داستانی درباره هدایت الهی | قسمت 2 - صفحه 2
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-74.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2020-08-28 07:48:252023-12-22 12:40:42داستانی درباره هدایت الهی | قسمت 2شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بنام خدایی که بشدت کافیست
کاظم عزیز سلااااام
خدای من شکرت که در هر لحظه ما رو هدایت میکنی فقط کافیه ساکت باشیم تا بشنویم، ما فقط سمت خودمون رو انجام بدیم و روی خودمون کار کنیم و باورهامون رو رشد بدیم با ورودی های مناسبی که نوش جان میکنیم
میدونی کاظم عزیز منم الان که به کامنتت که درمورد آنچه در «دوره عزت نفس» میآموزی، در یک نگاه رو نوش جون کردم و کلی تحسین ات کردم، میخواستم خارج بشم ولی یه حسی بهم گفت برگرد و یکی دیگه از کامنت های کاظم رو بخون، چند ثانیه اول مقاومت کردم و گفتم نمیخواد حالا قبلش کلی کامنت های دیگه خوندم و از کاظم عزیز هم اون کامنتش رو خوندم ولی تسلیم اون حس شدم و اومدم این کامنتت رو هم خوندم و چقدر خوب شد که گوش دادم بهش 😍
مخصوصا اون جمله آخری که گفتی:
ساکت باش و فقط به ندای قلبت گوش کن
یاد این شعر زیبا افتادم
گفتم:
ای عشق من از چیزِ دگر میترسم
گفت:
آن چیز دگر نیست
دگر هیچ مگو
من به گوش تو
سخنهایِ نهان خواهم گفت
سَر بجنبان که بلی
جُز که به سَر، هیچ مگو
کاظم عزیز هر لحظه ات توحییدی تر و ثروتمندتر در پناه رب العالمین