    و هربار که عمل نکردم حسرت خوردم که خدا گفت چرا حواسم نبود چرا عمل نکردم

    خداروشکر میکنم که این بخش از وجودی خودمو که قلبم هست رو خوب درک کردم و به الهاماتش گوش میدم عمل میکنم و لذت میبرم خداروشکر را

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    اسد گفته:
    مدت عضویت: 1908 روز

    سلام و عرض ادب خدمت دوستان عزیزم

    میخوام از نشانه های هدایتی بگم که از قضا نشانه امروزم بود .ماهها قبل آن را شنیده و دیده بودم ولی درک و الهامات و حس خوبی که الان و درین لحظات دارم ،اصلا قابل قیاس با دفعه قبل نیست چون آماده دریافتش نبودم

    حرفهای تازه و جدیدی شنیدم درباره توحید،سپردن خودت با تمام وجود به هدایت خدا و باج ندادن به غیر و تصمیم گیری و ایمان به نشان دادن قدم به قدم مسیر.

    منو مجاب کرد که با گوش جانم تک تک این جملات رو دوباره مرور کنم و همین لحظه و همین حالا یه خبر خوب از یه پیشنهاد کاری خوب از طریق تماس یه دوست خوب و جفت و جور شدن شرایط این بحث و موقعیت کاری دقیقا با شرایط و درخواستی که من در فکرم ماهها میچیدم و اگر به دست خودم بود باید ماه ها و مدت ها همه این اتفاقات رو کنار هم قرار می دادم که باز هم غیر ممکن بود ولی واقعا دارم میفهمم که وقتی استاد میگه اگر در مسیر درست قرار بگیری و اگر احساست خوب باشه و اگر به ندای قلبت گوش بدی و از همه مهمتر اگر تمرکزت بر روی داشته های حال حاضرت باشه هر غیر ممکنی ممکن میشه.

    ازت ممنونم خدای بزرگ که امشب و این لحظه برگ واقعی و عینی رو از قوانین بدون تغییرت “باور” کردم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    مصطفی نصیرنیا گفته:
    مدت عضویت: 1518 روز

    سلام به استاد گرامی و همه دوستانی که در این سایت هستن؛استاد عزیز ؛من ۷ ماه پیش متوجه وجود قوانین حاکم بر جهان شدم و این اتفاق وقتی افتاد که به خدا گفتم خدایا حالم خوب نیست و مسیر زندگیم رو عوض کن ؛دقیقا ۳ روز بعد متوجه شدم که یک سری قوانین حاکمه بر کل جهان هستی؛در همان اول مسیر یک شخصی فایلهای روانشناسی ثروت ۱ شمارو برام ارسال کرد که بصورت کاملا رایگان بود ولی یه حسی بهم میگفت که ازش استفاده نکنم و من هم استفاده نکردم و صادقانه که بگم پیش خودم گفتم من اصلا از طرز صحبت کردن استاد عباسمنش خوشم نیومد و رفتم سراغ یه شخص دیگه که حتی براش هزینه هم کردم و هیچ نتیجه ای نگرفتم؛۷ ماه چرخیدم و چرخیدم که دیگه به بن بست رسیدم و باز هم از خدا خواستم هدایتم کنه که خیلی بهتر بفهمم که چرا نتیجه نمیگیرم؛حالم بهتر بود چون میدونستم این قانونها واقعا هست و من در گذشته بدون اینکه بدونم داشتم ازشون استفاده میکردم حالا چه مثبت چه منفی؛بعد از این همه چرخیدن و چرخیدن بالاخره رسیدم به شما که خداوند اول بهم پیشنهاد کرده بود و احتمالا باید تکاملم طی میشد تا اینجا بهتر همه چیز رو درک کنم ؛اینجا تو فایلهای رایگان یه حرفهایی شنیدم که تو دوره پولی یک استاد با ۱/۵ میلیون فالور نشنیدم و خیلی وسیع تر و با اشتیاق بیشتر و با عشق همه چیز گفته میشه در اینجا ؛وقتی گزینه نشانه من رو میزدم واقعا میدیدم دقیقا جواب سوالی برام میاد که در طول روز بهش فکر میکردم؛یک شب کاری انجام دادم که حال روحیم رو خیلی بد کرد چون احساس کردم لحظه ای از آغوش خدا بیرون اومدم و به شیطان پیوستم ؛خیلی حالم بد بود تا اینکه گزینه نشانه هارو زدم و نشانم اومد ؛اون شب بخاطر حال روحیم گوش ندادم و گذاشتم واسه یه وقت دیگه؛فردای اون روز همچنان حالم بد بود که یه حسی بهم گفتم برم پارک و با خدا خلوت کنم ؛رفتم و با خدا صحبت کردم و بعد اومدم فایل هدایت رو گوش دادم ؛وقتی فایل رو گوش دادم متوجه شدم که همش در حال هدایت شدن از سمت خداوند هستیم و خواستم که بیشتر هدایت بشم ؛و هدایتها در کمتر از ۶؛۷ ساعت تکمیل شد و همش توی سایت شما و فضاهای دیگه حرف از این بود که فقط توکلت به خدا باشه؛باز برگشتم به سایت شما و یه حسی بهم گفت برو گزینه عقل کل رو بزن و زدم و از روی کامنتهای دوستان هدایت شدم به فایل فقط روی خدا حساب کن ؛وقتی این فایل رو گوش دادم از زبان شما متوجه شدم همون شرک که میگید من نسبت به خود شما دارم؛من همش میگفتم که تو دوره های پولیه استاد که شرکت کنم حتما نتیجه میگیرم ؛وای این استاد عباسمنش چقدر خوبه ؛این استاد منو میتونه به همه چیزهایی که میخوام برسونه از همه لحاظ؛وقتی اون فایل رو با هدایت خدا بهش رسیدم متوجه شدم که واقعا من خدارو از یاد بردم و فقط به فکر اینم که تو دوره های استاد شرکت کنم و تمام و استاد زندگیه منو متحول میکنه؛من داشتم با این دیدگاه از همه خواسته هام دور میشدم و خداروشکر که باز هم به دادم رسید و هدایتم کرد و منو برگردوند به مسیر؛من با هدایت خود خدا فهمیدم که باید فقط به خودش ایمان داشته باشم و به خودش توکل کنم و از خودش بخوام و واقعا ازش ممنونم که آگاهم کردو حتی با اینجور هدایتی که از خدا دیدم ایمانم هم قویتر شد؛ از شما هم ممنونم که دست خدا هستید و واقعا دارید با کمک خدای مهربان به بهتر شدن جهانمون کمک میکنید؛ازتون ممنونم بابت این همه آگاهی و حس خوب که بهمون انتقال میدید.واقعا شما فوق العاده اید استاد.دوستتون دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    آزاده زمانی جوهرستانی گفته:
    مدت عضویت: 1925 روز

    به نام عشق، به نام انرژی که تو هر چی بخوای همون میشه برات. به شرط ایمان وبه شرط پاکی دل. سلام به بهترین دست خدا در زندگیم، مریم دوست داشتنی ودوستان هم فرکانسی ام. استاد عزیزم هدایت امروزم به این فایل غوغایی تو دلم به پا کرد ومهر تاییدی زد برمسیر الهی ام وتعهد یکساله ای که با عشق در این مسیر الهی ام داشتم ودر تمام لحظات وبا تمام انرژی ام آگاهی های شما رو دریافت کردم ودر حد توانم در زندگیم اجرا کردم. استاد عزیزم من هر روز این باور که خداوند مثل یه هلیکوپتره که داره از بالا زندگی من رو می بینه ومن رو هدایت می کنه به مسیر سعادت وخوشبختی برای خودم تکرار کردم و این احساس لیاقت رو که خداوند با من حرف می زنه وبه قلبم الهام می کنه که مسیر درست کدومه را در وجودم نهادینه کردم. طبق گفته ی خودتون، که تو بسته روانشناسی ثروت اشاره کردید که همیشه سوال خوب ودرست از خدا بپرسید وباور داشته باشید که هدایت میشید من دائما این سوال رو پرسیدم که خدای مهربون من که ظاهرا همه چیز تو زندگیم دارم ثروت، فرزند خوب، همسر، شغل، پس چرا با اینکه اینقدر متعهدانه روی باورهام کار می کنم اون آرامشه ناب نیست وطبق نشانه هایی که خدا بهم نشون داد واین فایل هدایت الهی وبا توجه به اینکه من جلسه ی ۲ کشف قوانین زندگی رو گوش کردم وترمزها مو نوشتم، یه ندایی تو قلبم بهم گفت از همسرت جدا شو. استاد این جمله خیلی برام تکون دهنده بود برای منی که تو سن ۱۷ سالگی ازدواج کردم واین همه سال وابستگی شدید به همسرم دارم، خدای من از من چی می خوای؟ واقعا گیج بودم تا اینکه هدایت شدم به این فایل وفقط اشک ریختم. به خودم گفتم آزاده خانم یکسال فقط کارت شد دوره خریدن وکار کردن روی باورهات ویه زندگی پرفکت در همه جنبه هاشو آرزو داشتی واستادتو تحسین کردی والگو قرار دادی. حرف زدن خیلی راحته، الان وقت عمله. ببین واقعا می تونی یه ذره هم که شده جسارت استادتو داشته باشی. استاد عزیزم اونقدر تو این یکسال با تمرین ستاره قطبی نشونه دیدم که رسیدن به تمام رویاهام وپلن هایی که خداوند برام چیده مثل روز روشنه. از خداوند می خوام ایمانی تو دلم قرار بده که به دل این ترس بزرگ زندگیم برم وروزی براتون از زندگی رویایی ام بنویسم. عاشقانه دوستتون دارم. 😍😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    ناهید زرین گفته:
    مدت عضویت: 2020 روز

    سلام دوستان

    چقدر این فایل عالی چقدر آخه میتونه باورها سریع نتیجه بده و چطور میشه وقتی که باور کنیم که خداوند مارو هدایت میکنه سریع هدایت بشیم به سمت خواستمون منم امشب یه هدایت عجیبی دریافت کردم

    چند وقتی بود داشتم فایل های هدایت رو گوش میدادم و گاهی هم مینوشتم تازه با مبحث هدایت آشنا شدم اونم با صحبت های سپیده عزیز در کلاب هووس، قبلا هم میشنیدم هدایت اما واقعا توی مدارش نبودم و اصلا توجهی نمیکردم که اصلا هدایت یعنی چی و به راحتی از کنارش رد میشدم ک حالا فهمیدم که باید تکاملمو طی میکردم

    داستان از این قرار بود چند روزی بود که سند ازدواجمون رو برای یه کار اداری میخواستیم و من چند وقت قبل بخاطر قضیه ای اونو قایم کرده بودم که مثلا دم دست نباشه و حالا نیاز مبرم داشتیم و چندین روز بود دنبالش میگشتم و یادم نمیومد کجا گذاشتم همه جای خونه رو گشتیم اما نبود که نبود هی همسرم میگفت فک کن ببین شاید یادت اومد کجا گذاشتی اما من میگفتم منم انگار مثل تویی که کلا نمیدونی اصلا یادم نیس همش هم یاد حرف استاد میوفتادم که میگفت هدایت جوریه که یه وقتایی چیزایی رو فراموش کنی و چیزایی رو به یاد بیاری همش میگفتم حتما یه خیریتی توشه که یادم نیس یه جوری یادم‌نمیومد که انگار اصلا من نذاشتم یکی دیگه گذاشته تا اینکه امشب که توی سکوت بیدار بودم برای سحر فایل داستان هدایت الهی رو گوش دادم نوشتم و وسطش یهو یه حسی گفت بسه برو کامنتهای این فایلو بخون اومدم به خوندن که کامنت نوشته بود مثلا هدایت میگه کتاب چگونه فکر خدارو بخوانیم هم میخواستی بخونی نخوندی من یهو شوک شدم دقیقا منم صبح میخواستم بخونم که نخوندم اصلا یه حالی شدم گفتم اینم هدایته که چند بار گفته کتابو بخون نمیخونم یهو گفتم حالا که هدایت واقعا وجود داره خسته شدم انقدر گشتم بذار ازش بخوام سند ازدواج رو پیدا کنه بهم گفت پاشو همین الان بگرد اونم تاریکی نشسته بودم رفتم برقارو روشن کردم بهم گفت برو اتاق خواب کوچیکه رفتم نگاه کردم دیدم آخه همه جارو دیدم کجاست آخه رفتم اتاق دیگه کمد رو یه کوچولو گشتم هی با خودم میگفتم من دیگه مطمئن شدم هدایت وجود داره اینکه استاد میگه خدا همه آدمارو هدایت میکنه گفتم خدایا من تسلیمم در برابرت من عجله ای ندارم واسه پیدا شدنش به من باشه بازم صبر میکنم تا هر وقت وقتش شد برام پیداش کنی ناگفته نماند که این تسلیم بودن هم از فایل قربانی کردن حضرت ابراهیم یاد گرفته بودم هی گفتم خدایا من تسلیمم اما همسرم که اینجوری نیس تو مدار این حرفا نیس عجله داره هی میگه چی شد نگران زمینیه که خریدیم که خیلی بی ربط به این سند ازدواج گره خورده که داستانش طولانیه و البته که اونم خواست خداست هیتکرار کردم که خدایا تسلیمم هدایتم کن بهم گفت باز برو اتاق خواب کوچیکه همون که اول رفتی رفتم باز وایسادم نگاه کردم خدایا کجاست من که صد دفعه اینجارو نگاه کردم همونجوری که وایساده بودم یهو دیدم یه برآمدگی کوچولو زیر پامه سند ازدواج زیر فرشه و من متوجه نشده بودم یعنی قسمتای دیگه فرش رو دیده بودم جز این تیکه

    خدایا شکرت خدایا هزار مرتبه شکرت که امشب من به اینکه خداوند همه آدمارو هدایت میکنه ایمان آوردم با تمام وجودم ایمان آوردم همونطور که سپیده عزیز میگفت توی کوچکترین مسائل هم هدایت میکنه صداش با اون صدای دلنشینش توی گوشمه تکرار میشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    ناهید زرین گفته:
    مدت عضویت: 2020 روز

    سلام دوستان

    چقدر این فایل عالی چقدر آخه میتونه باورها سریع نتیجه بده و چقدر میتونه وقتی که باور کنیم که خداوند مارو هدایت سریع هدایت بشیم به سمت خواستمون منم امشب یه هدایت عجیبی دریافت کردم

    موضوع از این قرار بود که چند وقتی بود داشتم فایل های هدایت رو گوش میدادم و گاهی هم مینوشتم تازه با مبحث هدایت آشنا شدم اونم با صحبت های سپیده عزیز در کلاب هووس، قبلا هم میشنیدم هدایت اما واقعا توی مدارش نبودم و به راحتی از کنارش رد میشدم ک حالا فهمیدم که باید تکاملمو طی میکردم

    داستان از این قرار بود چند روزی بود که سند ازدواجمون رو برای یه کار اداری میخواستیم و من چند وقت قبل بخاطر قضیه ای اونو قایم کرده بودم که مثلا دم دست نباشه و حالا نیاز مبرم داشتیم و چندین روز بود دنبالش میگشتم و یادم نمیومد کجا گذاشتیم همه جای خونه رو گشتیم اما نبود که نبود هی خمسرم میگفت فک کن اما من میگفتم منم انگار مثل تویی که کلا نمیدونی اصلا یادم نیس همش هم یاد حرف استاد میوفتادم که میگفت هدایت جوریه که یه وقتایی چیزایی رو فراموش کنی و چیزایی رو به یاد بیاری همش میگفتم حتما یه خیریتی توشه که یادم نیس یه جوری یادم‌نمیومد که انگار اصلا من نذاشتم یکی دیگه گذاشته تا اینکه امشب که توی سکوت بیدار بودم برای سحر فایل داستان هدایت الهی رو گوش دادم نوشتم و وسطش یهو یه حسی گفت بسه برو کامنتهای این فایلو بخون اومدم به خوندن که کامنت نوشته بود هدایت میگه کتاب چگونه فکر خدارو بخوانیم هم میخواستی بخونی نخوندی من یهو شوک شدم دقیقا صبح میخواستم بخونم که نخوندم اصلا یه حالی شدم گفتم اینم هدایته که چند بار گفتم کتابو بخون نمیخونی یهو گفتم حالا که هدایت واقعا وجود داره خسته شدم انقدر گشتم بذار ازش بخوام سند ازدواج رو پیدا کنه بهم گفت پاشو همین الان بگرد بهم گفت برو اتاق خواب کوچیکه رفتم نگاه کردم دیدم آخه همه جارو دیدم کجاست آخه رفتم اتاق دیگه کمد رو یه کوچولو گشتم هی با خودم میگفتم من دیگه مطمئن شدم هدایت وجود داره اینکه استاد میگه خدا همه آدمارو هدایت میکنه گفتم خدایا من تسلیمم در برابرت من عجله ای ندارم واسه پیدا شدنش به من باشه بازم صبر میکنم تا هر وقت وقتش شد برام پیداش کنی ناگفته نماند که این تسلیم بودن هم از فایل قربانی کردن حضرت ابراهیم یاد گرفته بودم هی گفتم خدایا من تسلیمم اما همسرم که اینجوری نیس هی میگه چی شد نگران زمینیه که خریدیم که خیلی بی ربط به این سند ازدواج گره خورده که داستانش طولانیه و البته که اونم خواست خداست هم تکرار کردم که خدایا تسلیمم هدایتم کن بهم گفت باز برو اتاق خواب کوچیکه همون که اول رفتی رفتم باز وایسادم نگاه کردم خدایا کجاست من که صد دفعه اینجارو نگاه کردم همونجوری که وایساده بودم یهو دیدم یه برآمدگی کوچولو زیر پامه سند ازدواج زیر فرشه و من متوجه نشده بودم یعنی قسمتای دیگه رو دیده بودم جز این تیکه

    خدایا شکرت خدایا هزار مرتبه شکرت که امشب من به اینکه خداوند همه آدمارو هدایت میکنه ایمان آوردم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    ندا ام گفته:
    مدت عضویت: 1954 روز

    سلام بر استاد عزیز و مریم عزیزم

    خدا رو شکر که فایل جدیدتون هدایتم کرد به این فایل فوق العاده تون😍

    الله اکبر از این رب

    از این قدرت بی انتها

    از این خدای مهربان

    خدایا آن کس که تو را نشناخت جان را چه کند🙏

    چقدر استاد جان حرفهاتون به دل میشینه و خالص و ناب هست

    چقدر بودن شما توی این دنیا لازم بوده و هست

    واقعا باید گوش داد این هدایت الهی که هر وقت بهش گوش و دل بسپاری اتفاقاتی رخ میده که دیوانه میکنه

    چقدر خدای مهربانی بوده که اون مایع رو در مسیر راه شما قرار داد و چقدر خدای خوبی داریم که پیام مدام براتون یاداوری کرد که بشه زمینه یی برای این فایل و آگاهی های بی انتها و فوق العاده برای ما و چقدر شما زیبا کردید روزگار ما رو با این فایل فوق العاده تون

    الله اکبر که هرچقدر از هدایت الهی میگید حالِ دلِ ما رو به بهترین حال تغییر میدید

    استاد جان من چند روز قبل حس کردم باید قران بخونم و خدا یه حرفی با من داره

    اول مقاومت کردم ولی همون موقع مچ خودمو گرفتم که باید به حرف دل گوش کرد حتما حرف خوبیه که خدا میخواد بهم بزنه

    باز کردم قران رو سوره حج اومد برام …آیه یی که درباره مهاجرت بود

    یه حال عجیب و غریبی بهم دست داد

    یه جور خیلی خاص هیجان زده بودم

    هی مدام میگفتم خدای من چی داری میگی بهم…مهاجرت

    مدتی هس بهش فکر میکنم ولی انقدر باورهای محدود کننده و نامناسب دارم که مثال همون فیلی که از بچکی پاهاش رو با یه زنجیره نازک به زمین وصل کردن و عادت کرده به اون زنجیر و فکر میکنه از پس چنین زنجیری برنمیاد و حالا که تنومند شده ولی همون زنجیر باریک پاگیرش کرده

    اره استاد جان ما حکایت همون فیلیم …دست و پا گیر یه سری مزخرفات و باورهای نامناسب که توی مخ ما کردن و امااااان از این ذهن که چقدر سرسخته و چقدرررر باید ‌کار کرد و تکرار و تکرار ….

    استاد چند روزه مدام توی مسایل مختلف دارم مچ خودمو میگیرم و شوک میشم از این همه باور وحشتناک…واقعا حیرانم از خودم

    نمیدونم این روزها رو چجوری دارم میگذرونم فقط و فقط یه چیز رو خوب میدونم همه زمانهای این مدتم رو صرف این دوره ها و فایلها شما دارم میکنم

    من بیش از حد نیاز دارم به شناخت خدا و توحید

    هرچقدر بیشتر هدایت میشم بیشتر درون خودم فرو میرم

    👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇

    همه اینها یه چیز برای من داره

    احساس خوب

    واقعا حس و حال خوبی دارم

    و طبق فرمایش تون هر کاری میکتید ببینید احساس تون به اون کار چیه…منم این مدت بقدری احساس خوب تجربه کردم که دارم دیوانه میشم

    خدایا شکرت از این مسیر و از این استاد و این خانواده شگفت انگیز😍👌

    در پناه رب💕

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    نگین گفته:
    مدت عضویت: 2730 روز

    به نام ربم یگانه آرامش بخشه وجودم

    سلااام به روویه ماه همتوون الخصوص استاد عزیزم و مریم جوونه شایسته.

    آغااا زباان قاااصر است.نمیدونم چی بگم چطور بگم از کجا بگم.پس مثل همیشه دل میدم به خوووده ربم و فقط میگذارم که کلامش از طریقه من جاری بشه.

    نفس عمیییییق …..

    سلام مجدد به همه ی رهروان راهه عشق.از هدایته خودم بخوام بگم به این فایل که پر از شگفتیست و خدایا هزاران بار شکرت.در واقع میخواستم خونه رو جارو کنم و به دنباله یک فایل میگشتم که فقط تصویری نباشه و فایل صوتیم داشته باشه و بعد سلکت کردن چند تا فایل و بک زدن اسم این فایل برام چشمک زد و گفتم احتمالا همینه دیگه.اومدم دیدم آره صوتیم داره.هدست رو راه انداختم شروع کردم به گووش کردن.این فایل و دومیش که در ادامه ی همند منو جووری میخکوووب کرد که ثانیه ای نخواستم به چیز دگ ای گوش کنم.خدایااا شکرت.هزاران بار سپاااس.

    وقتی گوشش کردم استااده عزییزم وقتی به خوودم اومدم متوجه شدم که درچه دنیایی پر از شگفتی غووطه ورم چه دنیایی پر از نظم و هماهنگی.میدووونم تنها کسی که بیشتر از هر کسی باور میکنه شماایین.میدوونییید این فاایل خاااصه من و رویدادهای روزایه اخیرم و به طور کلی مسیر زندگیم بوود. برای واضح شدن حرفام از اتفاقایه اخیر میگم براتون.

    اول اینکه من عااااشقه سفرم و گشت و گذااار و دیدن طبیعتایه بی نظیر ربم درین دنیایه زیبا و پهناور.دوم اینکه تقریبا 2 روز قبل دو زوجه عزیییز و دوووست داشتنی که راه زندگیشونو با سفر کردن به دور ایران اتخاذ کردن اوونم با ماشینایه مجهز شده ی خودشون به همه چییی مثل سرویس بهداشتی و ظرفشویی و گاز و تخت و … برخورد داشتم.حالا داستانه برخوردمم خیلییی هدایت گونه بود و این هم پاداش من بود برای توجهم به الهاماتم و شک نکردن به هدایتای بزرگ ربم تا رسیدن به تجربه ی چیزایه ناااب.من خیلییی هدایت گونه به پیجه این دوستان در اینستا رسیده بودم و صبح اون روز برای کاری میرفتم بیرون از خونه .قبلش دیدم استوری گذاشتن که اومدن کرمان.غرقه اشتیاق شدم که خدایا دووست دارم ببینمشون به چند دلیل.اول اینکه این باور رو ساختم کسایی که در سفرن به این باور رسیدن کسییی که همیشه میمونه براشون فقط خوودشونن و خداایه خوودشون.همیشه در حاله تجربه ی رویدادهایه ناااب هستن اماا ازشون میگذرن و وابستگی پیدا نمیکنن چون میدونن هنووووز چیزایه بهتری هم هس.باید بگذری تا تجربه کنی.این باورو از سفر به دور آمریکا که خانم شایسته ی عزیز گفتن سعی کردم در خودم ایجاد کنم.موضوع بعد این بود که هدایت گونه به پیج همسر یکی ازین زوج ها هدایت شدم و متوجه شدم که ایشون کنسر داشتن و اماااا چقدر شاااد و زیبا زندگیشونو اداامه دادن و از سفر لذت میبرن و روند درمانشونم طی میکنن.من یه پیغام فرستادم براشون و حقیقتا با ترسهایی ازین قبیل که ولش کن برا چی حالا پیام میدی اونا وقت نمیکنن جواب بدن.شاید حتی نخوننش مقابله کردم.گفتم خدایا بم میگی این تجربه رو میخوای پس به حسم اعتماد میکنم و پیام رو میدم.تویه مسیر بودم که دیدم اتفاقا جواب دادن و چقدر هم مشتاقن که منو ببینن و محل استقرارشونم گفته بودن.گفتن باغ شاهزاده ماهونن و عصرم میرن شاه نعمت الله ولی و دم غروب میرن کویر.منم توصیه هامو برایه رفتن به کویربهشون کردم . اشتیاقم برای دیدنشون رو گفتمم.خلااااصه با دنیایی از شگفتی و نعمممت به اتفاقه جاانه دلم و یکی از دووستانم به سمته کویر راه افتادیم.از طبیعت و شگفتیه کویییر که قبلا براتووون گفتممم.کووییییر زیبااا بییی کراااان و آراااام باز منو به سمت خوودش کشوووند.پیشه خودم قبل سال گفته بودم که خدایا دوست دارم حتما تا هوا گرم نشده یبار دیگه منو به کویرت دعوت کنی و هییچ فکر نمیکردم خدا اینجوری برایه این درخواستم برنامه ریخته باشه.چه هوااایه بی نظیری بود و دقیقا در همون 3 روز هوا مثل قبل سال در اسفند ماه خنک شده بود و به بهترین نحو از من پذیرایی کرد این کویییر لوووته پهنااور.شب رسیدیم به دوستانی که انگاار سالهاا میشناختیمشون.بووویه خداا میدادن.بووویه عمممل کردن و ایماان میداادن.بووویه تووکل میدادن.بوویه اعتمااد بی قید و شرط به هداایت ربشون رو میداادن.تا دم دمایه صبح با یکی از اون دوستان بیدار موندیمو گفتیموو خندیدیییم و صدایهه خنده هامووون زییر آسموون پر ستاره ی کویییر مثل نووور شهاااب سنگا در آسمووون کویییر در اون عظمت گم میشدن.صبحم با دوستایه جدید ولی گوییی آشنااایه قدیمی صبحونه خوردیم و گفتیمو خندیدیمو از تجربه هاشونو خاطره هاشون شنیدیم.ازینکه انسیه جوون میگف دوس داره با فرهنگ و رسووم مردم زندگی کنه و فقط دیدنه جاهایه دیدنی اونو اغنا نمیکنه.از مراوده با ادما لذت میبره.و اینکههه حقیقتا من از مراوده باهاااشون غرقه شووق بودم.هزاران بار خدارو سپاسگذاری کردم برایه این تجربه ی زیباا.برای اولین بار بود از کسی خداحافظی میکردم اشکام میومدن.در آخر همو در اغوش گرفتیمو برگشتیییم به شهر زیباامون.

    عااشق خودمم که همیشه خااطره هایه نااب دارم و عااشقه خدامم برایه لایق کردنم برایه دریافتشون..خدایاا هزاران باار شکرت.هزاراان بار شکرت بخاطر لایق بودنم که درینجام برایه بودنم درین سایت الهی و پر از آگاهی.

    استااده عزیزم میدونی چرا میگم این فایل اصن انگاری انلی فوور(only for )حااله الانه من بود؟؟؟؟؟؟؟؟

    من و جانه دلمم به امید خدا به زودی میخوایم ازدوااج کنیم.میخوایم ازینجا بریم و استارتش رو بزنیم برایه هدایتایه بعدی.برایه من دوری از خانوادم سخته و یکدونه دخترم اماا میخوام که دل بدم به هدایتایه ربم و پیش برم.میخوام دنیارو ببینم و چیزایه جدید رو تجربه کنم و روحمو رشد بدم و آدمایه جدید رو ببینم.به قوله استاد تو موقعیتایه جدید قرار بگیرم و خودمو محک بزنم و ایماننمووو رشد بدم.رابطه ی اصلیموو رشد بدمم و رشد بدممم و بااعثه گسترشه جهااان بشم.استاد عزیزم منو با این داستانتون به دنیایی بردین پر از توکل ایمااان و عمل عمل عملللل.شمااا به رااستی کسی هستین که حرفیو که میزنین عمل میکنین.به قوله شاعر حرفی که از دل بر آید لاجرم بر دل نشیند.براا همینه نباااید تلاش کنین برا به خورد دادنش به مااا.چوون هم ما تو مداارشیم هم شماا با دلتون میگییین.پس لب مطلب بیااان میشه به لطفه رب.چه قدر خوووب بود که گفتین چیاا شد.من خیلی دووست داشتم داستانه مهاجرتتون رو بدونم اما نمیدونستم کدوم فایل بوده.امااا واااقعاااااااااا خدایا هزاران بار شکرتتتت که در بهترین زمان و مکااانه ممکن اینو شنیدم و در مسیرم قرار گرفت.شاید چند ماه قبل این درک رو پیدا نمیکردم.چقد این دیید از زندگی به آدم آرامش میده.خدااایه من زمانی که گفتین خانم شایسته چند نفر جلوتر از شما رفت داخل سفارت و مراجعه داده شد به اون افسر من همش میترسیدم که نکنه الان جدا شین که شما گفتین شمارم پیشه همون افسر فرستادن من دگ گفتم نگییین جووون آرااام باااش خدا میدونه داره چیکا میکنه.فک میکردم مثه فیلما لحظه آخری همه چی خراب میشهههه.امااا اونا فیلمه و زندگیییی همییینه.همهه چییییز دقیق مرتب بر اساس میزانه ایمااان و توکل و نتیجه میشه تجربه ی معجزااته ناااب که تو میدونی اینااا روااله معموله زندگیتههه نه ساایر افراده غیر هم مدااارت.

    چیز دیگه ای که برام جالب بود این بود که من فایل دیزنی لند رو هم دیدم و وقتی متوجه شدم که شما در چه وضعیتی اون فایل ناب رو با اون حسایه خووب گذاشتین وااقعا باور کردم که واقعااا شما مرد عملین که میگین باید همیشه حالمونو خوب نگه داریم حتی در مشکلات و شمااا ثااابت کردییین اینووو.دمتووون گرم استاد جانم.باااااشد که من نییییز همینگوونه تررر شوووم.خخخخخ

    خدایااا شکرت هزاران بااار شکرت شکرت شکرت برایه شنیدنه این سخنان ناابت از زبون این استااد بزرگواار.اوونجا که گفتین قرآن رو از چه بعدی بهش نگاه کنین دیگه منو شهید نموودید.من ازین دید نگاه میکنم که دریافتایه حضرت محمده از خدا.منم باااید به دریافتام و الهاماتم دل بدم.بلههه این زندگی هسسست که میخوااام بسااازم.خدایاااا شکرتتت شکرت شکرتتت.استاده عزیزم مریم جوونه شایسته ی من ممنوونم ازتون بخاطر این همه سخاوتتون در بخشش تجربه هایه نابتوون.

    انقد داستان دارم براتون بیام بگمم.از خدا میخوام کمکم کنه بیام براتون بنویسم که شمام غرقه لذت بشین عزیزایه دلم.دوووستووون داااارم.

    در پناااه رب یگاانه فرمانروایه هستی کسی که قدرت آسمان ها و زمین در دستااان اوووست مومن وعمل کنندهه باااشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
    • -
      محمد فتحی گفته:
      مدت عضویت: 3829 روز

      سلام عزیز دلم ..

      فکرشو کن که این پیامو برات بفرسته خودِ خدا توسط یکی از بهترین هاش .. در صلح ترین هاش .. آروم ترین هاش ..

      وقتی این پیام را باز کردم که بخوانم فکر کردم پیام خودم را برای خودم فرستاده ..

      بعد دیدم نوشته نگین (اولش عکس پروفایل شما بالا نیومده بود )

      خلاصه شروع کردم به خواندن .. هر چقدر جلوتر میرفتم میدیدم عه چقدر شبیه علایق ِ من را داره .. شبیه علایق عزیز من را داره ..

      عه کرمانِ .. عه شاه نعمت الله ولی و کویر و شهداد و باغ شازاده و .. و همش خاطراتی که در اونجاها داشتم در سفرم ..

      تموم که شد scroll up کردم دیدم که عه نگینِ خودِ خودِ نگین .. چقدرر خوشحالم واست عزیزم

      چقدر خوشحالم که شما هم توی این مسیر هستی

      خداروشکر میکنم به خاطر وجود ارزشمندت هم پاره جانِ جانانم …

      دوست دارم

      و میدونم که به خواسته ی مقدست خیلی وقته که رسیدی .. سفر .. رابطه ی عاطفی فوق العاده ..

      میبینمت ..

      در پناه الله یکتا شادتر و ثروتمندتر از همیشه باشی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        نگین گفته:
        مدت عضویت: 2730 روز

        به نااام رب یگانه آرامش بخشه وجوودم

        سلااام مارکووویه جاانم.چقدر از دیدنه پیامه الهیت غرقه شادی شدم.خدارو هزاران بار بخاطر این نظمش و این برکتش سپاسگذارم.

        بله به لطف خدا رابطه ی عاشقانه ی خوبی رو تجربه میکنم و خداروهزاران بار بابتش سپاسگذارم.سفر به شدته قبل نرفتم اما سعی کردم از دیدنه ریزترین چیزا لذت ببرم و همیشه در آگاهی باشم که تماااامه چیزها نشونه و عظمته خداست.همیشه ازت یه چیزیو یاد گرفتم که چقدر موحدی و در کارات به طی کردنه تکاملت دقت میکنی و از مسیر لذت میبری.اواخر سال ۹۸ و اوایل ۹۹ با تو روحه بزرگ خدا و دوستانه دیگری هم فرکانس بودم و فقط خداوند عالمین میدونه که چقدر نعمت بزرگی رو در بهترین و زمان ممکن در اختیارم قرار داده بود.خدارو هزاران بار بابتش سپاسگذارم.مارکویه من دوسته الهیه من هم پاره ی من فکر میکنم توام رابطه ی عاطفیه زیبایی رو تجربه میکنی و بسیار برات خوشحالم.امیدوارم هم خودت و هم عزیز دلت غرق در نعمت هایه خدا در کنار هم به رشد و عشق بازی با خدا در بالاترین حدش برسید.

        شاید برات جالب باشه که وقتی دوباره به کویر پهناور دعوت شدم بهت فک کردم و گفتم چه هم پاره هایی اومدن اینجا و رفتن و مارکویه ماهم اوومده.چقدر داستان کویر رفتنت باب آشنایی و دوستیه الهییه ما رو زیبا رقم زد.بسیااااار پیامایی که بینمون رد و بدل میشد به رشد من کمک کرد.

        دوووست دارم هم پاره ی من.

        در پناااه رب یگانه فرمانروایه آسمانها و زمین کسی که قدرت آسمانها و زمین در دستانه اوووست مومن باشی و عمل کننده 💐🌾🍃🍇🌺

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    درجستجوی خدا گفته:
    مدت عضویت: 2314 روز

    سلام استاد عزیزم و مریم جون و دوستای خوبم…..

    من داشتم میخوابیدم که خدا بهم گفت باید کامنت بذاری منم گفتم چشم😄🙌الانم اومدم بنویسم و بعد برم بخوابم😂😂😂

    اول از همه درباره این فایلتون:

    من این فایل رو حدود یکی دو هفته پیش دیدم و حرفهاتون اونقدر برام جذاب بود که از سرم بیرون نمیره جملاتتون و اون اتفاقات و رفتار توحیدی شما…گریم میگیره وقتی به این فکر میکنم که “میشه” ک ادم بتونه به شکل بسیار خالص به خدا نزدیک شه و حرفهاش رو بشنوه و “گوش شنوا” باشه برای حرفهای خدا…این اواخر خیلی زیاد به دنبال پیدا کردن خدا در درون خودم هستم به دنبال اینکه بتونم با خدا حرف بزنم و “صدای اون رو هم بشنوم”… به خاطر همین فایلهاتون رو که میبینم به دنبال فهمیدن شکل رابطه شما و خدا هستم که بتونم من هم مثل شما خدا رو پیدا کنم… که به نظرم دارم خوب تلاش میکنم… به دنبال نشانه تو اتفاقات ریز و درشت میگردم،اگر تو دوراهی بمونم و نشانه‌ای نبینم هدایت میخوام و بعد انجامش میدم(حتی تصمیمای کوچولو!)،دارم این دید رو تو خودم ایجاد میکنم که هر اتفاق و تجربه ای من رو بزرگتر میکنه و تجربه بد وجود نداره چون اون هم درنهایت ختم ب زیبایی میشه برای من، چون این نگاه باعث شجاعت در تصمیم گیری و عمل میشه،این ها قسمتی از نکته هایی بود که ازشما یادگرفتم و دارم تلاش میکنم با عملی کردن تو زندگیم در وجودم نهادینه کنمشون.

    استاد جدیدا دارم تلاش میکنم یه سری محورهای اصلی رو در رفتارهای شما پیدا کنم و اونهارو برای خودم اصل قرار بدم و تمرکزم رو اون ها باشه که فعلا این محورهای اصلی رو درشما پیدا کردم:

    ۱.عزت نفس: عزت نفس پایه و اساس رابطه خوب داشتن با خدا،با خودمون،با اطرافیانمون هست…پایه‌ی داشتن ثروت و نعمت در زندگیمون هست…پایه داشتن تن سالم و حال خوب هست…عزت نفس یعنی خدا رو در وجودمون پیدا کنیم…… من درتلاش برای ب دست آوردنش هستم و تو این مسیر از خدا کمک میخوام..

    ۲.اقدام عملی در لحظه: خدایا من باورم نمیشه ک شما اینقققدر در لحظه عمل میکنید به ایده، الهام یا تصمیمتون…که این رو با گوش کردن فایل (مروری بر آموزه های استاد درسال۸۷)کاملا درکش کردم و با گوشت و استخونم فهمیدمش.

    ۳.ایمان به خدا:ایمان به خدا یعنی بدونی ک خدا هرلحظه داره هدایتت میکنه.. یعنی باور داشته باشی وجود نشانه هارو و هدایت خدا و الهامات خدا رو…. فهمیدم که الهام خدا چیز عجیب غریبی نیست.. فقط ی حس خوب درباره ی ایده یا ی تصمیم یا یه کاریه. که فقط اگر به هدایت و همراهی خدا ایمان داشته باشی منجر به عمل میشه

    من خیلی وقته که این سوال تو ذهنمه که چرا من علاقمو پیدا نمیکنم چرا به هیچی علاقه ندارم؟اخه استاد میگه باید تو مسیر علاقت باشی با باورای درست تا تو اون مسیر نعمت و ثروت وارد زندگیت بشه…این اواخر دارم آگاهانه از خدا هدایت میخوام و اون هم مسیر رو برام واضح میکنه.. به همین سوالمم جواب داد.گفت که تو برو ایده هاتو دونه دونه اجرا کن بعد برو سمت اونایی ک وقتی انجامشون دادی خوشت اومده، بعد تو مسیر ،علاقت هم پیدامیشه و واضح میشه برات…تو فقط حرکت کن همین…حتی اگر قراره با حرکتای ساده و کوچیک شروع کنی.

    به خاطر درخواستای هدایتم از خدا خیلی برمیخورم به فایلهایی از جنس پذیرش هدایت خدا و اقدام های عملی..که این فایلها داره بیشتر و بیشتر آگاه میکنه من رو..

    تا اقدام و حرکتی نباشه نتیجه ای هم نیست.

    یه چیز دیگه هم میخوام بگم بهتون.من خیلی وقته این سوال تو ذهنمه ک این آگاهی ها که فقط برای انسان های زمان ما نیست ، پس انسان ها در قدیم چطور به این آگاهی ها میرسیدند؟ دائم به این سوال فکر میکردم و درنهایت به این نتیجه رسیدم:شکر گزاری!!

    شگرگزاری یک اصل مشترک در تمام ادیان هست.و بسیار زیاد در قران تکرار شده و به آن تاکید شده…

    انسان با شکرگزاریه مستمر و در هر لحظه کم کم به حس لیاقت و ارزشمندی(عزت نفس) میرسه ، خدا رو درهرچیز میبینه پس پذیرای (هدایت) خدا میشه، ایمانش به خدا بیشتر و بیشتر میشه و وقتی ایمان ب خدا زیاد بشه تمام ترس ها از ذهن انسان پاک میشه انسان شجاع میشه و (اقدامات عملی) شکل میگیره،درواقع ایمان به عمل می‌انجامد! و باانجام مستمر شکرگزاری کم کم نتایج رخ میده و با دوباره شکرکردن اونها تمرکزمون میره روی نتایج و و اونهارو تایید میکنیم و نتایج جدیدی رو برامون به وجود میاره و (تغییر باور) رخ میده

    درواقع شکرگزاری یعنی همه چیز! البته شکرگزاریه واقعی و همراه با احساس خوب.

    خداروشکر میکنم که مسیر هرروز داره واضح‌تر میشه برام..

    براتون آرزوی آگاهی‌های بیشتر و نتیجه های خوب بیشتری میکنم🌺

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: