راهکارهای دوره روانشناسی ثروت 2، برای حل مسائل مالی شما

سوال:

سوالی که به شدت ذهن مرا به خود مشغول نموده و به نظرم نقضی است بر قوانین، این است که:

وقتی می بینم یک سری افراد هستند که با اینکه در حال گله و شکایت اند و مرتباً غر می‌زنند، ولی روز به روز ثروتمندتر می‌شوند یا بچه هایی که درگیر بیماری و فقر هستند.

اگر قانون این است که اگر گله و شکایت و تمرکز بر نکات ناراضی کننده، ما را از نعمت ها و ثروت ها دور می کند، چرا این افراد مرتباً اوضاع برای شان بهتر هم می شود؟

چرا قانون برای این افراد، برعکس عمل می کند؟


پاسخ گروه تحقیقاتی عباس منش:

لازم است دوباره نحوه عملکرد سیستم جهان را اول به خودم و سپس به شما یادآور شوم. قانون همیشگی و بدون تغییر خداوند این است که:

تمام اتفاقات زندگی ما بازتاب کاملی از باورها و فرکانس های ماست. سیستم جهان به گونه ای خلق شده که به فرکانس های ما پاسخ می دهد. جهانی که در آن زندگی می کنیم، جهانی مبتنی بر مدار و فرکانس است.

شما هرگز نخواهی توانست تناقضی بر قوانین جهان پیدا کنی. این قوانین هرگز برعکس عمل نمی کند. خواه آن را باور داشته باشی، خواه نداشته باشی!

خواه با این قوانین هماهنگ باشی و آنها را تایید کنی، خواه آنها را نادیده بگیری و بر خلاف شان عمل نمایی. در هر صورت جهان طبق قوانین عمل می کند.

شما هرگز نمی توانی از طریق نشانه های بیرونی، فرکانس های دقیق افرادی غیر از خود را شناسایی نمایی

حتی آن کودکی که از نظر شما فقط یک بچه است، فرکانس دارد و با فرکانس های خودش، زندگی اش را خلق نموده است.

اینکه هنوز نمی تواند به زبان شما سخن بگوید، نمی تواند دلیلی باشد که قادر به ارسال فرکانس هم نیست.

بنابراین، هرجا با اتفاق یا مثالی مواجه شدی که از نظر شما، نشانه ای است بر نقض قوانین، مطمئن باش دلیل این استنباط، درک ناقص از قوانین است و نه نقص در قوانین.

این اصلا روش مطمئنی نیست که بخواهی از طریق بررسی فرکانس های دیگران، قوانین کیهانی را بشناسی یا درباره اش مطمئن شوی یا بخواهی آنها را ثابت یا نقض نمایی.

زیرا شما به فرکانس های فردی غیر از خود، دسترسی نداری. شما حتی نمی توانی فرکانس های همسر یا فرزندان خود را درک کنی، بلکه در بهترین حالت، می توانی از روی نتایج آن  افراد، درباره باورهای شان حدس و گمان هایی داشته باشی.

اما همواره از طریق احساس ات، به فرکانس های خودت دسترسی داری و می توانی فرکانس های خود ت را بشناسی.

وقتی به راحتی به فرکانس های خودت دسترسی داری و می توانی از طریق پیدا کردن ارتباط میان آن فرکانس ها و احساسی که به خاطر ارسال آنها تجربه می کنی و مقایسه آنها با نتایج زندگی ات، مرتباً نشانه های درستی قوانین را ببینی، دیگر چه نیازی به بررسی فرکانس های دیگران داری.

هر فردی از طریق یافتن ارتباط میان نحوه نگرشی که به موضوعی دارد با تجربه ای که از آن موضوع دارد، به راحتی می تواند آثار مشخص و ملموس قوانین را در زندگی اش پیدا کند و از نقش باورهایش در تجربه های زندگی اش مطمئن شود.

نتایج زندگی ما هرگز نمی تواند چیزی خلاف باورهای ما باشد.

بنابراین، اگر فردی ثروتمند است، قطعاً باورهای قدرتمند کننده ای درباره ثروت دارد.

اگر فردی روابط عاشقانه ای تجربه می کند، قطعاً باورهای قدرتمند کننده ای درباره روابط دارد.

اگر فردی معمولا همیشه سلامت است، قطعا باورهای قدرتمند کننده ای درباره سلامتی دارد.

اگر فردی مرتباً بیمار است، حتما باورهای محدود کننده ای درباره بیماری دارد حتی اگر تو نتوانی آن باورها را شناسایی نمایی.

اگر فردی مرتباً درگیر مسائل مالی است، قطعاً باورهای محدود کننده ای درباره ثروت و فراوانی در جهان دارد حتی اگر ظاهراً اینطور به نظر نرسد.

اگر می‌خواهی از طریق مطالعه نتایج دیگران، قوانین کیهانی را بشناسی، لازم است چند نکته مهم را به خاطر داشته باشی:

اولاً

اگر هنگام برخورد با فردی که توانسته در بخشی از زندگی اش موفقیت هایی کسب نماید، کانون توجه شما متمرکز بر نکات منفی و نقاط ضعف زندگی آن فرد است، اولین چراغی که باید در ذهنت روشن شود این است که:

“من چه باورها و نحوه نگاهی دارم که با وجود اینهمه نکات مثبت و موفقیت در زندگی این فرد، آنچه برایم از همه برجسته تر است، نکات منفی و نقاط ضعف این فرد است!!”

“چرا بر موضوعاتی تمرکز کرده ام که خودش یک مانع بزرگ است، به جای اینکه به کمک دیدن موفقیت های این فرد و تحسین آنها، قوانین کیهانی را تایید کنم و تشویق شوم و ایمان بیاورم که اگر این فرد توانسته، من نیز حتی با وجود نقاط ضعفی که دارم یا شرایط نامطلوبی که در آن هستم، مثل آن فرد از قوانین استفاده و وضعیت مالی دلخواهم را بسازم!!”

دلیل اینکه افراد از نگاه به یک موضوع واحد، نتیجه گیری های کاملاً متفاوتی دارند و دلیل اینکه افراد از شرایط و فرصت های یکسان، نتایج متفاوتی کسب می کنند، نوع نگرش متفاوت آنها به آن مسئله خاص است و از دیدگاه وسیع تر، آنها به خاطر باورهای متفاوتی که دارند، این نگاه و این تمرکز متفاوت را دارند. به همین دلیل نتایج کاملاً متفاوتی از شرایط یکسان می گیرند.

همیشه شرایط اقتصادی یکسانِ یک کشور، به برخی کسب و کارها رونق می بخشد و موجب سقوط و فروپاشی برخی دیگر می شود و دلیل آن، نگرش و باورهای صاحبان آن کسب و کارها به آن شرایط است.

برخی در دل آن شرایط، فرصت ها را می بینند و برخی در دل آن شرایط، فاجعه محض را. به عبارت ساده تر، انتخاب برخی از افراد از آن شرایط، “فرصت” است و برخی دیگر ترجیح می دهند که “فاجعه” را برگزینند و ناآگاهانه این کار را انجام می دهند.

نگاه کردن به موفقیت های یک فرد موفق و ثروتمند، امیدهای افراد زیادی را زنده می کند که اگر این فرد توانسته، پس من هم می توانم، به همین دلیل شروع به تحسین آن فرد و سپاس گزاری می نمایند

اما همان موفقیت ها، خشم، نفرت و حسادت را در افراد دیگری بر می گزیند. به همین دلیل نیز شروع به تجسس می کنند تا بلکه نقطه ضعف هایی در آن فرد پیدا کنند که موفقیت هایش را کم ارزش جلوه دهند یا حتی بتوانند مانعی بر سر راه موفقیت های بیشتر برای او درست کنند.

و منشاً همه این رفتارها، به باورهای آن افراد بر می گردد.

بنابراین، اگر متوجه شده ای که به محض مواجه شدن با موفقیت های یک فرد، قادر به تحسین آن موفقیت ها نیستی، بلکه ناخودآگاه، ذهنت به دنبال راهی برای بی ارزش جلوه دادن آن موفقیت هاست. یا اگر دیدن یا شنیدن موفقیت های دیگران، شما را عصبانی می کند و به جای احساس تحسین، تشکر و سپاس گزاری به خاطر آگاه شدن از یک سند دیگر بر حقانیت این قوانین، احساس های بدی مثل عجز، قربانی شدن یا نالایق بودن را تجربه می کنی، باید به صورت جدی برای تغییر منشأ این رفتار و این احساسات، جهادی اکبر به راه بیندازی.

توجه به همین نکات ریز، مهارت “خودشناسی” را در شما ایجاد می کند. شاید اولین باری که من به درک عمیق تری درباره قوانین رسیدم به گونه ای که شروع به بررسی نگاه و باورهایم با استفاده از این قوانین نمودم، از دوره روانشناسی ثروت 2 شروع شد.

انجام روزانه تمرینات فانوس دریایی و جلسه سوم و چهارم این دوره، انقلابی در من ایجاد کرد. من بارها و بارها این جلسات را گوش داده ام خصوصاً جلسه دوم این دوره و بخشی که استاد درباره هماهنگ شدن با قوانین جهان صحبت می کند و در این باره مثالی جالب از کتاب پندار، می آورد.

من ساعت ها به این بخش از صحبت های استاد عباس منش گوش داده ام تا این نگاه کم کم در من شکل بگیرد و همواره بتوانم دلیل هر اتفاقی را در خودم و باورهایم بجویم و خلق هر خواسته و شرایطی را از طریق ساختن باورهای هماهنگ با آن شرایط، شروع نمایم.

این نگاهی است که من از دوره روانشناسی ثروت2 آموخته ام تا بتوانم مسائل را نه بصورت ظاهری، بلکه از نگاه قوانین کیهانی ببینم.

باید همیشه به یاد داشته باشیم که ما هرگز یک شاهد بیرونی و غیر وابسته نسبت به آنچه که در زندگی مان می بینیم، می شنویم و تجربه می کنیم، نیستیم.

گاهی به مسائل ناخوشایند نگاه می کنیم و خود را فقط یک شاهد غیروابسته به آن ماجرا می دانیم. اما حقیقت این است که ما نیز جزئی از آن ماجرا هستیم. یعنی فرکانس‌هایی به جهان ارسال کرده‌ایم که موجب شده یکی از تجارب زندگی‌مان، مشاهده چنین صحنه‌هایی از زندگی آدمهای دیگر باشد.

یعنی وقتی در مواجه با فردی موفق، حتی فردی که موفقیت های اندکی در زندگی اش دارد، چیزی که شما از مراوده با او تجربه می کنی، موضوعاتی پیرامون تمرکز بر ویژگی های نامطلوب یا ناخواسته های زندگی این فرد است (در این مثال گله و شکایت های آن فرد موفق و صحبت درباره ناخواسته هایش با شما!)، باید از خود بپرسی:

من چه باوری دارم و بر چه موضوعاتی متمرکز شده ام که حتی این فرد موفق، با وجود اینهمه نکات مثبت در زندگی اش، در برخورد با من، درباره ناخواسته هایش توضیح می دهد به گونه ای که حتی ارتباط با این فرد موفق نیز، موجب می شود تا بیشتر باور کنم چیزی به عنوان شادی، حتی در زندگی افراد موفق، وجود ندارد!

پس بهترین کاری که در این مواقع باید انجام دهی این است که، به قول استاد عباس منش مچ ذهنت را بگیری و دستش را بخوانی که می خواهد با متمرکز نمودن تو بر یک ناخواسته ی دیگر، غذایی برای باورهای محدود کننده ات درست کند.

سپس از همان جا، کار را برای تغییر کانون توجه ات و برداشتن تمرکز از ناخواسته ها و متمرکز شدن بر خواسته ها، شروع نما.

دوره روانشناسی ثروت2، راهنما و همراه خوبی برای از بین بردن این عادت و ایجاد عادت تمرکز بر خواسته ها و زیبایی هاست.

من ساعت‌های زیادی از زندگی‌ام را صرف گوش دادن به جلسات این دوره نمودم تا این نگاه در من ایجاد شود. این نگاه تحول عظیمی در همه جنبه های زندگی‌ام بوجود آورده است که مهم ترین آنها، آرامش است و این آرامش، منشأ اصلی هدایت من به ایده های بهتر و مدارهای بالاتر شده تا نعمت های بیشتری را تجربه نمایم.

وقتی استاد عباس منش در این باره صحبت می کند که “من خیلی راحت به خواسته هایم رسیدم” من به یاد می آورم که شاید من حتی از ایشان هم راحت تر به خواسته هایم می رسم. چون همه افرادی که از نزدیک مرا می شناسند، متفق القول می توانند بگویند که من چقدر راحت به آنچه می خواهم، می رسم و به نظر خودم، سرمنشأ این نتایج، از دوره روانشناسی ثروت 2 و درک عمیقی بوده که آموزش های این دوره در وجود من نسبت به قوانین کیهانی ساخته و به من مهارت شناسایی باورهای مخفی ای را آموخته که در حکم یک مانع بزرگ بر سر راه خواسته هایم بوده اند و به من یاد داده تا چگونه آن باورهای محدود کننده را به کمک ساختن باورهای قدرتمند کننده ی جدید، بپوشانم و هر لحظه تلاش کنم تا با ارسال فرکانس‌های قدرتمند کننده تر، خواسته‌هایم را راحت‌تر وارد زندگی‌ام کنم.

دوره روانشناسی ثروت 2، برای من در حکم  یک دوست و یک همراه همیشگی و یک مشاور عالی در لحظات حساس است.

همان لحظاتی که می توانیم فقط با کمی تعهد و تلاش برای کنترل ذهن، مسیر جریان را

از نفرت به عشق

از نگرانی به آرامش

از حسادت به تحسین

از بیماری به سلامتی

و از فقر به ثروت تغییر دهیم.

موضوع دومی که باید در جریان تجربه چنین ماجراهایی جدی گرفته شود این است که:

اطمینان حاصل نما فردی که به نظر شما با اینکه غر می زند اما ثروتمند است، چه باورهایی درباره ثروت دارد!

آیا اصولا باور دارد که نعمت ها و فرصت ها در جهان زیاد است که حاضر نیست به هیچ فردی در این راستا باج بدهد،  یا مرتبا ًنگران از دست رفتن داشته هایش و در پی راهی برای حفظ آنهاست؟

آیا اصولا خود را لایق یک زندگی خوب می داند؟

چقدر به توانمندی هایش اعتماد دارد و چقدر در جهت خواسته هایش قدم بر می دارد؟

چقدر می تواند بلندپروازانه به مسیر اهدافی نگاه کند که هیچ تجربه قبلی ای درباره اش ندارد؟

چقدر برای ثروت ارزش قائل است و چقدر تمرکز او بر مسیرهای کسب و خلق ثروت است؟

زیرا درست است که این فرد غر می زند، اما اگر ثروت و فراوانی جزئی از تجربه زندگی اش است، یعنی قطعاً باورهای قدرتمند کننده ای درباره ثروت دارد.

پس نمی‌توان گفت چرا با اینکه این فرد باورهای محدود کننده‌ای درباره روابط دارد، اما ثروتمند است. همچنین نمی‌توان گفت: با اینکه باورهای خوبی درباره ثروت دارد، پس چرا روابط خوبی ندارد؟!!!

زیرا دلیلش این است که باورهای او درباره سلامتی و روابط ، به اندازه باورهایش درباره ثروت، قدرتمند کننده نیست.

به همین دلیل همه ما می توانیم افرادی را در اطرافیان و آشنایان خود بیابیم که روابط عاطفی خوبی ندارند، اوضاع سلامتی  شان مساعد نیست، وقت آزاد برای بودن با خانواده ندارند، اما از وضعیت مالی خوبی برخوردار هستند.

نمی خواهم بگویم که این موضوع خوب است یا بد، چون این موضوع گسترده تر از آن است که در این پاسخ به آن بپردازم. در واقع اگر بخواهم تمام جنبه های این موضوع را توضیح دهم، باید تمام 38 جلسه دوره روانشناسی ثروت1 را کلمه به کلمه بنویستم.

زیرا حتی وقتی باور قدرتمند کننده ای را در فردی پیدا می کنید که موجب خلق ثروت در زندگی اش شده، باید به یاد داشته باشید که قطعاً باورهای قدرتمند کننده تری نیز وجود دارد.

مثلاً اگر فردی ثروتمند است، اما آنقدر درگیر است که هیچ زمانی برای استفاده از آن ثروت ندارد، ممکن است باوری مثل این داشته باشد که:

این فرد احتمالاً باورهای خوبی درباره فراوانی ثروت در جهان دارد، اما در کنار این باور، باورهایی مثل “نابرد رنج، گنج میسر نمی شود” و … دارد.  اما از آنجا که رنج بودن در فقر در این فرد، بیش  از رنج تحمل کار سنگین برای کسب ثروت است، در نتیجه به خاطر این باور به مسیر هایی هدایت شده که ثروت را کسب نماید اما از طریق کار سخت و سنگین و طاقت فرسا!

پس می توان باور قدرتمند کننده تری مثل:

خلق ثروت، آسان ترین و لذت بخش ترین کار دنیاست! ساخت و به خاطر این باور، به مسیرهایی هدایت شد که نه تنها لذت را تجربه کرد، بلکه ثروت هم خلق نمود.

زیرا همیشه ایده ها، راهکارها، الهامات، مسیرها و فرصت هایی که پیش روی ما در مسیر اهداف مان قرار داده می شود، دقیقاً همجنس با باورهای مان است.

حال هرچه آن باورها قدرتمند کننده تر شود، به مسیرهایی هدایت می شویم که از طریق راهکارهای ساده، کم هزینه تر و سریعتر به خواسته های خود می رسیم.

اما موفقیت در قدرتمند کننده تر نمودن باورها و ورود به مدارهای بالاتر به منظور برخورد با تجارب با کیفیت تر، منوط به درک و به انجام رساندن، این 2 موضوع است:

  1. درک عمیق تر قوانین کیهانی و شناخت عمیق تر خودمان و فرکانس ها و باورهایی که داریم به کمک پیدا کردن ارتباط میان فرکانس های غالب مان (باورها) و تجربه های زندگی مان و سپس تلاش برای تثبیت باورهای قدرتمند کننده ی جدیدیمان به کمک تکرار آن نوع نگرش در رفتارمان و احاطه نمودن ذهن مان با هر آنچه که حقانیت و درستی آن باور و نگرش را تأیید می کند. و. منظورم همان باورهایی است که نقطه مقابل نگرش قبلی مان بوده و نتایج آن نگرش برای ما راضی کننده نبوده است.

تکرار چنین روندی و وفاداری به نگاه داشتن خود در فضای واکنش، اقدام و نگرش بر طبق آن باورهای قدرتمند کننده جدید، موجب تثبیت آن مدار می شود و مرحله بعد از تثبیت مدار، ورود به یک مدار جدید است.

خیلی ها می پرسند دوره روانشناسی ثروت2 چه فرقی با دوره ثروت1 دارد یا آیا می توان قبل از دوره ثروت1، ابتدا کار را از دوره ثروت 2 شروع کرد؟ و…

در پاسخ به سوال این دوستان باید بگویم که دوره روانشناسی ثروت2، در حکم یک مدار جدید است اما نه به این معنا که شما بخواهی از همان ابتدا، وارد مدارهای بالاتر شوی.

زیرا لازمه قرار گرفتن در این مدار جدید و باکیفیت تر، تجربه مدار قبلی است که به کمک آموزش های دوره روانشناسی ثروت1، می توانی اولاً وارد آن مدار شوی و ثانیاً با ماندن در آن مدار و تجربه اتفاقات و شرایط موجود در آن مدار، ظرف وجودت، اعتماد به نفس ات، ایمان و باورهایت را برای مواجه شدن با تجربه های با کیفیت تر و داشتن خواسته های بیشتر، آماده نمایی.

بنابراین، تا دوره ثروت1 را کاملا درک ننموده باشی، نباید از دوره ثروت2 استفاده نمایی.

زیرا مأموریت ثروت 2، ریزبین شدن، دقیق شدن و متخصص شدن در تشخیص باورهای قدرتمند کننده تر و ساختن آنهاست.

کار ثروت 2، شناسایی باورهای محدود کننده مخفی است که آنقدر در اعماق وجودمان هستند و آنقدر مخفیانه در حال فعالیت اند که تا شناخت عمیقی نسبت به قوانین ثروت ایجاد نشود، از عهده شناسایی شان بر نمی آییم.

بنابراین، اول باید به  کمک آموزش ها و تمرینات دوره روانشناسی ثروت1، درک عمیق نسبت به قوانین ثروت در اعماق وجود فرد ایجاد گردد و به وسیله آن، فرد وارد مدارهای مالی بالاتری شود که نشانه واضح آن، افزایش درآمد و افزایش کیفیت زندگی مالی اش است.

یعنی درآمدش افزایش می یابد

محل زندگی اش باکیفیت تر می شود

خانه ای که در آن زندگی می کند، ماشینی که سوار می شود، وسایلی که برای رفاه بیشتر، از آنها استفاده می کند و… به طور قابل توجهی، با کیفیت تر می شوند.

رونق وارد کسب و کارش می شود

نه تنها به راحتی از عهده هزینه های زندگی اش بر می آید بلکه سرمایه گذاری هایی هم انجام می دهد.

نه تنها نگرانی های مالی اش تمام می شود، بلکه پس اندازه هایی هم دارد.

قدرت خرید او، به میزان قابل ملاحضه ای افزایش می یابد به گونه ای که دیگر برای تهیه مایحتاج خود، نگرانی ای درباره قیمت ها ندارد.

و در یک کلام، راحت تر خرج می کند و راحت تر به تهیه خواسته هایش نگاه می کند و در جهت آنها اقدام می کند.

اینها همه نشانه هایی است از تغییر مدار مالی که نتیجه واضح باورهای قدرتمند کننده جدیدی است که به کمک دوره روانشناسی ثروت1، ساخته شده است.

اما موضوع این است که باورهایی که تا کنون ساخته شده، تا همین جای نتایج را جواب داده است و اگر فرد می خواهد موفقیت های بیشتری کسب کند و به خواسته های بزرگتری برسد، باید به وسیله ساختن باورهای قدرتمند کننده، وارد مدارهای بالاتری شود.

و لازمه کسب مهارت در این کار، ریزبین شدن در شناسایی موانعی به نام باورهای محدود کننده مخفی و ایجاد باورهای قدرتمنده کننده است.

و موضوع آخر و البته بسیار مهم درباره ماجرای شما این است که:

ما اتفاقاتی را تجربه می‌کنیم که بخش اعظم کانون توجه مان را به آن موضوع اختصاص داده‌ایم.

زندگی ما حاصل فرکانس های غالب ماست. تجربه های زندگی ما، همجنس با موضوعاتی است که در طول روز بیشترین تمرکز را به آن اختصاص می دهیم و بیشترین فرکان ها را درباره اش ارسال می کنیم.

ما درباره فرکانس صحبت می‌کنیم، یعنی موضوعی که فقط توسط خود فرد درک می شود و نه فردی که از بیرون به او نگاه می کند.

زیرا  فردی که از بیرون شاهد ماجراست، نمی‌تواند با یقین بگوید که آن فرد خاص، چه فرکانس خاصی را ارسال نموده است. تنها خود فرد است که می‌تواند در هر لحظه با توجه به نوع احساسش، بگوید که فرکانس خواسته‌اش را ارسال می‌کند یا فرکانس ناخواسته‌اش را.

ممکن است فرد مورد نظر شما، همان لحظاتی که با شماست در این باره صحبت می کند و اصولا در طول روز، اکثر تمرکزش بر خواسته هایش است و غالباً در احساس خوبی به سر می برد و از روند زندگی اش لذت می برد.

برای اینکه ببینی فرکانس‌های غالب یک فرد چیست، ساده‌ترین راه نتایج این فرد است که در ابتدا بیان شد و راه دیگرش این است که باید مدتی با این فرد زندگی کنی تا از طریق رفتارهای غالبش، فرکانس های غالب او را بشناسی و بتوانی بصورت میانگین بگویی که بیشتر اوقات در چه شرایط احساسی به سر می‌برد

آیا اکثراً حالش خوب است یا بد!

آیا اکثر نگران است یا امیدوار!

آیا اکثر درباره خواسته‌هایش صحبت می‌کند یا درباره ناخواسته‌هایش!

اما ساده ترین راه برای افزایش ایمان تان به قوانین کیهانی، بررسی این قوانین به کمک فرکانس های خودت و نتایجی که در زندگی ات تجربه می کنی، است.

بهترین راه این است که از طریق بررسی احساسی که غالباً تجربه می کنی و مقایسه آن با تجارب زندگی ات، درک عمیق تری از قانون

احساس خوب = اتفاقات خوب

ایجاد نما و سپس با پیروی از این قانون و وفاداری به آن، زندگی خودت را به گونه ای خلق نما، که می خواهی باشد.

می خواهم توضیحات بیشتری درباره آموزش های دوره روانشناسی ثروت2 بخوانم

97 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمد میررحیم گفته:
    مدت عضویت: 2143 روز

    سلام استاد

    امروز که درباره تکمه نشانه امروز در فایل جدیدتون صحبت کردین اومدم تو پروفایلم و امتحانش کردم درباره سوالی که ذهنم رو چند وقته درگیر کرده وقتی تکمه رو زدم رسید به این فایل جالب اینه که این صحبتهای این فایل نه تنها جواب سوالی که داشتم داد بلکه جواب چیزی که از خدا چند روز پیش خواسته بودم و درباره این بود که چطور میشه به انسان آگاهی داده بشه و اصلا فراموش کرده بودن که باید به نشانه ها توجه کنم تا بتونم جواب این خواسته چند روز پیشم رو بگیرم امروز توی این فایل نشانه رو بهم داد

    واقعا باور کردنش سخت بود ممنونم ازتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    فاطمه توده کشت گفته:
    مدت عضویت: 1954 روز

    سلام

    خداقوت.

    در پاسخ به این سوال من می تونم چیزایی که به ذهن خودم میرسه رو با توجه به تجربیاتم و خوانده های خودم بگم و نمی دونم کاملا درست و منطبق با حقیقت هستند یا نه.

    من مدت زیادی نیست که روی راه موفقیت تمرکز کردم و در مسیر مطالعاتم با استاد عباسمنش آشنا شدم پس بنابراین خیلی حرفها برام هنوز مبهمه. مخصوصا حرکت در مدارها و از مداری به مداری رفتن و اینها رو فعلا نمیفهمم.

    اما…نگاه کردن به شرایط ظاهری آدمها و نتیجه گیری کردن در مورد مسائل باطنی اونها یک اشتباه رایجه که فقط با تربیت نفس اصلاح میشه.

    دوست دارم حرفی بزنم که خودم هم بهش عمل کنم. پس نصیحت نمی کنم چون خودم نیز بارها این کارو انجام دادم.

    ما نمی دونیم افرادی که چیزی رو دارن از ثروت و رابطه و خوشی و سلامتی و… برای بدست آوردن اون چه حرفایی با خودشون زدن، چه خواسته عمیق از ته قلبی داشتن، چه تجسمهایی داشتن، چه شکرگزاری هایی داشتن…چون شناخت ما نسبت به اون آدمها محدود و لحظه ای هست. و این به خودم ثابت شده که اگر فرد روبرویی من غر میزنه یا ناشکری می کنه داره به من میگه فاطمه حواست باشه داری یجا غر میزنی یا ناشکری می کنی….و یا داره تشویقم می کنه که فاطمه تو برعکس عمل کن. اگه گلایه حال عالم رو خراب می کنه تو شکر کن و حالشو خوب کن.

    بچه ها هم نمیدونم واقعا. حکمتش از حد فهم من خارجه.

    ولی در کل من مواقعی راحتم و اضطراب کمی رو تجربه می کنم که تمرکزم روی روابط علی و معلولی خودم باشه، وقتی در مورد کسی خارج از خودم کنکاش کنم به بن بست میرسم.

    من خودم تحصیلاتم مشاوره هست و با کیس های زیادی روبرو هستم. و در برخورد با اونها تا وقتی که کار تحلیل و فکر و نتیجه گیری رو به خود طرف میسپرم و خودم فقط به عنوان یک همراه بی طرف در کنارش هستم و با تقویت روحیه و دادن ایمان و باور بهش در این مسیر کنارش قدم میزنم…اوضاع خیلی عالی پیش میره

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  3. -
    Amir گفته:
    مدت عضویت: 2587 روز

    سلام.

    امروز از خدا نشونه خواستم و روی دکمه ی نشانه امروز من کلیک کردم و خداوند منو آورد به این فایل.

    توی این فایل استاد تو یه بخشی به یکی از باورهای دوره روانشناسی ثروت۱ اشاره کرد و اون باور این بود: «تمام افراد ثروتمند از راه درست ثروتمند شدن»

    وقتی اینو گفت ذهن نجواگر من یکم مننومن کرد که آره قبول دارم خیلی از ثروتمندان از راه درست به ثروت رسیدن یکیش خود استاد، یا چه میدونم زاگبرگ، وارن بافت، بیل گیتس و …. امااااا برا بعضیاشونم خدایی راهه درست نبوده و خب یه مثالهایی اومد تو ذهنم و یجورایی ذهنم فیتله پیچم کرد با اینکه دو سال دارم رو باورهام کار میکنم و نتایج مالیمم کاملا نشان از تغییر چشمگیر باورهام داره، ولی خب با این پاشنه آشیل که ته ذهنم مونده بود دوباره روبرو شدم و از خدا خواستم تا کمک کنه این باورو یجورایی منطقی کنم برا ذهنم.

    نمیدونم از کجا چجوری اما یه ایده ای، یه چیزی بهم گفت که اگر کسی که تو ذهنته و از راه نادرست پول درآورده باور کمبود نداشت آیا میرفت سراغ راه نادرست؟ و من جواب دادم خب نه. بعد همون حسه بهم گفت خب اگر کسی باور کمبود داشته باشه واقعا میتونه پایدار ثروتمند باشه؟ یا اون ثروتش مثل خونه ی روی آبه؟ و خب چندین و چندین مثال اومد تو ذهنم که فلانی فلانی فلانی مملکت دستشون بوده کلی ام ثروت داشتن به خیال خودشون. الان اون ثروتها کجان؟؟؟ اصلا خودشون کجان؟ و بهم گفت اون آدما ثروتمند نبودن و نیستن. ثروتمند کسیه که پایدار ثروتمنده، ثروتش وابسته به این حزب و حکومت و جناح و در کل هیچ عامل بیرونی دیگه نیست. و شروع کرد برام دوباره مثال زد مثل بیل گیتس و گفت که الان آیا بیل گیتس نگرانه که چیزی عوض بشه تو دنیا و بیان ثروتشو ازش بگیرن و بندازنش زندان؟ گفتم خب نه. گفت بیل گیتس و بیل گیتس ها نگران نیستن چون واقعا ثروتمندن و واقعا ثروتمند بودن فقط و فقط از راه درست ممکنه چون غیر این خلاف مشیت و قانون خداست.

    نمیدونین چقدر از درک این آگاهی خوشحالم و البته باید مدام بخودم یادآوری کنم و کار کنم تا تبدیل به الگو بشه تو ذهنم. عین اینه که یه گره کور تو وجودم در مورد ثروت رو حل کردم و نمیدونین چقدر خوشحالم و سپاسگذارررر بخاطر این سایت عالی و استاد پرفکتش و فایلهای ابر فوق العاده ای که اینجا گذاشته میشه.

    دوست داشتم این تجربمو اینجا بنویسم شاید برا دوستای خوبمم که مشکل مشابه دارن مفید باشه.🙃

    عاشقتونم همگی😜😘🌷🌷🌷

    تا کامنت بعدی👋

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 163 رای:
      • -
        امیر کاهانی گفته:
        مدت عضویت: 762 روز

        سلام دوست عزیز من امیر هستم وخدارو شکر میکنم که با این سایت واستاد عزیزم جناب اقای عباسمنش وشما دوستان اشنا شدم نظر من درباره این کامنتتون اینه که منهم همین گره رو توی ذهنم دارم الان من هم کمی ذهنم قلقلک شد راست گفتین که ثروتمند واقعی کسی که نتایج پایداری داره وکسی ثروتمند محسوب میشه که همیشه رو به پیشرفته و هیچکس وهیچکس نمیتونه اونو از ثروت دور کنه ممنون از استاد عزیزم ببخشین اگه کمو کاستی بود در کامنتم این اولین کامنت من بود به امید موفقیت روز افزون همه دوستان سایت ا

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      مرضيه ابراهيمي گفته:
      مدت عضویت: 2183 روز

      سلام دوست عزیز

      خیلی لذت بردم از خوندن کامنت شما،آخه اینم یکی از باورهای محدود کننده ی من بود،که خیلی راجبش فکر کردم،گفتم مگه نمیگن باد آورده رو باد خواهد برد،برای خودم مثال آوردم وقتی یک نفر دزدی میکنه،وقتی پلیس گیرش میندازه واقعا چیزی نداره،چون از راه نادرست بدست آورده،من دیدم ادمهایی که ثروتمند هستند اما به هر دلیلی بیماری،ضرر و…یه مقدار از پولشون رو از دست میدن،اما یه ثروت پایدار دارن،میگم حتما همون مقداری که از پولشون با بیماری و ضرر از دست میدن حتما از راه نادرست بدست اومده

      که دیدم صاحبکار خودم وقتی یه چیزی رو گرون میفروشه،همون روز میبینی یا بچه ش مریض میشه یا یه طوری از دستش میره،اما در کل ثروتمند و خیلی مثالهای دیگه

      ممنونم عزیزم

      موفق باشی😍

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      فاطمه گفته:
      مدت عضویت: 2026 روز

      سلام دوست عزیز. اتفاقا من چند روزی بود حال مساعدی نداشتم و نمی تونستم خودم رو احیا کنم.

      تا اینکه من هم از خدا هدایت خواستم و کلید نشانه روز من رو زدم که این صفحه برایم باز شد. صحبتهای استاد رو با اینکه قبلا هم شنیده بودم وقتی گوش کردم دوباره، آرامش خاصی بهم داد. اینکه ثروت و رفاه رو هم مثل اکسیژن و هوا به راحتی در دسترس همه خداوند وهاب قرارداده.

      وقتی اولین جمله شما رو خوندم که شما هم نشانه هدایت روزانه تون بوده فایل و وارد نظرتان شدم، با اینکه متوجه جمله همه ثروتمندان از راه درست ثروتمند شدند رو دقت نکردم ولی باور شما هم یک باور محدود کننده من هم بود که چرا بعضی ها از راه نادرست هم ثروتمند می شوند ولی حرف شما فوق العاده بود که این افراد ثروتمند واقعی نیستند چرا که مقطعی ثروتمندند. ممنونم از اینکه هدایتی که شدید رو به اشتراک گذاشتید . و از خداوند سپاسگزارم که من رو هدایت کرد که متن زیبای شما رو بخوانم و این باور من هم اصلاح شود و جواب دندان شکن برای ذهنم داشته باشم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      فهیمه پژوهنده گفته:
      مدت عضویت: 2165 روز

      سلام به شما دوست عباسمنشی

      سلام ودرود به آقا امیر عزیز

      از کامنتت حس خوب گرفتم. از اینکه اینقدر زیبا وساده تجربه ات رو برای خلع سلاح کردن ذهن نجوا گر و پاشنه آشیلی که ته ذهنت آروم داشت کار خودش رو میکرد و تو پیداش کردی و با یک جمله منطقی کردی و خلع سلاح خیلی لذت بردم.

      👌خیلی جالب گفتگو و سوال ها جواب ذهنت رو نوشتی واقعا ممنونم که نوشتی و رد پا گذاشتی.

      سوال و جواب هایی که آخرش ذهن بیاد از بیل گیتس و… که واقعا ثروتمند هستن و اونا هستن که ثروتمند واقعی هستن نه کسانی که روی آب ثروت ساختن. نه کسانی که ادا ثروتمند بودن رو در میارن.

      از این سوال جواب هات خوشم اومد خصوصا این سوال: آیا اون ثروتش مثل خونه رو آب نیست؟!

      عالی بود…

      ممنون که نوشتی ممنون که اینقدر خوب داری روی خودت کار میکنی تا خوب زندگی کنی و جهان رو جای بهتری برای زندگی کردن بکنی.

      بهت افتخار میکنم🌹

      💚با آرزوی بهترین پیشرفت های درونی و بیرونی برای شما

      ارادتمند شما فهیمه پژوهنده

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      فروغ گفته:
      مدت عضویت: 1147 روز

      دوست عزیز چه مطلب جالبی رو کامنت کردین ممنونم!

      من واقعا با نظر استاد در این باره موافقم که ثروت واقعی آدم در اصل اون باورها و مهارت های شخصی اش هستند و حتی اگر ثروت مادی بنا بر هر دلیلی برای مدتی دور بشه باز هم انسان ثروتمند می تونه اون رو در زمانی کوتاه مجددا بسازه. گنج واقعی اون سرمایه گذرای هست که انسان روی خودش و باورها و مهارت های شخصی اش می کنه.

      پایدار، سلامت و همیشه ثروتمند باشید 🙏🏻🌸

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    نرگس نوشادي گفته:
    مدت عضویت: 2401 روز

    استاد عزیز سلام

    همین اول صحبتم اعتراف میکنم که منم ازین نجواهای ذهنی داشتم که این حرفا که تکرارین با اینکه من فقط فایلای رایگان رو دیده بودم و دوازده قدم و عزت نفس رو خریدم ولی بازم گاهی با خودم این نجواها رو داشتم ولی امروز صبح که از خدا خواستم منو به سمت نشانه ام هدایت کنه چقدر قشنگ پاسخم دادید استاد🌷

    واقعا اگه تکرارین نتایج مورد انتظارم کجان واقعا شرمنده شدم بابت تفکرم و چقدر مصمم تر شدم برای ادامه مسیر و شنیدن دوباره و دوباره فایل هاتون منم روی یه فلش رندم از فایل های دوازده قدم ریختم و تو ماشینم جای اهنگ گوش دادن اونارو بارها و بارها میشنوم و الان اعتراف میکنم که گاهی جملاتی نظرم رو جلب میکنه که با خودم میگم انگار اولین باریه که دارم میشنوم این فایل رو دیدین، بعضی تصاویر هم همینطورن در اولین نگاهت نمیتونی کل تصویر رو درک کنی ما در معماری ازین صحنه ها زیاد داریم پلان هایی که بار دیداری خاصی ندارن ینی در اولین نگاه درک میشود کلیت ماجرا و پلان هایی که باید چند بار و با دقت از اول تا آخرش رو بررسی کنی تا درک کنی فضاها رو❤️صحبت های شما هم از دسته دومن و باید بارها و بارها گوش داد تا با درک فعلیمون آگاهی هاش رو درک کنیم و صدالبته وقتی پیشرفت کنیم و در مدارهای بالاتر قرار بگیریم باز هم آگاهی های ناب تری رو درک خواهیم کرد 😍

    امروز متوجه شدم که باید زمان بیشتری صرف درک قوانین کنم تا بتونم به مدارهای بالاتر هدایت بشم 🌷استاد واقعا اینجا کجاست ؟ قبلا هم گفتم مث خورشید میمونه وقتی میای اینجا غم های عالم فراموشت میشه انگار وارد یه خلا شدی اون سکوتی که تو فایل های آرامش در پرتو آگاهی ازش صحبت کردین برامون عاشق این سکوت و خلوت و تفکر و آرامشم که اینجا حکم فرماست عاشق حال خوب اینجام ینی تو گروه خانواده ،بهترین دوستان و هر جایی باشی خبرای غم انگیز همراه با ترس تیتر اول هستن ولی اینجا هر چه هست آرامشه ،نوره،زلالیه ،خلوص و توحیده 🌷دلیل اینکه ساعت ها شاگردها میشینن و کامنت تایپ میکنن همینه استاد چون همه حالشون خوبه اینجا چون عجله ندارن ازینجا برن چون میدونن هر چی اینجا بیشتر بمونن و بخونن و بنویسن و ببینن بیشتر به خودشون کمک کردن 😍من با تمام وجودم درک کردم اینها رو ♥️استاد مقاومت کردن در برابر آموزه های شما واقعا جز گاری کشیدن پشت سرمون چیزی نداره برام من نمونه عینی رو دارم کنار خودم همسرم که خیلی زیاد مقاومت داره و با وجود اینکه سواد بسیار بالایی داره و توانایی کاری بسیار بالایی داره و به جرات میتونم بگم در شبانه روز بیش از ١٨ ساعت داره کار میکنه اونقدرها نتایج نگرفته و دارای شرک بسیاری ست نسبت به بالا دستی هاش حالا نمیخوام باز کنم ولی من سعی میکنم غیر مستقیم کمکش کنم و آموزه های شمارو بگم ولی میبینم نه فایده ای نداره اگر بخواد خودش یک روزی همینطور که من هدایت شدم اونم هدایت خواهد شد 🌷هر چه تشکر کنم از شما نتونستم حق مطلب رو ادا کنم فقط از خدای وهابم میخوام بهترین های دنیوی و اخروی نصیب شما بشه مرد خدایی♥️♥️♥️♥️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 31 رای:
  5. -
    سیوان بایزیدی گفته:
    مدت عضویت: 2075 روز

    باسلام و احترام بینهایت،

    من خیلی به استاد عباس منش ایمان دارم واقعا چیزی که ایشون میگن واقعیت جهانه، اصن قانونه. ولی من به یه مشکل بزرگی برخوردم این که سربازم ینی فقط میتونم گوش بدم نمیتونم عمل کنم وواقعا با این بار روحیه م خیلی بهم زدی. آیا راهی هست که من بتونم بهتر پیش برم??

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      زهره نوری گفته:
      مدت عضویت: 1509 روز

      سلام برادر عزیز

      آقا سیوان

      یکی از کارهایی که باید عمل کنی کنترل ذهنه که فکرهای مثبت بکنی از هر تضادی خواسته هاتو پیدا کنی و شکر گزاری کنی مگه عمل کردن به قانون چی میخواد همینهاست دیگه

      شما چطور فایل هارو گوش میدی با همین گوشی میتونی خیلی از تمرینات رو انجام بدی تو یاد داشت های گوشی یا تو برنامه تلگرام میتونی چند تا کانال بسازی و اسم مورد نظر مثلا کانال شکر گزاری یا کانال اهداف یا کانال برای تمرین ستاره قطبی یا هرچیز دیگه .

      شما فقط اراده کن و از خدا بخواه هدایتت کنه خداوند ایده هارو به شما می‌رسونه .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    محمدرضا احمدی گفته:
    مدت عضویت: 3091 روز

    سلام خدمت همه.

    یک نکته ی خیلی جالبی رو متوجه اش شدم و اون هم یک مثالی هست از درک اشتباه قانون که بر میگرده به موضوع اطلاعات.

    استاد این رو بارها گفتند که اطلاعات و صرف حرف زدن از قانون نتیجه رو رقم نمیزنه، باورهای ما باید تغییر کنه… این حرف استاد رو میشه در مورد سوال این دستمون به کار گرفت که صرف حرف زدن نتیجه رو مشخص نمیکنه، باورهای اون فرد هست که داره زندگی اش رو رقم میزنه مثل فردی که خیلی قشنگ در مورد قانون حرف میزنه و خیلی خوب هم فهمیده و تا صبح میتونه برات از قانون بگه اما نتیجه ی خاصی نگرفته، خب معلومه که اون فرد باورهاش هنوز ایرادداره حالا بیاد کلی هم حرف بزنه. این رو میشه در مورد سوال همین دوستمون بکار برد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  7. -
    فرشته جمیلی گفته:
    مدت عضویت: 2169 روز

    سلام به همه?

    یه ضربالمثل هست که میگه:

    بشنو و باورنکن!

    غر زدنهای بعضی از افراد از اون دسته از حرفهاییه که بهش میگن نشخوار ذهن.

    باید شنید ولی باور نکرد.

    چون اگه باور کنی ۲بار گول خوردی!?

    یه بارش بخاطر اینکه که بعضیا که این حرفارو میزنن یا باور فراوانی ندارند و بقولی حسودند. نمیخوان توهم مث اونا پولدارو ثروتمند شی .

    یا قدرت طلبند و دوست دارندکه به هر طریقی بتونن به تو ریاست کنن و از تو بهره کشی کنن.

    و یادر ساده ترین شکل،عادت دارن به غر زدن!

    (خیلیا هستن غر میزنن ولی کارشونم انجام میدن.)

    فرض کنید لوله کشی ساختمونتون ایراد پیدا کرده و سقف خونتون خیس شده.

    لوله کش که میارید اولین چیزی که میگه چیه؟؟

    میگه خدا رحمتون کرده،شما چطوری زنده اید، الان باید مرده باشید، خدا به دادتون رسید، معلوم نیست اگه من تا نیم ساعت دیگه نمیومدم چی میشد و… و.. و…

    در حقیقت بازار گرمی میکنه تا مهارت خودشو نشون بده.چون کار خودشو قبول داره و میدونه که باید چکار کنه.

    باور کنید آدم ثروتمندی که از اوضاع میناله شاید داره یه جورایی خودش و مهارتهاشو به رخ ما میکشه که تحسینش کنیم و حداقل با خودمون بگیم: ایول! عجب آدمیه که تو این شرایط تاب آورده!!…

    دومین فریبی که میخوری به این دلیله که چون، قوانین رو یاد نگرفتی ،فک میکنی غر زدناشون دلیل بر اینه که قوانین کار نمیکنن!! پس مسیر غلطه!

    حالا تو چکار میکنی؟ ناامید میشی و میگی پس من نمیتونم، اوضاع خیلی خرابه!!..مسیرتو کج میکنی و میری پی روزگارخودت!

    دوست عزیز

    در عالم واقعیت مگه میشه از حاصل جمع دوعددسیب، ما یک سبد سیب داشته باشیم؟!

    قانون هم یعنی همین!

    نمیشه امیدوار باشی ولی ناامیدهم باشی.

    نمیشه هم بترسی هم بتونی تجارت کنی

    نمیشه از تاریکی وحشت داشته باشی ولی دزدهم باشی!

    هر چیزی که نظرتو جلب میکنه در حقیقت در خودت وجود داره.

    اگر غر زدنها نظرمارو جلب میکنه یعنی باور به کمبود و نقص در ما زیاده.

    باور به اینکه از دست ما کاری برنمیاد و ما بدبخت شدیم رفت!

    ایا استاد عباسمنش اگه همه ی داراییشونو از دست بدن دیگه نمیتونن ثروتمند شن؟

    خودشون گفتند که میتونند.

    چرا؟؟

    چون”باور”به فراوانی و باور به توانایی وباور به اجرای قوانینی دارند که یکبار جواب داده.

    ما باید باورامونو عوض کنیم. باید در سختترین شرایط از رویاهامون دست نکشیم، باید تاب اوری رو تمرین کنیم، ناامید نشدن و به هدف نگاه کردن، انعطاف و مدیریت افکارمون و…

    همه ی ثروتمندا مشکل دارند، گاهی در مورد مشکلاتشون حرف هم میزنند ولی باور دارند که میتونن از شرایط بگذرند.

    اونا به توانایی خودشون اعتقاد دارند و میدونن که همیشه راهی هست و همیشه دستان خدا در کارند و آماده که به ما کمک کنند.اونا قانون از تو حرکت از خدا برکت رو بخوبی درک کرده و اجرا میکنند.

    ماهم میتونیم

    اگر باور کنیم وبخواهیم.

    در پناه حق شاد وسلامت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 35 رای:
    • -
      الهه علینژاد گفته:
      مدت عضویت: 1036 روز

      سلام فرشته مهربان

      ما باید باورامون عوض کنیم.باید در سختترین شرایط از رویاهامون دست نکشیم،باید تاب آوری را تمرین کنیم،نامید نشدن وبه هدف نگاه کردن،انعطاف ومدیریت افکارمون و…

      ممنون از پیام خوبت به من

      امروز نشانه امروز من که زدم ،این صفحه باز شد و جواب درست از کامنت شما دوست عزیزم دریافت کردم.

      سپاس گزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    سمانه خادمی گفته:
    مدت عضویت: 2265 روز

    سلام دوستان

    من همش تو دلم می گم این چرا از این موقعیت استفاده نمی کنه پس برای همین راه روزیش بسته شد تو ذهنم هی کنجکاوی زندگی افراد رو دارم

    می خواهم که با ایمان و باور قلبی بپذیرم که هر کسی مسیول زندگی خودش هس

    من مسیول زندگی خودم هستم و همه امور منو به راحت ترین راه خیر می کند

    ممنون از راهنمایی تون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    سید کریم طباطبایی گفته:
    مدت عضویت: 2238 روز

    باسلام خدمت استاد عزیز و دوستان همراه با توجه به مدت آشنایی بنده با گروه تحقیقاتی استادعباس منش و درک از قوانین 4ماه میگذرد به نسبت گذشته زندگیم از نظراحساسی و عاطفی و روحی وروانی به شکل معجزه آسا تغییر کرده خصوصا با آشنایی و کارکرد قدمهای ۱۲ گانه و تمرینات ستاره قطبی با تحولات بی نظیر نگرشی و درکم از قوانین جهان کیهانی روبرو شدم و امیدوارم این قانون واین مسیر پیشنهادی استاد موفقیت آمیز بوده وهست اگر جای شاهد رشد نبوده و نیستم از نظر بنده از ورودی های ذهنم مراقبت نکردم حالا به هر باوری که رسیده باشم ورودی های ذهنم تخریب کننده باورهایم میتواند باشد با مراقبتهای درست از ورودی های ذهن در واقع تشکیل دهنده و یا خلق کننده افکار و باورهای مناسب برای خودمان هستیم باورهای مناسب انگیزه و تمرکز و توجه بر روی نکات مثبت و زیبایی هارو به ما میدهد و بنابراین ما قابلیتو توانایی تجسم بر نقطه پایانی خواسته هامون رو پیدا میکنیم احساس لیاقت به ما داده می شود و ما در مدار هدایت قرار میگیریم و کارهای ما در همه جنبه ها با موفیت و رضایت دلخواه مان انجام میگیرد ما پاسخ همه آنچه راکه از طریق فرکانسهایمان فرستاده ایم را در زندگی دریافت خواهیم کرد با تشکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: