داستانی درباره هدایت الهی | قسمت 1 - صفحه 31
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-74.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2020-08-26 12:00:062023-12-21 07:12:52داستانی درباره هدایت الهی | قسمت 1شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بسم الله الرحمن الرحیم ،به نام خدای مهربان ،سلام استاد عزیزم ،به همه دوستان گلم،هدایت الله درتمام مسائل زندگی مهمه ومن هرروز شاهدش هستم،مسائل ساده که وقتی باهدایت الهی همراهه میشه الهام بخش و باعث وسعت دید ما توی زندگی میشه این یه هنره که بتونی یه تطابق ایجاد کنی بین اتفاقات وهدایت الله،وبااین کار شهود ما بیشتر میشه هرچقدر بیشتر روی مسئله زندگی وهدایت الله تمرکز کنیم میتونیم نقش الله رو توی زندگیمون ببینیم ،فقط باید با کنترل ذهن وبودن توفرکانس مثبت اونارو دریافت کنی،اینکه وقتی بارون میاد نشونه س،اینکه هرقدمی که برمیداری رو یه الهام برای هدایت میبینی ,هرلحظه ما فراموش میکنیم که خدا توی تک تک لحظه ها با ماهست ،شهود ،الهام،هدایت الله،همه اینها نعمتهای بزرگیه که استاد میتونه اونو درک کنه وراجبش حرف بزنه ولی من دنبال یه معجزه واتفاق خیلی خاص هستم که فراموش میکنم من وقتی به عنوان جز با کل همراه بشم میتونم معجزه خلق کنم ،استاد توی مسیر انتخاب کرده اگاهانه راجب هدایت الله واتفاق های مثبت حرف بزنه ،چون توی مدار درسته ،من امروز به این پیام هدایت شدم ،ازامروز سعی میکنم بیشتر هدایت الله رو ببینم وازش بخام کمکم کنه تا بتونم تمرکزمو روی نکات مثبت زندگیم بزارم که این کار سختیه فقط کافیه بخای اینکارو کنی ولی عوامل بیرونی زیادی میاد ومانع میشه ،از خدا برای هدایتش توی همه مراحل زندگیم که حتی متوجه ش نبودم ممنونم خدایا مارا به راه راست هدایت کن ،راه کسانی که به انها نعمت دادی ونه گمراهان،آمین
به نام خالق زیبایی ها
سلام به روی ماه استاد جانم مریم بانو گرامی و همه خانواده عزیزم
استاد استاد چی بگم فقط خداروشکر میکنم که خیلی باورتون دارم به حرفاتون ایمان دارم انقد که همین الان برای اولین بار با روزشمار فصل پنجم این فایل گوش دادم رو پلهی نازم که پر از گل های رنگارنگ با ویوی حیاط زیبام با جوجه های نازم در حال گوش دادن ابن فایل بودم یکی از جوجه های تو سایه به حالت مرگ افتاده بود در حدی که تکون نمیخورد انقد وضعش بد بود وقتی در مورد هدایت بود تو این فایل منم یک لحظه حسم گفت برو بردار بیار تو آفتاب گ م بشه حالش خوب میشه ذهن نجوا گرم گفت دیوونه ای اول که این دیگ مرده بهش توجه نکن بقیه جوجه ها رو نگاه کن (ببینید الان که قوی تر شدیم اون شیطان وجودمون هم بزرگتر شده با یک راهی که ما خوشمون میاد وسوسه میکنه اینکه به این جوجه توجه نکن باقی جوجه هات سالم هستن نگاه کن شکرگزاری کن)بعد میگفت داری فایل گوش میدی نباید تمرکزت بهم بزنی ولی حسم گفت مگه فایل هدایت گوش نمیدی مگه استاد نمیگه همه راه حل ها منطقی بود ولی هدایت یک راه بی منطق برای همه و خودم بود منم باید به هدایت خدا ایمان داشته باشم همون لحظه پاشم جوجه در حال مرگ آوردم تو آفتاب دو تا قطره آب دادم که زور قورت دادن نداشت ولی تا پایان فایل دیدم بلند شده راه میره .
استادم چی بگم
ازت بی نهایت سپاسگزارم
خدایا چطور ازتو تشکر کنم
نمیدونم واقعا چی بگم البته آنقدر این روزا ها از این جنس هدایت میشم و جوابش میگیرم که دیگه مثل قبل ذوق زده نمیشم تشکر میکنم ولی حس میکنم ایمانم قوی تر شده واز خدا هدایت های بزرگتر میخ ام همون حرف استاد که میگه وقتی ذوق زده ای یعنی هنوز باور شکل نگرفته ولی کمی خوشحال میشی یعنی این جنس باور برات عادی شده میری یه لول بالاتر .
خدایا من هر لحظه ازت سپاسگزارم
هر روز دارم این جنس هدایت میبینم درک میکنم لمس میکنم .
در پناه حق
سلام به استاد عزیزتر از جانم
سلام گرم من به مریم نازنین
سلام سلام سلام و صد سلام به دوستان عزیز در سایت استاد عباسمنش
هدایت :
خدایا شکرررررت بابت این همه هدایت های زیبا
خدایا شکرت بابت این همه مسیرهای زیبا
استاد جان امروز هدایت شدم به این فایل زیبا
هدایت شدم تا بشنوم و خیلی هدایت ها یادآوری بشه برام،و حتی در حال فایل نگاه کردن پشت فرمون بغض کنم وای خدای منم هدایت شدم در بیشتر مسیر زندگیم به عالی ترین مسیرها،ولی به قول استاد جان خیلی زود فراموش مون میشه،که هزاران مرتبه شکررررر که خداوند استادنازنین رو سر راه من قرار داده که هر روز یادآوری میکنه برام خدایا شکرررررت
منم عاشق مهاجرتم استاد جان،منم عاشق بارون وعاشق دیدن از تمام زیبایی های خداوندم
من همیشه میگم خدایا میخوام تا قبلی که از این دنیای زیبا مهاجرت کنم به دنیای زیباتر آخرت،میخوام تمام زیبایی های جهان،تمام کشور ها برم و لذت ببرم و هر سری مثل استاد جان بگم خدایا شکرررت ولی مطمئنم از این زیباتر هم هست،امسال به لطف خداوند عزیزم و باوری که در من به وجود اومده که پول واریز،میکنم برای استاد عزیزم که فایل خریداری کنم خداوند به من جایزه میده،و هستن استاد جان دوستانی اطرافم که حتی اونا هم به این باورم ایمان آوردند،اواخر سال 1402 هدایت شدم به کشور ترکیه،خیلی خوش گذشت،لذت بردم استاد جان،با زبانی که صحبت میکردن،جاهای دیدنی زیبایی که رفتیم،و خدا رو شکرررررر میکنم که خداجونم مطعنم به کشورهای زیباتر هدایتم میکنه تا بیشتر و بیشتر لذت ببرم،خدا جونم……استاد جان من جدیدا میگفتم با خودم خدایا من میخوام یک دوست خوب داشته باشم،میخوام وقتی باهاش حرف میزنم آروم بشم،چون من استاد جان باید در مورد خواسته و آرزوهام حرف بزنم،زیاد اهل نوشتن نیستم،مینویسم ولی کمتر بیشتر حرف میزنم،داشتم میگفتم خدا جونم من احتیاج دارم به یک دوست خوب که به حرفام گوش کنه و از نتایج عالی که گرفتم بگم براش اونم همراه من ذوق بزنه و بگه احسنت زهرا جان،همینجور که داشتم با خودم و خدای خودم حرف میزدم،یک لحظه یه حسی در به وجود اومد و گفت دنبال چی هستی زهرا،خدای تو بهترین دوست توست،ک هر لحظه از نتایجت بگی براش لذت میبره و کاری میکنه که تو بیشتر و بیشتر لذت ببری از لحظه زندگیت،خدای تو دوست توست زهرا ،،استاد جان منم چند روزه خیلی با دوستم که حرف میزنم آرامش بیشتری میگیرم تا مثل قبل که با دوستای دیگم صحبت میکردم،منم هدایت شدم که به خداوندم نزدیک تر بشوم،منم هدایت شدم تا عاشقانه لذت ببرم از این مسیر زیبا،خداوند عزیزم را هزاران مرتبه شکررررر که یکی از بهترین هدایت هام،هدایت شدن به این سایت عالی با بهترین استاد و دانش آموزان شاگرد اول
خدا رو هزار مرتبه شکرررررر
به نام خدای هدایتگر موحدین
سلام به استاد عزیز و پاکدل
خداروشکر این فایل از سفرنامه در روز 123 هدایتی شد که اون رو گوش بدم و ببینم .
چقدر استاد خوب این داستان هدایت اللهی رو تعریف میکردن . واقعا همه ما اگه دلمان را پاک کنیم و از خدا هدایت بطلبیم در هر لحظه هدایت میشیم بسمت آسانی ها .چقدر ایمان و اعتماد و توکل به خدا میخواهد که مثل استاد با اطمینان کامل همه کسب و کار در تهران و اصفهان و زندگی رو رها کردن و بسمت هدایت خدا پیش رفتن و قدم به قدم هدایت شدن . این همه برای ما درس داره و اجازه بدیم که خدا بهتر از هرکس دیگه ما رو هدایت کنه .
خداروشکر میکنم که در این مسیر هستم.
به نام خدای هدایتگر
سلام دوستان عزیزم
فایل123سفرنامه
این داستان
قصه هدایت الله مهربان وعجب قصه ای است
هدایت چیزعجیبوغریبی نیست وهمه مامیتونیم صدای قلببون وهدایت الله روبشنویم واین بستگی به مداری داره که ماداخلش هستیم یعنی چقدرباورداریم که خداوندماروهدایت میکنه وباماصحبت میکنه واین که اجازه بدیم که خداوندماروببره وکارهای ماروانجام بده
واقعاچقدرهدایت الله راباورداریم
کلازندگی استادپرپایه هدایته انگار900سال وبیشترتواین دنیازندگی کرده
چون توکل داره
ایمان داره
نمیترسه
فقط روی اون حساب کرده
هرچی گفته اونم عمل کرده وگفته چشم واینم نتیجش
چقدرماشجاعت داریم مثل استادعمل کنیم که همه کارمندامون رومرخص کنیم وشرکت روتعطیل کنیم بااون همه تشکیلات واون سودمالی که به قول استاد30یا40میلیارددراون زمان سودمالی داشته
خودمون روبزاریم جای استا ببینیم ایاماشجاعت این کارروداریم واقعا؟؟؟
بعدمیایم میگیم من که چندوقته توسایتم ودارم فایل گوش میدم پس کونتیجه؟؟؟
فقط فایل گوش دادن نیست
تعهدمیخواد
استمرارمیخواد
باورمیخواد
شجاعت میخواد
کنترل ذهن میخواد
خداوندهرلحظه داره باماصحبت میکنه
خدابرای من کافیست
وقتی درمسیردرست هستیم هراتفاقی بیفته به نفع ماست
استادشماتومهاجرت فقط قدم اول روبرداشتیدوگذاشتیدخداوندکارهاروبراتون انجام بده ودقیقانمیدونستیدچه اتفاقی میافتدفقط اینومیدونستیدهراتفاقی به نفع شمارخ میده وهدایت میشدودرزمان ومکان مناسب قرارمیگیرید
خدایامن ازخدامیخوام مثل شمازندگی رودرتمام ابعادتجربه کنم وبه همه جاسفرکنم وهدفم فقط پول نباشه میخوام خودم وتجربه کنم میخوام برم تودل ناشناخته ها تجربه های جدیدوچقدرلذت بخشه
من لایق دریافت نعمت های خداونددرتمام ابعادزندگیم هستم ثروت معونیت روابط سلامتی
خدایاازت میخوام روی دوش توبشینم وتومن روببری
خدایامن روموردرحمت ونعمت خودت قراربده که توبینهایت وهابی بخشنده ای رزاقی مهربانی
خدایازت میخوام توکلم به تو بیشتربشه ایمانم بیشتربشه
خدایاازت میخوام که توکل و نورهدایت رودردل من جاری کنی
الهی امین
به نام پروردگار حامی و هدایتگر
سلام و درود فراوان بر استاد عزیز و بانوی مهربان مریم جان
من توسط یکی از دوستان عزیزم با استاد و سایت آشنا شدم قبل از آشنایی با استاد کتاب ها و کار گاه های زیادی رو در زمینه موفقیت های مالی و عاطفی. روانشناسی مثبت نگر و….
مطالعه و شرکت کرده بودم و با عشق و انگیزه سعی در اصلاح و تغییر افکار.گفتار و رفتار نامطالوب خودم داشتم موفقیت ها و پیشرفت های خوبی هم کسب کرده بودم و هر روز بهتر از دیروز میشدم .اما بعد از آشنایی با استاد و کسب آگاهی های بیشتر و یادگیری عملگرا بودن و عمل به آموزه ها حس بهتری به خودم و دنیای پیرامونم پیدا کردم از استاد یاد گرفتم برای دستیابی به تمام خواسته هایم فقط و فقط از منبع خیر و سعادت هدایت و حمایت بخواهم.
در تمام نوشته ها و تجسماتم خداوند رو میدیم که پیشاپیش من گام بر می داشت و با دستان مهربانش مرا بسمت خواسته هایم هدایت می کرد.و من با حال خوب سپاسگزار پروردگار حامی و هدایتگرم بودم.
یکی از این هدایت ها در زمینه رونق کسب وکارم بود.
من به لطف خدا شغل و درآمد خوبی داشتم و بابت این شغل عالی و درآمد عالی سپاس گزار پروردگارم بودم. اما با توجه به اینکه همه دوست دارن پول و ثروت بیشتری داشته باشن من هم به مدت چند ماه دائم در دفترم در خصوص رونق کسب و کارم و دستیابی به درآمد عالیتر به سادگی و به راحتی مینوشتم .
در همان روز های که من با احساس خوب و با ارسال ارتعاشات مثبت به جهان هستی درخواست افزایش درآمد و کسب و کار عالی رو داشتم تمام کائنات در کار بودن تا مسیر دستیابی مرا به خواسته ام هموار سازن.
در همان روزها یک شرکت مهندسی با صرف وقت و هزینه طرحی توجیهی در زمینه عمرانی زیست محیطی تهیه می کنه و به سازمان مربوطه ارائه می کنه. ولی بنا به یک سری مسائل از پیگیری کار منصرف میشه
سازمانی که پیگیر اجرای این طرح عمرآنی و زیست محیطی بود چندین ماه در جستجوی شرکتی برای اجرای طرح بودن به پیشنهاد یکی از کارکنان که به قول خودش بهصورت بسیار اتفاقی من به ذهنش خطور کردم مرا به آن سازمان برای اجرای طرح معرفی می کند طی یک تماس تلفنی از من درخواست تهیه طرح توجیهی و ارائه طرح رو داشتن منم که طرحی نداشتم و برای آماده سازی اون نیاز به وقت و هزینه داشتم اولش نارحت شدم و فکر کردن به تهیه طرح و ارائه اون فکرم رو بد جوری درگیر کرده بود در اون شرایط تنها اقدامی که میتونست من رو آرام کنه نوشتن و گفت و گو با خدا بود از خداوند برای اجرای راحت کار یاری خواستم از خداوند درخواست کردم فرشتگانش رو برای کمک به من بفرسته
چندین صفحه نوشتم و حمایت و هدایت خدواند مهربان رو خواستار شدم.و بعد با حال خوب خوابیدم صبح هم با حال خوب همین تقاضا رو دوباره از خداوند خواستار شدم. در طول روز دائم با خودم گفت و گوی مثبت داشتم می گفتم پریا مطمئن باش اجرای طرح فقط و فقط به خودت سپرده میشه چون خدا می خواد که تو مجری طرح باشی خدا این کار رو به بهترین شکل ممکن انجام میده تو فقط به خدا اعتماد کن و آرام کنار بایست.
شب هم قبل از خوابیدن دوباره درخواست یاری و مدد از خداوند داشتم.
برای همه کسانی که توحیدی هستن و مددها و معجزات آشکار و پنهان الهی رو دیدن شنیدن ادامه متن بسیار قابل باوره
صبح همون روز یکی از مسولین سازمان تماس گرفتن و گفتن نیازی نیست شما طرحی بنویسیدشرکتی قبلی طرح آماده رو در اختیار شما قرارمیدن شما فقط اجرا کنید تسهیلات لازم هم در اختیار شما قرارداده میشه.
فقط خدا میدونه که من در اون لحظه تنها کلامی که می تونستم از شدت شادی و حال خوب بگم سپاس و ستایش خداوند بود میدونستم خداوند این مسیر رو برای من هموار کرده همون موقع که داشتم با احساس خوب برای رونق کارم و دستیابی به پول و درآمد عالی می نوشتم شرایط برای دسترسی من به درآمد عالی توسط کائنات مهیا میشد.
من با حمایت های الهی الان 5 ساله که اون طرح عمرانی و زیست محیطی رو مدیریت می کنم با درآمد عالی و هر زمان پول به حسابم واریز میشه با لبخند از خدا بابت این گشایش روزی تشکر و قدر دانی می کنم .
خدایا شکرت من الان درآمدی دارم که روزی رویای من بود .
خدایا شکرت در آینده نزدیک هم درآمدی خواهم داشت که رویایی امروز من است.
به نام یگانه خالق هستی
سلام به همگی
دوست داشتم درس هایی که از ابن فایل دریافت کردم رو اینجا مکتوب کنم
استاد: خیلی درس داره این اتفاقات… یعنی می توانیم ازش الهام بگیریم که خدایی که میتوانه این کار رو بکنه، میتوانه خیلی کارهای دیگه هم بکنه
برای من خیلی خوب این روش جواب میده یعنی دوست دارم این درس رو همیشه به یاد داشته باشم و هر بار که یه هدایت الهی و همزمانی رخ میده آگاهانه خوشحال بشم ذوق داشته باشم و خدا رو شکر کنم و به خودم با تاکید بگم که ببین … خدایی که این کار رو می توانه بکنه … اون کار هم می توانه بکنه ها … این روش برای من که خیلی جواب میده
و
وقتی فکر می کنم می بینم شاید مهمترین دلیل پیشرفت کوآنتومیای که اون ماههای اول داشتم و یکی از جنبه های اون پیشرفت حدوداً هفت هشت بربار شدن درآمدم طی چند ماه بود:) این بود که اون روزها به همین شکل با ذوق و شوق فراوانی و وصف ناپذیری نشونه ها رو می دیدم و تایید می کردم و تحسین می کردم و دنبال می کردم
در واقع الان که دارم تصویر بزرگتر Big picture رو می بینم ، متوجه میشم که اون موقع ها داشتم به شدت تکاملم رو سریع طی می کردم و تساعد افتاده بود در تکاملم… چرا؟ چرا این اتفاقات رخ داده بود که زندگی من در تمام ابعاد بهتر شده بود و نتیجه هم دستم بود، حالا من فقط رشد مالی رو گفتم…
دلیلش اینه که من خیلی تسلیم خداوند بودم و اجازه دادم بودم که خداوند من رو روی دوشش بشونه و ببره.
ببین که خداوند چقدر ساده همهی کارها رو انجام میده، هر چقدر من در مورد هدایت بگم، نمیتوانم حق مطلب رو ادا کنم… چون هر لحظه داره هدایت الهی برای ما اتفاق می افته و هر لحظه ما فراموشش می کنیم
استاد: من از هر کجای زندگیم بگم… از هر روزی از زندگیم بگم… می توانم بگم هدایت مستقیمِ پروردگار بوده، خیلی چیزها رو من اصلاً دنبالش نرفتم… خداوند هدایت کرده اتفاقات رو … افراد رو … موقعیت ها رو … خداوند ایده ها رو الهام کرده …
استاد: وقتی نگاه می کنم به زندگیم، می بینم که همهی اتفاقات زندگی من به خاطر این باورِ که خداوند من رو هدایت می کنه و به جای حساب کردن رو دو دو تا چهار تای ذهن منطقیم اجازه بدهم که خدا بگه…
به نظر من قلب ما همیشه داره، در مورد کارهایی که باید انجام بدهیم با ما صحبت می کنه، ولی ما به خاطر تجربیات گذشتمون… به خاطر منطقمون نمی گذاریم که خداوند ما رو هدایت کنه…
به اندازه ای که این حرف ها رو باور می کنی … به همون اندازه هدایت هات رو درک می کنی … به همون اندازه نشونه ها رو می فهمی …
اگه استاد عباس منش توانسته به جایی خودش رو برسونه که نسبت به مسائل به شدت خوشبین و به شدت متافیزیکی باشه … و به شدت به الهامات باور داشته باشه و عمل بکنه و زندگیش سراسر بشه زیبایی و معجزه و همزمانی ها
پس من هم می توانم … چون طبق قانون NLP همهی ما آدم ها از یه سیستم ذهنی و عصبی استفاده می کنیم
یعنی ساختار فیزیکی مغذِ همهِی آدم ها مثل هم هستش
خدایا شکرت واقعاً سپاسگزارم به خاطر درک همین قانون که اینقدر بهم قدرت و آرامش میده
اینقدر بهم حس خوب میده که آقا … تا الان هر جایی رو که توانستم بسازم و خلق کنم، نوش جونم باشه، به لطف الله مهربان و قدرتی که به من بخشیده، من خودم بودم که ساختم، هیچ شانسی وجود نداره …
و …
هر جایی رو هم که نتوانستم بسازم … خیالی نیست، جای نگرانی هم نیست … فرصت ها بی نهایتِ ، مهربانیِ و لطف پروردگار هم بی انتهاست … پس از اونجایی که به لطف خدا و قدرتی که بهم بخشیده، خودم خالق زندگیم هستم، خودم هم درستش می کنم
شاد باشید
بدرود
به نام یگانه خالق هستی
سلام به همگی وقتتون به خیر
دیروز یه هدایتی دریافت کردم که خیلی دوست دارم مکتوبش کنم برای آیندهی خودم که یه رد پا داشته باشم یه جورایی می خواهم یه چک آپ فرکانسی از خودم اینجا ثبت کنم، و مطمئنم بعد ها این چک آپ بی نهایت برایم ارزشمند میشه و کمکم می کنه راه رو از بیراهه تشخیص بدهم
و احتمالا برای شما هم الهام بخش باشه
من مدت هاست که از نظر مالی نتوانستم پیشرفت خاصی داشته باشم و تو یه لول موندم
الان دو ساله… شاید هم سه سال
همیشه سوالم از خدا این بود که خدایا کجای باورها یا عملکردم ایراد داره بهم بگو ، من خیلی دوست دارم از نظر مالی پیشرفت کنم و بعد برم سراغ جنبه های دیگهی زندگیم
ولی با اختلاف الان مهمترین موضوع در زندگیم رو … پیشرفت کردن در حوزهی مالی می دونم
اوکی ؟!
تا اینجای کار رو داشته باشید
این سوال روزها و شب های منه در طی این دو سه سال
و
انصافاً خداهم هر بار پاسخ میداد ولی من اینقدر شفاف درک نمی کردم!
اون چیزی که من در اون می لنگم ، سپاسگزاری هستش
ببینید
من آدم سپاسگزاری هستم…
هم از آدم ها هم از خداوند ولی نه به میزان کافی
یعنی به این نتیجه رسیدم که سپاسگزاری هایم و این فرکانس های قدرتمند کننده ام کمه
و بیشتر از اینکه تمرکزم بر روی داشته ها باشه ، بر روی نداشته هامه و بیشتر دارم فرکانس نا سپاسی رو می فرستم…
من آدمی هستم که خیلی قلب زیبا و زلالی دارم و خیلی قشنگ و دلی تحسین می کنم، مخصوصاً در زمینهی تحسین دوست ها و اطرافیانی که دوستشون دارم خیلی قشنگ این کار رو انجام میدهم، این چیزی که خودشون هم بارها بهم گفتن
ولی
بیشتر، زمان هایی که با خودشون حرف میزنم لب به تحسین می گشایم ، نه اینکه همیشه لب به تحسین باز کنم در واقع این عادته تحسین کردنه به طور کامل در من نهادینه نشده و نصفه و نیمه است… از اون جایی که فرکانس هایم هم یه سری هاش محدود کننده و حسادت ورزیدنه و یه سری هاش هم قدرتمند کننده و تحسین کردنه… نتایجم هم مثل همون عادته… نصف و نیمه است دیگه!
امروز یه حسی بهم گفتش ببین تو بیشتر از همه نیاز داری عادت تمرکز به زیبایی ها و شاکر بودن به خاطرشون رو در خودت ابتدای کار ایجاد و بعد نهادینه کنی
جالبه ، من قبلاً هم بارها این الهام رو دریافت کرده بودما ولی زیر آبی می رفتم … شونه خالی می کردم از پذیرفتن این مسوولیت
و می گفتم نه بابا این حرف ها چیه من تو این زمینه خووووبم
ولی این بار گفتم چشمممم هر چی شما بگی بعد پشت بنده این الهام هدایت شدم به یه فایل از 12 قدم که اون هم این الهام رو تصدیق می کرد و بهم می گفت این الهام درسته و باید انجامش بدهی
بعد از خدا سوال پرسیدم؟
گفتم چطور ؟ دوست دارم واضح باهام حرف بزنی و بهم خط بدهی و راهو از بیراهه بهم نشون بدهی
خدا هم گفت اوکی
40 روز … یه چله برای خودت آغاز کن و تعهد بده از 3 اسفند 1402 تا 13 فروردین 1403 تا 40 روز فقط متمرکز بشی بر روی سپاسگزاری کردن
اصلا نمی خواهد فایل های مرتبط به باورها و … گوش بدهی
تو فقط تمرکزت روی سه بخش باشه
1- پر کردن یه لیست 100 نعمتی از زندگیت
2- نکات مثبت روزت رو ، هدایت ها و همزمانی ها رو ببین خوشحال شو و شاکر باش، مخصوصاً شب ها قبل خواب به خودت اون اتفاقات رو گوش زد کن و شاکر باش
3- از دیدن سریال ها و دیدگاه نوشتن دربارشون (کاری که چند روزه دارم انجام می دهم) غافل نشو
و بعد از دریافت این الهامات
عصر که رفتم سر کار ، گفت نمی خواهد کار خاصی بکنی برو طبقه پایین دفتر که هیچ کس نیست بشینی تمرکزی از روی متن صفحهی «چرا آمریکا اینقدر ثروتمند است؟» با خودکار تو یه کاغذ A4 بنویس ، منم گفتم چشم و رفتم نوشتم…
من این فایل رو خیلی دوستش دارم و بارها قبلاً ها گوشش دادم و گاهی وقت ها هم متن این صفحه رو خواندم … ولی باورتون نمیشه (از اونجایی که نوشتن کانون توجهم رو بسیار بسیار متمرکز و قوی می کنه مثل ذره بینی که بگیری روی یه کاغذ و با تابش نور خورشید اون کاغذ آتیش بگیره) چیزهایی از این صفحه و این متن درک کردم که دوست داشتم مثل ارش میدوس جامه در بیارم و سر به کوه و بیابون بگذارم... کاملاً دارم جدی میگم ها… بی نهایت شگفت زده و متعجب شده بودم که ای بابا… آب در کوزه ما تشنه لبان می گردیم!!
این متن دقیقاً همون کلید هایی دَرِش بود که من برای باز کردن قفل های ذهنم می خواستم
دقیقاً بهم گفت چه جاهایی ترمز های ذهنی دارم و چطور باید این ترمز ها رو بردارم
به این شکل الان که دارم این دیدگاه رو مینویسم بامداد روز دوم چلهی من هستش
خدایا من استارت این چله رو برای خودم مکتوب کردم و هدفم اینه که پایان چله هم دوباره بیام در سایت مکتوب کنم
که چه اتفاقاتی افتاد
و الان من در چه مداری قرار دارم و چه نتایجی به دست آوردم و با استناد به این چهل روز دیگه این عادت شاکر بودن و این شخصیت تصدیق کننده و تحسین کننده رو اونقدر اداکه بدهم تا در من نهادینه بشه و دیگه جز عادت های ناخودآگاهِ من باشه
مطمئن هستم وقتی بشه غیر ارادی و ناخودآگاه ، اون وقته که پاداش های عظیم برای من میاد
اون وقته که فرکانس هایم به ثبات رسیده و به بسیار بسیار قوی هستش
خدایااااا من سختتت به هر خیری که از تو بهم برسه محتاجم
در این مسیر دستم رو بگیر و هدایتم کن
رَبَّنٰا لاٰ تُزِغْ قُلُوبَنٰا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنٰا وَ هَبْ لَنٰا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَهً إِنَّکَ أَنْتَ اَلْوَهّٰابُ
(خردمندان می گویند): پروردگارا! پس از آنکه ما را هدایت نمودی، دلهایمان را منحرف مگردان و از جانب خویش رحمتی به ما عطا کن؛ به راستی که تو بسیار بخشاینده ای
(آل عمران-8)
به نام رب العالمین
روز 123 ام روزشمار من
سلام استاد عزیزم
سلام دوستان گلم
این فایل را بارها و بارها گوش کردم زمانی که تازه وارد سایت شده بودم و هیچی از استاد نمیدونستم این فایل را گوش کرده بودم.
من دی ماه سال 1400 توسط یک لایو مشترک استاد عباسمنش با یک استاد عزیز دیگه با این سایت آشنا شدم.
من فقط توی اینستا اون استاد را دنبال میکردم و هر وقت از استادشون صحبت میکردند من دوست داشتم استادشون را بشناسم. در اون لایو نمیدونم چجوری حالم با صدای استادعباسمنش خوب شد.
در اون لایو استادعباسمنش یه جمله ای گفت که همیشه برام سوال بود.
سوال این بود که از کجا بفهمیم که راهمون درسته و خدا داره ما را هدایت میکنه؟
استاد فرمودند هر وقت حالتون و احساستون خوب بود اون هدایت خداست و هر وقت حستون و حالتون خوب نبود عصبانی بودید و هر چیزی مثل این اون هدایت شیطانه.
وای این جمله منو دگرگون کرد. انگار همه چیز را گرفتم و دنبال استاد عباسمنش میگشتم. من اتفاقی به لایو برخورد کرده بودم و میدیدم . من اصلا اهل لایو دیدن نبودم . کلا ادم اینستایی نیستم فقط برای کارهای هنری توی اینستا میرم .
ولی اونروز انگار هدایت شده بودم که باید پیدا کنم . ولی زیر این لایو چیزی نبود که بفهمم صفحه استاد در اینستا چیست.
چند بار اسمشون را زدم کلی صفحه فیک اومده بود و منم چون آشنا نبودم دنبال نکردم. ولی تو کامنتا از چند نفر پرسیدم اما جوابی به من ندادند .
ولی من میدونستم باید دنبال استاد بگردم ولی گیج بودم . چون من خیلی توی فضای مجازی مهارت نداشتم.
یک بار توی اینستا یه چیزی اونده بود فکر کنم ماجرای فانوس دریایی بود که داشتم کامنت ها را میخوندم که یه دوستی نوشته بود که وقتی چیزی میگذارید حداقل بیان کنید که این درس مربوط به استاد عباسمنش است.
یعنی مخاطبش به اون کسی بود که اون پست را گذاشته بود .
انکار خدا منو هدایت کرد که اینجا میتونم استاد را پیدا کنم. من به اون شخص پیام دادم که میشه صفحه اصلی استاد عباسمنش را به من بگویید.
و اون شخص بر خلاف بقیه که جواب نمیدادند سریعا جوابم را دادند. و آدرس سایت را دادند و حتی آدرس اصلی اینستا را دادند.
من از ایشون خیلی خیلی ممنونم که دستان خدا شدند و من را هدایت کردند به اینجا.
من اول وارد سایت شدم اصلا تا حالا عضو سایتی نبودم و فکر میکردم همه توی اینستا فعالیت میکنند. اومدم توی سایت و دنبال راهنمایی سایت فایل ها را گوش کردم و عضو سایت شدم.
چقدر عالی بود چقدر خوشحال بودم که من اونی که میخواستم را پیدا کردم. دیگه هر روزم شده بود سایت. چون هیچ بک گراندی از استاد نداشتم .
و هدایت شدم به این فایل و فایل های مشابه این که استاد از زندگیشون میگویند.
ابتدا برای من عجیب و غریب بود . میگفتم یعنی چی . مگه میشه خدا با آدم حرف بزنه.
مگه میشه خدا بهم بگه چیکار کنم .
ولی امروز میفهمم که بله . اون نجوایی که در ذهنم باهام حرف میزنه و احساسم هم خیلی خوبه اون همون صدای الله است. اون همون هدایت خداست.
همونکه منو هدایت کرده به این سایت. این همون خدای منه . چقدر ازش ممنونم . خدایا شکرت
نمیدونم چرا اینها را اینجا میگم میخواستم چیز دیگری بنویسم اما اینها نوشته شد.
شاید برای کسی که تازه اومده توی سایت خوب باشه. من تمام زندگیم شد اینجا . مثل گرسنه ای بودم که اینجا پر از غذا بود و تنوع زیاد نمیدونستم کدوم فایل را گوش کنم.
بالاخره خودم خودم را پیدا کردم به خوندن هایم نظم دادم به کامنت خوندن نظم دادم .
و امروز دوباره در روزشمارم به این فایل هدایت شدم و چقدر خوشحالم که استاد امروز مفهوم هدایت را میفهمم.
خدایا شکرت بخاطر این مسیر سبز
خیلی خیلی دوستتون دارم
سپاسگزارم
فتبارک الله احسن الخالقین
روز شمار 123
سلام استاد عزیزم
قبلا هم این داستان هدایت رو شنیده بودم ولی شکر خدا بازم برام جذابیت داره و البته آگاهی میاره
منم حرف استاد رو تایید میکنم که خداوند با نشانه ها باهامون صحبت میکنه دیگه برای هر شخصی بر اساس منطق و برنامه ریزی هایی که داره نشانه های متفاوت هست
نزدیکترین مثالی ک میتونم بگم مربو ط به چند روز پیش هست من بخاطر مصرف قرص اشتباهی کل بدنم اسپاسم عضلانی دچار شد و خلاصه زندگیم به سختی میگذشت هرچی هم قرص مسکن میخوردم بی فایده بود تو همون حین از خدا طلب هدایت میکردم یهویی یه حسی دقیقا بهم گفت برو قرص ناپروکسن بخور!ولی متاسفانه ذهن منطقی م زیر باز نرفت و کارم ب دکتر کشید با اینکه سرم هم زدم هیچ تاثیری نداشت تا اینکه رفتم داروخانه از مسعول داروخانه که قبلش بنا به دلایلی یادش بود من ی قرص خاص رو بنابه تجویز دکتر مصرف کردم بمحض دیدن و صحبت من یادش اومد و گفت ناپروکسن بخور با آب فراوان تنها راه نجات من هست چون با مصرف آب میشه اثر اون قرص رو خارج کرد از بدن و دقیقا همین قرص موجب خوبی حال من شد
اینو گفتم که بقول استاد پیامبر کلام خدا رو شنیده نه اینکه خداوند با پیامبر صحبت کنه؟!چون خداوند هر لحظه داره مارو هدایت میکنه ولی این ما هستیم که میشنویم و درک میکنیم
و ی داستان نزدیک دیگه هم مربوط به همین ی هفته پیش هست من نزدیک دو سه ساله میخوام ابرو بکارم و حتی ی بار بیعانه پرداخت کردم ولی بنابه دلایلی نشد انجام بشه خلاصه خسته وکوفته از گشتن!تو دفتر ستاره قطبی مکتوب کردم چندین بار که خدایا خودت برام هدایت بفرست و جالبه با اینکه همه جا تحققق میکردم ولی ته دلم دوس داشتم نزدیک خونه م باشه این جراح،بخدا وندی خدا قسم خیلی یهویی کنار بستنی فروشی که ب اصرار دخترم داشتم میخریدم یهو ی خانمی برای اولین بار تو عمرم بدون هیچ کلام و شناخت قبلی تو همون صف بستنی گفت چرا نمیری ابروهاتو کاشت کنی؟!منم گفتم تو فکرشم و دارم میگردم بعدش خودش گفت برو پیش فلان دکتر همین جا فاصله صد قدمی من بود یعنی این ساختمون و دکتر نزدیک چهار ساله من همسایه دویست قدمی ش بودم ولی ندیده بودمش!خلاصه اینو نشونه گرفتمو به راحتی همسرم با اینکه هزینه بسیار بالایی میگرفت ب نسبت بقیه ولی به راحتی پولی روخدا جور کرد و الان ب هفته س کاشت ابرو انجام شده و جالبه رفتم پیش دکتر دقیقا همین داستان روگفتمک خدا منو هدایت کرده
بهرحال میشه با ایمان داشتن به خداوند هر کاری رو براحتی انجام داد فقط باید بشنویم
از همه عزیزان کمال تشکر رو دارم که به هر نحوی دستان خداوند برای هدایت من هستن
در پناه الله یکتا شاد سالم ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید