نتایج تعدادی از دانشجویان دوره هم جهت با جریان خداوند در یک نگاه

نتایج مالی و شغلی:

احمد عزیز می گوید: تا پیش از شروع این دوره، حتی از وجودش بی‌خبر بودم. فقط احساس کردم مبلغی در یکی از حساب‌های بانکی‌ام هست که قصد داشتم صرف چیز دیگری کنم… اما الهامی قوی از درونم گفت: این پول برای خرید دوره‌ی جدید استاد عباس‌منش است. تسلیم این هدایت شدم و همان‌جا بود که همه‌چیز تغییر کرد.

از روزی که با آگاهی‌های دوره «هم‌جهت با جریان خداوند» همراه شدم، فقط در طول ۴۰ روز، موجی از نعمت‌های مالی به شکل‌های مختلف وارد زندگی‌ام شد:

  • قراردادی به مبلغ ۷۵۰ میلیون تومان بستم که ۲۰۰ میلیون تومان سود خالص برای من داشت.
  • قرارداد دیگری به ارزش ۳۹ میلیون تومان منعقد کردم که ۱۸ میلیون تومان سود به همراه آورد.
  • در همین مدت، بیش از ۸۰ میلیون تومان واریزی مستقیم به حسابم انجام شد.
  • چند قرارداد دیگر نیز در راه است که چشم‌انتظار نهایی شدن آن‌ها هستم.

و این تنها بخشی از ثروتی است که در عرض چهل روز، به واسطه‌ی هم‌جهت شدن با خداوند، وارد زندگی‌ام شده. اما دستاوردهای من فقط مالی نبودند:

  • رابطه‌ام با همسرم سرشار از محبت و درک متقابل شده.
  • حس خوشبختی‌ام چند برابر شده.
  • و احترامی که از اطرافیان دریافت می‌کنم، قابل مقایسه با گذشته نیست.

حسن: بازگشت طلب یک‌ساله، بدون حتی یک پیگیری

حسن ابتدا با این مسئله روبه‌رو بود: طلبی که بیش از یک سال از بازپرداخت آن ناامید شده بود، همچنان بی‌پاسخ مانده بود. با ورود به دوره، توجه او به آگاهی‌های مربوط به «قانون مومنتوم» جلب شد و یاد گرفت که به‌جای نگرانی و پیگیری، تمرکزش را روی حفظ مومنتوم مثبت بگذارد. نتیجه شگفت‌انگیز بود: بدهکار خودش تماس گرفت و کل مبلغ را همان روز واریز کرد — بدون حتی یک یادآوری! در ادامه، سفارش‌های عمده‌ای هم از مشتریان سابق دریافت کرد که پیش از آن تنها یک بار خرید کرده بودند.

  • قبل از دوره، یه ملک تجاری خریده بودم.مستأجری پیدا شد که ملک تجاری‌ام را با مبلغ دلخواهم اجاره کرد—آن هم ۳ روز بعد تمرکز روی مومنتوم مثبت

علی: خرید ملک دلخواه در روزهای تعطیل!

علی سال‌ها بود به دنبال خرید زمینی با ویژگی‌های مشخص برای ساخت خانه‌اش بود، اما یا بودجه‌اش کافی نبود، یا مورد مناسبی پیدا نمی‌شد. در دوره‌ی هم‌جهت با جریان خداوند، توجه او به اصل «هدایت الهی در مومنتوم مثبت» جلب شد. با حذف وابستگی ذهنی و تمرکز روی نشانه‌ها، در فاصله‌ی تعطیلات عید، سه زمین مناسب پیدا کرد و با هدایت‌هایی دقیق، بهترین‌شان را در روز سیزدهم فروردین با قیمت مطلوب خریداری کرد. این زمین حتی از نظر متراژ و موقعیت، بالاتر از انتظارات او بود.


سارا: از فروش صفر، تا شکوفایی مالی و معنوی

سارا سال‌ها با علاقه در حوزه‌ی هنری فعالیت می‌کرد، اما درآمد او راضی کننده نبود. در دوره «هم‌جهت با جریان خداوند»، آموزه‌های مربوط به مومنتوم و باور مرجع “فراوانی”، نگاه او به نعمت ها را متحول کرد. حالا با لبخند می‌گوید:

دیروز تولدم بود و به عمرم تا این حد هدیه نقدی برای تولدم نگرفته بودم، نه از خانواده و نه از فامیل. اما امسال برای اولین بار، هدیه‌های نقدی و واریزی به حسابم داشتم.

فروش کارهام بیشتر شده و سفارشی گرفتم که رکورددار سفارش‌های قبلیم شد. 

درآمد 2 برابر افزایش پیدا کرده.

حتی توی مسافرت هم هنرجو گرفتم و پول ساختم.

توی سفر مون برای اولین بار بود که دیگران ما را به ویلاهاشون دعوت کردند و حتی نیاز نشد که ویلا کرایه کنیم. بدون اینکه من تلاش خاصی کنم، جهان با من مهربون‌تر شده.» و نعمت ها خودشون به دنبال من میان.


ندا: شغلی که خودش آمد، آنهم در ایامی که همه معتقدند در این ایام استخدامی وجود ندارد

ندا بیکار بود و شغلی نداشت. هدف امسالش رو ایجاد یک تحول اساسی در وضعیت مالی‌ و شغلیش گذاشته بود. وارد دوره می شود و با تمرکز تمرین‌های دوره رو دنبال می کند. تمرکزش را روی باور مرجع فروانی، ساختن مومنتوم ثروت، و باور به اینکه هدایت ها می‌رسد، می گذارد. باورش نمی‌شد، اما در همان ماه اسفند — زمانی که همه می گویند در این ماه هیچ کارفرمای نیرو استخدام نمی‌کند — شغلی دقیقاً در یک خیابان آن‌طرف‌تر خانه‌اش پیدا شد. آنقدر با این شغل هم‌فرکانس است که حالا با اشتیاق صبح‌ها از خواب بیدار می‌شود. می‌گوید: «این فقط شغل نیست، نشونه‌ای بود که نشونم داد ان اقول له کن فیکون. خداوند بر همه چیز قادر است.»

و هیچ محدودیتی بر فراوانی نعمت های خداوند نیست.


 حسین: از فروش صفر آنلاین، تا تجربه طعم شیرین درآمد آنلاین آنهم در تعطیلات!

حسین همیشه آرزو داشت فروش کسب‌وکارش را به سمت آنلاین ببرد، اما با وجود تلاش‌های مکرر، حتی یک فروش هم ثبت نشده بود. پس از ورود به دوره و شنیدن توضیح استاد درباره‌ی «قانون مومنتوم»، متوجه شد که هر بار فقط تا نزدیکی تحقق خواسته پیش می‌رفته اما ادامه نمی‌داده است. او شروع به تمرین حفظ مومنتوم مثبت کرد، و جالب اینکه بعد از بازگشت از سفر نوروزی، فروش آنلاین او  به طور متوالی آغاز شده است — بدون تبلیغات یا تغییر فنی در سایت! برای اولین‌بار، او طعم ثبات در جریان درآمد آنلاین را تجربه کرد.


 حمید: وقتی مشتری‌های قدیمی پس از مدتها با درخواست سفارش و خرید، از راه می رسند:

حمید پیش از ورود به دوره، با رکود در کسب‌وکار و فروش کم مواجه بود. اما پس از تمرکز روی آموزه‌های دوره و اجرای عملی آن‌ها در محیط مغازه‌اش — از جمله گوش دادن فایل‌ها و نوشتن کامنت‌ها — تجربه‌ای متفاوت را رقم زد. او آموخت که ماندن در حالت هماهنگ با جریان خداوند، حتی بدون تلاش بیرونی، درهای فراوانی را باز می‌کند. نتیجه این بود که مشتریانی که ماه‌ها هیچ سفارشی نداشتند، شروع به تماس، سفارش‌های جدید و حتی واریز هدیه نقدی کردند.


 محسن: فروش‌های بزرگ، از جاهایی که انتظار نداشتی

محسن همیشه برای رشد مالی‌اش تلاش کرده بود، اما فروش‌های او در حد خواسته‌هایش نبود. با ورود به دوره و تمرکز بر آگاهی‌های جلسه اول، او موفق شد مومنتوم مثبتی درباره خواسته‌های مالی‌اش بسازد. در حالی‌که هیچ تغییر بیرونی خاصی در مدل کسب‌وکارش نداده بود، مشتری‌های عمده با او تماس گرفتند و پیشنهادات همکاری از واردکنندگان دریافت کرد. اینقدر انرژی مومنتوم مثبت در وجود محسن بالاست که حتی همسرش هم این تغییر درونی را احساس می کند و با تحسین به او می گوید: «انرژی‌ات اون‌قدر خوب شده که منم ازت انرژی می‌گیرم!»


ایوب: فروش چندبرابری، به حدی که تمام جنس های انبار خالی می شود

ایوب پیش از شروع دوره، بارها تجربه کرده بود که در آستانه تحقق خواسته‌اش، مومنتومش قطع می‌شود. او با آگاهی از قانون مومنتوم و تمرین تکنیک «تایم اوت»، موفق شد کنترل ذهنش را بازیابد و از افتادن در دام شک و نگرانی پیشگیری کند. نتیجه این تغییر درونی، به‌شدت بر تجربه بیرونی او از رونق کسب و کارش تاثیر گذاشت: فروش‌های او چند برابر شد تا حدی که موجودی انبارش تقریباً تمام شد، و حتی لباس‌هایی که فکر نمی‌کرد به این زودی فروش بروند، به‌راحتی به فروش رسیدند.


تحول در روابط خانوادگی، اجتماعی و سلامتی جسمانی

اعظم: عشقی دوباره، بعد از بیست سال زندگی مشترک

اعظم سال‌ها در یک زندگی مشترک نسبتاً یکنواخت به‌سر می‌برد و باور نمی‌کرد که چنین رابطه‌ای پس از دو دهه قابل تحول باشد. با ورود به دوره «هم‌جهت با جریان خداوند»، درک قانون مومنتوم و تمرکز بر عشق و مودت، نقطه عطفی در کانون توجه او ایجاد می کند و  آرام‌آرام مومنتوم مثبتی در رابطه‌اش ایجاد کرد. حالا، با شگفتی می‌گوید:

از زمان تمرکز روی آموزشای استاد توی این دوره، هر روز بدون اضافه شدن کار فیزیکی، داره درآمد اضافه میشه.

رابطه‌ام با همسرم باورنکردنی شده. با اینکه بیست سال از زندگی مشترکمان می‌گذره، امسال حسی ورای یه رابطه‌ی عالی رو دارم تجربه می کنم. یک رابطه پر از عشق و مودت

هر روز خریدهای بهتر و بیشتری انجام می‌دهم.

هر روز مهربان‌تر و آرام‌تر می شم، هم نسبت به خودم و هم نسبت به دیگران. آدم‌های فوق‌العاده‌ای وارد زندگیم شدن.

محبوبه: دست برداشتن از تغییر دیگری و جاری شدن جریان پول در زندگی:

محبوبه می گوید تلاش‌های او برای تغییر همسرش و همراه کردن او با خودش در این مسیر در تمام این سالها نه تنها نتیه نداشته فقط به مقاومت بیشتر ختم می‌شد. تا اینکه در این دوره، آموخت به جای تمرکز بر تغییر دیگری، رو تغییرات درونی خودش، ایجاد مومنتوم مثبت درباره خواسته هایش و تقویت این مومنتوم تمرکز کند. با کنار گذاشتن فشار و تلاش ذهنی، نه تنها متوجه می شود مقاومت های همسرش بسیار کم شده و  همسرش رفتاری نرم‌تر و همراه‌تر از خود نشان می دهد بلکه جریان مالی‌ای که انتظارش را نداشت، وارد زندگی‌اش شده است.


نرگس: صمیمیتی دوباره، حتی با فامیل‌های قدیمی

نرگس تنها چند هفته بود که وارد دوره شده بود و در حال تمرین آگاهی‌های سه جلسه‌ی ابتدایی بود. پیش از آن، رابطه‌اش با برخی از اعضای فامیل سرد و پر از دلخوری بود و حتی در خانواده، محبت زیادی احساس نمی‌کرد. اما با شنیدن مفهوم «مومنتوم» در جلسه‌ی اول، تصمیم گرفت این قانون را در روابطش اجرا کند — تصمیمی که با ایام تعطیلات عید هم‌زمان شد. به‌طرز شگفت‌انگیزی، رفتار اطرافیانش تغییر کرد. حتی یکی از اعضای خانواده که سال‌ها با او قهر بود، با لبخند و محبتی بی‌سابقه دعوتش کرد. همسر و فرزندانش نیز با احترام و توجهی بیشتر از همیشه با او رفتار کردند. نرگس می‌گوید: «درونم آرام شده، حس می‌کنم هیچ چیز برای نگرانی وجود نداره. و این حس آرامش، انگار همه روابط اطرافم رو متحول کرده.»


مجید: درمان کامل بدون حتی یک دارو

مجید با علائمی چون سرفه‌های شدید و خارش گلو مواجه بود که حتی دارو هم افاقه نمی‌کرد. با ورود به دوره و تمرکز بر مومنتوم مثبت، یاد گرفت به‌جای تمرکز بر نشانه‌های بیماری، ذهنش را به مسیر سلامت هدایت کند. شگفتی زمانی رخ داد که بدون مصرف حتی یک دارو، تمام علائم ناپدید شد. او این تجربه را اولین پیروزی‌اش در به‌کارگیری قانون مومنتوم می‌داند.


مائده: پایان سرماخوردگی‌های همیشگی در خانه

مائده می‌گوید که پیش از دوره، خودش و فرزندانش مدام با سرماخوردگی‌های پی‌درپی درگیر بودند. پس از تمرکز بر تمرین‌های دوره  روندی جدید در فضای خانه او آغاز شد: آرامش، ایمنی و سلامتی ماندگار. از زمان شروع دوره تا امروز، نه خودش و نه بچه‌ها حتی یک بار هم بیمار نشده‌اند در حالیکه آنها هر هفته درگیر سرماخوردگی بودند.


هدایت‌ها، مسیرهای معجزه‌آسا و همزمانی ها:

 

عادل می‌گوید:

از زمانی که وارد دوره «هم‌جهت با جریان خداوند» شدم، احساس می‌کنم موجی از انرژی مثبت در زندگی‌ام به جریان افتاده—و من، سوار بر این مومنتوم مثبت، دارم با لذت پیش می‌روم. هیچ‌وقت تا این حد، آرامش، سبکی و حال خوب را هم‌زمان درونی تجربه نکرده بودم.

با اطمینان می گویم: نگرانی‌هایم کمرنگ شده‌اند، تصمیماتم عاقلانه‌تر شده‌اند، و مهم‌تر از همه، به شکل عمیق‌تری به تصمیم‌هایم متعهدم. و این تعهد، به‌طرز شگفت‌انگیزی با هدایت‌های دقیق خداوند هم‌راستا شده.

یکی از مصداق‌های روشن این هدایت‌ها، در مسیر ساخت خانه‌ام اتفاق افتاد. تصمیم گرفتم خانه‌ام را بدون گرفتن هیچ‌گونه وام بسازم. یعنی اول پولش را بسازم، بعد مصالح مورد نیاز را بخرم. حتی زمانی که مادرم پیشنهاد داد طلاهایش را بفروشد و هزینه‌ی ساخت را بدهد، از پذیرش آن صرف‌نظر کردم، چون عمیقاً باور دارم خداوند تمام نیازهای من را از مسیر خودش تأمین می‌کند—نه از مسیر ترحم دیگران.

و نتیجه ی این اعتماد به خدا، مجموعه‌ای از همزمانی‌های فوق‌العاده در مسیر این خواسته برایم ایجاد کرده:

  • در شغل جدیدی که به‌طور کامل از روی هدایت به سمت آن کشیده شدم، با کارفرمایی شریف همکاری می‌کنم و  صاحب‌کار تصمیم گرفت کانال کولر خانه‌اش را جابه‌جا کند در این بازسازی، چندین متر از کانال اضافه آمد—دقیقاً به اندازه‌ای که من برای خانه‌ام لازم داشتم که کارفرما، علاوه بر پرداخت دستمزدم، آن قطعات اضافه را نیز به من هدیه داد.
    این، چیزی جز مصداق عینی فراوانی در لحظه و برآورده شدن نیازها در لحظه نیست.
  • در روزی دیگر، دنبال خرید بلوک برای ادامه ساخت بودم، اما هنوز بودجه‌اش تأمین نشده بود. در پروژه بعدی شغلیم هدایت شدم به خانه ای که درست کنار همان خانه، کارگاه بلوک‌زنی وجود داشت. صاحب خانه با یک تماس ساده با کارگاه همسایه، در عوض دستمزد کار، برای خانه ام بلوک خرید انهم با قیمت عالی. نه فقط نیازم تأمین شد، بلکه از مسیری دقیق، بی‌زحمت و پر از مهر الهی.

شاهده: وقتی رضایت پدر، خودش از راه می‌رسد

شاهده برای سفر با دخترش به دبی نیاز به رضایت پدر او داشت، اما تجربه‌های گذشته نشان می‌داد که این اجازه، بعید است صادر شود. پس از یادگیری اصل «تقسیم کار با خداوند» در دوره، تصمیم گرفت درخواستش را با ایمان و بدون نگرانی رها کند. چند روز بعد، پدر دخترش نه‌تنها رضایت داد، بلکه رضایت‌نامه دائمی را خودش امضا کرد. همه چیز با احترامی خاص و سهولت کامل پیش رفت.


تحقق خواسته‌های قدیمی یا ناتمام

در جلسات ابتدایی، دانشجویان می‌آموزند که چطور با تقویت مومنتوم مثبت، مسیر خواسته‌ها را از حالت نیمه‌کاره به مرحله خلق واقعی هدایت کنند. محمود عزیز دقیقاً با عمل به همین اصل، چند اتفاق مهم را در زندگی‌اش رقم زده:

تجربه محمود عزیز:

  • محمود از روزی که مفهوم مومنتوم مثبت را در دوره درک کرد، تصمیم گرفت اجرای آن را در زندگی‌اش آغاز کند. به‌زودی توانست در سازمان نظام مهندسی ثبت‌نام کند، کاری که برای او نه‌تنها یک دستاورد حرفه‌ای، بلکه تحقق یکی از رؤیاهای مهمش بود.
  • یکی از معجزات بزرگ او، انتقال سند زمینی بود که مدت های طولانی به نتیجه نرسیده بود و مرتبا گره در کار ایجاد می شد. البته ابعاد زمین خیلی جالب نبود به همین دلیل زمین قواره خوبی محسوب نمی شد. معجزه اصلی این بود که در این انتقال سند، ابعاد زمین در سند نهایی دو برابر شده بود. نه‌تنها متراژ افزایش پیدا کرد، بلکه زمینش به بهترین قواره آن منطقه تبدیل شد.
  • تمام مراحل قانونی و اداری برای سند، با همکاری داوطلبانه کارمندان ادارات انجام شد؛ حتی وقتی لازم بود نامه‌ از ادارات مختلف بیاورد، کارمند به او می گوید: «خودم کارتو راه می‌ندازم و درخواست می دم.»

فاطمه عزیز: 

فاطمه از آن دسته افرادی بود که همیشه تا آستانه‌ی رسیدن به خواسته‌هایش پیش می‌رفت، اما همه چیز در میانه‌ی راه متوقف می‌شد. دوره‌ی هم‌جهت با جریان خداوند، با آموزش قانون مومنتوم، به او نشان داد چرا فرکانس خواسته‌اش قطع می‌شده. حالا، فاطمه هر روز شاهد احیای روابط، جریان یافتن درآمد، و تجربه‌ی واقعی عشق و آرامش در زندگی‌اش است.


طیبه: تحقق رؤیایی که سال‌ها با مخالفت و مقاومت مواجه شده بود

طیبه سال‌ها آرزو داشت نقاشی دیواری در محله‌شان کار کند، اما مخالفت شدید خانواده، این خواسته را به حاشیه برده بود. در دوره، با تقویت مومنتوم مثبت و رها شدن از نیاز به تأیید، توانست مسیر دلخواهش را ادامه دهد. نه‌تنها این رؤیا تحقق یافت، بلکه همان خانواده‌ای که روزی مخالف بودند، حالا او را تحسین و حمایت می‌کنند.

 


هدایت‌ها و مسیرسازی‌های معجزه‌آسا

 آزاده: راه‌حل عجیب‌ترین مشکل، از جایی که انتظار نداشتی

آزاده با دو مشکل دست‌و‌پنجه نرم می‌کرد: یکی کندی شدید فروش محصولاتش در بوتیک، و دیگری مشکل فنی عجیب در چرخ خیاطی که حتی با ده‌ها راه‌حل مختلف هم برطرف نمی‌شد. با شنیدن جمله‌ی استاد در دوره که می‌گفت: «راه‌حل در دل خود مسئله است»، تصمیم گرفت دنبال نشانه‌ها و راه‌حل‌های الهام‌شده باشد. یک ایده ساده، مشکل چرخ را برای همیشه حل کرد. فروش محصولاتش به‌شکل فروش روزانه و ادامه دار می شود. جالب‌تر اینکه همان بانکی که قبلا به او کارت اعتباری نداده بود آنهم با کلی مدرک آوردن، حالا خودش با احترام به آزاده پیشنهاد دریافت کارت اعتبار ی به او می دهند و الان آزاده نیازی به این کارت ندارد.


تحقق خواسته‌های قدیمی یا ناتمام

غزل: وقتی مصاحبه دانشگاهی، تبدیل به جلسه‌ی تحسین می‌شود

غزل برای مصاحبه‌ی مهمی در دانشگاهی بین‌المللی دعوت شده بود، اما اضطراب، ضعف زبان و ترس از رد شدن، تمام وجودش را پر کرده بود. پس از ورود به دوره، با تمرکز بر قانون مومنتوم و ایمان به هدایت های خداوند و تمرکز بر باور مرجع الخیر فی ما وقع، در ذهن خود مسیرهای عصبی جدید و هماهنگ با جریان خداوند را می سازد.. نتیجه خارق‌العاده بود به طوریکه مصاحبه ی او تبدیل می شود به یک گفت‌وگوی دوستانه با پروفسوری که مسئول تایید یا رد غزل است:

غزل تجربه اش را اینطور می نویسد:

جلسه مصاحبه ام اصلاً شبیه مصاحبه و تست نبود، فقط زیبایی بود و حس خوب. تنها چیزی که از آن پروفسور محترم دریافت کردم، احترام، عشق و تحسین بود.من فوق‌العاده از پسش بر آمدم. انگلیسی را روان صحبت کردم و بدون استرس جواب دادم. و بعد بهم گفت: “قبول شدی و من به هیئت علمی دانشگاه خیلی سفارشت را می‌کنم.

بهم گفت: “ایمیل من را داری، تا زمانی که به اینجا بیایی، با من در تماس باش. به دانشگاه ما خوش آمدی. تابستان روی این موارد کار کن و آماده باش. چقدر من را تحسین کرد.

چقدر خدا دل این آدم را برای من نرم کرده بود.باورم نمی‌شود. اگر به کسی که در این حوزه کار می‌کند بگویی، اصلاً باورش نمی‌شود همچین چیزی ممکن باشد. این آدم کل فرم مصاحبه و تست را عوض کرد.  این آدم در رابطه با من، به شکل دیگری رفتار کرد. این آدم برای من سایت‌های مفید فرستاد که بتوانم یاد بگیرم.


این نتایج دقیقاً خروجی عمل به آگاهی های این دوره است که به ما یاد می دهد:

  • چطور با حفظ و تقویت رشته‌ی فرکانسی خواسته، به نقطه‌ی خلق برسیم؛
  • چطور با ماندن در مومنتوم مثبت، بستر ورود نعمت را هموار کنیم؛
  • و چطور افکار ذهن را با آگاهی های خداوند هم جهت کنیم تا ما هم به همان منابعی دسترسی پیدا کنیم که خداوند دسترسی دارد.

هرچه عملکرد فرد به آموزه ها دقیق تر شود، نتایج پر رنگ تر و بیشتر می شوند.


اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره “هم جهت با جریان خداوند”