«موفقیت»‌، مسیر رسیدن به خواسته است‌ نه مقصدِ آن - صفحه 26

659 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ملکه قربانی گفته:
    مدت عضویت: 1311 روز

    به نام خدای مهربان و سلام به استاد عزیز وتشکراز از خانم شایسته لذت بردم ازاین همه آگاهی ازاین همه هدایت خدای مهربان شکرت که توانستم این قدم فوق العاده آموزنده را ببینم و آموزه‌های استاد گرامی را بشنوم خدایا شکرت که در مسیر درست قرار دارم تا هر روز خودم را بهتر از دیروز کنم لذت بردم از این همه اعتماد به نفس استاد که در اون سالن برای اولین بار سخنرانی کردن و صحبت های فوق العاده زیبا و جذاب داشتند واقعا راه رسیدن به خوشبختی ولذت بردن از زندگی همان مسیر است که از آن لذت می‌بری

    نه چیزه دیگه اگر هدف لذت بردن و شور وشوق در

    مسیر باشد در اون مسیر به همه خواسته های دیگر میرسی اگر فقط هدف پول باشد که فقط زندگی میکنی نه لذت می‌بری نه احساس خوبی داری نه اشتیاق داری این زندگی از هر نظر رنج ومشقت است ولی وقتی که باورهای مناسب داشته باشیم که خداوند برای من کافی است و با ایمان حرکت کنی و لذت ببری در جهت اهداف خود قدم برداری هم به همه‌ی خواسته های مالی

    میرسی هم از زندگی لذت می‌بری

    پس هدف از زندگی کردن رسیدن به یک مقصد نیست بلکه در مسیر اهداف خود لذت بردن و شور و شوق زیاد هست که به ما انگیزه رسیدن به اهداف دیگه را بوجود می‌آورد

    نمونه یه الگوی خوب وتاثیر گذار همین استاد گرامی هستند من هم سعی می کنم که با گوش کردند به این فایل ها وتمرکز بر زیبایی های در این مسیر زیبا موفق شوم ویه روزی از موفقیت های خودم بنویسم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    اکرم هاشمی گفته:
    مدت عضویت: 1433 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته نازنین و دوستان موحد و ثروتمندم

    خداروشکر میکنم

    استاد معما چو حل گشت آسان شود

    آرزو میکنم منم قبل از شنیدن این فایل نظرمو زیر پست قدیمیتون میذاشتم

    تا ببینم واقعا از چه زاویه ای نگاهم بوده

    الان که دیگه تایید حرفای شما کاری نداره

    فقط نکاتی که دوسشون داشتم اون ایمان و اطمینان قلبی شما بود

    همون باوری که نتیجه نشونه از طرف خدا و تایید و تصمیم گیری درست و بموقع از طرف شما و عمل از طرف شما بوده

    همون حال خوب که ناشی ار ایمان خوبه

    ناشی از اعتماد بی چون و چرا به خداست

    حالا چرا؟

    چون خدا خودشو به شما ثابت کرد

    چون شما ایمانتونو نشون دادین

    بالاخره اول کدوم بوده؟

    این بازیو اول کی شروع کرد؟ خدا یا شما؟

    اون ایمان بینظیر موسی

    وقتی که با بنی اسرائیل به نیل رسیدن

    حتما اونموقع قلب موسی آروم بوده

    چون میدونسته و به یقین رسیده بوده به مو میرسه ولی پاره نمیشه

    خیلی نیازمند اون آرامشم خدا

    خودت میدونی خیلی

    ایمانم کمه؟

    تو زیادش کن

    تو یادم بده چکار کنم

    خودت کلام درستو بر زبان من جاری کن

    اگه هنوزم اینجام، یعنی هنوزم بهم امیدواری

    بامن واضح حرف بزن

    پرده ها رو بردار از قلبم

    کسی که ازت درخواست داره لایق هدایت توست

    توکل به خودت

    توکل به خودت

    توکل به خودت

    استاد

    مرسی هستین

    در پناه خدا باشید

    اهدافم در ۱۴۰۱

    عاشق الله بشم

    بلطفش بیزنسمو ران کنم

    بلطفش فهم و حفظ و تثبیتم عالی بشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    صالح گفته:
    مدت عضویت: 1253 روز

    سلام استاد صبح بخیر

    و سلام به همه✋

    این فایل رو دیشب دیدم و لذت بردم از عصبانیتت برای اینکه بعضی ها داستان رو نگرفتن

    میخواستم دیشب کامنت بزارم اما خوابم می اومد

    چقد به اگاهی هام اضافه شد خدایا شکرت.

    ازین فایل فهمیدم که…

    وقتی دنبال گنج هستی باید از تک تک لحظه ها، از تک تک بیل هایی که به زمین میزنی لذت ببری و به قول مریم خانوم خودتو تجربه کنی تو مسیر وگرنه گنج هر لحظه خودشو از تو دور تر میکنه..

    در واقع انقد باید غرق در لذت روزمره و لذت بردن از مسیر بشیم که گنجها(اهداف) برای اینکه نمایان بشن لحظه شماری کنن .

    مثل یک کودک سر شار از لذت به خاطر داشتن همون یکی دوتا اسباب بازی هامون بشیم و مطمعنا با داشتن این حس اسباب بازی ها یکی بعد از دیگری صف میکشن برای اینکه به دست ما برسن.

    تو کتاب کیمیا گر جوان از یه جایی به بعد که دیگه گنج براش مهم نبود و با اگاهی هایی که هر لحظه درک میکرد لبریز از حس خوب شده بود اما جوان اینگلیسی فقط دنبال نتیحه بود و میخواست زودتر به واحه برسه و کیمیاگر رو ملاقات کنه .

    وقتی به اونجا رسیدن سانیاگو به کیمیاگر گفت فکر میکردم اون قرار شاگرد شما بشه کیمیاگر پاسخ داد اون حالا حالا باید به صحرا و به اتیش خیره بشه.

    جوان اما تکاملش رو طی کرده بود با قلبش هماهنگ بود از دیدن صحرا لذت میبرد و بادیدن نشانه ها حالش خوب بود در حال تجربه خودش و الهاماتش بود و نتیجه طبیعی این رفتار رسیدن به گنج هست هم به گنج رسید هم به اگاهی از شعور کیهانی هم به محبوبیت و هم به فاطمه🤞

    هر روزی که برای رسیدن به هدف (ثروت شادی سلامتی عشق)سپری بشه و ازش لذت برده نشه در واقع اهداف رو به تاخیر میندازه چون سیستم به من ثابت کرده هر وقت شاد و رها بودم چیزهایی که قبلا درخواست کردم رو تو همون روز دیدم هر وقت ناسپاس بودم به خاطر روزم به خاطر موقعیتم همه خوبی ها از من دور شدن هر وقت شاد بودم😇 انرژی که از خودم ساطع کردم مغناطیس جذب واسه شادی های بیشتر بود

    استاد شما درست میگید وقتی شهریور پارسال مغازم رو افتتاح کردم و عید به فروش روزی ۱۳ میلیون رسیدم اصلا حسم با هیچ چیز قابل مقایسه نبود اصلا همه ارزو هام محو شده بودن من احساس غرور میکردم احساس شدن و مدام به خودم میگفتم قانون جواب داد قانون جواب داد

    هر وقت افسانه شخصیم رو زندگی کردم جهان هم به خدمتم در اومد هر وقت له له زدم برای اهداف، جهان موانع زیادی سر راهم گذاشت،

    به نظرم همه انسانها یه افسانه شخصی مشترک باهم دارن و اون شادی در هر لحظه است وقتی هر لحظه شادیم هر کدوممون تو هر کاری که هستیم زودتر به هدف میرسیم و اصلا دیگه هدف موضوعیت نداره حتی وقتی بهش رسیدیم زیاد ذوق مرگ نمیشیم چون ما تمام اون روزها رو شاد بودیم و در ادامه هم شاد خواهیم بود

    در واقع رسیدن به اهداف پاداش شادی و لذت از مسیره وگرنه اگه تو مسیر شاد نباشیم هرگز به هدف دست پیدا نمیکنیم حتی اگه دست پیدا کنیم به پوچی میرسیم چون ما شاد شدن از چیزای کوچیک رو یاد نگرفتیم پس بنابرین چیز های بزرگ هم شادمون نمیکنه .

    جهان وقتی شادی های کوچیک مارو ببینه تمام تلاشش رو میکنه تا پشت سر هم شادی برامون بیاره.

    تا حالا دقت کردین وقتی یه بچه با یه بشکن شما یا یه شکلک در اوردن شما میخنده بعدش شما چقد اون کارو ادامه میدین تا اون بازم بخنده بازم قهقهه بزنه و انقدر ادامه میدین تا از خنده ریسه بره؟

    دقیقا ساز کار جهان همینطوریه وقتی داری از کارت از روزت از زمانت از هر قدمی که بر میداری کیف میکنی جهان برات اسونی شادی لذت و نیروهای غیبی میفرسته تا تو مثل سلیمان زندگی کنی

    خدارو شکر به خاطر الهاماتی که هر روز ناب تر و لذت بخش تر هستن برام خدارو شکر به خاطر این سایت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      نورا افضلی گفته:
      مدت عضویت: 1646 روز

      سلام دوست من آقاصالح

      کامنت پرازآگاهی شماروخوندم چندبار ، بسبارلذت بردم ونکته برداری کردم منم کتاب کیمیاگر روخوندم ازبرداشتی که درنهایت کردین خیلی خوشم اومد

      ازاینکه شمادراین مدت کم عضویت تون به این برداشت زیباازمسیررسیدن به گنج ها(اهداف) رسیدین نشان ازافکاروباورهای پربارشمامیده بسیارلذت بردم امیدوارم همیشه هرروزهرلحظه پرازالهامات ناب ولذت بخش ترباشید چون زودتربه خواسته هاتون میرسید

      موفق باشید دوست من

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      صفورا کوشککی گفته:
      مدت عضویت: 1189 روز

      سلام صالح عزیز

      از کامنتتون بسیار لذت بردم

      اینکه اگر ما شاد شدن از چیزهای کوچیک رو یاد نگیریم اگر به اهداف بزرگ برسیم احساس پوچی میکنیم.و مثالی که در مورد بچه ها زدید واقعا عالی بود.

      در پناه الله یکتا

      شاد و خوشبخت باشید و ثروتمند

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1157 روز

    سلام به استادپرتلاش وقدرم ومریم عزیز.

    بگردم استاد،نبینم ناراحت بشیدحتی ازشاگرداتون .می دونیداوناحتمن مبتدی هستن یابه قول خودتون درک درستی ازموفقیت نداشتن که فکرکردن،موفقیت ینی رسیدن به ثروت .

    البته ناگفته نمونه ،منم قبلاینی قبل آشنایی باشماوگوش کردن فایلهای شماواستفاده ازتجارب شما،الویت رافقط توثروت میدیدم وفکرمیکردم موفقیت ینی بدست اوردن ثروت هنگفت .

    وبه مقصدفکرمیکردم وچون هم عجله داشتم هم چیزی بدست نمی آوردیم ،خیلی جاهاحس بدمیگرفتم ومقایسه هام بادیگران شروع میشد وترس ونگرانی هام به آینده زیادمیشد.دوباره ازدنیابیزارمیشدم ،ازهمسرم شاکی میشدم ،اعتمادبه نفسم رانمیتونستم بالاببرم .فکرمیکردم خیلی عقبیم ودیده نمیشیم .طبیعی بودبااین احساسات مخرب ،حال من خوب نباشه وباافکارمنفی زیادی درگیرباشم .پس متقابلااتفاقات خوبی هم برام رقم نمی خورد.

    تااینکه آروم آروم بامباحثهای شماتوهمه ی زمینه ها،متوجه شدم که چ مسیراشتباه وچ هدف اشتباهی رامد،نظرگرفتم .که البته خودم به عینه اینوتجربه کردم وبه وضوح دیدم که چقدرحالم ازقبل بدترشده وهمه ی آرامشم ازم گرفته شده .جروبحثهام باهمسرم بیشترشده بود.کنترلهام بیشتربود.خداراکه اصلن ،نمی دیدم .دنبال تغییرهمسرم بودم ومدام سرزنشش میکردم .چون فکرمیکردم خوشبختی فقط درگرو،پولدارشدنه .اگه پول باشه همه چیزهست .البته ثروت داشتن خوبه ولی نه این منظورکه همه چیزدیگه مثل آرامش ،سلامتی ،روابط عالی ،ارتباط معنوی باخدا،ازطریق اون بدست میاد.

    خداروشکرمیکنم واقعن ازاستادممنونم که ایشون باعث تغییرباورهاوافکارمن شدن .درحال حاضربه هیچ وجه اون افکارهاراندارم .درسهاوتجربه های زیادی ازاستادگرفتم ومتوجه شدم که باانجام قوانین جهان نه تنهاثروت بلکه همه چیزهای دیگه رودرکناراون بدست میاری .

    اینکه استادمیگن به مقصدفکرنکنیدوازمسیرلذت ببرید،به حق که درست میگن .

    چون من اینوخیلی تجربه کردم وبعدکه به مقصدرسیدم دیدم هیچ خبری نیس ولذت خاستی نبردم چون همه ی مسیرفکروذهنم به آخرمسیربود.

    حالامتوجه شدم، اول هدفگذاری میکنم وبعدکه واردچالش میشم .هرروزم بانگاه به اینکه چه اتفاقات خاصی برام میفته ومن چطورباهرشرایط وموقعیت باید،لذت ببرم وبازباانگیزه به مسیرادامه بدم .تمام سعیم رامیکنم که بااصول قوانین جهان راکه ازاستادیادگرفتم راپیش ببرم وتمام توجهم به نکات مثبت هراتفاقی باشه حتی ناجالبهاحتی مسائلی که به ظاهرناخوشایندن .واینطورکه پیش میرم ،می بینم که چقدحالم بهتره واتفاقات خوب بیشتری برام پیش میاد.اتفاقاازلحاظ مالی هم پیشرفت بهتری داشتیم .

    این موضوع هم که من که نمیدونم تاکی زنده هستم ،پس بهتره تولحظه ی حال سعی کنم بهترین استفاده راکنم وعاقلانه حرکت کنم .خیلی به من کمک کرده دیگه حرص چیزی رانمیخورم دیگه ازکسی نمی رنجم .

    یادگیری این قانون هم که اگه باوربه خداوقوانین جهان داشته باشی بدون دست وپازدن تو،هرآنچه که مال توعه به توداده میشه ونمیخادتوبترسی .هم خیلی به من کمک کرده که به هیچ وجه دیگه نگران ازدست دادن مال نباشم چون قدرت خداراخیلی فراترازقدرت بنده هاش میدونم .وباورکردم این باورمابه فراوانی هستش که به همون اندازه ثروت رادراختیارمامیزاره .امروزحتی نگاهم به همسرم نیس وایشون رادستی ازدستان خداوندمی بینم .

    ‌قوانین زیادن واستادروهرکدوم خیلی واضح وآشکارصحبت کردن .هرچقدربیشترصحبتهای ایشون راگوش میدم، بیشتر پیشرفت وآرامش خودم رامی بینم اینوبدون اغراق گفتم .

    دنیااگه ثروت داشته باشی ولی روی باورهاوافکاروذهن خودت کارنکرده باشی ازهیچ چیزی لذت نمیبری ولذتهات فقط سطحی وزودگذرن.ولی مامیتونیم توهرجایگاهی که هستیم باکارکردن وتغییرات باورهامون به همه چیزباهم برسیم که ته همه ی اینهاداشتن آرامشه .ازاین طرق میتونیم هم ثروت هم سلامتی هم روابط خوب وعالی هم خدای خوبمون رادروجودمون داشته باشیم ..اینجاس که هم خودمون اززندگی لذت میبریم هم اطرافیانمون ازوجودمالذت میبرن .

    سپاسگزاری توهرلحظه باپیشامدهراتفاقی ،یکی ازترفندهای عالی استادکه مارادراحساس خوب نگه میداره .به شرط اینکه توهرلحظه باداشته های همون لحظت ،لذت ببری وبه خاطرهمه چیزسپاسگزارباشی.

    زمانیکه ازمسیرت لذت میبری ،به عقب که نگاه میکنی احساس غرورمیکنی که خداروشکر،روزامو،ازدست ندادم وخوب زندگی کردم واحساس رضایت میکنی وهمین کافیه!

    حتی تومسافرت رفتن هم ماهمیشه فقط عجله میکردیم که برسیم .اماالان یادگرفتم که اززمان شروع تارسیدن به مقصدازهمه جاوهمه چیزوباهمه کس حال کنم .ازدیدن طبیعت وشگفتیهای خدالذت ببرم .ازاینکه دیربشه نشه ،عصبانی نشم ودرهمه ی لحظات آروم باشم .هرجاکه ناآرم بشم سریع مچ خودمومی گیرم واجازه نمیدم مثل گذشته توحال بدی بمونم .

    خداروشکرهزاران بارسپاس که استادی مثل عباس منش رودارم .همه ی لحظات زندگیم بایادآوری ومرورسخنان استادهستش به همین جهت خیلی تغییروتحولهادارم می بینم وراضیم .

    عاشقتم استادعزیز.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    سارا تقوی گفته:
    مدت عضویت: 1378 روز

    با سلام به دوستان و استاد عزیز

    چند نکته ای رو از صحبت های استاد درک کردم که مناسب دیدم اینجا مطرح کنم. استاد فرمودن به هر حال به اون مقصد میرسی از مسر لذت ببر. میخام بگم بسیاری از ادم ها همون قدم اول رو باور ندارن. یعنی من باور ندارم که به خواسته و هدفم میرسم وگرنه خب وقتی از نتیجه مطمین باشم با خوشحالی مسیرم رو میرم. مثلا یه کارمندی از رییسش مرخصی میخاد اگر مطمین نباشه که رییسش موافقت مکنه مدام به فکر تصمیم و جواب رییسشه. اما اگر اطمینان داشته باشه که رییسش ادم منطقیه و کار براش مهمه نه فقط حضور فیزیکی، طبیعتا با انرژی بالا و لذ کار چند روز رو در یک روز انجام میده چون میخاد با خیال راحت بره مرخصی. و جالبه که تو ساعات کمتر کار بیشتری رو با کیفیت بالاتر انجام میده.

    پس نکته اول اینه که من باور داشته باشم که به خواسته ام میرسم. به قولی با خواسته ام راحت باشم. اون رو بالاتر و بیشتر از خودم و لیاقتم نبینم. که خب این کار عمیق روی عزت نفس میخاد تا به خودباوری و احساس لیاقت برسیم.

    نکته بعدی اینکه استاد فرمودن وقتی فایل های گذشته خودم رو میبینم به خودم افتخار میکنم. این برای من خیلی جالب بود چون من همیشه به گذشته نگاه میکردم و ایرادات خودم رو میدیدم که اگر فلان جا بهتر عمل میکردم فلان نتیجه رو میگرفتم. در حالی که در همون شرایط من بهترین خودم رو ارایه دادم و اگر الان دستاوردی دارم به دلیل اون روزهاست. من با خودم تصمیم گرفتم روزانه وقت بزارم و به نکات مثبت خودم توجه کنم. خودم رو تحسین کنم. باید توانایی افتخار به خودم و گذشته ام رو داشته باشم. این که بارها زمین خوردم ولی باز هم بلند شدم و با همون توان و اگاهی اون موقع ام حرکت کردم و خودم رو نباختم. البته که به خیلی از ترس هام اون موقع نتونستم فایق بیام اما از کجا معلوم که اگر دیگری بود میتونست این کار رو بکنه. حداقل من امتحانش کردم و حرکت کردم.

    نکته بعدی اینه که انقدر به ما گفته شده خودت رو بهتر از دیگران ندون که اگر بگیم من خیلی خوب عمل کردم همه بهت حمله میکنن که ثابت کن. من خیلی خوب یادمه دبیرستان بودیم و امتحان دینی داشتیم. همه بچه ها به معلم اعتراض میکردن که خیلی امتحان سختی بود. ولی من با اطمینان گفتم که من بیست میشم. این حرف انقدر برای معلممون سنگین و شجاعانه بود که همون موقع رفته بود برگه من رو تصحیح کرده بود و اومد سر کلاس و گفت که اره تو واقعا همه جواب ها رو نوشتی (بگذرد که 25 صدم از من کم کرده بود که یه ایه رو ننوشتی) ولی من از نتیجه مطمین بودم چون درسم رو خونده بودم. چرا نباید بگم که من خوب هستم. استاد خودشون میدونن که ممکنه ادم هایی بیان که از ایشون هم بهتر عمل کنن اما مسیله این نیست. مسیله اینه که ما الان داریم بهترین ورژن عباسمنش رو میبینیم و این بهترین ورژن لنگه نداره. همونطور که بهترین ورژن من و هرکس دیگه ای لنگه نداره و بهترینه.

    با تشکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    زینب گفته:
    مدت عضویت: 2182 روز

    به نام خدا

    سلام استاد عزیزم

    امروز روزشمار ۹۲

    قبل ازاینکه این فایلو گوش بدم خیلی این موضوع ذهنمو مشغول کرده بود

    اوایل که با شما با این قوانین آشنا شدم نیتم رسیدن به هدف هایی بود مثل ثروتمند شدن بهترین شدن اولین نفر شدن و…..

    من بااون اهداف زود خسته شدم و کنارگذاشتم

    اما اینبار حالم خوب نبود که این راهو شروع کردم تعهد دادم که بمونم تو مسیر تا ببینم تغییر چجوری

    الان دو ماه گذشته تایم کمی میدونم

    اما حالم خوبه

    تغییر توی رفتارمو اطرافیانم احساس میکنن

    خودم میبینم حتی طرز حرف زدنم متفاوت شده

    منم که از درونم خبر دارم

    منم ک میدونم قبلا نیت تو دلم فرق داشت و الان رها شدم و آزادم

    منی که اعتماد بنفسم زیر صفر کلوین بود الان خودمو دوست دارم

    درآرامشم

    اعتماد بنفس دارم که از کارم (تدریس ریاضی) تعریف کنم از خودم مطمئنم از راهم چون حالم خوبه و این حال خوبو هیچ حوره نمیتونم بهتون توضیح بدم چون نمایش دادنی نیست مثل پول نیست که بشه باهاش زمین خرید یا ماشین و نشون داد اما نتیجه فوق العاده ای برای خودم

    اره منم اول راهم اما راضیم

    بعضی وقتا تو خیابون راه میرم میگم عع نگا این همون خیابون اما زیباتر انگار چقدر همه چیز قشنگ تر

    حالا اتفاق به ظاهر بد میوفته میتونم تو تایم کم خودمو کنترل کنم و بگم الخیر و فی ماوقع که اینم نتیجس اینم موفقیت

    میتونم خودم برای خودم تصمیم بگیرم خودم از تنهایی باخودم نهایت استفاده رو کنم و لذت ببرم

    خدارو احساس کنم کنارم هرلحظه هر لحظه

    اینم موفقیت به نظر من

    منی که در استانه مرگ بودم

    در جهنمی زندگی میکردم گه خودم ساخته بودم

    اینا همش برای من موفقیت توی دوماه

    و البته با بالا رفتن اعتماد بنفسم

    با احساس لیاقتی که به خودم داشتم صدبار گفتم تو لایق بهترین رتبه ای

    و استاد حالا من رتبه ۱ ارشد اوردم و برای بار دوم تو دانشگاه تهران که عاشقشم درس میخونم

    اینم موفقیت بزرگی میدونم و از خدا سپاس گزارم

    اما این حال خوبمو که تو درون دارم کسی نمیبینه من از مسیر درس خوندنم از تایم انتظار برای اومدن رتبه لذت بردم و ایمان داشتم منی که آدم استرسی هستم

    اینا خیلی بالاتر از رتبه ۱ بنظرم

    خدارو شاکرم که به من مسیر درست و نشون داد

    و حالمو خوب کرد ❤

    دوستون دارم ❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    ندا گلی گفته:
    مدت عضویت: 1824 روز

    سلام بر استادان عزیزم

    بسیار بسیار نکات ارزشمندی گفتین واقعا با هربار پیشرفت باید اینو برای ذهنم منطقی کنم

    اون موقع شما بقول خودتون از لحاظ مالی اکی نبودین اما دارین موفقیت و حال خوب اون روزتون و فریاد میزنن و از فرکانس شما مشخص بود تو اون فایل که چقدر حالتون خوبه و عزت نفس دارید اونوقت منی که اینهمه نتیجه گرفتم اما هنوز نمیگم موفقم و خوشبختم چون ته ذهنم موفقیت و پول میبینم یه کار خارق العاده میبینم اینکه بقیه بگن ااا چقدر پیشرفت کرده چقدر عوض شده یادمه یکی از فامیل های دورمون یه دختری که الان خیلی باهم صمیمی هستیم اون زمان چون در مدار هم نبودیم با اینکه خیلی از جشن ها همو میدیدیم اما روابط دور از خانواده و فامیل نداشتیم حتی شماره ای هم نداشتیم بعدها که صمیمی تر شدیم و الان میتونم بگم جز دوستان خیلی خیلی نزدیکمه و اصلا فامیل و کنار گزاشتیم اون موقع ها منو خواهرم کلاس های موفقیت و عرفان میرفتیم به ایشون اصرااار داشتیم با ما بیاد کلاسامون بعد میگفت آخه چرا بیام شما چه تغییر کردین نمیتونستم براش تغییر شخصیتمو توضیح بدم نمیتونستم حال خوب درونمو بگم و بعدها که با سایت شما آشنا شدم تازه متوجه شدم اصلا نباید اصراری به تغییر اطرافیانم داشته باشم خواستم بگم که اکثرا چه بسا خود من که دارم روی خودم مثلا کار میکنم موفقیت و پول میبینیم ماشین خونه و… واقعا خیلی کاار داره تا بفهمم باید از مسیر لذت ببرم هی درکش میکنم و میگم واای چه مسیر لذت بخشی باز چند وقت میگذره از مسیر دور میشم

    شما اول همین فایل گفتین اگه از دیروزت شجاع تر شدی و عملگراتر شدی یعنی در مسیر موفقیتی و موفقیت رشد دائمیه مگه من همین و نمیخوام مگه نمیبنم وقتی اطرافیانم بهم میگن خوشبحالت ندا تو خیلی داری از زندگیت لذت میبری(همین چند وقت پیش یکی از دوستانم گفت چقدر خوبه که از کوچکترین خوشی ها هم لبخند به لبت میاد و همیشه کاری میکنی بهت خوش بگذره خیلی بهت غبطه میخورم من الکی دارم حرص همه چیو میخورم در حالی که رابطه خوب داره اوضاع مالی بدی نداره این نشون دهنده این موضوع بود برام که ببین حال خوب احساس خوب چیزیه که خیلی ها ندارنش من چرا باید ناسپاسی کنم ازین حس و حال خوبی که دارم قدر این ثروتمو بدونم ثروت مالی رابطه سلامتی همه زیر شاخه این موضوعه دیگه باباا ) پس این یعنی من موفقم من در مسیری که قدم برداشتم دارم خوب عمل میکنم یسری شاخ و برگهای اضافی رو باید حذف کنم دنبال اصل باشم بقیه فرعیات فقط منو از مسیر دور میکنه

    خدا رو شکر که در زمان درست به بهترینها هدایت میشم خدایا ممنونم ازت مرسی استاد عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    گلناز گفته:
    مدت عضویت: 2904 روز

    چقدررر این فایل رو‌ به موقع دیدم من

    چقدر خدا همه چی رو قشنگ میچینه

    بزارید براتون از خودم بگم من چندسالی هست که استاد رو میشناسم و از دوره هاشون استفاده میکنم

    ولی هیچوقت با تعهد روی خودم کار نکردم هیچوقت کامنت نذاشتم کامنت نخوندم حتی اگاهی هارو ننوشتم

    فقط گوش دادم و گوش دادم و طبیعتا هیییچ نتیجه ای هم نداشت

    و اینم بگم که همیشه یه افسردگی تو زندگی من هست که هی میاد و میره

    تاااا حدود چهار پنج ماه پیش که دیگه واااقعا میخواستم تغییر کنم

    بصورت کاملا هدایتی فایل های گفت و گو با دوستان رو شروع کردم و انقدررر اثر گذار بودن که فقط هر روز اونا گوش میدادم

    و کم کم شروع کردم دوره های عزت نفس و ثروت رو گوش دادن با این تفاوت که این بار هر فایل رو مو به مو مینوشتم و چندین بار گوش میدادم

    و خدا میدونه که چقدر حالم خوب بود

    من که چندین سال افسردگی داشتم و حتی شدید ترین حالت های افسردگی رو تجربه کردم دو سه ماه تمام حالم عااالی بود ( اینم بگم که من تو ۷ ۸ سال گذشته نشده بود که مثلا یک ماه تمام حالم خوب باشه همیشه خیلی بالا پایین میشد)

    و از حدود یکی دو سال پیش تحت تاثیر دوره ها و حرفای استاد مسیر مورد علاقه ام رو که طراحی لباس بود پیدا کرده بودم و با اینکه ترم چهار معماری بودم بازم طبق اموزه های استاد که باید صد در صد تمرکزم رو روی علاقم بزارم از دانشگاه انصراف دادم با معدل بالای نوزده!

    از یک سال پیش شروع کردم به یادگیری و حتی دو ماه کارآموز بودم که بخاطر جو منفی اون کارگاه بیرون اومدم

    ولی خیلی مصمم بودم که این چیزیه که من میخوام ادامه بدم

    تا اینکه توی همون دو سه ماهی که حالم عالی بود کلی لباس خودم طراحی کردم و دوختم و میخواستم کم کم کارم رو شروع کنم (اینا برای بهمن و اسفند ۱۴۰۰ هستش)

    اون حال خوب من و اون عملگراییه ادامه داشت تا اواسط اردیبهشت که پیج کاریم رو شروع کردم و هیچ فروشی نداشتم و دوباره اروم اروم اون نجواها که تو نمیتونی و … برگشت و من هی کمتر روی خودم کار کردم و دوباره افسردگی هم برگشت

    ولی اینبار از قبلا بهتر بودم کمتر توی حال بد موندم

    اما مشکل اینجا بود که مدام حالم بد میشد دوباره حالم خوب میشد و شاید باورتون نشه که حتی توی یک روز هم این اتفاق میوفتاد مثلا صبح با انرژی بیدار میشدم و کلی حالم خوب بود دوباره عصر حالم بد میشد

    انقدر این حالت تکرار شد که دیروز داشتم فکر میکردم خدایا من دیگه رد دادم و تسلیمم تو بهم بگو دردم چیه تو بگو چرا اینجور میشم

    دیشب مهمان اومد واسمون و من واقعا حالم خوب شده بود و شب با یه حس خیلی خوب پا شدم

    و مثل همیشه دفترم رو باز کردم که روزشمار تحول امروزم رو گوش بدم زدم روی روز ۹۲ و بوممم!!!

    «موفقیت مسیر رسیدن به خواسته است نه مقصد ان»

    انگار خدا این جمله رو مخصوص من نوشت و قشنگ زدش توی صورتم!

    نمیدونم این فایلای روزشمار چجورین که دقیقا به موقع هرکدوم میان

    انگار خدا داشت جواب درخواست دیروز من رو میداد

    که بابااا تو انقدر درگیر نتیجه و مخصوصا نتیجه مالی و این داستانایی که اصلا از این کار لذت نمیبری

    با اینکه ما وضع مالی خوبی داریم همش میخواستم خودم پول دربیارم و ناراحت بودم و احساس بدی داشتم که ۲۳ سالمه و پول درنمیارم

    غافل از اینکه من خودم روی همین فرکانسم که این امکانات رو تجربه میکنم و میتونم ازشون استفاده کنم برای رشد و پیشرفت خودم

    همششش میخوام به یه نتیجه مالی برسم یا توی کارم شناخته بشم بعد بگم به هدفم رسیدم و اون موقع خوشحال باشم ولی خیلی جالبه که من اصلا فکر نمیکردم که اینطور فکر میکنم تا این که این فایل رو شنیدم

    وقتی استاد گفتن موفقیت یه رونده و مسیره موفقیت اون اشتیاق و شوره که باعث حرکت میشه

    تازه یادم اومد که اون زمانایی که من یه ایده و طرح داشتم و خودم مینشستم با دستای خودم با کلی شور و اشتیاق می کشیدم و میبریدم و میدوختمش و وقتی طرحم رو خلق میکردم بهترین حس دنیا رو داشتم

    دیگه اهمیتی نداشت که فلان ماشین و فلان مبلغ پول رو ندارم

    ولی مشکل اینجاست که ما موفقیت ها و اهداف و پول هارو خیلی وقت ها برای خودمون و لذت خودمون نمیخوایم

    من همش عجله دارم که به یه جایی برسم که به بقیه بگم دیدین منم تونستم که به بقیه خودمو ثابت کنم که به بقیه بگم اگه من پزشکی درنیومدم حداقل تو این حوزه انقدر موفقم یا انقدر پول دراوردم

    وقتی انگیزه ها ایراد داشته باشن مسیر پر از درد و رنجه

    اصلا مگه مسیر همون موفقیت نیست؟ وقتی تو با بدبختی و ناراحتی به هدفت میرسی که صرفا یه چیزی رو بدست بیاری زندگی درد بی پایانه

    امروز صبح وقتی این فایل رو گوش دادم همش دارم با خودم فکر میکنم چطور یادبگیرم لذت ببرم از مسیرم چطور دوباره طراحی کنم و طرح هام رو خلق کنم چطور برم تو دل ترس هام

    و از صبح یه جورایی اروم ترم

    استاد از سال ۸۷ به جایی رسیده بود که اصلا موفقیت رو توی حساب بانکی و ماشین و خونش نمیدید

    همش دارم فکر میکنم چقدررر یه ادم میتونه عزت نفس داشته باشه که همچین تفکری داشته اون زمان

    اون زمانی که از لحاظ مالی هیچی نداشته ولی سرشار از شور و اشتیاق سوزان برای حرکت در کار مورد علاقش بوده

    من خیلیییی جا دارم تا روی خودم کار کنم

    ولی اگر بتونم یک درصد اون ایمان و عزت و نفس رو در خودم ایجاد کنم چ کارها که نمیکنم

    به چه جاها که نمیرسم

    خلاصه ی چیزی که من فهمیدم این بود که من باید در مسیر علایقم حرکت کنم از مسیر لذت ببرم در دل ناشناخته ها برم بر ترس هام غلبه کنم رشد کنم و این خودِ خودِ موفقیته

    ثروت و دستاوردها نتیجه طبیعی حرکت در مسیر علایق با باورهای درسته

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    ســــــمـــــیـــه گفته:
    مدت عضویت: 1478 روز

    به نام الله 🌸🌸🌸

    سلام

    نمیدونم چرا هر فایل استاد رو که میبینم میگم ،اینو بایدصد بار ببینم .

    خدایا شکرت چه مسیر فوق العاده ایی رو دارم طی میکنم ،چقدر این روزها حالم خوبه ،تنها با شنیدن ،این قدر احساس خوب دارم ،اگه این نکات و بخوام در زندگی اجرا کنم ،چه هااااا که میشود .

    استاد واقعا تحسینت میکنم ،چه اعتماد به نفسی داشتین . واقعا شما نمونه ایی

    شما لایق این همه خوشبختی هستین ،چون بها شو دادین ،خوب هم دادین .

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    علی اصغر سیمابه گفته:
    مدت عضویت: 1366 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    یعنی من چه جوری بگم خداوند توی سایت کاملا حضور داره من دقیقا از خدا خواستم هدایتم کنه دقیقا دقیقا دقیقا همون جواب سوالم رو داد از طریق این فایل این فیلم زندگی در بهشت چه قدر زیبا چه قدر تریلری های قشنگ خدایا شکرت خب این فایل پر از نشانه بود اینکه من باید از مسیرم لذت ببرم و همش نگم کو نتیجه نه ما باید باعشق مسیرم برم و در مسیر رسالتم حرکت کنم که دارم باعشق میریم و تمام حرفایی که میزنی رو دارم باور میکنم هرکسی این فایل رو در یک مدار مشخص خودش میفهمه استاد چی میگه و منم داشتم گوش میکردم خداوند بهم میگفت ببین این جواب سوالت پس نشون میده مسیر درسته در مسیری که عاشقش هستم من همیشه میگم دیگه دوست ندارم در مسیری برم که عشق و علاقم نیست دیگه دوست ندارم به خاطر پول زیاد وارد شغلی بشم که اصلا دوستش ندارم اون چیزی که عاشقش هستی برات انگیزه امید ایمان سلامتی ارامش حال خوب میاره و موفقیت بریم به سمت مسیر مورد علاقمون حداقل حسرت نمیخوریم میریم قدم برمیداریم قدم های بعدی بهت گفته میشه دقیقا مثل همین کامنت بهم الهام شد بنویسم اصلا وقتی قدم برمیداری بهت گفته میشع من تو خواب تو روز همه چیز ایده ها راهکار.ها بهم میده میگم خدا جونم من هنوز شروع نکردم تو داری این همه آگاهی میدی برای شروع کارم بزار داستانی از یک صاحب کار بگم که گویا این فرد معتاد بود به درگاه خداوند به قول خودش دستاشو بلند کرد گفت خواستم تغییر کنم بهش الهام شده بود بره کار رستورانی بزنه و میگفت عاشق این کار بودم گفت کارم رو از پنج سیخ کباب تو گاری در گرمای شدید شرجی شروع کرد و گفت همون روز جوری مشتری میومد که تعجب کردم. و میگفت اون همه رستوران لاکچری بود اونا خلوت اما این شخص کنار خونش سرش شلوغ که سیخ کباب کم آورده بود اون شخص داشت از تکاملش میگفت گفت قدم به قدم اومدم خدا هدایتم کرد آدم‌ها رو وارد زندگیم کرد ‌بعدش مغازه اجار میکنه در بهترین برج جایی که هیچکس نمیدید که رستورانه اما میگفت خدا مشتری میاورد برام من کار بودم اونجا دیدم چه مشتری ها چه آدمای وارد زندگیش کرده بود خدا من تازه با قانون آشنا شده بودم یه روزی دیدم راز موفقیت این شخص همون باورهای توحیدی بوده مردی که شب تا روز با خدا راز و نیاز میکرد جوری مشغول کارش بود جوری سرگرم کار بود اگه یه روزی مشتری نیومده بود نهایتش شاید یکم ناراحت بود اما سریع میرفت کارهای فرداش آماده میکرد و فرداش وقتی وارد مغازه میشد کلمه بسم الله الرحمن الرحیم بر زبانش بود کلامش بود یه روزی به طور اتفاقی مشغول نوشتن بود دیدم داره جملات تلفینی مینویسه اولین فرد مذهبی بود با باورهای مهم ثروت ساز یه آدم خاکی با عشق ثروتمند اصلا با عشق کار میکرد عاشق کارش بود به شدت به شدت جوری مشتری داشت یه روزی بهش گفتم خیلی شلوغه مشتری عجله داره بهم گفت هرکی عجله داره بهش بگو بره اینجا همین جوریه شلوغه اینقدر ایمان داشت مشتری مثل اکسیژن هست

    و واقعا یک مرد خوب بود که خداوند منو هدایت کرد و تاالان که دیگه اونجا نیستم منم در مسیر عشق و علاقم هستم

    توکل برخدا

    این نشونه ای هست برای خودم تو و استاد عزیزم امیدوارم این نشونه رو بخونی از داستان موفقیت این شخص

    این نشون میده هرکی باورهای توحیدی داشته باشه همه چیز رو خدا براش انجام میده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: