داستانی درباره هدایت الهی | قسمت 2 - صفحه 17
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-74.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2020-08-28 07:48:252023-12-22 12:40:42داستانی درباره هدایت الهی | قسمت 2شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
استاد چی بگم که اصلا حال و هوای دیگری داشتی انگار که مسخ شما شدم فقط گوش میدادم گوش میدم یه طوره دیگه بود چون من یه کوچولو هدایت را میفهمم مثل همین الان که ن میخواستم بنویسم ولی همین که نوشتم استاد به خودش چاپ شد و فهمیدم که گفت بنویس ؛ میدونی استاد برام خیلی دور از ذهن نیس چون یکی از اعضاء این سایتم خدایا ماشین و شرکت و حساب و همه همه را جمع کرد به یه کشور دیگه سفر کنه نه زبان بلد بود نه راه و چاه رو ولی راه رو یکی پس از دیگری طی میکنه از قم میاد بندرعباس به چه هدایتی از بندرعباس با پای پیاده قدم زدن با عشق تجسم کردن خواسته هاش و رسیدن به شهر شلوغ و کوچه پس کوچه های کاروان سرا های بی دروپیکر کجا و سمینار در سرتاسر کشور کجا با چه جسارتی با چه هدایتی از حرف مریم بانو کجا و آغاز یه سفر به کشورهایی اروپایی کجا ،میدونی استاد به خدا تو یه اسوه ای اینقدر که از قرآن گفتی ماروهم شیفته قرآن کردی میدونی استاد من تو گذشته دین و آیین درستی نداشتم و به چیزی پایبند نبودم ولی خوب وقتی قرآن در دست میگرم فک میکنم و با تموم وجودم احساس میکنم که خدا را از تموم کلمه های قرآن میتونم ببینم و بشنوم استاد اصن روزی که صدا شما را نشنید
نمیشه نه اخ. .مگه داریم که چیزی وسیله ای باشد که احساس مون را عالی کنه و به سمتش نریم و حالا شما که باید مدام باشید و تکرار و تکرار بشوید تا زمانی که نهادینه شوند و جزء ناخودآگاهم درآیند .
من استاد هنوز دارم گوش میدم فایل تموم شده ولی هنوز شما دارید صحبت میکنید …
به نام خالق هستی
خالقی که تمام مخلوقاتش رو هدایت میکنه.به بهترین شکل ممکن.
سلااام خدمت همههه دوستان عزییزززم❤😍😍😍
من امشب داشتم به این موضوع فکر میکردم که چجوری خدا منو توی این سال ها هدایت کرده و به این جایگاه رسونده 🤔🤔
به پیج اینستاگرام استاد هدایت شدم و این فایل بی نظیر رو دیدم 😍😍
و با خودم خاطراتمو مرور کردم و یاد یه خاطره جالب و پر از هدایت خدا افتادم.😉
سال ۹۵ بود که من تصمیم گرفتم برم خدمت سربازی و اون زمان زیاد آگاهی نداشتم از قوانین الهی.🙏
(و البته خدا رو شکر میکنم الان بابت این همه آگاهی که خدا بخشیده به من🙏😊)
از اونجایی که خدمت کردن توی سپاه خیلی آسونه من با خودم گفتم هر جور شده باید برررم سپاه .😅
اول دنبال پارتی بودم.
ببینم کسی هست که برام کاری کنه اونجا بیوفتم…بعد جست جو زیاد یه فامیل پیدا شد که ضمانت منو بکنه و من برم خودمو معرفی کنم تا اسم منو توی سپاه به عنوان سرباز
رد کنن و برای اموزشی اونجا برم…من رفتم دنبال کاراش و بعد کلی دردسر و دویدن و التماس از ادما
.گفتن برو که خبرت میکنیم و نتیجه اش میاد برات..
گذشت زمان و خبر رسید که نتیجه اومده و تقسیم بندی شده …
با تمام ذوق رفتم که ببینم سپاه افتادم و کلی برنامه ریزی کرده بودم
دیدم نوشته ارتش جمهوری اسلامی ایران
نیروی دریایی
اونجا انگار کل دنیا رو سرم خراب شده بود…و بهم ریختم خیلی👌
بهم فهموند فقط منم که میتونم کمکت بکنم
هر چی فکر کردم چیکار میشه کرد ..دیدم نمیتونم کاری کنم ..🤷♂️
خواستم زنگ بزنم به اون بنده خدا که مثلا پارتی من بوده بگم دستت درد نکنه😂 ولی خب چیزی بود که شده بود.(ذهن میخواد دنبال مقصر بگرده😉)
با خودم گفتم خدایا من نمیدونم باید چیکار کنم.
من هییییچییی نمیدونم و تو آگاهی کامل داری از همه چیز❤…
به بنده ات سپردم این شد..اشتباه کردم. تو منو ببخش که شرک ورزیدم و تو رو ندیدم.
خودمو سپردم بهش و رفتم خدمت ….اموزشی رفتم حضور بزنم …اونجا ما رو حسابی مورد عنایت قرار دادن و کلی عقده داشتن سرمون خالی کردن😂😂 و خب همون به ظاهر سختی ها و غرور خورد شدن ها…برای من بزرگ ترین درس های زندگیم بود…اون ۳ ماه اموزشی به ظاهر سخت ترین شکل ممکن و بهتریییین دوره زندگی من بود…ساخته شدم انگار…سپاه این خبرا نبود…با خودم گفتم خدایا تو داری منو میسازی…من خودمو سپردم بهت .مننننن تسلیم….
.تو منو هدایت کن …
من از خدا خواسته بودم که بیوفتم شهر خودم بندرعباس.
و ایمان داشتم خدا کمکم میکنه و دقیقا افتادم بندر.
تا اینجا من فقط اموزشیم تموم شده بود.کلی درس گرفته بودم و قوی تر شده بود شخصیت من.
قرار بود که من ۵/۵/۹۶ برم یگان حضور بزنم
حسم گفت اخر هفته اس نرو..اشکال نداره بمون.😉😉😉
همون حین من توی یه مغازه کار میکردم.شاگردی میکردم.
شنبه رسید و قرار شد برم…اومدم وسایل جمع کنم برم..دیدم اتیکت اسمم رو از مغازه نیاوردم و یادم رفته…گفتم ولش کن امروزم نمیرم😂😂 😅
شب قبل خواب با خودم گفتم خدایا چی میخوای بفهمونی بهم؟ ❤🤔
گذشت اون روز و من صبح یکشنبه رفتم یگان ..
همه با تعجب نگام میکردن و میگفتن تو فلانی هستی؟
منم از اونا متعجب تر میگفتم اره..🙄.رفتم داخل و فرم ها رو پر کردم…دیدم قیافه ها داغونه و همه یه جورین..
گفتم خدایا دمت گرم…اینجا کجاست اخه😥😥
رفتم جلو و گفتم خودت کمک کن .😌
گفتن که باید امروز ساعت ۷ نگهبانی بدی و برو استراحت کن تا خبرت کنیم…منم رفتم اسایشگاه و خوابیدم…
من ساعت ۶ رفتم یگان…ساعت ۸ بود منو بیدار کردن گفتن اومدن یکی از شماها رو ببرن تیپ تکاوران
(تیپ مث جهنم بود و سخت بود.کلا تیپ تکاوری سخته خدمت کردن).
.گفتم منو بکشن نمیرم اونجا..به خاطر ذهنیتی که داشتم
و گفتم خدایا تو منو اوردی تا اینجا..بقیشم با خودت❤
رفتیم اونجا که اون آقا با ما صحبت کنه
یه آقای با ظاهری ساده و لباس ساده(لباس نظامی تنش نبود) و مهربون اومد گفت تو فلانی هستی؟ گفتم اره..گفت وسایلت جمع کن میخوایم بریم تیپ😐🙄
گفتم من چرا؟ گفت حس میکنم تو برای اونجا خوبی..بیا بریم در صورتی که اصن منو ندیده بود قبلش (فقط همین جمله رو گفت و رفت )
با خودم گفتم خدایااااااا میخوای منو ببری جهنم؟
به خودم گفتم خدایا من نمیدونم ..اگه جهنمم ببری منو.. میدونم جایی میبری که بهترینشه و به صلاح منه…مطمعنم جهنمو برای من بهشت میکنی.
همون حین بچه هایی که بودن اونجا گفتن برو خدا رحمتت کنه..گفتم خدا چیزی جز رحمت نداره❤
همون خدا منو برد توی بهترین قسمت تیپ.
با لباس شخصی و بدون قوانین نظامی و …
مزیت های دیگه.(تمااام ارزو های یک سرباز) .ولی نمیتونسم برم خونه هر روز
و من دوست داشتم ازاد تر باشم…
گفتم خدایا شکرت…از صمیم قلبم برای اینکه خودمو سپردم خدا خوشحال بودم و گریه میکردم…که انقد هوای منو داره.
گذشت یه مدت و من حس کردم اینجا کوچیکه برای من..
.درسی نمیگیرم از اینجا.
.باید رشد کنم.
شنیده بودم یه اداره زیر نظر قسمت ما بود…گفتم خدایا منو ببر اونجا…من میخوام توی اداره خدمت کنم به مردمت..
و باورتون میشه ۲ روز گذشت همون شخصی که منو اورده بود ..گفت من تو رو از اونجا گرفته بودم برای اداره…الان رئیس اداره اومده..میگم بچه ها ببرنت اونجا….❤😊
نمیدونم چجوری رسیدم ولی فقط گریه میکردم ..میگفتم خدایاااا تووو منو از اوووون همهههه مسیر گذروندی…من تو رو اول صدا نزدم و به بنده ات رو زدم..ولی تو بازم اینجور هوای منو داری.. و اشک میریختم
تو اون اداره من کلیییی چیز یاد گرفتم
از روال و کار سیستم اداری تا کار با برنامه فوتوشاپ
شناخت اسلحه ها و مردم جدید و …
و البته هر روز میرفتم خونه و اخر هفته ها هم بیکار.
و یادمه وقتی مردم منو میدیدن میگفتن کارمند کدوم بانکی😂کلا سرباز نبودم انگار
اون خدا منو بین اون همه ادم ..شاید هزاران نفر بودن میخواستن جای من باشن..اما خدا منو انتخاب کرد.و ازش سپاسگذارم بابت همه نعمت هایی که داد….
انسان هایی توی این مسیر وارد زندگی من شد که الان واقعا قدردان خدام بابت حضورشون
و درس هایی گرفتم که فقط و فقط خدا میتونست بهم بده…
کافیه ما از زندگی لذت ببریم و بذاریم خدا، خدایی بکنه.
زندگی که من یاد گرفتم به همین سادگیه😊😉
این بخش کوچیکی از هدایت های خدا بود در زندگی من…هزاران هزار اتفاق و هدایت خدا توی زندگی همه ما رخ میده…کافیه ببینیمش❤🙏
و در اخر از خانم شایسته و شما استاد عزیز سپاسگذارم که انقدر مهربون و پاکه قلبتون و ایمان رو در قلب بقیه زنده میکنید❤
استاد بی نظیر سپاس و سپاس و سپاس و خداروشکر برای آشنایی با شما
سلام وتبریک به استاد وهمه دوستانم در سایت عباسمنش
واقعا خدارا شکر میکنم از بابت قرار گرفتن این فایل توسط استاد در سایت وشنیدنش ودرس زندگی گرفتن از آن
استاد عزیزواقعا از بکار بردن واژه استاد در مورد شما لذت میبرم شما واقعا دارین درس زندگی در این مکتب به شاگرداتون میدین درسهایی که باشنیدنش
آرزو میکنم ای کاش زودتر در این مدار قرار میگرفتم واین آگاهیها را از شما دریافت میکردم ولی باز هم هر روز در دفتر شکرگزاریم یکی از موردهایی که از بابتش سپاسگزار خداوند هستم آشناییم با این آگاهیهاست
این دوتا فایل نه تنها برای من بلکه فکر میکنم برای همه دوستان واژه های ایمان وتوکل وهدایت وهماهنگی با خود وباور داشتن به خلق زندگی توسط خود و….وخیلی چیزهایی که در دوره ها از شما شنیده بودیم رو برامون معنی دار کرد ونحوه استفاده عملی از این مفاهیم رو بهمون نشون داد
واقعا خدایا هزاران بار شکرت
خدایاشکرت که با شنیدن این فایل فهمیدم توکل واقعی یعنی چه ؟ باوجود تمام اتفاقات به ظاهر ناخوشایند استاد ما میرن برای لذت وتفریح چون میدونن که انجام کارهاشون رو به دست چه قدرت بزرگ وکاردانی سپردن (مثل کودکی که میدونه با وجود پدرش وقدرت اودر خانه همه چیز برای اودر حد عالی مهیاست پس بالذت واشتیاق کامل میره دنبال بازی وخوش بودن) خدایا شکرت که نمونه عملی این حداز توکل وایمان رو بهم نشون دادی درحالی که قبل این فکر میکردم این حداز ایمان وتوکل مال پیامبران وامامان هست
خدایا شکرت که معنی هدایت رو فهمیدم
نشونه هایی که تا همین چند وقت پیش در زندگیم به آنها توجهی نمیکردم وهمیشه هم از عمل نکردن به آنها پشیمون بودم
خدایا شکرت که فهمیدم چگونه نگاه مثبت به اتفاقات وتضادهای زندگیم داشته باشم
خدایا شکرت که دارم تکاملم رو طی میکنم
ومتشکرم استاد عزیز ودوستان همفرکانسیم با کامنتهای عالیتون
با سلام و عرض ادب
راستش نفهمیدم دو فایل درباره هدایت الهی را چگونه ۱.۵ ساعت بی وقفه تا انتها دیدم مبهوت شده بودم اما نه بخاطر اتفاقات و تصمیم به مهاجرت بلکه بخاطر توکل کم نظیر و شجاعت و آرامشی ناشی از این توکل که در آن لحظات داشتید (در هواپیما از ترکیه تا میامی در عالم خواب بودید که نشان از آرامش و تکیه شما به الله دارد)صادقانه بگویم حسرت که نه ولی غبطه خوردم به آن توکل بقول خودتان خفن و هیولایی که از خودتان بروز دادید.استاد عزیز من قبل از سلامتی ثروت آرامش و غیرو غیرو آرزومند داشتن توکلی مانند توکل شما هستم اصلا برای ما توکل را معنی کنید مفهومش را تبیین کنید درک خود را از تکیه به خداوند متعال برای ما توضیح بدهید که چجوری میشه باعث چنین تصمیماتی بگیرید و ترسی از هیچ نداشته باشید؟ این شهامت و جسارت شما در رسیدن به اهداف ستودنی است البته قبول دارم که تدریجی به این مرتبه از توکل و خدابینی رسیده اید ولی خواهش می کنم استاد عزیز بما هم متوکل بودن به شیوه عباسمنش را یاد بدهید هرچند شاید توضحیش سخت باشد بنده اعتراف می کنم اوائل آشنایی با محتوای شما نگرش الان را نداشتم اما رفته رفته و لنگان لنگان تفکر شما را متوجه می شوم و حداقل در امور مالی پیشرفت ای خوبی داشتم و از لحاظ روابط عاطفی مهربانتر صبورتر شده ام دوست دارم بگویم به امید دیدار در اورگان یا فلوریدا .بابت الهام بخشی و محبتی که در نگاهتان حس می کنم متشکریم و سپاسگزار خداوند مهربان که مارا به سوی شما هدایت کرد .
سلام استاد
این دو ساعت برای من همراه با اشک شوق و قوی تر شدم ایمانم سپری شد..
ممنونم استاد
سلام به استاد عزیز بزرگوار خودم
درباره هدایت الهی یک و دو خیلی انرژی گرفتیم مسیر بعدی حتما به ما گفته میشه و خیلی باورمون آپدیت شد و ایمانمون قوی تر شد ما یه وقت هایی مسیر موفقیت و میریم ولی با یک دست اندازی ایمانمون ضعیف میشه و شیطان که خوب کارشو بلده آماده صید میشه ولی خدا را هزار مرتبه شکر اون وقتی که داریم به بیراهه میریم استاد بهش الهام میشه میاد یک فایلی آماده میکنه وما هم هدایت میشیم اون فایل. را نگاه یا گوش میکنیم استاد یک حرفی میزنه جواب سوال ما داده میشه خیلی راحت. هزار بار این اتفاق واسه من افتاده هزار معجزه واسه من رخ داده که کمتر از اتفاقات استاد نیست خدایا صد هزار مرتبه شکرت
سلام استاد عزیزم
دوستت دارم
اولین درخواستی که ازت دارم این که اگر هدایتی در این زمینه دریافت کردی حتما در مورد بقیه هدایت هایی که تو زندگیت اتفاق افتاده مثل آشنایی با عزیز دلت مثل همین فایل صحبت کن که واقعا این فایل دیوانه ام کرد طوری که وسطش استاپ زدم و میرفتم تو حال راه میرفتم و فکر میکردم به تمام این صحبت هاتون و یاد هدایت های خودم میافتادم تو زندگیم.
من همزمان با این فایل ها که روی سایت قرار دادین رسیدم به قدم ششم و دقیقا جلسه اول قدم 6 در مورد هدایت صحبت کردین و در موردش مثال هایی هم آوردین حس خیلی خوبی داشتم و دیگه روی کلمه هدایت حساس شده بودم طوری که هر موقع ذهنم حرفی میزد فقط با خودم تکرار میکردم آروم باش هدایت میشیم.در طول روز هم خیلی سعی میکردم به یاد بیارم هدایت هایی که در گذشته شدم و موارد خیلی زیادی پیدا کردم که واقعا فراموش کرده بودم و با هر یادآوری قدرتی در وجودم بیدار میشد که مثل موتور جت من رو به جلو هل میداد.
این دو تا فایل هم کاملا هدایت شدم به دیدنشون.راستش من وقتی محصولی میخرم کمتر به فایل هایی که روی سایت گذاشته میشه توجه میکنم و بیشتر تمرکزم روی فایل های محصولات هستش.اما چون روی کلمه هدایت حساس شده بودم به محض اینکه فایل ها آمد هدایتش هم آمد که گفت اینها رو گوش کن برات خوبه.
خدایا شکرت که من رو هدایت کردی به این فایلها تا باز هم معجزاتی رو ببینم که میتونی انجام بدی و من غافل بودم ازشون.
ممنونم از شما استاد عزیز
سلام استاد عزیزم من از داستان هدایت الهی خیلی لذت بردم و خوشحالم که در این مسیر هدایت شدم و من نزدیک دو ماه و نیم در سایت از فایل های دانلودی شما و کامنت هایی که بچه ها میزارند در سایت ازش درسهای خیلی خوبی یاد گرفتم و چه کامنت هایی قشنگی و چه دیدگاهایی که من از این بچه ها میخونم …. خدایا شکرت .. استاد برای شما و عزیز دلتون خانم شایسته و پسر گلتون ارزوی موفقیت دارم. بازم سپاسگزارم
سلام استاد جان فوق العاده بود انشالله سالیان سال زنده باشی و واقعا 900 سال زنده باشی و از زندگی نهایت لذت را ببری وخداوند را بی نهایت شاکرم که با شما آشنا شدم خدا میدونه از وقتی که با شما آشنا شدم دید گاهم نسبت به زندگی عوض شده وعاشقانه خدا را دوست دارم ممنون