نتایج دوستان از دوره «هم جهت با جریان خداوند» - صفحه 7

به نام خداوند بخشنده ی بخشایشگر

سلام ودرود خداوند به شما استادعزیزومریم جان وتمامی دوستان عزیزم در دوره ی بی نهایت ارزشمند

استادعزیز آنقدر خوشحالم و احساس خوشبختی می کنم که این دوره ی ارزشمند را برای خودم هدیه خریدم که واقعا نمی دونم چطور این احساسم را بیان کنم

حدود یک هفته ای میشه که من این دوره ی بی نهایت فوق العاده رو برای خودم هدیه خریدم،بی نهایت نتایج گرفتم،اما هنوز یک کامنت دراین دوره ننوشتم،چون این دوره اونقدر ارزشمنده وپراز محتواست که فقط وقت می کنم نکته برداری کنم و تمومه تمرین هارو در یک دفتر تقویم نوشتم و حدود بیست سی صفحه فقط جواب تمرینهام بوده…

اونقدر این دوره به من آرامش عظیمی داده،که هنوز باورم نمیشه آدم فقط روی باورهاش کارکنه و اینهمه آرامش و اینهمه لطف و محبت از خدای مهربان و از اطرافیان دریافت کنه…

بااینکه دوره ی دوازده قدم انقدر عالیه و نمی دونم چرا یک حس قویی منو به سمت این دوره کشوند

میخواستم از نتایجم برای استادعزیز و دوستانم بگم که بیش ترازین بی انصافی نکرده باشم و یک چراغ ایمان و یک امیدی رو در دل دوستانی که شک و تردید دارند که دوره رو تهیه کنند یا نه،روشن کنم و بگم بخدا که قانون تمرکز و توجه بر اتفاقات زندگی از زاویه ای که بهت احساس خوبی بده و ادامه دادن این احساس خوب بی نهایت زندگی رو شیرین و لذت بخش میکنه

قبل ازاینکه نتایجم رو بیان کنم،اول از نشانه ام بگم که چی شد من وارد دوره شدم

چهاردهم اسفند ماه بود که من نشانه ی امروزم رو باز کردم و یک فایلی ازاستاد برام بازشد که وقتی فقط نوشته ی اون فایل رو خوندم که نوشته بود هرآنچه برای ساختن باورهای قدرتمندکننده هزینه کنی،ضرر نمی کنی،انگار این جمله برای من کافی بود که بدون هیچ‌ تردیدی اون مقدار پولی که میخواستم چندبرابرش کنم،ازفکرش بیرون اومدم وسریع دوره رو خریدم

اون لحظه ای که دوره رو خریدم،انگار که یک طلافروش یک صندوقچه ای پر ازطلا به من هدیه داد!!

به قدری خوشحال بودم که دستانم از شدت خوشحالی می لرزید و دور تا دور خونمون می چرخیدم و اگه بگم هزاربار اون لحظه گفتم خدایا شکرت،دروغ نگفتم،انگار یه حس قویی باصدای بلند بهم تبریک میگفت و این مژده رو بهم میداد که قراره زندگیت هزاران برکت ازبی نهایت طریق و ازجنبه های مختلف واردش بشه…

این صدارو که میشنیدم بیشتر منو ذوق زده میکرد و بیشتر شوقو هیجان داشتم که هرچه زودتر شروع کنم دوره رو کارکردن…

واما نتایجی که دوراز انتظار من بود و در طی این یک هفته گرفتم و منو بسیار ذوق زده کرده اینه که من بااینکه دوره ی دوازده قدم رو دارم چهارساله کارمیکنم ولی خیلی وقتا توانجام تمرین ستاره ی قطبی سهل انگاری میکردم،اولین مومنتوم مثبتی که درمن شکل گرفت همین انجام دادن به موقع تمرین ستاره ی قطبی شده که هرصبح و هرشب باجدیت تمام و باحس فوق العاده ای انجامش میدم

دوم اینکه بیشتر دارم سپاسگزاری از نعمتهام رو به جای میارم

سوم اینکه چقدر چقدر آرامشم هزاربرابر بیشترشده و چقدر رابطه ام با دخترم فوق العاده شده،جوری که اگه قبلا روزی ده بار به اون گیرای الکی میدادم و حسوحال هردومون بهم میریخت،الان اونقدر بامحبت باهاش رفتار میکنم که خودم ازخودم خندم می گیره که من همون آدم بایک طرز فکر جدیدم….

چهارم اینکه چقدر تواین ایام خانه تکانی همسرم باعشق و جانودل داره کارهامو انجام میده،چیزی که سالیانه سال من تموم کارهای عیدم رو به صورت کاملا طاقت فرسا انجام میدادم،الان همسرم به لطف خداوند تموم کارهای سنگین رو‌خودش انجام میده و این واقعا باورنکردنیه!!

پنجم اینکه شش ماه از بارداریم هرشبم پراز استرس وبا تپش قلب شدیدسپری میشد،و بامعده درد بسیارشدید…

الان یک هفته که دارم متعهدانه روی این آگاهیا کارمیکنم نه تپش قلب دارم،نه استرس دارم و نه خبری از اون معده دردهای وحشتناک هست!

واقعا باورم نمیشه که این هفت روز همه چیز در بدن من داره انقدر عالی پیش میره..

از وروجک داخل شکمم بگم که چقدر بازی گوشی هاش بیشتر شده،چیزی که قبل ازدوره اونقدر تکوناش کم بود که من بیشتر استرس میگرفتم و میگفتم نکنه مشکلی براش پیش اومده،اما به لطف خداوند حتی این صدای پراز آرامش استاد هم گویا روی جنین داخل شکمم هم اثر گذاشته!!

از رفتار اطرافیانم بگم،که اون آدمایی که همه از رفتارهاشون می نالند و میگن به زور جواب سلاممونو میدن،همون آدما به من که میرسن بسیار محترمانه رفتار میکنند و فقط توصیه میکنن که بیشتر هوای خودم و بچمو داشته باشم!!

از کنترل نجواهای ذهن که واقعا میتونم بگم از صد در صد به بیست درصد رسیده و واقعا باورم نمیشه که چقدر اون نجواها خاموش شدن،منی که در روز با یک نفر تو ذهنم هزاران کلنجار می رفتم الان دیگه خبری از اون آدما تو ذهنم نیست و به هیچ چیزی واقعا دوست ندارم فکر کنم،،نه به گذشته ی تلخم و نه ترسی از آینده دارم

اصلا بایک امیدی شبها میخوابم که صبح ازخواب بیدار بشم و دوباره دست به قلم بشم و فقط بنویسم و گوش فرابدم…

بااینکه یک هفته از خرید این دوره میگذره،ولی از هر جلسه بیشتر صحبتای استاد رو دیگه حفظ شدم انقدر که هرجلسه رو باعششق گوش دادم،ومهمتراز همه چون این اولین دوره ای هست که خودم خریدم و خودم بهاش رو پرداخت کردم یک شیرینی لذتبخشی برام داره

دوره ی دوازده قدم رو همسرم برام خرید،و یجورایی انگار همیشه یک انتظاری ازم داشت که این شخصیت غر زدنم زودتر حل بشه و اگه یجاهایی نمیتونستم خودمو کنترل کنم واقعا انتظارش رو نداشت،و این یک استرس به من وارد میشد که چرا تغییر نمیکنم…

الان این دوره رو سعی کردم که باکسی درموردش صحبت نکنم و فقط روی خودم متمرکزبشم و نخوام مثل یک عالم دهر فقط حرافی کنم…

حتی توی دوره هم دوست دارم زمانی بنویسم که واقعا نتایج بیشتر ازاین وارد زندگیم بشه…

فقط خواستم درهمین حد نتایجم رو بیان کنم و بگم که واقعا قانون جواب میده اگه که متعهدانه بهش عمل کنیم….

یه نتیجه ی جالب دیگه ای که تواین یک هفته گرفتم اینه که به محض اینکه هوس خوراکیی چیزی میکنم،شب که همسرم ازمغازه میاد به طرز عجیبی همون خوراکیو خریده و اوورده و میگه اینو برای تو خریدم!و این یک نشونه ی خوبیه برام که مسیر رو بیشتر جدی بگیرم و بیشتر به مومنتوم مثبت شکل بدم…

خداروصدهزارمرتبه شکر برای این دوره ی بی نظیر،استادجان خیلی خوشحال شدم که گفتید قراره روی این دوره کلی جلسات عالی بیاد و چه می شود زندگی ما بعدازاین دوره،مطمئنم که اینبار هیچ آرزویی نباشه که بهش نرسیم ان شالله..

واقعا که این دوره رو در زمان مناسبی برای خودم خریدم،چون این سه ماه باقی مانده از بارداریم یکم طاقت فرسا داست میشد،اما به لطف این آگاهیا هروز صبح باانرژی عاللی بیدار میشم و کلی برنامه ریزی میکنم برای اینکه چطور وقتم رو تنظیم کنم که هم خونه تکونی کنم و هم اینکه بشینم روی خودم تمرکزی کارکنم…

خیلی روحی ام داره تغییرمیکنه واقعا این رو دارم حس میکنم خداروصدهزارمرتبه شکر

این هم ازنتایج من دراین دوره ی بی نظیر به مدت یک هفته ای که خریداری کردم و متعهدانه دارم روش کارمیکنم…

هرکجاهستیدشادوپیروزباشید