داستانی درباره هدایت الهی | قسمت 2 - صفحه 45 (به ترتیب امتیاز)

سلام استاد

سلام دوستان

چقدر این حرفها عالی است و من چقدر اینروزها رو درک میکنم واقعا عالی هست من خیلی میبینم و واقعا ایمان دارم و باور دارم

استاد از چند سال قبل فقط بگم اون زمان که قانون نمیدونستم

ازدواج کردم با باور درست بچه دار شدم و با باور غلط اوضاع مالی بهم ریخت چون دست خدا را کمرنگ دیدم

ولی وقتی قانون رو یاد گرفتم و اومدم رو باورهام کار کردم همه چیز تغییر کرد و واقعا میفهمم که باید تعهد داشت به همه چیز به همه اتفاقات به همه زندگی و الان چندین ماه هست که روزانه بیشتر درک میکنم

و هر زمان هدایت خواستم هدایت شدم و هر چه بیشتر توکل میکنم آرامش بیشتره و ترس از دست دادن کمتر

با گوشت و پوست درک کردم هر اتفاقی اتفاقی نیست

خدایا شکرت خدایا شکرت بابت هدایت هایت و زندگی شاد و حمایت از همه انسانها

خدایا شکرت برای هر کس همان میشوی که میخواهد

برای من دوست و خواهر و رفیق هستی که بیشترین حرفها را با تو میزنم همدم من

برای رفیق شدی که نگران نباش

برایم روزی رسان شدی خدایا شکرت

چطور سپاسگزار باشم خدایا بابت لحظه لحظه زندگی هزاران بار شکر

خدایا شکرت بابت اعتباری که دادی بهم بابت دوستان و خانواده که دارم

خدایا شرکت بابت هدایت هفته گذشته که پسرم را بسپارم و رفتارش که دوست داشتم درست شود و نگران سلامتی بود در عرض چند روز عالی شد که فقط میگوییم خدایا شکرت

خدایا شکرت بابت حمایت تو و سادگی انجام کارها

خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت

شاد و موفق و پیروز و ثروتمند باشید