راهکارهای دوره روانشناسی ثروت 2، برای حل مسائل مالی شما
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری330MB28 دقیقه
چرا برخی افراد با وجود عدم اجرای قوانین، موفق و ثروتمند اند و برخی دیگر با وجود کار کردن روی باورهایشان، موفق نیستند
سوال:
سوالی که به شدت ذهن مرا به خود مشغول نموده و به نظرم نقضی است بر قوانین، این است که:
وقتی می بینم یک سری افراد هستند که با اینکه در حال گله و شکایت اند و مرتباً غر میزنند، ولی روز به روز ثروتمندتر میشوند یا بچه هایی که درگیر بیماری و فقر هستند.
اگر قانون این است که اگر گله و شکایت و تمرکز بر نکات ناراضی کننده، ما را از نعمت ها و ثروت ها دور می کند، چرا این افراد مرتباً اوضاع برای شان بهتر هم می شود؟
چرا قانون برای این افراد، برعکس عمل می کند؟
پاسخ گروه تحقیقاتی عباس منش:
لازم است دوباره نحوه عملکرد سیستم جهان را اول به خودم و سپس به شما یادآور شوم. قانون همیشگی و بدون تغییر خداوند این است که:
تمام اتفاقات زندگی ما بازتاب کاملی از باورها و فرکانس های ماست. سیستم جهان به گونه ای خلق شده که به فرکانس های ما پاسخ می دهد. جهانی که در آن زندگی می کنیم، جهانی مبتنی بر مدار و فرکانس است.
شما هرگز نخواهی توانست تناقضی بر قوانین جهان پیدا کنی. این قوانین هرگز برعکس عمل نمی کند. خواه آن را باور داشته باشی، خواه نداشته باشی!
خواه با این قوانین هماهنگ باشی و آنها را تایید کنی، خواه آنها را نادیده بگیری و بر خلاف شان عمل نمایی. در هر صورت جهان طبق قوانین عمل می کند.
شما هرگز نمی توانی از طریق نشانه های بیرونی، فرکانس های دقیق افرادی غیر از خود را شناسایی نمایی
حتی آن کودکی که از نظر شما فقط یک بچه است، فرکانس دارد و با فرکانس های خودش، زندگی اش را خلق نموده است.
اینکه هنوز نمی تواند به زبان شما سخن بگوید، نمی تواند دلیلی باشد که قادر به ارسال فرکانس هم نیست.
بنابراین، هرجا با اتفاق یا مثالی مواجه شدی که از نظر شما، نشانه ای است بر نقض قوانین، مطمئن باش دلیل این استنباط، درک ناقص از قوانین است و نه نقص در قوانین.
این اصلا روش مطمئنی نیست که بخواهی از طریق بررسی فرکانس های دیگران، قوانین کیهانی را بشناسی یا درباره اش مطمئن شوی یا بخواهی آنها را ثابت یا نقض نمایی.
زیرا شما به فرکانس های فردی غیر از خود، دسترسی نداری. شما حتی نمی توانی فرکانس های همسر یا فرزندان خود را درک کنی، بلکه در بهترین حالت، می توانی از روی نتایج آن افراد، درباره باورهای شان حدس و گمان هایی داشته باشی.
اما همواره از طریق احساس ات، به فرکانس های خودت دسترسی داری و می توانی فرکانس های خود ت را بشناسی.
وقتی به راحتی به فرکانس های خودت دسترسی داری و می توانی از طریق پیدا کردن ارتباط میان آن فرکانس ها و احساسی که به خاطر ارسال آنها تجربه می کنی و مقایسه آنها با نتایج زندگی ات، مرتباً نشانه های درستی قوانین را ببینی، دیگر چه نیازی به بررسی فرکانس های دیگران داری.
هر فردی از طریق یافتن ارتباط میان نحوه نگرشی که به موضوعی دارد با تجربه ای که از آن موضوع دارد، به راحتی می تواند آثار مشخص و ملموس قوانین را در زندگی اش پیدا کند و از نقش باورهایش در تجربه های زندگی اش مطمئن شود.
نتایج زندگی ما هرگز نمی تواند چیزی خلاف باورهای ما باشد.
بنابراین، اگر فردی ثروتمند است، قطعاً باورهای قدرتمند کننده ای درباره ثروت دارد.
اگر فردی روابط عاشقانه ای تجربه می کند، قطعاً باورهای قدرتمند کننده ای درباره روابط دارد.
اگر فردی معمولا همیشه سلامت است، قطعا باورهای قدرتمند کننده ای درباره سلامتی دارد.
اگر فردی مرتباً بیمار است، حتما باورهای محدود کننده ای درباره بیماری دارد حتی اگر تو نتوانی آن باورها را شناسایی نمایی.
اگر فردی مرتباً درگیر مسائل مالی است، قطعاً باورهای محدود کننده ای درباره ثروت و فراوانی در جهان دارد حتی اگر ظاهراً اینطور به نظر نرسد.
اگر میخواهی از طریق مطالعه نتایج دیگران، قوانین کیهانی را بشناسی، لازم است چند نکته مهم را به خاطر داشته باشی:
اولاً
اگر هنگام برخورد با فردی که توانسته در بخشی از زندگی اش موفقیت هایی کسب نماید، کانون توجه شما متمرکز بر نکات منفی و نقاط ضعف زندگی آن فرد است، اولین چراغی که باید در ذهنت روشن شود این است که:
“من چه باورها و نحوه نگاهی دارم که با وجود اینهمه نکات مثبت و موفقیت در زندگی این فرد، آنچه برایم از همه برجسته تر است، نکات منفی و نقاط ضعف این فرد است!!”
“چرا بر موضوعاتی تمرکز کرده ام که خودش یک مانع بزرگ است، به جای اینکه به کمک دیدن موفقیت های این فرد و تحسین آنها، قوانین کیهانی را تایید کنم و تشویق شوم و ایمان بیاورم که اگر این فرد توانسته، من نیز حتی با وجود نقاط ضعفی که دارم یا شرایط نامطلوبی که در آن هستم، مثل آن فرد از قوانین استفاده و وضعیت مالی دلخواهم را بسازم!!”
دلیل اینکه افراد از نگاه به یک موضوع واحد، نتیجه گیری های کاملاً متفاوتی دارند و دلیل اینکه افراد از شرایط و فرصت های یکسان، نتایج متفاوتی کسب می کنند، نوع نگرش متفاوت آنها به آن مسئله خاص است و از دیدگاه وسیع تر، آنها به خاطر باورهای متفاوتی که دارند، این نگاه و این تمرکز متفاوت را دارند. به همین دلیل نتایج کاملاً متفاوتی از شرایط یکسان می گیرند.
همیشه شرایط اقتصادی یکسانِ یک کشور، به برخی کسب و کارها رونق می بخشد و موجب سقوط و فروپاشی برخی دیگر می شود و دلیل آن، نگرش و باورهای صاحبان آن کسب و کارها به آن شرایط است.
برخی در دل آن شرایط، فرصت ها را می بینند و برخی در دل آن شرایط، فاجعه محض را. به عبارت ساده تر، انتخاب برخی از افراد از آن شرایط، “فرصت” است و برخی دیگر ترجیح می دهند که “فاجعه” را برگزینند و ناآگاهانه این کار را انجام می دهند.
نگاه کردن به موفقیت های یک فرد موفق و ثروتمند، امیدهای افراد زیادی را زنده می کند که اگر این فرد توانسته، پس من هم می توانم، به همین دلیل شروع به تحسین آن فرد و سپاس گزاری می نمایند
اما همان موفقیت ها، خشم، نفرت و حسادت را در افراد دیگری بر می گزیند. به همین دلیل نیز شروع به تجسس می کنند تا بلکه نقطه ضعف هایی در آن فرد پیدا کنند که موفقیت هایش را کم ارزش جلوه دهند یا حتی بتوانند مانعی بر سر راه موفقیت های بیشتر برای او درست کنند.
و منشاً همه این رفتارها، به باورهای آن افراد بر می گردد.
بنابراین، اگر متوجه شده ای که به محض مواجه شدن با موفقیت های یک فرد، قادر به تحسین آن موفقیت ها نیستی، بلکه ناخودآگاه، ذهنت به دنبال راهی برای بی ارزش جلوه دادن آن موفقیت هاست. یا اگر دیدن یا شنیدن موفقیت های دیگران، شما را عصبانی می کند و به جای احساس تحسین، تشکر و سپاس گزاری به خاطر آگاه شدن از یک سند دیگر بر حقانیت این قوانین، احساس های بدی مثل عجز، قربانی شدن یا نالایق بودن را تجربه می کنی، باید به صورت جدی برای تغییر منشأ این رفتار و این احساسات، جهادی اکبر به راه بیندازی.
توجه به همین نکات ریز، مهارت “خودشناسی” را در شما ایجاد می کند. شاید اولین باری که من به درک عمیق تری درباره قوانین رسیدم به گونه ای که شروع به بررسی نگاه و باورهایم با استفاده از این قوانین نمودم، از دوره روانشناسی ثروت 2 شروع شد.
انجام روزانه تمرینات فانوس دریایی و جلسه سوم و چهارم این دوره، انقلابی در من ایجاد کرد. من بارها و بارها این جلسات را گوش داده ام خصوصاً جلسه دوم این دوره و بخشی که استاد درباره هماهنگ شدن با قوانین جهان صحبت می کند و در این باره مثالی جالب از کتاب پندار، می آورد.
من ساعت ها به این بخش از صحبت های استاد عباس منش گوش داده ام تا این نگاه کم کم در من شکل بگیرد و همواره بتوانم دلیل هر اتفاقی را در خودم و باورهایم بجویم و خلق هر خواسته و شرایطی را از طریق ساختن باورهای هماهنگ با آن شرایط، شروع نمایم.
این نگاهی است که من از دوره روانشناسی ثروت2 آموخته ام تا بتوانم مسائل را نه بصورت ظاهری، بلکه از نگاه قوانین کیهانی ببینم.
باید همیشه به یاد داشته باشیم که ما هرگز یک شاهد بیرونی و غیر وابسته نسبت به آنچه که در زندگی مان می بینیم، می شنویم و تجربه می کنیم، نیستیم.
گاهی به مسائل ناخوشایند نگاه می کنیم و خود را فقط یک شاهد غیروابسته به آن ماجرا می دانیم. اما حقیقت این است که ما نیز جزئی از آن ماجرا هستیم. یعنی فرکانسهایی به جهان ارسال کردهایم که موجب شده یکی از تجارب زندگیمان، مشاهده چنین صحنههایی از زندگی آدمهای دیگر باشد.
یعنی وقتی در مواجه با فردی موفق، حتی فردی که موفقیت های اندکی در زندگی اش دارد، چیزی که شما از مراوده با او تجربه می کنی، موضوعاتی پیرامون تمرکز بر ویژگی های نامطلوب یا ناخواسته های زندگی این فرد است (در این مثال گله و شکایت های آن فرد موفق و صحبت درباره ناخواسته هایش با شما!)، باید از خود بپرسی:
من چه باوری دارم و بر چه موضوعاتی متمرکز شده ام که حتی این فرد موفق، با وجود اینهمه نکات مثبت در زندگی اش، در برخورد با من، درباره ناخواسته هایش توضیح می دهد به گونه ای که حتی ارتباط با این فرد موفق نیز، موجب می شود تا بیشتر باور کنم چیزی به عنوان شادی، حتی در زندگی افراد موفق، وجود ندارد!
پس بهترین کاری که در این مواقع باید انجام دهی این است که، به قول استاد عباس منش مچ ذهنت را بگیری و دستش را بخوانی که می خواهد با متمرکز نمودن تو بر یک ناخواسته ی دیگر، غذایی برای باورهای محدود کننده ات درست کند.
سپس از همان جا، کار را برای تغییر کانون توجه ات و برداشتن تمرکز از ناخواسته ها و متمرکز شدن بر خواسته ها، شروع نما.
دوره روانشناسی ثروت2، راهنما و همراه خوبی برای از بین بردن این عادت و ایجاد عادت تمرکز بر خواسته ها و زیبایی هاست.
من ساعتهای زیادی از زندگیام را صرف گوش دادن به جلسات این دوره نمودم تا این نگاه در من ایجاد شود. این نگاه تحول عظیمی در همه جنبه های زندگیام بوجود آورده است که مهم ترین آنها، آرامش است و این آرامش، منشأ اصلی هدایت من به ایده های بهتر و مدارهای بالاتر شده تا نعمت های بیشتری را تجربه نمایم.
وقتی استاد عباس منش در این باره صحبت می کند که “من خیلی راحت به خواسته هایم رسیدم” من به یاد می آورم که شاید من حتی از ایشان هم راحت تر به خواسته هایم می رسم. چون همه افرادی که از نزدیک مرا می شناسند، متفق القول می توانند بگویند که من چقدر راحت به آنچه می خواهم، می رسم و به نظر خودم، سرمنشأ این نتایج، از دوره روانشناسی ثروت 2 و درک عمیقی بوده که آموزش های این دوره در وجود من نسبت به قوانین کیهانی ساخته و به من مهارت شناسایی باورهای مخفی ای را آموخته که در حکم یک مانع بزرگ بر سر راه خواسته هایم بوده اند و به من یاد داده تا چگونه آن باورهای محدود کننده را به کمک ساختن باورهای قدرتمند کننده ی جدید، بپوشانم و هر لحظه تلاش کنم تا با ارسال فرکانسهای قدرتمند کننده تر، خواستههایم را راحتتر وارد زندگیام کنم.
دوره روانشناسی ثروت 2، برای من در حکم یک دوست و یک همراه همیشگی و یک مشاور عالی در لحظات حساس است.
همان لحظاتی که می توانیم فقط با کمی تعهد و تلاش برای کنترل ذهن، مسیر جریان را
از نفرت به عشق
از نگرانی به آرامش
از حسادت به تحسین
از بیماری به سلامتی
و از فقر به ثروت تغییر دهیم.
موضوع دومی که باید در جریان تجربه چنین ماجراهایی جدی گرفته شود این است که:
اطمینان حاصل نما فردی که به نظر شما با اینکه غر می زند اما ثروتمند است، چه باورهایی درباره ثروت دارد!
آیا اصولا باور دارد که نعمت ها و فرصت ها در جهان زیاد است که حاضر نیست به هیچ فردی در این راستا باج بدهد، یا مرتبا ًنگران از دست رفتن داشته هایش و در پی راهی برای حفظ آنهاست؟
آیا اصولا خود را لایق یک زندگی خوب می داند؟
چقدر به توانمندی هایش اعتماد دارد و چقدر در جهت خواسته هایش قدم بر می دارد؟
چقدر می تواند بلندپروازانه به مسیر اهدافی نگاه کند که هیچ تجربه قبلی ای درباره اش ندارد؟
چقدر برای ثروت ارزش قائل است و چقدر تمرکز او بر مسیرهای کسب و خلق ثروت است؟
زیرا درست است که این فرد غر می زند، اما اگر ثروت و فراوانی جزئی از تجربه زندگی اش است، یعنی قطعاً باورهای قدرتمند کننده ای درباره ثروت دارد.
پس نمیتوان گفت چرا با اینکه این فرد باورهای محدود کنندهای درباره روابط دارد، اما ثروتمند است. همچنین نمیتوان گفت: با اینکه باورهای خوبی درباره ثروت دارد، پس چرا روابط خوبی ندارد؟!!!
زیرا دلیلش این است که باورهای او درباره سلامتی و روابط ، به اندازه باورهایش درباره ثروت، قدرتمند کننده نیست.
به همین دلیل همه ما می توانیم افرادی را در اطرافیان و آشنایان خود بیابیم که روابط عاطفی خوبی ندارند، اوضاع سلامتی شان مساعد نیست، وقت آزاد برای بودن با خانواده ندارند، اما از وضعیت مالی خوبی برخوردار هستند.
نمی خواهم بگویم که این موضوع خوب است یا بد، چون این موضوع گسترده تر از آن است که در این پاسخ به آن بپردازم. در واقع اگر بخواهم تمام جنبه های این موضوع را توضیح دهم، باید تمام 38 جلسه دوره روانشناسی ثروت1 را کلمه به کلمه بنویستم.
زیرا حتی وقتی باور قدرتمند کننده ای را در فردی پیدا می کنید که موجب خلق ثروت در زندگی اش شده، باید به یاد داشته باشید که قطعاً باورهای قدرتمند کننده تری نیز وجود دارد.
مثلاً اگر فردی ثروتمند است، اما آنقدر درگیر است که هیچ زمانی برای استفاده از آن ثروت ندارد، ممکن است باوری مثل این داشته باشد که:
این فرد احتمالاً باورهای خوبی درباره فراوانی ثروت در جهان دارد، اما در کنار این باور، باورهایی مثل “نابرد رنج، گنج میسر نمی شود” و … دارد. اما از آنجا که رنج بودن در فقر در این فرد، بیش از رنج تحمل کار سنگین برای کسب ثروت است، در نتیجه به خاطر این باور به مسیر هایی هدایت شده که ثروت را کسب نماید اما از طریق کار سخت و سنگین و طاقت فرسا!
پس می توان باور قدرتمند کننده تری مثل:
خلق ثروت، آسان ترین و لذت بخش ترین کار دنیاست! ساخت و به خاطر این باور، به مسیرهایی هدایت شد که نه تنها لذت را تجربه کرد، بلکه ثروت هم خلق نمود.
زیرا همیشه ایده ها، راهکارها، الهامات، مسیرها و فرصت هایی که پیش روی ما در مسیر اهداف مان قرار داده می شود، دقیقاً همجنس با باورهای مان است.
حال هرچه آن باورها قدرتمند کننده تر شود، به مسیرهایی هدایت می شویم که از طریق راهکارهای ساده، کم هزینه تر و سریعتر به خواسته های خود می رسیم.
اما موفقیت در قدرتمند کننده تر نمودن باورها و ورود به مدارهای بالاتر به منظور برخورد با تجارب با کیفیت تر، منوط به درک و به انجام رساندن، این 2 موضوع است:
- درک عمیق تر قوانین کیهانی و شناخت عمیق تر خودمان و فرکانس ها و باورهایی که داریم به کمک پیدا کردن ارتباط میان فرکانس های غالب مان (باورها) و تجربه های زندگی مان و سپس تلاش برای تثبیت باورهای قدرتمند کننده ی جدیدیمان به کمک تکرار آن نوع نگرش در رفتارمان و احاطه نمودن ذهن مان با هر آنچه که حقانیت و درستی آن باور و نگرش را تأیید می کند. و. منظورم همان باورهایی است که نقطه مقابل نگرش قبلی مان بوده و نتایج آن نگرش برای ما راضی کننده نبوده است.
تکرار چنین روندی و وفاداری به نگاه داشتن خود در فضای واکنش، اقدام و نگرش بر طبق آن باورهای قدرتمند کننده جدید، موجب تثبیت آن مدار می شود و مرحله بعد از تثبیت مدار، ورود به یک مدار جدید است.
خیلی ها می پرسند دوره روانشناسی ثروت2 چه فرقی با دوره ثروت1 دارد یا آیا می توان قبل از دوره ثروت1، ابتدا کار را از دوره ثروت 2 شروع کرد؟ و…
در پاسخ به سوال این دوستان باید بگویم که دوره روانشناسی ثروت2، در حکم یک مدار جدید است اما نه به این معنا که شما بخواهی از همان ابتدا، وارد مدارهای بالاتر شوی.
زیرا لازمه قرار گرفتن در این مدار جدید و باکیفیت تر، تجربه مدار قبلی است که به کمک آموزش های دوره روانشناسی ثروت1، می توانی اولاً وارد آن مدار شوی و ثانیاً با ماندن در آن مدار و تجربه اتفاقات و شرایط موجود در آن مدار، ظرف وجودت، اعتماد به نفس ات، ایمان و باورهایت را برای مواجه شدن با تجربه های با کیفیت تر و داشتن خواسته های بیشتر، آماده نمایی.
بنابراین، تا دوره ثروت1 را کاملا درک ننموده باشی، نباید از دوره ثروت2 استفاده نمایی.
زیرا مأموریت ثروت 2، ریزبین شدن، دقیق شدن و متخصص شدن در تشخیص باورهای قدرتمند کننده تر و ساختن آنهاست.
کار ثروت 2، شناسایی باورهای محدود کننده مخفی است که آنقدر در اعماق وجودمان هستند و آنقدر مخفیانه در حال فعالیت اند که تا شناخت عمیقی نسبت به قوانین ثروت ایجاد نشود، از عهده شناسایی شان بر نمی آییم.
بنابراین، اول باید به کمک آموزش ها و تمرینات دوره روانشناسی ثروت1، درک عمیق نسبت به قوانین ثروت در اعماق وجود فرد ایجاد گردد و به وسیله آن، فرد وارد مدارهای مالی بالاتری شود که نشانه واضح آن، افزایش درآمد و افزایش کیفیت زندگی مالی اش است.
یعنی درآمدش افزایش می یابد
محل زندگی اش باکیفیت تر می شود
خانه ای که در آن زندگی می کند، ماشینی که سوار می شود، وسایلی که برای رفاه بیشتر، از آنها استفاده می کند و… به طور قابل توجهی، با کیفیت تر می شوند.
رونق وارد کسب و کارش می شود
نه تنها به راحتی از عهده هزینه های زندگی اش بر می آید بلکه سرمایه گذاری هایی هم انجام می دهد.
نه تنها نگرانی های مالی اش تمام می شود، بلکه پس اندازه هایی هم دارد.
قدرت خرید او، به میزان قابل ملاحضه ای افزایش می یابد به گونه ای که دیگر برای تهیه مایحتاج خود، نگرانی ای درباره قیمت ها ندارد.
و در یک کلام، راحت تر خرج می کند و راحت تر به تهیه خواسته هایش نگاه می کند و در جهت آنها اقدام می کند.
اینها همه نشانه هایی است از تغییر مدار مالی که نتیجه واضح باورهای قدرتمند کننده جدیدی است که به کمک دوره روانشناسی ثروت1، ساخته شده است.
اما موضوع این است که باورهایی که تا کنون ساخته شده، تا همین جای نتایج را جواب داده است و اگر فرد می خواهد موفقیت های بیشتری کسب کند و به خواسته های بزرگتری برسد، باید به وسیله ساختن باورهای قدرتمند کننده، وارد مدارهای بالاتری شود.
و لازمه کسب مهارت در این کار، ریزبین شدن در شناسایی موانعی به نام باورهای محدود کننده مخفی و ایجاد باورهای قدرتمنده کننده است.
و موضوع آخر و البته بسیار مهم درباره ماجرای شما این است که:
ما اتفاقاتی را تجربه میکنیم که بخش اعظم کانون توجه مان را به آن موضوع اختصاص دادهایم.
زندگی ما حاصل فرکانس های غالب ماست. تجربه های زندگی ما، همجنس با موضوعاتی است که در طول روز بیشترین تمرکز را به آن اختصاص می دهیم و بیشترین فرکان ها را درباره اش ارسال می کنیم.
ما درباره فرکانس صحبت میکنیم، یعنی موضوعی که فقط توسط خود فرد درک می شود و نه فردی که از بیرون به او نگاه می کند.
زیرا فردی که از بیرون شاهد ماجراست، نمیتواند با یقین بگوید که آن فرد خاص، چه فرکانس خاصی را ارسال نموده است. تنها خود فرد است که میتواند در هر لحظه با توجه به نوع احساسش، بگوید که فرکانس خواستهاش را ارسال میکند یا فرکانس ناخواستهاش را.
ممکن است فرد مورد نظر شما، همان لحظاتی که با شماست در این باره صحبت می کند و اصولا در طول روز، اکثر تمرکزش بر خواسته هایش است و غالباً در احساس خوبی به سر می برد و از روند زندگی اش لذت می برد.
برای اینکه ببینی فرکانسهای غالب یک فرد چیست، سادهترین راه نتایج این فرد است که در ابتدا بیان شد و راه دیگرش این است که باید مدتی با این فرد زندگی کنی تا از طریق رفتارهای غالبش، فرکانس های غالب او را بشناسی و بتوانی بصورت میانگین بگویی که بیشتر اوقات در چه شرایط احساسی به سر میبرد
آیا اکثراً حالش خوب است یا بد!
آیا اکثر نگران است یا امیدوار!
آیا اکثر درباره خواستههایش صحبت میکند یا درباره ناخواستههایش!
اما ساده ترین راه برای افزایش ایمان تان به قوانین کیهانی، بررسی این قوانین به کمک فرکانس های خودت و نتایجی که در زندگی ات تجربه می کنی، است.
بهترین راه این است که از طریق بررسی احساسی که غالباً تجربه می کنی و مقایسه آن با تجارب زندگی ات، درک عمیق تری از قانون
احساس خوب = اتفاقات خوب
ایجاد نما و سپس با پیروی از این قانون و وفاداری به آن، زندگی خودت را به گونه ای خلق نما، که می خواهی باشد.
می خواهم توضیحات بیشتری درباره آموزش های دوره روانشناسی ثروت2 بخوانم
بسم الله الرحمن الرحیم
سبأ:46
قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُم بِوَاحِدَهٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا مَا بِصَاحِبِکُم مِّن جِنَّهٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِیرٌ لَّکُم بَیْنَ یَدَیْ عَذَابٍ شَدِیدٍ
بگو: من شما را فقط یک پند میدهم؛ اینکه دو نفره یا به تنهایی برای خدا به پا خیزید و بیندیشید. دوست همدم شما جنزده نیست. او جز هشداردهندهای پیش از وقوع عذابی سخت نمیباشد.
سلام سلام سلام به استاد عزیزم که رسولی از جانب خداست تا اصولی رو که درک کرده رو گسترش بده و هر کس تو مسیر دریافتش باشه، دریافت می کنه
از خداوند رب العالمین سپاسگزارم که پاسخ درخواست منو داد و منو تو این مسیر قرار داد تا مثل اولوالالباب باشم و اصول رو درک کنم و درگیر حواشی و فرعیات نشم
سلام به یار همدم استادم، مریم جاااان که نمونه زوج تو مدار الطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبینَ وَ الطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّباتِ هستن و ایمانم افزونتر میشه به اینکه اگه من تو مدار نور قرار بگیرم، لاجرم لاجرم زوجی میاد تو زندگیم که آرامشم رو تو مسیر نور شدن بیشتر می کنه و حرفامون فقط سلام میشه و سلام و در کنارش، لعلک ترضی میشم و به فلاح میرسم… ان شاءالله
سلام به دوستان مسیر نور که هر روز به فضل خدا، نور رو گسترش میدن و لاجرم وارد مدار انعمت علیهم میشن اگر ادامه بدن و ادامه بدن
خب این فایل نشونه امروزم بود مورخ 29 مرداد 1403 ساعت 9 صبح
خدا در پاسخ به سوالم که چه چیزی رو تو ذهنم تغییر بدم و جراحی کنم که تو مدار زوجی باشم که بوی خدا رو بده … و این سوال که چطوری می تونم لعلک ترضی بشم و به فلاح برسم ، اومد.
بریم سراغ نکات پر از نور این فایل بی نظیر… در ابتدا از رب العالمین که مبااااارک و همیشه خیر و برکت رو می خواد، بی نهایت سپاسگزارم که اینچنین مفصل و با جزئیات به سوال هام پاسخ میده… مولای من، مرررررسی
راهکارهای ثروت 2 برای حل مسائل مالی شما:
مثال ماشینی که ریال عربستان و دلار آمریکا و دنیا و زیبایی هاش رو سوار کرد و زن و بچهاش هم صندوق عقب، و دین اسلام رو سوار نمی کنه… ملک الموت جلوش رو می گیره⬅️ تزریق اینکه تو نمی تونی هم خدا رو داشته باشی و هم خرما… اصلاً تو ماشینش جا نبود برای اسلام…+ که اگه اینا رو سوار کنی، عزرائیل جلوت رو می گیره و حتی وقت نمی کنی ازشون استفاده کنی…
انرژی همه چیز… نور باید گسترش پیدا کنه… انعمت علیهم در مسیر نور شدنِ… رزق بغیر الحساب در مسیر نور شدنِ… رزق کریم در مسیر نور شدنِ… یعنی اینا اتفاقاً پاداش افرادی هستن که تو این مسیرن… که کامل ترش و ابدی ترش در آخرت ویژه فقط برای مومنین…
و در این دنیا، اونایی که در مسیر تاریکی هستن هم می تونن بهترینش رو تجربه کنن ولی باعث لعلک ترضی و فلاح شون نمیشه… و ریجکت میشن و در آخرت هم عذاب و جریمه شون ابدی
الگوهای افراد مومن: پیامبر … سلیمان… امام حسن… علی… فردوسی که 30 سال کتاب نوشت… ابن سینا که رایگان افراد بی بضاعت رو درمان می کرد… میرداماد…
وقتی تو مدار تاریکی باشی، نور رو نمی بینی… نه اینکه نور نیست… نور هست ولی تو با باورهای مخربت، خودتو بردی تو تاریکی
پول ابزاری که شخصیت آدما رو بُلدتر می کنه… مثل ذره بین عمل می کنه، خساستِ ادم خسیس رو بزرگ می کنه و نشون میده… و دست و دلبازیِ ادم بخشنده رو هم، بزرگت تر می کنه و نشون میده… برای ظلم هم همین طور… برای مهربونی… برای کفر… و برای ایمان… (چون انرژی جنس خودش رو گسترش میده مگه اینکه تبدیل انرژی بشه… انرژی نه به وجود میاد و نه از بین میره فقط از حالتی به حالت دیگه تبدیل میشه)
بیل گتس⬅️ خیرترین و ثروتمندترین
وارن بافت هم همین طور
خداوند بیشتر از ما می خواد که ما ثروتمند بشیم چون نور گسترش پیدا می کنه… ولی وقتی می تونم تو این مدار قرار بگیرم که باور کنم: خدا از ثروتمند شدنم راضیِ و خوشحاله و حمایتم می کنه… اصولاً خدا از قبل نیازهایی که درخواست کننده داره رو آماده کرده و دو دوره از 6 دوره رو برای همین قرار داده… مخفی نکرده که…. برای ما آماده کرده ولی برای درخواست کننده ای که در مسیر نور باشه نه اینکه نور رو تکذیب کنه و بره تو تاریکی و خودش رو از نور محروم کنه…
اگه تو مسیر نور شدن باشی، ثروت به طور طبیعی وارد زندگیت میشه… ثروت مثل اکسیژن…
اون شخصی که اون داستان رو تعریف می کرد، ذاتا دوست داره غنی باشه و از همه چیز بهترینش رو داشته باشه… ولی چون خودش بهش نرسیده میگه پیف پیف… گربه ای که عاشق گوشت و تمام تلاشش رو کرد به گوشت نرسید میگه: پیف پیف دوسش ندارم بو میده(استیکر لبخند)…
فردی که دختری رو خیلی دوست داشت و تمام تلاشش رو کرد و بهش نرسید و گفت: اینا اصلا به در نمی خورن و شروع کرد به برچسب زدن…
مکانیزم دفاعی مغز انسانِ که این توجیهات رو میاره
بابا فکر کنید به حرف هایی که میشنوید… تقلید نکنید… منطقِ پشت حرفها و رفتارها رو پیدا کنید که درسته یا نه؟؟…
اصل ازادی و اختیارِ که حق میده آدما خودشون تصمیم بگیرن تو مسیر نور باشن یا نور رو تکذیب کنن و برن تو تاریکی… و اونایی که تو مسیر نور باشن پاداش دریافت می کنن و کل جهان ازشون حمایت می کنه و آرامش دارن.. لعلک ترضی هستن و به فلاح میرسن…
اونایی که همواره تاریکی رو انتخاب کردن، جریمه میشن و ریجکت میشن…
و در آخرت هم اگر پاداش دریافت کرده بودن، ابدی تر و بهترینش رو دریافت می کنن و اونایی که جریمه شدن و ریجکت شدن، ابدی تر و بدترینش رو تحربه می کنن
خواب استاد در خط مسابقه⬅️ کل مردم جهان افرادی ان به شدت معلول… برای کسب ثروت اصلا نیاز به مسابقه نیست، چون اونا به شدت معلولن به خاطر باورهای مخرب و اینکه تو مسیر تاریکی هستن… تو اگه سوت بزنی و راه بری و لذت ببری، از همه جلوتری
اگر من هم در مسیر نورشدن قرار بگیرم و هر روز خودمو تزکیه کنم از معلولیت های ذهن، خیلی زود کنده میشم از این افراد معلول و به راحتی، انعمت علیهم وارد زندگیم میشه
استاد با همون باورهای معلول، چند سال پیش راننده تاکسی بود ولی وقتی روی خودش کار کرد و تزکیه کرد خودشو از باورهای معلول، الان داره بهشت رو تجربه می کنه که وعده ی به حق خداست برای افرادی که باور دارن تو مسیر نورشدن همه چی قرار بهتر و بهتر بشه و انعمت علیهم رو دریافت کنن…
تو می تونی انتخاب کنی که معلول باشی یا نه… انتخاب کنی تو مسیر نور باشی یا نور رو تکذیب کنی و بری تو تاریکی… تو نمی تونی کسی رو به زور بیاری تو مسیر نورشدن… هدایت و گمراهی فقط به دست خداست… همانطور که به پیامبر گفت: تو اگه زمین رو بکنی و نردبون بزاری بری آسمون تا براشون معجزه و منطق بیاری که بیان تو مسیر نور شدن، اونا نمیان…چون به خاطر اینکه همواره نور رو تکذیب کردن و رفتن تو تاریکی (قلبشون مهر خورده، گوشاشون کر شده و چشماشون کور شده)… اونا تو مسیر نور شدن نمیان… پس زور الکی نزن… ناراحت نشو… حرص نخور… جاهل نباش… تو فقط انزار دهنده و مبشری همین!!!!… تو وکیل و محافظ اونا نیستی… و عاقبت کار هم فقط به دست خداست… حتی دست افراد هم نیست و به خاطر همین هم به پیامبر میگه: تو تیرننداختی که ما انداختیم
و هر چقدر تو مسیر نور شدن ادامه بدی و نور رو گسترش بدی به منبع نور نزدیکتر میشی… پول و ثروت باعث میشه راحت تر بتونی نور رو گسترش بدی و به منبع نزدیکتر بشی و غنی بودن رو تجربه کنی و متواضع تر بشی
حدید:10
وَمَا لَکُمْ أَلَّا تُنفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلِلَّهِ مِیرَاثُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَا یَسْتَوِی مِنکُم مَّنْ أَنفَقَ مِن قَبْلِ الْفَتْحِ وَقَاتَلَ أُولَئِکَ أَعْظَمُ دَرَجَهً مِّنَ الَّذِینَ أَنفَقُوا مِن بَعْدُ وَقَاتَلُوا وَکُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ
شما را چه میشود که در راه خدا انفاق نمیکنید؟ حال آن که میراث آسمانها و زمین از آنِ خداست. از میان شما کسانی که قبل از پیروزی انفاق و جهاد کردند، برابر نیستند؛ درجه آنها بسی بالاتر از کسانی است که پس از آن انفاق و جهاد کردند؛ و خدا به همه آنها وعده پاداشی نیکو داده است؛ و خدا از آنچه میکنید باخبر است.
احساس میکنم وقتی پول و ثروت و آرامش و (خلاصه از این جنس خواسته ها ) از خدا میخوام
خدا میگه چه بهایی حاضری بپردازی؟
منم در ادامه خواسته ام میگم حاضرم اینارو بپردازم (مثلا رو خودم کار کنم وزمان،تمرکز،انرژی بزارم ،نظمو…)
ولی میترسم بهایی که باید بپردازم عزیزانم باشن
اصلا نمیدونم این فکر چیه تو سر من
مثلا دیدم که فرزند استاد هم فوت شدن
این باور تو ذهنم قدرت بیشتری گرفت
_هر وقت از خدا چیزی میخوام میگم اگه قراره یه همچین بهایی بپردازم نده..
البته میدونم که مرگ و زندگی دست خداست ولی نمیخوام بخاطر خواسته های من باشه
نمیدونم چرا خواسته هام و به عزیزانم گره زدم
کسی چاره ای برای من داره؟
درود برشما خانم کبیری
درود بر استاد گرامی جناب عباسمنش عزیز
و درود بر همهی دوستان عزیز در این سایت سراسر آگاهی و نور.
آگاهی دقیقا مثل نور هست و تمام ترس ازجای تاریک( ناشناختهها)هست و وقتی که نور به اونجایتاریک بتابه دیگه تاریکی در کار نیست پس ترس هم دیگه معنایی ندارد.
استاد بسیار بسیار زیبا و شیوا در مورد باورها و تجربیات هر کس نسبت به باورهایی که دارد توضیح دادن و البته که هرکسی با توجه به مداری که هست از اون برداشت میکنه.
این باور که شما دارید بسیار خطر ناک هست چرا که هرچیزی را که باور کنید کائنات وظیفه دارد که به شما تقدیم کند چرا که هر کسی خالق تمامی اتفاقها و شرایط وتجربیات زندگیش هست.
اول یه سوال چرا ما برای بدست آوردن چیزی باید بهایی پرداخت کنیم؟
البته در جهان مادی و معامله با آدمها این قانون هست ولی درمورد خداوند چنین چیزی نیست واین برمیگردد به شناخت ما از خدا و اون انرژی که کل هستی را خلق کرده که ما شناخت درست از خداوند نداریم چرا که هیچگونه عواطف و احساسات انسانی ندارد ویک قانون بدون تغییر که در مورد هیچ کس عوض نمیشه حتی پیامبران.
ما برای بدست آوردن نعمتهایی که الان داریم چه بهایی دادیم؟
نعمت سلامتی
که فقط برای همین نعمت میشه کتابها نوشت
(( از تکتک سلولهای بدن…
سیستم های عصبی
عواطف واحساسات
سیستم گوارشی
و5تا حواس اصلی
بویایی چشایی لامسه بینایی شنوایی ))
نعمت خانه و ماشین
نعمت پدر و مادر
نعمت فرزندان
نعمت خواهر و برادر
نعمت پول
نعمت باران و برف
و…..
درمورد هرکدام میشه ساعتها فکر کرد و شکرگزاری کرد.
که به قول قرآن اگر همه دریاها جوهر شود درختان قلم نمیتونن نعمتهای خدا را شمارش کنند.
پس این از باورهای ماست باورهایی نادرست که از کودکی به صورت ناآگاهانه به خورد مارفته وبارها وبارها تکرار شده.
پس ما باید باورهای جدید درست و قدرتمند کننده بسازیم و بارها و بارها تکرار کنیم.
سلام به استاد عزیزم و مریم خانم نازنین
معلولیت ذهنی در مورد ثروت، محدودیت ذهنی در مورد ثروت، استاد اونجا که گفتید فقط مچ دست یا سرشون تکون میخورد و تلاش میکردند با همون حرکت خودشون رو جلو ببرن هر یک ساعت نیم متر میرفتن جلو، واای چرا یاد خودم افتادم؟ من حتی نمیتونم تو ذهنم بیارم که ماهانه یه درآمد بالا داشته باشم (حس میکنم عدم لیاقت باشه) قانون تکامل رو میدونم و اینکه من اول باید به درآمدهای کم برسم بعد به بالاتر، اما حتی تو ذهنم هم نیست که من میتونم یه رووزی درآمد بالا داشته باشم، یا حتی در مورد مهاجرت، استاد نمیدونم چرا ناراحت شدم انگار به من گفتید، انگار من خودم، خودم رو از قصد معلول ذهنی کردم، بااید ذهنم رو گسترش بدم، باااید بااور کنم که میییشود در زندگی من هم اتفاق بیافته، اگه من باور کنم میتونه تو زندگیم پیش بیاد وگرنه همونی که تا حالا بوده باز هم همون میشه، با همون فرمون پیش میره من بااید ذهنم رو گسترش بدم خدایا کمکم کن.
سلام استاد عزیزم ،
این فایل دقیقا چیزیه که بهش نیازدارم ،ما یک عمر بااین باورها بزرگ شدیم ولی مجبور نیستیم که تااخر عمر بااین طرز فکر زندگی کنیم،باور فراوانی که ذهن ما مقاومت میکنه ،من هربار ازثروتمند شدن حرف میزنم مدام که میگن گنج پیدا کنی،یاارث بابات برسه ،من همیشه وقتی به ثروت فکر کردم این پیامها توناخوداگاهم تکرار میشه،همه اطرافیانمم همینو میگن،ولی امروز فهمیدم که چون توی این مدار وفرکانس بودم ادمهای این جوری رو دوروبرم جذب کردم دارم باورامو تغییر میدم چون اینجایی که الان هستم نتیجه افکار گذشته منه وقتی باورامو عوض کنم ادمهایی با ذهنیت های بهتر جذب میکنم،وپول وثروت انرژی وفرکانسش بالاست اگر من الان ثروتمند نیستم به خاطر باورامه ودیگر هیچچچ،به قول استاد تموم شدو رفت،خداروشکر دارم هرروز بادیدن فایلهای بیشتر کلا دیدگاهمو تغییر میدم وبه زودی بسته روان شناسی ثروت رو میخرم ،استاد این فایل پیام هدایتی من بود این یک نشانه بود برای همه عزیزان که کامنت منو میخونن بهترینها رو ارزو میکنم
52مین نشانه ی روزم
موضوع فایل:محدودیت ذهنی در مورد ثروت
عرض سلام و ادب واحترام به استاد عباس منش و بانو شایسته و همراهان گرامی سایت
خیلی خوشحالم که امروز سالم وسلامت مثل همیشه پرانرژی آموختم فایل امروز،بسیار عالی بود. مثال استاد اینکه شخصی ریال و دلار و دنیا خانم رو سوار کرد و زن و بچه هاشو تو صندوق گذاشت دین اسلام جا نداشت سوار کنه عزرائیل جلوشو گرفت و به هیچی نرسید وتمام.
این مثال میگه که شما اگه پول داشته باشی از دین گریخته میشی طرز تفکر اشتباه که اکثر افراد دنیا درگیر این موضوع هستن و از ثروت فراری میشن،این دیدگاه که اگه پولدار بشی،دیگه جا برای خدا و پیامبر و دین ندارد همش چرته،این وضعیت باعث میشه که خیلی از مردم بخصوص افراد کشور ما به سمت ثروت نمیرن،چون باورهاشون مشکل داره ثروت رو از خودشون دور میکنه،پول باعث میشه اگه بی پولی و خسیسی،روزی به ثروت برسی خسیس تر میشی،یا اگه دست و دلبازی یا کسب پول بیشتر دست ودلبازتر میشی،یا اگه ایمان داری بعد کسب ثروت با ایمان میشی،اکه ظالم باشی ظالمتر اگه بخشنده باشی بخشنده تر میشی،این قانونه،پول انسان عوض نمیکنه،پول انسان به جهنم نمیرسونه،بیل گیس،ایلان ماسک، وارن بافت،ریچارد رانسن،اینا فقط بفکر خدمت و کمک به مردمان دنیا هستن،با ثروتمند شدن جهان گسترش پیدا میکنه و خداوند هم خوشحال میشه با این کارت،پس چرا باید از ثروت رو برگردانی،بارون میباره ظرفتو بزرگتر کن ذهنتو وباورتو تغییر بده،ایده خاصی ندارم فشارو تلاش زیادی نمیخواد احساست خوب کن نعمت بصورت طبیعی وارد زندگیت میشه،
52مین نشانه ی روزم
موضوع فایل:محدودیت ذهنی در مورد ثروت
عرض سلام و ادب واحترام به استاد عباس منش و بانو شایسته و همراهان گرامی سایت
خیلی خوشحالم که امروز سالم وسلامت مثل همیشه پرانرژی آموختم فایل امروز،بسیار عالی بود. مثال استاد اینکه شخصی ریال و دلار و دنیا خانم رو سوار کرد و زن و بچه هاشو تو صندوق گذاشت دین اسلام جا نداشت سوار کنه عزرائیل جلوشو گرفت و به هیچی نرسید وتمام.
این مثال میگه که شما اگه پول داشته باشی از دین گریخته میشی طرز تفکر اشتباه که اکثر افراد دنیا درگیر این موضوع هستن و از ثروت فراری میشن،این دیدگاه که اگه پولدار بشی،دیگه جا برای خدا و پیامبر و دین ندارد همش چرته،این وضعیت باعث میشه که خیلی از مردم بخصوص افراد کشور ما به سمت ثروت نمیرن،چون باورهاشون مشکل داره ثروت رو از خودشون دور میکنه،پول باعث میشه اگه بی پولی و خسیسی،روزی به ثروت برسی خسیس تر میشی،یا اگه دست و دلبازی یا کسب پول بیشتر دست ودلبازتر میشی،یا اگه ایمان داری بعد کسب ثروت با ایمان میشی،اکه ظالم باشی ظالمتر اگه بخشنده باشی بخشنده تر میشی،این قانونه،پول انسان عوض نمیکنه،پول انسان به جهنم نمیرسونه،بیل گیس،ایلان ماسک، وارن بافت،ریچارد رانسن،اینا فقط بفکر خدمت و کمک به مردمان دنیا هستن،با ثروتمند شدن جهان گسترش پیدا میکنه و خداوند هم خوشحال میشه با این کارت،پس چرا باید از ثروت رو برگردانی،بارون میباره ظرفتو بزرگتر کن ذهنتو وباورتو تغییر بده،ایده خاصی ندارم فشارو تلاش زیادی نمیخواد احساست خوب کن نعمت بصورت طبیعی وارد زندگیت میشه،
مکانیزم مغز انسان شرایطی دارن تلاش میکنن به پول نمیرسن براش دلیل قانع کننده و داستان از قول خودشون درست میارن، که منطق زیر سوال میبره،گربه به گوشت نمیرسه میگه بو میده درصورتیکه گربه عاشق گوشته،مغز انسان باید به ثروت و باور سرمایه داری وثروتمندی عادت کنه، باورهای جهان بر طبق قوانین جهانه،اگر از نعمتها و فراوانی های دنیا استفاده نکنی غیر طبیعیه،روند طبیعی دنیا اینه که از نعمتها استفاده کنی.
اما استاد خوابتون خیلی جالب بود،واقعا باید اونقدر در مدار وفرکانس بالا باشی که همچین خوابی ببینی مسابقه دو با تمام مردم روی خط مسابقه شروع میشه شما کیلومتر ها از اونا جلو میزنی برمیگردی عقب نگاه میندازی میبینی همه ی انسانهای مسابقه معلول هستن،مطمئن شدی اگه با خیال راحت و آسوده قدم هم بزنی از خط مسابقه رد میشی چون الان همه ی مردم جهان ناآگاهانه باورهای معلولی دارن،همه ی مردم تو تلویزیون رادیو روزنامه مغازه ها تاکسی ها همشون باورهای معلولی دارن در مورد ثروت،
با عرض سلام ادب و احترام خدمت استاد عباسمنش
حرفهای بینظیر استاد منو به این نتیجه میرسونه که اگر اتفاقات بدی تو زندگی ما میافته نشئت گرفته از ترمزهای ذهنی و افکار مخربیه که سالیان سال یا روزهای روزها تکرار شده تو ذهن ما و این تکرار باعث کانالهای نورانی تو ذهنمون ایجاد شده که این کانالهای نورانی باعث ارسال ارتعاشات منفی به جهان هستی و نتایجش در زندگی روزمره ماست چون با تکرار همین نتایج منفی باعث بروز باورهای مخرب در رابطه با هر نظری که باشه ما به این نتیجه میرسیم که خدا مهربون نیست و خدا برای ما کاری نمیکنه خدا ساکته و این باورها و دقیقاً حرفهای استاد این رو به نظر میرسونه که بعضی از سخنوران و اشخاصی در لباسهای مختلف حتی اونهایی که هدایت رو به عهده دارند میتوانند به بهترین شکل یعنی خداوند حداقل کاری که ما و اشخاصی که این مسئولیتو دارند بیان و خدا رو مهربون جلوه بدن نه اینکه خداوند رو خشمگین و عقوبت کننده جلوه بدهند و این باورهای مخرب دقیقاً در هر جایی که یعنی اشخاصی ناآگاه از قوانین کیهانی میخواهند حرفهای خود را بزنند باید مواظب القای افکار منفی به عموم باشند و ما میتونیم. کاری که میکنیم حداقل خداوند رو مهربون جلوه بدیم و اینکه ایجاد باور ترس از خداوند قطعاً یک ترمز ذهنی بزرگیه که ما رو از ثروتمندی و بزرگی و شجاعت باز میداره و اینها باورهای خیلی مخربی هستش. .
بخش دوم:
و از حرفهای این فایل استاد این نظر یعنی در ذهن من یک مقایسه جالبی میرسد به نظر حالا خواستم با همه دوستان به اشتراک بذارم اینکه ما وقتی که باورهای مخربی از طریق ورودیهای ذهنمون وارد افکارمون میشه و وقتی که ورودیهای ذهنمون رو کنترل نمیکنیم و باورهای مخربی در هر موردی وارد ذهنمون میشه و با تکرار اونها یعنی این مقایسه به ذهن من میرسه که رابطه تنگاتنگی احساس لیاقت با باورهای ما داره و باورهای مخرب و ترمزهای ظرف ذهنی ما در مورد احساس لیاقت هستش و هر چقدر باورهای مخرب و ترمزهای ذهنی بیشتر باشه دهنه ظرف ذهنی ما که تنگتر و ورود نعمت کمتر خواهد شد چون دهنه باریکتر هستش.
مثلاً فرض کنیم البته که باران رحمت الهی هر لحظه در حال باریدن هستش یعنی بر سر بندگان خداوند باران رحمت الهی در حال افزونی و باریدن هستش که ما بتونیم ازش استفاده کنیم و شکرگذار خداوند متعال باشیم .
خوب حالا تو این وضعیت فراوانی خداوند متعال ما هر کدوممون رو فرض کنیم که یک ظرف هستیم در زیر باران رحمت الهی و دهنه ظرف ذهنی که ما هستیم باریک یا وسیع بودن آن دقیقاً ارتباط مستقیم با ترمزهای ذهنی و باورهای مخرب داره .
مثلاً شما فرض کنید هر چقدر باورهای درست و خوب داشته باشید دهنه ظرف ذهنیتون بزرگتر و وسیعتر باشه و و هر چقدر باورهای مخرب و ترمزهای ذهنی بیشتری داشته باشید دهنه ظرف ذهنی شما کوچکتر و باریکتر باشه .
و فرض کنیم که البته این یک واقعیت است که در باریکی و در وسیع بودن دهنه ظرف ذهنی هر شخص هیچ محدودیتی وجود نداره و این کمه یا بیشتری و وسیع بودن یا باریک بودن بینهایت ادامه داشته باشه و اینجا دقیقاً یک رابطه تنگاتنگ بین باورهای مخرب و باورهای درست به وجود میاد .
مثلاً بارانی که به طور دائم در حال باریدن هست حالا این ظرفهای ذهنی یا ظرفهایی که مد نظر ماست بر فرض مثال مثلاً ظرف نوشابه با دهنهای که داره و مثلاً ظرفی با دهنه اندازه زمین فوتبال و ظرفی با دهنه یک قابلمه فرض کنید که این سه در زیر باران رحمت الهی بزاریم و هر چقدر و کدوم یک بیشتر اون رحمت و باران رحمت رو سیو میکنند تو این زمینه قطعاً ظرفی که دهنه بزرگی داره سیو بیشتری از رحمت دارد و اینکه از استاد بزرگوار نهایت سپاس و قدردانی دارم که این همه آگاهی رو به ما میرسونه و خداوند متعال ایشان را یکی از دستان بینظیر خودش انتخاب کرده و ما ازش استفاده میکنیم خدا را هزاران مرتبه شکر و سپاس از همه عزیزان…
(آگاهی رمز موفقیت)
سلام به شما دوست ارزشمندم
سلام به شما اسطوره عزیز
چقدر کامنت زیبایی نوشتید. چقدر جالب مثال ظرف رو زدید. و یاد تئوری سطل استاد جان افتادم. اما این بار با نوشته ی شما و ادبیات شما بیشتر متوجه شدم کل خودمو مثل یک ظرف ببینم. یعنی من ظرفم. نه اینکه من ظرفی دستم هست. این منم که ظرفم و وقتی که گاهی ناخودآگاه توی دعاهام از خدا میخوام منو بزرگ کنه متوجه میشم در حقیقت از خدا میخوام ظرف منو بزرگ کنه.
سپاسگزارم از شما برای این کامنت پر ازآگاهی
سپاسگزارم که اینجایی و روی خودت داری کار میکنی.
برات از الله یکتا بهبودهای دائمی بیرونی و درونی خواهانم.
ارادتمند شما فهیمه پژوهنده
سلام خواهر عزیز و بزرگوارم
اتفاقا این زیبایی و وسعت دیدگاه شماست که انقدر از دریای محبتتان خرج میکنید..
بنده افتخار میکنم در این وادی در مداری پر از عشق و محبت در کنار تک تک شما عزیزان که صاحبان این مدار آگاهی و خوشبختی استاد عباسمنش و خانم شایسته عزیز هستند…
بهشون تبریک میگم چقدر این وادی و مدار بینظیر است و چقدر این سایت پر از آگاهی و انرژی خاصی دارد…
و خدا میدونه این کلیپ ها و میلیونها کامنت که کلمه به کلمه با احساس و عشق در کنار هم چیده شده است و خدا میدونه چند میلیون انسان با حرفهای استاد و کامنت های عزیزان به مدارهای بهتر هدایت شده اند..
عاشقانه دوستتون دارم انشاالله که بتونم هر روز در این وادی در کنار استاد و دوستان زلال پررنگتر بشم
خانم شایسته و استاد شما عشقید
باسلام وخسته نباشیدواقعاخیلی خوشحالم که درخواست نشانه روکلیک کردم وراهکارهای دوره روانشناسی ثروت 2برام اومدمن همین الان جنس خریدم وبه امیدی میخاستم برای فروش به بازار ببرم وخداوند این نشانه ثروت 2رابرای من فرستادازخوشحالی درپوست خودم نمیگنجم باورکردم که درمسیردرست هستم وخداوندمراهمراهی میکندازاقای عباس منش بخاطر زحماتی که کشیدند ومارا هدایت میکنن بسوی خواسته هایمان تشکرمیکنم خداوند ازشما راضی باشدخیلی دوستت دارم استادمن بهترین های دنیاروبراتون آرزو میکنم
به نام مهربان یکتا
سلام به استاد عزیزم، مریم بانوی دلسوزم و همه عوامل زحمتکش سایت
من امروز عاشق تر از هر روزم… عاشق مهربانترینم، خالق ذره ذره هستیم، آفریننده تک تک معجزات زندگیم، یگانه یاری که هر لحظه کنارمه کمکم می کنه بهم امید می بخشه و از من منی بهتر می سازه.
امروز باز چند اعجاز دیگه تو زندگیم رخ داد… بعد از هر معجزه با خودم می گم این دیگه آخرشه از این بهتر نمیشه ولی پروردگارم هر روز با اتفاقاتی بزرگتر شگفت زده ام می کنه.
من خدای خوبم رو جهانم رو حتی خودم رو با آموزه های شما بهتر شناختم و یاد گرفتم زندگیم رو هر روز زیباتر از دیروز بسازم از نازنین پروردگارم بسیار سپاسگزارم هر روز انسانهایی آزاده زیبااندیش مهربان بخشنده با ذکاوت با نزاکت با ایمان آگاه … و به معنای واقعی کلمه “انسان” در مسیر زندگیم قرار می ده که شما مهربانان هر کدوم یکی از همین خوبان هستید که انگیزه برای تغییر خودم که منتج به تغییر زندگیم در تمام ابعاد شده رو مدیون شما بزرگواران هستم امیدوارم در سایه لطف و رحمت ایزدی سالم و شاد و ثروتمند و سعادتمند باشید.
سلام به دوستان عزیز هم خونه ایی ام .
دوستان پر انرژی و آگاه .
خوشحالم کنار شما هستم و شکر گزار خدا هستم بابت این همراهی.
ثروتمند شدن برای من طبیعی است مثل نفس کشیدن
مگر اینکه مجاری تنفسی رو به زور ببندم و نزارم اکسیژن وارد ریه ها و وجودم بشه
اگر با باور های محدود کننده مسیر ورود ثروت رو به زندگیم ببندم ، موهبتی که طبیعتا باید وارد زندگیم بشه ، نمیشه.
جهان بیشتر از من دوست داره که من ثروتمند بشم.
و از قبل این نعمت و ثروت برای من قرار داده شده است.
اینکه ثروت ، خصلت و صفات منو پر رنگ تر می کنه را قبلا هم شنیده بودم
برام این سوال شد که تفاوت بین شخص ثروتمند و شخص پولدار چیست؟
تصور خودم اینه که انسان ثروتمند ، فقط دارای صفات خدایی پر رنگ شده اس
و شخص خسبس که پولدار شده ، خسبس تر میشه.
صفت خساست توی انسان ثروتمند وجود نداره .
انسان ثروتمند از نظر من ، خصائص غیر خدایی نداره.
نمی دونم تا چه حد فکرم درسته .
الان که دارم می نویسم ، متوجه شدم که ممکنه ترمز ذهنی ام همین فکرم باشه
که ثروتمند شدن مسیر طولانی تری برام داره
و برای رسیدن به این مرحله ، تلاش بیشتری بکنم.
پولدار شدن یه چیزه
ثروتمند شدن یه چیز دیگه اس
و من ثروتمندی رو می پسندم که خدا گونه باشم.
انگار دوس ندارم پولدار باشم و غیر خدایی.
موقع نوشتن به توجهم رسید و بهش قبلا فکر نکرده بودم .
ممنونم از این فایل زیبا و پر از آگاهی های ناب.
بویژه داستان خواب یا رفتن توی وادی آگاهی کل.
برام شنیدنی بود
برام درس زیادی داشت
خیلی خیلی سپاسگزارم از استاد برای اشتراک همه ی آگاهی های با ارزش .
چقدر خوشبخت و ثروتمندم که این مطالب روزی من شده و در این مسیر هستم کنار شما توی این خونه ی گرم.
ممنونم
دوستتون دارم