صاحبان کسب و کارهای موفق چه باورهایی دارند؟ - صفحه 28
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-9.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2015-10-27 03:50:512024-06-08 22:35:34صاحبان کسب و کارهای موفق چه باورهایی دارند؟شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به همه دوستان عزیزم …
امروز رو برای خودم جشن میگیرم که برای هدفم ۳۰ روز مستمر سفرنامه رو دنبال کردم و متعهدانه کامنت میزاشتم …
استاد عزیزم خیلی ممنونم بابت تمامی فایل هایی ک میزارید روی سایت و خانم شاییته عزیز از شما هم ممنونم که متن ها رو با ظرافت تمام و با عشق مینویسید …
استاد من فقط با فایلهای شما ارتباط گرفتم و حس خوبی دارم …
همش از خودم میپرسم چرا فقط این استاد مگ افراد دگ ای تو این زمینه فعالیت ندارن که تو چسبیدی به عباسمنش ؟؟؟
امشب با این فایلتون متوجه شدم که شما هدفتون فقط فروش محصول نیست … چون قانون رو فهمیدید سو استفاده نمیکنید از قانون … افرادی هستن که با فهمیدن قانون و احساس گناه دادن به افراد محصولات خودشون رو میفروشن …
شما به من احساس گناه ندادید …
شما به من انگیزه دادید …
شما به من راه درست رو نشون دادید …
شما دستی هستین از سمت خدا ک هدایتم کنه …
با فایل هاتون …
با نتایجتون …
با انگیزه هاتون ….
با عشق صحبت کردناتون …
موقع توضیح بسته روانشناسی ذهنم گفت ک برم از مامانم پول قرض کنم و بسته رو تهیه کنم که شما سریع گفتین که پول قرض نکنیم و از فایل های رایگان شروع کنیم و تمریناتشون رو انجام بدیم …
تکاااااااااااااااملمون رو طی کنیم ….
مرسی استاد ….
خدایا ممنونم که سریع پاسخ میدی …
خدایا ممنونم که هدایتم میکنی …
من تصمیم گرفتم ک ۳ ماه دور یا کمتر یا بیشتر تا زمانی که نتیجه بگیرم ارتباطمو با افراد منفی ک فامیل ها و خانوادم هستن قطع کنم و تمرکزی مثل ذره بین روی باورهام کار کنم و تو سایت باشم و با برنامه ریزی هم روی خودم هم روی شروع کار کردنم کار کنم تا نتیجه بگیرم …
چون تو فایل هاتون …
تو همه ی فایل هاتون میگید که ما خالق زندگی خودمون هستیم اونم با ارسال فرکانس هامون و ورودی هایی که به ذهنمون میدیم …
من قصد دارم که ورودی هارو کنترل کنم …
.
.
.
.
.
.
.
.
دوستتون دارم … موفق باشید ….
سلام
شاید روزی که این سفر را شروع کردم هیچ وقت باور نمیکردم که به روز سی ام این سفر برسم
از بس که دوره های موفقیت و کتاب ها را نصفه کار رها کرده بودم
شاید این موفقیت شروعی برای تحوللی عظیم در زندگی ام است
بسیار افرادی را میشناسم که با وجود سن کم (یکی از باور های محدود کننده من بوده )که در امد هایی دارند که شاید پدر من و کسانی که سال ها تجربه دارند ندارند
پس این یک اصل نیست و فرع است
امیدوارم تکاملمم را با اشتیاق سوزان با سرعت بیشتری طی کنم و بتونم تمامی دوره ها رو کار کنم و نتایج بزرگ تری از استادم در طمان کوتاه تری بگیرم و باعث رشد و موفقیت میلیون ها ادم در همه ابعاد زندگی بشم
انشالله این سفر را پر قدرت تر ادامه خواهم داد!!!
سلام به استاد عزیزم و مریم جان مهربان و دوستان هم فرکانسی
سفرنامه روز سی ام
یکی از باورهایی که این روزها سعی کردم روش کار کنم باور لیاقته. اینکه من درآمدم چرا نباید از این مقداری که در ماه هست بیشتر باشه. با وجود اینکه زحمت زیادی میکشم و انرژی بالایی برای کارم صرف میکنم. از روزی که این باور رو در خودم تغییر دادم در عرض دو ماه درآمدم بیشتر شد خداروشکر. اما هنوز یه باور نادرست سرسخت در رابطه با کار و ثروت دارم که باید روی اون کار کنم و اونم این باوره که حتما باید سرمایه بالا داشته باشم و تجربه و شم اقتصادی خیلی بالایی داشته باشم. با وجود اینکه 7 ساله تو زمینه کاری که میخوام انجام بدم تجربه پر بار دارم. اما هنوز نتونستم با ترس هام به طور کامل روبرو شم.
خدایا هدایتم کن که با تو و قوانین حاکم بر جهانت هماهنگ بشم. خدایا من نمیدونم. خدایا تو میدونی، تو آگاهی، تو کمکم کن.
خدایا سپاسگزارم
دوستتون دارم❤️
درود بر استاد عزیزم و خسته نباشیدبه خانم شایسته مهربان
باز هم از خداوند سپاسگزارم که من رو هدایت کرد با آموزهای شما با قوانین جهان آشنا شوم.
استاد من به شخصه بابت شغلی که دارم سالهاست با آدمهای موفق و ثروتمند آشنا هستم حتی با یکی دونفرشان دوستی نزدیک داشتم که متاسفانه یکی از این دوستان با داشتن ثروت عظیم و موفقییت در برند خودش در سن کم از دنیا رفت،و همیشه برای من جای سوال بود که چرا این بنده خدا با اینهمه پیشرفت در دنیای مالی به بیماری دچار شد و از دنیا رفت
الان که با کمک شما استاد قوانین جهان هستی رو کمی متوجه شدم فهمیدم این دوست من فقط به داشتن ثروت و موفقیت مالی تمرکز کرده بود و از داشتن سلامتی و خردمندی و روابط دور بود
خدایا شکرت که من رو هدایت کردی به خانواده عباس منش
سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم
سلام خدمت دوستان عزیز و استاد عباس منش بزرگوار
واقعا بی نظیره این قوانین،
الان ساعت ۱۰ صبح روز شنبه هست،این یک ماهه فقط کارم گوش دادن فایلها هست، اتفاقات کوچیک یکی یکی داره برام رقم میخوره، نمیدونم مربوط به این فایل هست یا نه، من توی زمینه مبل فعالیت دارم، پنج شنبه ظهر که دو دست کار واسه خیاطی دادم به یک خیاط برام بدوزه و قرار شد شنبه شب برم ازش کار رو تحویل بگیرم، همون شب به من زنگ زد و بر خلاف معمول گفت هزینه رو قبل از تحویل ، یعنی همون شب واریز کنم،و از اون جایی که قرار بود بقیه مشتریها برای من پول واریز کنن، هیچکدوم هیچ واریزی برام نداشتن، و اون بنده خدا بی دلیل قیمتش رو هم بالا برده بود، وقتی تلفنی باهاش تماس گرفتم دیدم داره سربالا جواب بهم میده که من خیلی بهم برخورد و گفتم اصلا نمیخواد کار رو بدوزی بزار شنبه میام کار ها رو میگیرم و میدم کس دیگه، خیلی توی نیم ساعت اعصابم خورد شده بود چون کار فوری بود و باید تحویل میدادم و از طرفی پول هم به اندازه دوخت برای این کارها نداشتم که بدم به خیاط و بگم تا بعد از ظهر شنبه که امروز باشه آماده کنه، خلاصه اومدم و فقط مشستم توی سایت به چرخیدن و فایل گوش دادن و حالمو خوب کردن ، و باور این موضوع که تو چه کاره ای قرار شده که تو فقط بندگی خودتو بکنی ، دیشب تا ساعت ۱۰ شب به بقیه مشتریا پیام میدادم که تا آخر شب وجه برام واریز کنن، پیام ها رو میخوندن و جواب نمیدادن، که این موضوع باعث شده بود ازشون نا امید بشم، دیشب موقع خواب فقط شکر گذادی میکردم بابت داشته هام و فایلها رو گذاشته بودم و باهاشون خوابم برد، صبح امروز پاشدم و رفتم حمام ک شروع کردم به خاطر آب گرم و حمام و هر وسیله ای که به چشمم توی خونه میخورد شکر میکردم، سوار ماشین شدم و همین فایل رو دوباره گذاشتم و حرکت کردم ، رسیدم دم کارگاه خیاطه، ازش تشکر کردم کارهای ندوختمو گرفتم و گفتم میارم کارگاه خودم میشینم کارشو انجام میدم، توی راه فقط میگفتم رب العالمین تویی ای خدای بزرگ، قدرت مطلق تویی ، خدای قادر تویی ، و همینطور شکر گذاری میکردم، ولی واقعی ، از صمیم قلب با ایمان ، رسیدم کارگاه دقیقا پنج دقیقه آخر فایل یک دفعه دیدم پیام واریزی اومد روی گوشیم و پنج برابر مبلغی که لازم داشتم برای این لحظه به حسابم واریز شده ، هنوز هم معلوم نیست کدوم مشتری ریخته ، خدارو شکر بابت اینکه این خدا اینقدر قابل اعتماده ، و این اولین بار نیست توی این مدتی که دارم با شما روی باورهام کار میکنم این چندمین باره که داره این کارهای کوچیک رو برام انجام میده، شتید خیلی کوچیکه ولی حقیقتا مسیر مسیر درستیه، خدا روشکر به خاطر وجود شما استاد عزیز، خدا رو شکر به خاطر آشناییم با این سایت و خدا روشکر به خاطر قرار گیری در کنار عزیزان در این سایت.
انقدر به وجد اومدم که تا فایل تمام شد گفتم تا این اتفاق داغه داغه بنویسم، ببخشید اگر بی ربط بود،
سپاسگذار خداوندم که اگه باورش کنی هیچ وقت دیر نمیکنه❤❤❤
روز 30 ام
باسلام به همه دوستای عزیزم. سلام به استاد و مریم عزیزم
من تو خانوادمون چن نفر رو داریم که به موفقیت نسبی رسیدن. به طور مثال عمو و عمه خودم که بدون هیچ گونه سرمایه اولیه الان شغل خودشون رو دارن و خوب پول در میارن. هر چند ممکنه فعلا پولای گنده در نیارن که اونم مسلما بخاطر کمبود باورشونه. یکی دیگه رو هم داریم که کارخونه داره. اون دیگه پوادارترین عضو خانوادس. حرفش همیشه برو داره. همه بهش احترام میذارن و به اموزه هاش گوش میدن. وقتی میبینمش همیشه اعتماد به نفس بالاش رو حس میکنم. هیچ وقت اجازه نمیده حرف و باور کسی تو ذهنش بشینه و سری حرفای اونا رو رد میکنه. همیشه در حال یادگیریه یه جوری که انگار از یادگیری سیر نمیشه. خیلی کنجکاوه و من یه بار که دوستام رو برده بودم خونشون خیلی راحت باهاشون صحبت میکرد و راجب رشته هاشون و اینا حرف میزد. خودشو خیلی قبول داشت. به نظرم مهمترین ویژگی که داشت این بود که به خودش و عقایدش و افکارش بیشتر از بقیه بها میداد. خودشو خیلی دوست داشت و این به نظرم باعث پیشرفتش شده. عمه من تو یه روستا یه مغازه زد که توش ظرف و ظروف گرون قیمت میفروشه. من خودم باورم نمیشد که بشه تو یه روستا همچین کاری کرد. من با عمم خیلی در ارتباطم. اون همیشه خندونه. تو رویاهای خودشه و اصلا با بقیه کاری نداره. به خواسته هاش یکی یکی میرسه. خیلی با اعتماد به نفس حرف میزنه و همیشه با امید حرف میزنه . روابط اجتماعی فوق العاده ای داره و همیشه وقتی میره داخل جمعی با همه یه صحبتی داره. من نکته مشترک ادمای موفق تو خانوادم رو اعتماد به نفس بالاشون میدونم. ارزش دادن به خودشون و خواسته هاشون که میشود. بزرگترین اگاهی این فایل برای من افزایش اعتماد به نفس بود. اینکه پوا دراوردن کاملا به خودم ربط داره. کاملا به ذهنیت من ربط داره. اینکه من چه باوری رو نسبت به پول دارم. اینکه من چه ذهنیتی راجب ثروت و موفقیت دارم. من برای اینکه به ثروت برسم باید ذهنیتم رو تغییر بدم. رو خودم کار کنم و برای خودم ارزش و بها قایل بشم.
بنام خدای وهاب
سلام
روز سی ام سفرنامه
استاد عزیزم باورکنید اگر شما هیچ دوره ای هم نزارید همین که به ما نشون دادین که به همین سادی میشه به موفقیت رسید نصف راه رو واسمون هموار کردید…اینکه لازم نیست فنون و مهارتها و انواع اقسام باور که برامون ساختن تا به موفقیت برسیم ،داشته باشیم و یا بخوایم کسب کنیم…باهمینی که هستیم،همینننننن،تیپ قیافه،زبان،سواد،سرمایه،……میتونیم فقط با تغیر باورها به هرچی بخوایم برسیم…
درکل کاری کردید باورکنیم با خیلی سخت گرفتن و قانونمندبودن نمیشه به ارامش رسید…
دوستتون دارم
سلام به استاد عزیز و مهربان
خداوند رو سپاس گزارم که تونستم ۳۰ روز از فایل رو گوش کنم و تلاش کردم که باور هایمان را در هر قسمت از زندگیمرو تغییر بدم
و خداوند مهربان رو شکر گزارم که تونستم حداقل یه مقدار تغییر کنم در مورد ارتباط با خدا
در مورد ارتباط با دوست
خیلی تغییر خوبی بود و جواب داد
و در تلاشم که بازهم تغییر کنم
فقط یه سوالی که ذهنمو خیلی در گیر کرده در مورد ثروت اینکه منی که هنوز کاری ندارم یا اینطور بگم درآمدی ندارم که هر ماه برام واریز شه و فقط به کمک پدرم این درآمدو دارم
و خودمم خیلی تلاش میکنم که کاری پیدا کنم
اینطور آدما باید چه تمرینی یا چه قوانینی رو پیاد کنم تا بتونم در این زمینه هم موفق شوم!؟؟
سلام به همه همسفران و گردانندگان این سایت الهی
روز 30 سفرنامه
این فایل رو سه یا چهار روزه هرروز گوش میدم ولی خب ایده ای برای نوشتن نداشتم و چون هربار که برای سفرنامه نوشتم از خدا خواستم که خودت هدایتم کن برای نوشتن که هروقت برمیگردم به نوشته هام بدونم در چه مسیری بودم و الان در کجا هستم، تا به امروز فقط گوش کردم و آگاهی های نابی که استاد گفتن و مریم جون در مقاله هاشون نوشته بودن رو نکته برداری کردم و کامنت های بی نظیر همسفرانم رو خوندم و خدا رو هزاااااراااان بار شاکرم برای وجود تک تک اعضای این خانواده بزرگ و دوست داشتنی که هر کدومشون به نحوی آگاهی دهنده هستن….
” برای تغییر شرایط مالی ات، قبل از تغییر نحوه عملکردهایت مثل تغییر شغل، تغییر شهر، گرفتن مدرک های دیگه، افزایش ساعت کاری، تبلیغات بیشترو…باید تغییر را از یک مرحله قبل تر و اساسی تر یعنی تغییر برنامه ریزی ذهن آغاز کنی” این جمله وااقعا باید هرروز برای خودم تکرار کنم که بشه ملکه ذهنم. با اینکه این حرف رو بارها و بارها از استاد شنیدم و هربارم نوشتم اما بعد از چند روز باز برمیگردم به خونه اولم. بزرگترین باور مخرب ذهنم اینه که باید شغلت رو عوض کنی با این علمی که داری بیشتر نمیتونی درامد کسب کنی باید بری مدارک بیشتری کسب کنی باید مهارت بیشتری یاد بگیری باید بیشتر زمان بذاری در صورتیکه من دوست ندارم کل زندگیم در حال کار کردن باشم و دوست دارم برای کارم بعد مکانی و زمانی تعریف نشده باشه و در هر زمان و مکانی بتونم درامد داشته باشم اما ذهنم مدام در حال نجوا کردنه با اینکه براش مثالهای زیادی میزنم از دور و بریام اما بازم مقاومت میکنه ک اون کسی که درامدش زیاده بخاطر اینه که چون شغلش آزاده یا چون ارایشگری الان تو بورسه و درامدش بالا و شروع میکنه منطقی جلوه دادن این موضوع که باااید مهارتت رو افزایش بدی باید کمال گرا باشی…. هنوز نمیدونم چطوری باید با این باور اشتباهم مقابله کنم اما همین که میدونم بزرگترین پاشنه آشیلم این مورد هست بازم یه پله اومدم بالاتر چون میدونم اشتباهم چیه حالا باید دنبال راه حلش باشم.
بنام رب العالمین
سلام به همگى
امروز روز ٣٠ و اخرین روز سفرنامه ام تو قسمت ١ هست
و خدا رو شاکر هستم که من رو تو این مسیر هدایت کرد و همینطور ثابت قدم نگه داشت و
از مریم جان هم سپاسگذارم که این بستر رو براى رشد ما ایجاد کرد ❤️
امروز بعد ٣٠ روز بیشتر تونستم با تمرکز بالاخره فایل جدید رو گوش بدم
روزهای قبل تفکر عمیق و موندگارى مثل امروز نداشتم و احساس میکنم دنبال مسکن بودن نه دنبال منشأ و ریشه مشکلاتم
دنبال ارامش مؤقتی حس مؤقتی
منم بعد این مدت که با استاد هستم از لحاظ سلامتى ، روابط ، حال خوب تو بهترییین حالت هستم و ایمان صد در صدى دارم به جسمم و اینکه می تونم با بدترین افراد از نظر فرکانسى هم رابطه خوبى برقرار کنم ❤️
ولى از نظر ثروت تغییر نکردم کمى بدهى هم دارم
با خودم فکر کردم و گفتم واقعا چرا این مسائلم خوب شده و ثروتم نه ، در حالى قبل ها که تمرکز زیادى روى بحث هاى مالیم داشتم وضع مالى خوبی داشتم ( البته حس خیلی بد ، روابط بد ، و ارامش پایین )
الان این ها رو دارم ولى ثروت رو ندارم !!
دیشب خیلی هدایتى تو اینستا مصاحبه یه مرد جوونى رو گوش دادم که تو زمینه املاک کار میکنه و خیلى موفق هم هست مخصوصا نسبت یه سنش
در حالى که من اصلا دنبال این نبودم ولى چون امروز روز ٣٠ سفرنامه ام در مورد این موضوع بود خود بخود هدایت شدم و
اینکه اگه دسترسی به مکانی داشتم که افراد موفق بودن حتما میرفتم و باهاشون صحبت می کردم چون تو این زمینه عزت نفسم باهام همکارى میکنه و ترمز و ترس ندارم . چون قبلا تمرین کرده بودم تو این زمینه
ولى چون خدا خودش می دونست ❤️ خودبخود واسم تمرین رو از قبل اماده کرد براحتى و سادگی
تا اینجا متوجه شدم که با وجود پیشرفت هام من از نظر مالى تکون نخوردم
با گوش دادن به این فایل متوجه شدم من به نظم داشتن و سحرخیزى و برنامه ریزی ارزش زیادى داده بودم که حاشیه بودن ، این اواخر هم واقعا احساس می کردم دارم کار بیهوده میکنم و اصل این نیست واقعا هر چند که عادت خوبی می تونه باشه
هى میپرسیدم خب پس من باید چیکار کنم دیگه ؟؟
بعد تو کامنت یکى از بچه ها خوندم که نوشته بود
👈بسته روانشناسی ثروت استاد عباس منش الهامی از طرف خدا برای انسانهایی که برای ثروت جسم خودشون را به هر کاری وادار میکردند.
این نوشته رو که خوندم گریم گرفت بعد گفتم خدایا من اصلا از نظر مالى نمی تونم این دوره رو بخرم که بعد استاد تو فایل گفتن اگه بدهکارى دارین فعلا نخرین چون مدارتون فاصله زیادى داره
بعد هم هدایت شدم به کامنت دوست عزیزى که نوشته بود روی ٣ تا فایل چگونه درامد خود را ٣ برابر کنین گذاشته روانشناسی ثروت و داره بهش گوش میده و گفتم چه ایده خوبى منم همین کار رو کنم
خب حالا مصاحبه با افراد موفق
اول به پرسنلش گفت شما نباید مثل من و به شیوه من معامله کنین تو باید به شیوه خودت معامله کنى به سبک خودت من فقط اصل رو بهت میگم !!!!و این جمله چقدر زیبا بود
بعد گفت تو باید اون شغل مورد علاقه ات رو پیدا کنى نه شغلی که میبینی توش پول هست ( یعنی باید خودت رو پیدا کنى )
و اینکه گفت
اتمامى معاملات که واسه املاک میکنه خدا و معنویت اصولشه و اینکه میگه خدایا این معامله به سود من و طرف مقابل باشه
اینطوری نباشه که ما انقد طرف مقابل رو تحت فشار واسه تخفیف بزاریم که اون لحظه معامله کنیم و سود کنیم و بعدش طرف به خودش بیاد و اه و انرژى بدش بمونه ،،،، نه این موفقیت نمیاره
بعد که تو خودم دقیق شدم دیدم چه خوب من این رو واقعا دارم خدایا شکرت
بعد ییه جمله جادویی داشت که گفت
👈👈 مشترى محصول شما رو نمى خره مشترى انرژى شما رو می خره
یعنى وقتى این جمله رو با تجربیات خودم تطابق دادم دیدم هر جا که من انرژى بالا حس خوب به خودم و محصول و تاثیرى که محصولم میزاره داشتم اون فروش میرفت به سادگی و همه با عشق می خریدن
هر وقت که تو معاملاتم می گفتم خدایا این محصول یا این وسیله تو این دنیا باید به یه جاى خوب برسه دست فردى که باهاش عشق کنه پس خودت بفروشش به کسى که باهاش عشق کنه به کسى که این محصول براش فایده زیادى داشته باشه و همینطور سود من که به نفع منم باشه
بعد میدیدم بدون تبلیغ مشترى پیدا شده و همه چیز عالى انجام شده
اون مواقع انرژى بالایی داشتم و اون انرژیمو از اتصال به منبع می گرفتم و از سپردن به خدا
یه هو معامله اى که مدت ها بود راکد شده بود انجام میشد
پس بحث انرژى بود نه خود اون وسیله و نیتى که پشت معاملات ما هست …..که همواره باید بعد معنویش زنده بمونه همواره ….
یه ویژگى دیگه که اون فرد داشت میگفت صبر
انسان باید صبر کنه و ارامش داشت وقتى یه دونه اى میکارى فردا میوه نمیده و این قانون تکامل ( پاشنه اشیل افراد عجولى مثل من )
من خیلی از افراد رو دیدم تو ادم هاى اطرافم که بورس سرمایه گذارى می کردن و تا میرفت بالا خوشحال و میومد پایین استرس
و جالب این بود که اینطور افراد همش ضرر میکردن
ولى من هر بار که تو بورس سرمایه گذاری کردم سود کردم هر چند خیلی تعدادش بالا نبود
بعد متوجه شدم دلیلش این بود که من از قبل میگفتم خدایا این سهام رو بگو هدایتم کن بخرم و سود کنم تو بازه کم و موقع فروش هم اون طرفى که می خره هم سود کنه و دقیقا وقتی سهام رشد می کرد می فروختم و خیلی منتظر سود بیشتر نمیموندم یعنى طمع نمی کردم و این همیشه واسم جواب داده بود چون به فکر منفعت طرف مقابل هم بودم
بعد دیدم اون افرادی که ضرر میکردن طمع و ترس تو وجودشون زیاد بود
وقتی می رفت بالا خوشحال و شاد و منتظر بالا تر رفتن و رفتن بودن و طمع اونا رو میگرفت و نمی فروختن همون افراد همون سهام رو بعد که اومد پایین با ضرر می فروختن ( چون تو دلشون مرض بود با خودشون میگفتن بزار نهایت سود رو کنیم و وقتی میفروشیم که دیگه سودی نداشته باشه و میاد پایین یعنی به فکر ضرر طرف مقابل بودن )
در حالى که طبق قانون هم من سود میتونم کنم هم دیگران
یه باور دیگش این بود که انسان باید غذای خوب به جسم و روحش بده ( همون کنترل ورودى ها )
چون جسم رو روح و روح رو جسم اثر داره
و دیدم واقعا اینطوریه
چون خیلی افراد دارن تو زندگیشون میدون و توجهی به تغذیه ندارن و ورودى های ذهنشون ، اینا فقط دارن زندگى میکنن و همین ….. فقط زنده هستن به نظرم
با صحبت هاى اون فرد این ها رو تشخیص دادم
صبر ، کنترل ورودى ، منفعت رسوندن و کمک به دیگران ، معنویت و تغذیه بعد معنوی وجودش مثل بعد جسمیش ، نترس بودن ، طمع نکردن ….. وقتی که صحبت میکرد صبر و ایمان و توکل ازش می بارید
با وجود همه این ویژگى هایی که احساس کردم تو وجود خودم دارم ولى از نظر مالی صفرم
خوشحالم که خدا بهم نقاط قوتم رو یاداور شد در کنار ضعف هام چون اگه فقط ضعف هام رو می فهمیدم خیلی ناامید میشدم و همیشه ازش خواستم وقتی ایراد کارم رو میگه نقاط قوتم رو قبلش بگه تا انرژى بگیرم واسه رفعشون ❤️❤️
بعد هدایت شدم به مواقعی که خیلی راحت باعث میشدم اطرافیانم معاملات راحت و پر سودی کنن و خودم نه !!
یه باور شدیدپیدا کردم که هر جا که پول هست خدا عشق و صمیمیت و معنویت نیست
یعنی این باور نمیزاره حتی اون باور هایى خوبم کار خودشون رو کنن !!
تا حدى قوى هست که یه جا اگه از پول صحبت شه مخصوصا رقم های بالا ، درونم بهم الارم فرار رو میده که باید برى اینجا جای تو نیست 😄
تا حدى که ضربان قلبم میره بالا انقد که مقاومت دارم
یعنى پول میاد تو زندگیم ولى نمی مونه !
فکر میکنم پول باعث میشه عشق و الفت از بین بره
خدایا ازت ممنونم که این باورها رو از درونم کشیدی بیرون
ازت می خوام هدایتم کنی تا براحتی هم از بین ببرمش ….