راهکارهای دوره روانشناسی ثروت 2، برای حل مسائل مالی شما
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری330MB28 دقیقه
چرا برخی افراد با وجود عدم اجرای قوانین، موفق و ثروتمند اند و برخی دیگر با وجود کار کردن روی باورهایشان، موفق نیستند
سوال:
سوالی که به شدت ذهن مرا به خود مشغول نموده و به نظرم نقضی است بر قوانین، این است که:
وقتی می بینم یک سری افراد هستند که با اینکه در حال گله و شکایت اند و مرتباً غر میزنند، ولی روز به روز ثروتمندتر میشوند یا بچه هایی که درگیر بیماری و فقر هستند.
اگر قانون این است که اگر گله و شکایت و تمرکز بر نکات ناراضی کننده، ما را از نعمت ها و ثروت ها دور می کند، چرا این افراد مرتباً اوضاع برای شان بهتر هم می شود؟
چرا قانون برای این افراد، برعکس عمل می کند؟
پاسخ گروه تحقیقاتی عباس منش:
لازم است دوباره نحوه عملکرد سیستم جهان را اول به خودم و سپس به شما یادآور شوم. قانون همیشگی و بدون تغییر خداوند این است که:
تمام اتفاقات زندگی ما بازتاب کاملی از باورها و فرکانس های ماست. سیستم جهان به گونه ای خلق شده که به فرکانس های ما پاسخ می دهد. جهانی که در آن زندگی می کنیم، جهانی مبتنی بر مدار و فرکانس است.
شما هرگز نخواهی توانست تناقضی بر قوانین جهان پیدا کنی. این قوانین هرگز برعکس عمل نمی کند. خواه آن را باور داشته باشی، خواه نداشته باشی!
خواه با این قوانین هماهنگ باشی و آنها را تایید کنی، خواه آنها را نادیده بگیری و بر خلاف شان عمل نمایی. در هر صورت جهان طبق قوانین عمل می کند.
شما هرگز نمی توانی از طریق نشانه های بیرونی، فرکانس های دقیق افرادی غیر از خود را شناسایی نمایی
حتی آن کودکی که از نظر شما فقط یک بچه است، فرکانس دارد و با فرکانس های خودش، زندگی اش را خلق نموده است.
اینکه هنوز نمی تواند به زبان شما سخن بگوید، نمی تواند دلیلی باشد که قادر به ارسال فرکانس هم نیست.
بنابراین، هرجا با اتفاق یا مثالی مواجه شدی که از نظر شما، نشانه ای است بر نقض قوانین، مطمئن باش دلیل این استنباط، درک ناقص از قوانین است و نه نقص در قوانین.
این اصلا روش مطمئنی نیست که بخواهی از طریق بررسی فرکانس های دیگران، قوانین کیهانی را بشناسی یا درباره اش مطمئن شوی یا بخواهی آنها را ثابت یا نقض نمایی.
زیرا شما به فرکانس های فردی غیر از خود، دسترسی نداری. شما حتی نمی توانی فرکانس های همسر یا فرزندان خود را درک کنی، بلکه در بهترین حالت، می توانی از روی نتایج آن افراد، درباره باورهای شان حدس و گمان هایی داشته باشی.
اما همواره از طریق احساس ات، به فرکانس های خودت دسترسی داری و می توانی فرکانس های خود ت را بشناسی.
وقتی به راحتی به فرکانس های خودت دسترسی داری و می توانی از طریق پیدا کردن ارتباط میان آن فرکانس ها و احساسی که به خاطر ارسال آنها تجربه می کنی و مقایسه آنها با نتایج زندگی ات، مرتباً نشانه های درستی قوانین را ببینی، دیگر چه نیازی به بررسی فرکانس های دیگران داری.
هر فردی از طریق یافتن ارتباط میان نحوه نگرشی که به موضوعی دارد با تجربه ای که از آن موضوع دارد، به راحتی می تواند آثار مشخص و ملموس قوانین را در زندگی اش پیدا کند و از نقش باورهایش در تجربه های زندگی اش مطمئن شود.
نتایج زندگی ما هرگز نمی تواند چیزی خلاف باورهای ما باشد.
بنابراین، اگر فردی ثروتمند است، قطعاً باورهای قدرتمند کننده ای درباره ثروت دارد.
اگر فردی روابط عاشقانه ای تجربه می کند، قطعاً باورهای قدرتمند کننده ای درباره روابط دارد.
اگر فردی معمولا همیشه سلامت است، قطعا باورهای قدرتمند کننده ای درباره سلامتی دارد.
اگر فردی مرتباً بیمار است، حتما باورهای محدود کننده ای درباره بیماری دارد حتی اگر تو نتوانی آن باورها را شناسایی نمایی.
اگر فردی مرتباً درگیر مسائل مالی است، قطعاً باورهای محدود کننده ای درباره ثروت و فراوانی در جهان دارد حتی اگر ظاهراً اینطور به نظر نرسد.
اگر میخواهی از طریق مطالعه نتایج دیگران، قوانین کیهانی را بشناسی، لازم است چند نکته مهم را به خاطر داشته باشی:
اولاً
اگر هنگام برخورد با فردی که توانسته در بخشی از زندگی اش موفقیت هایی کسب نماید، کانون توجه شما متمرکز بر نکات منفی و نقاط ضعف زندگی آن فرد است، اولین چراغی که باید در ذهنت روشن شود این است که:
“من چه باورها و نحوه نگاهی دارم که با وجود اینهمه نکات مثبت و موفقیت در زندگی این فرد، آنچه برایم از همه برجسته تر است، نکات منفی و نقاط ضعف این فرد است!!”
“چرا بر موضوعاتی تمرکز کرده ام که خودش یک مانع بزرگ است، به جای اینکه به کمک دیدن موفقیت های این فرد و تحسین آنها، قوانین کیهانی را تایید کنم و تشویق شوم و ایمان بیاورم که اگر این فرد توانسته، من نیز حتی با وجود نقاط ضعفی که دارم یا شرایط نامطلوبی که در آن هستم، مثل آن فرد از قوانین استفاده و وضعیت مالی دلخواهم را بسازم!!”
دلیل اینکه افراد از نگاه به یک موضوع واحد، نتیجه گیری های کاملاً متفاوتی دارند و دلیل اینکه افراد از شرایط و فرصت های یکسان، نتایج متفاوتی کسب می کنند، نوع نگرش متفاوت آنها به آن مسئله خاص است و از دیدگاه وسیع تر، آنها به خاطر باورهای متفاوتی که دارند، این نگاه و این تمرکز متفاوت را دارند. به همین دلیل نتایج کاملاً متفاوتی از شرایط یکسان می گیرند.
همیشه شرایط اقتصادی یکسانِ یک کشور، به برخی کسب و کارها رونق می بخشد و موجب سقوط و فروپاشی برخی دیگر می شود و دلیل آن، نگرش و باورهای صاحبان آن کسب و کارها به آن شرایط است.
برخی در دل آن شرایط، فرصت ها را می بینند و برخی در دل آن شرایط، فاجعه محض را. به عبارت ساده تر، انتخاب برخی از افراد از آن شرایط، “فرصت” است و برخی دیگر ترجیح می دهند که “فاجعه” را برگزینند و ناآگاهانه این کار را انجام می دهند.
نگاه کردن به موفقیت های یک فرد موفق و ثروتمند، امیدهای افراد زیادی را زنده می کند که اگر این فرد توانسته، پس من هم می توانم، به همین دلیل شروع به تحسین آن فرد و سپاس گزاری می نمایند
اما همان موفقیت ها، خشم، نفرت و حسادت را در افراد دیگری بر می گزیند. به همین دلیل نیز شروع به تجسس می کنند تا بلکه نقطه ضعف هایی در آن فرد پیدا کنند که موفقیت هایش را کم ارزش جلوه دهند یا حتی بتوانند مانعی بر سر راه موفقیت های بیشتر برای او درست کنند.
و منشاً همه این رفتارها، به باورهای آن افراد بر می گردد.
بنابراین، اگر متوجه شده ای که به محض مواجه شدن با موفقیت های یک فرد، قادر به تحسین آن موفقیت ها نیستی، بلکه ناخودآگاه، ذهنت به دنبال راهی برای بی ارزش جلوه دادن آن موفقیت هاست. یا اگر دیدن یا شنیدن موفقیت های دیگران، شما را عصبانی می کند و به جای احساس تحسین، تشکر و سپاس گزاری به خاطر آگاه شدن از یک سند دیگر بر حقانیت این قوانین، احساس های بدی مثل عجز، قربانی شدن یا نالایق بودن را تجربه می کنی، باید به صورت جدی برای تغییر منشأ این رفتار و این احساسات، جهادی اکبر به راه بیندازی.
توجه به همین نکات ریز، مهارت “خودشناسی” را در شما ایجاد می کند. شاید اولین باری که من به درک عمیق تری درباره قوانین رسیدم به گونه ای که شروع به بررسی نگاه و باورهایم با استفاده از این قوانین نمودم، از دوره روانشناسی ثروت 2 شروع شد.
انجام روزانه تمرینات فانوس دریایی و جلسه سوم و چهارم این دوره، انقلابی در من ایجاد کرد. من بارها و بارها این جلسات را گوش داده ام خصوصاً جلسه دوم این دوره و بخشی که استاد درباره هماهنگ شدن با قوانین جهان صحبت می کند و در این باره مثالی جالب از کتاب پندار، می آورد.
من ساعت ها به این بخش از صحبت های استاد عباس منش گوش داده ام تا این نگاه کم کم در من شکل بگیرد و همواره بتوانم دلیل هر اتفاقی را در خودم و باورهایم بجویم و خلق هر خواسته و شرایطی را از طریق ساختن باورهای هماهنگ با آن شرایط، شروع نمایم.
این نگاهی است که من از دوره روانشناسی ثروت2 آموخته ام تا بتوانم مسائل را نه بصورت ظاهری، بلکه از نگاه قوانین کیهانی ببینم.
باید همیشه به یاد داشته باشیم که ما هرگز یک شاهد بیرونی و غیر وابسته نسبت به آنچه که در زندگی مان می بینیم، می شنویم و تجربه می کنیم، نیستیم.
گاهی به مسائل ناخوشایند نگاه می کنیم و خود را فقط یک شاهد غیروابسته به آن ماجرا می دانیم. اما حقیقت این است که ما نیز جزئی از آن ماجرا هستیم. یعنی فرکانسهایی به جهان ارسال کردهایم که موجب شده یکی از تجارب زندگیمان، مشاهده چنین صحنههایی از زندگی آدمهای دیگر باشد.
یعنی وقتی در مواجه با فردی موفق، حتی فردی که موفقیت های اندکی در زندگی اش دارد، چیزی که شما از مراوده با او تجربه می کنی، موضوعاتی پیرامون تمرکز بر ویژگی های نامطلوب یا ناخواسته های زندگی این فرد است (در این مثال گله و شکایت های آن فرد موفق و صحبت درباره ناخواسته هایش با شما!)، باید از خود بپرسی:
من چه باوری دارم و بر چه موضوعاتی متمرکز شده ام که حتی این فرد موفق، با وجود اینهمه نکات مثبت در زندگی اش، در برخورد با من، درباره ناخواسته هایش توضیح می دهد به گونه ای که حتی ارتباط با این فرد موفق نیز، موجب می شود تا بیشتر باور کنم چیزی به عنوان شادی، حتی در زندگی افراد موفق، وجود ندارد!
پس بهترین کاری که در این مواقع باید انجام دهی این است که، به قول استاد عباس منش مچ ذهنت را بگیری و دستش را بخوانی که می خواهد با متمرکز نمودن تو بر یک ناخواسته ی دیگر، غذایی برای باورهای محدود کننده ات درست کند.
سپس از همان جا، کار را برای تغییر کانون توجه ات و برداشتن تمرکز از ناخواسته ها و متمرکز شدن بر خواسته ها، شروع نما.
دوره روانشناسی ثروت2، راهنما و همراه خوبی برای از بین بردن این عادت و ایجاد عادت تمرکز بر خواسته ها و زیبایی هاست.
من ساعتهای زیادی از زندگیام را صرف گوش دادن به جلسات این دوره نمودم تا این نگاه در من ایجاد شود. این نگاه تحول عظیمی در همه جنبه های زندگیام بوجود آورده است که مهم ترین آنها، آرامش است و این آرامش، منشأ اصلی هدایت من به ایده های بهتر و مدارهای بالاتر شده تا نعمت های بیشتری را تجربه نمایم.
وقتی استاد عباس منش در این باره صحبت می کند که “من خیلی راحت به خواسته هایم رسیدم” من به یاد می آورم که شاید من حتی از ایشان هم راحت تر به خواسته هایم می رسم. چون همه افرادی که از نزدیک مرا می شناسند، متفق القول می توانند بگویند که من چقدر راحت به آنچه می خواهم، می رسم و به نظر خودم، سرمنشأ این نتایج، از دوره روانشناسی ثروت 2 و درک عمیقی بوده که آموزش های این دوره در وجود من نسبت به قوانین کیهانی ساخته و به من مهارت شناسایی باورهای مخفی ای را آموخته که در حکم یک مانع بزرگ بر سر راه خواسته هایم بوده اند و به من یاد داده تا چگونه آن باورهای محدود کننده را به کمک ساختن باورهای قدرتمند کننده ی جدید، بپوشانم و هر لحظه تلاش کنم تا با ارسال فرکانسهای قدرتمند کننده تر، خواستههایم را راحتتر وارد زندگیام کنم.
دوره روانشناسی ثروت 2، برای من در حکم یک دوست و یک همراه همیشگی و یک مشاور عالی در لحظات حساس است.
همان لحظاتی که می توانیم فقط با کمی تعهد و تلاش برای کنترل ذهن، مسیر جریان را
از نفرت به عشق
از نگرانی به آرامش
از حسادت به تحسین
از بیماری به سلامتی
و از فقر به ثروت تغییر دهیم.
موضوع دومی که باید در جریان تجربه چنین ماجراهایی جدی گرفته شود این است که:
اطمینان حاصل نما فردی که به نظر شما با اینکه غر می زند اما ثروتمند است، چه باورهایی درباره ثروت دارد!
آیا اصولا باور دارد که نعمت ها و فرصت ها در جهان زیاد است که حاضر نیست به هیچ فردی در این راستا باج بدهد، یا مرتبا ًنگران از دست رفتن داشته هایش و در پی راهی برای حفظ آنهاست؟
آیا اصولا خود را لایق یک زندگی خوب می داند؟
چقدر به توانمندی هایش اعتماد دارد و چقدر در جهت خواسته هایش قدم بر می دارد؟
چقدر می تواند بلندپروازانه به مسیر اهدافی نگاه کند که هیچ تجربه قبلی ای درباره اش ندارد؟
چقدر برای ثروت ارزش قائل است و چقدر تمرکز او بر مسیرهای کسب و خلق ثروت است؟
زیرا درست است که این فرد غر می زند، اما اگر ثروت و فراوانی جزئی از تجربه زندگی اش است، یعنی قطعاً باورهای قدرتمند کننده ای درباره ثروت دارد.
پس نمیتوان گفت چرا با اینکه این فرد باورهای محدود کنندهای درباره روابط دارد، اما ثروتمند است. همچنین نمیتوان گفت: با اینکه باورهای خوبی درباره ثروت دارد، پس چرا روابط خوبی ندارد؟!!!
زیرا دلیلش این است که باورهای او درباره سلامتی و روابط ، به اندازه باورهایش درباره ثروت، قدرتمند کننده نیست.
به همین دلیل همه ما می توانیم افرادی را در اطرافیان و آشنایان خود بیابیم که روابط عاطفی خوبی ندارند، اوضاع سلامتی شان مساعد نیست، وقت آزاد برای بودن با خانواده ندارند، اما از وضعیت مالی خوبی برخوردار هستند.
نمی خواهم بگویم که این موضوع خوب است یا بد، چون این موضوع گسترده تر از آن است که در این پاسخ به آن بپردازم. در واقع اگر بخواهم تمام جنبه های این موضوع را توضیح دهم، باید تمام 38 جلسه دوره روانشناسی ثروت1 را کلمه به کلمه بنویستم.
زیرا حتی وقتی باور قدرتمند کننده ای را در فردی پیدا می کنید که موجب خلق ثروت در زندگی اش شده، باید به یاد داشته باشید که قطعاً باورهای قدرتمند کننده تری نیز وجود دارد.
مثلاً اگر فردی ثروتمند است، اما آنقدر درگیر است که هیچ زمانی برای استفاده از آن ثروت ندارد، ممکن است باوری مثل این داشته باشد که:
این فرد احتمالاً باورهای خوبی درباره فراوانی ثروت در جهان دارد، اما در کنار این باور، باورهایی مثل “نابرد رنج، گنج میسر نمی شود” و … دارد. اما از آنجا که رنج بودن در فقر در این فرد، بیش از رنج تحمل کار سنگین برای کسب ثروت است، در نتیجه به خاطر این باور به مسیر هایی هدایت شده که ثروت را کسب نماید اما از طریق کار سخت و سنگین و طاقت فرسا!
پس می توان باور قدرتمند کننده تری مثل:
خلق ثروت، آسان ترین و لذت بخش ترین کار دنیاست! ساخت و به خاطر این باور، به مسیرهایی هدایت شد که نه تنها لذت را تجربه کرد، بلکه ثروت هم خلق نمود.
زیرا همیشه ایده ها، راهکارها، الهامات، مسیرها و فرصت هایی که پیش روی ما در مسیر اهداف مان قرار داده می شود، دقیقاً همجنس با باورهای مان است.
حال هرچه آن باورها قدرتمند کننده تر شود، به مسیرهایی هدایت می شویم که از طریق راهکارهای ساده، کم هزینه تر و سریعتر به خواسته های خود می رسیم.
اما موفقیت در قدرتمند کننده تر نمودن باورها و ورود به مدارهای بالاتر به منظور برخورد با تجارب با کیفیت تر، منوط به درک و به انجام رساندن، این 2 موضوع است:
- درک عمیق تر قوانین کیهانی و شناخت عمیق تر خودمان و فرکانس ها و باورهایی که داریم به کمک پیدا کردن ارتباط میان فرکانس های غالب مان (باورها) و تجربه های زندگی مان و سپس تلاش برای تثبیت باورهای قدرتمند کننده ی جدیدیمان به کمک تکرار آن نوع نگرش در رفتارمان و احاطه نمودن ذهن مان با هر آنچه که حقانیت و درستی آن باور و نگرش را تأیید می کند. و. منظورم همان باورهایی است که نقطه مقابل نگرش قبلی مان بوده و نتایج آن نگرش برای ما راضی کننده نبوده است.
تکرار چنین روندی و وفاداری به نگاه داشتن خود در فضای واکنش، اقدام و نگرش بر طبق آن باورهای قدرتمند کننده جدید، موجب تثبیت آن مدار می شود و مرحله بعد از تثبیت مدار، ورود به یک مدار جدید است.
خیلی ها می پرسند دوره روانشناسی ثروت2 چه فرقی با دوره ثروت1 دارد یا آیا می توان قبل از دوره ثروت1، ابتدا کار را از دوره ثروت 2 شروع کرد؟ و…
در پاسخ به سوال این دوستان باید بگویم که دوره روانشناسی ثروت2، در حکم یک مدار جدید است اما نه به این معنا که شما بخواهی از همان ابتدا، وارد مدارهای بالاتر شوی.
زیرا لازمه قرار گرفتن در این مدار جدید و باکیفیت تر، تجربه مدار قبلی است که به کمک آموزش های دوره روانشناسی ثروت1، می توانی اولاً وارد آن مدار شوی و ثانیاً با ماندن در آن مدار و تجربه اتفاقات و شرایط موجود در آن مدار، ظرف وجودت، اعتماد به نفس ات، ایمان و باورهایت را برای مواجه شدن با تجربه های با کیفیت تر و داشتن خواسته های بیشتر، آماده نمایی.
بنابراین، تا دوره ثروت1 را کاملا درک ننموده باشی، نباید از دوره ثروت2 استفاده نمایی.
زیرا مأموریت ثروت 2، ریزبین شدن، دقیق شدن و متخصص شدن در تشخیص باورهای قدرتمند کننده تر و ساختن آنهاست.
کار ثروت 2، شناسایی باورهای محدود کننده مخفی است که آنقدر در اعماق وجودمان هستند و آنقدر مخفیانه در حال فعالیت اند که تا شناخت عمیقی نسبت به قوانین ثروت ایجاد نشود، از عهده شناسایی شان بر نمی آییم.
بنابراین، اول باید به کمک آموزش ها و تمرینات دوره روانشناسی ثروت1، درک عمیق نسبت به قوانین ثروت در اعماق وجود فرد ایجاد گردد و به وسیله آن، فرد وارد مدارهای مالی بالاتری شود که نشانه واضح آن، افزایش درآمد و افزایش کیفیت زندگی مالی اش است.
یعنی درآمدش افزایش می یابد
محل زندگی اش باکیفیت تر می شود
خانه ای که در آن زندگی می کند، ماشینی که سوار می شود، وسایلی که برای رفاه بیشتر، از آنها استفاده می کند و… به طور قابل توجهی، با کیفیت تر می شوند.
رونق وارد کسب و کارش می شود
نه تنها به راحتی از عهده هزینه های زندگی اش بر می آید بلکه سرمایه گذاری هایی هم انجام می دهد.
نه تنها نگرانی های مالی اش تمام می شود، بلکه پس اندازه هایی هم دارد.
قدرت خرید او، به میزان قابل ملاحضه ای افزایش می یابد به گونه ای که دیگر برای تهیه مایحتاج خود، نگرانی ای درباره قیمت ها ندارد.
و در یک کلام، راحت تر خرج می کند و راحت تر به تهیه خواسته هایش نگاه می کند و در جهت آنها اقدام می کند.
اینها همه نشانه هایی است از تغییر مدار مالی که نتیجه واضح باورهای قدرتمند کننده جدیدی است که به کمک دوره روانشناسی ثروت1، ساخته شده است.
اما موضوع این است که باورهایی که تا کنون ساخته شده، تا همین جای نتایج را جواب داده است و اگر فرد می خواهد موفقیت های بیشتری کسب کند و به خواسته های بزرگتری برسد، باید به وسیله ساختن باورهای قدرتمند کننده، وارد مدارهای بالاتری شود.
و لازمه کسب مهارت در این کار، ریزبین شدن در شناسایی موانعی به نام باورهای محدود کننده مخفی و ایجاد باورهای قدرتمنده کننده است.
و موضوع آخر و البته بسیار مهم درباره ماجرای شما این است که:
ما اتفاقاتی را تجربه میکنیم که بخش اعظم کانون توجه مان را به آن موضوع اختصاص دادهایم.
زندگی ما حاصل فرکانس های غالب ماست. تجربه های زندگی ما، همجنس با موضوعاتی است که در طول روز بیشترین تمرکز را به آن اختصاص می دهیم و بیشترین فرکان ها را درباره اش ارسال می کنیم.
ما درباره فرکانس صحبت میکنیم، یعنی موضوعی که فقط توسط خود فرد درک می شود و نه فردی که از بیرون به او نگاه می کند.
زیرا فردی که از بیرون شاهد ماجراست، نمیتواند با یقین بگوید که آن فرد خاص، چه فرکانس خاصی را ارسال نموده است. تنها خود فرد است که میتواند در هر لحظه با توجه به نوع احساسش، بگوید که فرکانس خواستهاش را ارسال میکند یا فرکانس ناخواستهاش را.
ممکن است فرد مورد نظر شما، همان لحظاتی که با شماست در این باره صحبت می کند و اصولا در طول روز، اکثر تمرکزش بر خواسته هایش است و غالباً در احساس خوبی به سر می برد و از روند زندگی اش لذت می برد.
برای اینکه ببینی فرکانسهای غالب یک فرد چیست، سادهترین راه نتایج این فرد است که در ابتدا بیان شد و راه دیگرش این است که باید مدتی با این فرد زندگی کنی تا از طریق رفتارهای غالبش، فرکانس های غالب او را بشناسی و بتوانی بصورت میانگین بگویی که بیشتر اوقات در چه شرایط احساسی به سر میبرد
آیا اکثراً حالش خوب است یا بد!
آیا اکثر نگران است یا امیدوار!
آیا اکثر درباره خواستههایش صحبت میکند یا درباره ناخواستههایش!
اما ساده ترین راه برای افزایش ایمان تان به قوانین کیهانی، بررسی این قوانین به کمک فرکانس های خودت و نتایجی که در زندگی ات تجربه می کنی، است.
بهترین راه این است که از طریق بررسی احساسی که غالباً تجربه می کنی و مقایسه آن با تجارب زندگی ات، درک عمیق تری از قانون
احساس خوب = اتفاقات خوب
ایجاد نما و سپس با پیروی از این قانون و وفاداری به آن، زندگی خودت را به گونه ای خلق نما، که می خواهی باشد.
می خواهم توضیحات بیشتری درباره آموزش های دوره روانشناسی ثروت2 بخوانم
﷽
بنام خداوند بسیار بخشنده ، ستایش مخصوص پروردگار جهانیان است
سلام به استاد عزیزم ومریم جان وهمه دوستان با صفا ودوست داشتنی سایت
منم هدایت شدم به این فایل بسیار عالی با اینکه قبلا هم گوشداده بودمو لی امروز صبح درک متفاوتی داشتم از این فایل و جمله های جدیدی شنیدم
به لطف خدا من از بچه گی این باور برام حل شدهبود که پول دار بودن و با باخدا بودن منافاتی نداره و ایندو در یک عرض است دلیلشم شاید این باشه که پدرم منا مدام به خیریه هایی میبرد که اونجا انسانهای ثروت مندی بودن و عاشقانه پول میدادند بابت امور خیر وجهیزیه و این چیزها ومن اونجا بود که عاشقانه دوست داشتم منم مثل اونها ثروت مند باشم حتی به پدرم گفتم منم میخوامماهیانه پولی بدهم و برای منم مبلغی مشخص کردن که این مبلغ بعدا ده ها برابر شد توسط خودم
و اینکه یک مدرسه ای دینی در اصفهان هست که یک باغ بسیار بسیار بزرگه خیلی با صفا و این باغ در قلب بازار اصفهان هست بنام مدرسه صدر پدرم به من گفته بود کسی که این مدرسه علمیه را ساخته بوده از ثروت مندان قدیم اصفهان بوده و گویا به خدا میگه تودنیا را به من بده من اخرتمم را هم میسازم به دست خودم ( اصلا کاری به درست وغلط بودن این مطالب ندارم صرفا شنیده های من از پدرمرا نقل میکنم ) این گفته ها در بچه گی باعث شده بود که من با پول احساس راحتی داشته باشم و باور کنم کهپول خیلی هم عالیه و با پول حتی میشه خیلی خیلی نزدیک شد به خدا و در اصل الان که فکر میکنم میفهمم که از اون طرف پشتبان افتاده بودیم پایین یعنی مناحساس لیاقتم را هم منوط کرده بودم به این موضوع که من وقتی خیلی دیندار باشم لایق ثروت میشم من وقتی خیلی برم پول بدم خیریه لایق ثروت میشم در اصل نوعی تجارت پایا پای من بواسطه باورهای پدرم از اون طرف افتاده بودم پایین یا مثلا نماز اول وقت را میگفتیم خسابی باعثمیشه زندگی ما عالی وپر رزق وروزی بشه در اصل عدم احساس لیاقت به تنهایی که فقط چونمن بنده خدا هستم لایق هستم ( جلسه هفتم ثروت سه ) الان میفهمم جرا جریان ثروت برای من همیشگی و یکنواخت نبوده ومدام تغییرات داشته قطعا من در حاهایی دچار عذاب وجدان میشدم از درست عمل نکردن به اون مواردی که پدرم میگفته و قبلا برام باور شده بوده و یک ترمز مهم دیگه بواسطه شرک خفی باز از پول دور میشدم که یعنی یکدوره پول میومد یکدوره نمیومده جریان یکنواخت نبود یکی از دلایل اونم تجربیات شکست های پدرم بود در کارش وتجارتش ولی به لطف خداودوره های ثروت استاد عزیز من این کد ها را همش انشا الله اصلاح کردم به لطف خدا
یکی از باورهای اشتباه پدر من این بود دقیقا حرفی که الان استاد زدن وقتی انسان نتونه در موردی موفق بشه میاد اونعدم موفقیت را توجیه میکنه
پدر من چندین بار دچار صفر شدن مالی شده بود و میگفت اگر کسی در کاسبیش شکست نخوره که بینهایت پولدار میشه (استیکر تعجب ) یعنی مگهداریم کسی یک راست ثروت مند بشه و شکست بخشی از مسیر پیروزی هست ، یا این باور غلط که یکجیب کاسب سوده ویکجیبش ضرر
اینها همش سم مهلک هست که اگر کسی داره باید اصلاحش کنه کاسبی ، میتونههمیشه سود باشه جریانی از سووووودوپیشرفت باشه خدارا شکر الهی شکر بابت هدایت من توسط خداوند به این همه درکو اگاهی الهی شکر
چقدر باورهای ثروت یا بهتره بگیمترمزهای ثروت ریز هستن استاد واقعا از شما سپاسگزارم من دریایی از باورهای غلط داشتم
دوستان عزیز یکنکته بسیار بسیار مهم در حرفهای استاد اینهست
“شما طبیعی باش ثروت طبیعی وارد زندگیت میشه ”
اینجمله بسیار مهم هست که این جمله برای من جدید بود خوب انسان طبیعی چه خصوصیتی داره ؟؟ انسان طبیعی نمیترسه ترس طبیعی نیست ترس نقطه مقابل ایمان هست
اگر ایمان باشه ترس نیست
نور باشه تاریکی نیست
ترس منبعی نداره مثل تاریکی ترس توهمه
ولی نور منبع داره و منبعش رب العالمین هست
در اتاق تاربک از هیچ منبعی سیاهی و تاریکی تولید نمیشه بواسطه نبودن نور اتاق تاریک دیده میشه هیچ تاریکی وجود ندارد
هر چقدر این ترس را از بین ببریم طبیعی تر میشم
این ترس خیلی چیزهاست مهمترینش
ترس از بی پولی
ترس از حرف مردم
ترس از آبرو
ترس از دست دادن بچه یا خانواده
ترس از دست دادن مشتری
ترس از دست دادن پرسنل
ترس اینکه کسی به من جیزی نفروشه
ترس از اینکه قبمت من بالا است کسی نخره
و یک عالمه دیگه
همه این ترس ها میتونه بک جا بره و نابود بشه وقتی نور بیاد و اون نور زیبا توحیده خداونده رب العالمین هست باور به بودنش باور به هدایتش باور بهنزدیک بودنش در درونمن
طبیعی ، انسان طبیعی نمیترسه ، عجب جمله ای خدایا چقدر سپاسگزار تو هستم من دیشبم این فایل را دیدم ولی باز نکردم گفتم صبح زود تمرکزی با حال خوب میبینم نگو هدایت خدا میخواست بنویسم و بیشتر لذت ببرم العی شکر خدای مهربانم بابت وجود تو بابت خلقت من بابت این دنیای زیبا که همه چیز هست فقط باید طبیعی باشیم بله نیاز به سختی کشیدن نیست نیازی به تمرین های سخت نیست باور کنید من صبح ها با زجر بیدار میشدم از خواب وقتی باورهام درست کردم به راحتی و اسونی ساعت 8/30 شب میام خونه و ساعت 10 خوابم میبره و صبح با عشق 4/3 پا میشم ماه ها میخواستم این کار بکنم ولی نمیشد چرا ؟؟؟ چون باورهام غلط بود چون میگفتم شب برم تو پارک قدم بزنم حالم خوب کنم کمی شلوغ باشه کمی تایید بشم توسط نگاه دیگران (عدم لیاقت ) بفهمم تیپم خوبه بفهمم هیکلم خوبه بعد میام خونه البته اینها حقایق هست ظاهرش این بود که حالم بهتر بشه !!!!
وحید عزیز چه حال بهتری حاصل میشه وقتی از عامل بیرونی میخواهی حالت خوب کنه !!!!
واقعا خدایا شکرت بچه ها این دوره های استاد همش طلای نابه استاد میگه همه اینها با هم درست میشه وهمش بهم ربط داره مگه میشه تو احساس لیاقت نداشته باشی و ثروت بیاد سراغت اینها همش کد های بهم متصله
خدارا شکر هرچقدر از خدا سپاسگزار باشمکمه الهی شکر
با عشق هرروز کامنت مینویسم محلش مهم نیست هرروز با عشق سعی میکنم کامنت بخونم و لذت ببرم از گفته های شمادوستان عزیز
عاشقتونم ( 5 تا استیکر زرشکی قلب )
در پناه رب العالمین باشید
به نام خالق توانا و مهربان
حمد و سپاس خدا را که به جمع ما نعمتهای فراوان عنایت نموده.
وحید عزیز و یکتا پرست ، دمت گرم
خدا رو شکر بابت این آگاهی های که هر روز بیشتر میشه.
ممنونتم که هم برای خودت و هم برای ما کامنت میزاری.
بهترینها رو برات آرزو میکنم
برقرار باشی، آمین
به نام خداوند جان آفرین
حکیم سخن بر زبان آفرین
سلام استاد گرامی
سلام خانم شایسته
سلام دوستان همفرکانسی
این فایل نشانه سایت من بود و قطعا پاسخی است به شرایطی که الان در آن قرار دارم.
من به شدت بر روی پاشنه آشیل خودم که مباحث مالی و ثروت است دارم کار میکنم و خیلی لیزری روی این ریشه این مسائل دارم فکر می کنم.
رب نازنین من بر قلبم جاری کرد که به این سوال پاسخ دهم که :
چرا من با پول دوست نیستم؟
این سوال پاسخ دردناکی برای من داشت که واقعیت زندگی من را هم نشان می داد که من در واقعیت اصلا با پول دوست نیستم و نتیجه آن هم همین است که پول وارد زندگی من نشده است و یا اگر شده است خیلی کم است و این کاملا نشان دهنده این است که من اصلا رابطه دوستانه ای با پول ندارم. اگرچه که تلخ است ولی باید بپذیرم و اصلا احساس گناه نداشته باشم و فقط تلاش کنم که این رابطه دوستانه را برای خودم ایجاد کنم چون تنها راه همین است من باید با پول دوست شوم.
خیلی از خودم سوال کردم و خیلی ذهن خودم را به چالش کشیدم و مثل راهی که جدیدا به آن رسیده ام همه راههای فرار را بر روی ذهنم بستم و مجبور به اعتراف کردم و باز هم نتیجه این بود که من موفق به اعتراف کشیدن از ذهن خودم شدم و او اعتراف کرد.
نتیجه آن خیلی برای من جالب بود که سعی می کنم برای دوستان به اشتراک بگذارم.
از خودم پرسیدم که من با چه کسی بیشترین رابطه دوستانه را دارم؟ با کسی که از بودن در کنار هم لذت می بریم. باکسی که به هم احترام متقابل می گذاریم.
اما با کمال تعجب دیدم که من اصلا از بودن در کنار پول احساس راحتی ندارم و شاید بدتر احساس ترس دارم و شاید یک درجه بدتر از آن من از پول نفرت دارم.
شاید خیلی از کسانی که الان این کامنت را می خوانند می گویند که نه ما اصلا اینطوری نیستیم ولی اجازه می خواهم که ادامه دهم تا ببینند که هستند یا نیستند؟
من از بچگی یاد گرفته بودم که پول یک عاملی است که من را از خدای خودم دور می کند .
من از بچگی آموخته ام که پول انسان را ظالم می کند .
من از بچگی یاد گرفته ام که پول فساد می آورد.
من از بچگی شنیده ام که انسانهای ثروتمند اصلا نماز نمی خوانند.
من از بچگی دیده ام که همه آنهایی که با خدا و روحانی هستند که من آنها را قبول دارم انسانهای ثروتمندی نیستند.
و دیگه هزار تا مورد دیگری که هریک از ماها تجربه کرده ایم وشنیده ایم و به ما گفته اند در مغز ما وارد کرده اند.
حالا این شنیده ها و دیده ها باعث شده است که من یک ترسی در ناخودآگاه از پول داشته باشم ، چرا چون باعث می شود من انسان بدی شوم، باعث می شود من انسانی شوم که از خدا دور می شوم، باعث خواهد شد که من انسان فاسدی شوم . این ترسی که در ناخودآگاه من وجود دارد اصلا باعث نمی شود که من رابطه دوستی عمیقی با پول داشته باشم. مگر می شود شما از کسی یا چیزی بترسید و با او دوست شوید؟ مثلا من خودم اگر از سگ بترسم آیا اصلا می توانم رابطه نزدیک و صمیمانه ای با سگ داشته باشم؟
پاسخ به این سوال من را خیلی روشن کرد در این شرایطی که در ناخودآگاه ذهن من ترس از داشتن پول بوجود آورده است تحت هیچ شرایطی امکان ندارد من با پول دوست شوم. ترس و دوستی کاملا متضاد هم هستند.
الله و اکبر این باورهای مخربی که در ناخودآگاه ذهن من وجود دارد.
زندگی ما را ناخودآگاه ما کنترل می کند . مگر من الان کنترلی بر نفس کشیدن خودم دارم به صورت ناخودآگاه دارد کار خودش را انجام می دهد و من در سلامت کامل دارم از زندگی لذت می برم. مگر من بر قلب خودم کنترلی دارم که به چه شکلی دارد می تپد؟ نه او دارد به صورت عادی و ناخودآگاه کار خودش را انجام میدهد.
در مورد دوستی من و پول هم به همین شکل است. آن ترسی که من از پول دارم باعث می شود که من اصلا نتوانم به پول و نزدیکی به پول فکر کنم چه رسد به دوستی با پول.
این ترس شاید حتی به مرحله خطرناک تری هم رسیده باشد که من از پول نفرت هم پیدا کرده باشم، چرا چون این پول باعث خواهد شد که من از یکی از بهترین دوستان خودم که خدای من است دور شوم و اگر من قرار باشد بین دوستی با خدای مهربان خودم و پول یکی را انتخاب کنم قطعا دوستی با خدا را انتخاب خواهم کرد.
این باورهای گذشته من بوده است و باید اینها را با منطق اصلاح کنم.
تا وقتی من نتوانم پول را دوست خودم بدانم که برای این کار نباید از پول بترسم و یا حتی نفرت داشته باشم، نمی توانم به ثروت پایدار برسم. چرا چون ترس قدرت زیادتری دارد.
حالا من به یک درکی رسیده ام که پول را مثل سلامتی یک نعمت می دانم و با همین تغییر معنی کلمه کلی ترمزها در ذهن من برداشته شده است و باعث شده است که من خیلی راحت تر با پول کنار بیایم.
هرکسی که نعمت بیشتری خدا به او داده است قطعا لیاقت بیشتری داشته است و این کاملا با عدل خدا هماهنگ است.
همین تغییر کوچک در معنی و مفهوم کلمه ثروت خیلی ترمزها را از ذهن من برداشت.
حالا با منطق به این موضوع اشاره میکنم که پول هم زیرمجموعه ثروت است و باید پول هم در ذهن من شکل نعمت را بگیرد.
مگر می شود نعمتی که خدا به انسان بدهد(پول) باعث دوری از خودش شود؟
نه این امکان ندارد . نعمت هدیه خداست مثل سلامتی که هدیه خداست به من و از داشتن آن بی نهایت شاکر خدای خودم هستم.
پول هم هدیه خود خداست و من باید قدردان و سپاسگزار این نعمت باشم.
کدامین نعمت باعث ترس در وجود من می شود؟
من از کدامین نعمت الهی باید نفرت داشته باشم؟
این کاملا و کاملا اشتباه به من گفته شده است که پول باعث دوری من از خدای من می شود.
الله و اکبر از این باورهای اشتباهی که در ذهن ما خورانده اند و باعث شده است که ما از چه نعمتهایی خودمان را محروم کنیم.
ولی الان آگاهانه دارم روی ناخودآگاه خودم کار می کنم
می دانم که زمان می برد ولی راه دیگری وجود ندارد.
باید با همین منطقهای قوی جایگزین کنم باورهای قبلی را با باورهای جدید.
پول به زودی زود تبدیل به بهترین و صمیمی ترین دوست من خواهد شد و آنچنان رابطه عاشقانه ای با پول برقرار خواهم کرد که حد و اندازه ندارد و از در ودیوار این دوست صممی در زندگی من سرک خواهد کشید و از بودن با هم بی نهایت لذت خواهیم برد و با هم عشق بازی هایی خواهم کرد.
من میتوانم اینکار را انجام دهم چون خدای مهربانم من را خالق زندگی خودم آفریده است.
در پناه الله یکتا شاد باشید و سربلند.
دوست عزیز
جناب کفاش دوست
امروز افتخار داشتم که ب دوتا از کامنتهای بینظیر شما هدایت بشم
یکی اینجا
و یکی هم در سفر ب دور امریکا قسمت ٢٠١
من دو شب پیش داشتم تمرین حلسه دوم کشف قوانین رو مینوشتم و سوالات جواب میدادم
جواب من ب این سوال که انگیزه من برای رسیدن ب استقلال مالی و ثروت چیه؟ دو صفحه شد
ب یاد اوردم که از بچگی پول کافی نداشتیم
مادر و پدرم بسیار زحمت میکشیدن تا از عهده مخارج ما بربیان
و من از همون بجگی ترس از دست دادن و نمام شدن پول رو داشتم
همیشه از خرج کردن میترسم
میترسم که پول تمام بشه
و ی وقتایی هم که پول زیاد تو دستم
دقت کردم که خرج الکی میکنم
و احساسی رفتار میکنم
طوری که دو س روز بعدش میبینم از اون پول زیاد چیزی ب اون صورت نمونده و من پول بابت چیزای بی ارزش یا کم ارزش و تحربه اخساس خوشی لحظه ای خرج کردم یا ب اصطلاح ب باد دادم
چ جمله خوبی گفتین:
حالا من به یک درکی رسیده ام که پول را مثل سلامتی یک نعمت می دانم و با همین تغییر معنی کلمه کلی ترمزها در ذهن من برداشته شده است و باعث شده است که من خیلی راحت تر با پول کنار بیایم.
پول ی نعمت
ی نعمت مث نعمتهای دیگه
مث سلامتی که الان دارم و بدنم عالی و دقیق کار میکنه
از خدا میخوام هدایتمون کنه ب اسانی ها
ب درک و احرای بهتر قانون
ب مدار ثروت و برکت
ثروتمند شدن معنویترین کار دنیاست
به نام خداوند جان آفرین
سلام حسن آقا
خیلی بدل نشست صحبت شما
اینکه توضیح دادید چگونه ترمز خود را پیدا کردید
و دیدید چگونه با پول دوست نیستید
عالی بود نه عالی تر از عالی بود
اینکه پول رو یه نعمت بدونیم مثل نعمت های دیگه خیلی عالیه
تو دوازده قدم فکر کنم قدم یک تو جلسه ثروت استاد اینو میگه
و ما این منطق و باور که قبول کنیم پول نعمت هست مثل بقیه نعمت ها خیلی،مهم است
ممنون و سپاس فراوان بابت کامنت کامل و عالی و یادآوری این نعمت بزرگ و باارزش
شاد موفق و ثروتمند باشید در پناه خداوند متعال
بادورود خدمت استادعباس منش عزیز و خانوم شایسته امروز صبح بعدازبیدارشدنم رفتم سراغ فالها و
نشانه هرروزم دیدم این فایل نشانه من بود
استاد واقعاً با این فایلها که برذوی سایت میزارن خیلی به ما کمک میکنن دربهتر شناختن قوانین زندگی وجهان مارو در یاری میکنن .ماباید آنقدر روی خودمان کار بکنیم و باورهای محدود کننده مان را پیدا بکنم وبا باورهای قدرتمند وثروت ساز جایگزین بکنیم وانقدر باید مواظب ورودیهای خودمون باشیم تا زندگی خودمون رو آنطور که دوست داریم باشد بسازیم باید
ددودبه استادعزیزم ومریم نازنین
وهمه دوستان عالیم
خداروشکربابت استادعزیزم که پکیج کاملی ازثروت هستندوباعث افتخارم هست که شاگردحرف گوش کن ایشان هرلحظه هستم.
من همیشه عاشق پول بودم ودوست داشتم خودم کارکنم وپول دربیاورم ولذت ببرم وهمیشه هم توی خیابون پول پیدامی کردم وکلی ذوق داشتم،
هم درس می خواندم وهم منشی دکتربودم وپولهام روپس اندازوبعدکه بزرگترشدم چون عاشق طلا بودم طلا می خریدم وازخانواده هم حمایت مالی می کردم وخداروشکر می کنم که این توانایی روبه من داده بود.
استادجان من همیشه پس اندازشخصی دارم واین برایم خیلی حائز اهمیت است چون همیشه فکرمی کنم حق من است که خودم بایدازآن دفاع کنم،درگذشته پس اندازم روعنوان می کردم بعدمی دیدم نقشه هابرایش کشیده شدوهمه خرج می شدبرای چیزهای بیهوده امامدتی است که دیگربرای خودم پس اندازدارم وچقدرعالی است که می توانم باآنهادوره های شماروخریداری کنم وهرروزآگاه تروثروتمندترزندگی کنم وباآرامش اززندگیم لذت ببرم ومی بینم که مسائل مالی عزیزدلم هم باایده هایی که ازخداوندمی خواهم برقلبش جاری شوندودردفترطلایی ستاره قطبی می نویسم و خودبه خوددرذهن وقلبش جاری وبازگذاشتن دست خداونددرتمام امور،عالی بدون دخالت من به سادگی حل می شود.
خلاصه استاد تمام آزادی هایی که شماداریدبه لطف خداوندمن هم باتوجه به شرایط زندگی ام دارم وخداروبی نهایت شاکروسپاسگزارم.
درپناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی بدرخشید.
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
متشکرم متشکرم متشکرم
به نام یگانه پروردگار بی همتا
این فایل نشانه امروز من بود در حالی که طبق تعهد شش ماهه ای که به خودم دادم توی این شیش ماه بالاخره کسب و کار خودم رو استارت بزنم و بعد این مدت نتایج خودم رو ارزیابی کنم…
به طور جدی دارم روی باورهای قدرتمند کننده ای که ساختم کار میکنم و در این مسیر قطعا امیدوار به هدایت های خداوند هستم تا راهی رو که سالیان سال به تعویق افتاده و حتما موانع ذهنی من مسببش بودن رو کنار بزنم و راهی به سمت خواسته هام باز کنم باید اقرار کنم علی رغم اینکه این خواسته رو داشتم و هر روز اعماق وجودم پر می کشید برای شروع کردن اما انجام نمی دادم و دل به لذت های آنی می سپردم و تمرکز کافی رو روی این هدفم نگذاشته بودم و باید بگم همیشه آخرشب که می شد در عذاب بودم به خاطر کارهای ناکرده اما تصمیم گرفتم شیش ماه لیزری روی این خواسته م کار کنم و هر ایده ای که به ذهنم میاد رو انجام بدم و نتایج رو بسنجم و مطمئن هستم که میشه اگر من به این تعهدم عمل کنم و سمت خودم رو به بهترین نحو انجام بدم این کامنت ها در نشانه های روزانه م به سبب ثبت ردپاها برای خودم توی این تعهد هست که همیشه به یاد بیارم از کجا تغییراتم شروع شد از وقتی که من تعهد یا مرگ یا زندگی به خودم دادم که هر روز در جهت رسیدن به خواسته هام بهتر و بهتر شم واز همه مهمتر قدم بردارم…
عاشق همتونم و از خداوند یکتا این جهاد اکبر رو برای همه مون آرزو دارم…
استاد عزیزم و خانم شایسته مهربانم عاشقتونم و مرسی بابت تمام زحماتتون برای آگاهی ما
در پناه خداوند شاد ، سالم و سعادتمند باشید
باسلام
نشانه من
خدایاشکرت
درک قانون جذب
قانون فرکانس و باور
زندگی مارا باورهای ما میسازند
باورهایی که از شنیدن و دیدن می آیند
دلیل رفتارهایمان را از خودمان بپرسیم تا باورها بیایند
نگاهمان به ثروت را از خود بپرسیم
باورها تا حدی معلوم میشوند
طبق قرآن خداوند دوست دارد ما رشد کنیم ما زندگی خوبی در دنیا و آخرت داشته باشیم
ایه 186 بقره
ایه های سخر
ایه های ربنا
ادعونی استجب لکم
و….
اینکه در قرآن از زکات و انفاق زیاد صحبت شده برای چیست
اگر جهان فقیر باشد و به سمت فقر برود تاکید بر زکات چه فایده دارد
دادن زکات نشان از فراوانی است
تقویت باور فراوانی
چرا
چون خدا بینهایت ثروتمند است
خدا رزاق است
خدا وهاب است
زندگیه پیامبران و معصومین نشاندهنده این است که همه شان ثروتمند بوده اند
امام حسین اگر فقیر بود چطور اینهمه مسافت از مکه به کربلا در مدت طولانی می توانست برود
اینها نشاندهنده این است که ذهن و باور ها اصل موضوع است نه میزان تلاش یا شغل خاص
بنام خدایی که هر لحظه بنده هاشو هدایت می کنه
سلام به استاد عزیز و همه عباس منشی ها
دیشب یکم بهم ریخته بودم از موضاعات روزمره اومدم گفتم خدا هدایت کن و نشونه روزمو زدم دیدم این فایل اومد قبلا این فایل گوش داده بودم پیش خودم گفتم این فایل چه هدایتی میتونه برام داشته باشه اصلا موضوع فایل تناسبی با بهمریختگی من نداره ولی میدونستم یا خود فایل، یا توضیحات ابتدایی یا کامنت دوستان حتما برام پیامی داره ولی چون حوصله نداشتم رفتم خوابیدم صبح که بلند شدم و اومدم سرکار دوباره فایل باز کردم و شروع کردم به خوندن کامنت ها اونجا هدایت خدا برام مشخص شد که من اصلی ترین مهم یادم رفته بود که خدا بالاترین هست بالا دست خدا دستی نیست من باید به اون توکل کنم تا دلم آروم شه و با آرامش کارهامو انجام بدم خدا هم حواسش بهم هست.
خداروشکر باز امروز خدایا هدایتم کردی که کامنت بچه ها رو بخونم باهام حرف زدی که اگر من به تو متوکل باشم چرا باید نگران و عصبی باشم چرا؟؟ پس من در اعماق وجودم به هیچ عنوان متوکل نبودم فقط در حرف بوده برای همین هم تاثیری نداشته ممنون خدای مهربونم که باز هدایتم کردی خدایا شکرت
ماهیت حرف حق همینه(محکم ، رُک و قاطع) دقیقاً مثل آفریدگار جهان هستی که براساس مقدار شایستگی ای که انسان مخابره میکنه به او ، او به همون اندازه عطامیکنه.به قول دبی فورد نویسنده کتاب نیمه تاریک وجود ما همه چیز هستیم.هم معلول ذهنی هم نابغه، و مثال های مختلف دیگه . کتابش رو به شدت پیشنهاد میکنم .
با سلام خدمت استاد عزیز وتشکراز از آگاهی رسانی شما این که ثروت را در سخنرانی بد جلوه میدادند این که ثروت ودین از هم جدا هستند ویا یک جا با هم نمیتواند باشند واگر ثروت بیاید
دین از آنجا میرود
این باور را در ذهن انسان ها جا میدادند که اگر
کسی ثروتمند بشه از خدا دور میشه
امام ها ما همگی از ثروتمندان زمان خودشان
ودر قرآن یکجا هم نیامده دین وثروت از هم جدا باشد ما میتوانیم بینهایت ثروتمند باشیم بی نهایت دیندار باشیم ثروتمند خیر ترین مردم جهان
هستند خداوند از ما بیشتر میخواهد که ثروتمند باشیم بارون رحمت الهی میبارد این روند طبیعی جهان است ما خودمان جلو آن را میگیریم
ما باید باورهایمان را در مورد ثروت عوض کنیم
روند طبیعی ما که شادتر باشیم ثروتمند باشیم
این به انتخاب ما بر میگردد که ثروتمند باشیم یا
فقیر شاد باشیم یا غمگین
سلام
برای خرید دوره روانشناسی ثروت دو حتما باید قبلا از دوره روانشناسی ثروت ۱ استفاد۶ کرده بوده باشیم؟
ممنون میشم پاسخ بدید
استاد آیا تو فایلی به این موضوع اشاره کردند؟؟
از کجا باید متوجه بشم لازمه خرید روانشناسی ثروت ۲ ،روانشناسی ثروت یک هست یا نه؟؟؟
سلام
من ثروت ۲ رو ندارم ،
دوره ثروت ۲ سال ۹۳ در دبی برای افرادی که از بسته ثروت ۱ اون موقع استفاده کرده بودند برگزار شد و بخشیش به کسب و کار اختصاص داده شده و این معنیش این نیست که اگه ثروت ۱ رو نداشته باشی ۲ رو هیج متوجه نمیشی ،ولی برای درک بهتر و نتیجه گرفتن لازمه که ثروت ۱ کار کرده باشی، ثروت ۱ هم یک دوره زندگی سازه، یعنی میکوبه از نو میسازه، به شرط باور و تمرین و تکرار….
سلام دوست عزیز
صمیمانه از پاسخ دادن به سوالم سپاسگزارم خیلی خوشحالم کردید
پس من از هم ترجیح میدم اول یک رو کار کنم از پایه و بعد دو رو استفاده کنم تا تکامل هم طی کنم و مرحله مرحله پیش بیایم ان شاءالله
من علاقه خیلی زیادی برای پیشرفت و استقلال مالی دارم به ۷خاطر همین تمرکزی دنبال کار کردن رو باورام هستم و اینکه بهتر روی باور های مالی کار کنم که بشه اسمش و نتیجش رو گذاشت تمرکزی
متشکرم
امیدوارم همواره رو مسیر و روال پیشرفت و اتفاقات عالی دائمی باشید
سلام ستایش عزیز
امیدوارم که در مسیر ثروت و سعادت باشی تا بشی الگو برای عزیزان ما راستش نمیدونم الان در پی، چه کار و چه علاقه ای هستی ولی مطمئنم که به موفقیت های بزرگ میرسی ولی عزیزم یادت باشه که اگر میخای به استقلال مالی برسی باید در پی علاقه ات حرکت کنی یاد بگیری حالا هر کاری که علاقه داری تجربه،مهارت،علم،باور مناسب رو یاد بگیر و حرکت کن کاری بود که من نکردن باور هامو درمورد ثروت درست کردم ولی حرکت نمیکردم بعد فهمیدم که اقا باید حرکت کنی توی کار یا مسیر علاقت.بعد ثروته میاد خیلی اروم ولی میاد..
امیدوارم موفق باشی…
سلام دوست عزیز
ممنونم بابت پاسخ زیبات که انقدر احساس خوبی برام داشت😍😍
سپاسگزارم برای یادآوری این نکته و اشتراک گذاشتن تجربه هات
امید وارم همیشه موفق باشی و همینجوری ترمز هاتو پیدا کنی برشون داری بهتر عمل کنی و پیشرفت کنی و با عشق از خوندن نتایجت لذت ببرم و تحسینت کنم
متشکرم 🌷🌷⚘⚘⚘⚘
سلام دوست عزیز مریم جون توضیح دادن در جواب سوال اون دوست عزیزمون منم کپی ش میکنم شاید کمکتون کرده باشه اما قبلش بگم رفتم پروفایلتو نگاه کردم و چقدر خوشحاال شدم که تو سن کم به آگاهی رسیدی و قراره کلی اتفاقای خوب برات بیفته آفرین عزیزم تحسینت میکنم موفق باشی
خیلی ها می پرسند دوره روانشناسی ثروت۲ چه فرقی با دوره ثروت۱ دارد یا آیا می توان قبل از دوره ثروت۱، ابتدا کار را از دوره ثروت ۲ شروع کرد؟ و…
در پاسخ به سوال این دوستان باید بگویم که دوره روانشناسی ثروت۲، در حکم یک مدار جدید است اما نه به این معنا که شما بخواهی از همان ابتدا، وارد مدارهای بالاتر شوی.
زیرا لازمه قرار گرفتن در این مدار جدید و باکیفیت تر، تجربه مدار قبلی است که به کمک آموزش های دوره روانشناسی ثروت۱، می توانی اولاً وارد آن مدار شوی و ثانیاً با ماندن در آن مدار و تجربه اتفاقات و شرایط موجود در آن مدار، ظرف وجودت، اعتماد به نفس ات، ایمان و باورهایت را برای مواجه شدن با تجربه های با کیفیت تر و داشتن خواسته های بیشتر، آماده نمایی.
بنابراین، تا دوره ثروت۱ را کاملا درک ننموده باشی، نباید از دوره ثروت۲ استفاده نمایی.
زیرا مأموریت ثروت ۲، ریزبین شدن، دقیق شدن و متخصص شدن در تشخیص باورهای قدرتمند کننده تر و ساختن آنهاست.
کار ثروت ۲، شناسایی باورهای محدود کننده مخفی است که آنقدر در اعماق وجودمان هستند و آنقدر مخفیانه در حال فعالیت اند که تا شناخت عمیقی نسبت به قوانین ثروت ایجاد نشود، از عهده شناسایی شان بر نمی آییم.
بنابراین، اول باید به کمک آموزش ها و تمرینات دوره روانشناسی ثروت۱، درک عمیق نسبت به قوانین ثروت در اعماق وجود فرد ایجاد گردد و به وسیله آن، فرد وارد مدارهای مالی بالاتری شود که نشانه واضح آن، افزایش درآمد و افزایش کیفیت زندگی مالی اش است.