تسلیم بودن در برابر خداوند - صفحه 23

831 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    Samira Zare گفته:
    مدت عضویت: 871 روز

    به نام خداوندی که خالق جهانیان است

    سلام بر استاد عزیزم و خانم شایسته گل و سلام بر تمام دوستان

    استاد عزیزم این فایل دقیقاً در زمان و مکان مناسب انگار برای من ضبط شده،اینقدر با این فایل درکم بالا رفته که به تضادی که الان چند روز است به آن خورده‌ام همه رو جز به جز دارم رعایت می‌کنم،استاد عزیزم سپاسگزارم که خداوند شما رادرراه چگونه درست زندگی کردن با من آشنا کرد،همه فایل‌های شما بسیار ارزشمندند و این فایل یک غوغایی در من به وجود آورد و مرا به درک بالاتری رساند.

    به همین دلیل من این فایل را جز به جز نکاتش را می نویسم و رد پا برجا می گذارم.

    درک کردن جهان و چگونه عمل کردن آن: اگر آدم بدونه که این جهان یک پروردگاری داره ه داره همه چی رو مدیریت می‌کنه، یک سری باورها رو ما اول باید بپذیریم و بعد برویم سراغ تسلیم.

    اول یک خدایی است ،یک پروردگاری هست ،یک ربی هست، که رب به معنای توانمندی و به معنای قدرت و در کنترل داشتن همه چیز و نگهدارنده همه چیز، یعنی خالق و نگهدارنده جهان،که این اولین باور را باید داشته باشیم.

    اگر اینو باور داشته باشیم که اون خدا که جهان را خلق و داره مدیریتش می‌کنه در تمام ابعاد ،بی‌نهایت از من آگاه‌تره بی نهایت راه‌ها را بهتر می‌دونه،بی‌نهایت مدیر و مدبر بهتری از مغز منه و اون وقت که من می‌تونم بهش اعتماد کنم،من می‌تونم تسلیم باشم. (مثال فرزندی که تازه به دنیا می‌آید و کاملاً تسلیم مادر هست در تمام ابعاد)

    خداوند آگاهیش با یک انسان یا مادر مقایسه نیست وقتی که آدم این‌ها را درک کنه میاد اون وقت میگه :خدایا من تسلیمم، من اعتماد می‌کنم، من توکل می‌کنم به تو و اگر بتونم این کار را انجام بدم. اون وقت خداوند انجام می‌دهد و هدایت می‌کند.

    حالا چی می‌شود که خداوند هدایت می‌کند انسان را: «زمانی که ما تسلیم باشیم»

    چی میشه که ما تسلیم می‌شویم: موقعی که ما بدونیم جایگاهمان کجاست ،جایگاه خداوند کجاست و بدانیم که ما کجای داستان هستیم که ما چه توانایی‌هایی داریم و خداوند چه توانایی‌هایی دارد.

    وقتی که ما خاشع باشیم در مقابل خداوند و بدانیم که چه قدرتی داریم باهاش در ارتباط برقرار می‌کنیم و هیچ وقت فکر نکنیم که اگر نتیجه‌ای توی زندگی گرفتی یا پیشرفتی توی زندگیت کردی این کار تو بوده.

    توی این داستان هی می‌پرسم که چی میشه آدم نتایج بهتری می‌گیره؟چی می‌شه که زندگی قشنگ‌تر می‌شه؟ چی می‌شه که زندگی روان‌تر می‌شه؟چی می‌شه چرخ‌های زندگی روان‌تر پیش بره؟؟؟!!!

    به اندازه‌ای که در مقابل خداوند تسلیم هستی ،به اندازه‌ای که متواضع هستی در مقابل خداوند به همان اندازه زندگی روان می‌شه به همان اندازه هدایت‌ها را دریافت می‌کنی به همان اندازه کارها پیش می‌رود.

    استاد میگه: من خیلی حواسم هست که مغرور نشوم و هر نتیجه توی زندگی من رخ داده بدانم توسط خداوند رقم خورده و هر پیشرفتی توی زندگی کردم خداوند به من داده اون داره به من اینو میگه به اندازه‌ای که در مقابل خداوند متواضعی به همون اندازه هدایت‌ها را دریافت می‌کنی به همون اندازه چرخ زندگی رو ان‌تر می‌شه و به همون اندازه جایگاهت در مقابل غیر خداوند می‌رود بالاتر.

    پس بنابراین اینکه بتوانیم تسلیم خداوند بشویم و ما بدانیم که یک موقع‌هایی یک سری خواسته‌ها داریم و می‌چسبیم به آن خواسته در حالی که خداوند خواسته‌های بهتری ازاون می خواهد به مابدهد ،ما نه تنها می‌چسبیم به اون خواسته بلکه تصمیم می‌گیریم از چه مسیری به خواسته‌مان برسیم و فکر می‌کنیم فقط من از این مسیر باید به خواسته‌ام برسم.

    ولی من یاد گرفتم که بگم خدایا من به جای اینکه بیایم بگم من ( این خونه یا ماشین یا رابطه را می‌خوام) بیایم قصد پشت این‌ها را بگم فرض کنیم می‌خوایم برویم به« مسافرت» بگم خدایا من به جایی می‌خوام برم تجربه کنم که لذت بخش باشه، که تو را تجربه کنم، که تصاویر زیبایی ببینم، که همه چی خیلی راحت و عالی پیش برود.

    حالا ما تو مسیر حرکت می‌کنیم و منتظر نشانه‌های تو هستیم که ما را به اون هدف یا مقصد برسانی. مقصد ما مقصد خاصی نیست این رو من فکر می‌کنم اگر تو جایی بهتری سراغ داری و می‌دانی اونجا شرایط مناسب نباشه ولی جای دیگر بهتره حتی بهتر از خواسته منه من اجازه می‌دهم که تو مرا هدایت کنی.

    تو باید اجازه دهی که خداوند هدایتت کنه چون خدا که همینجوری هدایتت نمی‌کنه خداوند مانند یک سیگنال رادیویی هست داره همواره می‌فرسته،هدایت را به تمام کیهان از باکتری‌ها گرفته تا کهکشان‌ها این سیگنال رو می‌فرسته به همه در هر لحظه و تو باید خودت را روی اون فرکانس تنظیم کنی.

    چی میشه که ما خودمان را تنظیم می‌کنیم؟

    موقعی که ما بدانیم اون فرکانس اون هدایته داره ارسال میشه بدونیم که اون چقدر آگاه‌تره.

    مثال اینکه یک نفر داخل جنگل هست و گم شده و جنگل همه چیزش مثل هم هست و حتی شاید به خورشید هم دسترسی نداشته باشی،اینقدر جنگل انبوه هست فرض کن خداوند از آن بالا تو را می‌بیند و می‌داند جاده کجا هست ، مسیر را قدم به قدم به تو می‌گوید.

    «هدایت اینجوری نیست که بیایید نقطه نهایی را به تو بگه میاد قدم به قدم به تو میگه.»

    قدم اول را برداشتی میاد قدم دوم را به تو میگه قبل از اینکه قدم اول را برنداشتی نمیاد قدم دوم را بگه مثل داستان حضرت ابراهیم و موسی.

    یک موقع‌هایی که ما فکر می‌کنیم که کدام مسیر را باید بریم و مطمئنیم که این مسیر درسته ، مطمئنیم که این مسیر نزدیک‌تره! ولی اگر تسلیم باشیم خداوند از مسیرهای بهتر ما را هدایت می‌کنه.

    این‌ها را ما باید در زندگی درک کنیم که:

    ما حالیمان نیست باید بپذیریم که حالیمان نیست و خدا حالیش هست و اجازه بدهم که اون مرا هدایت کند اجازه که می‌دهم و اون مرا هدایت می‌کنه باید هدایت‌ها را پیگیر کنم و اعتبارش رو به خدا دهم و نیایم بگم من خودم این کار را کردم و چه آدم باهوشی بودم خدا برای من همه چی را انجام داد نه من . تمام جنبه‌ها از کوچک‌ترین موضوعات و بعد این احساس خشوع این احساس تواضع در مقابل خداوند نشان دهیم باعث میشه شما بیفتین رو جریان پرسرعت الهامات خداوند و نتایج بزرگتر و زندگی ساده تر و راحت‌تر و همه چیز را خداوند خودش به طرز جادویی انجام می‌دهد فقط باید مفهوم تسلیم بودن در برابر خداوند را بدانیم و جایگاه خودمان و خداوند را بدانیم اجازه بدهیم که خداوند ما را هدایت کند و عمل کنیم به هدایت‌های خداوند و تسلیم باشیم.

    نشانه اینکه من تسلیمم یا نه اینه که آیا من آرامش دارم ؟تسلیم بودن با آرامش و حالت رهایی می‌آید.

    مانمی‌توانیم همه چی را کنترل کنیم اگر یک آدمی هستیم که می‌خواهیم همه چی را کنترل کنیم خیلی زندگی سختی داریم چون امکان پذیر نیست همه اداره زندگی را کنترل کردن.

    برای هر خواسته‌ای که داریم باید قصدمان را به خداوند بگوییم.

    برای هر خواسته‌ای که داریم باید بیاییم بنویسیم چرا و بعد که جواب اومد باز هم بگو چرا؟ چرا؟ اینقدر بگو چرا تا بدانی و بعد آن خواسته نهایی را از خدا بخواه اون رضایت، اون آرامش،اون غنی بودن را از خداوند بخواه جای اینکه بگویید من اینو می‌خوام بیایید بگویید من چیزی را می‌خوام که فکر می‌کنم با رسیدن به این بهش می‌رسم در واقع تو آرامش و تو آزادی و تو راحتی رومیخوای!

    اگر بیاییم نگاهمان را به خواسته‌هایمان کنیم برویم سراغ اون چیزی که بعداً به آن می‌رسیم و قصد پشتش را بگیم که اولاً به خودشناسی برسیم و دوماً شاید خداوند از اون بهتر به ما بده ما باید همیشه قبل از اینکه چیزی را از خداوند درخواست کنیم بگیم که قصد ما از این خواسته اینه که تجربه نعمت‌های تو هست و لذت‌هایی که از آن خواسته می‌برم و…

    و در راه خواسته نشانه‌ها که بیاید آنها را عملی کنیم یک موقع‌هایی هست که تو تسلیم شدی و به هیچ چیزی هم گیر ندادی د ر این صورت در بعضی مواقع اگر لازم باشد به خواسته برسی باید تو هم یک سری تغییرات در خودت ایجاد کنی و در مسیر خداوند به ما میگه که چه تغییراتی باید در خودت ایجاد کنی و هم چه مسیری را باید بروی و چه ویژگی‌هایی در خودت ایجاد کنی.

    خداوند در قرآن می‌فرماید: ما بر خودمان وظیفه قرار دادیم که هدایت کنیم یعنی هدایت همواره داره انجام میشه.

    به قول پیامبر خداوند من اونیه که هم خلق می‌کنه و هدایت می‌کنه.

    این اتفاق می‌افته و ما باید در مسیر دریافت باشیم.

    استاد سپاس بی کران.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  2. -
    مجتبی کاظمی گفته:
    مدت عضویت: 3345 روز

    خدایا من به هر خیری که از طرف تو به من برسد محتاجم

    سلام و درود بر استاد عباس‌منش عزیز

    صبح روز جمعه بمحض اینکه خواستم وارد سایت بشوم با پیام:

    challenges.cloudflare.com را لغو کنید

    روبرو شدم و این علامت قرمز رنگ مانع ورود من به سایت می‌شد و هرچقدر تلاش کردم موفق به ورود نشدم و از آنجائیکه من هرروز بایستی به سایت سر بزنم و از آگاهی‌های اون بهره‌مند بشوم ابتدا احساسم بد شد از اینکه امروز که روز تعطیل است و فرصت مناسبی هست برای بودن در سایت را به این شکل از دست دادم

    ابتدا شروع کردم به سرچ کردن خطای مذکور در اینترنت ولی راه‌حلی بدست نیاوردم،

    به یکی از همکارانم که در زمینه کامپیوتر تخصص دارد هم پیام دادم که باهاش تماس بگیرم ولی جواب نداد

    بعد یاد صحبت‌های استاد افتادم که میفرمودند هروقت به چالشی برمی‌خوردند یا کاری برای ایشان بسختی پیش می‌رفت، اون کار را رها می‌کردند و بسراغ تفریح و خوشگذرانی میرفتند و به‌یاد یکی از قسمت‌های سریال سفربه دور آمریکا افتادم که استاد قصد داشتند پله ورودی آر‌ وی را عوض کنند و وقتی نصب شد برعکس کار می‌کرد ولی کار را رها کردند و به دنبال تفریح و خوشگذرانی رفته و فردا صبح با هدایت خداوند شروع کرده و یکنفر که در این کار تخصص داشت به کمک ایشان آمده و براحتی کار نصب پله ورودی را انجام دادند

    من هم گفتم حالا که با لب‌تاپ نمیشه به سایت وارد شوم با گوشی موبایلم وارد میشوم و شروع کردم به خواندن کامنت‌ها

    وقتی دیدم که با موبایلم توانستم وارد سایت بشوم فهمیدم که مشکل از مرورگر من می‌باشد و بالاخره میتوانم با هدایت خداوند مشکل را حل کنم

    بعدازظهر همکارم با من تماس گرفت و مشکل را برای او مطرح کردم ولی او هم متوجه ایراد کار نشد و راهنمایی‌های وی کارساز نشد

    من هم دیدم که کار بسختی در حال انجام شدن است بخداوند گفتم خدایا من به این خواسته چسبیده‌ام و برای همین این کار به این سختی و دشواری در حال پیش رفتن است که الهامی دریافت کردم که می‌گفت تو رها کن و فعلا از مرورگرهای دیگر استفاده کن تا من بموقع بهت بگم چکار کنی

    من هم رها کردم و بسراغ مرورگر دیگری رفتم و براحتی وارد سایت شدم

    در آخر شب که میخواستم کامپیوتر را خاموش کنم یک حسی بهم گفت به فلان شخص زنگ بزن اون میتونه براحتی کمک کرده و این مشکل را حل کنه و من یک پیام دادم و بلافاصله بهم زنگ زد و مشکل را گفته و از پشت تلفن با چندگزینه که انجام دادم این مشکل حل شد و مجدد توانستم با همان مرورگر همیشگی وارد سایت بشوم

    این یک یادآوری بود برای من که هروقت رها کردم و کارها را بدستان توانمند خداوند سپردم او براحتی برای من کارها را به سرانجام خواهد رساند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  3. -
    زهرا کریمی گفته:
    مدت عضویت: 1018 روز

    تسلیم بودن در برابر خداوند

    و

    اون تیکه که استاد یعقوب و مادر موسی را باهم مقایسه کرد

    چقدر درس داره و چقدر زیباست این حس رهایی و خیال راحتی و البته چقد سخته برای من که همیشه یاد گرفتم به عقلم اتکا کنم .

    ولی چیزی که تو ذهن من میاد و خیلی پررنگ میشه با شنیدن داستان پیامبران

    اولین چیزی که تو ساختار ذهنم شکل گرفته و چقدر هم اشتباه اینه که

    همه ما آدم ها مخصوصا انبیا که الگو بشریت بودن یه داستان از قبل نوشته شده توسط خداوند داشتن

    یعنی تمام این اتفاقات که براشون رخ داده از قبل نوشته شده بوده و به هر حال قرار بوده رخ بده و این حس رو میده که ما انسان ها بی اختیاریم و مثل برگی در باد به هر طرف می‌رویم.

    اما در قدم دوم استاد کاملا به من فهموند که اشتباه . حتی خدا هم از آینده ما خبر نداره و ما موجوداتی هستیم دارای اختیار که آینده خودمون رو میتونیم تغیر بدیم .

    همیشه پیش‌فرض‌های ذهنم اینه که …بله دیگه یوسف قرار بوده تو چاه بیفته باباش قرار بوده کور بشه ابراهیم قرار بوده بره تو آتیش و…..

    و همه شون هم می‌دونستن که قرار این اتفاقات بیوفته و آماده بودن چون انسان های خاصی بودن و بخاطر همین اصلا هم ترسی نداشتن و همیشه اوکی و ریلکس بودن

    خوب من که اینجوری فکر میکنم دیگه چه درسی از قرآن و سرگذشت انبیا میتونم بگیرم ؟

    منکه تو زندگی عادی خودمم همین پیش‌فرض‌ رو دارم دیگه چجوری میخوام اختیار زندگیم رو دست بگیرم

    درست من دوسال با استاد آشنا شدم اینجا عضو شدم رو خودم کار کردم بهتر شدم نتیجه گرفتم دارم ادامه میدم ولی الان که اینو فهمیدم مخم سوت کشید گفتم وووووااااوووو

    چه ترمز مخفی بزرگی

    بابا عجب قفلی داره این ذهن من

    خداروشکر که فهمیدم حالا روش کار می‌کنم تا درست بشه تا اصلاح بشه

    تا بره تو ذهنم بره تو ناخودآگاهم که ما انسانها خودمون آیندمون رو خلق می‌کنیم

    خدا هیچی برامون ننوشته

    ما ربات برنامه ریزی شده نیستیم

    خداوند قدرتمند و ما رو هم قدرتمند آفریده

    قدرت در دست گرفتن زندگیمون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  4. -
    بازیار گفته:
    مدت عضویت: 885 روز

    «« بار غمی که خاطر ما خسته کرده بود»»

    ««عیسا دمی خدا بفرستاد و برگرفت»»

    سلام به استاد عباس منش بزرگوار و سلام به خانم شایسته عزیز و مهربان و سلام به همه دوستان

    امروز 555 روز هس عضو سایت هستم خدایا رو صدهزار مرتبه شکر

    چون دیدن اعداد رُند احساس خوشایندی به من دست میده، این را به فال نیک گرفتم که در این جا بنویسم

    استاد عزیز خیلی سپاسگزارم

    من حدود 22 سال هس که عضو یکی از انجمنهای دوازده قدمی هستم و در این مدت زندگی پرهیز کامل از هر گونه ماده مخدر و الکل و حتی سیگار دارم خدا رو شکر.

    همیشه گفته ام از زمان عضویت در انجمن زندگی ام به دو قسمت قبل و بعد از انجمن تقسیم شده و یک زندگی که تحت تاثیر هیچ ماده مخدری نیس خدا رو شکر.

    استاد من در این سالها به شدت از طریق کتابها و فضای مجازی پیگیر اساتید موفقیت و معنویت بودم و حقیقتاً چون نتیجه ای که میخواستم بدست نمی آوردم دیگه این چند سال اخیر همه رو گذاشتم کنار و یه موضوع مهم دیگه اینکه با وجود آشنایی با این همه اساتید و مدرسان موفقیت، تنها استادی که هرگز به گوشم نخورده بود شما بودین یعنی شک ندارم اگه چند ثانیه حرفای شما بگوشم خورده بود حتما جذب برنامه شما میشدم و این دقیقا همان قضیه در مدار نبودنه.

    خلاصه که به خاطر یه تضاد مالی که زندگی ام را خیلی آشفته کرده بود یک دوستی که چندین بار اسم شما برده بود و از من نظر میخواست که برنامه شما رو دنبال کنه یا نه و من هم بخاطر تجربه ام میگفتم آقا برو بچسب به زندگیت این حرفا به درد من و تو نمیخوره

    خلاصه یه روز که به خاطر همون تضاد خیلی حالم خراب بود و واقعا بریده بودم داشتم میرفتم کنار دریا و یه جای خلوتی از خدا درخواست کمک کنم( من بندرعباس زندگی میکنم) سر راه نزدیک محل کار همون دوستم

    یه لحظه یه حسی گفت برم پیشش و یه خورده باهم حرف بزنیم شاید آروم بشم.

    به محض رسیدن تو دفترش خودم رو ولو کردم رو صندلی دوستم گفت چیه گفتم فلانی خیلی حالم خرابه گفت تو چرا فایلهای عباس منش گوش نمیکنی به محضی که اسم شما رو برد من که بشدت مقاومت میکردم( نه از اسم شما، کلا میگفتم اینا همه ش بیخوده) آن لحضه اینقدر مستاصل و درمانده بودم که گفتم هر چی داری برام بفرس

    ایشون دو تا فایل صوتی برام فرستاد و من هم گوش کردم، و بلافاصله عضو سایت شدم

    و استاد باور کنین بعد از گوش کردن صدای شما و عضویت در سایت تا امروز یعنی ساعتی نیس که بیدار باشم، یا در حال گوش کردن یا دیدن فایل یا خواندن کامنت یا به هر حال یه جوری پرسه زدن در سایت نباشم حتی شبها هم با صدای استاد میخوابم که به این وسیله هم آگاهی هام بیشتر میشه و هم ورودی های ذهنم تامین میشه.

    خلاصه که استاد مثل انقلاب که تبدیل به یک مبدأ شده زندگی من هم شده قبل عضویت در سایت عباس منش دات کام و بعد از عضویت.

    چون من از اون روز تا به الان روز به روز دارم تسلیم بودن را تمرین میکنم و هر چه بیشتر تسلیم میشم احساس رهایی بیشتر میکنم

    هر روز میگم: إِیَّاکَ نَعۡبُدُ وَإِیَّاکَ نَسۡتَعِینُ

    خدا رو صد هزار مرتبه شکر خیلی راضیم خیلی

    استاد من هم مثل خیلی از دوستان محصولات خریده ام: کتابهای الکترونیکی، راهنمای عملی و دوره دوازده قدم و خدا رو شکر نتیجه هم گرفته ام ولی انصافاً فایلهای رایگان هم که شما سخاوتمندانه روی سایت میگذارین هیچ کم از محصولات نداره.

    و همچنین سپاسگزارم از خانم شایسته مهربان به خاطر سهم بزرگی که در کنار شما در تحولات زندگی این همه انسان دارن.

    و سپاسگزارم از همه اعضایی که تجربه و احساسشان را از طریق کامنتها به اشتراک میگذارن که چقدر آموخته های من از همین کامنتها بوده خدا رو شکر. که البته من خودم جزو اعضای کم کار در زمینه کامنت نوشتن هستم که باید به خودم تعهد بدم از این به بعد هم بعنوان رد پا و هم به عنوان سپاسگزاری در سایت فعال باشم انشالله

    تندرست شاد موفق و پر از خیر و برکت و ثروت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 179 رای:
    • -
      محسن فصاحت گفته:
      مدت عضویت: 857 روز

      درود آفرین بر بازیار عزیز که در مدار آگاهی قرار گرفتی زمانی که کاملا تسلیم بودی و دیگر رها نکردی

      های هاچه کامنت حال خوب کنی گذاشتی

      قدر گوهر گوهری داند و بس

      موفقیت روز افزون شما را از ایزد منان خواستارم

      امیدوارم در این روند ثابت قدم بمانیم

      باشد که رهرو راه هدایت و عمل به آن باشیم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    ستایش گفته:
    مدت عضویت: 1412 روز

    سلام و درود خداوند بر شما و استاد عرشیانفز محترم و خانم شایسته عزیز،

    استاد من امروز صبح بیدار شدم اینستا اولین صفحه شما رو دیدم،گوش ندادم گفتم بعدا حتما گوش بدم ،

    چند ساعت بعد رفتم یوتیوب آموزشی ببینم چند لحظه گوشیمو رها کردم رفتم آشپزخانه برگشتم ،

    من اصلا متوجه نشدم من اینکارو نکردم من دیدم صفحه شما باز شده پلی هم شده همون موضوع صبح تو اینستاگرام،اصات کسی هم نبود پیشم بگم شوهرم رفته روی صفحه شما اصلا ایشون هم همون لحظه حمام بودن و اصلا شوهر منم کاری نداره به گوشی من،

    من گفتم شاید باید این مطلبو گوش بدم این لحظه ،

    دیدم انگار خدا مستقیم حرفشو به من زد،

    آخه افتادم تو دور باطل تصمیم گیری برای رژیم و لاغری با قانون سلامت شما که چهار سال دور خودم میچرخم نمیتونم هر چی دستو‌پا میز نم فرو میرم تو چاه و چاقتر میشم،

    هی میام برنامه ریزی میکنم انگار نمیشه نمیتونم نمی‌دونم ،

    خداوند امروز خواست بهم بگه برنامه ریزی و تعیین روش نکن دیگه موقعش باش پله ب پله ولی اول تسلیم من شو از من کمک خواستی تسلیم هدایت من شو،

    و به من از گوش دادن به فایل امروزتون که هدایتم بود

    اینا الهام بهم شد:

    هر کسی روش هدایت خودشو داره،فرد به فرد متفاوت زمانشون متفاوت ناامید نشو،

    تو نه زود میمیری با چاقیت نه مریض میشی

    همه مقدار عمر و سلامتی دست من،

    این واژه از تو حرکت از من برکت هم اشتباه باید بگی:

    همیشه اول از من برکت(هدایت) بعد از تو انتخاب

    بقیه حتی شیوه حرکتت و از من برکتت دوباره از طرف من که این درست،

    بنده من تو نه زورشو داری نه داناییشو، پس انتخابت همیشه فقط من باشم حالا بشین ببین چطوری آسان و راحت و ساده من تورو ،زیباتر سلامتتر شادتر و آزادتر و پیشرفته تر میکنم غنی تر پر برکتتر میکنم،

    خداروشکر شرایطم عالی فقط اون (تر) رو می‌خوام هر چند هر لحظه واقعا زندگی همه چیش برام فوق‌العاده بوده،و مدام بهتر داره میشه،

    و راهنمایی آخری که بگم هر چند همیشه هست این راهنمایی منظورم راهنمایی از قابل شکل دریافت کردم توسط خداوند مهربان کریم ، آزادانه قلبم را تسلیم در اختیار کاملا خدا بگذارم پشت همه قصدهامو برای خدا بنویسم و

    این انجمن معتادان گمنام برای منم هست برم ببینم چی نوشته چون منم معتاد قندم و شکلات و نمیتونم فستینگ باشم حتما در هر چیزی برای من هدایت هست و به قول خداوند و قران و شما که نقل کردید خداوند واجب کرده هدایت ما رو بر خودش،

    و من که کلا هیچم ولی واقعا از خدا ممنونم‌هر لحظه و خواهان این هستم

    انتخابم همیشه خداوند باش،تسلیم باشم ،متواضع فروتن فرمانبردار مطیع خاضع و خاشع و مودب و با احترام به خداوندم و همه جهان و خلقش و شاکر ساکت شاهد ناظر و رضایتمند و خالص و با معرفت و خواهان آگاهی و فقط خشنودی همیشه خدا و آرامش و اطمینان و یقین به خداوندم هستم،

    استاد فوق‌العاده بود ممنونم مثل همیشه بی نظیر خداوند از طریق شما هدایتم می‌کنه همیشه برای همه همیشه انشاالله نور خدا چراغ باش.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 51 رای:
    • -
      فاطمه الله یاری گفته:
      مدت عضویت: 1108 روز

      سلام و درود ب تینای عزیزم …

      من زیاد کامنت هارو نمیخونم الان یهو حسم گفت بزنم ی کامنت و بخونم و اونم کامنت شما بود . من تا پارسال همین موقع انقدر از چاق بودنم ناراحت بودم ک حد نداشت ‌. وقتی جلوی آیینه میرفتم از چاقیه پایین تنم گریم میگرفت . همش مجبور بودم لباس هایی بپوشم ک چاقیم ونشون نده . دوره ی دوازده قدم وخریده بودم و روش کار میکردم یجا استاد گفت اگه ی کاری ونتونستی ب خدا بگو برات انجامش بده و منم ک خسته از چاقیم بودم نشستم با خدا حرف زدم گفتم خدایا من خسته شدم از این همه استرس چاقی و امتحان کردن رژیم های مختلف میخوام لاغر بشم تو خودت بهم بگو چحوری من اصلا نمیدونم بلد نیستم ….؟؟؟ بقول استاد قسم حضرت عباس لازم نیس خخخ ولی جوری از همون شب همه چی دست ب دست هم داد و خدا برام بنده هاشو وسیله کرد ک منی ک حتی پول خریدن قانون سلامتی و هم نداشتم یکی از بنده هاشو وسیله کرد تا من این دوره رو ب عنوان هدیه دریافتش کنم . بعدش هم خانوادم ک کلی مقاومت داشتن با من همراه شدن و همگی با هم از آبان ماه دوره رو شروع کردیم و من تا عید ب اندام ایده عالم رسیدم و ن تنها من بلکه کل خانوادم خوش اندام شدن . مامانم آسم و مشکل ریه داشت خوب شد . بااااورت نمیشه انقدر من عید خوش اندام بودم ک وقتی دوستام من و میدیدن میگفتن فاطمه احساس میکنیم چشمامون اشتباه میبینه ک تو انقدر خوش اندام شدی . آره تینا جونم خواستم بهت بگم اگه خیلی دوست داشتی و خسته از چاقی شدی باور کن اگه ازش بخای حتما حتما کمکت میکنه و بنده هاشو برات وسیله میکنه و همراهت میشن . اهرم رنج و لذت ب من خیلی خیلی کمک کرد تا خودم و نگه دارم تا ب وزن ایده عالم برسم … امید وارم ب زودی زود بیای و برام از نتیجه ی خوبت بگی موفق باشی دختر زیبا و دوست داشتنی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        ستایش گفته:
        مدت عضویت: 1412 روز

        درود بر شما فاطمه جان نازنین،

        امیدوارم همیشه حال دلتون خوب باش،

        شما نمی‌دونید با این پیام که بسپار به خدا ،خدا خودش حلش میکنه،

        چقدر منو خوشحال کردین،

        قسمت من بود الان پیامتونو بخونم،

        و الان که حال من کلی خوب شده تغییر کرده الهی شکرش من سالم خور شده ام و تحملم بالاتر رفته و ورزشم منظم شده حتی درسمم شروع کردم و بابت این تغییرات نسبت به قبل خیلی پیشرفت کردم و واقعا خداروشکر میکنم،و برای شما دوست عزیز من ممنونم از این پیام زیباتون زندگی منو روشن تر از قبل کرد انشاالله خداوند بی نهایت بار شادی سعادت در هر لحظه نصیب دل زیباتون کنه.امروز سه شنبه 23 مهر 1403 ساعت 16:53 این سعادت نصیب من شد پیامتونو بخونم و جواب بدم ممنونم واقعا انگار خدا از طریق شما حرف زد با من و من حرکتم الحمدالله آغاز شده بهتر از قبل شدم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      سمیه نظری گفته:
      مدت عضویت: 1500 روز

      سلام دوست عزیزم

      نمی‌دونم چرا اینجا واستون می‌نویسم ولی یه حسی گفت واستون بنویسم

      شما باید روی اهرم رنج و لذت کار کنید

      من دوره قانون سلامتی رو تقریبا از زمانی که روی سایت اومد خریدم و بهش عمل میکردم ولی نه کامل هشتاد درصد تقریبا و بعضی مواقع به شدت ولع خوردن شیرینی میکردم

      و بعد از خوردن خیلی پشیمون میشدم من واقعا از این روند خیلی ناراحت بودم و از خداوند هدایت خاستم که چطوری این کارو ترک کنم چون میدونستم این پروسه خیلی سمی هست واسه بدن من ومنو بیمار خواهد کرد به مرور زمان

      و خداوند منو هدایت کرد به اهرم رنج و لذت واقعی و قابل لمس با دیدن چند نفر از آشناهامون که سرطان گرفته بودند و وقتی اوناها رو دیدم که در چه وضعیتی قرار دارند رنج ها و عذابهایی که می‌کشیدند ناخودآگاه اهرم رنج لذت تو ذهنم شکل گرفت و ملموس شد واسم که سمیه عاقبتت اینه اگه به اشغال و سم خوردن ادامه بدی بی برو برگرد

      دوست من دلیل این که شیرینی خوردن واست لذت بخش چون تو ذهنت مساویه با لذت هر وقت هوس شیرینی کردی برو یه سر به بیمارستان بیماران سرطانی و قلبی و دیالیزی و آلزایمری بزن وضعیتشونو ببین دیگه هرگز سراغ شیرینی نخاهی رفت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        ستایش گفته:
        مدت عضویت: 1412 روز

        درود بر شما سمیه جان عزیز ،

        نمی‌دونم چطوری تشکر کنم بابت پیامی که برای من نوشتید و آنقدر مرا دگرگون کرد، من خواستم تشکر کنم واقعا و انشاالله سعادت دو جهان نصیب شما در هر لحظه با حال خوب و برکت و سلامتی خداوند همراهتون،

        اهرم رنج و لذت واقعا عالی و دارم باور سازی با تکرار هر روزه را انجام میدم و توجه به زیبایی و توانستن و قدرتمند بودن سلامتی و توانایی‌های که خدا بهم داده تا قویتر از قبل خودمو بسازم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    انسیه زمانی مهر گفته:
    مدت عضویت: 696 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و مریم نازنینم

    استاد عزیزم واقعا خداوند در بهترین زمان و بهترین مکان هدایتش را می‌رساند

    وقتی برای اولین بار ابن فایل را گوش کردم از خدا خواستم این جنس از هدایت راهم نصیب من بکند و متعهد شدم حتما مراحل هدایت را ثبت کنم

    اولین قدم در گوش کردن ابن فایل احساس خوب تسلیم بودن بود که من عاشقانه چشم گفتم و گوش کردم درمرحله بعد به من گفت چند بار گوش مردم و من گوش کردم در ادامه گفتم خدایا می‌خواهم در سکوت گوش کنم به طرز جادویی کل خانه تخلیه شد در مرحله بعد گفت برو توی حیاط گوش کن و من رفتم

    نتیجه این مراحل شد یک هدایت درباره خودش شناسی به من گفت چند صحنه از مواردی که خرید کردی و خرید نکردی بنویس و فکر کن درهر صحنه لا چه فکری خرید کردی و با چه فکری خرید نکردی استاد در جریان این هدایت من به خودشناسی بهتری رسیدم ومعنی اینکه فرمودین گاهی ما باید کاری کنیم تا به سمت نعمت هدایت شویم و خداوند مارا به سمت آن کار هدایت میکندرا هم فهمیدم استاد به خاطر این فایل پر محتوا وبا ارزش سپاسگزارم

    استاد احساس میکنم دارم عاقلتر میشوم و از یک انسان جاهل به یک انسان خردمند تبدیل میشوم

    استاد عزیزم هر کجا هستید در پناه الله یکتا موفق و سعادتمند در دودنیا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 36 رای:
  7. -
    سروش شادکانی گفته:
    مدت عضویت: 1175 روز

    با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد عباس منش و خانم شایسته که با آموزه ها و فایل ها و دوره هایی که به روی سایت قرار میدید با کیلومتر ها فاصله فیزیکی با قلبتون با احساس خوب کلام الله رو به ما میگید و زندگی منو هدفمند و آگاهانه تر کردید و بی نهایت سپاسگزارم بخاطره وجودتون

    امروز صبح ساعت 9 از بانک بهم زنگ زده شد و اخطار داده شد که قسط شما 3 برج عقب افتاده من الان در شرایطی هستم از لحاظ مالی زیر صفر ، اما نمی‌دونم چرا الان حس فوق العاده ای دارم اصلا نگران نیستم بخاطره اوضاع و شرایطم چون می‌دونم تضاد ها میان منو به انسانی قوی تر پخته تر با تجربه‌ تر با استقامت بالا تبدیل کنه و پشتم به خداوند خالق من پروردگارم فرمانروای جهان و کیهان گرمه و به این ایمان دارم که تمام مسائل منو به راحتی و با عذت و به شادی حل می‌کنه خدای شکرت خدایا سپاسگزارتم الهییی صد هزار مرتبه شکررر خدایا بهترین حس جهان درون منه بدونه هیچ نگرانی خدایا شکرت1402/2/20

    از تاریخی که این متن رو نوشتم 1 سال و سه ماه میگذره واقعا وقتی اینو دوباره خوندم فقط عظمت پروردگار برام مرور شد و ایمانم قوی تر شد نسبت بهش از اون موقع که من زیر صفر بودم زندگیم در تمام ابعاد رشد کرده به لطف و رحمت پروردگار

    شاکرم از رب العالمین از خالق و مالک و صاحب اختیار جهانیان سپاسگزارم از رفیقی که در تمام شرایط کنارم بود و هیچوقت دستم رو رها نکرد همیشه بهترین پشتیبان و بهترین هدایت کنند و حمایت گرمن بود

    نقطه عطف زندگیم از جایی شروع شد که خداوند منو از طریق دستانش به سمت سایت استاد عباس منش هدایت کرد و تازه با دنیایی جدید آشنا شدم

    از پارسال تا الان کلی رشد کردم هم از لحاظ شخصیتی هم از لحاظ خودشناسی هم از لحاظ مالی هم در روابطم

    خلاصه که بخوام بگم تجربه هایی رو تجربه میکنم که تجربه نکردم و آگاهم که هر آنچیز که دارم از آن خداوند است و اونه که مدیریت تمام زندگیم رو بر عهده داره و هیچ نگرانی ندارم

    اگه بخوام از پارسال تا الان بگم

    کلی به خودشناسی بیشتری رسیدم و به سمت بیزینسی که عاشقشم هدایت شدم از لحاظ شخصیتی انسانی پخته تر آگاه تر قوی تر توحیدی تر شجاع تر تسلیم تر و کلی مقاومت هام پایین تر اومده رها تر شدن عذت واعتبارم بیشتر شده از لحاظ روابط روابط عالی رو با خانوادم با دوستان و شاگردام تجربه میکنم از اون موقع تا الان هدایت شدم به یک رابطه عاشقانه و رویایی که تاحالا تجربه نکرده بودم درست خواسته های منو الله بهم داد یک رابطه عاشقانه الهییی خالصانه و متعهدانه

    از لحاظ مالی

    قسط هامو پرداخت کردم و دیگه به سمت وام نرفتم تازه رسیدم به خط صفر و شروع کردم و هدایت شدم به ثروت ساختن از علاقه ای که دارم اون موقع که شروع کردم درآمدم از یک میلیون تومان تازه شروع شد و الان درآمدم 16 برابر شده از اون موقع تا الان از خداوند می‌خوام که بازم بهم بگه هدایتم کنه مسیر رو بهم نشون بده من جز تو کسی رو ندارم پشتیبانی ندارم هدایت گر و حمایت گری ندارم جز الله

    و بی نهایت سپاسگزارم برای این همه نتایج بهشتی ، الهی صد هزار مرتبه شکرررر چقدر خوشحالم که هر روز درک بهتری از خودت بهم میدی پروردگارم و ثروت بی انتهایی که وارد زندگیم میکنی ثروتی به غیرالحساب هم ثروت معنوی و هم ثروت مالی به نقطه ای رسوندی منو که هر روز شاگرد خصوصی و عمومی بهم میدی نه یکی چنتاا….. و هدایتم کرد به سمت دوره های آنلایین که ی فایلش برای اولین بار به فروش رسید و اینم ی تجربه بینظیر بود

    از لحاظ سلامتی هم که اصلا شدم غول مرحله آخر اینقدر که بدن قوی و قدرتمندی دارم و به راحتی مریض نمیشم

    امروز هم ی تجربه متفاوت بهم دادی و توی لیگ دسته یک تکواندو این فرصت رو بهم دادی تا شرکت کنم و می‌دونم که اینجا هم کمکم میکنی

    فقط میتونم ی چیز بگم (( وعده خدا حقه))

    با خدا باش پادشاهی کن

    هنوز خیلی می‌خوام که منو به سمت نور مطلق سوقم بدی من در برابر عظمت تو ضعیف و ناتوانم تو بی انتهایی تو قدرت مطلقی تو گنج زمین و آسمان هایی تو مالک و صاحب اختیار جهانیانی و بدون اجازه تو هیچ برگی از درختی نمیوفته تو هدایت گر و حمایت گر من باش من بلد نیستم تو آگاهی مطلقی من هیچ آگاهی ندارم خدایاااا من هر آنچیز که دارم از آن توست

    و با تمام اینا از استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز که عاشقانه تو این مسیر رویایی و توحیدی کنارم هستید و واقعا سپاسگزارم برای وجودتو و عاشقانه دوستتون دارم استاد عزیزم و خانم شایسته

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 52 رای:
    • -
      محمد جواد اسدی گفته:
      مدت عضویت: 864 روز

      به نام الله یکتا

      از رفیقی که در تمام شرایط کنارم بود و هیچوقت دستم رو رها نکرد همیشه بهترین پشتیبان و بهترین هدایت کننده و حمایتگر من بود…

      چه قدر زیبا و قشنگ خداوندم رو تعریف کردی دوست عزیزم

      رفیقی که همیشه هست و همیشه بوده و حتی بعد از مرگ هم هست

      رفیقی که مثل آدمها نیست که پشتت رو خالی کنه،رفیقی که فقط برای من خیر و برکت و خوبی میخواد و بی نیازه از من و از توجه من به خودش،چرا که توجه من به الله فقط به نفع منه و اون بی نیازه از من،هر لحظه میگه کجا برم چیکار کنم و …

      رفیقی که هر وقت بخاطر شرک خودم دچار عذاب شدم دستم رو گرفت و منو بالا کشید از منجلاب شرک آلود و جهنمی که خودم برای خودم ساخته بودم

      همیشه میگن رفیق بی کلک مادر اما واقعا رفیق بی کلک خداست که هم مادرمونه و هم پدرمون،خدایی که ما رو از آبی پست آفرید و عزت داد و ما رو اشرف مخلوقاتش کرد و میگه بعد از مرگتون هیچ فریادرسی ندارید حتی فرزند و پدر و مادر و …

      یعنی ما تنهاییم و فقط خدا رو داریم

      خدایا همه ما رو به راه راست هدایت کن و ما رو از تسلیم شدگانت قرار بده

      مرسی ازت بابت این کامنت زیبایی که گذاشتی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    نرگس گلی گفته:
    مدت عضویت: 1831 روز

    سلام سلام

    استاد جان چه کردی باز با ما با این فایل خدایا این فایل دیگه چی بود به خدا که خودش داشت حرف میزد من نمیدونستم با این فایل گریه کنم بخندم فکر کنم شایدم همرو تو یک لحظه انجام دادم اصلا وقتی داستان معتادارو گفتین یه دور رفتم اون دنیا برگشتم ینی فایلو دو بار گوش دادم همون یه تیکرو که فقط بتونم هضم کنم ماجرارو

    هدایت خدا واقعا بی نظیره منم تجربه شیرین اینو داشتم یادم نیس که قبلا گفته بودم یا نه ولی الان باز مینویسم برای یاد اوری رفته بودم دبی برای اولین بار رفتیم دبی مال خرید کنیم خب من تجربه اولم بود از یه جا به بعد دوستم و مامانش از هم جدا شدیم باهم رفتن منو خواهرم با هم که هم اون بار اولی بود هم من خلاصه بعد کلی چرخیدن دوستم زنگ زد که بیاین فلان جا ما میخوایم بریم فلان مغازه گفتم اکی به خدا قسم سه دور پاسازو گشتیم پیداش نکردیم من همونجا گفتم خدایا خودت مارو بهشون برسون تو قبلا منو تو ترکیه اینکارو کردی چون تجربه قبلی داشتم ینی نتیجه قبلی داشتم پذیرفتم و سپردم و بعد دیدیم دوستامون جلو مغازه وایسادن که من قسم خوردم گفتم وا ما ده بار اینجارو دیدیم ابجیم گف وا ما صد بار اومدیم اینجا چرا ندیدیم شمارو این اتفاق دقیقا تو استانبولم برای من تنها افتاد میخواستم برگردم تو فرودگاه گیتم دی بود خب دی دو طرف بود گفتم خدایا کدومو برم من بلد نیستم گف برو سمت چپ منطق میگف برو راست اما من گوش نکردمو به حرف هدایت گوش دادم و رسیدم به گیتم در حالی که اگه به حرف منطق گوش میدادم ممکن بود از پرواز جا بمونم خدایا شکرت خیلی بهم چسبید یه بارم داشتم با شناسنامه میرفتم فرودگاه قبل رفتن گف کیفتو نگاه کن چککن پاسپورتتو و من دیدم پاسپورت نیس شناسنامه هستش و سریع برداشتم

    هرجا با عقل خودم حساب کردم گند زدم به همه چیز و اوضاع برام جهنمی پیش رفته میتونم بگم این فایل خیلی تاثیر احساسی روم گذاشت و واقعا اب رو اتیشم بود و خیلی منقلبم کرد استاد بخدا که تشکر کمه من هنوزم میگم هرجا که شمارو بشناسن میگم واقعا خدا استاد عباسمنشو بخاطر من نگه داشت که منفجر نشد چون من راهو گم میکردم شما درخواست قشنگ من از خدا بودین وقتی با گریه درخواست کمک کردم ازش و هادی خواستم در اوج تنهایی هدایتم کرد سمت شما واقعا خدایا شکرت بابت اینجا شما مریم بچه ها خدایا واقعا مرسی دمت گرم که خوب خدایی گری بلدی واقعا عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 46 رای:
    • -
      عباس امیدعلی گفته:
      مدت عضویت: 402 روز

      سلام روز بخیر نرگس خانوم ..

      کامنت جالبی داشتین منم یه سوال برام پیش اومد ..

      راستش یه پیش نهاد کاری بهم شده برم دبی برای خرید جنس که بیارم ایران برای فروش ..

      تا حالام این کارو نکردم تجربه ندارم

      اون اقارم نمیشناسم نمیدونم چطوری بهش اعتماد کنم ….

      شما که از دبی جنس خریدی

      برای خودت خریدی

      یا برای واردات ؟

      راجب خرید و قیمت و سود میشه یه توضیح بدین لطفا..

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    امیرانی گفته:
    مدت عضویت: 3051 روز

    سلام ودرودفراوان

    من اون موقع هایی که بااستاداشناشدم وتازه با مفهوم هدایت روفهمیدم خیلی برام گنگ بود یااصلا درفرکانس درکش نبودم

    وبعد کم کم با درک اینکه خدا چطور همه رو هدایت میکنه متوجه شدم که خدا همیشه منو هدایت کرده

    دراصل همون موقع که یک فکر یا چیزی اودمده به ذهنم هدایت شدم واین هدایتوخودم خبرنداشتم یعنی متوجه نمیشدم که من توسط خدادارم راهنمایی میشم

    اما بعضی جاها که خوب پیش میرفته مغرور میشدم ومیگفتم خودم کردم از هوشو ذکاوتمه

    وجاهای دیگه که خوب پیش نمیرفته میگفتم از بی شانسیمه

    اما این خیلی مهمه که من بدونم وقتی هدایت میخوام باید دقت کنم حواسم جمع باشه که نشانه هارودریافت کنم

    به قول استادشایسته شاخکاموتیزکنم

    چون بعضی وقتها هست که من میگم خدایا این کارو بکنم یانه، هدایتم کنم

    حالا ممکنه هدایت همون موقع نشم یعنی من امادگی دریافت فرکانسو نداشته باشم

    بعد ناامیدمیشم وزودتصمیم عقلانی خودنو میگیرم

    یا اینکه یک حس ضعیفی میگه که چیکارکنی بهتره ،اما من تصمیم منطقی خودمو انجام میدم

    چند وقت پیش خوابی دیدی که دوست دارم بنویسمش تاهیچ وقت از یادنبرمش

    توخواب دیدم که از روی یک پله کوتاهی میخوام بپرم واول هی نجوابهم میگفت پاتوبزار روی زمین تا بیای پایین

    من وسط دودلی بودم که مثل پله بیام پایین یعنی یک پامو بزارم زمین وبعد پای بعدی یا بپرم

    که صدایی اومد واین ایه رو خوند وبهم گفت اینو بخون وبپر

    ایه این بود:

    قُلْ تَوَکَّلْتُ عَلَی الْحَیِّ الَّذِی لا یَمُوتُ وَ الْحَمْدُ لِلهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ صَاحِبَهًًْ وَ لَا وَلَداً وَ لَم یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبِیراً

    ومن بااینکه خیلی خیلی ترس داشتم که نکنه باصورت بخورم زمین اما باخودم گفتم این فاصله که 15 سانتم نیست که میترسم

    اما دوباره صدااومدکه این ایه روبخون وبپر

    منم هم توی خواب،چشمامو بستم وایه روتکرارمیکردم که دیدم اززمین کَنده میشم ازاون بالا خونه مادرمو میدیدم بعد شهرو وبعد ایرانو واینقدر بالارفتم که به بالای ابرها رسیدم بالا وبالاتر

    اینقدررفتم که ازبالا کره زمینو میدیدم نورهای رنگی رنگی که کشورهارو نشون میداد

    هرکشوی که پراز چراغهای روشن بود ازاون بالا حتی کشورهاکه فاصله زیادی دارن هم خیلی بهم نزدیک بودم

    اون بالا همه چیز زیبا بودوچقدر حیرت انگیز بود همه چیزکوچیک بود،اینقدر زیبا بود که الان همون صحنه رو توی ذهنم میبینم

    من هرموقع که اون ایه رو تکرار نمیکردم

    از اوجم کاسته میشد وبه پایینتر میرفتم اما تادوباره شروع به خوندن آیه میکردم دوباره اوج میگرفتم

    من توی خواب چندین بار این کارو کردم

    وهی میرفتم روی پله وهی تکرار ایه تاببینم شانسی نبوده…

    ومیفهمیدم تاوقتی ایه رو دارم باخودم تکرارمیکنم من

    به همه چیزمیرسم

    وخداتوی همون خواب بهم فهمون که هرچیزی میخوام ازخودش فقط بخوام اوست که یکتای بیهمتاست ،تمام قدرت جهانو دراختیارداره

    ومنواز همه کس وهمه چیز بی نیازمیکنه حتی به بدن خودمم قدرت ندم حتی به قدرت فکرخودمم روش حساب بازنکنم

    خدایا ازت میخوام منو کمکم کنی تادرزمره متوکلیت قراربگیرم

    وَ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبِیراً «اسراء111»

    و بگو: ستایش از آنِ خداوندى است که نه فرزندى براى خود گرفته است، و نه در حاکمیّت، شریکى براى او بوده و نه هرگز به خاطر ذلّت و ضعف، یاورى گرفته است. و او را به طور شایسته، بزرگ بشمار

    درپناه رب العالمین باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 54 رای:
  10. -
    آیت عیدی گفته:
    مدت عضویت: 676 روز

    سلام خدمت استاد عزیز وبانو شایسته

    سلام خدمت دوستان گل

    هدایت های الهی یا ندای قلب واقعا من بارها ازش استفاده کردم ونتیجه اش رو دیدم وخیلی هم ازش استفاده نکردم و ثمره ای ندیدم .

    جایی که استفاده کردم ونتیجه دیدم این بوده که بارها در حین دوره گردی توخیابون برای امرار معاشم پیش آمده که بهم خیابونی رو نشون داده و به قول استاد گفته از اینطرف برو ومن رفتم و مشتری رسیده و کلی ازم خرید کرده و بارها شده گفته برو از اینطرف و من نرفتم و چیزی نسیبم نشده . یادمه چندسال پیش که چیزی از این موضوع ها نمیدونستم جایی ایستادم و یک کوچه نشونم داد وگفت برو اونطرف خیابون مشتری هات امروز داخل اون کوچه هستند و من رفتم و کل بارمو اونجا فروختم . چندوقت پیش هم با دوستم می‌خواستیم بریم بیرون ویه جایی بهش گفتم بدو الان اتوبوس میرسه و شروع کردم به دویدن و اونم با من دوید ومیگفت دیوونه کجا میدوی وایستا ومن دویدم واونم آمد دنبالم وبه موقع به اتوبوس رسیدیم وسوارشدیم . همین الان که آمدم این کامنت روبنویسم داشتم میومدم که با اتوبوس برم خرید کنم و ندا آمد بدو وگرنه به اتوبوس نمیرسی ومن گوش ندادم به اون هدایت الهی وقتی که رسیدم اتوبوس ازجلوی چشمای من رفت وبایستی 20 دقیقه بشینم تا اتوبوس بیاد .

    امیدوارم که بتونم به این هدایت های الهی گوش بدم .

    درپناه الله یکتا شاد باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 28 رای: