داستانی درباره هدایت الهی | قسمت 2 - صفحه 42 (به ترتیب امتیاز)

سلام بر استاد عزیزم و همه عزیزان سایت

چند ساعت پیش داشتم راجع به مهاجرت با دوستم

صحبت میکردم و داشتم بهش میگفتم که نمیدونم

چرا ولی انگار ی حسی اومده سراغم واسه مهاجرت

کردن و در مورد این داشتیم با هم صحبت میکردیم

که همه چیز به وقتش به وجود میاد و خدا به موقش

هدایت میکنه اگر به خیر من باشه

تا اینکه بعد از ظهر اومدم داخل سایت و روی دکمه

مرا به سوی نشانه ام هدایت کن کلیک کردم و

قسمت اول هدایت خداوند رو واسم آورد

چقدر الله اکبر گفتم از این عظمت خداوند از این دقت از این

هدایت،که چقدر قشنگ خدا با این فایل داشت با من

صحبت میکرد

استاد وقتی داشتی این داستان ها رو تعریف میکردی

انگار خودم بودم اینقدر غرق شده بودم که جلو

اشکهامو نمیتونستم بگیرم که چطور خدا کارها رو

انجام میداد و چطور نمیذاشت ی سری کارها رو

انجام بدین و چطور هدایتتون میکرد که ی سری کارها

رو انجام بدین و چطور دل آدم ها رو نرم میکرد که

کارتون و بهتر و راحتر انجام بدن

این همه عزت و احترام سزاوار کسی هستش که به

ربّ اعتماد میکنه چقدر گریه کردم پای این

دوتا فایل و چقدر خدایا شکرت گفتم و چقدر ذوق

کردم بخدا انگار خدا این کارها رو واسه خودم کرده

بود اینقدر غرق شده بودم اینقدر احساساتی شده بودم

من در دوره روانشناسی ثروت ۳ هستم و چقدر رابطم

با خدای خودم خوب شده چقدر بیشتر از قبل بهش اعتماد میکنم

چقدر وقتی ازش سوال میپرسم و جواب میده

راحت تر دنبال اون جواب میرم،

خدایا شکرت خدایا هزاران مرتبه شکرت

من فقط واسه درآمد بیشتر و ثروت بیشتر اومده بودم تو دوره روانشناسی ثروت ۳

که اونم اینقدر ترمز داشتم وقتی میخواستم این دوره

رو بخرم از خدا هدایت خواستم وقتی هدایتم کرد

اعتماد نمیکردم ترمز های ذهنیم اجازه نمیداد کار

انجام بدم نمیذاشت این دوره رو خرید کنم

یک هفته زمان برد تا ترمزه رو از بین بردم و خریدم

اونم بعد از کلی شک و تردید

چقدر حالم بهتر شده،بخدا همین الان که دارم تایپ

میکنم دارم گریه میکنم،اشک شوق میریزم

واسه همه چیز ازش کمک میخوام حتی چیزهای

کوچیک رفته بودم فروشگاه خرید کنم میخواستم مایع

دستشویی بخرم مونده بودم بین این همه کدوم رو

بردارم که بهتر باشه از خدا همون موقع هدایت

خواستم ی دفعه احساسم بهم گفت که اونو بردار منم

بدون اینکه شک کنم و ترمزی داشته باشم برداشتم

حتی نخوندمش بعدش که اومدم خونه دیدم این

محصول طوری ساخته شده که وقتی دستهارو باهاش

میشوری پوست دستت نرم و لطیف میشه و بوی خیلی خوبی هم داشت

این در صورتی هستش که مایع های قبلی این

خصوصیات رو نداشت که هم بوی خوبی داشته باشه هم ساختار خوبی داشته باشه

این مثال مایع دستشویی رو زدم چون از دید خیلیهامون خیلی

چیز پیشپا افتاده ای هستش و گاهی تو مسائل به ظاهر

کوچک مثل این یادمون میره هدایت بخوایم

من تو چیزهای کوچیک و پیش پا

افتاده خیلی دوس دارم ازش کمک بگیرم چون این باعث میشه

کمتر روی خودم حساب کنم حتی تو مسائل کوچیک و روزانه

اینو به شما دوستای گلمم پیشنهاد میکنم

تا بعد تو مرحله های بالاتر راحتتر بتونیم اعتماد کنیم

والبته هدایت های بزرگتر رو انشالله در کامنت دیگه مطرح میکنم

که ماشین و خونه و موتور و مغازه و درآمدو… هستش

چه لذتی بالاتر از با تو بودن

چه لذتی بالا تر از پاک بودن

چه لذتی بالاتر از بنده تو بودن

چه لذتی بالاتر از خواستن و دریافت کردن

چه لذتی بالاتر از دیدن پاسخ های تو

چه لذتی بالاتر از درآغوش تو بودن

چه لذتی بالاتر از هدایت خواستن و جواب گرفتن

به قول ملا صدرا

(مگر از زندگی چه میخواهی که در خدایی خدا یافت نمیشود)

ممنون از همه کسایی خوندن

ممنون از کسایی که دارن زحمت میکشن واسه این سایت

و ممنون از استاد عزیزم

در پناه الله یکتا⚘💐⚘