داستانی درباره هدایت الهی | قسمت 1 - صفحه 32

560 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    Mahdi Atharipour گفته:
    مدت عضویت: 2097 روز

    سلام خدا سلام عشق سلام دوست داشتنی سلام هدایت کننده ، رحمت کننده، عاشقتم دوستت دارم

    دارم روی خودم کار می‌کنم و دو روز وقت دارم تا با تخفیف 40٪ قدم سوم رو بخرم و حتما میخرمش، دارم عاشقانه،آگاهانه و با قلبی باز و مستمر روی خودم و باورهام کار می‌کنم.

    تو تمرین جلسه هفتم قدم دوم نوشتم ک نمی‌تونم برم تو قرآن دنبال سیستماتیک بودن خدابگردم چون قرآن و محمد رو بعنوان منبع معتبری قبول ندارم ولی کاملا ب نظام‌مند و قانون‌مند بودن طبیعت و پروردگار بزرگ کاملا باور و ایمان قلبی دارم و خداوند عاشق آفریده‌هاش‌رو عاشقانه آگاهانه و کاملا عملی و اثبات شده رو دوستش دارم. ولی هنوز دیدگاهم تایید نشده ک روی سایت دیده بشه.

    دیروز ی دوستی ک قبلا باهم روابطمون زیاد بود و دورهمی می‌رفتیم و تقریبا 20 ماهه ک ندیدمش و الان خیلی دیر بهم زنگ میزنیم، تو دفتر پشت میزم بودم ک خودش زنگ زد (من4 سال تو پاساژ گالریا ولنجک دفتر خشکشویی داشتم و حامد دوست من همونجا تو کار فروش ساعت‌های لاکچری بود و اونجا باهم آشنا شده بودیم) حامد زودتر از من وارد کار املاک شد و من دیرتر .

    حامد از استاد چیزی نمی‌دونه ولی خیلی ناباورانه منو داشت راهنمایی می‌کرد و گفت برو بیرون توی محدوده و با سرایدارها و نگهبان‌های برج‌ها و ساختمان‌ها صحبت کن و ازشون اطلاعات آپارتمان‌های فروشی رو بگیر ، حامد گفت من 10٪ از درآمدم‌رو شماره کارت از نگهبان‌ها می‌گیرم و ب حسابشون می‌زنم ک من متعجبانه گفتم از کجا این قانون‌رو یادگرفتی؟

    گفت خودم دلی این کاررو می‌کنم و ب همه‌هم نمی‌دم وقتی باهاشون صحبت می‌کنم و آپارتمان‌هاشون‌رو می‌بینم هرکدوم ک ب دلم می‌شینه ب اونا پول میدم و روی فایل اونا تمرکز می‌کنم و من کاملا متعجبانه گوش می‌کردم و تو ذهنم این فکر بود ک این حرف‌هارو خدا داره از زبون حامد ب من میگه .

    بهش گفتم می‌دونی این ی قانونه ک 10٪ درآمدت‌رو اختصاص ب خدا بدی و در راه رضای خدا خرجش کنی ؟! و حامد گفت نه نمی‌دونستم من خودم دلی این قانون‌رو برای خودم گذاشتم!!!!

    بچه‌ها من هروقت این قانون 10٪ رو رعایت می‌کنم واقعا درآمدم بیشتر میشه و جریان پول‌رو تو حساب و زندگیم واقعا می‌بینم و دقیقا وقتی رعایتش نمی‌کنم مشکل مالی برام پیش میاد درآمدم کم می‌شه جریان پول تو حسابم قطع می‌شه ، من این‌رو با گوشت و پوست و استخونم کاملا حسش کردم.

    امروز صبح ک اومدم تو محدوده برای گرفتن لباس‌های یکی از مشتریان قدیمی خودم (بهترین و قدیمی‌ترین مشتری خودم ک رابطه‌ی خیلی خوبی باهاشون دارم) ی سرایدار دوست داشتنی‌رو تو ساختمون مقابل دیدم و ی سلام بهش کردم (من کلا با سرایدارها و نگهبان‌ها خیلی راحت مچ نمی‌شم گاهی بابعضی‌هاشون دعوای لفظی هم کردم) ک این سلام ی صحبت 2 ساعته شد و منو برد ی آپارتمان‌رو تو ساختمونی ک بود نشون داد و با اینکه اون واحد آپارتمان خیلی خاصی نبود من کلی ازش تشکر کردم نشستم تو ماشین و راه افتادم ولی اون اومد کنار ماشینم و خیلی آروم بهم گفت می‌دونی مشتری خودت دنبال خرید ی خونه کلنگیه؟!!

    (خونه کلنگی بیشترین سودروتو قراردادهای املاک داره)

    و من مات و مبهوت از هدایت خداوند فقط داشتم از خدا تو ذهن و توی قلبم تشکر می‌کردم

    این در حالی بود ک من ب مشتری خشکشویی خودم از کار املاکم چیزی نگفته بودم.

    وقتی اومدم دفتر با همکارم در همین مورد صحبت کردم و ی نکته هم باز از زبون همکارم باز خدا بهم گفت: تو هنوز کار املاک‌رو تو ذهنت قبولش نکردی ک ب کساییکه میشناسی شون نمی‌گی ک تو این کار هم داری فعالیت می‌کنی و این دوباره ی پاشنه آشیل منو برام روشن کرد.

    تا اینجا داشتم هدایت خداوندرو بارها و بارها ب چشم خودم می‌دیدم.

    و شروع کردم ب زنگ زدن ب مشتریم ک بگم کار خرید ملک شون‌رو ب من بسپارن ک هرچی زنگ می‌زدم تماسم فیلدمی‌شد( برقرار نمیشد) چندبار گوشیم‌رو ری‌استارت کردم ولی نمی‌شد (ترمز ذهن من داشت جلوی منو می‌گرفت) و من هم گفتم باشه پس‌فردا، بعد همکارم گفت برو هرجور شده باهاشون صحبت کن و من ک داشتم کاررو ب پس‌فردا می‌انداختم ک قراره لباس‌هاشون‌رو براشون ببرم خونه‌اشون (ترمز ب تعویق انداختن کارها) و برگه‌های نوشته‌ها و دفترپاکنویس باورهامو پهن کرده بودم رو میز ک شروع ب نوشتن کنم بسرعت همه‌رو جمع کردم و زدم بیرون (گفتم من باید جلوی این ترمز ذهنم بایستم و پا روی ترس خودم بذارم) رفتم زنگ خونه مشتریم‌رو زدم و کلی در مورد خریدشون باهاشون صحبت کردم.

    باور نمی‌کنید ک چقدر این کار همونطور ک استاد میگن تو اعتمادبنفسم تاثیر گذاشت و چقدر از خودم راضی شدم و حالم عالی شد ک تونستم این کاررو انجامش بدم.

    گوش کردن ب الهامات دل سپردن ب هدایت رب، اطمینان کردن ب خداوند و تسلیم خدا بودن (تازه من هنوز هیچی از هدایت رو درک نکردم هنوز نمی‌شه از تسلیم بودن و دل سپردن حرفی زد) واقعا بقول استاد غوغا می‌کنه و نتایجی رو بوجود میاره ک باید بازهم بقول استاد 900 سال عمر کرد تا اون نتایج رو با تجربه بشه بدست آورد.

    تو تمرین ستاره قطبی هرروزم درک و دریافت بیشتر و بیشتر هدایت و الهامات خداوند رو می‌نویسم و از خدا درخواست می‌کنم

    و برای همه‌ی شماهم از همه بیشتر درک هدایت خداوند رو آرزو می‌کنم ک شیرین‌ترین لحظات و احساسات در زندگی ما می‌تونه باشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    عاطفه حسینی گفته:
    مدت عضویت: 1166 روز

    به نام خداوند هدایتگرم

    روز 123 م

    سلام بر استاد عزیزم ، مریم جانم و همه ی دوستانم

    استاد من داستان هدایت رو از فایلهای زندگی در بهشت یاد گرفتم

    من میدیدم که هر چیز کوچکی را ناشی از هدایت خداوند میدانید ، مگر میشود افتادن بطری از هدایت خداوند باشد ؟

    یعنی خداوند هر لحضه در حال هدایت ماست ، بستگی به درک و نگاه ما دارد ، اگر قلبمون رو باز کنیم ، منطق و تجربه های گذشته رو کنار بگذاریم میبینیم که تک تک اتفاقات ما هدایتی است درصورتی که به ندای قلبمون توجه کنیم

    این رحمتهای خداوند برای همه ی ماست ، منتها ما انسانهای در مدارهای متفاوت دریافت های متفاوت داریم

    استاد مثالی که در مورد قران زدید فوق العاده بود چقدر دید منو به خداوند ، به خودم تغییر داد

    ایا خداوند قران را به محمد ص گفته است؟

    یا محمد ص قران را از خداوند شنیده است؟

    یعنی خداوند در هر لحضه در حال ارسال کلمات قران ، فهم و معنای زندگی به همه ی ماست ، این ما هستیم که با توجه به ظرفیت وجودی مون دریافتش میکنیم .

    استاد اونجاییه که میگید این همه تجربه‌ ی من به خاطر اینه که اجازه دادم فقط خداوند منو هدایت کنه و خودم هیچ کاری نکردم یاد اون ایه از قران افتادم ( تو تیر افکندی؟ نه بلکه خداوند بود که تیر افکند)

    حالا اون اجازه ی ما همون ایمان و توکله ، باور به اینکه خداوند داره همه ی کارها رو انجام میده

    این طوریه که خداوند توی همین ایه به ما میگه ما هیچ کاره ایم ، ما صفر مطلقیم .

    خدایا هزاران بار شکرت

    من هم میخوام دنیا رو در همه ی ابعادش تجربه کنم ، بعد عشق ، معنویت ، ثروت ، سلامتی ، آزادی زمانی ، آزادی مکان ، دیدن دنیا ، داشتن خانواده ، تا ظرفیتم وجودی خودم و گسترش بدهم و از خودم ابعاد وسیع تری بسازم .

    الهی شکرت خدایا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    ساناز گفته:
    مدت عضویت: 1326 روز

    به نام خدای معجزه ها

    یادگار 123

    سلام استاد عزیزم و مریم قشنگم و سلام به همه همراهان این مسیر الهی

    خدایا هزاران بار شکرت

    خدایا دورت بگردم از این هدایت مقدس

    استاد عزیزم خدا میدونه من چجوری به این فایل هدایت شدم

    استاد عزیزم خدا هزاران برابر به زندگیتون بیاره

    امروز پنجشنبه بود

    داستان هدایت من به این فایل

    ی جورایی امروز بی انرژی بودم

    چون

    صبح مربی باشگاه نیومد و کلی زمان برد که من با فیلم اموزشی تمرینامو انجام بدم

    و به یکی از شاگردهای جدید هم کلی کمک کردم که تمریناتشو انجام بده

    و این باعث شد تایم باشگاه من طولانی بشه

    انگاری ته دلم امروز نمیخواستم برم دفتر ولی برنامه خاصی هم نداشتم

    به همون دوستم که تمریناتشو اموزش دادم گفتم بیا دفتر من ی نیمرو درست کنیم صبحونه بخوریم

    تقریبا ساعت 11 و خورده ای شد که صبحونه خوردیم

    تو مسیر رفتن به دفتر با یکی از دوستای مجازیم صحبت کردم بهش پیام دادم که اگه دوره عزت نفس خریدی منم که از قبل دارم بیا با هم استارت بزنیم و گوش بدیم و دربارش با هم حرف بزنیم

    تقریبا بیشتر میخواستم اونو به چالش بکشم و هم اینکه خودمم دارم دوره روابط گوش میدم گفتم به قول شیرازیا این دوره عزت نفس هم بزنم تنگش که حسابی نتیجه عالی بگیرم

    خلاصه رفتم دفتر و با دوستمم صبحونه خوردم و شروع کردم به انجام کارام و همزمان جلسه اول دوره ثروت 1 گوش دادم و براش کامنت نوشتم که موقع استارت کامنت نوشتن اصلا ی نشانه الهی در مورد رابطه دیدم که کلا شکه شدم و کلی از خدا سپاس گذاری کردم

    عصر گفتم بمونم دفتر

    افتاب غروب کنه هوا خنک شه برم سر خاک بابام

    دقیقا رو مبل دفتر خوابم برده بود وقتی بیدار شدم دیگه خیلی دیر شده بود

    البته امشب هم یکی از دوستان پلن باغ و دور همی چیده بود ولی انصافا ته دلم دوست نداشتم برم و هر جوری می پیچوندم نمیشد

    اومدم خونه همزمان که شروع کردم غذا خوردن گفتم من به دوستم قول دادم دوره عزت نفس با هم شروع کنیم پس بزار گوش بدم که اگه فردا پیام داد و حرفی شد من امادگی ذهنی داشته باشم

    بعد از غذا خوردن اومدم رو تختم دراز کشیدم و فایل جلسه اول عزت نفس گوش دادم و تمام شد

    بدنم عجیب خسته بود ولی خوابم نمی‌برد

    گفتم برم ی کم ماسک حنا درست کنم فردا که خونه ام بزنم موهام

    وقتی ماسک درست کردم دوباره برگشتم تو تختم

    گفتم خدایا استاد هم فیلمی معرفی نکرده من ببینم چیکار کنم خوابم نمیبره تنمم خسته هست

    اومدم پیام دادم دوستم که من خستمه میخوابم نمیتونم بیام که خدارو شکر اونم گفت منم نمیرم

    گفتم خدایا منکه امروز فایل گوش دادم و کامنت هم نوشتم حوصلم سر میره چیکار کنم

    که خدا گفت برو جلسه جدید روزشمار و به صورت تصویری ببین خب اینم فیلمه چه فرقی داره اخه

    منی که اصلا یادم نمیاد چند سال اخیر فیلمی دیده باشم امشب هوس فیلم کرده بودم

    الله اکبر

    اومدم دیدم خدایا هزاران بار شکرت

    اصلا خدا همه این برنامه ها دقیق کنار هم چیده که من چه فایلی رو ببینم

    خدایا هزاران بار شکرت

    با اینکه این فایل رو قبلا دیده بودم

    گفتم هدایت خداست باید ببینم

    دانلود کردم و نشستم پاش

    ی جاش یادمه نگاه کردم دیدم دقیقه 18 هست و هنوز کلی مونده

    البته از همون ثانیه اول که فیلم پلی شد و از این هدایت خدا شوکه شدم گفتم هر جور شده من شبی کامنت مینویسم که چجوری من هدایت شدم به این فایل

    که من خوابم برده بود

    ی ان دیدم گوشیم زنگ میخوره

    من دقیقا خوابم برده بود و اصلا نمیدونستم فایل چی میگه

    دیدم داداشم هست

    گفت لباسایی که گذاشتم برام بشور فردا صبح زود میخوام برم کوهنوردی

    گفتم خب قبلا اون ست کوهنوردی که برات خریدم اونو بپوش من خوابم

    گفت اینجا که میریم نمیشه اون ست رو پوشید

    ی کم نق و نوق کردم و بیدار شدم رفتم لباس انداختم ماشین

    الله اکبر

    نگاه همه اینا کار خداست

    من ی عادتی که دارم وقتی خواب باشم و بیدارم کنن دیگه به راحتی نمیتونم بخوابم

    لباس که انداختم گفتم این کار خدا بوده منو بیدار کنه که بیام ادامه فایل رو ببینم

    نگاه کردم دیدم فایل دقیقه 43 هست

    دوباره برگردوندم دقیقه 18 و ادامشو دیدم

    وای خدای من

    تو معرکه ای

    خدایا هزاران بار شکرت

    خدایا با جان و دل شکرت

    و ی مورد خیلی جالب

    در مورد ی خواسته ای تقریبا میگفتم چرا نمیشه

    که امروز ی پیامی خوندم نوشته بود چیزی رو که دوست داری رها کن و بسپارش به خدا و بهش بگو من فلان چی رو میخوام و هر جوری که تو صلاح میدونی بهم بده

    و دقیقا تو این فایل استاد به همین موضوع اشاره کرد که وقتی توحید باشه وقتی ایمان باشه وقتی بگی خدا هدایت کنه

    تمام درهارو خدا باز میکنه تمام گره ها رو خدا باز میکنه تمام قسمتشو خدا حل میکنه تو فقط توکل کن تو فقط اعتماد کن تو فقط وا بده بسپار به خودش تو فقط ایمان داشته باش

    خدایا هزاران بار شکرت

    خدایا هزاران بار شکرت

    خدایا هزاران بار شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    ثوری خانوم گفته:
    مدت عضویت: 672 روز

    به نام خدا جون مهربون

    سلام استاد عزیزم و مریم بانو جان

    و

    سلام به همه دوستان گلم

    این فایل بینظیر منو برد تو یه دنیای دیگه

    انگار دیگه هیچ چیز سخت نیست

    قلبم میگه بابا چقدر همه چیز رو سخت گرفتی

    چرا یادت رفته خدا مواظبته

    استاد جانم حرفات یه جور خاصی به دل میشینه

    انگار صد ساله میشناسمت

    وقتی به حرفای نابت گوش میکنم غیراز لذت و شادی هیچ چیزی حس نمیکنم

    چقدر هدایت الهی به من نزدیکه

    بعداز این فایل دارم تمرکزم رو به دور و برم بیشتر میکنم تا نشونه هارو بهتر درک کنم

    خدایا هدایتم کن به زیبایی های جهان

    خدایا هدایتم کن به درک بهتر نشانه ها

    خدایا هدایتم کن به کنترل ورودیهام

    داستان هدایت واقعا یه معجزه س وقتی بهش فکر میکنم از درون پر میشم از احساس قدرت و ارزشمندی

    و

    حس میکنم خدا همه حواسش به منه تا راهم رو بدون اشتباه برم…

    وقتی به این فکر میکنم که زمانهایی بوده که هدایت خدارو درک نکردم دلم از خودم میگیره …

    حس میکنم ناسپاسی به لطف خدا س اگر از کنار هر موضوعی به سادگی بگذریم و به ذهن سرکش اجازه قدرت نمایی بدیم

    بزارید یه اعترافی کنم… موج حرکت من به سمت خواسته هام یه موج سینوسی بوده… بالا و پایین داشته… الان که دقت میکنم …. میبینم عقب موندن ها و درجا زدن هام کمتر شده

    قطعا با درک بهتر هدایت الهی تکاملم رو زودتر طی میکنم و به رشد صعودی نزدیکتر میشم.. ان شاءلله

    این خواست خدا بوده که به این سایت هدایت شدم … به آگاهی های ناب استاد جانم هدایت شدم …. به کامنت های بی نظیر دوستانم هدایت شدم ….و دارم رشد میکنم.

    خدا رو هزاران بار شاکرم که این هدایت رو شناختم و بهش عمل کردم

    که حالا در جمع انسانهایی باشم که همه در مسیر رشد شخصی شون قدم بر میدارن.

    عزیزان من با خوندن دیدگاه هاتون الهام میگیرم و تلاش و تغییر شما رو تحسین میکنم

    استاد جانم دستی از دستان خدا هستی در زندگی من.. خدا حفظتون کنه و مچکرم

    ممنونم از همه دوستان

    403/2/26

    در پناه خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    سعیده گفته:
    مدت عضویت: 525 روز

    سلام استادعزیز وبزرگوار ،دیشب بعدچهار ماه که تو سایتم وچند فایل دانلود کردم گوششون میکردم، اومدم واین فایل رو دانلود کردم که شما توش در مورد هدایت الهی صحبت کردین ، چقدر لذت بردم چقدر برام راهگشا بود

    همیشه فکر میکردم لایق همصحبتی با خدا نیستم من کیم که خدا منو هدایت کنه یا حرفام رو گوش کنه اما از وقتی شما گفتین خودتون رو لایق بدونین حس میکنم قلبم سبک‌تر شده حس میکنم یه پشتوانه بزرگ دارم ،اصلا حال دلم فرق کرده حس مهم بودن میکنم ،انگار آدما ونظراتشون برام کمرنگ شدن یه خدایی دارم که منو همینجوری دوس داره وهدایتم میکنه

    هرچندکه من نیاز دارم خیلی روخودم کارکنم اما همین تغییرات کوچیک برام باارزشن

    همیشه فکرمیکردم اگه قراره خدا باهام صحبت کنه باید خیلی شرایط خاص وویژه باشه یا من مثل توفیلما باید ریاضتهای خاصی بکشم خودم روزجر بدم تا یه رابطه ای برقرار بشه وکلااین مسیر رو سخت میدیدم اما از صحبتای شما درکم فرق کرد شما راحت اون شوینده رو برداشتین وندای خداروشنیدین،باخودتون نگفتین خدا به این کارا چیکار داره

    استاد من همیشه فکرمیکردم خدا فقط برا کارای سخت ومشکلات سنگینه اونم به زور، اما حالا یعنی حدودا یه ماهه خدا توی تمام قسمتای زندگیم هست وباهام صحبت میکنه من عاشقشم وبه عشق خدا بعضی اهنگها رو گوش میکنم

    استاد یه دنیا ازتون ممنونم وخدا رو بابت آشنایی باشما سپاسگذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    مریم دیناشی گفته:
    مدت عضویت: 1059 روز

    به نام خداوند الهام بخش

    روز 123 فصل پنجم از روز شمار تحول زندگی من:

    بله خدایی که همواره داره الهامات شو به ما مثل بارون الهی می بارونه ولی ما اینقدر ظرف وجودمون کوچک و نامحدوده که گاهی نمیبینیم یا نمی شنویم و این باران رحمت الهی رو دریافت نمیکنم در صورتی که همه جا و برای همه جاری ست( باور جدید)

    باور به این موضوع که این الهامات برای همه هست و همیشه جاریه

    ( من قبلا فکر میکردم که فقط به پیامبران

    و انسان های خیلی خاص الهام میشه) و احساس لیاقت داشتن و دریافت چنین راهنمایی درونی باعث میشه ظرف وجودمون برای دریافتش بزرگ‌تر بشه و در واقع تکاملمون طی بشه مثل پیامبر که اول سوره های کوچیک بهش گفته شد و تکاملش طی شد.

    ما هم برای دریافت این الهامات باید تکاملمون رو طی کنیم و از چیزهای کوچیک شروع به امتحان کردنش کنیم و من فکر میکنم فرق بین این الهامات و نجواهای شیطان آرامشی که در پس این نداست هستش

    وعده ی خدا از دل سادگی،همون مسائل ،آسان و لذت بخشه

    استاد عزیزم در طول شنیدن این فایل ضربان قلبم تند شده بود و با دقت خیلی زیادی این دو قسمت از داستان هدایت الهی رو میشنیدم برای هیچ کدوم از فایلهات اینقدر هیجان نداشتم همش از تصمیماتت میترسیدم و بعد هی که جلوتر میرفتیم هی تحسینت میکردم ایمان تو توکل تو سر نترست رو خدای من این دستت و ببین چطور از زبان تو باهامون حرف میزنه

    استاد نمی‌دونی چه امیدها

    و ایده ها در حین گوش دادن این دو فایل

    (قسمت 1و 2 ) به ذهنم رسید .

    و منتظر الهامات الله هستم برای رسیدن راحت‌تر به خواسته هام برای مهاجرت برای همسر و …

    منم مثل بقیه بچه های سایت خوشحال میشم که داستان آشنایی و هدایت شما با عزیزدل رو هم بشنوم

    مطمعنم کلی درس داره برا همه مون.

    مثل این جریان مهاجرت که فوق العاده بود بعضی

    جاها اشکم در اومد بعضی جاها نفسم حبس شده بود و ضربان قلبم بالا رفته بود

    ایمان تو شکر پسر دمت گرم واقعا دوست دارم

    که این چنین الگوی توحیدی هستی شما

    خدا نگهدار وجود نازنین ات

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    طیبه گفته:
    مدت عضویت: 706 روز

    به نام ربّ

    سلام با بی نهایت عشق برای شما

    123. روز شمار تحول زندگی من از این جعبه شگفتی خدا

    12 فروردین

    روز معلم بر استاد عباس منش عزیز مبارک باشه

    روح پدرم هم شاده میدونم ،روز پدرم، هم مبارک

    سجده شکر داره این همه لطف خدا

    این همه مهربونی

    این همه عشق

    این همه بی نهایت حس خوبی که دارم و هرلحظه احساسش میکنم

    گفتگوی بینمون که هر لحظه خیر و شرم رو بهم میگه

    الان که دارم مینویسم انقدر سبکم انقدر حس خوبی دارم و انقدر حس میکنم که وزنی ندارم

    با هر نفسی این حس بیشتر و بیشتر میشه

    الان از باغ و بهشت اومدم اتاقم که اینجا هم بهشته برام

    یهویی بعد از ظهر مادرم صدام کرد گفت طیبه برو چونه بگیر و بیار ببریم پشت بوم

    اَیدَح درست کنیم

    فارسی ایدح نمیدونم چیه ما ترکا وقتی خمیر رو کوچیک کوچیک میکنیم و تو روغن سرخ میکنیم ایدح میگیم

    حالا اول از صبح بگم تا برسم به شب از صبح تو خود بهشت بودم تا شب و این لحظه که دارم مینویسم

    لحظه لحظه ام بهشته

    من صبح بیدار که شدم تا ساعت 11 نقاشی کشیدم گردنبند و آینه جدید درست کردم و خواستم برم مدرسه ای که دیروز رفتم اونجا

    قرار بود با خانمی که دستفروشی میکرد باهم بریم ولی نیومد و من خودم رفتم، وقتی رسیدم ،گفتم خدا کجا بشینم تو بگو یه جا خالی بود وسیله هامو پهن کردم و نشستم مادرای بچه ها که میومدن نگاه میکردن و همون اول یه خانم ازم خرید پشت سرش یه خانم دیگه خرید بعد گفتن کارت خوان نداری گفتم نه

    وقتی برگشتم تو راه فکر میکردم که چیکار کنم هر کس میاد کارت خوان میخواد ،و من ندارم

    بعد رفتم مدرسه نزدیک خونمون و اونجا هم 10 هزار تمن فروختم و جمعا 140 تو یه ساعت خدا برام مشتری شد

    وقتی رفتم خونه مادرم گفت برو از بانک نزدیک خونمون بپرس رفتم پرسیدم گفتن به دست فروشا کارت خوان نمیدیم و باید از بیرون خرید کنید

    که حدود 6 میلیون میشه

    و من 6 میلیون ندارم

    چند باری به ذهنم اومد که باز قرض بگیرم ،هی گفتم از کسی بگیرم،که وقتی کسی کارت خوان خواست فروشم بیشتر باشه

    مثلا امروز 3 نفر گفت کارت خوان نداری نگرفتن ، ولی بعد گفتم نه من تعهد دادم و به هیچ عنوان قرض نمیگیرم

    من تلاشمو میکنم خدا هم برای من مشتری میفرسته ،در اصل مشتری میشه که پول نقد میاره برام

    تا وقتی که در مدارش قرار بگیرم و کارت خوان بگیرم با پولی که قدم برداشتم و حرکت کردم و لایقش شدم

    بعد پرسیدم خدا من چیکار باید انجام بدم؟ یا چه ایده ای بهم میگی تا بیشتر بشه فروشم و در اصل ایمانم رو بهت نشون بدم و عمل کنم و در عمل بهت نشون بدم

    ایمانم رو

    وقتی داشتم میرفتم مدرسه ،تو مسیر انقدر توتای سفید بودن و چند تا چیدم وقتی میخواستم بخورم، یهویی دیدم هفت تاست خیلی جالبه البته جالب که نه قبلا که در مسیر آگاهی بودم برام جالب بود

    ولی الان که فکر میکنم چون من توجهم بیشتر به عدد هفت هست و حس عجیبی بهم میده همه چیز برام هفت میشه حتی تعداد توت که چیدم و حواستم نبود دقیقا هفت تا بود ، خوردم و سپاسگزاری کردم خیلی زیبا بودن

    وقتی برگشتم تمریناتم و نقاشی که باید انجام میدادم رو کار کردم و یهویی مادرم گفت که طیبه برو چونه بگیر

    که اول دیدگاهم نوشتمش

    وقتی خواستیم بریم پشت بوممون ، خواهر زاده ام هم اومده بود باهم رفتیم پشت بوم دیدیم یکم باد شدیده و ابر میخواد بباره گفتم به مادرم الان میخواد بارون بباره میخوای آتیش روشن کنیم ؟

    گفت آره زود تموم میشه و آتیش روشن کردیم با زغال و ایدح هارو یکی یکی سرخ کردیم انقدر حسش فوق العاده بود من فقط میگفتم خدایا شکرت سپاسگزارم و لبخند میومد و انقدر زیبا بود خود خود بهشت بود

    وقتی مادرم داشت سرخ میکرد ،یه حسی بهم گفت مگه قرار نبود کمک کنی برو دیگه

    گفتم آخه دود آتیش میخوره به چشمم اذیت میشم ، واقعا این حسو با تمام وجودم حس کردم که گفته شد مگه بهم اعتماد نداری هیچی نمیشه برو کمک کن

    و من رفتم و کمک کردم و بعد که آخرش تموم شد،مادرم گفت برو سیب زمینی بیار رو زغال بذاریم و چای هم دم کنیم و انقدر خوش گذشت انقدر خوب بود وقتی داداشم از سرکارش برگشت خونه

    روز معلم رو بهش تبریک گفتیم و گفتیم اینم شد شیرینی مامان به تو ، که یهویی شد

    وقتی تمیز کردیم پشت بوم رو و میخواستیم برگردیم شستیم زمینو

    یهویی حس کردم زمین خونه ویلایی که تو خواسته 107 تا نوشته بودم رو دارم و دارم تمیز میکنم و سپاسگزاری میکنم از اینکه من این لحظه های بهشتی رو داشتم و خوش گذشت

    و انقدر لحظه لحظه اش رو حس میکردم حضور خدا رو حتی وقتی زغالا رنگشون تغییر میکرد میگفتم خدایا شکرت ببین از درخت تبدیل به پودر شد

    چقدر عظمت، چقدر بزرگی ،واقعا تو هرچیزی که عمیقا نگاه میکنم بیشتر خدا رو حس میکنم

    وقتی داشتم آب میریختم زمین چند باری آب رو تو دو کف دستم ریختم و یهویی پرت کردم سمت آسمون انقد قطرات ریز ریز شد اون لحظه چنان ذوقی داشتم که حس بسیار زیبایی بود و از خدا سپاسگزارم که هر لحظه زندگی من با خدا بهشته و ازش میخوام که هر لحظه با خدا باشم کمکم کنه و سعی کنم که به یاد خدا باشم و باهاش هر لحظه سعی کنم حرف بزنم

    جهانم بی خدا هیچه و با خدا، باز هم درمقابل عظمت و بزرگیش هیچم

    امروز داشتم به فایلای تیکه تیکه ای که از اینستاگرام دانلود کرده بودم گوش میدادم که حرفای استاد عباس منش و آقای الهه قمشه ای بود

    میگفت که آدم وقتی به مرتبه ای میرسه ، لا اله الا الله میگه حس میکنم داره شرک میورزه

    چون همه چیز خداست و میگه من کیم که میگم هیچ خدایی جز خدا نیست

    همه خداست ،منی وجود نداره

    یکم فکر کردم یاد حرفای استاد هم افتادم که تو فایل انرژی که خدا مینامیم میگفت همه چیز خودشه

    چند روزیه وفتی فکر میکنم به این موضوع میگم چقدر من هیچم در مقابل عظمت خدایی که همه از اوست

    وقتی این حرفارو به خودم یادآوری میکنم بیشتر حس میکنم سرعت بخشیده خدا به تغییرم و آروم تر شدنم

    جدیدا بیشتر به صدای درونم گوش میدم و قشنگ گفتگویی که میشنوم وقتی انجامش میدم بیشتر به نفعم میشه

    و بی نهایت سپاسگزار خدام که از اون بینهایت هایی که داره و بی نهایت ثروت و عشق و شادی و آرامش و بهترین هارو میده و از خدا برای همه مون سعادت در دنیا و آخرت رو میخوام

    من امروز به معلم زبان دوران مدرسه ام دبیرستان پیام دادم مثل هر سال ، هر سال تولدش که 2 اردیبهشته تبریک میگم ولی امثال نمیدونم چرا به کل یادم نبود چون من 1 اردیبهشت رفته بودم کلاس رنگ روغن و دوم اردیبهشت رفته بودم دم مدرسه برای فروختن نقاشیام و ماجراهای پر از درسش

    برام عجیب بود هر سال یادم بود و بهش تبریک میگفتم ولی امسال یادم نبود

    ولی شاید دلیلش رو متوجه بشم الان که آگاه تر از دیروزم شدم

    یاد 10 درس از انیشتین استاد عباس منش افتادم که میگفت تمرکز کنید

    و من جدیدا تمرکزم شده بیشتر با خدا حرف میزنم بیشتر ازش کمک میخوام بیشتر سعی میکنم چشم بگم و انقدر مشغول حرف زدن با خدا میشم که یه وقتایی یادم میره

    حتی چند ماه پیش یا پارسال یه سری چیزا که برام اهمیت داشتن و میخواستم به خواسته هام برسم الان خیلی خیلی کم رنگ شدن و تنها خواسته ام اینه که خدا کمکم کنه بیشتر باهاش دوست باشم

    بیشتر آگاهم کنه

    من امروز متوجه شدم که دیگه مثل قبل توجهم چند جا یا بیشتر از چند جا نیست و خیلی کمتر و کمتر شده

    تا میام کاری بکنم سعی میکنم تمریناتم رو انجام بدم

    سوال بپرسم از خدا

    چون هر وقت پرسیدم زودتر حواب داده تا وقتایی که اصلا نپرسیدم

    وقتی چیزی رو میپرسم انگار خدا دست به کار میشه و برام خیلی سریع یاد میده و یادم میده که چجوری هم به آموخته هام عمل کنم تا جایی که سعیمو بکنم

    خیلی خوشحالم از اینکه یه ماچ ماچی باحال مثل خدا دارم

    امشب که دراز کشیدم تو پشت بوم انقد حالم خوب بود که دلم میخواست آسمونو بغل کنم حس زیبا و خاصی بود

    خدای من رب من بی نهایت سپاسگزارم

    امروز یه جاهایی شد که قضاوت کردم و یا نتونستم کنترل کنم ذهنم رو ولی خدا انقدر مهربونه که من رو سریع به مسیر خودش هدایت میکنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      مریم صادقی گفته:
      مدت عضویت: 386 روز

      سلام طیبه عزیزم کامنتهایی رو که میزاری دوست دارم ازشون الهام میگیرم کامنت قبلیت که در مورد دوچرخه سواری گذاشته بودی خیلی حس خوبی بهم داد

      من که آخرین بارحدود سی سال پیش بود که دوچرخه سواری کرده بودم عجیب به دلم افتاد ی تجربه جدید دیگه داشته باشم و روز پنجشنبه 24 آبان رفتم و دوچرخه کرایه کردم نمیدونم باور میکنی یانه ولی دقیقا اون تجربه هاو احساس و اتفاقات زیبایی که تو در کامنتت مکتوب کرده بودی منم تجربه کردم

      عصر بود هوا روبه تاریکی میرفت مسیری پر از درختان سربه فلک کشیده پاییززده ،برگهای زیادی توی مسیر ریخته بود و زیر چرخهای دوچرخه صدای خش خش آرام بخشی داشت

      با اینکه بعدازسالها دوباره سوار دوچرخه سایز26 شده بودم ازخدا کمک خواستم که بدون مشکل از دوچرخه سواری لذت ببرم احساس نمیکردم خودم باشم بدون ترس و خیلی ماهرانه پیش میرفتم بادخنک پاییزی به صورتم میخورد و باصدای بلند آهنگ لایف ایزلایف رو که با ایرپاد گوش میدادم رو همخوانی میکردم

      دوسه روز پیش فیلم خواسته هامو به پیشنهاد استاد درست کردم و همین آهنگ رو روش گذاشتم یکی از خواسته هامم داشتن دوچرخه و دوچرخه سواری بود

      که خداوند سریع اجابت کرد خدایاشکرت ای خالق وهابم

      ازت بی نهایت سپاسگزارم عزیزم بابت کامنتهای زیبات

      ازاستاد توحیدیم بی نهایت سپاسگزارم که آگاهیهای مارو بالا میبره و هرروز مارو با خداوند و قوانینش بیشتر آشنا میکنه

      خدایاصدهزارمرتبه شکرت بابت این محفل الهی و این دوستان نازنین

      درپناه نور الله باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        طیبه گفته:
        مدت عضویت: 706 روز

        به نام ربّ

        سلام مریم جان

        خداروشکر که دوچرخه سواری پر از لذت و حس خوب داشتی

        خداروشکر که وقتی شروع کردی به نوشتن محقق شد و مطمئننا همه خواسته هات به زودی رخ میدن و بهت داده میشه

        سپاسگزارم که برای من نکشتی تا منم لذت ببرم از اینکه دوچرخه سواری کردی

        از خدا برای شما بی نهایت زیبایی و شادی وسلامتی و ثروت و عشق و آرامش میخوام

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    الهام سیاوشی فرد گفته:
    مدت عضویت: 813 روز

    به نام تنها فرمانروای کل کیهان خدای مهربانم خدای وهابم خدای رزاقم سپاسسسسسگزارم

    سلام به هدایت های الهی

    سلام به خدای قدرتمندم

    سلام به دستان خوب خداوند

    سلام به استاد عزیزم ومریم نازنینم

    سلام به دوستان همسفر و معنوی و هدایت یافته

    سلام به روح پاک خداوند در تمام وجودم

    سلام به بهترین دوست رفیقم عشقم نفسم الهام جونم

    خدایا شکرت

    روز123

    فایل بینظییییر هدایت الهی

    خدایا شکرت که استاد را به این زیبایی و راحتی و سادگی هدایت کردی تا قدم بردارد و ما را هم لایق دانستی تا پا جای پای استاد بگذاریم و هر لحظه از مسیر زیبای الهی لذت ببریم و زندگی سالم و زیبایی را خلق کنیم .

    خدایا شکرت که هر لحظه مرا در معرض هدایت خودت قرار داده ای

    بخدا که همه کاره ام تویی و من هیچ نمیدانم

    خدایا تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم مرا به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای هدایت کن نه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و نه گمراهان

    خدایا شکرت که من همواره در بهترین زمان و بهترین مکان و بهترین موقعیت قرار دارم

    خدایا شکرت که همه کاره ام تویی

    من تسلیمم هیچی نمیدانم تو علمت بر تمام عالم محیط است

    خدایا شکرررررررت که بهم یاد داد ی که تمام اتفاقات زندگی ام را الخیر و فی ما وقع بدانم و دقیقا بر اساس همین باور زیبا همه چی به نفع من رقم می‌خورد

    خدایا شکرت که بهم دادی با باور زیبای همواره در زمان درست و شرایط عالی و مکان درست خودم را لایق دریافت بهترین موهبت های الهی بدانم و هر لحظه همه چی برام زیبا تر و راحتر و ساده تر میشود و درکم را یک قدم بهتر میکنی

    خدایا شکرت که هر چقدر خودم را لایق دریافت بهترین نعمتها یا بدانم با باورهای درست و زیبا همواره چرخ زندگی ام را روانتر می‌کنی

    خدایا شکرت که هر لحظه بیادم میاوری که کارها را تو داری انجام میدهی و من با اثبات اینکه در هر کار به ظاهر ساده و هر چند کوچک برای ذهنم منطق میاورم میگم درسته این کار خیلی ساده و کوچک بنظر می‌رسید و لی امکان داشت من براحتی این لحظه انجامش میدهم کاره خدا بود و همین تاینی تاینی ذهن را رام کردن و قدرت را بخدا دادن و تسلیم بودن در برابر خداوند بینهایت کار ما را آسانتر و زیباتر و عزتمندانه تر میکند و در قلبمان برای دریافت الهامات بیشتر الهی باز میشود .

    بخدا که دیروز کلی کار انجام شد خیلی شاید کوچیک بودن و راحت وای هر بار کارم راحت پیش رفت چه در کارهای خانه چه در کارهای هنری چه در ورزش چه در احترام هایی که دریافت کردم از دیگران چه در نعمت و برکت های الهی که بدون هیچ زحمتی از طرف من بدستم رسید و کلی رزق و برکت و رحمت الهی از هر دری وارد زندگی ام شد و هر بار گفتم خدایا تو بودی من نبودم من حالیم نبود همه کاره تویی و عشق بازی کردم با خدا جونم و همین یک قدم مثبت چقدر در لحظه بیاد آوردن منو متواضع تر و خاشع تر میکرد در برابر قدرت بی انتهای خداوند و در لحظه هم که حال دلت خوبه اعتماد به نفست هم بالاتر می‌ره بقول استاد دیگه بخودت غره نمیشی در برابر خداوند افتاده تر میشیم

    خدایا شکرت همین امروز صبح که با پیاده روی خواستم برم کارگاه هنر ی ام. با توکل بر خدا حرکت کردم و گفتم هر آنچه دارم از آن توست صاحب کل کیهان تویی جان جانانم و بخدا که از لحظه خروج ار خانه زیبایی و عشق الهی دیدم تا لحظه ای که رسیدم به کارگاه با رفتگر تو خیابون و سلام و خدا قوت گفتم و چقدر این پیرمرد مهربونم و لبخند به لب بود و داشت با عشق کارشو انجام میداد و من کلی بابت وجودش خدارا شکر کردم

    رفتم جلو تر به دختر زیبا رو دیدم و نیست وچپشت موتور پدرش و نگاه مهربان و لبخند به لبش افتاد به من که لبخند به لب داشتم طبق عادت و تمرین کردن روزانه با هر کسی با لبخند نگاه کنم و لذت ببرم در لحظه گفتم خدایا شکرت تویی که در این صبح زیبای بهاری داری بهم لبخند میزنی و محبت می‌کنی

    بینهایت زیبایی دیم و شکر گذاری کردم

    تغییر مسیر دادم و از یه مسیر جدید رفتم وکلی زیبایی خانه های زیبا و و پر از گل و کوچه های زیبا و تمیز دیدم و گفتم خدایا شکرت من فقط آرام میگیرم و ساکت میشم تا خودت راه های زیبا و درست را بهم نشان بدی چون تو دقیق ترین و بهترین هدایتگر من هستی

    تو منو خلق کرده ای تا زیبا زندگی کنم چون خودت جهان را بر پایه خیر ونیکی خلق کرده ای

    ومن را خالق زندگی خودم کردی تا بهترین ورژن را از خودم به نمایش بگذارم در این جهان مادی

    خدا یا شکررررررت خوشحااااالم که وقتی به روح بزرگم باز گردم با کوله باری از عشق و پاکی و درستی و تسلیم بودن در برابر خداوند با رستگاری و فروتنی بازگشتی پر از نور خدا دارم

    خدایا شکرت که با تو میخواهم زندگی ام را در تمام جنبه ها سلامتی ثروت وفراوانی و خوشبختی و معنویت و روابط عالی و سعادت در دنیا و آخرت تجربه کنم

    میخوام بشینم روی شونه هات تا خودت در لحظه به لحظه زندگیم حکمرانی کنی چون فقط تو قاضی هستی فقط تو حاکم هستی چون فقط تو میدانی و من نمیدانم

    خدایا شکرت بهم بگو هر لحظه بیادم بیار که همه کاره تویی و من هیچی نیستم تسلیم تو هستم

    خدایا شکرت که امروز در کارگاه هم از طریق دستان خوبت بهم آموزش عالی دادی با اینکه فقط برای بازرسی رفتیم که چند دقیقه طول کشید که بازرس بیاد و عکس بگیره

    ولی تو از طریق دستانت بهم آموزش رنگ زمینه زدن را یاد دادی

    من رنگ زمینه قرمز را خوب انجام نمی‌دادم و یه بشقاب روی میز بود نیمه کاره به مربی گفتم کمی روش کار کنم تا بازرس میاد گفت آره عزیزم انجام بده

    وقتی رنگهای اضافه رنگ قبلی را روی بشقاب کار پاک کردم بهش گفتم ردیف بعد را چی میخوای بزنی دوسه تا نظر داد ولی از آنجایی که خداوند همه کاره است و میخواست من رنگ قرمز زمینه را بهتر یاد بگیرم از دهان یکی از دوستان گفت که قرمز بزن

    الله و اکبرررر

    گفتم آره خانم کاش قرمز بزنیم تا منم بیشتر یادش بگیرم شروع کردم به قرمز زدن خوب نشد مربی با صبر و حوصله اومد نشست کنارم و کمی دیگه رنگ آماده کرد و خودش چنتا تیکه رو زد و بعد قلمو را داد و گفت حالا بزن وقتی زدم واقعا عالی شد و گفتم خدایا تو بودی من نبودم ببخش اگه بعضی وقتها فراموش میکنم ولی همه کاره ام تویی جان جانانم سپاسسسسسگزارم .

    و من امروز اصلا برای یه کار دیگه و چند دقیقه رفتم ولی در همین مدت کوتاه رنگ زمینه زدن را خیلی عالی یاد گرفتم و خدا بود که کارها را انجام داد همه چی را کنار هم قرار داد تا به رشد من در مسیر زیبای الهی کمک کند

    خدایا شکرت بی‌نهایت سپاسگزارتم

    که هر لحظه مرا هدایت و حمایت میکنی سپاسسسسسگزارم

    در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت وسعادتمند باشید در دنیا و آخرت دوستون دارم الهام جون عزیز دردانه خداوند عالم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2208 روز

    رد پای روز 123

    روز شمار تحول زندگی من فصل پنجم

    داستانی درباره هدایت الهی | قسمت 1

    سلام به خداوند نور و روشنایی

    سلام به صبح روشنایی و سلام به شب و آرامش

    سلام به خداوند نور و عشق الهی

    سلام به خداوند وهاب وفور و فراوانی

    سلام به بهترین فرشتگان الهی

    سلام و هزاران درود و سلام خدمت دو استادان عزیزم

    سلام به روی ماه استاد عزیزم و خانم شایسته ی نازنینم

    سلام به تمام فرشتگانی که در این سایت بینظیر الهی حضور دارند

    خدایا شکرت سلام به خداوند روشنی بخش هدایت گرم

    خدایااا شکرت که هدایت ما رو بعهده گرفتی واقعا چقدر به این جمله اعتماد و اعتقاد داریم؟؟؟

    چقدرباورداریم که خداوندماروهدایت میکنه وباماصحبت میکنه واین که اجازه بدیم که خداوند خودش فرمان زندگی مون رو بدست بگیره و بچرخونه و ماروببره بسمت بهترین ها و کارهای ما روانجام بده و اینکه الخیر و فی ما وقع رو قبول کنیم ..و بگیم هر چی پیش بیاد و هر اتفاقی که پیش بیاد حتما خیره … وووااای خدای مهربانم من فقط فهمیدم که تعادل و نظم و هماهنگی الهی رو در این جهان و کهکشان و چرخش و گسترش و رشد این جهان رو بپذیرم اصلا وقتی همه چی سر جای درستش داره حرکت می کنه .. همه اتفاقات خوب هم به موقع رخ میده دیگه

    واقعاچقدرهدایت الله راباورداریم؟؟؟

    وقتی درمسیردرست هستیم هراتفاقی بیفته به نفع ماست و من واقعا این هدایت رو قبول دارم .. چون منم مثل استاد خیلی برام همزمانی ها و هدایت ها شده ولی اینکه هدایت ها و نشانه ها رو زود متوجه بشی خیلی خیلی مهمه .. اینکه بفهمی اون بطری قل خورده و اومده و اومده و قل قل خورده خودشو رسونده پای چرخ ماشین استاد و با صدای فریاد بی صدایی گفت منو با خودت ببرررررر .. آخه چطوری دیگه باید این هدایت ها رو بفهمیم ..و درک کنیم .. این هدایت ها درسش جداست . و یاد گیریش با یک متدد خاص و قلبی و درونیع . یعنی این هدایت ها رو فهمیدن کار هر کسی نیست .. فقط اگر متصل باشی و ایمانت قوی شده باشه میفهمیدیش ..

    اصلا وقتی همه چی سر جای درستش باشد همه اتفاقات خوب به موقع رخ میده

    خدایا شکرت که ما از بندگان خوب هدایت شده گانیم.. اما من چطوری می تونم از بندگان خوبی باشم که هدایت شده ؟؟

    میخوام خودم رو تجربه کنم این حرفی که استاد گفتند یعنی چی؟؟ یعنی من می خوام مثل خودت باشم .. یعنی تو منو هدایت کن تا مثل خودت باشم .. یعنی می خوام آنقدر بنده ی خوبی باشم که مثل خودت باشم و قدرت خلق کنندگی داشته باشم که خودم رو تجربه کنم..

    من شنیدم خداوند هم همینو گفته ..خداوند هم چون می خواست خودشو تجربه کنه این جهان رو خلق کرده اصلا این جهان و کایینات رو آفریده که خودشو تجربه کنه

    پس استاد هم با خلق خواسته ها و آرزوهاش میخواست بهترین ها رو تجربه کنه

    چون استاد خودشو لایق تر و بالاتر از

    این دفتر ها و شرکت ها و کارمندان و 30 40 میلیارد سرمایه و سود و غیره میدونست و خودشو لایق بهترین ها میدونست و باور داشت که من لایق دریافت نعمت های خداونددرتمام ابعادزندگیم هستم ثروت معونیت روابط سلامتی آزادی پولی و مالی و آزادی زمانی و آزادی مکانی و و آزادی در تمام جنبه ها ی زندگی و غیره

    کاشکی ما هم مثل استاد آنقدر قدرت درک بالایی داشتیم آنقدر رشد و پیشرفت شخصیتی داشتیم که باور می کردیم چقدر ارزشمند و لایق هستیم و تا این حد رشد کنیم که به این چیزهای معمولی راضی نشیم .. اینکه استاد می خواست آنقدر آسون و راحت و سریع به خواسته هایش برسه که می گفت میخوام روی دوش توبشینم وتومن روببری واقعا کاش منم بطور واقعی و عمیقأ به این باور قدرتمند هدایت بشیم و فقط در گفتار و کلام مون نباشه …و زنجیرهای قید و بند ها رو از خودمون آزاد و جدا می کردیم و واقعا تسلیم و رها بودیممم

    ای خالق جهان هستی کمکم کن هدایتم کنی تا برای همه چیزهای خوب و عالی در بهترین ها باشم و هدایتم کن تا با کسی همراه باشم که بهم انگیزه بده تا بهترین ورژن از خودم باشم

    خدایااا من از درک همزمانی ها و هماهنگی هایت عاجزم پس خودت ایمانم رو قویتر کن

    خدایاااا خودت من را هدایتی کن به سمت تسلیم بودن در برابر خودت

    این خداوند است که به شکل دست فرشتگان و ناجیان خداوند مرا یاری می کند و در زندگیم جاری است پس من را به آنچه که نمیدانم آگاهم کن

    خدایا می خوام لحظه به لحظه در مدار ارتعاش هدایت های الهی تو باشم

    خدایاا کمکم کن تا قلم و نوشتن دستم باشی

    صحبت و کلام و گفتار و زبان ام باشی

    قدم به قدم حرکت های مسیرم باشی برای آنچه که رسالتش را به عهده گرفته بودم

    خدایا نور تابانم باش تا مسیرم به نور و روشنایی و عشق الهی خودت تابان و درخشان درخشنده باشد

    خدایا خودت کمکم کن و منو در زمان درست و مناسب جادویی و در مکان درست و مناسب جادویی هدایت کنی تا بهترین همزمانی ها و اتفاق های فوق العاده عالی شگفت انگیز ی را در راستای اهدافی که لایقش هستم باشم و هدایت شوم زود تر از آنچه که تصورش. را می کنم… ای خداوندی که فراتر از زمان و مکان هستی

    نزدیکترین ومیانبرترین راه برای رسیدن به خواسته ها ،خدا رو تو آغوش گرفتنه.

    تنها مسیری که من رو تو جاده ی صاف وراحت میندازه ،هم همینه.

    هیچ تکیه گاه وهیچ‌ محل امنی پیدا نمیکنم که جای خدا رو بگیره.

    بدون دعوتتمون نمیاد باید با قلبی پاک دعوتش کنیم

    خدا رو که داشته باشم یعنی همه چی دارم

    من دیگه نمیی فهمم هرکاری که فکر میکردم بابد بکنمو انجام دادم

    مننننننننننننن نمی دووونم

    توووو میدونی تو بهم بگو تو برام بیار توبرام رخ بده توبرام شکل بده توبرام بفرست

    خدایا از تو می خوام بزرگی خواسته ها و اهداف و آرزوهایم را در برابر ذهنم بشکنه ….

    خدایاا خودت ابهت بزرگی خواسته هامو برام بشکن... خدایاا کمکم کن ظرف وجود مو در حد این خواسته ها و اهدافم بزرگ و بزرگتر و وسیع تر و عمیق‌تر بشه

    خدایا شکرت که امروز هم روی باورها و قوانین جهانت کار کردم و ذهنم رو تربیت کردم برای ایجاد باورهای درست و صحیح توحیدی تا بتونم از حاشیه ها دوری کنم و اصل رو از فرع تشخیص بدم آلهی آمین

    از دوستان عزیزی که با اون چشمان خوشکل شون این کامنت منو خواندن آرزو می کنم بهترین ها هدیه ی راه تان باد.. و مثل استاد بتونیم روی دوش خداوند بشینیم و خودش ما رو به سادگی و براحتی و به آسونی و سهولت و به زیبایی و عزتمندانه و از کوتاهترین مسیر به خواسته ها و اهدافمون در تمام جنبه های زندگی مون برسونه سپاسگذارم که جملات من چشمان زیبایت رو نوازش کرد ونوازش پلک هایت جملات من را .

    خدایاااا ممنون و سپاسگذارم خدایااا شکرت

    (ایاک نعبد وایاک نستعین)تنها تو را می پرستیمو تنها از تو یاری می جوییم

    و از خداوند هدایت میطلبه(اهدنااصراط المستقیم)مارا به راه راست هدایت کن

    (صراط الذین انعمت علیهم غیرالمغضوب علیهم والضالین)راه کسانی که به آنها نعمت دادینه راه کسانی که بر آنها غضب کردی نه گمراهان

    حرف استاد که میگه وقتی ذوق زده ای یعنی هنوز باور شکل نگرفته ولی کمی خوشحال میشی یعنی این جنس باور برات عادی شده میری یه لول بالاتر .

    خدایا روی دوشت نشستن رو به من بفهمون که درک کنم و آگاه بشم و لمس کنم و تجربه کنم تا بفهمم تا چه حد می توانم خودم رو تجربه کنم

    خدایاااا تنها ترا می پرستم و تنها از تو یاری می جوییم

    IN GOD WE TRUST

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  10. -
    کبری مشتاقی گفته:
    مدت عضویت: 918 روز

    به نام خدای مهربانم به نام خدایی که منو خالق زندگیم قرار داده خدایا شکرت

    خدایا من هر چه که دارم همه رو تو به من دادی من هیچ قدرت و توانایی ندارم

    سلام به استاد عزیزم سلام به مریم جانم

    سلام به دوستان عزیزم در این اول هفته بسیار زیبا و عالی که من ایمان دارم پراز اتفاقات خوب و خبرهای خوب ست

    وقتی ایمانتو به خداوند بیشتر میکنی و قدرتشو حس میکنی در زندگی و در وجودت و همه کارهاتو به او میسپاری خیلی راحت و قشنگ هدایتت میکنه

    من چون مغازه پوشاک دارم خیلی دوست داشتم برای یه بار هم شده برم از تهران برای سال نو جنس بیارم یه دو بار آنلاین سفارش دادم اما وقتی خودت از نزدیک میری خرید میکنی یه حس خوبی داره

    تا خداوند امسال هدایت کرد هم سال جدید رفتیم مسافرت به تهران و هم خرید کردم و همون که میخواستم شد و اینا همه هدایت الهی ست به جز این چیزی دیگری نیست خدایا شکرت سپاسگزارتم

    به قول شما استاد وقتی مسیر درست رو میری خداوند خودش دست به کار میشه و همه رو برات قشنگ میچینه و خدا برام قشنگ درست کرد خدایا ممنونتم برای این هدایتت و موقع خرید بهش گفتم خودت کمکم کن با این پولی که دارم جنسهای خوب بخرم که نیاز مشتریهام باشه یعنی هم ببرم مشتریش بیاد بخره از من

    تو خودت مغازه ها رو نشون بده به من من هیچی نمیدونم و هر چی گفتم و خواستم کمکم کرد و همون شد الان دوسه روزه چیدم تو مغازه خودش داره درست میکنه مشتریها رو داره میفرسته

    خدایا شکرت سپاسگزارتم

    و اینهمه آگاهی رو مدیون استاد عزیزم هستم که تو فایلهاش قشنگ و واضح میگه با ایمان قدم بردارین و برای هر کاری از او هدایت بخواین که او قدرته مطلقه چون ما انسانها هیچ قدرت و توانایی نداریم ما همه به او محتاجیم و به او وابسته ایم بدون او هیچیم

    خدایا شکرت که هر لحظه هدایتم میکنی

    و راه درست رو به من نشان بده

    خدایا بابت این استاد نازنین شکرت

    استاد عزیزم و مریم مهربانم هر جا هستین در پناه خداوند شاد و سلامت و ثروتمند باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: