داستانی درباره هدایت الهی | قسمت 1 - صفحه 29

560 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فرزانه گفته:
    مدت عضویت: 1371 روز

    با سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته دوست داشتنی.

    این اولین پیام من در سایت هست. و از این بابت بسیار خوشحالم و امیدوارم بتونم با کامنت گذاشتن به رشد خودم بیشتر کمک کنم و پیشاپیش غذرخواهی میکنم اگه سوالم مبتدی هست:

    من هر وقت که اتفاق بدی برام میفته میشینم و مرتب به خودم میگم خب معلومه نتیجه فرکانس هات بوده. یه عمری فاز منفی داشتی اینا همگی اتفاقات و شرایطی هستش که از سطح فرکانسی خودت میاد.

    ولی استاد عزیز این اتفاقات منفی رو خیر و برکت میبینن و میگن حتما خیریتی توی این اتفاقه و من آگاه نیستم. و بعدا خداوند دلیلش رو برام روشن میکنه. پس میسپرمش به خودش…

    منی که اول مسیر هستم چطور باید تمایز قائل بشم بین این دو نگاه ؟ چون دیدگاه اول هم با توجه به فرکانس و مدار و اتفاقات همسنگ دیدگاه غلطی نیست. چطور به خودم کمک کنم در زمان اتفاقات منفی ،دیدگاه مثبتی داشته باشم؟من چون خیلی زیاد اول راه هستم در طول روز خیلی وقت ها تمرکزم از روی خودم و خداوند برداشته میشه و وقتی اتفاق بدی میفته دچار خود سرزنشی میشم به جای نگاه خیر به اون موضوع.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      مجید حاجیوند گفته:
      مدت عضویت: 1430 روز

      سلام فرزانه عزیز

      تبریک میگم ک حداقل از این موضوع آگاه شدی که همه اتفاقات نتیجه افکار و فرکانس‌های خودته

      عزیز دل اگر استاد زمانی ک اتفاق ب ظاهر بدی براش میوفتاد دچاررخودسرزنشی میشد و اینو ادامه می‌داد و عصبانی میشد قطعا دوباره اتفاقاتی از همون جنس براش بیشتر میوفتاد مثل همون ک کارتش از کار افتاده بود

      طرف یکی شیطونی کرده بود

      استاد بجای غر زدن و احساس بد داشتن سعی کرد ک بهش توجه نکنه و احساس خوب رو در خودش نگه داره و اینه ک نتیجه هارو رقم میزنه

      قطعا ب با ایمامانان پاداش خوبی داده خواهد شد

      ایمان یعنی خار را دیدن و گل را پیش چشم خود نگریستن است

      شب را دیدن و روزا تجسم کردن است

      تمام هنر اینه ک ما بتونیم احساس خوب رو در خودمون حفظ کنیم و این تمرین خیلی کمک میکنه

      ک ب با بیاریم چن بار اتفاق ب ظاهر بد باعث شده کلی اتفاق خوب برامون بیوفته

      موفق باشید ️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    زکیه لرستانی گفته:
    مدت عضویت: 1739 روز

    بنام الله هدایتگرم تنها فرمانروای قدرتمند کیهان

    سلام ب استاد عزیزم

    سلام ب این حس ناب، ب این حس اطمینان ب ایمانی ک در قلبم قوی تر شد، چقد قلبم لبریز از آرامش شد با شنیدن این آگاهی ها

    الهی صدهزار بارشکرت ک یکبار دیگه درمدار شنیدن و دیدن این فایل ارزشمند قرار گرفتم

    الان ک دارم دوباره گوش میدم انگار دارم بهتر درکش میکنم چون منم مثال هایی دارم درموردش و تجربه ش کردم

    (هدایتم ب این مسیر

    و هدایتم ب سایت

    واین استاد

    هدایتم ب این اگاهی ها چون واقعا تشنه ش بودم و خدا با دست و دلبازی تمام دریایی از آگاهی بهم داد از طریق این سایت توحیدی

    هدایتم ب استاد خیاطیم

    هدایتم ب دوره هایی ک خریدم

    جورشدن پولش

    هدایتم ب ایده های جدید

    متد جدید خیاطی

    مدل های زیبا

    و.. )

    خداروشکر درحد ظرف خودم ک داره ذره ذره بزرگتر میشه خداروشکر

    و با یادآوری وتاییدش اونو بهتر درک میکنم خدایا شکرت بابت هدایتم ب این مسیر زیبا

    بابت هدایتم ب این استاد بینظیر

    واین سایت

    چقدر این آگاهی ها رو در زمان درست هدایت شدم بهش

    خداچقد ساده داره منو هدایت میکنه ک ببین زکیه جان توهم اگه این مسیر و ادامه بدی و اجازه بدی تاهدایتت کنم ب هرآنچه میخوایی میرسی

    توفقط تسلیم باش

    نمیخواد کار خاصی انجام بده

    فقط اجازه بده

    و ب ندای درونت گوش بده

    بزار خدا تو روببره

    استاد چقد قشنگ گفتین ک من تجربه ی زندگی تو ی بعد اونم ثروت و نمیخوام

    من میخوام زندگی رو درتمام ابعاد تجربه کنم و آزاد باشم بزرگ بشم دنیا رو ببینم

    من خییلی زیاد میخوام

    من همه ی ابعادو باهم میخوام

    من همه چی رو میخوام

    و واقعا شما چقد زیبا دارین زندگی رو درتمام ابعادش تجربه میکنید نوش. جونتون

    استاد چقد تحسینتون کردم ک فقط با دیدن یک تصویر و دریافت یک الهام

    همه چی و کنار گذاشتین و دست کشیدین از شرایطی ک میتونست شمارو تو بعد ثروت خییلی ثروتمند کنه

    این خییلی ایمان قوی میخواد

    ک این همه هزینه کنی

    کارمند تربیت کنی

    پروژه هارو ک وقت وانرژی گذاشته بودی

    و ب زودی داشت نتیجه میداد

    و رها کنی

    و بعد هم خبری از مهاجرت نباشه

    وباز با ایمان منتظر قدم بعدی باشی ک بهم گفته میشه هدایت میشم

    و و چقد عالی کنترل ذهن کردین

    و خداوند چقد زیبا ب شجاعان پاداش میده و قدم بعدی و بهتون گفت ک باید بری سفر تا تجربه کنی و ببینی چی میخوایی خواسته ت چیه

    کدوم کشور

    وشما هم زدین ب جاده الهی صدهزار بارشکرت ک درهر لحظه داری مارو هدایت میکنی و بهمون الهام میکنی

    واینکه عدو شود سبب خیر اگر خدا بخواهد

    هراتفاقی بیفته ب نفع منه

    هیچ برگی بی اجازه خدا از درخت نمیوفته

    و چقد ساده قدم بعدی باز گفته شد وهدایت الله بهتون گفت ک باید هاستت و از ایران خارج کتی همونجایی ک هستی تو خارج مدیریت کن و تا از دسترس ایران خارج بشه

    و مسافرت با کشتی کروز و باز هدایتتون ب جایی ک چمدون هارو اونجا باخیال راحت بزارین و سبکتر ب مسیر ادامه بدین

    خدایا ازت سپاسگزارم بابت شنیدن این آگاهیا خودت کمکم کن تا درک کنم عمل کنم و اجازه بدم تا هدایتم کنی عاشقتمممم

    اینکه پل های پشت سرتو خراب کنی ایمان قوی میخواد فروختن ماشین ها با اطمینان کامل و جمع کردن خونه

    وباز حتی خریدار ماشین ک تمام شرایط تو رو قبول کنه تا فرودگاه بیاد برای ماشین

    و باز کنترل ذهن و توجه ب زیبایی ها و لذت بردن و درگیر فکر

    همون الله هی ک تا اینجا متو آورده از این ب بعدم هدایتم میکنه

    همه چی و میسپرم ب الله و فقط لذت میبرم

    و هراتفاقی بیفته ب نفع منه

    وباز هدایت ک باید بری امریکا

    و باز غیر فعال شدن کارت

    و باز هدایت

    و چقد قشنگ همه چی دست ب دست هم داد و خدا کارها رو انجام داد

    و اسان شدین برای آسانی ها

    الهی صدهزار بارشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    زهرا علیپور گفته:
    مدت عضویت: 968 روز

    به نام خدای هدایتگرم

    سلام براستاد عباسمنش عزیز راهنما و پیرو راه خدا

    وچقد زیباست این داستان هدایت و چقد زیباست اون بنده ی عاشق ومتوکلی که اینچنین ایمان خودش رو نشون میده الحق که لیاقت هرچیزی و بیشتر از هر چیزی که درخواست کنی از خدا رو داری استادجانم

    دراین لحظه ی ملکوتی اذان مغرب شد وصلاه من هم شروع شد

    امروز با قلب بسیار خاضع در ستاره ی قطبی ازخدا خواستم که به من قوت قلبی دهد و نشانی از خودش به من بدهد چرا که انسان فراموشکاراست

    چشمانم رو بستم و قرآن رو باز کردم ومن سوپرایز شدم

    سوره طه

    اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ ﴿٨﴾

    خدای یکتاست که جز او هیچ معبودی نیست، نیکوترین نام ها فقط ویژه اوست. (8)

    9

    وَهَلْ أَتَاکَ حَدِیثُ مُوسَىٰ ﴿٩﴾

    و آیا سرگذشت موسی به تو رسیده است؟ (9)

    10

    إِذْ رَأَىٰ نَارًا فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْکُثُوا إِنِّی آنَسْتُ نَارًا لَعَلِّی آتِیکُمْ مِنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى ﴿١٠﴾

    هنگامی که آتشی دید، پس به خانواده اش گفت: درنگ کنید؛ بی‌تردید من آتشی دیدم [می روم] شاید شعله ای از آن را برایتان بیاورم یا نزد آتش [برای پیدا کردن راه] راهنمایی بیابم. (10)

    11

    فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِیَ یَا مُوسَىٰ ﴿١١﴾

    پس چون به آن آتش رسید، ندا داده شد: ای موسی! (11)

    12

    إِنِّی أَنَا رَبُّکَ فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ ۖ إِنَّکَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى ﴿١٢﴾

    به یقین این منم پروردگار تو، پس کفش خود را از پایت بیفکن؛ زیرا تو در وادی مقدس طوی هستی. (12)

    13

    وَأَنَا اخْتَرْتُکَ فَاسْتَمِعْ لِمَا یُوحَىٰ ﴿١٣﴾

    و من تو را [به پیامبری] برگزیدم، پس به آنچه وحی می شود، گوش فرا دار. (13)

    14

    إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِی وَأَقِمِ الصَّلَاهَ لِذِکْرِی ﴿١۴﴾

    همانا! من خدایم که جز من معبودی نیست، پس مرا بپرست و نماز را برای یاد من برپا دار. (14

    هربار که این آیه رو میخونم که آیا سرگذشت موسی به تو رسیده است

    قلبممم به لرزه درمیاد کلا امروز اشکم بیخود جاری میشه و نمیدونم چطور هدایت وداستانش رو توصیف کنم .

    چطور من اینقد فراموشکارم وقتی امروز خدا اینگونه باهام حرف زد وباز هدایت شدم به داستان هدایت استاد دیگه گفتم الان زمان نوستنه و هرچی که جاری بشه رو مینویسم

    استاد جانممم اگه روزی هزارمرتبه خدارو شکر کنم به خاطر وجودت باز هم کمه

    نمیدونی زندگی من رو چطور زیبا کردی چطور گمشده ی وجودم رو پیداکردم وجودی که اصلا نمیدیدمش خالقی که گاهی در زمان سختی ها یادش میکردم

    من با خودم وبا خالقم دوست شدم خودم رو عاشقانه دوست دارم و خالقم رو بینهایت ستایش میکنم

    استاد جانم اینقد این هدایت زیباست وقتی دارم کار میکنم برای اجرای بعضی خطوط روی ابروی مشتری ازش هدایت میخوام میگم خالقم بهم بگو اینو به چه سمتی بکشمم این اندازش چقد باشه این دست من تو دست تو وتو کلا خطوط رو اجراکن نمیدونین که وقتی کارم تموم میشه اصلا نمیفهمم چطور اجراش کردم

    مشتری خوشحال وراضی میره و من از انجام کاری که هیچ خستگی برام نداشته پول خوبی میسازم

    اصلا کارام اینقد آسون شده ولی درآمد عالی

    یادمه یکسال ونیم پیش من هنوز با استاد آشنا نشده بودم

    نگاه میکردم ببینم کدوم معازه بازه که وقتی اون بست منم ببندم و تا لحظه ی آخر میموندم توی محل کارم

    واز کوچکترین کارها نمیگذشتم

    الان که حتی مهاجرت کردم و کارم رو ازصفر شروع کردم بیا وببین که چقد کارهام راحتتر درآمدم بهتر و آزادترم

    تمام هزینه های اضافی زندگیم ازبین رفته توی ومن در شرایطی نرم وراحت آروم آروم خواسته هام رو دارم محقق میکنم

    استاد جانم فقط میتونم بگم عاشقتمممم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    فهیمه زارع گفته:
    مدت عضویت: 2983 روز

    بنام تنها خالق جهان هستی

    سلام به استاد ارجمندم ودوستان ارزشمندم در این مکان الهی

    خداراسپاسگزارم که در هرلحظه مرا هدایت میکند به هرآنچه که خودم انتخاب کنم

    خداراسپاسگزارم بخاطر همراه بودن با جریان آگاهیهای این فایل ارزشمند

    فایل روز شمار تحول زندگی من 123

    داستان هدایت الهی

    استاد جان صمیمانه از شما سپاسگزارم واز خدای مهربانم سپاسگزارم که میتوانم درک قوانین حاکم بر جهان هستی وعمل به آن را هم بصورت تئوری وهم عملی ازشما بیاموزم

    واین داستان هدایت از آنجایی شروع شد که

    مریم جان به استاد پیام می دهند که با خودش از خانه یه شوینده بیاره واستاد وقتی این پیام را دریافت میکنه که در جاده هست و 100 کیلومتر از خانه دور شده واین در حالی است که بطری شوینده هم طی یه الهامی با خودش آورده وهمراهش هست یعنی از قبل خواسته مریم جان اجابت شده وبا یه الهام استاد آن بطری شوینده که از پارکینگ قل خورده ودرست جلو ماشین در زاویه دید استاد قرار می گیره وایشون با خودش فکرمیکنه که حتما باید این بطری را با خودش ببرد

    هدایت به همین شکل وبه همین سادگی اتفاق می افتد

    بارها وبارها این هدایت ها را در زندگی داشتیم وخیلی راحت فراموشمون میشه

    اگر با خودمون در صلح باشیم ورودیهای ذهن وکانون توجه امان کنترل کنیم میتونیم نجواهای ذهن که همان نجوای شیطان هست را از خودمان دور کنیم وهر چقدر در اینکار موفق باشیم الهامات خداوند را واضح تر دریافت میکنیم واگر به الهامات عمل کنیم وایمان داشته وتسلیم باشیم آنوقت است که خوشبختیم وهمه چیز را در هر زمینه بصورت نامحدود داریم چون وصل به اصل خویشیم که نامحدود است ولایتناهی

    استاد جان کنترل کردن نجواها در مواقعی که همه چی گل وبلبل هست خیلی راحته ولی اصل این است که بتونیم با درک قانون احساس خوب =اتفاقات خوب و احساس بد= اتفاقات بد

    در شرایط به ظاهر نا جالب ذهن خود را کنترل کنیم‌ ووقتی ما در هر شرایطی با ایمان وتوکل احساس خوبی داشته باشیم آنوقت هست آن اتفاقات ناجالب هم میشه الخیر فی ماوقع ،میشه پله ای برای صعود ورشد ما .توجه کردن به زیباییها وسپاسگزاری بابت نعمت‌ها وداشته هایمان سبب ایجاد حس شعف وآرامش میشه در عین حالی که ساده است نیاز به تمرین واستمرار دارد تا بشه جزئی از وجودمون بشه شخصیت مان واین تکامل در این روند

    در پناه حق شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت ولیاقتمند باشید در دنیا وآخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    فرشته کوهستانی گفته:
    مدت عضویت: 1321 روز

    سلام بر عشق دلم

    خدایا شکرت بابت هدایت زیبایت مثل همیشه

    چقدر لذت بردم از الهاماتی که به شما شد و من هم بارها این هدایت ها رو لمس کردم

    من چون خیلی مونده که بخوام به جایگاه شما برسم در حد خودم الهاماتی دارم که هروقت گوش میکنم نتیجه ی بینظیرش و میبینم

    مثل ساده تو بازی منچ بازی

    هروقت بحرف قلبم گوش میکنم و حرکت از نظر دیگران احمقانه انجام میدم ….دقیقا بعد میفهمم چه حرکت درست و بجایی بود و اگه مهره ی دیگه رو حرکت میدادم حتما زده میشد

    یا گاهی میخوام تماسی بگیرم و از خدا هدایت میخوام…اگه خداوند منو منع کرده بود از تماس ولی من به خاطر نجواهای شیطان عکسش و عمل کردم…

    متاسفانه بعد از تماس حالم گرفته میشد و متوجه اشتباهم میشدم

    الهام کمی بزرگتر…

    مسئله ای بین منو همسرم بوجود اومد و ایشون خواب بودند و من هم ذهنم درگیر این مشکل بود،همون موقع صدایی درون قلبم گفت اگه میخوای این موضوع ریشه کن بشه،مدارک و ساکت و بردار و برو

    اینو بگم که من دوتا بچه دارم…اما بحرف الهامی که بهم شده بود گوش کردم و همسرم و بچه هام و رها کردم و بخدا سپردمشون و رفتم بیرون

    دم در خونه یه آقایی تو ماشینش بود ازش خواستم منو تا مسیری برسونه و باهاش رفتم

    نمیدونستم کجا …

    نمیدونستم تا کی…

    ولی من رها کردم

    من بخدا اعتماد کردم….

    این در صورتی بود که گوشیمم با خودم نبردم..

    نمیخوام زیاد مفصل کنم این داستان رو

    فقط همین و بگم که…

    گوش کردن به حرف خدا همانا…

    عمل کردن همانا…

    ایمان به خدا همانا….

    و ریشه کن شدن اون مشکل از زندگیم همان…

    الله اکبر از این خدای بزرگ

    براستی که اگر بخدا اعتماد کنیم قلب ها آرام میگیرد

    خدایا ممنونم که استادم رو بهم هدیه دادی

    عاشقتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    معصومه چاپاشی گفته:
    مدت عضویت: 1471 روز

    سلام به استاد عزیزم ومریم خانم شایسته گل

    استادم ومریم جونم سلام دوباره به شما الگوهای بی نظیر خودم،آخه شماچقدرخالص شدید که اینقدرآگاه هستیدبه هدایتها ، ما ها هم در طول روزحتماهدایت می‌شویم اما باورهای مااینقدرخالص نیست که تشخیص دهیم کدام هدایت است و کدام ذهن ونجواها

    من وقتی حرفهای شماروشنیدم استاد جانم انگارقلبم بازترمیشدواحساسم اونقدرسبک شد که انگاربرروی این کره ی خاکی نبودم

    استاد عزیزم شماچقدرباایمان هستید،چقدرتوحیدی عمل میکنید ولحظه ای که وکیل مهاجرت باتوجه به باورهای خودش یک سری قوانین گذاشته بازم شما دراون لحظه گفتید من کاری به عوامل بیرونی ندارم که چه باورهایی داره وچی میگه ،من خدا رودارم که کارا روبرای من جفت وجورمیکنه و«خدابرای من کافیست»

    این قسمت روخوب ازشمایادگرفتم که احساس خوب=اتفاقات خوب واحساس بد برابر بااتفاقات بد

    واقعا شما قابل تحسین هستید که دراون لحظه قطعی سایت این قانون روبه یادآوردید وکنترل ذهن رو به این شیوه عالیی انجام دادیدکه کمتر کسی می‌تونه درهر لحظه قوانین روبه یادداشته باشه وپاداشش روهم گرفتید.

    استاد عزیزم وقتی شما گوش به زنگ هستیدبه هدایت‌های پروردگارانگارهمه چی جون میگیره واززبون خداباهاتون حرف میزنه ،وقتی ازقل خوردن اون بطری حرف زدید یه تصویراومدجلوچشمم که انگاردریک جنگلی پرازدرخت وگیاهان انبوه دارید راه میرید وبادودستانتون اون گیاهان روکنارمیزنید ونوری که جلوی شماراه میره رودنبال میکنید

    استاد عزیزم خداروبسیارسپاسگزارم که شماها زوج بینظیررو سرراه من قرارداد وخداوندازطریق شماها بنده ی خالصش داره آگاهی های ناب رو به من میرسونه

    یعنی نکته به نکته ی زندگیتون پرازهدایته وشما الگوی بی‌نظیر هستید که یه چیزی دم گوشم به من میگه معصومه میبینی آره شده و میشه که اینطور به آزادی مالی ،زمانی ومکانی برسی ،استادت رومیبینی که تونسته ،فقط کافیه به هدایت‌های مااعتماد وتوکل وعمل کنی…

    استاد عزیزم ومریم جانم ازطه طه طه دلممممم دوستتون دارم

    خدایارونگهدارهمه ی ماباشد…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    مصطفی فرخی نژاد گفته:
    مدت عضویت: 1016 روز

    تنها تو را می‌پرستیم و تنها از تو یاری میجوییم

    بزار به داستان بگم در مورد هدایت من چند سال پیش با آموزه های استاد از طریق برادرم آشنا شدم بعدش به صورت غیر قانونی و بدون رضایت استاد روانشناسی ثروت یک رو گوش کردم و اول این دوره البته ویرایش قدیمش گفته بودند که آقا یا یه پولی به حسابت میاد یا خبر ارثیه پیدا کردن پول و… برات پیش میاد و من اومدم که گوشش کنم ببینم راست میگه استاد یا نه و اون موقع تمام اتفاقات برام پیش اومد که استاد اول دوره گفتند و من هم چون تکامل ام رو طی نکرده بودم و تویه فرکانسش نبودم یه چیزی به نظرم اومد (همون هدایت پروردگار) که تا زمانی به قضیه تضادی بر نخوردی سراغ سایت استاد نیا و منم گفتم باشه و تمام فایل ها رو پاک کردم و به شیوه نادرست خودم پیش رفتم و وقتی که به تضادی که سر اشتباهاتی که خودم مرتکبش بودم بر خوردم اومدم سراغ سایت و الان میفهمم که هدایت پروردگار این بوده که آقا مصطفی شما تا زمانی مجبور نباشی کاری نمیکنی و تمام اعضای خانواده ام هم همینطوره که تا مجبور نباشیم کاری نمی‌کنیم منو خدا مجبور کرد تا تغییر کنم و الان سر یه شغل عالی که واقعا بهش علاقه مند شدم رفتم به اسم املاک و شخصیتم رشد کرده و درسته از لحاظ مالی دارم ضرر میدم ولی همین ضرر باعث شده که اینقدر تغییر کنم و اینقدر راحت بتونم پول بسازم و همین روانشناسی ثروت یک و دوازده قدم رو بخرم و حس فوق العاده میشود را داشته باشم واقعا خداوند تویه چهار سال البته من الان کمتر از یک سال و نیم به صورت مستمر تویه سایت فعالیت دارم من رو واقعا میگم از یک انسان ناتوان که به خودش ایمان نداشت و فکر میکرد مردم باید بهش کمک کنم و حد شرکت اینقدر بود و تا حدودی هست که باعث شده که همش نگاهم به دست مردم باشه

    این تجربه هدایت من بوده به سایت و این مسیر زیبا با خلاصه فراوان

    در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    سیده فاطمه حسینی فر گفته:
    مدت عضویت: 1894 روز

    سلام استاد گرامی و دوستان عزیز

    الهی هدایتم را سپاس

    خدایا چه صحبت های نابی، قانون چه قدر دقیق کار میکنه. استاد گفته هاتون رو مو به مو همین دو روز قبل تجربه کردم.

    همین پنج شنبه گذشته 1402/9/30

    روز پنج شنبه همزمان با آخرین روز پائیز و مقارن با شب چله خواستم کوه باشم، به شوخی گفتم میخوام تو کوه روز چله داشته باشم

    طبیعت برای من آرامشه، بی نیازی به همه چیز، خودت هستی و خدات و تخلیه کامل انرژی منفی و کسب انرژی،،کوه برای من اعتماد، ایمان و اعتقاد به خداست. خدا رو در طبیعت یافتم.

    مسیر کوهنوردی رو انتخاب کردم و حرکت کردم. دو سوم راه رو اومده بودم دلم میخواست تا انتها برم، از طرفی نگران تاریکی و زمان برگشت بودم. با چند نفر هم که مشورت کردم، یکی میگفت تا پناهگاه چیزی نمونده، برو میتونی، یکی میگفت هوا داره خراب میشه، برگردین، یکی میگفت مسیر سخت تر میشه، یکی میگفت نه یک ساعت دیگه مونده برین.

    تضاد بین منطق و احساس

    احساسم میگفت برو میتونی، چیزی نمونده، منطق ام میگفت زمان نداری ، اگه تاریک بشه چیکار کنی؟

    دیگه تقریبا ترس داشت غلبه میکرد، مرتب ساعتم رو چک میکردم، دیگه ساعت رو از دستم در اوردم انداختم کیفم.

    گفتم خدا نشونه بده، چیکار کنم، میدونی مدتهاست منتظرم بیام کوه، تجربیات گذشته رو تکرار کنم.

    یکی از دوستان که تو مسیر بودن مشورت کردم که چقدر از مسیر مونده؟ گفتن یک ساعت، وقتی تردید من رو دیدن گفتن گوشی داری اگه تاریک شد روشن کن ، مسیر هم کوهنوردی هست دوستان زیادی بالای کوه هستن برمیگردین باهاشون هم مسیر میشی.

    دیگه گفتم این نشونه، پس میررم.

    قلبم آروم گرفت، دیگه تصمیم گرفته بودم، بعد با دو خواهر آشنا شدم گفتن بیاین با هم برمیگردیم. و دوستی که باتوم خودش رو بهم داد.

    اینجا دیگه تسلیم شدم، نشستم و بغضم ترکید، شاید از ترس، شاید بدلیل ابهت کوه و ناچیزی خودم، شاید بخاطر رسیدن به رویاهای فراموش شده، یه لحظه به خودم اومدم، دیدم وسط کوه تنهای تنهام، یه نگاه کردم به دو طرف هیچکس نبود، یه لحظه انگار با خدا خلوت کردم من بودم و خدا و کوه، انگار تا اون لحظه دلگرم افراد در مسیر بودم، اون لحظه تنهایی پیش اومد تا فقط فقط به خود خدا دل ببندم و فقط گریه کردم و گفتم خدایا چی میخوای بهم بگی ؟ و قلبم گفت نتررس خدا هست همون خدایی که تو رو اورده تا اینجا ، خودش برمیگردونه

    دوباره راه افتادم به فاصله چند دقیقه اون دو تا خواهر مهربون رو دیدم که با دست اشاره میکردن بیاا.

    و رسیدم به پناهگاه و سالم و در آرامش برگشتم.

    این برنامه کوهنوردی، برام درس های قشنگی داشت

    1_ اینکه وقتی تسلیم میشی، نشونه ها میاد

    2_ اینکه خدا با قلب و احساس باهامون صحبت میکنه

    3_ اینکه وقتی تصمیم گرفتی و انتخاب کردی، دیگه باید برری

    4_ اینکه افراد مناسب سر راهت قرار میگیرن تا به هدفت برسی

    5_ اینکه نترس، خدا باهاته

    6_ اینکه واگذار کن تا هدایتت کنه

    7_ اینکه هر مسیری درسی داره که باید یاد بگیری

    8_ اینکه لحظاتی هست که باید به ترست غلبه کنی

    9_ اینکه تو درخواست میکنی و اجابت میشه

    10_ اینکه فقط روی خدا حساب کن

    خدایا شکررررت بخاطر تمام بودن ها، الهامات، هدایت ها، شدن ها، بخاطر دانستن ها

    استاد محترم سپاس بابت تمام یاد دادن ها، بخاطر تمام یادآوری ها، بخاطر تمام قوانینی که به این زیبایی بهمون میگید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    مریم مهدوی فر گفته:
    مدت عضویت: 914 روز

    دروداستادعزیزم ومریم نازنین

    وهمه دوستان عالیم

    خداروشکربابت دریافت آگاهی های امروزم وذهنی که خداوندآن راقرارداده برای دریافت های عالی وتاثیرگذار باکلام به کلام استادتاهرروزبارورترشودودرعملکردشاهدنتایج عالی آن باشم.

    استادجان شنیدن این صحبت هاواندیشیدن به آن واقعاجای تامل وتفکرداردواین حدازایمان وتوکل شماکه تحسین برانگیزاست وامروزکه درمدارمتفاوتی هستم چقدرآن راعالی تردرک می کنم وبه مسیرزندگی امروزم که نگاه می کنم می بینم چقدرنجنگیدن باهدایت های خداوندوآنهاراباتمام وجوداجراکردن ثمرات زیادی به همراه داشته است که یکی ازنتایج آن آرامشی است که تمام وجودت رافر امی گیردوچقدرصبوری رادرعمل اجراکردن به همراه داردونه تحمل کردن وعجول بودن بلکه سهم خودراازآنچه تابه امروزیادگرفته، آگاهانه انجام وباایمان وتوکل به خداوند سپردن وهراتفاقی هم که می افتدآن راخیرنام می گذاری وچقدرهمه چیزرنگ وبوی ناب خداوندرامی گیرد،الهی شکر.

    وقتی به صحبت های طلایی تان باتمام وجودم گوش می سپارم ،خداوندراهرلحظه کنارتان احساس می کنم واشک درچشمانم حلقه می زند

    استادجان عجب خدایی داریم اوهرلحظه کنارماوخیرخواه ماواوفقط می خواهدبنده خودش باشیم وبس.

    بازهم جای شکرش باقیست که اینجاهستیم وازاین مسیری که هرروزبرایمان تازگی داردولبریزازعشق ولذت وآرامش است بهره می بریم وشکرگزارهستیم.

    درپناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی بدرخشید،.

    خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

    متشکرم متشکرم متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    Zahra گفته:
    مدت عضویت: 1697 روز

    به نام رب العالمین

    سلام استاد عزیزم مریم جان و دوستان خوبم انشاالله هر کجا هستید حال دلتون خوب باشه.

    خدا رو سپاسگزارم که توفیق گوش دادن این فایل را به من عطا فرمود تا بهتر و عمیق تر معنی هدایت رو درک کنم انشاالله با عمل به آگاهی هاش سپاسگزار رب العالمینم و شما استاد عزیزم باشم.

    کلمه هدایت رو من در کتاب دینی مدرسه زیاد شنیده بودم ولی هیچ وقت به این شکل که از زبان شما در فایل ها شنیدم نفهمیده بودمش درکش نکرده بودم هر چند همین الان هم نمیتونم بگم عالی متوجه شدم خودم میفهمم که اندازه مدار خودم درکش کردم ولی میتونم بشینم ساعتها بنویسم در مورد اتفاقاتی که همش هدایت بوده و هست و من خیلی جاها ناآگاهانه بهش عمل کردم و خیلی جاها بهش عمل نکردم و الان هم باز متوجه میشم که بعضی جاها هنوز آنقدر ایمانم قوی نشده که بهش عمل کنم و دقیقا به خاطر نجواها و منطق ذهنم انجامش ندادم به خاطر ترسهام به خاطر شرکم الان دیگه میتونم رد پای شرک رو در زندگی خودم و بقیه ببینم

    راستش استاد شما وقتی گفتی اون پروژه های میلیاردری رو راحت جمعش کردی من خودم رو جای شما گذاشتم و دیدم من نمی‌تونستم اینکار رو کنم یا حداقل باید زیاد خدا بهم میگفت تا درک کنم و متوجه بشم ولی شما نه و من متوجه شدم مداری که من الان درش هستم خیلی با مدار اون روزهای شما هنوز فاصله داره و فهمیدم خیلی خیلی راه داره که من بهتر بشم اینم که الان دارم صادقانه می‌نویسم به خاطر اینه که دارم خیلی درونم رو واکاوی میکنم تا بهتر خودم رو بشناسم چون هنوز فکر میکنم خیلی خوب خودم رو نمی‌شناسم من خیلی هنوز جای کار داره روی خودم کار کنم دارم از کمالگرایی فاصله میگیرم تا بتونم اون حرکت اصلیه رو بزنم اون پیشرفته رو بسازم برا خودم همون طور که شما گفتی این شرایط رو خودم ساختم اگه شما تونستی پس من هم میتونم اگه مثل شما فکر کنم و عمل کنم و با تمام وجودم این رو می‌خوام که هر بار قانون رو بهتر درک کنم و «عمل»کنم ..

    یه مثال دارم از خودم روی یه موضوعی نه ماهه کار میکنم و دیروز خدا بهم واضح گفت که واقعا من از زندگی چی می‌خوام و گفت بهتره این کار رو تموم کنی فعلا و این کار رو شروع کنی و باید تمام تمرکزت رو از روی قبلی برداری بگذاری روی این کار اگه نتیجه میخوای و من شکی ندارم که باید این کار رو بکنم ولی نجواها میگه میخوای بعد از نه ماه رهاش کنی و ضرر می‌کنی و من اینجا میتونم درک کنم که این موقع ها مرد میخواد که به هدایت عمل کنه و میفهمم که چقدر شما استاد متفاوتی چون متفاوت فکر می‌کنی که متفاوت نتیجه میگیری…

    برا این تصمیم هدایت خواستم و هدایت شدم به این فایل و بارها گوش کردم و استاد یعنی چی هر بار من یکی از این فایلهای روزشمار یا فایلهای دیگر رو باز میکنم انگار برا منه و خدا داره با من حرف می‌زنه دقیقا مطالبی که لازمه الان بشنوم خدای من هدایت چقدر قشنگ عمل میکنه دیگه چطوری باید خدا به من بگه که من عمل کنم صحبتهای شما همیشه یه باور و ایمانی در قلبم ایجاد می‌کنه که کاملا مشخصه برام چقدر ایمان شما به مسیر قوی هست و عمل شما به قانون قوی و عالی هست و متوجه میشم خیلی باید هنوز روی خودم کار کنم و من واقعا ذهنم کم میاره جلوی این حد ایمان و باور شما به هدایت وقتی میبینم زندگیتون رو نجواها خودش خاموش میشه شما رو که میبینم و یه صدایی درونم فریاد میکشه که میشه فقط هدایت رو باور کن و با ایمان و شجاعت بهش عمل کن بقیه اش رو بسپار به رب العالمینی که تمام قدرت‌ها دست خودشه و در برابر قدرتش هیچ میشه همه چی…

    این فایل رو که شنیدم با توکل به خدا تصمیم گرفتم که مثل یه بنده خوب هدایت رب العالمینم رو گوش کنم و واقعا استاد زندگی شما هدایت داخلش واضحه واقعا استادی برازنده شماست چقدر قشنگ و قوی به هدایت گوش می‌دهید و عمل میکنید و من در زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا واضح شاهده هدایتها و عمل کردن شما بوده و هستم واقعا تحسین برانگیزه و متوجه شدم که چرا یه سری موفقیتها و پیشرفتها و نعمت ها رو خیلی ها نمیتونن بدست بیاورند و برا یه عده ی محدودیه و چرا شما به راحتی بدستش میارید این منطق که شما رو میبینم خیلی برا ذهنم قویتر از هر منطقی هست که بتونم هدایت رو تکامل رو و توحید رو بهتر درک کنم و انشاالله ««عمل»»کنم…

    و چرا ما هر بار فراموش میکنیم این هدایت ها را اینکه خدا داره کارها رو خیلی راحت و ساده نه پیچیده انجام میده و چرا من می‌خوام با ذهنم مسایل رو پیچیده کنم چرا خودم رو به هدایت

    نمی سپارم و جوابم خیلی بلنده میترسم و باید خیلی روی خودم کار کنم باید باورهام متفاوت بشه تا متفاوت عمل کنم و متفاوت نتیجه بگیرم…

    استاد صادقانه از شما سپاسگزارم به خاطر تمام این فایلهای آگاهی بخش از شما سپاسگزارم به خاطر عملکرد عالیتون به قانون و هدایت که کلی درس برام داره و بسیار از رب العالمین سپاسگزارم به خاطر اینکه استادی مثل شما را در مسیر زندگیم قرار داد.

    استاد عزیزم مریم جان و دوستان خوبم دوستتون دارم و از رب العالمین براتون ثروت سلامتی شادی موفقیت و سعادت در دنیا و آخرت را خواستارم.

    در پناهش شاد باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: