تسلیم بودن در برابر خداوند - صفحه 17

831 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    میترا گفته:
    مدت عضویت: 742 روز

    سلام خدمت استاد عزیز خانم شایسته و دوستان توحیدی

    خدایا تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم ….

    امروز ذهنم به شدت درگیر موضوعی بود که مدتهاست درگیرشم نمیتونم راهشو پیدا کنم ،حل شدنیه ولی من نتونستم، که حتما باورهای اشتباه هم در حل نشدنش دخیله !!

    امروز واقعا حالم بد بود احساس خستگی شدید از این همه تقلا کردن و نشدن و ترسی که بهم غلبه کرده بود از اینکه پس چیکار میخوای بکنی، تنهایی نمیتونی رو کسی حساب کنی روز به روز داره شرایطت سخت تر میشه !شروع کردم به گله کردن از خدا که گفتی بخوانید منو تا اجابت کنم شمارو ،پس کجایی!! با همون حال بدی که داشتم اومدم سایت که ببینم نشانه هدایتم چیه خدا چی برام داره که دیدم فایل جدید هست اونم با عنوان تسلیم در برابر خدا !!

    همون لحظه فهمیدم این نشانه منه با جون ودل گوش کردم، شد آبی رو آتیش برام ! قلبم آروم‌شد

    خدا بهم گفت داری اشتباه میری! از این خواستت میخوای به چی برسی؟ شروع کردم به نوشتن ،گفت چرا چسبیدی فقط به یه راه خاص ، اونم با عقل و منطق خودت ! چرا نمیسپاری به من ،این همه دم از اینکه من خدارو باور دارم میزنی پس این دست و پا زدنا ،این ترس و دلهره از چیه !! یادت رفته هرجا به من اعتماد کردی واست شاهکار کردم ! پس باور کن به ربوبیت پروردگارت و آروم باش رها کن براش تکلیف مشخص نکن بسپار به خودش ،خداوند راه ها و چاره هایی داره که حیرت زده میشی !پس از سر راه خدا برو کنار ، ارام و تسلیم باش

    کشتی وقتی به ساحل میرسه که دریا آروم باشه!

    چقدر من امروز نیاز داشتم به این فایل و آگاهی های نابش ، خدایا شکرت

    استاد عزیز سپاسگزارم بابت اینکه تسلیم شدن در برابر خداوند رو به بهترین شکل توضیح دادین ،در پناه خداوند شادو سلامت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  2. -
    آیسان گفته:
    مدت عضویت: 1051 روز

    سلام به استاد و دوستان عزیزم

    چقدر این فایل به موقع و درست بود خدایا شکرت و از استاد عزیز خیلی ممنونم که همه چیز رو به ساده ترین شکل ممکن و انقدر دقیق توضیح میدن، همین چند روز پیش بود اتفاقی تو یوتیوب یک ویدیو از استیو هاروی دیدم که میگفت وقتی هیچی نداشتم هر روز به خداوند میگفتم میتونم ثروتمند بشم‌؟! خدایا اگر شدم به همه میگم که کار تو بود! و الان به همه بیننده ها میخوام بگم که کار خداوند بود…

    این فایل دقیقا منو یاد همین حرف استیو هاروی انداخت، الان که بخاطر میارم

    اتفاقات بهتر برای خود من زمانی افتادن که من قبول کردم فقط خداوند میتونه مشکل و کار منو درست کنه و من فعلا به چیز هایی که میدونم عمل میکنم و بقیه مسائلی که نمیدونم و راه حلی براش ندارم رو میسپرم به خداوند و چون ایمان دارم که حل و گفته خواهد شد شروع به عمل کردن میکنم و روی خودم کار میکنم، و در طول مسیر مثل گوگل مپ که میگه برو چپ یا راست خداوند هم همینطور که ادامه میدیم هدایتمون میکنه که چکار کنیم… و اگر در طول همین مسیر قبول کنیم که خداوند بهتر می‌داند و ما هیچی نمیدونیم اون هم ما رو به مسیر های بهتر هدایتمون میکنه ، نه فقط برای حل مشکلات و خواسته های بزرگ بلکه تو همه ی اتفاقات کوچک زندگی، ( که اکثرا وقتی خدا یه کار بزرگ برامون میکنه شکرگذاریم و اعتبارش رو بهش میدیم!).

    این قانون تکامل در تک تک مراحل زندگی و تا آخر عمر تو همه چیز وجود داره حتی تو پذیرفتن الهامات خداوند و و شنیدن هدایت های او ، وقتی درخواستی از خداوند کردیم و خودمون رو تسلیم میکنیم درسته که کار فیزیکی وحشتناک نمیخواد بکنیم ولی به این معنی هم نیست که هیچ کاری نباید از سمت خودمون انجام بدیم دقیقا یک چیزی بین این دوتاست، و خداوند ممکنه گاهی راه هایی رو بهمون بگه که شاید از نظر ذهن غیر منطقی،اشتباه یا بی ربط باشه اما وقتی خداوند بهمون الهام میکنه یک احساسی از آرامش و اطمینان و کلا حس خوبی داریم و اینجاست که باید تسلیم بودن خودمون رو نشون بدیم و کار رو انجام بدیم مثل کسی که میخواد بره مسافرت خداوند بهش بگه برو وسایلت رو جمع کن یا پاسپورتت رو اوکی کن و..‌. یعنی اینکه باید کار های از سمت خودمون که میدونیم و مطمئن هستیم رو انجام بدیم بقیه چیز های دیگه که شک داریم و نمیدونیم رو بسپریم به خداوند و رها کنیم و منتظر هدایت های بعدی باشیم. خیلی جالبه تو تک تک مراحل زندگی برای رسیدن به هر چیز اولین قانونی که حرف میزنه قانون تکامله حتی برای دریافت هدایت های خداوند هم آرام آرم واضح می‌شود و یک نکته ای که این جلسه بهتر درکش کردم این بود که وقتی تسلیم هستیم هدایت ها رو دریافت میکنیم، یعنی وقتی که احساس آرامش داریم و به خداوند اطمینان و توکل میکنیم و قبولش میکنیم اون هم هدایتمون میکنه وگرنه همیشه درحال هدایت کردن هست ما باید تو فضایی باشیم که اونها رو دریافت میکنیم که خود این هم باز تکامل میخواد یعنی از مسئله های کوچیک شروع به اعتماد کردن بکنیم و نتیجه باعث بیشتر باز شدن قلب ما میشه و این کم کم جز شخصیتمون میشه که تو هر چیزی و هر مرحله ای خودمون رو تسلیم خداوند کنیم.

    خدایا شکرت برای این لایو فوق‌العاده امیدوارم قسمت های بعدیم هم بزودی بیاد که مشتاقانه منتظرشم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    فاطمه تقی زاده گفته:
    مدت عضویت: 2312 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربانم

    سلام استاد عزیزم وسلام مریم جانم

    سلام به تک تک دوستان نازنینم

    نمیدونم قراره چی تایپ کنم فقط میدونم باید بنویسم

    تسلیم بودن دربرابر خداوند

    استاد منتظر این فایل بودم روزی که با استاد عرشیان فر لایو گذاشته بودین دخترم گفت مامان استاد لایو گذاشتن اما شرایط جور نشد که لایوتون رو ببینم از همون شب منتظر این فایل بی نظیرتون بودم و ایمان داشتم که این فایل رو سایت قرار میگیره

    استاد وقتی فایل رو گوش دادم خیلی فکر کردم تا ببینم کجاهای زندگیم به الهامات خداوندم توجه کردم ونتیجه گرفتم.

    همینطور که خودتون گفتین انسان فراموش کاره واگه برا خودش تکرار نکنه زود فراموش میکنه.

    استاد من هنوز اول راهم الهامات کوچیک وبزرگ از خداوندم دریافت کردم یه جاهایی توجه کردمو نتیجه هم گرفتم وهرجاهم توجه نکردم وجدی نگرفتم باز نتیجه گرفتم از اینکه باید درسمو بگیرم که عه اینجا خدا بهم الهام کرد ولی من توجه نکردم وبه خودم گفتم اشکال نداره ایندفعه سعی میکنم به ندای قلبم گوش بدم هرچی هم منطقی به نظر نرسه اما من باید بهش توجه کنم ونتیجه ها رو دریافت کنم

    استاد تو این زمینه دارم تکاملمو طی میکنم وهر وقت هم بعداز نتیجه گرفتن از عمل کردن به الهاماتی که بهم شده کل ذوق میکنم کلی سپاسگزار خداوندم میشم آره درسته همینه،مسیر درست همینه آره منم لایق دریافت الهامات پاک خداوندم هستم. لذت میبرم وقتی کوچکترین نشانه ها رو دریافت میکنم

    استاد میدونم هنوز اول راهم وباید تکاملمو طی کنم هر روز صبح تو ستاره ی قطبیم از خداوندم برای انجام تک تک کارهای ریز ودرشتم کمک میخام ودرخواست هدایت ازش دارم واین باور هم دارم که خداوندم همیشه هدایتهاشو می‌فرسته واسم فقط من باید اینقدر رو خودم کار کنم که تا لایق دریافت باشم وظرف وجودم بزرگ وبزرگتر بشه

    انشاالله استاد یه روز که خیلی هم دور نیست میام از نتیجه هایی که از عمل کردن به الهامات پاک خداوندم گرفتم رو دراین سایت الهی ثبت میکنم.

    سپاسگزارم استاد عزیزم مریم جانم انشاالله همیشه شادوسالم سعادتمند باشید

    همینطور برا تمام دوستان توحیدیم آرزوی موفقیت دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  4. -
    افلاطون نوروزی گفته:
    مدت عضویت: 1281 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام میکنم به استاد عباسمنش، خانم شایسته و همه دوستان عزیز تر از جانم در این سایت

    بینهایت سپاسگذار خداوندم که منو به این مسیر الهی و پر از آگاهب هدایت کرده

    راستش این فایل خیلی به جان و دلم نشست وقتی صبح چشم بازکردم نگاش کردم؛ جالبه فایل قبلی ام در خصوص همین هدایت بوده(پیروی از هدایت الهی و پدیده همزمانی) اصن مناسب شرایط حال حاظر من بوده، بعد این فایل که منو منقلب کرده و جالبه دیروز یکی از دوستای عزیز سایت با من تماس گرفت و داشت راجب هدایت های خداوند میگفت؛ داشت راجب رابطه خوب خودش و خدا میگفت؛ ایناها کی اومد؟ زمانی که بقول استاد من تموم راه هارو رفتم و به این نتیجه رسیدم باید وصل شم به اون انرژی منبع، باید تموم تمرکزمو بذارم رو خدا: اون وقتی که من به این درجه رسیدم؛ این فایل ها اومد، اون تماس گرفته شد.

    من تو‌ حوزه کاریم راستش رسیدم به درجه ایی که مسیرهای مختلفی رو امتحان کردم؛ و به هیچ نتیجه ایی نرسیدم، البته ناگفته نماند یه سری اتفاقات افتاد که یه موضوعاتی تو‌حوزه کسب و کار تو ذهنم حک شد.

    اما یادم رفت من زمانی که وارد سایت شدم، از خدا درخواست کردم و شرایط کاری و مالی از زمین تا آسمون تغییر کرد؛ بدون اینکه من کاری کنم

    یادم رفت، باز گیر کردم تو عوامل بیرونی، مسیرهای مختلفو امتحان کردم؛ اما هیچی نشد که نشد: گفتم خدایا من اشتباه کردم، هر چی تو گفتی، نا گفته نمونه ها مسیرهایی که امتحان کردم، به این دلیل بوده که حرف مفت نزنم، قدم بردارم، قدم بر داشتم؛ همین، این مسیرهارو به این دلیل رفتم که حرف مفت نزنم: باید برا خواسته ام حرکت کنم؛ ولی خب

    حالا راجب کارایی که رو عقلم‌حساب میکردم و بعد سپردم به خدا

    من سربازی نرفتم: همیشه ام گفتم من بدون اینکه برم سربازی کارت میگیرم؛ سال ها قبل ب عقلم رجوع کردم و خواستم بگم آره من اشنا کله گنده دارم، کارت معافی میگیرم؛ منو پدرم چندبار رفتیم تهران و چه مکافاتی کشیدیم؛ ماشینم خراب میشد، برا پدرم یه اتفاقی افتاد، خلاصه خیلی زور زدیم و نشد، بعد هر کیو میدیدم میگفتم میتونی کارت پایان خدمتمو کاری کنی؟ هر چقدر هزینه داشته باشه میدم ولی هیچ اتفاقی نیوفتاد

    تا اینکه امسال عید به خدا گفتم؛ خدایا خودت برام ردیف کن کارت خدمدتمو؛ تو دفتر اهدافمم نوشتم، داداش مریم هم، کارت معافی گرفت به مریم گفتم بهش بگو عکس کارتشو برام بفرسته میخام رو کارتش عکس خودمو بزنم، بذارو‌ دیوار جلو چشم، که اونا جدی نگرفتن؛ منم پیگیر نشدم

    تا اینکه جلسه یک عزت نفس؛ کارای عقب افتاده انجام دادن: دیدم چیزی به ذهنم نمیرسه، بعد یهو یادم اومد برم آخرین مدرک تحصیلیمو بگیرک، تو دفترم نوشتم که برم بگیرم: ولی برام سوال بود این آخه چرا اومد به ذهنم؟ برم بگیرم که چی بشه؟ من همیشه میخاستم برم سراغ کاری که مربوط به کارم باشه، حالا دوره ایی ببینم، آموزشی ببینم، تو کلم فقط این بود بابت شغلم: یه کاری انجام بدم، برا همین گفتم مدرک تحصیلی میخام چیکار؛ برا همین فقط تو دفترم نوشتم، پیگیر نشدم

    ایام محرم پدرم که میرفت مسجد، یه شب یکی از همساده هام که ارادت دارن نسبت به من بابامو دید و خبر منو گرفت و گفت سربازیشو چیکار کرد؟ بابا گفت هیچی؛ گفت بگو با من تماس بگیره؛ من براش ردیف کنم.

    این حرفو کسی میزنه که تو محل ما هر کی میخاس بره سربازیش میرفت سراغ این شخص؛ حتی 2 تا از پسر عموم ها رفتن پیشش و اون هیچ کاری نکرد، ولی میتونست، ولی خب نکرد؛ چراشو نمیدونم

    این شخص که برا هیچ کس هیچ قدمی بر نمیداشت برا بابام تماس گرفت، گفت من باهاش تماس بگیرم؛ بابام بهم گفت و من تماس گرفتم و شرایطو بهم گفت، دیدم مدارکی از من میخاد یکیش آخرین مدرک تحصیلی هست؛ و اونجا بود متوجه شدم چرا خدا پیگیر بودن مدرک تحصیلی رو به دلم انداخت و من جدی نگرفتم: فرداش رفتم دانشگاه و آخرین مدرکمو گرفتم

    چند روز بعد باهام تماس گرفت: گفت کپی شناسنامه، کارت ملی، عکس، عدم سوپیشینه و یه سری مدارک رو بگیرم و ببرم بهش تحویل بدم؛ من صبح زود پا شدم؛ یکی یکی کل مدارک رو جور کردم: رفتم عکاسی پرسیدم، دفتر الکترونیک قضایی کجاست؟دیدم آدرسی که بهم داد دقیقا روبه روی همون ستاده که من باید مدارک رو تحویل میدادم، رفتم برا عدم سو پیشینه بهم گفت جوابش چند روز دیگه میاد، منم باقی مدارک رو گرفتم وبردم

    رفتم پیش همسادم؛ باهم رفتیم منو معرفی کرد؛ گفت‌ کارشو راه بندازین این شخص با منه؛ مدارکو دیدن گفتم پس کو عدم سو پیشینه؟ گفتم رفتم تقاضا دادم ولی جوابش چند روز دیگه میاد؛ گفت خب مدارک باید کامل باشه، بعد یه برگه بهم دادن برای کمیسیون پزشکی باید میرفتم استان برای این کمیسیون، یک ساعت فاصله داشت؛ همسادمون گفت هر وقت تایم داشتی برواستان اینو بگیر، منم گفتم باشه، بعد دیدم وقت دارم همین الان میرم، رفتم به اون مرکز، دیدم میگه باید عدم سو پیشینه باشه، گفتم ای بابا من این همه راهو اومدم، کاش نمی اومدم، سوار ماشین شدم که برگردم دیدم برام پیامک اومد جواب استعلام شما آمادست؛ اگه بدونین من چه حالی داشتم، رفتم به نزدیک ترین کافی نت جواب استعلام رو گرفتم، دوباره رفتم به اوت مرکز ، جواب کمیسیون رو گرفتم و زنگ زدم برا همسادم؛ گفتم من استانم جواب کمیسیون و عدم سوپیشینه دستمه هستین من بیام؟ چون من تا میرفتم به اون شهر ساعت اداری به اتمام میرسید؛ گفت آره بیا من امروز کار دارم دیر تر میرم، منم رفتم مدارکو بدم همه تعجب کردم تو کی اینارو رفتی گرفتی؟

    خلاصه قراره من بدون اینکه برم سربازی؛ کارت پایان خدمت بگیرم؛ بزرگترین درسی که گرفتم؛ کاری که خدا ردیف میکنه، مسیرش راحته، حال میده مسیرش.

    این اتفاق تو داستان لاغریمم افتاد؛ من همیشه دوست داشتم به تناسب اندام برسم، خیلی ام زور زدم، سراغ اینو اون میرفتم، به مغزم اتکا خیلی کردم، باشگاه میرفتم، ورزش سنگین، رژیمای مزخرف هیچ اتفاقی نمی افتاد و اونقدر منفی خوردم مطمعن شدم من دیگه لاغر بشو نیستم

    تا اینکه سپردم به خودش و من هدایت شدم به قانون سلامتی: یعنی به راحت ترین ولذت بخش ترین شکل ممکن به تناسب و زیبایی اندام رسیدم، حال میکردم خدایی، گفتم لاغر شدن انقپر راحت بود من انقدر زجر میکشیدم: بعد به این نتیجه رسیدم درست ترین مسیر: راحت ترین مسیره.

    دوست دارم این اتفاق تو شرایط کاریم رقم بخوره؛ هدفمو به خدا گفتم، گفتم بقیش با خودت، من دیگه عقلم به جایی قد نمیده، دلم میخاد تو مسیر کسب و کارم و بیزنسم؛ مثل این داستان سربازی و رژیم باشه برام؛ از مسیرش لذت ببرم.

    من اول متمرکز بودم به خونه و ماشین و مسافرت و اینا؛ بهشون رسیدم دیدم نه اون چیزی که من میخام نیست، نه اینکه خوب نباشه ولی من یه چیزه فراترشو میخام

    دلم میخاد بدونم اومدم به این دنیا چکار کنم، دوس دارم از تک تک لحظات زندگیم لذت ببرم و اونم فقط با بودن تو مسیری که دلیل به این دنیا اومدنت اتفاق میوفته.

    گفتم خدایا من با عقل خودم خیلی کارا کردم ولی دلم آروم نگرفت، حالا میخام بسپرم به خودت، میخام رو موضوعی تمرکز کنم، رو موضوعی کار کنم که لذت ببرم: البته با خدا یکم واضح تر حرف زدم و اون چرا هارم دقیق بهش گفتم، همون موضوعی که استاد گفت چرا فلان خواسته رو داری و من چراهای بزرگترین خواسته الان زندگیمو به خدا گفتم

    میخام بدونم ماموریتم تو این دنیا چیه؟ چرا اومدم به این دنیا، دوست دارم از زندگیم لذت ببرم و اونم زمانی اتفاق میوفته که به جواب سوالم برسم و برم به اون مسیر، مسیری که از همون ابتداش تو دلت قرصه، میدونی این راه درسته، و حال میده و آسونه وبا عقل کسی جور در نمیاد؛ مگه ممکنه؟ مثل همین قانون سلامتی؛ از روز اول میدونستم جواب میده، مسیر راحت، لذت بخش، هیچ کسم باور نمیکرد میشه نون نخورد وبرنج نخورد زنده موند؛ خخخ

    عالی بود این فایل

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 66 رای:
    • -
      نوید گفته:
      مدت عضویت: 3125 روز

      سلام افلاتون عزیز

      شبت بخیر باشه دوست عزیز

      خدا رو شکر میکنم برای بودن در این فضای ذهنی

      هفته پیش محمود آباد بودم و یادت افتادم

      میگم این قوانین خداوند چقدر راحت و آسونه

      خدا برای هر چیزی ساده‌ترین کدها رو نوشته و به راحتی داره این جهان رو اداره میکنه

      دو هفته پیش رفتم کراتین بخرم برای باشگاهم

      کراتین مونوهیدرات گرفتم، بعدش که اومدم در موردش کمی مطالعه کنم متوجه شدم ی کراتین هم هست که سوپر کراتین‌ه، چند تا ماده دیگه هم داره که برای عضله سازی کلا خوبه و با قانون سلامتی هم سازگاری داره،

      خلاصه شروع کردم چند روزی در مورد سوپر کراتین تحقیق و سرچ و مطالعه و به این نتیجه رسیدم که این دفه سوپر میگیرم،

      اولش افتادم تو فرکانس احساس بد و افسوس خوردم که کاش قبلش سرچ میکردم و ای کاش و اینا اومد سراغم و ناراحتم کرد، ولی خیلی زود احساسم و خوب کردم و گفتم حتما تو این زمان این کراتین خوب بوده و به زمانش هدایت میشم به سوپر و اونم استفاده میکنم،

      هفته پیش که اومده بودم مازندران، ی شب خونه یکی از دوستان تو نوشهر بودم و اومدم که وعده کراتین و بخورم.

      دوستم که دید کراتین میخورم گفت:

      دکتر ی همچین چیزی به دخترم داده ولی دخترم استفاده نکرد و همونجوری مونده. رفت آورد و دیدم ااااااا

      دقیقا همون سوپر کراتینی‌ه که می در موردش خوندم

      دقیقا همون برندی هم که من تحقیق کردم‌ه

      مگه میشه،،،،

      ببین چقدر دقیق کار میکنه قانون

      خطا نمیرنه

      خیلی آگاهه

      خیلی دقیقه

      به همین راحتی اون چیزی که میخواستمش و بهم داد

      احساسم نسبت بهش خوب کردم و دریافتش کردم

      درست مثل قانون سلامتی

      منم مثل تو به دنبال لاغری بودم و هزاران راه و امتحان کردم ولی نمیشد

      تا اینکه خدا قانون سلامتی رو گذاشت جلو پام

      با سوت و بشکن و به راحتی به اندام دلخواهم رسیدم

      حالا هم ازش میخوام هدایتم کنه تا مسیر درست و الهی برای ثروت رو هم نشونم بده

      هدایتم کنه

      تا به راحتی دریافتش کنم

      با سوت و بشکن و لذت برسم به آرامش و آسایش و رفاه

      ممنونم که نوشتی

      هر جا هستی مسیرت هموار باشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
      • -
        افلاطون نوروزی گفته:
        مدت عضویت: 1281 روز

        به نام خداوند بخشنده و مهربان

        نوید جان سلام

        بینهایت سپاسگذارتم که برام کامنت نوشتی و هیچ حسی قشنگ تر از این نیست که صبح بشه، چشاتو واکنی و تو‌همون تختت، بین خاب و بیداری، دنبال گوشیت بگردی؛ که بیای سایت: میای سایت میبینی دکمه کنار اسمت آبیه، خییییلی حس خوبیه، خیلی و ببینی دوستای فوق العادت برات کامنت نوشتن

        داداش دمت گرم بخاطر کامنتی که برام نوشتی

        عکس پروفایل خفنتو باز کردم و‌چقدر لذت بردم از اون تصویر زیبای خورشید و دریا و با اون پرنده خوشگل ک خدا هدایتش کرد بیاد تو تصویرت که همچین صحنه زیبایی خلق بشه؛ حالم عالی بود با دیدن عکس پروفایلت عالی تر شد.

        و چقدر خوشحال شدم گفتی بودی محمودآباد و به یادم بودی، این واقعا حس خوبیه نوید جان که آدمای فوق العاده ایی چون شما؛ با اومدن ب شهری ک من زندگی میکنم ب یادم میوفتین: کلی قلب ب شما نوید جان

        راستش هاج‌واج‌موندم که نوید چرا باید بیاد راجب کراتین با من صحبت‌کنه؟ چه دلیلی داره؟؟؟؟؟؟؟ کراتین؛ من، منی ک هیچ اطلاعاتی ندارم، هیچ پیش زمینه ایی ندارم، نوید چرا باید بیاد راجبش با من حرف بزنه؟ جز اینکه نشانه ایی هست از طرف پرودگار؟

        شمام با من هم‌نظری دیگه درسته؟

        آخه من یه خواسته ایی داشتم در خصوص اینکه پر تر بشم، عضلاتم حجیم تر بشن و‌منتطر ی نشانه ایی از جانب خدا بودم ک نوید جان میاد از اون اتفاق شگفت انگیزش برام میگه از به دست آوردن اون سوپر کراتین از طریق دستای پرودگار

        خیلی نشونه واضحی بود برام

        از خدا میخام‌بهترین‌اتفاقات و‌شگفت انگیزترین معجزات تو‌زندگیت رقم بخوره نوید جان؛ لایقشی شما

        خیلی دوست دارم، خیلی زیاد

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      سید مهدی جزایری گفته:
      مدت عضویت: 2086 روز

      سلام افلاطون عزیز

      سلام بر شما و این قلم زیبایی که داری و مطالب رو با جزئیاتش می نویسی

      آقا من این کامنت شما رو خواندم و واقعاً لذت بردم و خیلی چیزها یاد گرفتم

      این ماجرای گرفتن کارت پایان خدمت شما چقدر درس داشت برام

      این ماجرای لاغری هم خیلی جالب بود

      به ذهنم آمد به پروفایل شما هم یک کوچولو سر بزنم

      آنجا هم ماشاءالله چه نتایج خوبی گرفته ای

      هم از لحاظ مالی و کاری و هم از لحاظ سلامتی

      عکس پروفایلت رو هم خیلی تحسین می‌کنم

      چون هم زیبایی و هم خوش اندام

      و هم مشخصه که از اعتماد به نفس خوبی برخوردار هستی

      عکس درخت و سرسبزی و آب و قایق و اینها هم که دیگه منو دیوانه می کنه

      خلاصه این که ما عاشقتیم برادر

      امیدوارم مثل موشک در مسیر موفقیت و شادی و ثروت و خوشبختی به جلو حرکت کنی و هر روزت بهتر و شادتر از روز قبل باشد

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    بهزاد عزیزی گفته:
    مدت عضویت: 610 روز

    بنام خالق عشق و فراوانی

    سلامی سرشار از احساس خوب به استاد عباسمنش عزیز و دوستان ارجمند.

    جمله های تلقینی که در طول شبانه روز جهت تقویت تسلیم بودنم در مقابل خداوند استفاده می کنم موارد ذیل هستند: 1 خدایا من هر آنچه دارم از آن توست 2 خدایا تویی قادر و توانا بر انجام هر کاری 3_ خدایا تویی که همه کارها را برای من انجام می دهی.

    مفهوم واقعی تسلیم بودن در مقابل خداوند را در فایل های توحید عملی مخصوصاً فایل دهم آن با تمام وجودم درک کردم الان میفهمم تسلیم بودن یعنی چی و چه احساسی در وجود من ایجاد می کند من قاضی دادگاه هستم و موقعی که در پرونده هام روی توانایی های خودم حساب می کردم پیچیدگی پرونده ها برای من بیشتر می شد و تصمیم گیری برام سخت تر بود ولی از موقعی که با سایت استاد آشنا شدم و فایل های توحید عملی آن را بالغ بر بیست بار گوش کردم و در حال حاضر هم گوش میکنم هدایت ها را در کار قضایی و شخصی ام با تمام وجودم احساس و دریافت میکنم بطوری که سخت ترین پرونده ها هم با کارسازی و هدایت خدای مهربانم منجربه نتیجه مطلوب می شود استاد عزیز هر کجا هستید خدا پناهتان باشد و لحظه به لحظه زندگیتان سرشار از خیر و برکت باشد من از وقتی با شما آشنا شدم که این هم هدایتی از طرف خدای یکتا بود و شروع کردم به گوش کردن فایل ها زندگی ام در تمام جنبه ها به طرز جادویی در حال رشد و شکوفایی هست خوشحالم خدایا شکرت در پناه الله یکتا تندرست و کامیاب باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 204 رای:
  6. -
    Jamal گفته:
    مدت عضویت: 2308 روز

    Hello, my lovely master,

    File Name: Being Submissive to God

    Golden Point: A key point I need to emphasize.

    Key 1: If we believe that there is a God who manages the world, life would be completely different. But before being submissive to God, we must accept these beliefs, as they are essential:

    • There is a God—a manager, a power, a controller, a creator who created this world.

    • God is far more knowledgeable, understanding all aspects of anything; He is wise and sagacious. He knows the ways and the solutions. At that moment, I can trust Him, and I feel relaxed.

    The example that my master mentioned is of a small child in childhood, who is completely submissive to his mother. However, here we have God, whose knowledge is incomparable to that of humans.

    Key 2: When we understand this, we can say, “I am submitted to Allah, to my Rabb, and I put my trust in You and have faith in You.” If I can do this, God will take care of my needs and guide me.

    When does God guide us?

    When we are submissive.

    How do we submit to God?

    By understanding our position and God’s position, and recognizing our powers and abilities compared to God’s.

    Key 3: Remember that you must be humble before God. Any results you achieve in life are because of God—not because you did it on your own.

    Practice: Reflect on the results you have achieved recently where you said, “I am submitted to God, and I let Him guide me.”

    My goal was to pass an official English test with a score over 110 and gain admission to an American or Canadian university. Previously, I had attempted to take the test but could not succeed. However, when I expressed my desire for God to guide me, I noticed how He guided me:

    • I improved my score from 85 to 115.

    • I received sponsorship to pay for the test fee without any issues.

    • Someone else paid the admission fee for me.

    • Now, I am accepted into a university.

    This is an example that I remember—I tried to be humble before God, and I want to remind myself of this.

    My New Goals Are:

    1. I want to go somewhere that allows me to feel free and provides a good environment—somewhere not too crowded, with green spaces and a moderate climate. It could be Afghanistan, America, or Canada; I just want a place to go.

    2. I want financial freedom so that I can buy equipment, food, and rent a house at a decent level because right now, I am starting from scratch.

    3. I believe that by repairing faulty boards, I can achieve financial progress. I want to see results, and I believe that this path will lead me toward success. I want to enjoy life to the fullest, so that when my time comes, I have no regrets.

    Currently, I think I need to focus on making progress in electronic repair. I believe this will help me achieve my financial goals.

    What do I have to do to get better at this?

    • Complete several electronic repair courses.

    • Read as many good books as possible.

    • Purchase faulty boards to practice repairing.

    • Work with someone or a company in this field.

    • Analyze datasheets of circuits.

    • Draw datasheets, schematics, or circuits.

    • Learn about how devices and circuits work.

    I have completed several electronic courses and now feel I am at a good level. I want to use this knowledge to make money in the real world.

    Required Personality Traits:

    • Acting bravely.

    • Being faithful.

    I do have some resistance when it comes to working in the real world because it’s my first experience, and my limiting beliefs about lacking experience and not knowing Urdu hinder me.

    But remember, if you believe in God, you can accomplish tasks that seem difficult. This will help you improve your personality and self-esteem greatly. So, if you believe in God, you can do this.

    Due to my current situation, I still cannot go out. Inshallah, in the next two weeks, I will be able to leave home and recover. I hope to find a company or an electronics shop to work with.

    Sitting at home and working on faulty boards or studying is not hard for me. However, going out, dealing with people, and engaging in external work is challenging for me. I truly believe in God, and I will manage to do it.

    The Question My Master Asked: What can I do for life to become smoother and more fluid?

    The answer is that as you become more humble and submissive to God, your life will become easier and more harmonious. Our standing before anyone other than God will rise; it is up to us now.

    Practice:

    1. First, do you truly believe in the beliefs mentioned at the beginning, or are they just sentences you hear?

    2. Second, try to be humble, ask God for guidance, listen, and do whatever He says.

    Key 4: Try not to be arrogant when you achieve results.

    Sometimes we have wishes and plans, but Allah has better ones. An important point is to understand the principles behind our wishes and goals in life.

    When we have a wish, we not only cling to that wish but also decide how we want to achieve that wish or goal.

    What is the right approach?

    Instead of saying, “I want to go to the USA or Canada,” or “I want to work for a specific company,” or “I want a specific amount of money,” explain the underlying motivations behind these wishes. For example:

    • “I want to experience that environment and climate.”

    • “I want financial freedom so that when I go to the supermarket, I don’t have to worry about the money in my pocket.”

    I want this not from a specific path.

    What is God’s Guidance and Who Can Hear It?

    God’s guidance is like radio waves that broadcast throughout the world, guiding everything from stars and planets to viruses and bacteria in what to do. The signal of God’s guidance is broadcast at every moment to everyone.

    How can I hear it?

    First, believe that there is a signal; this belief is crucial.

    Key 5: In my master’s example, a person lost in a forest receives guidance step by step. Before taking the first step, they are not told what the second step will be.

    Key 6: The signs that show whether I am submissive to God or not are:

    • Do I feel peace?

    • Am I calm?

    Right now, I often feel fear and worry about the unknown future. I am the one who needs to improve. I need to work on this if I want a better life filled with peace.

    The example my master shared about the mother of Musa and Prophet Yaqub illustrates a clear difference; there’s no need to rewrite it.

    Submitting comes from liberation and peace, from dependence.

    When you put your trust in God, you become calm.

    Key 7: When you have a wish or goal, take a piece of paper and write down why you want it.

    • My wish and goal: Reach financial freedom to the level where I can easily buy what I need.

    • Become healthy and have a correct, healthy spine.

    • Go to the USA or Canada.

    For the first two goals, the reasons are clear. Having a correct spine is essential because I haven’t had one in recent years, and it would improve my quality of life, help me focus better, reduce pain, and allow me to enjoy life more.

    For the first financial goal, it covers all aspects of my life, affecting my self-esteem and position in society. With financial stability, I could rent a better house in a nicer area. In hot weather, I wouldn’t have to rely on an old fan—I could have an air conditioning system and enjoy my environment. Financial freedom would also allow me to take my family out for fun and to restaurants, helping us all relax.

    I believe I have solid reasons for these goals.

    However, for the third goal of traveling to the USA or Canada, I realize there are many limiting beliefs and reasons.

    From the videos I’ve seen, everyone seems to be in good condition, with nice cars; this leads me to believe that if I go there, my financial situation would improve. There are many opportunities, and the weather is more moderate. I believe I would be able to succeed, gain freedom, find a better environment, experience security, enjoy better facilities, and have faster internet while getting to know new customs.

    In conclusion, I recognize that there is a combination of empowering and restrictive beliefs surrounding these goals.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 41 رای:
    • -
      خانم اکبرزاده گفته:
      مدت عضویت: 1024 روز

      سلام دوست عزیز. سپاس از کامنت عالی که به زبان انگلیسی نوشتید چند وقت پیش چندین بار فایل انگلیسی استاد را گوش کردم روخوانی کردم. من تصمیم دارم زبان انگلیسی را یادبگیرم اما هی پیگیر نمی شوم کامنت شما باعث شد یکی از اهدافی که درنظر بگیرم زبان آموزی باشد.روز به روز موفق تر، شادتر،ثروتمندتر،سلامت تر باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    محمد دِرخشان گفته:
    مدت عضویت: 1921 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام و درود بر استاد گرانقدر،خوشگل و خوش تیپ خودم

    و یه سلام ویژه خدمت خانم شایسته و دوستانم در غار حرا عباسمنش

    استاد از چندین فایلی که تو اتوبوس ضبط کردید میشه بوی سفر به دور آمریکا را حس کرد یا یک دوره جدید قرار بود تا تابستون هست یه سد به آلاسکا بزنید پس چی شد؟

    خدا وکیلی که من حدود یک ساعت فقط عشق کردم با این فایل عجب فایلی بود از اون فایل های ناب الهی بود

    خدا انرژی هست،خدا هیچ کسی نیست

    اون افکاری که تو میسازی میشه خدای تو میتونی به خدات نزدیکتر بشی مثبت و میتونی به خدات نزدیکتر بشی منفی

    نظم تو را به خدا نزدیکتر میکنه،خدا انرژی وجود تو،اعتقاد تو،رفتار تو،کردار تو،شرافت تو،مهربانی تو میشه پروردگار تو

    اگه میخوای به خدات نزدیکتر بشی تمام این کار را انجام بده

    کنترل شرایط :اگر ما در هر شرایطی که قرار داریم بتونیم اوضاع را به نفع و خواست خودمون تعبیر و تفسیر کنیم و از اون بهره ببریم اون میشه کنترل شرایط بر وفق مراد ما

    تسلیم بودن:مثل یک قایقی که سوار بر موج رود هدایت و جریان الهی هست خودمون را بسپاریم به این جریان و از مسیر لذت ببریم و هیچ مقاومت و واکنشی نداشته باشیم میتونیم از هدایت ها و نعمت های خداوندی نهایت لذت را ببریم اگه اولا به خودشناسی برسیم و منجر میشه به خداشناسی

    آماده شدن و آماده کردن خودمون از نظر ذهنی و جسمی برای رسیدن به شرایط دلخواه و مدنظر و سعی و کوشش برای بهتر شدن هر روزه خودمون در مسیر تکاملی خودمون و مقایسه کردن خودمون با من دیروز

    چند روز بود درگیر خوندن کتاب گفتگو با خدا بودم عجب کتاب نابی هست توصیه میکنم حتما یه مطالعه ای داشته باشید میتونید تمام جواب سوالهای ذهنتون را درش پیدا کنید

    1)خداوند در تمام اوقات با ما در ارتباط است.

    2)احساس،زبان روح است.

    3)تنها دو فکر مسئول وجود دارد.ترس و عشق

    4)در غیبت آنچه شما نیستید.انچه که هستید نیست.

    5)چیزی به عنوان غلط و درست وجود ندارد.

    6)از هر چه بترسید به سراغتان می آید.

    7)خداوند هستی و حیات هست.

    8)خداوند از هر کس و همه چیز بی نیاز است.

    9)خداوند با همه صحبت می کند.

    10)آنچه در دنیا شاهد آن هستید نتیجه عقیده ای است که نسبت به آن دارید.

    11)همه شرایط موقتی هستند.

    12)هدف روح تکامل یافتن است.

    13)شما همان هستید که تصور می کنید.

    14)زندگی فرایند کشف نیست فرایند خلقت است

    15)خداوند به کسی فرمان نمی دهد.

    16)در مقابل هر چیزی مقاومت ورزید اصرار می‌ورزید.

    17)شوق انتظار نیست و انتظار شوق نیست.

    18)لزومی برای رنج بردن نیست.

    19)همه رابطه ها مقدس است.

    20)هدف شما در زندگی این است که گوهر الهی تان را پیدا کنید.

    21)شما پیام رسان هستید.

    22)شما حقیقت هستید.

    23)عشق پروردگار غیر شرطی است.

    24)در طبیعت هر چیزی به مقدار کافی وجود دارد.

    25)شما یک انسان هستید.

    26)هر چه را بیشتر جستجو کنید بیشتر از شما دورتر می‌شود.

    27)زندگی شما در قسمت و شانس خلاصه نشده است.

    28)سلامت شما خلقت شما هست.

    29)شما جلوه ای از خداوند هستید.

    تو قرار نیست چیزی در اینجا بیاموزی،توفقط باید به یاد بیاوری،تو مجددا خدای یگانه را به یاد بیاوری

    هدف از زندگی شناخت خود،خلق خود،تجربه کردن گوهر الهی خویش می باشد.

    بالاترین انتخابی که شما در زندگی می کنید.انتخابی است بین حقیقتی که به آن اعتقاد دارید و حقیقت دیگری که به بدان باور ندارید.

    خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  8. -
    یاسمن دال گفته:
    مدت عضویت: 3721 روز

    سلام و درود خدمت استاد عزیز

    خواستم ازین صحبت های توحیدی شما استفاده کنم و خاطره هایی ازین هدایت های خداوند را تو زندگیم بگم

    اول از شرایط قبل از اشنایی با شما و این مباحث بگم:

    کارمندی بودم با در امد حقوق اداره کار ولی روحیه ای بسیار کمال گرا و دارای استاندارد های بالا در زندگی که باعث سرکوب و دوست نداشتن خودم میشد

    همیشه فکر میکردم به اینکه من برای رشد مالی و بهتر کردن زندگیم باید شبانه روز تلاش کنم و صبح و شب تلاش کنم تا بتوانم به زندگی ایده ال مالی برسم

    من تو خانواده ای به نسبت ایده ال و متوسط روبه بالا در اصفهان زندگی میکنم ولی این همیشه در نگاه من به زندگی بود که من باید خودم بسازم خودم درست کنم و خودم پیشرفت کنم

    با زحمت و با جمع کردن حقوق کارمندی تونستم تو شرایط سخت به یک زمین در مازندران(که از اتفاق بعدا فهمیدم در همون منطقه ای بوده که شما قبلا در شمال ویلا داشتید به اسم واز که کاملا رفتن به انجا هم هدایتی بود) برسم و یه ماشین ال نود مدل87 که به تازگی با فروش پرایدی که چندین بار به طریقه های مختلف دزدیده شده بود و هربار پیدا میشد هزینه ی بسیاری داشت وموتورش نیاز به سرسیلند داشت چون دزدها بعد از دزدیدن عمدا ان را میسوزوندن از پدرم برداشته بودم اونم بصورت شرایطی

    خلاصه زندگی بسیار سخت و با فشارهای روانی و درگیری های فیزیکی روحی بسیار به من می گذشت و هرروز خودم را موظف به تلاش فیزیکی بیشتر میکردم ولی نتایج شاید فقط کمی بهتر از قبل میشد (و بعدا فهمیدم اصلا شرایط فرقی نمیکرد و با رشد دلار من فکر میکردم بهتر شده)شرایط روحی کماکان به زجر میگذشت که حتی یادم نمیره با مدیرم سر اینکه بمن هیچ پاداش یا اضافه کاری نمیده بسیار بحث و درگیری داشتم و همزمان در کنار کارم که از 8صبح بود تا5بعدازظهر بعد از ان یک تریا زدم و بعضا تا2شب مشغول بودم و از لحاظ فیزیکی بسیار خسته میشدم که همون تریا هم که شریک داشتم هم باضرر جمع شد همزمان داخل بورس فعالیت میکردم ماشین ثبت نام میکردم و میفروختم ولی کماکان اوضاع جالب و ایده ال نبود

    ان مواقع یه رابطه اشنایی برای ازدواج داشتم که بسیار سخت و با درگیری های فراوان از سمت خودم و خانواده ها هرروز بدتر و بدتر میشد و من هرروز بیشتر دست و پا میزدم و پایین تر میرفتم

    اتفاقات بد دیگری همچون سرطان مغزی و فوت دختر داییم به مرور زمان و بعد از فوت دختر دایی 21 سالم مریض شدن خاله و مادرم و در کنار اون قطع کامل ارتباط با فردی که قصد ازدواج باان را داشتم منو بسیار بسیار بسیار در حال بد و پایین و بسیار داغونی قرار داده بود

    هنگام اشنایی با این مباحث که البته با یک شخص دیگری غیر استاد عباس منش بود که یادم نمیره یک روز از بس حالم بد بود و روی تختم داشتم گریه میکردم در سکوت(که همین الان وقتی یادش میوفتم اشک امانم را میبره)به اسرار خواهرم و با این دید که این بحث ها همش چرت هستش یک شخصی بمن معرفی شد و حرفهایی شنیدم که کمی ارومم کرد شروع کردم تو زمان های بیکاری این فایل ها را از ان شخص گوش میکردم که خاطرم هست بعد از کمی کار کردن و با کمک تکنیک های مختلفی کمی از لحاظ مالی داشت ثروت اسان‌وارد زندگی‌من میشد (مثالش 10میلیون پاداش اخر سال رییس شرکت بود)خلاصه دوران کرونا شد و من دو مرتبه این بیماری را گرفتم و دربار دوم که 25 روز قرنطینه بود و این بار هم مجدد با شنیدن فایلی از شما که داشتن خواهر و مادرم گوش میدادن شروع کردم به گوش دادن قدم اول که توسط خواهرم خریداری شده بود

    خوب من از کرونا شروع کرده بودم هرروز بعداز ظهر دوچرخه سواری و گوش دادن فایل ها و فکر کردن در مورد اونا

    قدم اول معجزه ای بود برام و هر بار گوش میدادم و تمرینات را انجام میدادم و نتایج میومد بسیار شگفت زده میشدم بعد چندین بار گوش دادن شروع کردم به نوشتن و بعد از چند ماهی قدم دوم خریدم و هربار از دوچرخه میومدم با ذوق فراوان و به قول شما که یجایی گفتین میومدن برای خواهر و مادرم میگفتم یافتم یافتم و هرروز بهتر از قبل میشدم قدم ها را تا قدم 8 رفتم اوضاع مالی بسیار حیرت انگیز بهتر از قبل میشد من درامدم که با حقوق اداره کار و به خفت بود شده بود کارمندی که میخاد بره و رییسش نمیزاره و صبحا ساعت 10 میاد و 4 هم میره خاطرم هست که حتی تا ماهیانه 200 میلیون هم رسید و هدیه گرفتن گوشی ایفون بروز و خرید زمین در اطراف اصفهان و نتایج بسیار عالی مالی بعد از ان دوره ی ثروت دوره هایی همچون قانون سلامتی که اونم نتایج بسیار عالی و قدرمندی در زندگیم داشت از سلامتی کامل مادرم و حل شدن بسیاری از مشکلات جسمانی از قبیل جوش و معده درد و بیماری های زنان خواهرم و کم کردن وزن به صورت اب خوردن از 102 کیلو تا 85 کیلو و حل مشکل کتف درد که در والیبال چندسال داشتم تا یک حال بسیار بسیار خوب از لحاظ روحی و دادن قدرت ها دست خداوند و بس

    حالا دیگه 100 200 میلیون رازیم نمیکرد و هی مدام بمن گفته میشد ازین شرکت برو و به قول استاد من افتاده بودن تو دور باطلی که خودما تغییر نمیدادم و میخاستم قوانین خودشونا عوض کنن بشن مثل من و در ان شرکت داشت از لحاظ مالی نزول میکردم

    و مدام یه صحبتی بمن میگفت ازین شرکت برو ولی من ترس داشتم سال 402 تصمیم قاطع گرفتم ولی باز با اصرار رییسم هنوز جرات تغییر نداشتم سال 403 بعد از افت درامدم به حدود 50 میلیون(اون صحبتی که شما در دوره ثروت میکنین که تغییر باور به منزله تغییر نتایج و اقدامی متفاوت نسبت به قبل هستش و اگر شرایط مثل قبل هستش و نتایج شما مثل نتیج قبله پس شما باور هایتان تغییر نکرده و فقط دارین حرف مفت میزنین)تصمیم جدی گرفتم و جدا شدم باهزاران ترس ازینکه چه خواهد شد ولی با تکیه بر خداوند و برداشتن قدم اول و گفته شدن قدم دوم بعداز برداشتن قدم اول

    حالا که حدود 6 ماه ازون جدا شدنه میگذره

    من خودم رییس یک شرکت هستم در زمینه اهن الات و یک ماشین حدود 3 میلیاردی دارم بعلاوه ان ال نود که نفروختمش و جالب کار اینه بعد از رفتن از ان شرکت چندین نفر از همکارای شرکتم که ماندن با خفت اخراج شدن ولی طبق گفته دوستانم که هنوز اونجا هستن که تو با عزت و سربلندی و نام نیک رفتی به گونه ای که خودشان زنگ میزنن و پیشنهاد بار بمن میدهند

    در لذت کامل چه از لحاظ داشتن دفتر خودم چه ورزش تنیس که در اواخر جداشدنم شروع کردم و بسیار لذت بخشه برام و چه از لحاظ فکری بسیار بسیار در صلح هستم دیگر تلاش بسیاری نمیکنم و دستان خدا بسیار در زندگیم وجود دارند و هرروز به هر فایلی که از شما میاد گوش میکنم و نتایج دوستان را میخونم لذت میبرم و اخیرا شروع کردم مجدد دوره ثروت را خلاصه نویسی میکنم و برنامه های بسیار زیادی در زندگیم دارم و دیگر دارم لذت میبرم سوت زنان سعی میکنم جاده سرزیری در دل جنگل را طی کنم و با کنترل کردن ذهنم و با استقلال کاری و زندگیم هرروز سعی میکنم بهتر از قبل زندگی کنم و لذت ببرم

    از شما استاد عزیز و بسیار باهوش ممنونم که دستی از دستان خدا شدید و اینقدر با دقت و بقول خودتان پرکتیکال قوانین زیبای این جهان هستی را به ما یاد میدید امیدوارم به اون مرتبه ای برسم که روزی بصورت حضوری وقتی شما سمیناری در ایران خواهید گذاشت جزو ان افراد بسیار رشد یافته بتونم حضور پیدا کنن

    در پناه الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 304 رای:
    • -
      عباس امیدعلی گفته:
      مدت عضویت: 401 روز

      سلام یاسمن خانوم عصرتون بخیر …

      خداروشکر که من کامنت شمارو دیدم اخ که چقد لذت بردم چقد امیدوار شدم چقد انگیزه گرفتم ….

      خداروشکر که چنین تعغیر بزرگی کردین افرین ..

      منم دوساله تو این مسیرم تا 40 روز پیش فقط فایل رایگان گوش کردم

      بعدش عشق و مودتو خریدم

      ولی متاسفانه نتیجه نگرفتم …

      من در حال حاضر شرایط خوبی ندارم

      درآمدم صفر

      وضعیت روابط صفر

      کلا اوضاع جالب نیست

      ولی الان که کامنت شمارو خوندم کلی امیدوار شدم …

      درخواستم از شما اینکه اگه پیام منو خوندین لطفا جواب بدین …

      میخوام بدونم از اون شرایط بد چه جوری و با چه باوری تونستین به این شرایط عالی برسید …

      قطعا جواب شما باعث میشه من باور بسازم برای پیشرفت …

      خوشحال شدم از نتایجتون موفق باشید …

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        یاسمن دال گفته:
        مدت عضویت: 3721 روز

        سلام برادر عباس گل

        اولا عرض کنم که من برادر یاسمن هستم و اسمم یاسر هستش

        این نتایجی که خوندی واسه من بود و خواهرم هم نتایج و دستاوردهای بسیاری داره که امیدوارم روزی اونم تصمیم بگیره بیاد و با افتخار‌تعریفشون‌کنه

        ولی در‌مورد تغییر

        سخته ولی شیرینه

        در درونت میگی نشدنیه

        مثل همین الان من که باهزاران‌نتیجه که برام عادی شده باز اتفاق میوفته باز یه حسی بعضی وقتا میگه مگه میشه تو‌خودت ساختی ولی جواب من با منطقی کوبنده بهش اینه که اره من ساختم ولی چطور تا قبل از کرونا هرکار‌میکردم‌نمیشد ولی الان داره راحت میشه

        دارم بخودم هرروز نتایج را یاداور میشم

        عباس جان بقول استاد هرکس استانه تحملی داره

        زمانی که بگی من یا تغییر میکنم یا میمیرم

        و از ته وجودت شروع کنی و از کم و بتدریج شروع کنی میشه

        ولی یادت باشه اولین بحث لذت بردنه احساس خوب=اتفاقات خوب

        نباید نگاهت به این باشه پس نتیجه ولی درعین حال باید حواست باشه اگر نتیجه نیومد باورت عوض ‌نشده

        میدونی من همین الان بخصوص زمان هایی که بازار خوب نیست(ببین الان که این ذهنم گفت بازار خوب نیست سریع منطقی اومد چرا بازار خوب نیست و سراغ دارم‌کسی‌که تو همین بازار فروش های بسیار داره پس باید بتونی ذهنت را تربیت کنی به روش و‌باورهای‌درست

        اون باور قبلیا میاد ولی درکنارش این جدید هام که ساخته شدن اونارا نقض میکنن)

        شروع میکنم به نت برداری به خلاصه نویسی به جواب دادن سوال ها و نگاه های استاد در مورد خودم که اگر استاد بجای من بود الان ازخودش چی میپرسید چه میکرد با داستانهایی که میگه نوع بینش و نوع نگاه درستا میگیرم هرچند تغییر باور کاریه که به صورت زمان بر و تکاملی رخ میده ولی اگر با لذت و تحسین نتایج هرچند کوچک بگذره باعث رشد به مرور و نتایج بزرگ‌میشه

        من خیلی تو این زمینه ها نت برداشتم شاید دوره ها را چندین و‌چندین بار خلاصه نوشتم

        بعد حتی شروع کردم برای خودم ازین خلاصه ها برای خودم به صورت صوتی ضبط‌کردم و چالش ها را و مشکلاتمو تو این غالب ها گذاشتم و سعی کردم با اون باورها راه حل بسازم

        من امیدوارم بتونم کمکی اندک کرده باشم ولی قسم‌میخورم شک‌نداره اگر بیای پای تغییر خودش به مرور درست میشه فقط باید از ته وجودت بخای

        برات روزهای خوبی ارزو‌دارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
        • -
          عباس امیدعلی گفته:
          مدت عضویت: 401 روز

          سلام آقا یاسر عزیز …

          خیلی ممنون که جواب دادی داداش ..

          راستش من واقعا کم آوردم نمیگم نا امید شدم ولی حس خوبی ندارم الان

          شرایط شغلی خرابه

          شرایط عاطفیم همونطور

          درآمدم صفر شده

          من 2 ساله تو این مسیرم

          ولی الان حدود 50 روزه دارم رو عشق و مودت کار میکنم

          مواظب ورودیهای ذهنمم هستم

          ولی نمیدونم چرا خبری نیست

          راستش حس زیاد خوبی ندارم

          حسم از این بده که چرا با خدا حرف میزنم جوابی نمیده

          تمام شبو روزم تکراریه منی که بقول کل فامیل خیلی زرنگم و با هوش

          ولی الان سردرگمم و ضعیف نمیدونم چیکار کنم درامدم بره بالا

          یا چیکار کنم روابطم اوکی بشه ..

          من ادمیم که واسه کوچکترین چیزا شکر گذاری میکنم و خوشحال میشم

          ولی اوضاع خرابه …

          حس میکنم خدا نمیخواد در من تعغیری ایجاد کنه با اینکه خودم از ته دل این تعغیرو میخوام

          خلاصه گیجم بخدا …

          ممنونم جواب دادین ..موفق باشید

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
          • -
            یاسمن دال گفته:
            مدت عضویت: 3721 روز

            سلام به امیرعلی گل

            امیر علی در اول کار خدمتت بگم که باید با لحظه ی حالت با داراییات با شرایطت بتونی لذت ببری

            ازون ماشینی که داری بهش برسی

            ازون شرایط روابطی که هستی

            ازون وضعیت مالی که داری

            حالا باحس رسیدن

            به گونه ای که داریش احساس داشتن بفرستی

            ببین بنظرمن بجای عشق و مودت برو روی قدم ها کار کن

            از قدم اول شروع کن

            این دوره بی نظیره

            و سعی کن جلسه به جلسه و قدم به قدم اونا چندین بارگوش بدی و بعد نت برداری کنی و خلاصه بنویسی

            اونموقع خودت باگ هات را براحتی در میاری

            چون هرچقدرم من بهت بگم

            نمیتونی به جامع و کامل بودن استاد باشه

            و اینکه خودت اشراف کامل پیداکنی به باگ هات و باور های غلطت نیازه که فقط خودت با تمرکز روشون کاررکنی

            بازم خوشحال میشم اگر کمکی از دستم بربیاد

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مونا روشنا گفته:
      مدت عضویت: 1426 روز

      یاسمن عزیزم

      کلی تحسینت کردم. ماشالا بهت . واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم. درود به این شاگرد توحیدی استاد که راه درست رو تشخیص داد و نتایج عالی گرفت. دو سه باری کامنتت رو خوندم و کلی برام انگیزه بخش بود. حتی همون اولین جمله ت که از زمان کارمندیت نوشته بودی منو همونجا نگه داشت و برای همون یک جمله ت یک صفحه نوشتم. انقدر که برام الهام بخش بود و مدام گوشم زنگ میخورد. همون جمله ی اول رو سه چهار باری خوندم و میرفتم و مینوشتم و دوباره برمیگشتم و میخوندمش و دوباره جملات دیگه سرازیر میشد.

      خداروشکر که تسلیم هدایت ها شدی و اومدی بیرون از کارمندی. منم چند ماهی هست این کارو کردم . الهی شکر. خدارو شکر . برات کرور کرور حال خوب و اتفاقات خوب و ثروت و سلامتی و سعادت رو آرزومندم یاسمن قشنگم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        یاسمن دال گفته:
        مدت عضویت: 3721 روز

        سلام مونا خانم ممنونم

        متاسفانه تو کامنت یادم رفت بنویسم من یاسر هستم برادر یاسمن

        ولی خیلی خوشحالم هم ازین بابت که تونستم با کامنتم حس خوبی درونت ایجاد کنم و هم ازین بابت که تغییر کردی و شروع کردی به کار متفاوت و مطمن باش مطمن باش وقتی باورت تغییر میکنه ایده هایی که بهت الهام‌میشه را انجام بدی نتایج از زمین تا اسمان فرق داره

        یه نکته بگم من تو دوران کارمندیم به ماهی 200درامد رسیدم یعنی نزاشتم ذهنم بگه که چون کارمندی نمیشه ولی نتایج ثابت نبودن افت کردند و تغییر باور نشانش نتایج متفاوت و پایداره که اگر پایدار بشه معلوم خواهد شد باوره‌عوض‌شده

        منم ممنونم ازت بابت این پیام و حس خوبتون

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      بهاره صرام گفته:
      مدت عضویت: 1234 روز

      سلام دوست عزیز همشهری اصفهانی

      الان با خوندن این پیامتون این درخواست توی ذهن من دوباره نمایان شد که همش باخودم میگم چطور میشه بدون زحمت زیاد پول دربیارم چطور میتونم ورودی مالی دلشته باشم و ازش لذت ببرم ،گاهی وقتا به خودم میگم ببین حتما باید جاتو عوض کنی ،

      شاید باید بیشتر و بیشتر روی خودت کار کنی تا ظرفت بزرگ تر بشه خود به خود همه چیز درست میشه…

      الان که کامنت شما رو خوندم این اومد توی ذهنم که مگه میشه جایی کار کرد برای کسی کار کرد با درآمد ماهی 200 ت ؟؟؟

      من همش به این فکرمیکنم که باید حتما کار افرین باشی باید بزرگ کار کنی سخت کار کنی برای درآمد های بیشتر ؟؟

      ممنون میشم راهنماییم کنید در مورد این قضیه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        یاسمن دال گفته:
        مدت عضویت: 3721 روز

        سلام خدمت شما بهاره خانم

        وقتی ما باورمون اینه نمیشه

        مثل زمانی که استاد میگه باران رحمت الهی میباره و این بسته به ظرف ماست

        پیشنهاد هایی که میشه که درون اون ها ثروت هستش را نشنیده ناخوداگاه رد میکنیم

        و من وقتی شروع مردم به تغییر یادم‌هستش‌که‌نتایج‌کوچک‌بودن‌مثلا 500تومن1میلیون تومن اونم خیلی سخت

        و در بهترین حالت ته سال 10میلیون تومن‌پاداش

        البته بگم تو اون زمان این نتایج‌کوچک‌برام بیگ شات بودند تاییدیه بر تغییر بودن و حالاکه فکر میکنم ازشون استفاده ها کردم و بعد هرچقدر بیشتر تغییر کردم به مرور پیشنهادهایه بالاتر را میگرفتم و نگاهم به دنبال بزرگتر بود و رفت تاجایی که بدونه ایفون 13پرومکس هدیه گرفتم که فکرکنم حالا حدود 120 تومن باشه ولی اون موقع 70‌تومن بود

        میشه باور‌کنین میشه فقط باید از ته دل بخای و مقاومت ها ی ذهنتا به مرور‌تغییر بدی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      Smaeil rostami گفته:
      مدت عضویت: 558 روز

      سلام و درود خدا بر شما ، خانم یاسمن : از خوندن کامنت شما حسی دوگانه به من دست داد حسی لبریز از انرژی خوب و راستش کمی هم احساس شرمندگی از اهمال کاری های چند ساله ام که من رو عقب نگاه داشتند ؛ خوشا به سعادتتون که همت بلندتون مدد الهی رو براتون به ارمغان آورده و تونستید به آنچه که هدف و آرزوی یکی مثل من است برسید بهتون صمیمانه تبریک میگم و آرزوی سربلندی بیشتر رو برای شما دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        یاسمن دال گفته:
        مدت عضویت: 3721 روز

        ممنونم اسماعیل جان همیشه ذهن کارش همینه 100تا نتیجه خوبا نمیبینه یدونه منفیا میبینه

        خوبیا را تحسین کن از ته دلت و تایید به این صورت که اگر فلان هم کلاسی تونسته پس منم میتونم

        یادت باشه استاد گفت باران رحمت الهی نامحدوده این ماییم که با چه ظرفی اومدیم و چه برداشتی داریم

        منم برای شما ارزوی سربلندی و شادی دارم و امیدوارم بتونی به مراتب بالایی برسی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      خانم اکبرزاده گفته:
      مدت عضویت: 1024 روز

      دوست عزیز سلام از اینکه وقت گذاشتید کامنت نوشتید ممنون والبته سپاس فراوان که با جزئیات ومراحل تکامل و رشدتان را شرح دادید خیلی به من کمک کرد باورهای درست و نادرستی که دارم را شناسایی کنم.خواهر عزیزم هزاران آفرین به نتایج عالی که گرفته ای روز به روز پیشرفت داشته باشی از هر لحاظ مخصوصا آنهایی که به شخصه مهمتر هستندواولویتند.(شاگرد ممتاز استاد عزیز باشید همیشه)

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      مینا منصوری گفته:
      مدت عضویت: 1076 روز

      سلام دوست عزیز

      تبارک الله به شما

      مبارک باشه قدرت توحیدی که در دردون خودتون روشن کردید و هر لحظه بررگ و بزرگتر میشید

      نقطه عطف کامنت تون این بود که شما بهتون الهام شد از سرکت بیا بیرون و با ترس و نجواها جنگیدید و حالا این روزای قشنگ رو دارید

      یه جای دیگه هم من کامنت گذاشتم ترس همان مرگ هست

      ترسیدن باعث میشه اتفاقا و احساسات و حال های خوب بعد از اون موضوع بمیره یا زنده بمونه

      ترسیم زنده می مونند و مال ما میشن

      بترسیم می میرند

      چقدر تحسین تون میکنم

      در پناه حق خوشحال و ثروتمند باشین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        یاسمن دال گفته:
        مدت عضویت: 3721 روز

        ممنونم خانم منصوری

        بله ترس ها میتونن بد باشند ولی برای ادم های توحیدی از اتفاق میتونن نشانه باشند

        که میترسی اوکی پس پشت این ترسه ایمان و توکل تو سنجیده میشه

        اگر ایمان و توکلتا نشون بدی با پاگذاشتن درون این ترس یه مرحله رشد خواهی کرد

        نمیگم من چنین ادمی شدم ولی میدونم که باید بشم

        و خدارو شاکرم ازین موقعیت خوبی که استاد عزیز فراهم کرده برای بیان کردن و به اشتراک گذاشتن

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        یاسمن دال گفته:
        مدت عضویت: 3721 روز

        ممنونم خانم منصوری

        میدونی این الهام چند سال بود

        من عمل نمیکردم یعنی جرات و جثارتشا نداشتم و به همین دلیل نتایج من پایدار نبودند

        من از 10تومن شروع کردم به 200 رسیدم ولی شاید چندماهی 200بود‌

        و بررسی کردم برای تغییر پایدار باید ایمان و توکلم را استفاده کنم

        و جالبی این قضیه که وقتی ایمان نشون دادم نتایج پایدار شدند هنوز به سقف قبلی نرسیدن ولی من مطمنم به راحتی سقف قبلی را میزنم

        و این نمته که ترس بده منم میدونم ولی چه خ‌وبه برای ماهایی که رو‌خودمون‌کار‌میکنیم‌ازش‌استفاده کنیم ترس را نشانه بزاریم

        یعنی بگیم خوب از چه چیزایی میترسیم

        یادته از فلان چیز میترسیدیم تغییرش دادیم چه نتایج‌ خوبی داشت

        حالا هم باید مجدد این ایمان و‌توکلتا نشون بدی و به قول استاد این غیرتا ایجاد کنی که حالاکه اینطور شد من میرم‌و‌درستش میکنم

        منم از شما بابت پیامتون بسیار سپاسگذارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      فرحناز کریمی گفته:
      مدت عضویت: 1077 روز

      سلام دوست خوبم احسنت براین همه توانایی وجسارت تغییر خدا را شکر که این‌همه موفقیت وسیر تکامل زیبا را برای خودتان وزندگی زیبا یتان رقم زدید خوش حالم که دوست خوبی از شهر زیبای خودم اصفهان در مسیر زیبای موفقیت قدم بر می‌دارد ودر کنار استاد موفق و سربلند

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      ارسلان حسین زاده گفته:
      مدت عضویت: 1021 روز

      با سلام

      شرایطی که قبلا داشتید من الان در این شرایط هستم حال روحی مساعدی ندارم .چگونه میشه از تجربیات شما استفاده کرد.دقیقا در شرایط قبلی شما قرار دارم.لطفا راهنمایی کنید.

      با سلام چگونه میشه از تجربیات شما استفاده کرد.دقیقا در شرایط قبلی شما قرار دارم.لطفا راهنمایی کنید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        یاسمن دال گفته:
        مدت عضویت: 3721 روز

        برادر حسین زاده بهترین مرجع همین سایته

        فقط باید با غیرت و قدرت و جثارت شروع کنی

        فایل ها را گوش بده

        نت بردار

        داخل مشکلاتت ازشون بهره بگیر

        و ایمان داشته باش تو تغییر کنی جهان اطرافت هم‌تغییر خواهد کرد

        فقط اقدام و عمل یادت نره

        امیدوارم روزی کامنت تغییر شمارا بخونیم

        درپناه خدا

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      حامد احمدی گفته:
      مدت عضویت: 1677 روز

      به نام خدای مهربان

      سلام دوست عزیز و همفرکانسی خیلی خوشحال شدم از نتایج فوق‌العاده ای که کسب کردین مخصوصا در زمینه مالی و کلی پیشرفت کردین واقعا خوندن نتایج دوستان قوت قلب بیشتری به آدم میده که خیلی جدی تر رو خودش کار کنه و وقت بزاره روی فایل ها و دوره های استاد عزیزم. خیلی تحسینتون کردم که بلاخره از کار کارمندی تونستید استفعا بدید و پا رو ترس هاتون گذاشتین و با توکل به خدای مهربان واسه خودتون بیزنس راه انداختین با هدایت فرمانروای کل کیهان که فقط منتظره ما یه قدم کوچیک برداریم به سمتش تا برامون سنگ تموم بزاره و خواسته هامون رو به صورت کاملا طبیعی و بدون کوچکترین کار خاصی فقط با کنترل ذهن و احساس خوب داشتن یکی یکی وارد زندگی مون کنه. راستش منم مثل قبل شما فکر میکنم که واسه پول زیاد ساختن باید بیشتر تلاش کنم از لحاظ فیزیکی ولی باید با پیدا کردن الگوهای مناسب مثل شما به ذهنم نشون بدم که پول ساختن خیلی راحت و آسون تا یواش یواش باور پول ساختن راحترین کار دنیاست برام عادی و راحت بشه . تشکر میکنم از شما که باعث شدید این حرف ها زده بشه و باز هم کلی تحسینتون میکنم که با اینکه یک خانم هستید تو این جامعه ما تونستین کسب و کار خودتون رو داشته باشین و جزو موفق ها تو کار خودتون باشید و نتایج عالی رقم بزنید اونم تو شغلی که بیشتر برا آقایون هست تا خانم که نشون میده همه این باور ها فقط چرتِ و این باور اشتباه که موفقیت برای جنس خاص یا مکان خاص و کار خاص رو با خاک یکسان کنید .

      از استاد عزیزم و خانم شایسته مهربون هم بینهایت سپاسگزارم که این فایل ها رو با عشق برامون تهیه و تدارک میبینن . به امید موفقیت هر چه بیشتر همه عزیزان در سایه خدا و توحید مرسی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        یاسمن دال گفته:
        مدت عضویت: 3721 روز

        ممنونم برادر احمدی من یاسر برادر یاسمن هستم و متاسفانه فراموش کردم تو کامنتم بزارم

        ولی باید بگم‌تو‌همین شغل خودم چندین و‌چند فرد مثل خودم سراغ دارم که خانم‌هستند و با درامد های بسیار بسیار بالا و عالی و واقعا تغییر انتها نداره

        میدونی در مورد ثروت اسان من واقعا اگر یچیزی اسان میومد سمتم نمیپذیرفتمش یعنی این باورا داشتم باید سخت باشه

        ولی تو ستاره قطبی همیشه این باور را تکرار میکنم

        خدایا شکرت که براحتی و اسانی ماهیانه درامدی بالغ بر200 میلیون تومان دارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      محبوبه نژاد مقدم گفته:
      مدت عضویت: 1263 روز

      سلام دوست عزیز مطالبتون و خواندم

      و بسیار لذت بردم

      و ایمانم به اینکه می شود

      خیلی خیلی بیشتر شد

      می شوداز جاده اسفالته رفت

      می توان سوت زنان رفت

      می توان تصور کرد

      می توان رسید

      خیلی چیزهای دیگر

      من عز شما درس زندگی گرفتم

      از اینکه روز به روز روی خودم و پیشرفتم کار کنم

      و‌تمرکز کنم روی نکات مثبت

      روی عشق

      روی خدا و فقط به هدایت او گوش کنم

      خدایا شکرت

      خدایا شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        یاسمن دال گفته:
        مدت عضویت: 3721 روز

        خداروشاکرم ازین بابت

        منم امیدوارم بتونیم روزبروز بهتر از قبل بشیم و بتونیم در مسیر رشد و پیشرفت گام برداریم

        در کنار احساس خوب و لذت بردن از زندگی

        بله جاده اسفالت وسط جنگل و سوت زنان به سمت رشد و پیشرفت

        منم به نوبه خودم برای شما ارزوی بهترین ها را دارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    نسرین آگنج گفته:
    مدت عضویت: 2688 روز

    درود بر استاد عزیزم

    نمیدونم چی شد که بعد سالها تصمیم گرفتم بیام و باهاتون حرف بزنم و نمی دونم چرا با همین چند کلمه اشک از چشمانم جاری شد شاید باورتون نشه که چقدر برام دوست داشتنی و باارزش هستین الان که دارم براتون می نویسم با یک تضاد بزرگ مواجه شدم که به سایت مراجعه کردم و می خوام داستان تسلیم شدنم رو براتون تعریف کنم من سالها پیش برای تحصیل به تهران اومدم یادمه دختر بینهایت وابسته ای به مادرم بودم اوایل روزهای سختی بود اما موفق شدم از وابستگیم بگذرم وارد شرکتی شدم که وابسته به بانک بود با درآمد مناسب شرایط کاری خوب همکاران خوب و چند سال گذشت تصمیم گرفتم انتقالی بگیرم به شیراز و از وابستگی هام و چیزهایی که برای خودم تهران ساخته بودم جدا بشم اومدم شیراز همه دوستم داشتن کنار خانواده ام بودم زندگی راحتر بود پول بیشتری می تونستم پس انداز کنم پرستیژ کاری خوبی داشتم ولی حس کردم بعد 9 سال یه صدایی بهم میگه نسرین از این کار بیا بیرون رسالت تو اینجا تمام شده حس می کردم دارم اونجا می پوسم اما اوایل مقاومت داشتم ترس داشتم با خودم میگفتم اخه بیکار میشم استعفا بدم واسه چی؟! درسته شغلم وقت گیر بود و آزادی زمانی نداشتم و یه مقدار هم محیط کاریمون مسموم شده بود بخاطر چند تا همکار که تو حاشیه بودن اما حتی اونام منو دوست داشتن از هیچ کجایی به من آسیبی نمی رسید همون روزا بود که من با دوره های شما آشنا شده بودم و هر چقدر بیشتر گوش میدادم به دوره روانشناسی ثروت ایمانم برای ترک وابستگی به شغلم بیشتر می شد تا اینکه یه روز از خدا خواستم کمکم کنه و من برم دفتر مدیر و بگم من تصمیم گرفتم از اینجا استعفا بدم و اون روز رسید

    استاد یادمه حتی یک درصد هم شک نداشتم ترسی نداشتم حتی خیلی خوشحال بودم و ذوق داشتم واقعا حس خوبی بود اما یه مقدار دلتنگ همکارام شدم که اونم خدا رو شکر حیلی زود حلش کردم و خدا منو هدایت کرد به مسیر شغلی که دوستش داشتم

    من رفتم و با دو تا از دوستانی که با هم به طرز عجیبی آشنا شدیم و اونم داستانش عجیبه و به قول شما همه اتفاقات زندگیمون مثل یه پازل هست با توکل بر خدا با سرمایه صفر ریال یه کسب و کار راه انداختیم و چون کارم رو دوست داشتم تا چند سال بی وقفه کار می کردیم و درآمدمون بالا رفته بود راضی بودیم به تضاد برخورد میکردیم اما حلش می کردیم اما یه جایی فهمیدم که من از روی بی ایمانی شریک شدم و شراکت با اینکه اون دو نفر انسانهای متشخصی بودن خوب نبود خلاصه کم کم به مشکلاتی خوردیم که هر بار بدتر می شد و چون ما کنترلی در تغییر شخصیت همدیگه نداشتیم اوضاع بدتر و بدتر شد و من واسه کنترل شرایط فقط دست و پا میزدم تا اینکه واقعا خسته شدم چون شخصیت کنترلگر داشتم چون هدایت خدا رو فراموش کرده بودم اما دیشب دقیقا دوباره گفتم خدایا کمکم کن بلاتکلیفم نمیدونم راه درست چیه؟ خدایا خودت هدایتم کن و از اونجایی که همیشه این موقع ها سایت شما را باز می کنم و به فایلهاتون گوش میدم شما دقیقا به سوالم با اون جمله تون که شریک خوب نیست که گاهی باید تسلیم بود و خدا مسیر رو بهت نشون میده منو مطمین کردید که رها کن و منتظر باش تا هدایت هدایتت کنه

    الان نمی دونم قراره چه اتفاقی بعد از ترک شغلی که سالها براش تلاش کردم برام بیوفته اما همینکه بازم وابستگی هامو ترک می کنم همینکه به خداوند اعتماد می کنم که بهترین مسیر رو بهم دوباره نشون میده برام کافیه سخته اما من بازم انجامش میدم و یه دری باز میشه

    دوباره باید برم سراغ دوره روانشناسی ثروت چون ازش دور افتادم و واقعا باید هر لحظه رو خودم کار کنم

    بخاطر تمامی بودن هاتون بخاطر عشقی که در آگاهی هاتون هست بخاطر زندگی زیبایی که دارین بخاطر آرامشی که در صداتون و کلامتون هست سپاسگزارم استاد

    در پناه رب العالمین تنها قدرت عالم باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 100 رای:
    • -
      فرخ لقا گفته:
      مدت عضویت: 2658 روز

      سلام دوست عزیز

      امیدوارم بهترینها براتون پیش بیاد و حتما” بیایید وهمینجا اتفاقات قشنگی را که براتون افتاده تعریف کنید.

      وقتی اعتمادتون به خداست به قول استاد عزیز لاجرم اتفاقات خوب براتون میافته و به لطف خدا درمسیر تکاملیتون بالا و بالاتر میرین️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    سارا مرادی همت گفته:
    مدت عضویت: 1054 روز

    کَانَ لَنَا أَنْ نُشْرِکَ بِاللَّهِ مِنْ شَیْءٍ ۚ ذَٰلِکَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ عَلَیْنَا وَعَلَى النَّاسِ وَلَٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَشْکُرُونَ

    نرسد به ما چیزی وقتی که بخدا شِرک می ورزیم ، و این دقیقا فضل و رحمت خداست برای ما

    و بیشتر مردم نمیدانند و ناسپاس هستن

    سلام استاد جونم

    خدایا یقین داشتم این اتفاق به ظاهر نازیبا ، از طرف خودته ، ایمان داشتم که مورد رحمت قرار میگیرم

    دوشب پیش که یهو پتک خورد تو سرم ، من بجای ناراحت شدن دنبال پیدا کردن رحمتش بودم

    چون ایمان دارم برگی بی اذن خدا نمیافته

    مطمئن بودم این اتفاق دقیقا همون نقطه یی که بازی و تغییر میده

    دیروز که این فایل و دیدم ، ایمانم محمکتر شد که مسیر درسته و باید تسلیم باشم

    از دیشب تا الان اتفاقاتی افتاده که فقط میتونم بگم خدایا سپاسگزارم که گرفتی آنچه را باید میگرفتی تا دریافت کنم آنچه را که باید

    چقدر خوشحال و سپاسگزارم که در لحظه های سخت با ایمان تو مسیر موندم و سپاسگزار بودم

    استاد باورت نمیشه چه دروازه هایی از خیر و برکت و شادی و نعمت فراوانی به روم باز شد که اگه دوشب پیش اون اتفاق نمیافتاد اصلا من این دروازه ها رو نمیدیدم

    اینقدر از صبح معجزه رخ داده که فقط خواستم این احساس فوق العاده و با شما شریک بشم و مُهر تاییدی باشم بر درستی قانون خداوند

    که اگه ما ایمان داشته باشیم و تسلیم باشیم و جهان رام و مسخر ماست

    وقتی در مدار درست هستیم فقط. نعمت و رحمت و دریافت می‌کنیم حتی همون اتفاقی که به عقل محدود ما خوب نیست همون همون اتفاق منبع خیر و رحمت و برکت میشه

    خدایا شکرت

    عاشقتونم

    عاشق این خدایی هستم که با سرعت پاسخ میده به تک تک فرکانس های ما هر لحظه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 185 رای:
    • -
      Zahra گفته:
      مدت عضویت: 2258 روز

      سلام خدمت استاد قوی و مریم بانوی عزیز و شما دوست عزیزز

      دوست عزیز من یک سوال برام همیشه وجود داره با توجه به اینکه استاد میگن ما بواسطه افکارمون و باورهامون خالق تمام اتفاقات زندگیمون هستیم و هیچ دستی در کار نیست حتی خدا چون اون فقط با فرکانس های ما پاسخ میده ،حالا چطوریه که برگی بدون اذن خدا نمیوفته مگه خودمون اتفاقا را خلق نمیکنم پس این چیه ؟

      یکم تو بحث هدایت و ارتباطش با افتادن برگ بدون اذن خدا و خالق بودن خودمان دچار ابهام هستم

      ممنون میشم شما یا سایر دوستان منو راهنمایی بفرمایید

      در پناه خدا باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        سارا مرادی همت گفته:
        مدت عضویت: 1054 روز

        یَنْشُرْ لَکُمْ رَبُّکُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَیُهَیِّئْ لَکُمْ مِنْ أَمْرِکُمْ مِرْفَقًا

        منتشر می‌کنه رب از رحمت خودش و آماده میکنه برای شما به امر شما

        قَالَ إِنِّی لَیَحْزُنُنِی أَنْ تَذْهَبُوا بِهِ وَأَخَافُ أَنْ یَأْکُلَهُ الذِّئْبُ وَأَنْتُمْ عَنْهُ غَافِلُونَ

        یعقوب میگه ناراحتم و می ترسم که ازش غافل بشین و گرگ اون و بخوره !!

        سلام به روی ماهت زهرا جونم

        تو آیه اول خدا واضح میگه من اون کاری و برات می‌کنم که خودت دستورش و صادر میکنی

        حالا به نظر شما ، یعقوب خودش خلق کرد دوری یوسف را ، یا خدایی که تنها قدرت جهان ِ این کار و کرد؟؟

        برگ قدرت انتخاب نداره چون ذهن نداره

        یوسف چون بچه بود و ذهنش فعال نبود مثل اون برگ تحت تاثیر نیروی خلق پدرش قرار گرفت

        اما وقتیکه ذهنش فعال شد خودش زندان و انتخاب کرد

        اگه ذهنت از کار بیافته یعنی تمام اطلاعاتی که طی زندگیت جمع کردی از هارد ذهنت پاک بشه تو هم مثل اون برگ عمل میکنی یعنی در زمستان خشک میشی و در بهار سبز

        اما انسان چون داده های ذهنی داره نمیتونه تسلیم مطلق ، قدرت گرداننده باشه

        مثل یک ماهی که تلاش میکنه جهت آب شنا کنه اما یه روزی خسته میشه و زمانیکه خسته شد و رها

        اون وقته که جریان آب اون و با خودش میبره

        زهرا جونم میدونی چرا دچار ابهام شدی عزیزم

        چون داری تلاش میکنی فرق بین قدرت خلق خودت و قدرت خلق خدا را بفهمی

        در حالیکه قدرت خلق خدا تنها برای انسان به خودش داده شده

        در واقع قدرت اراده تو همان قدرت اراده خداست عزیزم

        و این قدرت و خدا خودش بهت داده

        مرکز توجه ذهنی تو همون قدرت خلق کنندگی توست

        تو به هر چیزی توجه کنی خلقش میکنی در زندگیت

        حالا این تو هستی که انتخاب میکنی با این قدرت عظیم که در اختیارت هست چه چیزی و خلق کنی

        پول میخوای ؟؟

        به فراوانی پول ، به راحت و جاری بودن ثروت در جهان توجه کن

        عشق میخوای ؟

        به عشق های جاری در اطرافت توجه کن ، به محبت هایی که میبینی توجه کن

        سلامتی میخوای ؟

        به سلامتی ها توجه کن

        اما برگ این قدرت و نداره که در زمستان انتخاب کنه که سبز باشه عزیزم

        واسه همین خدا تو قرآن گفته من به انسان علم اعداد آموختم

        چون تمام جهان از ستاره ها تا گیاهان همه از علم ریاضی و اعداد پیروی می‌کنن

        دقت کردی چقدر جهان با سرعت در حال پیشرفته ؟؟؟

        چون بشر در علم ریاضی به تبحر رسیده

        تمام کد های کاپیوتری اعدادهستن

        زهرا جونم برای برطرف شدن ابهامات بیشتر قرآن بخون و قبلش از خدا بخواه که چشم دلت بینا کنه و گوش درونت و شنوا کنه

        وگرنه با چشم سر و گوش سر هیچ راهی به درک حقیقت جهان نداریم

        خدا میدونه چه علم هایی هست که هنوز بشر کشف نکرده

        هر چقدر خواسته هات از این جهان بزرگ‌تر باشه به درک و فهم عمیق تری می‌رسی عزیزم

        من و شما و خدا همه از یک ماهیت هستیم

        منتهی من و شما حکم قطره آب رو داریم و خداوند اقیانوس

        قطره آب همون اقیانوس ِ اما در ابعاد کوچک

        هر خواسته یی که داری و با ایمان به اینکه مثل خدا خالق هستی به جهان ارسال کن و خودت و قطره یی از اقیانوس ببین

        به نظرم هدف اصلی انسان

        اتصال قطره به اقیانوسه

        حالا یه قطره از کوه جاری میشه

        یه قطره از رود میاد

        یه قطره از باران جاری میشه

        اما در نهایت همه به اقیانوس میرسن

        انا لله و انا الیه راجعون

        یکی از راه شعر به خدا میرسه

        یکی از عشق معشوقه اش

        یکی با راه اندازی شرکت

        یکی با نوازش حیوانات

        یکی در سفر کردن

        واسه همین باید از خودشناسی به خداشناسی برسیم

        اول باید خودمون و بشناسیم که از چه راهی میخوایم به اقیانوس برسیم ؟؟

        اگه راه اتصالت و پیدا کنی

        اون راه همه چی بهت میده

        تمام این راه و روشی که خدا در قرآن گفته

        صلاه، صیام ، تقوی ، عمل صالح ، توکل

        تسلیم

        برای اینکه بتونیم خودمون و بشناسیم و به راه بیافتیم برای رسیدن به اقیانوس وجودش

        اگه به حرکت بیافتی هیچ مانعی نمیتونه تو را از حرکت متوقف کنه

        جاری میشی در مسیر زندگیت و شوق اتصال انگیزه و شوق میشه برای حرکتت

        زهرا جونم حرف خوبه ها اما باید تجربه کرد

        من میگم این قهوه طعمش عالیه تو میگی باید خودم امتحان کنم تا متوجه بشم

        حالا من از زیبایی اش برات گفتم دیگه بقیه اش ‌خودتی عزیزم که همت کنی بری مغازه قهوه رو بخری دم کنی و لذت ببری

        خودتی که قرآن و بخونی در موردش فکر کنی و با زندگیت تطبیق بدی تا اصل و درک کنی و لذت ببری

        تو مسیر قطره سنگ هم هست ، درخت های شکسته هم هست

        اما قطره به شوق وصل از سنگ و درخت عبور میکنه و متوقف نمیشه

        دوستت دارم زهرای زیبا

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 39 رای:
        • -
          الهام وابراهیم گفته:
          مدت عضویت: 1526 روز

          سلام سارا جانم

          هدایت شدم به خوندن کامنتت و زنجیره ای از جوابها که فوقالعاده بود و اشکمو در آورد.

          در مورد کامنت که نوشتی واقعا درسته من خودم چن روز پیش با تضاد بزرگی به ظاهر بد برام پیش اومد.. مواجه شدم

          همون اتفاق باعث شد که من خیلی تمرکزی تر وبهتر روی خودم کار کنم .

          ..وتعهد بدم که حتما بهتر از قبل روی خودم کار کنم وعمل کنم.

          با قدرت بهتری برای ادامه بدم

          و به آرامش وتسلیمم برسم و درهای خداوند برام باز بشه و

          من آرام روی دوش خدا هستم..

          .

          بینظیری عزیزم . عاااشقتممم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          محمود رضائی گفته:
          مدت عضویت: 1142 روز

          سلام و درود بر شما دوست و هم خانواده عباس منشی عزیز چه کامنت خوب و پر مغزی نوشتید دوروزه که دارم میخونمش خیلی قشنگ مطلب را بازش کردید به دلم نشست چون برای من هم این سوال بود همیشه و خوب مثال های قرآنی زدید خواستم کامنت را جزء علاقه کندی هام بزارم که با error مواجه شد،بازهم از شما سپاس گزارم و منتظر کامنت های بعدی هستم.شاد و سربلندباشین

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        علی اصغر انصاری گفته:
        مدت عضویت: 1099 روز

        سلام

        وقت همگی بخیر و شادی

        برگی به اذن خدا نمیوفته مطابق قوانین و سیستمی که خداوند طراحی کرده همراه با خلق جهان.

        بواسطه ی تمام قوانین ثابت ، جهان بر اساس فرکانس های ارسالی ما رو به گسترش است.

        یه مثال الان به ذهنم اومد

        بازی فوتبال رو در نظر بگیرید

        یه سری قوانین داره

        افراد تلاش میکنند تا توپ رو از خط دروازه ی حریف عبور بدهند

        اگر بازیکنان بایستند و حرکتی نکنند اتفاقی میفته؟

        ولی اگر کسی هم بخواد خلاف قوانین کاری رو انجام بده بهش اجازه داده نمیشه

        آیا بازیکنان اعتراض میکنند که ای بابا این چه وضعشه؟

        همه میدونن توی زمین فوتبال قرار گرفتند و باید چه قوانینی رو رعایت کنند و همچنین تلاش میکنند تا به گل برسند.

        موفق و پیروز باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
      • -
        فریبا فاضلی گفته:
        مدت عضویت: 2112 روز

        سلام زهرا جان

        تو عقل کل حمیدرضا نارنجی ثانی یه پرسشی کرده

        که من هم پرسش و هم پاسخ رو برات میزارم

        ((سلام دوستان عزیزم

        میخام تجربه خودم از درک این ایه رو به اشتراک بزارم

        تجربه شما از وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ چیست؟ –

        چون خودم خیلی بخاطرش اذیت شدم ولی ممکنه کمک کنه که بقیه دوستان زودتر درکش کنن

        و خودش جواب داده که میتونه جواب سوال شما هم باشه

        -حمید رضا نارنجی ثانی

        پاسخ داده‌شده در 2 هفته پیش

        سلام به دوستان عزیزم

        وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ

        ماه ها پیش که داشتم در دوره احساس لیاقت با تمرکز فراوان جلسات دوره رو کار میکردم با یک سد بزرگ مواجه شدم

        توحید !!!

        دوستانی که در دوره احساس لیاقت حضور دارند میدونن که بسیاری از جلسات تمرکز داره روی ساخت باور خود ارزشمندی

        سال گذشته بعد از اتمام دوره شیوه حل مساعل من متوجه شدم درکم از خدا کاملا اشتباهه

        و خود خدا برام تبدیل شده به یک مانع بزرگ ذهنی

        بعد از اتمام دوره شیوه حل مساعل دوره ارزشمند کشف قوانین زندگی روی سایت قرار گرفت

        و من با تمرکز بسیار زیاد داشتم روی این دوره کار میکردم

        اما نمیتونستم

        چون اصولا ذهنم مقاومت شدیدی داشت در مورد خلق زندگی توسط خودم

        در مذهب برای ما مذهبی ها ( مذهبی سابق) تعریف شده بود تو هیچی نیستی و همه چیز خداست

        اگر خدا بخواد فلان اتفاق میفته و اگر هم نخواد که نمیفته

        تو اصلا کاره ای نیستی

        پی طبیعی بود که ذهن من به یک سد بزرگ ذهنی برخورد کنه

        با تلاش و تقلای فراوان تونستم تا جلسه سوم دوره کشف قوانین رو پیش برم ولی دیگه نتونستم ادامه بدم

        چون واقعا ذهنم قفل قفل شده بود

        خدا رو شکر همون روزها دوره احساس لیاقت روی سایت قرار گرفت

        و من این دوره بینظیر رو شروع کردم

        و تازه غهمیدم تمام زندگیم داشتم از کجا میخوردم

        از احساس بی لیاقتی از احساس گناه و عذاب وجدان و از احساس خود بی ارزشی

        در حال کار روی این دوره مقدس بودم که با فاصله کوتاهی دو تا فایل روی سایت قرار گرفت

        توحید عملی ده و یازده

        و اینجا همه چیز باز به هم ریخت

        منی که فکر میکردم دیگه مشکلم با خدا حل شده دیدم بدتر شد داستان

        توی تمرینات دوره احساس لیاقت باید این باورها ساخته میشد که من ارزشمندم من خالق زندگیم هستم و این منم که تاثیر گزارم منم که میتونم ذهنم رو کنترل کنم

        و ازون ور تو توحید عملی گفته میشد همه چیز خداست

        هر اتفاقی میفته اعتبارش به خدا میرسه

        توی دوره گفته میشد باید به دست اوردهات افتخار کنی

        توی فایل توحید عملی گفته میشد اعتبار همه نتایج به خدا میرسه

        چندین روز صبح تا شب توحید عملی رو گوش میدادم

        تا اینکه واقعا داشتم به مرز جنون میزسیدم

        واقعا گریم میگرفت که چرا من نمیفهمم داستان چیه

        اگر منم پس خدا چیه

        اگر خداست پس چرا من به خودم و دست اوردهام افتخار کنم

        اصلا نمیتونستم بفهمم

        روزها و روزها من سعی میکردم ولی درک نمیکردم

        هر روز حالم بدتر شد

        یه روز واقعا داشتم از شدت ناراحتی منفجر میشدم و رفتم با خواهرم ( که با هم دوره ها رو کار میکنیم ) حرف زدم

        هر چی اون صحبت میکرد من بازم سر جای اولم بودم

        اخرش گفت بیا یه مدت اصلا توحید عملیو بزار کنار

        و از خود خدا بخواه تا هدایتت کنه

        انگار افتاده بودم تو یک دور باطل

        همش میگفتم اگه منم پس خدا کجای ماجراست و اگر خدا همه چیزه پس من این وسط چه غلطی میکنم

        یه مدت توحید عملیو بیخیال شدم

        و ادامه دادم

        ولی واقعا از عجز به خدا پناه بردم

        و گفتم من نمیفهمم خودت هدایتم کن

        دوره احساس لیاقت تموم شد و من کمی بهتر شد افکارم ولی واقعا متقاعد نشدم

        چند روز پیش به لطف خدا دوازده قدم رو شروع کردم

        تمام شوق و ذوق من واسه جلسات قرانیش بود

        بالاخره رسیدم به جلسه پنجم : چگونه فکر خدا را بخوانبم

        در طی این جلسه یه لحظه یه ترسی وجودمو فرا گرفت

        یه ندایی درونم گفت ایا هنوز نگاه مذهبی به خدا و قران داری؟

        من گفتم نه

        ولی انگار داشتم دروغ میگفتم

        دوباره گفت چرا داری

        منم گفتم نه ندارم

        گفت پس ……….. ( یه چیزی گفت که نمیتونم اینجا بنویسم ) فقط در همین حد بدونید که یجور بت شکنی مثل ابراهیم بود.

        گقت اگر اینکارو نکنی پس هنوز نگاهت به من و قران همون نگاه تقدس و مذهبی گونست

        اگر راست میگی برو بت ها رو بشکن

        و من بعد از کمی مکث گفتم چشم انجامش میدم

        و ادامه جلسه رو گوش دادم

        طی اون جلسه واقعا احساس سبکی خاصی داشتم

        انگاز در جدیدی باز شده بود

        انگار منی که مدتهاست دارم رو قران تمرکز میزارم چیزایی رو فهمیدم که هزار بار خونده بودم ولی یه جور دیگه برداشت کردم

        و الان میگفتم اااا اره دیگه درسته

        و انگار جنس درک من متفاوت شده بود

        خیلی احساسم تغییر کرده بود

        و بعد ازون در تاپیک دیگه ای دوست عزیزی ازین ایه استفاده کرده بود

        وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ

        و تازه اونجا انگار فهمیدم داستان چیه

        در طی روزهای قبل اتفاقاتی افتاده بود و تجربیاتی داشتم که با مرور اونها و قرار دادن تو فرمول وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ دیدم ارهخ کاملا درسته و مو لای درزش نمیره

        و دیدم اصلا این دوتا موضوع اصلا ربطی به هم ندارن

        احساس خودارزشمندی یا غرور و موضوع این ایه

        یاد یه فایلی از استاد افتادم که میگفتن همه چیز خداست اون اتشی که به ابراهیم گلستان شد خود خداست نه اینکه اون بگه که اتیش سرد بشه نهههههه اون خودشه اون مشتری خود خداست اون فلان خود خداست

        اینارو کنار هم میذاشتم و میگکفتم اره دیگه همینه

        مثلا چند روز پیش صاحب خونم زنگ زد گفت باری سال جدید فلان مبلغ اجاره اضافه میشه

        و منم خواهش کردم اگر میشه بجای اجاره تبدیل کنه به رهن و ایشون گفت باشه چشم تو هم مثل پسر خودمی

        اون خود خدا بود

        نه اینکه خدا اونو دستگاری کنه که جوابش مثبت بشه نهههههه اون خود خدا بود که گفت چشم

        نه اینکه ابراهیم از بخواد اتش براش سرد بشه نهههههه اون اتیش خود خدا بود و به ایمان ابراهیم وانش نشون داد و گلستان شد.چطوری؟ چون اون خود خدا بود

        من میرم فلان اداره و کارمند بصورت اعجاب انگیزی انگار کارمند منه نه کارمن اون اداره یجوری کاراری منو انجام میده انگار حق ماموریت گرفته که کارای منو ردیف کنه

        اون کارمنده نبود هااا اون خود خدا بود

        خدا تو این ایه میخاد بگه تمام ارکان دنیا منم

        اون اتش منم

        اون گلستانه هم منم

        اون صاحب خونه منم

        اون کارمنده منم

        اون نونوا که واست نون سفارشی میزنه منم

        مامانت که غذای طبق قانون سلامتی بصورت جداگانه واست درست میکنه منم

        اون بوسه ای که عزیز دلت میزاره رو لبات اونم منم

        اون پوله که مشتری بهت میده اونم منم

        اصلا خود اون مشتریه هم منم

        میگه اونا رو نبین اونا همشون منم

        حتی به قول استاد تو فایل توحید عملی میگه اون خودت که تیرو انداختی یادته؟؟؟؟؟؟؟؟ میگه اونم تو نبودی اون هم منمممممممممم

        میگی بابا اونو که دیگه من انداختم من تمرین کردم من کمان رو تو فلان زاویه گرفتم من دقت کردم من به فلان نقطه نشانه رفتم میگه اوکی اون تو بودی ولی بازهم تو نبودی چون اون هم منم

        اماااااااا چه زمانی؟

        زمانی که من رو اجابت کنی

        زمانی که بفهمی اونا منم و نه اونها

        از صاحب خونه تشکر بکن ولی اون فقط یه جسم بود اون دستی از من بود اون خود من بودم

        از مامانت تشکر بکن ولی اون من بودم که اینکارو واست انجام دادم

        اعتبار همه اینها ماله منه

        پس این وسط نقش من چیه؟ احساس خودارزشمندی چیه؟ این که منننننننننننن توانایی تغییر زندگیمو دارم چی میشه؟

        این که من باید خودمو ارزشمند بدونم چی؟

        اگر همه چیز تویی پس چرا من باید به خودم افتخار کنم؟

        این جا اصل ماجراست

        من باید بخودم افتخار کنم که تسلیم شدم

        من باید به خودم افتخار کنم که تو رو اجابت کردم

        من باید بخودم افتخار کنم که تصمیم گرفتم هدایت بشم

        من باید به خودم افتخار کنم که با قدرا اختیار انتخاب کردم که میخام تو رو ولی و سرپرست خودم انتخاب کنم

        باید به خودم افتخار کنم در دنیایی که جریانش جریا ن کلا نمد هولائ و هولا ست من انتخاب کردم که وارد صزاط مستقیم بشم

        اجباری وجود نداشته

        منننننننن تصمیم گرفتم که به خدا اجازه بدم رهبری امور رو در دست بگیره

        خدا که زور نمیکنه

        خدا میگه من برات ثزوت هم میشم فقز هم میشم

        من برات روابط زیبا هم میشم روابط سمی هم میشم

        برات ارامش هم میشم برات تنش هم میشم

        برات بیماری هم میشم برات فقر هم میشم

        تو چیو میخای

        من همون میشم برات

        و باید افتخار کنم که دارم یاد میگیرم از خدا بخام برام نعمت و رحمت بشه نه غضب و خشم

        فرعون به خدا اجازه نداد و سقوط کرد

        گفت تو خدا نیستی من خدام

        من اگر فکر کنم خودمم که میشم فرعون اگر تسلیم بشم و درک کنم اونه میشم موسی

        فرعون تصمیم گرفت که خدا رو اجابت نکنه

        موسی تصمیم گرفت اجابت بکنه

        تصمیم

        انتخاب

        اختیار

        همش همین جا نهفتست

        درک همین میتونه زندگیتو زیر و رو کنه

        خدا بجات تصمیم نمیگیره

        راه غلط هم هست راه درست هم هست

        تو کدومو انتخاب میکنی

        اگر درست انتخابته پس به خودت افتخار کن

        چون همین یعنی تسلیم یعنی با اختیار تصمیم گرفتی که ادم خوبه باشی

        خدا که بجای تو نمیشینه چهار سال رو خودش تمکزی کار کنه تا ورژن بهتری از خودش بسازه تویی که انتخاب کردی پاتو این راه بزاری پس به خودت افتخار کن

        خدا یه مشت خازن و مقاومتو نریخته کف زمین یهو گوشی ایفن طاهر بشه

        متخصصین اپل تصمیم گرفتن تلاش کنن تخصصشون رو بزارن وسط تا این گوشیس خلق بشه

        نه اینکه خدا تواناییشو نداره نههههه خدا خودش گفته من زمینو خلق کردم . گسترشش رو به عهده توی انسان قرار دادم

        پس اگر بخشی ازین گسترشی به خودت افتخار کن چون رضایت خدا در اینه

        وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ

        همه چیز خداست ولی کی؟ وقتی که من بهش اجازه بدم برام خدایی کنه و من هم بندگی

        اگر اجازه دادم پس به خودم افتخار میکنم چون خدا منو هل نداده من تصمیم گرفتم .

        هنوز دوست دارم دوستان عزیزم با مثالها و راهنمایی هاشون منو اگاه تر کنن

        من چندین ماه ذهنم اشفته همین

        داستان بود و یک روزه که ارام تر شد

        موفق باشی عزیزم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
        • -
          الهام وابراهیم گفته:
          مدت عضویت: 1526 روز

          سلام فریبا جانم

          کامنت رو از زنجیره جواب کامنت های سارا همت رسیدم وخوندم وفقط وفقط گریه کردم و لذت بردم

          از اینمه آگاهی های بی انتها..هرچقدر میری جلو متوجه میشی که هنوز هیچی نمیدونی….

          اما تسلیم محض خدا هستی

          دمت گرم که نوشتی وممنونم از خدای خوبم که منو هدایت کرد

          به خوندن کامنت شما..

          خدایا من از هرخیری که از تو برسه فقیرم.خدایا من تسلیمممم

          خدایا تنها ترا میپرستم وتنها از تو یاری وکمک میخوام..

          احساس لیاقت میکنم که تسلیم خدا هستم

          وچون خودم پرتو نوری از خدا هستم .وخدا خواسته های منو اجابت کنه..

          موفق باشی گلم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
          • -
            فریبا فاضلی گفته:
            مدت عضویت: 2112 روز

            سلام به الهام عزیز

            خیلی خوشحالم که پاسخ کامنتم رو دادید از اینکه در این سایت الهی فعالیت می‌کنم بسیار سپاسگزار خداوندم .

            اما الهام جان این کامنت رو من در پاسخ به سوال زهرا جان نوشتم که در بالای کامنتا هست و اشاره کردم که پاسخ شمارو در بخش عقل کل آقای حمیدرضا نارنجی ثانی دادند ایشون هم سوال رو پرسیدن و هم پاسخ دادند و من اون متن رو کپی کردم و اینجا برای زهرا جان ارسال کردم نتونستم لینک رو براشون بذارم و برای همین نمی‌خوام اعتبار این کامنت رو به خودم بدم البته که منم کامنت می‌نویسم کامنت‌های دلی می‌نویسم .

            خیلی خوشحالم که شما این کامنتو خوندید و لذت بردید .

            منم بارها وبارها اونو خوندم وبازم ازخوندنش لذت میبرم .

            براتون آرزوی سلامتی و خوشبختی دارم

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          محمود رضائی گفته:
          مدت عضویت: 1142 روز

          سلام و درود بر شما دوست و هم خانواده عباس منشی عزیز سپاس گزارم که وقت گذاشتید تحقیق و تفحص کردید تا به این درک برسید و این مطالب ارزشمند را برای ما بنویسید و چقدر خوب مطلب را شکافتید چند بار خواندم باید هرروز بخونم و به خودم یادآوری کنم افتخار کنم که عضو سایت شده که پا تو مسیر گذاشتم خودم و بهتر کنم و ورژن جدیدی از خودم بسازم مرسی ممنون منتظر کامنت های بعدی شما هستم در پناه خدا شادو سربلند باشید.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
          • -
            فریبا فاضلی گفته:
            مدت عضویت: 2112 روز

            سلام آقای رضایی بزرگوار

            ممنونم از حسن نیت تون به بنده

            خیلی خوشحالم که پاسخ کامنتم رو دادید از اینکه در این سایت الهی فعالیت می‌کنم بسیار سپاسگزار خداوندم .

            امادر حقیقت این کامنت رو من در پاسخ به سوال زهرا جان نوشتم که در بالای کامنتا هست و اشاره کردم که پاسخ شمارو در بخش عقل کل آقای حمیدرضا نارنجی ثانی دادند ایشون هم سوال رو پرسیدن و هم پاسخ دادند و من اون متن رو کپی کردم و اینجا برای زهرا جان ارسال کردم نتونستم لینک رو براشون بذارم و برای همین نمی‌خوام اعتبار این کامنت رو به خودم بدم البته که منم کامنت می‌نویسم کامنت‌های دلی می‌نویسم .

            خیلی خوشحالم که شما این کامنتو خوندید و لذت بردید .

            منم بارها وبارها اونو خوندم وبازم ازخوندنش لذت میبرم .

            براتون آرزوی سلامتی و خوشبختی دارم

            به امید رسیدن به بهترین ها که به نظر من رسیدن به آرامش در کنار توحید عملی ست .

            موفق باشید

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      لیلا طهماسبی گفته:
      مدت عضویت: 3183 روز

      سلام سارای عزیز.

      ممنون که تجربه ی زیبات رو از تسلیم بودن در برابر خداوند نوشتی چقدر آیه ای که اول کامنتت نوشتی زیبا بود و درست معنی شده بود، چقدر زیباست تسلیم بودن در برابر خداوند و اعتماد کردن به پلن های خداوند همه جای مسیر چه اونجاهایی که میگه برو، وارد این مسیر شو و چه اونجاهایی که میگه stop کن، حالا دیگه نرو

      وَتَوَکَّلۡ عَلَى ٱلۡحَیِّ ٱلَّذِی لَا یَمُوتُ وَسَبِّحۡ بِحَمۡدِهِۦۚ وَکَفَىٰ بِهِۦ بِذُنُوبِ عِبَادِهِۦ خَبِیرًا

      و بر آن زنده‌اى که هرگز نمى‌میرد توکل کن، و او را همراه با ستایش تسبیح گوى، و کافى است که او به نقطه ضعفهای بندگانش آگاه باشد.

      فرقان58

      اونه که میدونه و به درون من آگاهه ، اونه که آگاهه که من به چی نیاز دارم برای دریافت نعمتهای بیشترش پس باید سرسپرده باشیم ، باید فرمون رو بدیم دستِ اون، اون خداوند آگاه و مهربان، خدایی که اگه سرسپرده ی هدایتهاش باشیم و بگیم چشم، همیشه کمی جلوتر بقول شما سارا جان دروازه هایی از خیر و برکت و شادی و نعمت فراوانی به روی ما باز میکنه.

      در پناه خداوند همیشه در حال دریافت بهترین نعمتها و خیر و برکات بی پایان خداوند در زندگیت باشی .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      رسول خانکی گفته:
      مدت عضویت: 1119 روز

      به نام خداوند بخشنده و مهربانم

      الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ

      حمد و ستایش مخصوص خداست که رب جهانیان است

      سلام و درود به سارای عزیز

      بانوی متوکل و توانمند و توحیدی

      از چند روز پیش که دوره لیاقتو دوباره و دوباره دارم گوش میدم

      هدایت شدم به قدم 12 فایل دوم که چکیده دوره لیاقت را استاد عنوان میکنه

      یه آهنگ لایت روش گزاشتم و دارم هر روز

      گوش میدم و سیر نمیشم از شنیدنش

      و چون چند وقتی هست فکوس لیزری دارم سپاسگزاری میکنم در همه ابعاد زندگیم

      قلبم باز تر شده ،روحم لطیف تر شده

      و حال خیلی خوشی را دارم در درونم احساس میکنم

      امروز دوباره اون قدم را گوش دادم و آگاهی ها همین طور به سمتم سرازیر شده بودند و من متحیر از این همه آگاهی ها یی که خالص تر داره به سمتم میاد و من واقعا میخواستم فریاد بزنم

      خدایا هزاران مرتبه شکرت

      امروز بعد از شیفت کاری برگشتم خونه با حالِ عالی

      و وقتی رسیدم به طور معجزه واری هدایت شدم به قدم 1 فایل 6 که هدفگذاری را استاد میگه

      وای خدای من

      چقدر واضح داری با من صحبت میکنی

      الله اکبر و بعد از چند دقیقه سایت را باز کردم و هدایت شدم به دلنوشته های شما دوست عزیز

      و با اینکه به شرح واقعه نپرداخته بودی ولی با تموم وجودم تک تک جملاتت را با قلبم حس کردم و فرکانسِش را دریافت کردم

      چون ایمان دارم برگی بدون اذن خداوند از درخت نمیوفته

      مطمئن بودم این اتفاق دقیقا همون نقطه یی که بازی و تغییر میده

      سارای عزیز همیشه انسان‌هایی که مهاجرت کردند برام جایگاه ویژه دارند و شما دوست عزیز خیلی برام قابل تحسین هستید.

      برای شما بهترینها را آرزو میکنم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 28 رای: