داستانی درباره هدایت الهی | قسمت 1 - صفحه 25
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-74.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2020-08-26 12:00:062023-12-21 07:12:52داستانی درباره هدایت الهی | قسمت 1شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام هدایت الله
با سلام خدمت استاد و خانم شایسته و همه دوستان خوبم
خدا رو شکر میکنم که لایق شنیدن این آگاهیها و آموزشهای ارزشمند استاد شدم عجب قصه و فایل نابی بود داستانهایی که استاد تعریف کردند سرتاسر درس نتایج متفاوت توحید هدایت الله در تمام مراحل زندگی کلیدهای درس این فایل بودند که با رحمت خداوند قرار گرفتند
اگر به خدا اعتماد کنیم با هدایت الله همه چیز درست میشود خداوند همیشه و در همه حال ما را راهنمایی و هدایت میکند اگر در مدارش باشیم آن را با صدای زیاد در قلبمان میشنویم وقتی تمرکزمان را روی چیزی که دوست داریم بزاریم این به ما جسارت و شجاعت و در نهایت پاداش خداوند را دریافت میکنیم
پس من باید ذهنم را کنترل کنم و توکل کنم به خدا و با ابزار منطق پیش بروم چقدر این فایل داستان هدایت برایم لذت و درس است دارم یاد میگیرم از استاد که ایمان در شروع راه خود میشود به نتایج درخشانی که در انتظار من هست برسم
در پناه الله یکتا شاد و سلامت و ثروتمند باشید انشالله
استاد عزیزم ، دوست داشتنی ، الهام بخش من که تو تاریک ترین لحظات زندگیم از زبون خداوند باهام حرف زدین استاد باورتون نمیشه این هفته یه چیز خیلی جالبیو دیدم و انگار من اون خواستمو جذب کردم ، بزارین یکم ازون خواسته ه حرف بزنم که چیه اون ویژنم تو اینده خیلی خیلی نزدیک من به ماشین های سوپر اسپرت از جمله ، لامبورگینی هوراکان ، اونتادور که دراش خفاشی باز میشه ( منظور به سمت بالا باز میشه ) و مکلارنو … خیلی دوست دارم سواری خشکشون ، همین که با زمین فاصله ی کمی دارن همین که وقتی کیلس استارتر ماشینو میزنی روشن میشه اون صدای اگزوز یعنی نگم براتون استاد فقط اینارو تو ماد اسپرت پلاس بزارین جادرو بدرییییییی، جانن نگم برات استاد اصن مینیویسم اینارم دارم کیف میکنم حالا یه بک گراندی من دادم از علاقم بهشون حالا دوست دارم یکیشونو یه رنگ کروم اکلیلی بکنم حالا اسم دقیقشو نمیدونم اینو توی اینترنت دیدم و واقعا کیف کردم همون حرفی که میزنین میگین داشته های دیگران نباید حس بد به شما بده باید حس منم میخوامشو در شما قالب کنه خلاصه من طرفای ساعت 4 5 صب نزدیک وسط شهر بودم با دوستانم مثل قدیما میگفتیمو میخندیدیم اونا هم کمو بیش به حرفای من باور دارن میدونن من به موضوع فرکانس قانون جذب و خداوند ایمان دارم خلاصه یهو دیدم یه بی ام و سری 5 مدل 2017 رنگ اکلیلی ابی رنگ رد شد اونم کجا وسط شهر پاتوق شب گردا اگر سمت الیه فرشته بود میگفتیم بود حالا منطقه یک هست و… ولی نه من اینو میدونم فرکانسه من بوده ، من به خواسته ی داشتن ماشین رنگ اکلیلی علاقه دارم بهش هر روز دو هفته فکر کردم ، حس میکردم سوارشم عینک افتابی زدم ، یه ساعت خوشگل تو دستمه ، حتی رفتم توی لامبورگینی اونتادوری که قراره اکلیلیش کنم اونم رنگ زرد رو دیدم تصورش کردم توشو تو یوتوب سرچ کردم تستو برسیاشو دیدم ، خب معلومه جهان پاسخ میده به اون فرکانسم ولی جالب بود که اصن انتظارشو نداشتم اون تایم اونجا یعنی خوشحالم یهویی جهان منو سوپرایز کرد ولی استاد نگم براتون که واقعا گفتم نگاه کنا خدا جون داری باهام حرف میزنی بهم یه پاداش دادی بابا تو دیگه کی هستی یه نکته ای تو پرانتز بگم ( دوستان من خداوندو فراونی رو در ماشین های لوکس میبینم یعنی واقعا میبینم یه لبخندی ناخوداگاه میاد رو لبام جداا میگم جالبه این لبخنده یه نکته ی دیگرم اضافه کنم دوستان تو ایران نسبت به دیگر کشور ها بنا به دلایلی که بازش نمیکنم ما نمیتوتین ماشین های خیلی لوکس رو زیاد توی تهران ببینیم یا باید به صورت گذر موقت بیادو … این موضوع نمیخوام باز کنم منظورم این هست ما نسبت به دبی ماشین های لوکسمون معمولی های اونجا هست ولی از موقعی که با استاد کار میکنم جدی تر دیدم که ماشینای خیلی خیلی خاص تریو دارم میبینم ماشین های دیپلمات ها اکثرا خاص ترت رو دارم جدیدا میبینم میدونی دارم چی میگم میگم با اینکه ما منوعیت واردات ماشین های لوکس رو داریم اما من دارم میبینم باشه کم ولی نیبینم این بی دلیل نیست این یعنی من دارم سعی میکنم توجه نکنم به این قانونی که توی ایران حاکمه من در محدودیت هم وقتی یه ماشین گذر موقت خاص که 6 ماه اجازه ی تردد توی ایران رو داره دارم میبینم ( کسانی که گذر ماشین میکنن ماشین های لوکس تری نسبت به ماشین های که پلاک داعم دارن رو وارد ایران میکنن) من جاهای از پایین شهر ماشین های گذر دیدم که خودم تعجب اول میکردم میگفتم ععع جی کلاس گذر کف یه محله توی پایین شهر اولش برام شخت بود بفهمم بابا تو داری هم فرکانس اون ماشین خوشگل میشی ، اصلا استاد باورتون نمیشه ماشین هایی دیدم توی وسط شهر پایین شهر که اصلا شاید یک در 100000 میشد که من در همون لحظه همون جایی باشم که مالک اون ماشین لوکس اونجا میبود، قانون داره جواب میده ممنونم استاد ازتون که دارین از کلام خداوند موضوعات و قوانینو بر زبونتون میارین که ما مسیرمونو بهتر سریع تر بریم ، استاد هر چی جلو تر دارم میرم فایلارو که بیشتر میبینم دارم حرفاتونو بیشتر به هم لینک میکنم و میبینم بابا اصل کلامو شما گفتین فقط کافیه وقت بزاریم بیشتر فایلارو عمیق تر گوش بدیم شده من یه فایلی از شما گوش دادم اون موقوع تو بیزنسم شلید خیلی بهش توجه نکردم بعد برگشتم دوباره همونو شانسی پلی کردم دیدم یه جملتون که اصلا ربطی عملا نداشته به اون حالت روحی من تو اون لحظه که نیاز به هدایت داشتم اون جمله یهو چشامو باززز کردههه اینجوری شده چند بارم شده استپ کردم گفتم خدایا دمت گرم بابا مشتی دمت گردم بابا باریکلا دمت گرم خلاصه استاد حرفا که زیاد دلی حرفام اومد اگه غلط الایی بود فعلو فاعلا جابه جا بود ببخشید هیجانیم دوستتون دارم استاد یه جی کلاس براباس واقعا برازندتونه ( این جمله ی اخرم که گفتم یه مدل بنز هست شاسی بلند که به نظرم بینظیره هرکی که دوسش دارم میگم جی کلاس برازندته
بنام خداوند مهربان
سلام به استاد مورد رحمت قرار گرفته
کلمه blessed رو توی دیکشنری زدم ، یعنی holy
عجب باور زیبایی
چه باور با شکوهی
چه فایلی
شکر گزارم برای همش
و سپاسگزارم از شما استاد
هدایت ، هدایت ، هدایت
خدا هست
یه افسانه نیست
اون نیروی خالق وجود داره
و هرگز هرگز هرگز مارو تنها نگذاشته
همیشه هست
و با ما در حال گفتگوست
این خبر خوبیه
خیلی خووووب
ما اون طفلی نیستیم که وسط یه بازار شلوغ گم شده
اگه اون طفل یه لحظه دست بزرگترشو رها کنه
اون بزرگتر
اون همیشه همونجاست
با حواس شش دنگ
با قدرت بینهایت
با فضلی که از عدلش پیشی گرفته
یه درصدی از اینا رو هم که باور کنم
دیگه لاخوف علیهم و لایحزنونم
دیگه برگشت آرامشم تضمین شدست
بارها این فایلو گوش میکنم
و این فایل حال منو خوب میکنه
و حال خوبم دروازه ی blessed شدنه
الهی شکر الهی شکر الهی شکر
ممنونم استاد
سلام یه تماممم اعضای فوق العادم
من دیروز ، طبق دوره شیوه حل مسائل رفتم که مسئله سه ماهم رو که هی منتظر بودم یکی بیاد باهام برام حلش کنه رو حل کنم
قضیه از اینجاس که بهم گفته بودن زمانی که از تولد 16 سالگی بگذره با شناسنامه عکس دار و رسید درخواست کارت ملی ، میتونم یه کارت با رمز دوم به اسم خودم بگیرم
خلاصه منم سههههه ماه هی اینو پشت گوش مینداختم،کارتمم گم شده بود دیگه همه کارام با پرداخت آنلاین بود
یه روز گفتم من دیگه باید برم حلش کنم
ساعت 9 پاشدم و تصمیم گرفتم برم بیام بعد صبحانه بخورم حدود 9:40 راه افتادم
پیاده و با اتوبوس و تاکسی رفتم تا بانک
خلاصه شاد و شنگول رفتم داخل
آقاعه خیلی شیک بهم گفت ، نه نمی تونی
بادم خوابید
گفتم چرا؟گفت چون سیمکارت به اسم خودت نداری
منم سعی کردم کنترل ذهن کنم ولی حسابی خورد تو ذوقم
فک کن سه ماهههه اینطوری ای که آره میشه ،بعد که میری میبینی نمیشه
خلاصه داشتم برمیگشتم خونه گفتم برم از بانک کنارش که گردشگریه بپرسم
خانومه ازم شرایطو پرسید و یه هو گفت بله
چرا که نشه؟ نوبت بگیر بیا که برات درست کنم
خلاصه یه یه ربع بیست دقیقه ای تو صف بودم بعد نوبتم شد
هزارررررررررر تا جارو امضا زدم و بعد از یه ربع فرم پر کردن و مرحله آخر
بهم گفت که آره عزیزم،بیخشید ما شرایطمون عوض شده من نمی دونستم،نمی تونی کارت درست کنی
زنگ بزن بگو پدر مادرت بیان کارت به اسم اونا درست کن و ….
من زنگ زدم بابام و باهاشم بحثم شد چون نمی یومد که کارو تموم کنیم
خلاصه من انقد عصبی بودم که بعد از سه ماه رفتم حل کنم مسئلمو تا یه قدمیش رفتم و نشده که مسیر بیست دقیقه ایو از عصبانیت تو پنج دقیقه رفتم
الان که فکر میکنم نمی فهمم چطوری همچین کاری کردم ولی کارد میزدی خونم در نمی یومد
خلاصه ، هرچی عقده از بابام داشتم از بچگی و … اومد جلو چشم و رو سرم خراب شد
خلاصه این دوروز من حالم خیلی بد بود،یعنی خوب بودم یه هو زیر پام خالی میشد
به خدا گفتم من باید چیکار کنم،نمی فهمم خسته شدم
خدایان کرد به این فایل
و با خواندن کامنت بچه ها
مغزم فیوز پروند! یعنی یه طوری هرررررررررر آنچه که من نیاز داشتم بفهمم با این مغز محدودمو فقط کامنت های همین صفحه بهم فهموند
خلاصه بعد بابام یه کارت بهم داد گفت بچه تر که بودی اینو به اسمت درست کردم فقط باید برم رمز دومشو درست کنم!
یعنی به همین سادگی مسئله من حل شد اما اگ من حرکت نمی کردم و تا بانک نمی رفتم هیچوقت نمی فهمیدم نمیشه که بعد بخوام یه راه دیگه رو امتحان کنم!
و درس دومیم که گرفتم اینه که
خیلی وقتا آدما دستی از خدا میشن که بیان تورو رشد بدن اما تو فکر میکنی که
اومدن نابود کنن زندگیتو
خدایا شکرت،کلییی درس گرفتم،کلییی رشد و پیشرفت کردم
خدایا خیلی شاکرم شکرت شکرت شکرت
سلام به استاد عزیز
چه فایلی عالی و فوق العاده ای امروز من در حال شنیدن و گوش دادن به آن هستم
چقدر نکته هایی عالی در آن من یاد گرفتم
توجه کردن به هدایت های الهی و دل به دست های هدایتگر جهان هستی سپردن همه اینها مهمترین درس امروز برای من بود
یادم باید باشد که این اتفاقات خوب زندگی خودم را و این هدایت های الهی را هرگز فراموش نکنم
یادم باشد که خدای مهربان همیشه در کنار من است و او با دستهای هدایتگر خودش من را هدایت می کند
اما هرگز نباید این هدایت را فراموش کنم و همیشه باید یادم باشد که خدای مهربان کنارم است و نباید این مسیر را فراموش کنم
به آنچه که اتفاق می افتد اعتماد کنم و ایمان داشته باشم به این موضوع دیگر مسیر اهداف من راحت و آسان خواهد بود
یک نکته
همیشه به احساس خودم اعتماد داشته باشم
همیشه روی احساس خودم سرمایه گذاری کنم
همیشه دنبال این باشم که بتوانم از احساس خودم و از ندای قلب خودم کمک بگیرم و روی آن اعتماد داشته باشم
یک درس عالی دیگر
تمرکز خودم را از روی چیزی که نمی خواهم بردارم و تمرکز خودم را بگذارم روی آن چیزی که می خواهم داشته باشم
مثل اینکه من کسب و کار خودم را می خواهم و باید تمرکز خودم را از روی ناخواسته ها بردارم و تمرکز خودم را بگذارم روی کسب و کار خودم و مهارت های خودم
همه این ایده ها و الهامات زمانی بر من وارد می شود که در آرامش باشم و حالم باید خوب باشد
صحبت های امروز استاد واقعا برای من عالی و تکان دهنده بود و خیلی برای من عالی بود
یک درس دیگر
توانایی کنترل ذهن است که بتوانم در همه لحظات زندگی خودم ذهن خودم را کنترل کنم و حال خودم را خوب نگه دارم
در این میان هم باید فقط و فقط به خدای مهربان خودم ایمان و توکل داشته باشم و روی او حساب باز کنم
اینها همگی درس هایی است که من از این فایل هدایت استاد یاد گرفتم
چقدر این فایل عالی و فوق العاده بود
ممنونم استاد عزیز بخاطر تهیه این فایل عالی
سپاس از خدای هدایتگر
سپاس از خدای مهربان
سپاس از خدای فراوانی ها
بنام خدای عشق و نور.
استاد عزیزم این کامنتو در حالی مینویسم که حالم خیلییییی عالی ،در حالی مینویسم که اشک شوق میریزم ،استاد عزیزم این فایل نشانه من بود امروز قبلم بهم گفت برو و برای تصمیت از خدا هدایت بخواه،من برای مهاجرتم و ایده هاش از خدام هدایت خواستع بودم و دقیقا داستان هم هدایت من بود،
استاد عزیزم اگه به قبل برگردم حتی نمیتونم مفهوم هدایتو بگم ،اما این روزا زندگی من پر شده از هدایت خداوند و من ریز بینم برای اینکه نشانه هارو دنبال کنم و تحسین کنم.
هدایت یعنی رها و آزادم
هدایت یعنی خدای خوبم من نمیدونم ولی تو میدونی
هدایت یعنی خدایااا من ایده ای ندارم امااا باور دارم تو بهم میگی
هدایت یعنی اولین قدم یعنی اینکه تو نشونه ای نمیبینی امااا بخاطره اعتمادت به الله اولین قدمو برمیداری و میدونی اون هدایتگره توعه.
استاد عزیزم هدف امسال من مهاجرت هست ،امااا هیچ ایده ای ندارم ،زبان بلد نیستم مدرک خاصی ام ندارم،اینجا معلمم و یه دختر مستقل هستم و شرایطم خوبه خداروشکر اما هرچقدر دارم روی خودم کار میکنم عاشق تجربه کردن جهان هستی ام.
تا اینکه امسال همون عید وقتی اهدافمو مینوشتم ،مهاجرتو تو اولویت قرار دادم و گفتم خدایا من هیچ ایده ای ندارم ازت میخوام تو بهم بگی ،ایمان داشتم که میگه ایمان داشتم که راهشو نشون میده،با هدایت الله مهربانم ایده اومد که مدرک بین المللی کامپوتر بگیر و با اون میتونی برای ویزا اقدام کنی ،استاد من تو یه شهر کوچیک از لرستان زندگی میکنم خب به خیلی امکانات آموزشگاهی فکر نمیکردم داشته باشه ،امااا خدای خوبم منوو به یه آموزشگاه عالی هدایت کرد و رفتم اونجا دوره رو گذروندم ،و قراره همین روزا امتحان بدم ،استاد برای ارشد سال پیش امتحان دادمو قبول شدم اون موقه قصد مهاجرت نداشتم و برای وسعت شغل معلمی اقدام کردم اما به محض اینکه تصمیم گرفتم برای مهاجرت وارد عمل بشم ،قلبم بهم گفت تمرکز رو یه کار باید باشه ،از دانشگاهم انصراف دادم،شاید تو نظر بقیه که قانونو نمیدونن کار اشتباهی باشه امااا من از شما یادگرفتم عمل کردن که نشونه ایمانه اگه حرکت نکنم که به خدا ایمان ندارم.،،،،دارم برای آزمون و گرفتم مدرک بین المللی آماده میشم و این روزا شروع کردم به خوندن تا با امتیاز عالی قبول بشم ،فعلا ایده ام همینه و هیج دور نگاهی ندارم که قراره چطوری برم اماا ایمان دارم خدایی که این جهانو هماهنگ میکنه ،جهانو برای منم هماهنگ میکنه،میدونم تنها قدرت جهان هستی اونه،،،،میدونم این آرزو اگه تو قلبم انداخه راهشو بلده،پولشو بهم میده،ویزارو خودش برام میگیره و باور دارم با شرایط عااالی از اینجااا میرم ،من بهت ایمان دارم جان دل……
خدایاشکرت
خدای خوبم هر لحظه هدایتم کن
جهان من جان من ایده ها و اتفاقاتو خودت برام بچین من بهت ایمان دارم .
دوستت دارم خدای خوبم.
در پناه خدا باشید استاد عزیزم.
خدایا چقدر قشنگ منو هدایت میکنی و چه قشنگه اون وقتایی که متوجه میشم چقدر حواست بهم هست.
مثلا دلم یه خوراکی میخواد، میبینم همسرم خریده.
یا تو فکرم میگم نکنه مامان از من ناراحت شده، یه دفعه اون زنگ میزنه و با مهربونی باهام حرف میزنه و خیال منو راحت میکنی که اون از من ناراحت نیست.
یا مثلاً میخوام پول داشته باشم برای خریدهام، همون موقع به کارتم واریز میشه.
یا چه قشنگ نشونهها رو میچینی که من از کاری که بهش علاقه ندارم انصراف بدم.
بعضی وقتا بودنت یادم میاره
بعضی وقتا از بودنت مو به تنم سیخ میشه
میخوام همیشه باهات بمونم، فراموشت نکنم.
یه تجربه هدایتی ساده اما خوندنی:
خیلی جالب نشد؟
الان توجهم جلب شد.
ما قرار بود از نمایشگاه نقشه جهان هم بگیریم.
کلا من فراموش کردم.
از نمایشگاه که برگشتیم چون حس خوبی توش نداشتیم و چیزی که فکر میکردیم نبود و البته کتابای مد نظرمونو پیدا نکردیم، زمانمون رو صرف جای لذتبخش تری کردیم. رفتیم کتابفروشیای انقلاب و خریدمونو کردیم.
من نشستم داخل یه کتابفروشی زیبا و شروع کردم به ورق زدن بعضی کتابا. همراهم هم رفت کتاباشو حساب کنه که یهو با یه سری نقشه اومد سمتم که «نگاه کن چه با مزهست. کاغذ کادوئه. دست یکی دیدم گفتم شاید اینم جالب باشه برای دیوار چسبوندن. اندازه ش خوبه؟»
من با چشمای قلبی. «چه ایده خفنی. چقدر بافتش عالیه. چقدر خوووبه. خیلی دوستش دارم. سایز بزرگتر میخواستیم ولی این خیلی حس خوبی میده بهم. بگیر دو تا ازش. گفتم چه خوبه که تا نداره. من دوست داشتم نقشهی صاف بدون خط تا داشته باشم.»
فرداش یهو قلبم لرزید که بابا هدایت یعنی همین.
اینا همون هدایته
میگه تو زندگیتو کن
چیکار داری چجوری بهت میرسونم
چجوریشو تو فکر نکن من سر راهت قرار میدم
تو نمیتونی بفهمی چجوری
تو فقط توکل کن
بسپار
شکرگزاری کن و با این احوالات فرکانستو در لحظه حال نگه دار.
باقی شو بسپار به من
همونجور که به دونه میگه خودتو بکار تو خاک
این حرکت رو انجام بده و خودتو بکار
باقیش همکاری خاک و ابر و باد و مه و خورشید و فلکه
از تغییر هم نترس… پوستت باز میشه
نابودی نیست اسمش. رویشه. بهش اجازه بده اتفاق بیافته. بذار شهودت کار کنه. بذار الهامات تبدیل به عمل بشن و دستات باز بشه و از خاک بیرون بزنه و سماع کنه… بذار قد قامت الصلاه بشی.. بذار برخیزی برای این اتصال و بودن زیبا و جذاب در زندهگی
داری وسیع میشی
نچسبی به شکل سابقت
هم هویت نشی با اون
نگی ای وای نابود شدم؟
نه ها
تو دونه نیستیا… تو بالقوهی درون دونه ای که داری بالفعل میشی… اصلا تو چیزی که بخوای بهش بچسبی نیستی… تو تجربهی زیستنی… نه جسمت…
نه وضعی که الان داری…
تو وضعیت الانت نیستی. نذاری متغیرهای فرمول وجودیت رو پر کنن این باورها…
تو چیز دیگری هستی.. وسیع و عمیق و بزرگتر
مثل الله… مثل میکل آنژ انقدر بتراش و جدا کن سنگهای اضافه زو که بیرون بزنی از داخل این سنگی که درش هستی..
بذار تحول رخ بده
اجازه بده
میگه بذار من تحولت بدم
اعتماد کن
دستای منو پس نزن
گرچه ظاهر ماجرا نازیبا به نظر میرسه
مثل تغییر دکوراسیونه خونه ست
که مدت کوتاهی برای بهتر شد، اوضاع بهم میریزه
نذاری شیطون گولت بزنه و بگه «بیا. تو که انقدر خدا خدا میکردی، ببین چی میخواستی چیکارت کرد؟!» نه
بگو من اعتماد دارم به رب مون شیطون جونِ ناقلای کاربلد
بگو این بار کور خوندی چون منم کارمو بلدم
برو اینجاها چیزی گیرت نمیاد بدو برو…
شیطونم تو دلش قند آب میشه از ایمانت
چون خودش سالهای سال عاشق همین رب بوده و هست… ماموریتش اینه که مارو اذیت کنه…
بازیگر نقش منفیه زندگیه… مثل بازیگر نقش منفی یه فیلم که بعد از فیلم پشت صحنه ببینیش خیلی هم آدم خوبیه…
اونم بندهی همین خداست
شکر خداجون برای این اگاهی ها
آره
توکل کن.. رها کن و بذار تحولت بده خدا (خودآ) الله… بذار اون چیزی که از تو صدات میزنه تو رو به خودت بیاره که با قدرت هستی یکی بشه قدرتت
بذار دریا بشه قطرهی وجودت
چون قطره دریاست اگر با دریاست
ورنه او قطره و دریا دریاست
بذار یه جوری متحولت کنه….
که دیگه اصلا یادت نیاد دونه بودی یه روزی
کم کم بزرگ میشی، کلی میوه میدی که تو دلش کلی از همون دونه هاست… نترس فقط.. یا اینکه اگر هم ترسیدی برو تو دلش… بدون که باید بری تو دلش… با اعتماد..با آرامش دل… با پرهیز از معامله با ابلیس…
با حق در معاملهای دائم… برو که این معامله تهش سوده و سوده و سود
یاد خودت بنداز همیشه که اعتماد کنی به جریان و حرکت کنی…
همین
و بذاری الهامات قلبیت جامهی عمل بپوشه
که خیلی برازنده شه…
و تو برازندهی بهترینهایی… بذار الله… اون الاههی خاص درون ماموریتش رو از طریق تو به انجام برسونه… حسش کن… با قوۀ خالص قلبی
بهش اجازه ی نمودار شده بده
و غرق در بهشت باش
شکر
سلام و درود به استاد عباس منش عزیز
سپاااااااااااااااااس فراوان از شما بخاطر این دو تا فایل قسمت اول و دوم.
من این دوتا فایل رو بارها و بارها گوش دادم. الان چند روزه این دوتا فایل توی دوتا تب گوگل بازه،و هر بار گوش میدم ، فایل یک و بعدش فایل دو. استاد یه جمله هایی توی فایل میگید و رد میشید، جمله خیلی ساده بنظر میرسه ولی وقتی بهش فکر میکنی خیلی ایمان پشتش هست. یه ایمانی میخواد از جنس ایمان موسی وقتی که فرعونیان در تعقیبش هستن و میره سمت ساحل با آرامش و ایمان به اینکه من میرم و خداوند مرحله بعد رو بهم میگه. ایمانی از جنس ایمان ابراهیم نبی وقتی که بتها رو خورد میکنه با باور اینکه مهم نیست که جامعه چیکار میخواد بکنه، توکل من به خداست.
وقتی اینقدر سرمایه گذاری کنی و ناگهان همه رو قربانی کنی و بگی من به پلن خدا اعتماد دارم، نه پلن خودم. وقتی همه فکت ها میگه این موضوع مهاجرتی برای ما غیر ممکنه ولی خدا میگه« اونش با من ، تو دنبال من بیا ، من همون وکیل مهاجرتی هستم که تو بهش نیاز داری، من بودم که به موسی ندا کردم «فاخلع نعلیک ، انک بالواد المقدس طوی» من بودم که نوح رو از دل سونامی رد کردم، موسی رو از دریا عبور دادم، ابراهیمرو از آتش» من همیشه به این آیه فکر میکنم. خدا مشکلش با کفشهای موسی چی بود که گفت کفشتو دربیار. حس میکنم خدا داره میگه هر چی پای تو رو بسته و باعث نگرانیت هست رو رها کن، تو در حریم امن من هستی» سرزمین طوی نماد امنیت و آرامش در محضر خداست.
استاد یه جایی یه جمله ریزی گفتین، من هم بعد از ده ها بار گوش دادن این جمله شنیدمش. «به هر چی تمرکز بذاری به همون هدایت میشی» گفتم آره همینه، منم خیلی تمرکز روی چیزهای متفرقه میذارم. باید همه اش رو جمع کنم یه جا. روی یه خواسته.
خنده ام گرفت اونجا که صحبت وکیل مهاجرتی رو گفتین «امریکا غول مرحله آخره و کاملاً غیر ممکنه» در حالیکه بیشترین ایرانیان خارج از ایران توی آمریکا هستن. چطوریه که آمریکا غیرممکنه ولی چند میلیون فکت برای امکان پذیر بودنش وجود داشته باشه؟
یکی از همون جملات ساده این بود استاد «خدا میگه اجازه بده تا هدایتت کنم» . چقدر این جمله به دلم نشست. واقعاً هر چی قرآن رو سرچ کردم در مورد ایمان و هدایت خدا همیشه آدم رو سر یه انتخاب چند گزینه ای میذاره، و بهت حق انتخاب میده، میگه تو دو تا راه داری راه خودت ، یا راهی که من میگم. اینجاست که فرق اهل ایمان و تقوا و آدمهای معمولی مشخص میشه. میگه اگه دوست داشتی با روش خودت برو جلو ، یا میتونی «اجازه بدی من هدایتت کنم». چقدر دوست دارم یاد بگیرم چطوری از سر راه خداوند برم کنار، چطوری اجازه بدم خدا منو هدایت کنه و من آرام و شاکر قدم در مسیر خودش بذارم و از نتایج لذت ببرم.
یه جایی گفتین «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد» «وَإِنْ یُرِدْکَ بِخَیْرٍ فَلَا رَادَّ لِفَضْلِهِ» وقتی خدا برات یه خیر بخواد هیچکس نمیتونه کنسلش کنه. یه جمله ساده این بود: «همون خدایی که همه این کارها رو برای من انجام داده بقیه کارها رو هم درست میکنه. توکل کنیم و غصه نخوریم.» چقدر ایمان عملی پشت ماجراست. چقدر علامت سوال توی ذهن آدم درست میشه ، آخه چطوری ممکنه؟ بله ممکنه «و علی الله فلیتوکل المومنون» .
خیلی خیلی ممنونم استاد عباس منش. که با این گفتگوی ارزشمند با این توضیحات گرانبها بهمون یاد میدین و یادآوری میکنید که همیشه به کی باید اعتماد کنیم برای انجام دادن هر کاری. از کی باید راهنمایی بخوایم.
در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت باشی استاد عزیزم.
سلام بر استاد عزیز
صحبت های استاد در مورد هدایت شدن و الهام گرفتن از ایده های خود است
همان به خداوند اعتماد کردن و دانستن این نکته که خداوند کارها را براحتی و آسانی انجام می دهد
چقدر عالی که من بتوانم همیشه دل به الهامات و هدایت های قلبی خدای مهربان خودم بسپارم و اگر اینگونه عمل کنم همیشه من موفق خواهم بود و همیشه به بهترین دستاورد ها دست پیدا خواهم کرد
یاد بگیرم که
خداوند من را هدایت می کند
خداوند من را هدایت می کند
خداوند من را هدایت می کند
همه اینها را من باید یاد بگیرم و در زندگی خودم بکار بگیرم
و این یک باور عالی است که همیشه و در هر لحظه به خودم بگویم که خداوند من را هدایت می کند
خوشحالم که امروز خودم را با شنیدن این فایل های استاد شروع کرده ام
یک درس زیبای دیگر
تمرکز خودم را از روی آن چیزی که است بردارم و بگذارم روی آن چیزی بگذارم که می خواهم باشم
این یعنی اینکه من توجه به خواسته های خودم داشته باشم و از ناخواسته های خودم پرهیز و دوری کنم
نگاهم به لذت بردن و داشتن حال خوب از هدف خودم باشد و از نداشته های خودم دوری کنم این را من رعایت کنم بی شک موفق خواهم بود
این هدایت خداوند را من بارهای بار درک کرده ام و خیلی حالم خوب است وقتی که از او کمک می گیرم و او را در زندگی خودم می بینم و لمس می کنم حضور پر رنگ او را
هر زمان که از او کمک می خواهم و با دستهای خودش من را هدایت می کند من به آرامشی دست پیدا می کنم که این آرامش برای من نگفتنی است و همیشه پایدار است و همیشه ماندگار
یک نکته عالی
همیشه به ندای دل خودم گوش بدهم
همیشه از ندای دل خودم پیروی کنم
همیشه دنبال گفتگوهای درونی دل خودم باشم
دل همان جایگاهی است که الهامات و هدایت خدای مهربان به آن وارد می شود
شنیدن این حرف ها چقدر برای من لذت بخش و آرامش بخش است
زمانیکه من به خدای مهربان توکل کنم همان خدای مهربان برای من کافی است
همه اینها درس های عالی بود که من امروز از این فایل و صحبت های استاد یاد گرفتم
چقدر عالی که من امروز هدایت شدم تا این صحبت ها را بشنوم و حالم خوب بشود
همه چیز می تواند بسادگی برای من رخ بدهد و اتفاق بیفتد
همه چیز می تواند برای من براحتی رخ بدهد
ممنونم استاد مهربان
سپاس از خدای هدایت گر خودم
سپاس از خدای خوب خودم
سپاس از خدای فراوانی ها