صاحبان کسب و کارهای موفق چه باورهایی دارند؟ - صفحه 44 (به ترتیب امتیاز)

با سلام خدمت استاد عزیزم و مریم شایسته نازنین و دوستان گلم💖🌹💖🌹💖🌹💖🌹

روز سی ام تحول زندگی من…

منم افرادی رو دیدم داخل شهرم با شغل های یکسان که حتی در یک خیابان هستند و دقیقا روبروی هم. و یکیش تا آخر شب هم حتی مغازش پر از مشتریه که اصلا جا نمیشه که داخل بریم. و اون روبرویی که کلا خلوت خلوت. و من به این مسئله همیشه فکر میکردم.

واقعااا همه چی به باورختم میشه.

چقد با شنیدن فایل امروز خیالم راحت تر شد استاد…

وقتی میفهمی که اصل و اساس و ریشه ختم میشه به باور…

چه حس خوبی به آدم میده که تو فقط باورات رو درست کن همه چی حله..✔

دوست داری اکتیو باشی و سحرخیز باشی یا نه دوس داری بیشتر بخوابی و استراحت کنی موردی نداره. دوست داری همیشه منظم باشی و برنامه ریزی داشته باشی تو همه کارات یا نه اصلا برنامه مشخصی نداشته باشی. یا هر مورد دیگه…تو میتونی در هر صورت موفق و ثروتمند بشی اکه فقط و فقط باورهات رو تغییر بدی.

این راهیه که استاد رفته و صدها کتاب خونده و همش رو هم عمل کرده بهشون ولی در نهایت همه چی به باور ختم میشه.

کل داستان اینه که داری چه فرکانسی به جهان هستی ارسال میکنی

ما باید هر روز و هر روز روی خودمون کار کنیم و این تمومی نداره .حتی استاد که این همه نتیجه گرفته میگه که هنوز هم جا داره که خیلی بهتر بشم. این یه فرآیند همیشگی هست و هر کس به اندازه ای که روی خودش کار کنه نتیجه میگیره.

و یه نکته مهم اینکه یه فاصله زمانی وجود داره. یعنی اگه من امروز روی خودم کار کنم، امروز تغییر نمیکنم. چون امروز باورهای من تغییر نمیکنه که بخواد وضعیت مالی من تغییر کنه.

پس این فاصله زمانی هست و هر چقدر اشتیاق بیشتری برای روی خودم کار کردن داشته باشم این فاصله کمتر میشه.✔✔✔

این روزا سعی میکنم بیشتر حواسم جمع باشه و نشانه های خدا رو ببینم. و برای همین هم دیروز به کتابفروشی نزدیک منزل رفته بودم که چندین دفترچه زیبا و دفتر و خودکار بخرم برای نوشتن نشانه ها و خواسته هام و سپاسگزاری… آخرش از فروشنده خواستم که اگه میشه تخفیف بده و واقعا فکر نمیکردم این اتفاق بیفته چون معمولا لوازم التحریر مقطوع هست و بعد دیدم که دوتا خودکار دیگه به صورت رایگان بهم داد .خیلی برام عجیب بود همون لحظه داشتم میگفتم اینا نشانه هست. اون نهایتا میتونس یه خودکار بهم بده نه دوتا. و جالب تر اینکه وقتی خواستم بیرون بیام چشمم خورد به مدادای خوشگل ویترین و گفتم اگه میشه جای یکی از خودکارا یه مداد برا پسرم بردارم. گفت اشکالی نداره. و وقتی اومدم خودکار رو بذارم رو میزش گفت نه اشکالی نداره مداده هم باشه برای خودت و حساب نکرد اونم. اصلا مونده بودم میگفتم خدایا این تویی این خود تویی که داری بهم میگی ببین من هستم. من حواسم بهت هست. یعنی واقعا خیلی برام عجیب بود این همه مشتری اومدن و رفتن چرا برای اونا اینکارو نکرد..

و جالب بود که من اولین نشانه ام رو در دفتری که داخل همین فروشگاه خریدم دقیقا همین مطلب رو نوشتم و اصلا خریدن اون دفترچه ها خودش برام شد نشانه. اولین نشانه ای که تو دفترم دیشب ثبت شد و چقدر حس و حالم عالی بود بخدا . وقتی میفهمی که قانون درسته که واقعا داری میبینی که وقتی رو خودت کار میکنی نشونه ها رو میبینی. خدارو هزار مرتبه شکر🙏💖

استاد عزیزم توی فایلهای قبلی گفتن که در مورد وقایع خوب روزانه حرف بزنیم و تعریف کنید برای اطرافیان و همینطور کامنت بذارین تا ایمانتون قوی تر شه و بیشتر این جنس اتفاقات رو تجربه کنین و به همین دلیل من دوست داشتم این حس و حال خوب و این اتفاق رو باهاتون به اشتراک بذارم.

بیاین نگاهمون رو به دنیا عوض کنیم. بیاین ردپای قانون رو تو همه اتفاقات دور و بر پیدا کنیم و بعد به ذهنمون که گه گاهی سرکشی میکنه بگیم ببین فلان اتفاق رو این دقیقا عین قانون هست. ببین فلانی رو که چه اوضاع بدی داره به خاطر باورهاش و فلان آدم چقدر آرامش داره چقدر وضع مالیش خوبه چون فلان رفتار و فلان باور رو داره..

خداروشکر میکنم که تونستم 30 روز از سفرنامه رو با شما عزیزان طی کنم و خیلی خوشحالم. انگار دیروز بود که روز اول رو استارت زدم. واقعا چقد نکته ها چقدر آگاهی ها چقدر قانون برام بیشتر تکرار شد و چقدر فرکانسم مثبت تر بود و توجهم به ناخواسته ها کمتر

خداروشکر. خیلی خوشحالم که اینجا هستم.براتون بهترینها رو آرزو دارم.🎁❤❤❤❤❤❤❤

خدایا شکرت🙏🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹