صاحبان کسب و کارهای موفق چه باورهایی دارند؟ - صفحه 39

677 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ساحل آرامش گفته:
    مدت عضویت: 1671 روز

    به نام خدای مهربان🪴

    وقتی میخوام جواب یک سوال رو به دست بیارم خودم اقدام کنم، دست‌به‌کار بشم و حرکت کنم

    توی اینترنت سرچ کردن اقدام خاصی نیست که یک سری مطالب رو جمع کنم چون تاثیری در باورهام ایجاد نمیکنه

    وقتی خودم با صاحبان افراد موفق صحبت میکنم چند اتفاق توی وجودم میفته

    با آدمهای موفق بیشتر حشر و نشر میکنم اعتماد به نفسم میره بالا

    خیلی تواناییم بیشتر میشه از این که میتونم این ارتباط رو برقرار کنم

    اطلاعات ذی قیمتی به دست میارم

    از زبان بدن اون افراد چیزهایی به دست میارم که هرگز توی نوشته ها به دست نمیاد اگه خدا رو باور کنم، اگه قوانینش رو باور کنم، اگه جهان و سیستمی که داره جهان رو حرکت میده باور کنم هر آنچه که بخوام بدست میارم

    اگه بتونم روی باورهام به خوبی کار کنم حتی اگه توانایی هام افزایش پیدا نکنه

    یا استعداد هام افزایش پیدا نکنه

    حتی اگه زمان کاریم هم کاهش پیدا کنه میتونه درآمدم افزایش پیدا کنه

    فقط باید باور کنم که میتونم همه چیزو تغییر بدم و زمان کافی بزارم روی خودم

    روی باورهام کار کنم

    اون وقت مسیر های جدید بهم الهام میشه راه های جدید بهم گفته میشه

    شیوه‌های متفاوت تبلیغات، بازاریابی و فروش، یا هر چیز دیگه ای بهم گفته میشه

    خیلی نمیخواد دنبال راهکار ها باشم

    یک کتابی میبینم که بهم میگه

    یه دوستی بهم میگه

    ایده‌ی بهم گفته میشه

    یه خوابی میبینم که بهم گفته میشه که اگه این تبلیغ رو بکنی جواب میگیری

    یا یه حرفی میشنوم

    وقتی روی باورهام کار کنم، روی اصل موضوع تغییر ریشه‌ای باورها، اونوقت موضوعات کوچکتر مثل اینکه کجا مغازه بگیرم

    چطور تبلیغات کنم

    چه محصولی تولید کنم که فروشش بیشتر باشه

    چه تغییری در محصولاتم بدم

    اینا بعداً بهم گفته میشه

    اول باید روی خودم کار کنم، روی باورهام کار کنم

    موقعی که میخوام قانون رو بفهمم وقتی که میخوام فکر خدا رو بخونم، وقتی که میخوام بفهمم خدا چه قوانینی در جهان تعبیه کرده باید افراد موفق توی اون زمینه‌ای که میخوام قانونش رو بفهمم پیدا کنم

    اون وقت ویژگی‌های مشابه اونها رو دنبال کنم

    یعنی اشتراکات شون

    ممکنه یک سری ویژگی ها رو در افراد موفق ببینم مثلاً امید، خوش پوش بودن، اخلاق خوب، مردم‌داری، صبر، حوصله، ایمان، جایگاه خوب، جای قشنگ توی شهر، ویترین خوشگل، محصولات باکیفیت

    این ویژگی‌ها رو دونه دونه بغل هم بزارم یعنی تحقیق و بررسی کنم ببینم کدوم اینها با هم مشترکه

    اونایی که مشترکه قانونه🪴

    یعنی ممکنه دوتا فرد موفقی رو بشناسم که یکیش مغازه اش توی خیابون اصلی و گلِ شهرِ و بسیار هم موفقِ

    یکی دیگه رو هم بشناسم که مغازه اش جای پرتی باشه اما اونم بسیار موفقِ

    پس این ویژگیِ داشتن یه جای خوب در مرکز شهر جزء قوانین اصلی برای موفقیت نیست

    یا یک آدم موفقی رو ببینم که خیلی منظمه همه کارهاش رو طبق نظم انجام میده

    طبق برنامه کارهاش رو پیش میبره

    میدونه که توی ساعت های مختلف چه کارهایی رو باید انجام بده

    برنامه فرداش رو هم میدونه، پس فردا رو هم میدونه

    بعداً یه آدم دیگه ای رو پیدا کنم که اونم توی اون حوزه‌ای که من دنبال میکنم بسیار موفق باشه ولی اهل برنامه ریزی نباشه

    مثلاً بهش بگم برنامه ات برای فردا، یک ماه دیگه یا یک سال دیگه چیه

    میگه برنامه ندارم، پیش میاد، پیش میریم ببینیم چه اتفاقی میفته

    به این نتیجه میرسم که برنامه‌ریزی اون موضوع اصلی برای کسب موفقیت این افراد نبوده

    یا فرد دیگه ای که خیلی موفقِ توی اون حوزه‌ای که من دارم بررسی میکنم مثلاً روزی چهار ساعت میخوابه، آدم فعال و پر جنب و جوشیه، از این شهر به اون شهر، از این کار به اون کار

    ولی خیلی هم موفق و ثروتمنده

    یه نفر دیگه رو هم پیدا میکنم که اونم خیلی ثروتمند و موفقه اما روزی ده ساعت میخوابه، خیلی خونسرده، خیلی هم تقلا نمیکنه و آرومه، خیلی هم تفریح میکنه

    بسیار هم ثروتمنده

    به این نتیجه میرسم که زمان زیاد برای کار گذاشتن یا اکتیو و فعال بودن جز فاکتورهای اصلی برای ثروتمند شدن نیست

    که اگر بود باید این یکی آدم هم ثروتمند نمیشد

    چون این فاکتور رو نداره

    به این شکل میتونم قوانین رو پیدا کنم

    باید ببینم که افراد موفق چه ویژگی های مشترکی با هم دارن

    چه باورهایی رو در خودشون ایجاد کردن

    باید بدونم که تموم اون چیزهایی که فکر میکردیم جزء اصول اصلی موفقیته

    اینا با هم متفاوتن

    هم از لحاظ نژاد، هم از لحاظ کشور، هم از لحاظ سن، هم از لحاظ تنبلی و زرنگی، با برنامه و بی برنامه بودن، سرمایه اولیه، خانواده، تحصیلات

    ممکنه یکی از افراد موفق تحصیلات خیلی بالایی داشته باشه یکیشون نداشته باشه

    پس تحصیلات عامل موفقیت نیست

    اون چیزی که توی همه اینا مشترک بوده جنس باورهایی توی ذهن اونا بوده

    یه باورهایی بوده که تونسته اونارو موفق کنه

    باید سعی کنم که این باورها رو در خودم ایجاد کنم

    اون باورها رو در خودم پرورش بدم و تقویت کنم

    نباید فکر کنم که عاملی مثل نظم، انضباط، سحرخیز بودن، خوش پوش تر بودن، خوش اندام تر بودن، فاکتور موفقیته

    اینها عامل اصلی برای ثروتمند شدن نیست

    کل داستان اینه که چه فرکانسی رو دارم به جهان هستی ارسال میکنم

    چون جهان داره فرکانس های منو دریافت میکنه و طبق اون فرکانس هایی که دریافت میکنه وضعیت مالی منو تعیین میکنه

    یا شرایطی رو برام به وجود میاره برای اینکه رشد کنم یا رشد نکنم از لحاظ مالی باید تموم تمرکزم رو بزارم روی این که چه باورهایی رو در خودم ایجاد کنم

    به اندازه ای که روی خودم کار کنم از لحاظ مالی پیشرفت می کنم

    همیشه یه فاصله زمانی هست بین اون موقع که من میام باورهام رو تغییر میدم و فرکانس هام رو ارسال میکنم و جوابی که جهان بهم میده

    یعنی اگه امروز روی خودم کار کنم امروز تغییر نمیکنم

    چون امروز باورهای من تغییر نمیکنه که بخواد وضعیت مالی من تغییر کنه

    پس این فاصله زمانی هست

    ولی هر چقدر شور و شوق و اشتیاق بیشتری برای یادگیری و برای تغییر، برای روی خودم کار کردن داشته باشم این فاصله کمتر میشه

    وقتی وضعیت مالیم تغییر کنه خیلی چیزها توی زندگیم تغییر میکنه

    زندگیم قشنگ تر میشه، سپاسگزار تر میشم هیچ وقت نمیتونم تغییری در اصل موضوع ایجاد کنم

    اصل موضوع از همون اول این بود که چه فرکانسی رو در هر موردی دارم میفرستم به جهان هستی

    اونا رو باید درست کنم

    اونا رو باید تغییر بدم

    اونا رو باید جوری تغییر بدم که نتیجه اش فراوانی باشه، نتیجش سلامتی، ثروت و خوشبختی باشه

    سعی کنم توی زندگیم به جایی برسم که اگه دارم کار میکنم به خاطر دلم باشه، به خاطر عشقم باشه

    نه به خاطر اینکه مجبورم کار کنم 🪴

    اگه روی باور هام کار کنم نتایج خیلی فوق‌العاده‌ای به دست میارم

    زندگیم در تموم ابعاد تغییر میکنه

    جوری که نمیتونم باور کنم

    تموم اتفاقات زندگیم بدون استثنا نتیجه باورهای خودمه

    من موجودی فرکانسیم که وارد جهانی شدم که کار بی وقفه اش پاسخ دادن به فرکانس‌های منه

    حتی یک فرکانس کوچیک هم بی جواب نمیمونه و چیزی از قلم نمیفته

    اما این جهان منو در مداری همجنس با فرکانس های غالبم قرار میده🪴

    سپاس فراوان از شما استاد عزیز وخانم شایسته جان🪴

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    نسرين خالقي گفته:
    مدت عضویت: 1316 روز

    سلام به استاد عزیز و مریم جان و همه دوستان

    همزمان با دوره ١٢ قدم روی دسته بندی ” سرمایه گذاری روی خودت ” هم کار می کنم و جالب این که این فایل همزمان شد با فایل جلسه اول قدم چهارم که یک مکمل هم هستند .

    بارها و بارها بچه ها در کامنت ها نوشتند که فایلی را برای بار چندم گوش دادن و نکات تازه و جدیدی پیدا کردن اوائل خیلی متوجه نمی شدم یعنی چی خوب مطالب که تغییر نکرده ولی الان برای خودم پیش اومد انگار با چند بار گوش دادن تازه مطلب جا می افته مثل دکمه یا پیچی که قشنگ چفت میشه این مطلب قشنگ سر جای خودش قرار میگیره .

    کار کردن روی باور ، همه چیز باور أست ، باور فراوانی ، باور شدن، باور اینکه همه ما یکسان هستیم. ریشه همه اینها توحید أست اینکه استاد میگه ریشه همه چیز توحید أست ، تازه تق داره جا می افته برام ، اگر به قدرت پروودگار ، خالق جهان همه کاره و مالک اسمان و زمین و هر چه بین ان أست ایمان دارم خدایی که ازیک ذره ناچیز افرید چرا باور نکنم که اگر همه چیز را به او بسپارم می شود . ایمان که باشد خیال راحت أست ، خیال راحت یعنی ارامش و شادی و حس خوب ، حس خوب یعنی عمل کردن با این حس عمل کردن اتفاق های خوب می افتد ، اتفاق خوب یعنی نتیجه خوب و رضایت بخش ، نتیجه عالی دوباره حس تو عالی می شود و بهتر کار می کنی و بهتر نتیجه میگیری و می افتی تو چرخه . با یک ایمان قوی می افتی تو دریای ثروت ، ان وقت أست که لبخند خدا را می بینی ، رضایت خدا را می بیتی چون به خدا نزدیک شدی ، خدا خوشحال میشه که ایمان و اعتماد به قدرت خود ش با باور اینکه می شود رها کردی و سپردی به خودش و رسیدی به انچه که باید می رسیدی . به لبخند و رضایت خدا.

    مدتها از خدا خواستم ایده کار ی عالی که مستقل از زمان و مکان باشد به من بدهد ، خیلی وقت پیش کلمه اب در خواب گفته شد ولی اصلا نمی دانستم که با این کلمه چه کاری می شود انجام داد بعد از کلی زمان تازه ایده ان را پیدا کردم ، مرحله به مرحله ، واقعا چه زیبا گفت استاد ؛ که زندگی بازی أست که باید قوانین ان را یاد بگیریم وقتی بازیگر حرفه ای این بازی شدیم فقط لذت و برد و برد أست . من هم ایده را گرفتم و قدم اول را برداشتم

    و بقیه را به خدا سپردم تا مرحله به مرحله به من بگوید ، به الله یکتا گفتم هزاران هزار نفر در سایت را هدایت کردی به ان منبع بی حساب ثروت باید من را هم هدایت کنی به همان منبع ، از تو بیحساب می خواهم . به قول دوستی بوی پول را حس می کنم ، حضور خدا را حس می کنم و ارامش و یفیق دارم که می شود .

    خدایا به بزرگی و عظمت تو شکر ، به این قوانین بدون تغییرت شد، به وجود بندگان موحدت شکر ، خدایا دستان ما را بگیر و لحظه ای ما را به حال خود وا مگذار که بدون تو دو تاریکی هستیم .

    خدایا خیر و ثروت و شادی را به استاد و تمام اعضاء این سایت عطا کن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    محمدرضا گفته:
    مدت عضویت: 2007 روز

    به نام خدا

    روز سی ام تحول زندگی ام

    خداوند را هزاران بار شکر می کنم که توانستم فصل اول روز شمار را به پایان برسانم، انجام این کار اعتماد به نفس زیادی به من می دهد و خدا می داند که چه اتفاقات خوبی در انتظارم است، پس خدایا شکرت، خدایا شکرت، خدایا شکرت.

    بعد از این که فیلم راز را دیدم و کتابش را هم خواندم، هر از گاهی طبق تمرینات کتاب عمل میکردم و مثلا در روی کاغذ می نوشتم که دوست دارم چه اتفاقی بی افتد، ولی اتفاقات خوب مثل الان رخ نمی دادند و احساساتم به صورت سینوسی گاهی خوب بود گاهی بد، این به این دلیل بود که هنوز قانون را به درستی درک نکرده بودم، بعد از یکی دو سال، با استاد آشنا شدم و هر از گاهی به فایل های ایشان از کانال های تلگرامی که فایل های صوتی را میکس میکردند گوش می دادم، در یکی از آن فایل های میکس شده، استاد مداوم تاکید می کرد که مسئولیت کل زندگی ات را در دست بگیر، در اوایل برایم سخت بود، ولی بعد از تمرین و تلاش متوجه شدم که اولین قدم برای استفاده از قانون، پذیرفتن کل مسئولیت زندگی مان است، و تا وقتی که این جمله را قبول نکرده ایم نمی توانیم به درستی از قانون استفاده کنیم، به همین دلیل است که خیلی ها با قانون آشنا می شوند، چند روز تمرین های کتاب ها را انجام می دهند و بعد سرد می شوند و می گویند که قانون جذب وجود ندارد، من در هیچ کتابی نخوانده ام که باید کل مسئولیت زندگی مان را در دست بگیریم و در همه آن ها فقط تمریناتی مثل تمرین شکر گزاری نوشته شده بودند و چیزی به نام روی خودمان کار کردن اصلا وجود نداشت، چیزی به نام عوض کردن شخصیت خودمان وجود نداشت، مهمترین فرق این سایت با کتاب ها و سایت های دیگر همین ها است و استاد روی این دو عامل خیلی تاکید می کنند، چون تا وقتی روی این دو عامل کار نکنیم، تغییر آنچنانی رخ نخواهد داد.

    پس همان طور که خانم شایسته در کپشن روز سی ام فرموده اند:

    «تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثناء نتیجه باورهای خودمان است»

    با نگاه کردن به زندگی مان و خودمان متوجه می شویم که باور های ما درست است یا نه، به نظر من باور یک جمله در ذهنمان نیست که آن را بخوانیم و متوجه شویم، باید با توجه به اعمال و حرف هایمان آن را درک کنیم،همان طور که در روز بیست و نهم نوشته ام، باید خودمان را بشناسیم.

    باور های ما هستند که زندگی مان را می سازند پس در وهله اول باید باور هایمان را تغییر دهیم، با تغییر باور ها زندگی خود به خود تغییر میکند، باور ها مثل کد های برنامه نویسی هستند که تعیین می کنند برنامه باید چه کاری را انجام دهند، در اوایل کار، برنامه نویسی کار خیلی سخت و مشکل به نظر می آید و آدم برای نوشتن یک سطر برنامه چند ساعت تلاش می کند، ولی رفته رفته کار آسان تر می شود، پس ممکن است در اویل کار کردن روی خودمان سخت باشد و وظیفه ما این است که این حرکت را ادامه دهیم تا به آن عادت کنیم، پس از عادت کردن، آسان تر می شود، پس خدایا شکرت که راه خوشبختی رفته رفته آسان تر می شود، خدایا شکرت، خدایا شکرت، خدایا شکرت.

    کتاب های مختلف درباره نوشتن باور ها تاکید می کنند ولی آن طور که من درک کرده ام، نوشتن باور ها و تلقین آن به خودمان راه حل مناسبی نیست، در دانشگاه و دبیرستان، قبل از این که فورمول ریاضی را به ما یاد بدهند، آن را به ما اثبات می کنند، پس درک آن راحت تر می شود و نیازی به حفظ کردن ندارد، پس به جای تلقین باور ها برای خودمان، باید آن ها را به خودمان اثبات کنیم، بهترین راه اثبات قوانین برای خودمان زیر نظر گرفتن بقیه مردم است، باید ببینیم که چه کسانی با چه باور هایی در چه شرایطی زندگی می کنند،

    پس از دیدن انسان هایی که در شرایط غیر منطقی به ثروت های زیادی دست یافته اند و موفق شده اند، قانون برای ما اثبات می شود، یکی از مسئله هایی که به تازگی برای من اثبات شده است این بود که من باور داشتم سیاه پوستان نمی توانند در جامعه انسان موفقی شوند، پس از دیدن خواننده هایی مثل ریاینا، کاردی بی، مایکل جکسون و بازیگری مثل ویل اسمیت، قانون به من اثبات کرد سیاه پوستان می توانند خیلی خیلی مشهور تر و موفق تر از سفید پوست ها باشند، پس موفقیت و مشهور بودن ربطی به به رنگ پوست، جنسیت و یا هیچ چیز فیزیکی دیگر ربطی ندارد، موفقیت به باور های انسان و ذهن او بستگی دارد، اگر صدها بار این قانون را به خودم تلقین میکردم ذهنم آن را باور نمی کرد ولی بعد از دیدن بقیه افراد، ذهنم به راحتی آن را پیرفت، پس خدایا شکرت، خدایا شکرت، خدایا شکرت.

    خیلی خیلی مهم است که وقتی داریم روی خودمان کار میکنیم سعی نکنیم قانون را به دیگران تاکید کنیم، چون دیگران در مدار ما نیستند و به راحتی حرف های ما را باور نمی کنند ممکن است حرفی بزنند که آن حرف و یا حرکت خود ما را از مسیر خارج کند، همان طور که استاد فرموده اند پس از رسیدن به موفقیت، بقیه خودشان از ما می پرسند که جریان چیست و آن موقع است که به راحت تر از قبل می توانند جریان را درک کنند، چون این بار خوشان می خواهد که جریان را بفهمند.

    با در نظر گرفتن دیگران، کسب و کار های دیگران، ذهنمان به طور آگاهانه یا ناخوداگاهانه متوجه باور ها و اعمال آن ها می شود، همیشه در کتاب ها می خوانیم که برای موفق شدن باید برنامه ریزی داشت، و شبنه روز تلاش کرد، ولی وقتی بقیه را در نظر میگیریم، متوجه می شویم که هستند آدم هایی که نصف روز را میخوابند و بدون برنامه خاصی کار می کنند ولی از طرفی هم ثرومند هستند و هم موفق، پس موفقیت به خیلی ربطی به برنامه ریزی و تلاش و…) ندارد، ، خوشبختی از طریق فرکانس های اینگونه افراد رخ می دهد، هر چند که شاید خودشان قضیه فرکانس و مدار را قبول نداشته باشند، ولی قانون قانون است و همیشه برای همه به طور یکسان عمل میکند.

    با چند سی روز کار کردن روی خودم، اتفاقاتی خوبی به اندازه چند سال اخیرم افتاده است، نمی دانم وقتی که با محصولات استاد، مخصوصا دوره 12 قدم و ثروت کارکنم چه اتفاقی خواد افتاد، خداوندا، کمکم کن تا به آن چیزی که می خواهم برسم و بعد از آن بتوانم از دوره ها نیز استفاده کنم.

    خداوند را شاکر هستم که توانستم روز سی ام را هم به پایان برسانم.

    خداوند را شاکر هستم که توانستم فصل اول روز شمار تحول زندگی ام را به پایان برسانم.

    خدایا هزاران مرتبه شکرت، خدایا هزاران مرتبه شکرت، خدایا هزاران مرتبه شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    مهرداد یوسفی گفته:
    مدت عضویت: 999 روز

    30 روز از تحول زندگی من گذشت و تونستم ثابت قدم در این مسیر باشم

    سلام استاد عزیزم

    وجه مشترک تمام ثروتمندان باور مناسب در مورد پول و ثروته نه محل کار نه تحصیلات نه شغل خاص نه پدرو مادر نه سرمایه اولیه نه د‌ولت .همه ی موفقیتها بسته به باورهای مناسبه چون وقتی باور درست در مورد ثروت داشته باشیم اتفاقات ایدها شرایط ادما میان تو زندگیمون که موفقیت مالی رو رقم میزنن

    فقط باید باور کنیم که این مسیر درسته و کاری به عوامل بیرونی نداشته باشیم اگه توی کسب و کار موفق نیستیم مشکل از بیرون نیست مشکل از خودمونه از ذهنمونه که چه باوری داریم و چه فرکانسی ارسال میکنیم

    در طول روز وقتهایی که روی علاقه ام کار نمیکنم و ذهنم روی اون متمرکز نیست (وقتی روی علاقه ام کار میکنم تمام ذهنم تمرکز روی همونه و به هیچ چیزی فکر نمیکنم )سریع خدا بهم میگه که روی باوها کار کن قشنگ اینو حس میکنم که باید همیشه و هر لحظه کار کنم تا تغییر ایجاد بشه و از افراد ثروتمن الگو بگیرم که با عوامل بیرونی به ثروت نرسیدند فقط و فقط اگاهانه یا نااگاهانه روی باور های یدرتمند کننده کار کردن و جهای بهشون ثابت کرده که درست فکر میکنن و اون باور قویتر شده

    خداراشکر تونستم از این تحول زندگی درس بگیرمو به کار ببرم وخوشحالم که به به یک تحول دیگر هدایت میشوم که چقدر میتونه بیشتر منو متحول کنه

    در پناه الله یکتا شادو ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    Sos گفته:
    مدت عضویت: 2343 روز

    یکی بود، یکی نبود

    ولی هیچکی اون یکی نبود….

    به نام عشقم به نام دوستم کسی که منو خالق زندگیم کرد

    به نام خداوند آسمون و زمین که قوی تر از تمام قدرت های عالم که در برابر قدرت الهی هیچ هستند

    به نام من که بند تو هستم منو هدایت کردی سمت این سرزمین نور امید تا درس یکتا پرستی بیاموز من ….

    سسسسلام استاد بزرگوارم

    سلام مریم جون

    روز سی ام تحول زندگیم

    …………………………………….

    قبل ورود به روز شمار تحول زندگیم

    من خیلی به خودم بدهکارم خیلی به خودم بد کردم وقتی  خودمو تو اینه میدیدم ناراحت میشدم چرا این چهره رو دارم و چرا های فراوان، خیلی  لذت ها رو تفریح ها رو نکردم  همیشه فقط آروز داشتم به بهترین جاها برسم ولی عمل نمیکردم هم رو مقصر میدونستم همین باعث شد خیلی ها منو ناچیز خیال پراز متوهم نگاه می‌کردند دگه خسته شده بودم باید کاری میکردم رفتم تو فکر از خداوند هدایت خواستم راه نجاتم رو نشانم بده فهمیدم باید دل بکنم از خودم تا یه منه جدید ساخته بشه

    مسیر تغییراتم شروع شد……

    اصل و اساس موفقیت ما بستگی داره به ارسال فرکانس های که به جهان هوشمند هستی من ایمان آوردم به قوانین توی این مدت که بصورت لیزری تمرکز کردم روی فایل های کار میکنم ذره ذره تغییرات توی وجودم حس میکنم نگرانم خیلی کمتر شده اخلاق ام خیلی بهتر شده خیلی کم شده که عصبی بشم آرامشم خیلی بیشتر شده رفتارهامو آگاهانه کنترل میکنم خدایا شکرت تا اینجای کار با تعهدی که دادم ثابت قدم ماندم چقد اعتماد به نفسم بیشتر شده خودمو جدا کردم از بقیه آدم ها اصلان جهان خودش این افراد رو ازم دور کرده ……

    اولین باور ثروت ساز من میتوانم آنچه را در ذهنم خلق کنم به واقعیت زندگیم تبدیل کنم

    از نظر مالی نشونه های بزرگی دیدم و تاییدشون کردم دارم باورهای ثروت ساز برای خودم میسازم مطمئنم اتفاقات شگفت انگیزی بزودی برام میفته دگه نگران پول نیستم چون خودش سمتم میاد من فقط باید احساس مو عالی نگهدارم تا اتقاقات فوق‌العاده برام ساخته میشه من  از مسیرم نهایت لذت میبرم توی این دوری تحول زندگیم کم کم شخصیت مو دارم میسازم

    با ایمان، شاداب ،فعال ،قدرتمند توحیدی توی وجودم ریشه ای میکنم هر روز صبح فقط بیدار بشم اول وارد سایت میشم و کامنت دوستان فوق‌العاده مو میخوام سوختم پر میشه تا شب برای فعالیت روزانه ام …….

    خدایا سپاسگزارم وقتی خواستم زندگیم برای همیشه تغییر بدم منو هدایت کردی سمت تحول زندگیم من ایمان دارم بهترین ها در مسیرم خواهم داشت با هر فایلی از استاد یک در از ذهنم باز می‌شد آگاهی های قدرتمند از جهان هستی وارد مغزم میشه …..

    هوای در این لحظه که این کامنت فوق‌العاده می‌نویسم هوا بشدتت سرد و مه آلوده بیرونم روی نیمکت نشستم تمام کامنت هامو  با موزیک های بی کلام جادوی که روح منو بسوی ستارگان هدایت می‌کنند با عشق بی نهایت می‌نویسم ….

    گاهی وقت ها سکوت من رو به گونه ای به خداوند متصل میکنه که کلماتم هیچ وقت نمی تونن …

    خدایا من رو در آغوشت خودت پنهانم کن منو در عشقت بسوزان منو در مسیر رویایم ثابت قدم کن

    خدایا خیر و برکت رو به زندگیم ارزنی کن

    نمی توانم از عشقت دل بکنم

    خدایا سپاسگزارم هدایتم سمت کارم که هم آزادی زمانی ، آزادی مالی ، آزادی مکانی رو برایم فراهم میکنه

    قدم های بی صدا

    نتایج پر سر صدا

    این چیزیه که من عاشقشم …

    من عاشقه این جور موفقیت ها هستم …

    پایان فصل اول روز شمار تحول زندگیم

    اگر عمل کنید به اون چیزی که می‌دوند

    خداوند علمی که نمیدونید رو بهتون عطا میکنه این یک قاعده توی جهان پرده ها می‌رود کنار برای هر انسانی که قوانین خداوند را باور کند

    بشاره ده مؤمنان رو به کارهای شایسته و عمل به آنها که پاداش بزرگی خواهند داشت ….

    میلاد ….

    من نور الهی هستم

    “من امروز آگاهانه تصمیم می گیرم که قدرت الهی را در تمامی سلولهای بدنم حس کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    سمیرا نظری گفته:
    مدت عضویت: 3071 روز

    سلام ب استادان عزیزم

    سلام ب تمام دوستان هم فرکانسی

    میخوام تجربه خودم و از فصل اول این سفرنامه بگم خدایا شکرت ک من و هر لحظه هدایت میکنی

    کلا خیلی هدایتی خدا من و هدایت کرد ب این فایل های سفرنامه و هر روز گوش میکردم و کامنت میخوندم وقتی رسیدم ب فایل های سه برابر کردن ثروت همه چیز ی جور دیگه شد یعنی من بارها اون قسمت ها رو گوش کرده بودم ولی درک اون روز من ی چیز دیگه بود وقتی کامنت مریم جونم و خوندم ک گفت شروع کنید روانشناسی ثروت یک و کار کردن از اون موقع تمرکزم رفت روی روانشناسی و همین دوره و چیز خیلی جالب ک امروز درک کردم اصلا خیلی خیلی برام جالب

    اینکه باورهای اصلی همون باورها هستند ولی وقتی تو میای بارها و بارها گوش میکنی تمرین میکنی باز درک ت از همون حرف ها بیشتر میشه اصلا خیلی عجیب میشنوی همون جمله ها رو ولی هر سریع ی درک بهتر

    من چند سال دارم روی باور هام کار میکنم خیلی هم جدی یعنی توی این چند سال همیشه فایل گوش کردم دفتر ها پر کردم کلی کامنت خوندم کلی کامنت نوشتم ولی هیچ وقت نتونستم یک سنت بسازم خیلی کار کردم از همون ابتدا خدا من و هدایت کرد ب کاری ک دوسش دارم و اصلا هم بلدش نبودم ولی ب صورت تکاملی با کلی تو دل ترس هام رفتن توش مهارت کسب کردم کاری ک اگر چند سال پیش ی کسی بهم میگفت تو این کاره میشی اصلا باورم نمیشد چون ی بخش بزرگش فقط برمیگرده ب اعتماد بنفس و من توی این زمینه منفی هزار بودم ولی با افتخار میگم بعد از 6 سال کار کردن مداوم خیلی بهتر شدم خیلی انقدر ک العان توی این کار میتونم خیلی عالی از پسش بربیام خیلی تجربه ها کردم خیلی ولی هیچ وقت نتونستم پول بسازم انقدر باورهای افتضاح در مورد ثروت داشتم و دارم

    اما اما امروز خدا درهایی از اگاهی بهم داد از چ باوری باوری ک اگر من ثروتمند بشم ادم بدی میشم خیلی روی این باور کار کردم خیلی فایل دیدم مستند دیدم مستند های واقعی ثروتمندان ک چقدر انسان های خوبی هستند واقعا ی فرشته های واقعی ولی این باور درست نمیشد ک نمیشد چند روز فکر میکردم درست شده دیگه برای خودم منطقی کردم ولی میدیم ن زندگی م همون ک هست و بازم بیفایده تا امروز دوباره این تمرین ک استاد تو قسمت سه / سه برابر کردن ثروت داد و انجام دادم تا از خودم سوال کردم چطور تو کارم ب درامد برسم یک دفعه ذهنم گفت ن تو ب درامد برسی خون همه رو تو شیشه میکنی همه رو اسیر میکنی اصلا وقتی این و گفت قبلا وقتی ب این ترمز میرسیدم چون خیلی چند وقت روش کار میکردم و بیفایده میشد ول میکردم میگفتم دیگه نمی دونم چقدر منطق برای ذهنم بیارم تا این و باور کنه ولش کن بابا ولی امروز تصمیم گرفتم با خودم خوب برخورد کنم و سپردم دست خدا تا هدایتم کنه البته داخل پرانتز بگم ک چند هفته پیش هم رفتم بیرون پیاده روی فقط برای اینکه با خدا اتمام حجت کنم ک اخه من چیکار کنم بتونم پول بسازم درامد داشته باشم خدا خیلی واضح بهم گفت همه نعمت ها و ثروت ها منتظر تو هست باور کنید خدا همین طور گفت همش پشت در منتظر تا تو در و باز کنی فقط تو باور نداری خدا و ثروت یکی هستند انقدر واضح خدا بهم گفت بعد دوباره چند روز رو این باور کار کردم ک بعدش خدا هدایت کرد ب همین دوره

    خلاصه با احساس خوب ک اصلا از دست خودم و این باور ناراحت نشدم و سپردم ب خدا و خدا جونم درهایی از اگاهی ب روم باز کرد ک اصلا چطوری این باور ساخته شده تو درون من بچه ها اون موقع ک فیلم اینه عبرت و میداد ما بچه بودیم خیلی بچه ولی من با بزرگترها نگاه میکردم ی سکانسی بود ک اون ادم معتاد بود و میره جلو خونه اون ادم ثروتمند مواد فروش و انقدر التماس میکنه ک بهش یک زره مواد بده اون تصویر انقدر برای من زجر بود ک نگو انقدر ک میگفتم این پول دارها همه شون قاچاق فروش هستند همه شون خون مردم و تو شیشه کردن جون ها رو معتاد میکنند انقدر من دلم میسوخت برای ادم های معتاد ک این پول دارها برای جیب خودشون ب این ها مواد میدن انقدر از پول متنفر بودم میگفتم بخاطر این پول کثیف چقدر جون ها رو معتاد کردن خون مردم و تو شیشه کردن همون موقع من بچه بودم تو کوچه مون ی خونه ای بود وضع مالی شون خوب ی جیپ داشتن رفتم خط انداختم دیدن من و انقدر دعوا کردن انقدر از ثروتمندان متنفر بودم

    میدونید ن اینکه هیچ وقت نمی تونستم پول بسازم پول هم پیشم نمیموند یعنی پول از دست من فرار میکرد من همیشه میدوایدم دنبال پول و نمیدونستم درک نمیکردم ب اندازه امروز ک خدا درک من و از این باور زیاد کرد فهمیدم ک چرا ذهن من میگه تو پول دار بشی ظالم میشی فقط بخاطر همین فیلم لعنتی باور کنید اون های ک تو سن ما بودن و اون فیلم و دیدن از همون فیلم تمام باورهاشون داقون شده بعد ک باور ثبت شده هی نشونه هاشو دیدیم و دیدیم بعد همیشه تو فقر و نداری زندگی کردیم

    خدایا شکرت ولی العان خیلی خوشحالم خیلی خوشحالم ک همیشه دارم روی باور هام کار میکنم چون وقتی مدار ت میره بالاتر بیشتر درک میکنی و باعث میشه قویتر و قویتر روی باورهات کار کنی چون میفهمی واقعا از کجا داری ضربه میخوری ب نظر من و هدایتی ک العان شدم اینه برای کسایی ک ب این کامنت من هدایت میشوند فقط روی باور ثروت معنوی و هر چقدر ثروتمند بشم نزد خدا محبوب تر میشم کار کنید

    باور کنید همه مون داریم از این باور ضربه میخورم و الکی الکی از کلی ثروت و نعمت خودمون و دور میکنیم همین العان هم مقاومت دارم میگم وقتی روی این باور بیشتر و بیشتر با هدایت خدا کار کنم ثروتمند میشم ولی باز میترسم یعنی باز مقاومت دارم ک ن من از ثروت میترسم چقدر اخه این و ی قول وحشتناک کردن تو ذهن ما ک ادم بدی میشم

    ولی من با قدرت بیشتر روی این باورها کار میکنم چون این باورها من و ما رو ب سعادت این دنیا و اون دنیا میرسونه

    با تمام وجودم قول میدم خدا بهم قول داده ک از این لحظه ب بعد فقط موفقیت های مالی مو میام مینویسم ک بعد از نوشتن این کامنت خدا چ درهایی برام باز کرد و چه نعمت های وارد زندگی م شد الهی میلیاردها بار شکرت خدا جونم

    انقدر خالص استاد تو این فایل در مورد اینکه چرا من این همه پول ساختم ولی هیچ تغیر ی تو خونه و لباس من نکرده انقدر فرکانس شو درک کردم ک کلی خدا رو شکر کردم ک این انسان و افرید و انقدر با جون و دل روی این باورها کار کرد راه شو پیدا کرد نتیجه گرفت و العان ما ب راحتی داریم این مسیر و میریم تازه الگو هست راه راست و صاف هست هنوز نتونستم نتیجه بگیرم ولی استاد ک هیچ الگویی نبوده و خودش تمام این مسیر و با ازمون و خطا رفته واقعا سپاسگزارم از ایمانت از پشتکارت ک موندی تو این مسیر و نتیجه گرفتی فقط برای میلیون ها نفری ک دوست دارند ب این نتیجه ها برسند ولی راه شو بلد نبودن شما شدی ی الگوی تمام و کمال واقعا با تمام وجودم ازتون سپاسگزارم کلمات اصلا نمیتونند حس سپاسگزاری من و ک با جون و قلبم میگم و بیان کنند استاد عاشقتم سپاسگزارم ازت

    خدایا شکرت تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم ما را ب راه راست هدایت کن راه کسانی ک نعمت دادی و ن گمراهان و ن قضب شدگان

    الهی امین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    مهناز پیرهادی گفته:
    مدت عضویت: 977 روز

    سفرنامه روز سی ام

    واقعا کدوم آدمیه که اینجوری سیر تکاملی خودشو برامون توضیح بده و ما باهاش هم زاد پنداری کنیم

    اینکه میره این همه کتاب موفقیت میخونه میره با آدمهای موفق مصاحبه میکنه و گفته هاشونو و نتایجشونو و شرایطونو با هم مقایسه میکنه بعد تهش میرسه به این موضوع نه سرمایه اولیه نه برنامه ریزی و نظم نه تحصبلات نه خانواده کلید اصلی موفقیت آدمها نیست و چیزی که توی اونا مشترکه باوره و فرکانسی که به جهان ارسال میکنن

    و شما باورهای مناسب و باورهای نا مناسبو تو همه موضوعات شناسایی میکنید بعد خودتونو متعهد میکنید به کار کردن روی خودتون و باورهای مناسب فارغ از اینکه پارتی دارین فارغ از اینکه تحصیلاتتون چیه فارغ از اینکه توانمندیتون چیه

    و انگیزه تون برای کار کردن روی باورها این بود که خدا و سیستمشو به همه نشون بدین که هر چی که بخوای میتونی به دستش بیاری نه اینکه صرفا ماشین و خونه و امکانات بهتری داشته باشین چه بسا که الان همه اینارو بهترینشو دارین ولی شما انگیزه تون یه چیز دیگه بود که انقد شووروشوق و اشتیاق برای تغییر داشتین و منم واقعا اون شوروشوقو دارم تو خودم میبینم و متعهد شدم به تغییر باورها

    استاد من با همه وجودم میخوام از دوره روانشناسی ثروت شما استفاده کنم ولی شرایط خریدشو فعلا ندارم ولی مطمئنم من با همین فایلای دانلودی که به شدت ارزشمندن هم میتونم نتیجه بگیرم و بعد از اینکه تکاملم طی شد با خرید این دوره پیشرفتمو تصاعدی کنم

    البته من همین الانشم به شدت ثروتمندم به خاطر وجود استاد عزیزی مثل شما و آگاهی های این سایت و توانایی دسترسی من به این آگاهی ها

    و با همه علاقه م به یادگیری و شناخت خداوند و قوانینش دارم از زندگیم نهایت لذت میبرم و این نهایت ثروته برای منه و این ثروت به صورت مادی هم به موقع خودشو نشون میده با کار کردن روی باورها و فرکانسهام

    که البته به قول خودتون همیشه یک فاصله زمانبی بین ارسال فرکانس و دریافت نتایج هست

    ولی هر چقد شورو اشتیاق فراوانی بریا یادگیری و تغییر و وری خود کار کردن بیشتر باشه این فاصله زمانی کمتر میشه

    و من همه وجودم شده اشتیاق برای تغییر

    عاشقتونم و بسیاز سپاسگزار خداوندم که انتخاب شرایط و آدمها و اتفاقات رو به عهده خودم گذاشته و منو با شما و همه دوستان هم فرکانسی آشنا کرده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    متین گفته:
    مدت عضویت: 1655 روز

    روز سی ام و پایان فصل اول سفرنامه من

    سلام به استاد عزیز و مریم عزیز و دوستان همراه

    خوشحالم این سفر رو به پایان رسوندم و 4ماه طول کشید . من این اواخر یکم تنبلی میکردم تو کامنت گذاشتن و میگفتم الان چیزی برای گفتن ندارم ولی الان دیگه این فصل رو تموم میکنم و میرم برای شروع فصل جدید .

    من تو این 4ماه احساس میکنم توکلم و ایمانم به خدا بیشتر شده . من چندین ماه بود که سفارش بهم نمیدادن و خیلی ناراحت بودم ولی تو این مسیر که تکاملمو دارم طی میکنم خودم درآمد کسب کردم و اونم تو این دو هفته آخر پول جذب کردم حدود 2،400ت و خدارو شکر میکنم و میدونم این شروعه و برای فصل دوم متعهدتر باید باشم و میتونم هرروز پول جذب کنم ️

    من هرروز دارم فایل گوش میدم یا کامنت میخونم و…

    بعضی روزا وقت میزارم و میام برنامه ریزی میکنم و یا مینویسم از اتفاقات تضادها و کجاها خوب بودم کجاها نه ولی بعضی روزا هم نمینویسم و به گوش دادن بسنده میکنم . ولی باید بگم هیچی مثل تمرکزی و وقت گذاشتن و نوشتن نیست چون نوشتن و تمرکز کردن روی آموزشها سریع به نتیجه میرسم هرچند کوچیک .

    برای این جلسه باید بگم من تاحالا با کسی مصاحبه نکردم هنوز اعتمادبنفسم زیاد نیست و با غریبه ها ارتباط خوبی نمیتونم برقرار کنم که راحت باشم .

    ولی از حرفهای دوستان اصل رو متوجه شدم . اصل باور داشتن به خدایی که روزی رسان ما هست . تمرکز داشتن و عشق و علاقه روی حرفه ای که انجام میدیم . ارزش قائل شدن و دوست داشتن خودمون و بگیم که میشود من میتونم و از پسش بربیایم .

    اصل قبول داشتن خودمون تو کارمون هست . اصل شور و اشتیاق فراوان برای پیشرفت و پولدار شدن هست .

    اصل توجه نکردن به عوامل بیرونی هست .

    من امروز از صبح به یسری

    تضاد و ناخواسته برخورد کردم که دوست دارم اینجا بگم و تا برای خودم تو دفتر ننوشتم حسم خوب نمیشد و خوشحام که وقتی ناراحت میشم میام مینویسم و راههایی برام باز میشه که چطور برخورد کنم تا حالم خوب بشه .

    من 2هفته پیش یه آینه سفارش داده بودم که امروز عکس برام فرستادن و قرار بود ارسال بشه که قشنگ شده بود ولی اونچیزی نبود که من بهشون گفته بودم بسازن. (ذهنم میگفت حالا اشکال نداره همینم خوبه نمیخواد چیزی بگی

    دیگه از کجا میخوای بگیری، جایی نمیدونی که معلوم نیست کی بشه و چه قیمتی بشه با این گرونیها و حالا حالاها دیگه آینه گیر نمییاری ….

    ولی من گفتم نه و به اون آقا گفتم من اینو دوست ندارم و باید توضیح میدادید قبلش که اون طرح من نمیشه و من اینو دوست ندارم .

    و بهم گفتن شماره کارت بده و پولمو واریز کردن .

    و من چیزی که گفتم به خودم : این بود که من ارزشمندم من لایق بهترینهام من لایق اونچیزی هستم که میخوام و نظرم ارزشمنده و دیگران باید طبق نظرمن کارشونو درست انجام بدن من بهترینهارو میخوام و اگر این نشده خدا یه بهترشو نصیبم میکنه .

    و خیلی خوشحالم که نظرمو گفتم و پولمو پس رفتم .

    من قبلا انقدر اعتماد بنفسم کم بود و انقدر پدر و مادرم همش میگفتن اشکال نداره حالا ولش کن حالا اینم خوبه دیگه و اصلا یاد نگرفته بودم و اتفاقا به مامانمم گفتم و عکسهارو نشون دادم گفت حالا اینم بد نبود که قشنگ بود

    خیلی خوبه که دارم خودارزشی رو یاد میگیرم بنظرم اینجوری به طرف مقابل هم یاد میدیم که کارشو درست انجام بده .

    اون آقا به من گفت من وقت ندارم برای یه آینه توضیح بدم که این سایز به اون مدل نمیخوره شما خودتون مگه نمیدونید اون عکسی که نشون دادین سایزش بزرگتره .

    منم گفتم نه من نمیدونم و از عکس تشخیص نمیدم و اینکار من نیست و شما باید به من توضیح میدادید.

    . امیدوارم حداقل متوجه بشن از این به بعد . اگرم نشدن مهم نیست من که عالی عمل کردم و میرم تو فرکانس آدمهایی که کارشونو درست انجام میدن ️

    اتفاق بعدی که ناراحتم کردم اینکه من تو اینستا پست و استوری میزارم و اصلا در مورد این حوادث اخیر هیچی نمیگم ولی برادر و خواهرم راه بقیه رو دارن میرن و به من یچیزی گفت که ناراحت شدم و بعد تو نوشته هام گفتم مگه من باید محتاج تائید دیگران یا خانوادم باشم ؟ من میخوام تغییرکنم و من راهمو پیدا کردم و به راه خودم ایمان دارم و تو این مسیر اگر خانوادم کنارم نیستن اصلا نباید مهم باشه برام

    من محتاجم فقط به خدای خودم به هدایتهاش به عشقش مگه اگر لایک نکنن یا استوریهامو نبینن چه ضرری یا چه منفعتی برای من داره

    مگه قبلا چه منفعتی داشت که الان بخوام از بی توجهیشون ضرر کنم .

    من محتاج لایکهای خدام محتاج نشانه هاشم من محتاج ثروتهای خدای خودمم اونه که برام مشتری میفرسته اونه که منو به ثروت و فراوانی و ارزش و لیاقت و موفقیت میرسونه نه خانوادم که نزدیکترین افراد به زندگیم هستم و من نباید غمگین بشم از حرفها و رفتارهاشون و یا احساس تنهایی و بی کسی کنم .

    تنها کسی که به من نزدیکه خداست و خدا برای من کافیست برای من همه چیز میشود اون منو بالا میبره اگر من باورش کنم و بهش شرک نورزم .

    من باید به باور واقعی برسم و هرروز بگم که خدا برای من کافیست و دل به هیچ کس نبندم .

    خدایا من را به راه راست هدایت کن به راه آنان که نعمت داده ای و نه گمراهان .

    خدایا شکرت ️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    زهرا محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1021 روز

    با یاد و نام خدای عزیزم

    سلام خدمت استاد گرامی و دوستان عزیز

    روز سی ام سفرنامه

    همه چیز باورها و فرکانس های ما ست

    قانون موفقیت چیزی نیست که فقط شخص خاصی از آن استفاده کرده انی است که مشترک باشد بین تمامیه انسانهای بزرگ و موفق دنیا یک قانون مشترک

    آنچنان متعهد باش که حتی نیمه شبی از خواب برخیزی و عیده ای که به ذهنت رسیده را یاداشت کنی

    وقتی که به جایگاه بالایی رسیدی بزرگ باش که درخت هر چقدر پر بازتر سرش پایین تر از جایگاهت خارج نشو

    تحقیق کن در مورد انسان های موفق از زبان خودشان تا برایت قابل باور تر باشد نه از اینترنت

    شاد و ثروتمند در دنیا و آخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    زینب ندرلو گفته:
    مدت عضویت: 1017 روز

    به نام خدا،خدایا خودت جوری ما رو هدایت کن که صدای هدایتت رو بشنویم

    سلام به استاد نازنینم و مریم جان عزیزم و دوستان مهربونم

    روزی سی ام

    باور های صاحبان کسب و کار موفق

    امروز وقتی استاد گفتن برید تحقیق کنید و خودتون به جواب برسید من فهمیدم من خیلی از انجام این کار میترسم و می‌دونم یکی از پاشنه آشیل هامه نجواهای ذهنم میگه آخه بری چی بگی چه سوالی بپرسی اونا اصلا جواب تو نمیدن تو اصلا صحبت کردن بلد نیستی خیلی دارم با خودم کلنجار میرم که این کار رو انجام بدم و چیزی که به ذهنم اومد که برو عقل کل و همین جا کامنت بچه ها رو بخون بهت کمک می‌کنه

    یه نکته ای که برام تازه بود و بهم انگیزه بیشتر داد این بود که یه فاصله زمانی بین موقعی که باورامون رو ساختیم تا نتیجه بیاد هست و هر چقدر جهان شور و اشتیاق ما رو برای یادگیری و تغییر ببینه این فاصله کمتره

    امیدوارم بتونم به نجواها غلبه کنم و بیام همین جا بنویسم که رفتم با آدمای موفق مصاحبه کردم و دوست دارم خودم درک کنم این قوانین رو تا ایمانم قوی تر شه

    خدایا خودت هدایتم کن به راه راست

    خدایا من همیشه بهت نیاز دارم دستامو بگیر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: